حديث درمورد نظم
اهمیت نظم وچند خاطره از مرحوم امام(ره)
، حيوانات بطور غير ارادي وناخواسته ازيك نظم دقيق برخوردارهستند. حتي ميتوان ازنظم حاكم برحيوانات نظم راعملا درزندگي پياده كرد. همين دستاوردهايي كه ازحيوانات بوجود مي آيد،(رشد،حركت،بازدهي، مواد مصرفي،توليدات هرحيوان و....)دال برنظم ثابت وسيرثابت بروجوداين حيوانات است. 3- نظم وفطرت: نظم امري فطري درانسان است، فرق فطرت وغريزه اينست: چيزهايي كه اختصاص به انسان دارد، باتوجه به بعد مادي ومعنوي انسان، به آن فطرت ميگويند. وآنچه اختصاص به انسان دارد، غريزه نام دارد، زيرا بعد مادي تنها ميباشد وانسان دراين مورد باحيوان مشترك است. انسان ازنظرفطري هم نظم را بعنوان يك اصل ثابت ولازم پذيرفته است. 4- نظم روان: علاوه براين، نظم امري رواني است. اگراز نظر رواني، انسان دريك سيرونظم ثابن قرار گيرد، مثل همان نظمي كه دردستگاه گوارش حاكم است. ازنظر روحي نيز اگرانسان منظم باشد به محض اينكه زمان تغذيه ي روحي اوميشودوبه تاخير افتد اغنا نميشود. اگر روح سالم باشد، احساس خلاء ميكند. چنانكه جسم گرسنه، هنگام نيازاعلام گرسنگي مي كند، روح گرسنه نيزتظاهراتي دارد كه بايد درموقع گرسنگي او را تغذيه كرد. گاهي تغذيه روح در ارتباط باخداست، گاه پس ازمدتها دوري ازپدر ومادر، به محبت آنها نيازمند است وگاه درشدايد سختيهابه تسكين وتسلي محتاج است. روح سالم دراين زمانهااعلام نياز مي كند. 5- نظم واجتماع: نظم امري اجتماعي هم هست، اگر جامعه اي نظم حاكم نباشد، نظام جامعه برهم ميخورد، بي نظمي ثمرات خوبي براي هيچ يك ازافراد دربرنخواهد داشت. مشخص است كه نظم حاكم براجتماع را افراد منظم جامعه وقانون بوجود مي آورند. امام خميني(ره) درمدت زندگي پربركت خودهمواره نظم وبرنامه ريزي راسرلوحه كارهاي شخصي وغير شخصي قرار ميداند. به طوري كه اطرافيان دقيقا نظم وترتيب را درزندگي ايشان درك ميكردند، زيرا نظم يكي ازاساسي ترين برنامه هاي انسان متعهد درارتباط برقراركردنبا خالق است. به قول خود امام(ره) كه ميفرمودند: ((اگر درندگي مان، دررفتاروحركتمان نظم بدهيم، فكرمان هم بالطبع نظم ميگيرد، وقتي فكر نظم گرفت وانسان درزندگي نظم داشت، يقينا ازآن نظم فكري كامل الهي برخوردار خواهدشد، دراينصورت لغزشها واشتباهات كمترميشود وانسان درمرحله اي قرار ميگيرد كه جز براي پياده كردن اوامر الهي ورضايت او به چيز ديگري نظر نخواهدكرد)). دراين رابطه ميبينيم كه كلام امام رهنمون ما درمورد نظم است. چنانكه فرمايشي ازمولاي متقيان علي(ع) به مارسيده كه، شما رابه تقواي الهي ونظم دركارهايتان توصيه مي كنم، با كمي فكر وتامل مي بينيم كه برنامه ريزي جهت امورات ديني هم بدن نظم ميسر نيست ...
