خودکارآمدی

  • بررسی رابطه هوش معنوی با خودکارآمدی عمومی در دانش آموزان

      منصور علی مهدی*،  صمد فهیمی ، زهرا شاهسواری   منتشر شده در دومین همایش ملی روانشناسی مشاوره و دین -آذر ۱۳۹۱ چکیده: هوش معنوی ( SI ) به عنوان یکی از مفاهیم جدید هوش، مشتمل بر سازگاری جنبه های شناختی، هیجانی و اخلاقی است که با همه جنبه های زندگی فرد، شامل سلامت و بیماری همراه است بطوریکه جنبه هایی از زندگی هر فرد شامل برداشت از خود، دیگران و دنیای بیرونی را تحت تاثیر قرار می دهد.با توجه به نقش معنویت در بیشتر ابعاد روانشناختی پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با خودکارآمدی عمومی در دانش آموزان انجام گرفت.جامعهآماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس شهرستان رباط کریم بود که از میان آنها تعداد 180 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با پرسشنامه هوش معنوی و مقیاس خودکارآمدی عمومی ( GSE-10 ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است به همین منظور داده ها پس از جمع آوری با روش همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین هوش معنوی و خودکارآمدی عمومی رابطه مثبت و معنی داری در سطح 05/ وجود داشت.  معنویت بعنوان یک سازه چند وجهی با تاثیر گذاری بر مولفه های روانشناختی از جمله باورهای خودکارآمد در روبه رو شدن با موقعیتها جاری زندگی، می تواند در ارتقا سازگاری و پیشرفت دانش آموزان نقش موثری ایفا نماید و موجبات رشد و تعالی را به همراه داشته باشد. کلید واژه : هوش معنوی؛ خودکارآمدی عمومی ؛دانش آموزان اهمیت معنویت و رشد معنوي در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است به طوري که سازمان بهداشت جهانی در تعریف ابعاد وجودي انسان، به ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوي  اشاره می­کند و بعد چهارم یعنی بعد معنويت را نیز در رشد و تکامل انسان مطرح می سازد(سازمان بهداشت جهانی،2004 ). معنویت، در برگیرنده اداراکات حاصل از از خود و ترکیبی از عوامل شخصیتی و باورهای بنیادین در خصوص بودن و داشتن معنی در زندگی است که این باورها با جنبه های متنوع زندگی از جمله جنبه های اجتماعی، جسمانی و روانشناختی در ارتباط می باشد( یانگ و همکاران،2005؛ فری و همکاران،2005 ). هوش معنوی (Spiritual Intelligence)  به عنوان یکی از مفاهیم جدید هوش، دربردارنده­ی نوعی سازگاری و رفتار حل مسئله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه­های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و ... شامل می­شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده­های اطراف و دست­یابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می­نماید (غباري بناب، سليمي، سليماني، و نوري مقدم، 1386). معنویت و باورهای ...



