دانشگاه آزادسقز
چند نمونه پرسپکتیو داخلی
چند نمونه پرسپکتیو داخلی
(پست ثابت)
حقوق کلیه مطالب برای صاحب وبلاگ محفوظ است استفاده از مطالب این وب با ذکرمنبع بلامانع بوده اما هرنوع استفاده و کپی برداری بدون ذکرمنبع غیراخلاقی،غیرقانونی وقابل پیگرد می باشد.
بَغستان
چنان دلگیرم ازاین خاک جادوستان که خواهم بروم بَست نشینم دربَغِستان درین دیاروبین این قومِ جادومزاج تزویروتملق وجهل وخرافه دارد رواج تا ما را چنین افکارواحوالها باشد وضع بروفق مرادِ صانع غربالها باشد. -------------------------------------------- جادوستان: جایگاه جادوگران بَغستان: بتخانه, بیت الاصنام, بیستون صانع غربال: شخصی که درقرن هفتم هجری دعوی مهدویت نمود وجوینی درجلداول تاریخ جهانگشا داستان وی را آورده است که به جهت جالب بودن موضوع مختصری ازآن را نقل می نمایم : در حقّ او(محمود صانع غربال)گفته اند درحماقت وجهل عدیم المثل بودبه سالوس و زرق, زهد و عبادتی آغاز نهاد و دعوی پری داری کرد, یعنی جنّیان با او سخن میگویند وازغیبیّات اورا خبرمی دهند، .....هرکجابیماری ومبتلایی روی بدوآوردند.... دربخارا ازچندین معتبرمقبول القول شنیدم که ایشان گفتند درحضورمابه فضله سگ یک دونابینارا دارودرچشم دمیدوصحت یافتند...... شمس الدین محبوبی ازعلمای بخارابه زمره معتقدان اوملحق شد وگفت پدرم روایت کرده است ودرکتابی نوشته که ازتاراب بخارا صاحب دولتی که جهان مستخلص کند ظاهرخواهدشد وعلامات این سخن رانشان داده وآن آثاردراوپیداست..... جمعیت زیادت می شد وتمامت شهروروستاروی بدونهادند وآثار فتنه وآشوب پیداآمد..... به بخارا رسید عوام شهرغالب بودندوآن محله وبازارکه اوبودبه خلایق پُربودچنانکه گربه رامجال گذرنبود وچون ازدحام مردم ازحد می گذشت وبی تبرُّک اوبازنمی گشتند وچون امکان دیداراودرخانه نبود بربام می رفت وآب ازدهن برایشان می بارید به هرکس که رشاشه ای ازآن می رسید خوشدل وخندان بازمی گشت..... بلاخره در638هجری بخارا راگرفت وآن متّبعان باشهرهمان کردند که وقتی عوام فایق می شوند می کنند وبلاخره خطبه به نام خودخواند ورنود و اوباش به خانه های متمولان رفتند ودست به غارت وتاراج آوردند وچون شب درآمد سلطان صانع غربال ناگهان با بُتان پریوَش ونگاران دلکش درغلطید وعیش خوش بِراند و بامداد درآب حوض غسل برآورد وازراه تیمّن وتبرّک آب آن به من ودرمسنگ قسمت کردند وشربت بیماران ساختند.
ئاژاوە چی
چاوە کانت ئاژاوە چین بە فیدای چاوە کانت بم مە تۆرە ئازیزڕوم لێ وەرمەگێڕە ئەمن بە قوربانت بم سە حە رساقی موژدەی دا ئەمڕودێیتە مەیخانە وە خت تە نگە وشە ودرە نگە تاکە ی چاوە ڕوانت بم سە ردەمێکە ئارە زومەندی دیتنی ڕوخساری تۆم وە رە نە ک مە د یون بمێنێ با پاراوی لێوانت بم فە رموتە ئە ترسی بمرم بە زامی تیری موژگانت قە ی ناکا پڕبە دڵ ڕازیم ئامانجی تیری موژگانت بم ئاواتە خوازم شە وێ بِنوِم لە تە کیە وبارە گای تۆدا ئە مشە وکە مە ستومە جنونم کە رە م کە بامیوانت بم