دانشگاه سروستان

  • خلیج فارس

    خلیج فارس



  • خلیج ما همیشه خلیج فارس

    668078  نفر به نام دروغین خلیج عربی بر خلیج فارس اعتراض کرده اند. شما هم به این جمع بپیوندید.

  • توضيحاتي درباره آرم دانشگاه آزاد اسلامي

    سایت خبری معاونت فرهنگی

  • در دانش ................. گاه ما

    در دانشگاه ما که حتما ۳۰٪ دانشجوهاش کامپوتر میخونن هیچ کامپیوتری برای استفاده غیر از وقت کلاسی وجود نداره به آقای فلان وقتی میگی کارگاه رو باز کن میفرماین: نامه از رئیس آموزش میگیری میدی دکتر فلانی امضا کنه میدی من در رو باز میکنم کافینت پولی رو هم که تعطیل کردن لطفا دانشگاه رو هم تخته کنید چون دکتر فلان هم تا ۲ ساعت سر کلاس بود ما هم بوق در حال حاظر دنبال آدرس ایمل شخصی دکتر جاسبی هستم ببینم اون چه نظری میده.

  • چهره های ماندگار شهرستان سروستان

    مشاهير سروستان:سروستان در قديم داراي رجال ارزنده‌اي بوده است، چون شيخ يوسف بن يعقوب سروستاني و محمد بن حسين البيضاوي و عمر بن علي البيضاوي که گر چه شرح زندگي و آثارشان در دست نيست ولي آرامگاه آنان و يادهاي خبري که از آنان مي‌شود و افسانه‌هايي که از آنان نقل مي‌گردد اين حقيقت را روشن مي‌دارد که هر يک دانشوري گرانمايه در زمان خود بوده‌اند.در کتاب فارسنامه ناصري تأليف حاج ميرزا حسن حسيني فسايي در بخش بلوکات ذيل حرف (سپن)به نقل از کتاب مزارات شيراز آمده است که:«…شيخ ابو القاسم سروستاني سال‌ها در شيراز تدريس نمود و جماعت را از نتايخ فکر خود بهره مند فرمود و هرگز فرماني به کس نداد و خود خدمت خود را مي‌نمود و در مدرسه خرابي منزل داشت که جز او کسي نبود… چون پادشاه زمان به زيارت آن بزرگوار رفتي از جا بر نخاستي و او را مواعظ حسنه تنبيه داشتي و صد سال تمام زندگي نمود و در حدود ششصد و اند وفات نمود…».در کتاب آثار عجم تأليف ميرزا فرصت شيرازي درباره شيخ ابوالقاسم سروستاني آمده است:«که وي از جمله افاضل و مشايخ عهد خود است واتابک اوبکرمتعقد خدمتش بوده واز اهل آنجاست…» اين مرد در سال 620 در گذشته و دارالسلام شيراز مدفون است . که چون دقت کنيم و مردان نام آوري چون سعدي را در آن روزگار و در آن جامعه باز بينيم ،ارادت امثال اتابک ابوبکر بي علت وسبب نمي‌تواند باشد. خصائلي بزرگ و دانشي گران مي‌خواند تا مردي را که مورد ستايش سعدي است به پند و اندرز گيرند و در برابرش از جا برنخيزند و بر پا نايستند.در کتاب «بياض تاج الدين احمد وزير» که به سال 783 ه.ق تأليف يافته صفحاتي به خط «محمد بن عبدالله بن ابي بکر محمد سروستاني» که در تاريخ 30 رمضان 783 نگاشته شده اختصاص يافته و اوراقي ديگر ازآن به خط «ابراهيم بن عبداله قاضي در سروستان است که مورخ نيمه شعبان مي‌باشد».ديگر از چهره هاي درخشان و مشخص عرفان و تصوف در سروستان آقاي شيخ محسن سروستاني ملقب به صابر علي فرزند حجه الاسلام آقا محمد علي سروستاني مي‌باشد که از علماي زمان خود بوده است. و از محضر حاج ميرزا علي اقا شيرازي و در اصفهان در محضر ملا محمد وميرزا جهانگيرخان قشقايي کسب علم و دانش کرده و در نجف اشرف و سامره از محضر مراجع بزرگ اسلام کسب دانش نمود تا اين که به حکم مراجع زمان به مقام والاي اجتهاد نايل آمد و به ايران باز گشت و در مدارس معروف شيراز نظير خان و آقاباباخان به تدريس مشغول شد.از ديگر چهره‌هاي درخشان ملا علي محمد سروستاني فرزند حاج ملا طهماسب بن ملا خلف زيدوني کوه کيلويه‌اي بود . حاج ملا طهماسب در سروستان به ترويج دين مبين اسلام اشتغال داشت و به زهد و تقوا مشهور بود، ...