  • خود کارامدی

    خودکارامدی کلید رشد احساس عاملیت فردی است چون فرد خودکارامد احساس میکند که میتواند  بر زندگیش تاثیر گذارباشد (بندورا،1997،2001).اما در توصیف و تصریح هر سازه ای گاهی لازم است که بتوانیم آن سازه را از سایر مفاهیم مشابه به ذهن ،متمایز کنیم . خودکارامدی وتوانایی  یکی نیست  زیرا در تحقیقاتی که کلینز در سال 1982 انجام داد در گروه های نمونه خود شاهد دانش آموزانی با توانایی بالای ریاضی با خودکارامدی  پایین یا دانش آموزانی با توانایی پایین و خودکارامدی بالا بود.گرچه توانایی بطورمثبت با پیشرفت ارتباط دارد اما دیده میشود در مواردی که کمبود توانایی وجود دارد ،سطوح بالای خودکارامدی باعث میشود فرد  دوباره فعالیت را از سر بگیرد و بطور صحیح شروع به حل مشکلات نماید .(شانک،2012).  زیمرمن معتقد است که انتظار نتیجه و خودکارامدی هم یکی نیست.انتظار نتیجه به براورد فرد ازنتایج  احتمالی عملش مربوط است در حالی که خودکارامدی به باورهای فرد در مورد تواناییهایش در انجام عمل، برمیگردد.ممکن است فرد به نتایج مثبت یک استرتژی یا عمل خاص باور داشته اما به تواناییهای خودش در انجام آن عمل تردید داشته باشد.اگرچه خودکارامدی و انتظار نتیجه ، از نظر مفهومی از هم فاصله دارد اما عملا باهم در ارتباطند.البته الزاما اینگونه نیست و مواردی هم هست که دانش آموز علی رغم خودکارامدی بالا به نتیجه عملش باوری ندارد و شاید فکر کند نمره کمی هم میگیرد و این اکثرا در مواردی است که دانش آموز فکر کند معلم علا قه ای به او ندارد. اما تمایز دیگر بین خودکارامدی و خودپنداره است .خودپنداره یک خود ادراکی حاصل از جمع کل ارزیابیهای دیگران ،تقویتها و تجربیات فرد است که خودکارامدی در هر حیطه بخشی از آن است. خودپنداره کلی و خودکارامدی قلمرو_ویژه و بخشی از کل است .(شانک وزیمرمن،2006). بنابراین همانطور که گفتیم خودکارامدی که به باورهای فرد نسبت به تواناییهایش در موفقیت انجام یک تکلیف معطوف است (بندورا،1997،1986)بیشتر با قضاوتهای فرد  ازخودش  در مورد  مهارتها و تواناییهای لازم برای انجام یک تکلیف  در یک حیطه خاص، مرتبط است.تحقیقات حاکی از این است که خودکارامدی وابسته به حیطه است یعنی از یک حیطه به دیگری متفاوت است(پاجارز،1996،1997).البته اگر دانش آموز باور کند که تواناییش در یک حیطه به سبب مهارتهای خاص او در حیطه های دیگر هم به نتیجه مطلوب منتهی میشود سبب خودکارامدی در موقعیت جدید هم ممکن است بشود(استرنبرگ و پریس ،2010 به نقل از زیمرمن و شانک ،2011) . تاثیرات خودکارامدی : پس از روشن شدن مفهوم خودکارامدی و جایگاهش در  تئوری شناختی اجتماعی بعد از 1986 لازم است به کارکردها و اهمیت این ...

  • خودکارامدی چیست ؟

    مفهوم «خود-کارآیی» در مرکز نظریه شناخت اجتماعی آلبرت بَندورا، روان‌شناس معروف، قرار دارد. نظریه بندورا بر نقش یادگیری مشاهده‌ای، تجربیات اجتماعی و جبرگرایی تقابلی در رشد شخصیت تأکید دارد. براساس نظر بندورا، نگرش‌ها، توانائی‌ها و مهارت‌های شناختی هر فرد، تشکیل دهنده چیزی است که «سیستمِ خود» (self-system ) نامیده می‌شود. این سیستم در چگونگی درک ما از شرایط مختلف و چگونگی رفتار ما در واکنش به آن‌ها، نقش عمده‌ای ایفا می‌کند. خود-کارآیی، بخش مهمی از این «سیستمِ خود» است. ● خود-کارآیی چیست؟ به گفته آلبرت بندورا، خود-کارآیی عبارت است از: «اعتقاد یک نفر به قابلیت‌های خود در سازماندهی و انجام یک رشته فعالیت‌های مورد نیاز برای مدیریت شرایط و وضعیت‌های مختلف» (۱۹۹۵). به عبارت دیگر، خود-کارآیی، اعتقاد یک فرد به توانایی خود جهت موفق شدن در یک وضعیت خاص است. به عقیده بندورا این اعتقاد، عامل تعیین کننده چگونگی تفکر، رفتار و احساس افراد است (۱۹۹۴). از سال ۱۹۷۷ که بندورا مقاله «خود-کارآیی: به سوی یک نظریه یکنواخت برای تغییر رفتار» را منتشر نمود، این موضوع به صورت یکی از موضوعات روز روان‌شناسی درآمده و مطالعات بسیاری روی آن صورت گرفته است. چرا خود-کارآیی چنین موضوع مهمی در بین روان‌شناسان و آموزشگران شده است؟ همان گونه که بندورا و سایر پژوهشگران نشان داده‌اند، خود-کارآیی می‌تواند تقریباً بر روی همه چیز، از حالات روانی گرفته تا رفتارها و انگیزه‌ها تأثیر داشته باشد. ● نقش خود-کارآیی تقریباً همه افراد می‌توانند تشخیص دهند که چه هدف‌هایی را می‌خواهند به انجام رسانند، چه چیزهایی را می‌خواهند تغییر دهند و به چیزهایی می‌خواهند دست یابند. با وجود این، اغلب افراد قبول دارند که به مرحله عمل رساندن این برنامه‌ها کار ساده‌ای نیست. بندورا کشف کرد که خود-کارآیی هر فرد، نقش عمده‌ای در چگونگی رویکرد و نگرش او به هدف‌ها، وظایف و چالش‌ها دارد. افرادی که دارای حس قوی خود-کارآیی باشند: به مسائل چالش برانگیز به صورت مشکلاتی که باید برآن‌ها غلبه کرد می‌نگرند. علاقه عمیق‌تری به فعالیت‌هایی که در آن‌ها مشارکت دارند نشان می‌دهند. تعهد بیشتری نسبت به علائق و فعالیت‌هایشان حس می‌کنند. و به سرعت بر حس یأس و نومیدی چیره می‌شوند. ● کسانی که حس خود-کارآیی ضعیفی داشته باشند: ▪ از کارهای چالش برانگیز اجتناب می‌کنند. ▪ عقیده دارند که شرایط و وظایف مشکل، خارج از حدّ توانائی و قابلیت آن‌هاست. ▪ بر روی ناکامی‌های شخصی و نتایج منفی تمرکز می‌کنند. ▪ به سرعت اعتماد خود نسبت به قابلیت‌ها و توانائی‌های شخصی‌شان را از دست ...