چهل حدیث امام علی
چهل حديث اخلاقي از حضرت علي عليه السلام : 1- خير پنهانى و كتمان گرفتارى مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزايا وَ كِتْمانُ الْمَصائِبِ. از گنجهاى بهشت; نيكى كردن و پنهان نمودن كار[نيك] و صبر بر مصيبتها و نهان كردن گرفتاريها (يعنى عدم شكايت از آنها) است. 2- ويژگى هاى زاهد أَلزّاهِدُ فِى الدُّنْيا مَنْ لَمْ يَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ يَشْغَلِ الْحَلالُ شُكْرَهُ. زاهد در دنيا كسى است كه حرام بر صبرش غلبه نكند، و حلال از شكرش باز ندارد. 3- تعادل در جذب و طرد افراد « أَحْبِبْ حَبيبَكَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ يَعْصِيَكَ يَوْمًا ما. وَ أَبْغِضْ بَغيضَكَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ يَكُونَ حَبيبَكَ يَوْمًا ما.» با دوستت آرام بيا، بسا كه روزى دشمنت شود، و با دشمنت آرام بيا، بسا كه روزى دوستت شود. 4- بهاى هر كس قيمَةُ كُلِّ امْرِء ما يُحْسِنُ. ارزش هر كسى آن چيزى است كه نيكو انجام دهد.
شیوه های کلاس داری
تعريف ديگري از سازماندهي و مديريت كلاس وجود دارد كه ميتوان از آنها در رهبري كلاس درس ، با تكيه بر بعد انساني آن چنين تعريف كرد : مديريت كلاسي عبارت است ، از هنر به كار بردن دانش تخصصي و بهره گيري ازمهارت هاي كلاس داري در هدايت دانش آموزان به سوي اهداف مورد نياز و جامعه . اهميت و ضرورت مديريت و انضباط كلاس بدون شك به منظور تدريس ونيل به اهداف آموزش و پرورش ، وجود شرايطي لازم مي باشد ، از جمله اين شرايط مي توان به نظم حاكم بر كلاس به عنوان فاكتري مهم اشاره نمود، زيرا كلاسي كه در آن اولين گام يادگيري (يعني نظم وانضباط و مشاركت در فعاليت و جلب توجه فعال شاگردان) اعمال نگردد، به يقين نتايج مطلوبي نخواهد داشت. روش هاي كلاس داري ونظم كلاس در ايجاد انگيزه براي يادگيري دانش آموزان بسيار موثر مي باشد. اهداف مي توانند به وسيله روش ها تحت تاثير قرار گيرند.( 1999،rozyck) بنابراين اعمال روش هاي درست تدريس و سبك هاي مناسب مديريت با توجه به شرايط كلاس ، امكانات آموزشگاه ، توانايي معلم و نوع كتاب و محتواي درسي ، متفاوت ميباشد. عوامل موثر بر مديريت كلاس را در سه قسمت به شرح زير طبقه بندي مي نماييم . الف: ويژگي هاي شخصيت معلم ؛ ب: روش هاي تدريس معلم ؛ ج: استفاده از فنون تدريس . در شكل زير عوامل موثر بر مديريت كلاس ترسيم گرديده است . عوامل موثر بر مديريت كلاس روش تدريس ويژگي هاي معلم فنون تدریس الف) ويژگي هاي شخصيتي معلم بدون شك شخصيت و يا ويژگي هاي شخصيتي معلم ، يكي از عوامل بسيار مهم در نظم دهي كلاس مي باشد. معلمي كه ظاهرآن آراسته مي باشد ، مثبت نگر و خوش اخلاق است به توانايي هاي ذهني ، جسمي، عاطفي و تفاوت هاي فردي شاگردان آگاهي دارد ، شرايط فيزيكي كلاس را از قبل آماده مي سازد ، مهارت ارزشيابي و پرسش كردن را ميداند، دانش آموزان را دوست دارد و به كارش علاقه نشان ميدهد، با ايمان ،راستگو ، صادق و خوش بيان مي باشد و در كارش مسلط است و با معلمي كه اين ويژگيها را ندارد ، مسلمآ بسيار متفاوت است بنابر اين معلمين بايد اين صفت را در خود آشكار نمايند و در تمهيدات اشتغال به حرفه ي مقدس معلمي ،اين ويژگي ها را در خود متبلور سازند . ب)روش هاي تدريس بسيارند دانشجو معلميني كه در كلاسها ي دانشگاه يا مراكز تربيت معلم ، دائم اين جمله را بيان مي دارند كه " اين روش تدريس را نميتوان در كلاس ها به كار برد " دليل گفتن اين جمله اعتراضي اين است كه دانشجويان معلمي ، هنوز آگاهي ندارد كه هر روش تدريس كارآيي خاص خود دارد و از يك روش تدريس نمي توان براي آموزش ...