  • دوفرشته

    روزي روزگاري دو فرشته کوچک در سفر بودند . يک شب به منزل فردي ثروتمند رسيدند و از صاحبخانه اجازه خواستند تا شب را در آنجا سپري کنند . آن خانواده بسيار بي ادبانه برخورد کردند و اجازه نداند تا آن دو فرشته در اتاق ميهمانان شب را سپري کنند و در عوض آنها را به زيرزمين سرد و تاريکي منتقل کردند . آن دو فرشته کوچک همانطور که مشغول آماده کردن جاي خود بودند ناگهان فرشته بزرگتر چشمش به سوراخي در درون ديوار افتاد و سريعا به سمت سوراخ رفت و آنرا تعمير و درست کرد.فرشته کوچکتر پرسيد : چرا سوراخ ديوار را تعمير کردي .فرشته بزرگتر پاسخ داد : هميشه چيزهايي را که مي بينيم آنچه نيست که به نظر مي آيد .فرشته کوچکتر از اين سخن سر در نياورد .فردا صبح آن دو فرشته به راه خود ادامه دادند تا شب به نزديکي يک کلبه متعلق به يک زوج  کشاورز رسيدند . و از صاحبخانه خواستند تا اجازه دهند شب را آنجا سپري کنند.زن و مرد کشاورز که سني از آنها گذشته بود با مهرباني کامل جواب مثبت دادند و پس از پذيرايي اجازه دادند تا آن دو فرشته در اتاق آنها و روي تخت انها بخوابند و خودشان روي زمين سرد خوابيدند . صبح هنگام فرشته کوچک با صداي گريه مرد و زن کشاورز از خواب بيدار شد و ديد آندو غرق در گريه مي باشند . جلوتر رفت و ديد تنها گاو شيرده آن زوج که محل درآمد آنها نيز بود در روي زمين افتاده و مرده . فرشته کوچک برآشفت و به فرشته بزرگتر فرياد زد : چرا اجازه دادي چنين اتفاقي بيفتد . تو به خانواده اول که همه چيز داشتند کمک کردي و ديوار سوراخ آنها را تعمير کردي ولي اين خانواده که غير از اين گاو چيز ديگري نداشتند کمک نکردي و اجازه دادي اين گاو بميرد.فرشته بزرگتر به آرامي و نرمي پاسخ داد : چيزها آنطور که ديده مي شوند به نظر نمي آيد.فرشته کوچک فرياد زد : يعني چه من نمي فهمم.فرشته بزرگ گفت : هنگامي که در زير زمين منزل آن مرد ثروتمند اقامت  داشتيم ديدم که در سوراخ آن ديوار گنچي وجود دارد و چون ديدم که آن مرد به ديگران کمک نمي کند و از آنجه دارد در راه کمک استفاده نمي کند پس سوراخ ديوار را ترميم و تعمير کردم تا آنها گنج را پيدا نکنند .ديشب که در اتاق خواب اين زوج خوابيده بودم فرشته مرگ آمد و قصد گرفتن جان زن کشاورز را داشت و من بجاي زن گاو را پيشنهاد و قرباني کردم . چيزها آنطور که ديده مي شوند به نظر نمي آيند .دوستان من : بعضي وقتها چيزهايي اتفاق مي افتد که دقيقا بر عکس انتظار و خواست ماست و اگر انصاف داريد به اتفاقاتي که مي افتد بايد اعتماد داشته باشيد . شايد که به وقت و زمانش متوجه دلايل آن اتفاقات شويد.* آدمهايي به زندگي شما وارد مي شوند و به سرعت مي روند* دوستاني پيدا مي شوند و مدتها باقي ...