  • نقش خودکارآمدی در توانمندسازی کارکنان

    مفهوم خودکارآمدی خودکارآمدی(Self-efficacy) از نظریه شناخت اجتماعی(Social cognition Theory) آلبرت باندورا (۱۹۹۷) روان‌شناس مشهور، مشتق شده است که به باورها یا قضاوتهای فرد به توانائیهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها اشاره دارد. نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی(عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی اشاره دارد، تأکید می کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می گذارند. باندورا(۱۹۹۷) اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است، را رد کرد. انسانها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام برافکار، احساسات و رفتار های خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کننده‌ای ایفا می کنند. بدین ترتیب رفتار انسان تنها در کنترل محیط نیست بلکه فرایندهای شناختی نقش مهمی در رفتار آدمی دارند. عملکرد و یادگیری انسان متاثر از گرایشهای شناختی، عاطفی و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش هاست. انسان موجودی فعال است و بر رویدادهای زندگی خود اثر می گذارد. انسان تحت تاثیر عوامل روان شناختی است و به‌طور فعال در انگیزه ها و رفتار خود اثر دارد. براساس نظر «باندورا»، افراد نه توسط نیروهای درونی رانده می شوند، نه محرکهای محیطی آنها را به عمل سوق می دهند، بلکه کارکردهای روان شناختی، عملکرد، رفتار، محیط و محرکات آن را تعیین می کند. باندورا (۱۹۹۷) مطرح می کند که خود کارآمدی، توان سازنده ای است که بدان وسیله، مهارتهای شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثربخش ساماندهی می شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان در باره توانائیهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش مؤثر است. بین داشتن مهارتهای مختلف با توان ترکیب آنها به روشهای مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون، تفاوت آشکار وجود دارد. “افراد کاملاً می دانند که باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارتهای لازم برای انجام وظایف دارند، اما اغلب در اجرای مناسب مهارتها موفق نیستند” (باندورا ۱۹۹۷ ص۷۵). خودشناسی از طریق پردازش مهارتهای شناختی، انگیزشی و عاطفی که عهده دار انتقال دانش و توانائیها به رفتار ماهرانه هستند، فعال می شود. به‌طور خلاصه، خودکارآمدی به داشتن مهارت یا مهارتها مربوط نمی ...

  • خلاصه تئوری خودکارآمدی بندورا

    فراموش نشود که بندورا همچون سایر نظریه پردازان، صرفاً در دایره واژه‌ها و عبارت‌ها، تئوری خود را توجیه نمی‌کند. بلکه او از مدلی استفاده می‌کند تا بتواند “خودکار آمدی” را در قالب یک نظام منسجم تبیین کند.بندورا معتقد است که برای افزایش خودکارآمدی، چهار روش وجود دارد. این چهار روش عبارتند از:۱)مهارت عملی۲)مدل سازی غیر مستقیم۳)ترغیب شفاهی۴)انگیختگیبندورا بر اساس آزمایش‌ها در می‌یابد که میزان خودکارآمدی آقایان بالاتر از خانم‌ها است. قطعاً برخی با نظریه وی در ایران موافق نیستند. اما جالب است بدانید که آمارهای جهانی نشان می دهد که در هنگام استخدام در مقطع لیسانس، ۵۴ درصد از پستها را خانمها اشغال می کنند، و ۴۶ درصد آقایان. اما در سطوح مدیریت ارشد، تنها ۵ درصد خانمها حضور دارند و ۹۵ درصد مدیران ارشد، آقایان هستند. این پرسش پدید می آید که چرا این تفاوت تا این اندازه فاحش است؟پاسخ آنکه خانمها خودشان نیز خودشان را قبول ندارند. به هم حسادت می ورزند. وقتی از خانمها می پرسیم آیا دوست دارید مدیرتان آقا باشد یا خانم؟، پاسخ این است که با مدیر آقا بهتر می توانند کار انجام دهند.ظاهراً خانمها بعداً دچار فراموشی می شوند و می گویند این آقایان هستند که سقف شیشه ای ساخته اند و نمی گذارند که آنها رشد کنند.۱- مهارت عملی آلبرت بندورا، مهم‌ترین منبع افزایش خودکارآمدی را مهارت عملی می‌داندو منظور وی از مهارت عملی نیز، کسب تجربه مرتبط با کار است. اگر بتوانید کاری را با چیرگی و تسلط در گذشته به انجام رسانید، در آینده هم با اطمینان بیشتر می‌توانید همان کار را انجام دهید. در ایران، تایپیست‌ها راحت‌تر کار پیدا می‌کنند تا دانش آموختگان دانشگاهی چرا که دارای مهارتی هستند.همواره با موضوعی به نام “بیکاری”در ایران روبه‌روئیم. از آن سو مدیران همواره می‌گویند در جستجوی نیروهای کارآمد هستند و آنچه به عنوان رزومه دریافت می‌کنند، نیروهایی هستند که دارای مدرک تحصیلی هستند. می‌دانیم سازمان‌ها و بنگاه‌ها در پی آنند که نیرویی پر توان جذب کنند تا کار آنها را انجام دهدو به نظر می‌رسد در پرورش” نیروهای پر توان عملی” همچنان کاستی‌های فراوانی داریم.سازمان‌ها در گذشته به مهارت عملی خاصی نیاز داشتند که اکنون آن مهارت‌ها دیگر کارایی ندارند. پس نیروهای ما هر قبلی از گردونه حذف می‌شوند مگر آنکه به سرعت خود را با شرایط تازه و مهارت تازه آماده سازی کنند.۲-مدل سازی غیر مستقیمنیروهای با پردازش قوی، هم می‌توانند آموزش را در دستور کار خود قرار دهند، هم می‌توانند در هنگام مشاهده فرد متخصص، از او فرا بگیرند.در این ...