  • شعر قلب مادر ایرج میرزا

    ايرج‌ ميرزا جلال‌ الملك‌ شاعر تواناي‌ ايران‌ در اواخر دوره‌ ‌قاجاريه در سال‌ 1251ه.ش‌ در تبريز بدنيا آمد . پدر وي‌ غلامحسين‌ ميرزا ملقب‌ به‌ صدر الشعرا(با تخلص‌ بهجت‌)از شعراي‌ معروف‌ عصر خود بود و جدش‌ ملك‌ ايرج‌ ميرزا پسر فتحعلي‌ شاه‌ نيز اهل‌ شعر وادب‌ بود وبا تخلص‌ انصاف‌ شعر مي‌ سرود. ايرج‌ ميرزا در دامان‌ چنين‌ خانواده‌اي‌ رشد و نمو يافت‌ و بعد ها از نظر جوهر شعر وپايه‌ شعري‌ بر پدر و جد و تقريبا تمام‌ شاهزادگان‌ قاجار برتري‌ يافت‌. وي‌ در دوران‌ كودكي‌ به‌ فراگيري‌ زبان‌ و ادبيات‌ فارسي‌ ، فرانسه‌ و عربي‌ پرداخت‌ و در نزد اساتيد بزرگ‌ زمان‌خود محمد تقي‌ عارف‌ اصفهاني‌ و ميرزا نصراله‌ بهار تحصيل‌ كرد. ايرج‌ شاعري‌ را از نو جواني‌ آغاز كرد و امير نظام‌ گروسي‌ حاكم‌ تبريز نيز او را تشويق‌ به‌ شعر و شاعري‌ نمود و به‌ او لقب‌ فخر الشعرا داد وي‌ در شانزده‌ سالگي‌ ازدواج‌ كرد ولي‌اين‌ ازدواج‌ زود هنگام‌ فرجامي‌ نداشت‌ زيرا سه‌ سال‌ بعد همسر و پدرش‌ درگذشتند .بعد ازمرگ‌ پدر ايرج‌ از جانب‌ مظفر الدين‌ ميرزا وليعهد به‌ سرودن‌ قصايد و اشعار مداحي‌ و رسمي‌ در مراسم‌ و اعياد موظف‌ گرديد و صدر الشعرا لقب‌ گرفت‌ ولي‌ از قبول‌ آن‌ امتناع‌ كرد و از شاعري‌ دربار وليعهد كناره‌ گرفت‌. وي‌ در جواني‌ مدتي‌ منشي‌ مخصوص‌ پيشكار آذربايجان‌ ميرزا علي‌ خان‌ امين‌الدوله بود و با وي‌ به‌ تهران‌ آمد. در سال‌ 1314 ه.ق‌ به‌ همراه‌ قوام‌ السلطنه‌ به‌ اروپا رفت‌ ودر بازگشت‌ شغل‌ مناسبي‌ در دار الانشء يافت‌ و در سال‌ 1324 به‌ وزارت‌ معارف‌ منتقل‌ شد و دبيرخانه‌ آن‌ وزارت‌ را تأسيس‌ كرد; در طي‌ مدت‌ خدمت‌ او در اين‌ وزارتخانه‌ با ابتكارايرج‌ ميرزا وزارت‌ معارف‌ اداره‌ عتيقه‌ جات‌ را تأسيس‌ نمود.ايرج‌ ميرزا در سال‌ 1337 به‌ عنوان‌ بازرس‌ اداره‌ كل‌ ماليه‌ خراسان‌ روانه‌ مشهد شد و طي‌ مدت‌ 5 سال‌ اقامت‌ خود در اين‌ استان‌ وارد مهم‌ترين‌ مرحله‌ از فعاليتهاي‌ ادبي‌ خود شد و به‌ ويژه‌ قيام‌ كلنل‌ محمد تقي‌خان‌ پسيان تأثير زيادي‌ بر افكار ايرج‌ برجاي‌ نهاد. اين‌ شاعر بلند آوازه‌ بهترين‌ شاهكارهاي‌هنري‌ خود را در طي‌ اين‌ چند سال‌ خلق‌ كرد. سالهاي‌ پاياني‌ عمر ايرج‌ ميرزا با فقر و پريشاني‌ گذشت‌ و در سال‌ 1344 ه.ش‌ درتهران‌ درگذشت‌ و در گورستان‌ ظهير الدوله‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. زندگي‌ ادبي‌ اين‌ شاعر داراي‌ دو مرحله‌ بود. در مرحله‌ اول‌ كه‌ دوران‌ جواني‌ ايرج‌ بود وي‌ در قالب‌ قصيده‌ به‌ ستايش‌ رجال‌ و خوشامد ...