  • خودکارآمدی در محیط کار تلویحاتی برای انگیزش و عملکرد

    خودکارآمدی در محیط کار تلویحاتی برای انگیزش و عملکردنویسنده: فرد لوننبرگ (2011)       چکیده: خودکارآمدی (اعتقاد نسبت به توانمندی های خود برای تحقق یک وظیفه خاص) بر روی وظیفه ای که کارکنان برای یادگیری انتخاب می کنند و اهدافی که برای خود تدوین می کنند تاثیر می گذارد. خودکارآمدی همچنین بر روی میزان پایداری افراد برای ادامه تلاش هنگام مواجه با مشکلات نیز تاثیر می گذارد.چهار منبع خودکارمدی عبارتند از عملکرد گذشته، یادگیری جانشینی ، ترغیب شفاهی و هیجانات. کلیدواژگان: خودکارآمدی ، انگیزش ،‌ عملکرد مقدمهبراساس مطالعات گسترده باندورا ، خودکارآمدی از مبنای نظری قابل توجه (باندورا، 1986)، دانش گسترده (باندورا،‌1997؛ مادکس، 1995 و 2002) و شواهد اثبات شده ای درخصوص کاربرد آن در محیط کار(باندورا، 1997،‌2004؛ استاجکویچ و لوتانز، 1998) برخوردار است. نتایج 9 فرا تحلیل گسترده به طور مشترک اثابت کرده اند که سطح خودکارآمدی کارکنان سازمان رابطه معناداری با سطح عملکرد و انگیزش آنها در کار دارد (باندورا و لاک، 2003). تعریف خودکارآمدی خودکارآمدی (همچنین به عنوان تئوری اجتماعی- شناختی  یا تئوری یادگیری اجتماعی  نیز شناخته می¬شود) اعتقاد فرد نسبت به توانایی خود در انجام موفقیت آمیز یک وظیفه خاص می¬باشد( باندورا، 1977، 19977). خودکارآمدی به عنوان نوعی اعتماد به نفس  (کانتر ، 2006) یا نوعی از عزت نفس مرتبط با وظیفه خاص (بروکنر ، 1998) تصور شده است. خودکارآمدی سه بعد دارد: قدرت . سطح دشواری وظیفه که یک شخص اعتقاد دارد می¬تواند به آن دست یابد؛ توان ،‌ اعتقاد راسخ درباره بزرگی، قدرتمندی و ضعف؛‌و تعمیم یافتگی ، درجه ای که احتمال وقوع و تکرار رفتار در شرایط دیگر میرود. احساس کفایت کارکنان روی انتظارات، ‌انگیزش و عملکرد آنها تاثیر می¬گذارد (باندورا، 1977). ما به ندرت برای انجام وظایفی که احساس می¬کنیم در آن موفق نمی¬شویم دست به تلاش می¬زنیم. یک استاد ممکن است اعتقاد داشته باشد که خودش  می¬تواند نحوه آموزش دروس به به صورت آنلاین را بیاموزد. استاد دیگری ممکن است نسبت به توانایی خود بدون گذران دوره رسمی آموزش نسبت به یادگیری نحوه آموزش دورس به صورت آنلاین شک داشته باشد. خودکارآمدی تاثیر شگرفی بر روی یادگیری، ‌انگیزش،‌و عملکرد دارد، چرا که افراد تلاش می¬کنند تنها وظایفی را یاد بگیرند و انجام دهند که معتقند توانایی انجام موفقیت آمیز آنرا دارند. خودکارآمدی به سه روش بر روی یادگیری و عملکرد تاثیر می¬گذارد (باندورا، 1982): 1- خودکارآمدی بر روی اهدافی که اهداف برای خود تدوین می¬کنند تاثیر می¬گذارد. کارکنانی که خودکارآمدی پایینی دارند تمایل دارند اهداف ...

  • باورهای خودکارآمدی معلمان آموزش عادی و معلمان آموزش استثنایی

    عنوان پایان نامه: بررسی مقایسته باورهای خودکارآمدی معلمان آموزش عادی و معلمان آموزش استثنایی در شهرستان جهرم دوره:کارشناسی گروه:روانشناسی رشته:روانشناسی عمومی دانشگاه : پیام نور استهبان   نام دانشجو:مهسا کریم نیای استاد راهنما:منصور سهیلی چکیده: باورهای خود کارامدی شامل باورهای ما در مورد توان سازماندهی و اجرای موثر تکالیف در حیطه ی مشخصی است که به هدف های خاصی می انجامد (بندورا،1997).                        هدف : پژوهش حاضـر با هدف مطالعه  بررسی مقايسه ی باورهای خودكارآمدی معلمان آموزش عادی و معلمان آموزش استثنايی در شهرستان جهرم در سال تحصيلي90-1389انجام شده است. روش: این پژوهش به شیوهزمينه يابی است. به گونه ای كه پس از مشخص شدن معلمان عادی ومعلمان استثنایی به هر کدام از آنها آزمون داده شد .انجام این پژوهش براساس طرح تحقیق کمی و عمدتاً از نوع همبستگی و علّی- مقایسه ای می باشد. جامعه مورد مطالعه از دو گــروه از معلمان تشکیل شده است؛ گـروه اول را همه معلمان مدارس عادی و گروه دوم را همه معلمان مدارس استثنایی در مقطع ابتدايی و  راهنمایی در شهر جهرم که در سال تحصیلی90-1389 مشغول به آموزش می باشند تشکیــل می دهند؛ کــه بر روی گروه نمونه ای باحجم 100 نفر معلم، که از این 100 نفر معلم،50 نفر معلم عادی و 50 نفر معلم استثنايی در پايه ابتدايی و راهنمايی، كه با روش نمونه گيری خوشه ای تصادفی مرحله ای انتخاب شده اند، اجرا شد. ابزار پژوهش ، مقياس باورهای خودكارآمدی معلماناست. ضريب اعتـبار پرسشنامه استفاده از ضريب آلفای كرونباخ برابر با  94% بـدست آمد.  یافته ها: نتايج این پژوهش نشان داد که باورهای خودکارآمدی معلمان عادی از معلمان استثنایی بیشتر است.همچنين باورهای خودکارآمدی معلمان کم سابقه کمتر از باورهای خودکارآمدی معلمان باسابقه است. به علاوه اين پژوهش نشان داد كه بین باورهای خودکارآمدی معلمان باتخصص بالا وتخصص پایین تفاوت معنا داری وجود ندارد. همچنين بین باورهای خودکارآمدی معلمان زن ومرد تفاوت معنا داری وجود ندارد.       نتیجه گیری : از یافته های بـه دست آمـده می توان نتیجـه گیـری کرد که باورهای خودکارآمدی معلمان عادی از معلمان استثنایی بیشتر است. همچنين باورهای خودکارآمدی معلمان کم سابقه کمتر از باورهای خودکارآمدی معلمان باسابقه است. به علاوه اين پژوهش نشان داد كه بین باورهای خودکارآمدی معلمان با تخصص بالا وتخصص پایین تفاوت معنا داری وجود ندارد. همچنين بین باورهای خودکارآمدی معلمان زن ومعلمان مرد تفاوت معنا داری وجود ندارد . کلید واژه ها: باورهای خودكارآمدی .  

  • تاثیر خودکارآمدی در پیشرفت تحصیلی

    قضاوت‌های مربوط به خودکارآمدی به دلیل نقش مهمی که در رشد انگیزش درونی دارد، از اهمیت خاصی برخوردار است. به دلیل این که خودکارآمدی نشان داده است که بر فائق آمدن و استقامت در برابر موانع اثر می‌گذارد (بندورا)می‌تواند علت مهمی برای عملکرد نسبت به وظایف بین فردی پیچیده باشد (گیست و همکاران). خودکارآمدی ادراک شده به تعداد مهارت‌های شخص مربوط نمی‌شود بلکه به آنچه شخص باور دارد که تحت شرایط خاص می‌تواند انجام دهد مربوط می‌شود (بندورا).از سوی دیگر، انگیزش پیشرفت از موضوعات روانشناختی است که توجه بسیاری از روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود معطوف داشته است. انگیزش پیشرفت عبارت است از نیروی انجام دادن کارها نسبت به استانداردهای عالی.مک کللند و اتکسنیون نیاز پیشرفت را این‌گونه تعریف می‌کنند: جستجو کردن موفقیت در رقابت با استانداردهای عالی. شخص دارای انگیزش پیشرفت نیرومند می‌خواهد تا در برخی از تکالیف چالش‌انگیز موفق شود (سیف، ۱۳۸۴) شناسایی عوامل مهم و موثر در انگیزش پیشرفت تحصیلی در ارتباط با ویژگیهای آموزشگاهی و اجتماعی افراد کمک شایان توجهی به بهبود وضعیت تحصیلی دانش‌آموزان خواهد کرد. انگیزش در واقع محرک اصلی و انرژی ایجادکننده رفتار است (گیچ و برلاینر) و اگر عوامل موثر در ایجاد انگیزش پیشرفت تحصیلی شناخته و از آن‌ها به نحو مطلوب استفاده شود، موفقیت‌های شایان توجهی در فرایند آموزش و پرورش و یادگیری و مهمتر از همه استمرار یادگیری ایجاد خواهد شد.در پژوهشی که نمونه آن از جامعه‌ آماری شامل تمامی دانش‌آموزان پسر مدارس راهنمایی منطقه ۱۶ آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی ۹۰ـ۸۹ بوده، پژوهشگر به این نتیجه دست یافته است که بین خودکارآمدی و مؤلفه‌های آن شامل استعداد، پشتکار، عدم وابستگی اجتماعی، و تفاوت بین فردی با انگیزش پیشرفت دانش‌آموزان پسر دوره راهنمایی همبستگی مثبت وجود دارد.به بیان دیگر، باورهای خودکارآمدی، که باورها و یا برداشت‌های فرد از توانایی خوش در انجام یک تکلیف است، سبب می‌شود تکلیف مورد نظر بصورت مفید و موثر انجام شود. افراد خودکارآمد به فرایند تفکر و تنظیم افراد خود نظارت دارند، تعهدات و مشکلات را کنترل می‌کنند و با موقعیت‌های تهدیدآمیز و چالش‌برانگیز بیشتر درگیر می‌شوند. آنها مشکلات را چالش می‌بینند نه تهدید، و فعالانه موقعیت جدید را جستجو می‌کنند.یکی از موقعیت‌های چالش‌برانگیز برای نوجوانان، حوزه تحصیل است. افراد با خودکارآمدی بالا می‌توانند با موقعیت‌های چالش‌برانگیز بیشتر درگیر شوند. آنها با کنجکاوی می‌توانند از راه‌حل‌های مناسب برای ...

  • نقش خودکارآمدی در توانمندسازی کارکنان

    عنوان مقاله: نقش خودکارآمدی  در توانمندسازی کارکنان مولف/مترجم: دکتر بیژن عبداللهیموضوع: مدیریت منابع انسانیسال انتشار(میلادی): 2006وضعیت: تمام متنمنبع: ماهنامه تدبیر-سال هجدهم-شماره 168تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت  www.SYSTEM.parsiblog.com چکیده: بسیاری از رفتارهای انسان با سازوکارهای نفوذ بر خــــــود (Self-influnce)، برانگیخته و کنترل می شوند. در میان مکانیسم های نفوذ برخود، هیچ کدام مهمتر و فراگیرتر از باور به خودکارآمدی شخصی نیست(1997،Bandura). اگر فردی باور داشته باشد که نمی تواند نتایج مورد انتظار را به‌دست آورد، و یا به این باور برسد که نمی تواند مانع رفتارهای غیرقابل قبول شود، انگیزه او برای انجام کار کم خواهد شد. اگرچه عوامل دیگری وجود دارند که به عنوان برانگیزنده های رفتار انسان عمل می کنند، اما همه آنها تابع باور فرد هستند. در این مقاله سعی شده است نظریه خودکارآمدی و عوامل ایجادکننده و تقویت کننده باور خودکارآمدی کارکنان به‌طور مختصر توضیح داده می شود. مفهوم خودکارآمدیخودکارآمدی(Self-efficacy) از نظریه شناخت اجتماعی(Social cognition Theory) آلبرت باندورا (1997) روان‌شناس مشهور، مشتق شده است که به باورها یا قضاوتهای فرد به توانائیهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها اشاره دارد. نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی(عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی اشاره دارد، تأکید می کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می گذارند. باندورا(1997) اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است، را رد کرد. انسانها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام برافکار، احساسات و رفتار های خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کننده‌ای ایفا می کنند.بدین ترتیب رفتار انسان تنها در کنترل محیط نیست بلکه فرایندهای شناختی نقش مهمی در رفتار آدمی دارند. عملکرد و یادگیری انسان متاثر از گرایشهای شناختی، عاطفی و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش هاست. انسان موجودی فعال است و بر رویدادهای زندگی خود اثر می گذارد. انسان تحت تاثیر عوامل روان شناختی است و به‌طور فعال در انگیزه ها و رفتار خود اثر دارد. براساس نظر «باندورا»، افراد نه توسط نیروهای درونی رانده می شوند، نه محرکهای محیطی آنها را به عمل سوق می دهند، بلکه کارکردهای روان شناختی، عملکرد، رفتار، محیط و محرکات آن را تعیین می ...