تحقیق درباره قرآن / روایت حدیث
4 . قرآن (1)رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم):ان البيت اذا كثر فيه تلاوة القرآن كثر خيره واتسع اهله واضاء لاهل السماء كما تضى ء نجوم السماء لاهل الدنياخانه اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براى آسمانيان بدرخشد چنان كه ستارگان آسمان براى زمينيان مى درخشند. كافى 2/610/1. (2)رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم):الا من تعلم القرآن وعمله وعمل بما فيه فاءنا له سائق الى الجنة ودليل الى الجنة ؛بدانيد هر كس قرآن را بياموزد و به ديگران آموزش دهد و به آنچه در قرآن است عمل كند، من جلودار و راهنماى او به سوى بهشت هستم . كنزالعمال 1/531/2375. (3)رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم):يا بنى لاتغفل عن قراءة القرآن فان القرآن يحيى القلب وينهى عن الفحشاء والمنكر والبغى ؛فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش ، زيرا كه قرآن دل را زنده مى كند و از فحشاء و زشتى و ستم باز مى دارد. كنزالعمال 2/291/4033. (4)رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم):ان اردتم عيش السعداء وموت الشهداء والنجاة يوم الحسرة والظل يوم الحرور والهدى يوم الضلالة فادرسوا القرآن فانه كلام الرحمان و حرز من الشيطان و رجحان فى الميزان ؛اگر زندگى سعادتمندان ، مرگ شهيدان ، نجات روز حسرت (قيامت )، سايه روز سوزان و هدايت در روز گمراهى را مى خواهيد، قرآن را ياد بگيريد كه آن سخن خداى مهربان است و سپرى است در مقابل شيطان و سنگينى در ترازوى اعمال . جامع الاخبار ص 41. (5)رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم):اصدق القول وابلغ الموعظة واحسن القصص كتاب الله ؛راست ترين سخن ، رساترين پند و زيباترين حكايت ، كتاب خدا (قرآن ) است . بحارالانوار 77/116/8. (6)رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم):من قراء القرآن ابتغاء وجه الله وتفقها فى الدين كان له من الثواب مثل جميع ما اعطى الملائكة والانبياء والمرسلون .هر كس براى كسب رضايت خدا و آگاهى در دين قرآن بياموزد، ثوابى مانند همه آنچه كه به فرشتگان و پيامبران و رسولان داده شده ، براى اوست . وسائل الشيعه 6/183/7683. (7)امام على (عليه السلام):عليكم بكتاب الله ... من عمل به سبق ؛بر شما باد رجوع به كتاب خدا (قرآن )... كسى كه به آن عمل كند از همه پيشى مى گيرد. نهج البلاغه خطبه 155. (8)امام على (عليه السلام):الا ان فيه ماياءتى والحديث عن الماضى ودواء دائكم ونظم ما بينكم ؛آگاه باشيد كه دانش آينده ، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظم ميان شما در قرآن است . نهج البلاغه خطبه 157. (9)امام على (عليه السلام):ان القرآن ظاهره انيق وباطنه عميق لاتفنى عجائبه و لا تنقضى غرائبه ولاتكشف الظلمات الا به ؛براستى كه قرآن ظارهش زيباست و باطنش ...
حديث منزلت
پژوهشگر: حسین مومنی 1388شمسی/2010میلادی حديث منزلت چکیدهیکی از ویژگی های امامعلیبنابیطالب(ع) بیان حدیثی است که از سوی نبیمکرم اسلام(ص) ایراد شده، که معروف است به حدیث منزلت. این حدیث بارها از پیامبر اکرم (ص) شنیده شده که فرمود: امامعلیبنابیطالب(ع) مثل هارون به موسی برای من است مگر اینکه بعد از من پیامبری نخواهد آمد. علماء شیعه در مورد این حدیث اتفاق نظر دارند که رسول اعظم اسلام(ص) در مواقع مختلف حدیث را بیان کرده است از جمله موقع رفتن به جنگ تبوک. اما در بین علماء اهل سنت و جماعت در مورد این حدیث اختلاف نظرهای وجود دارد، بعضی اصل حدیث را نفی کرده و بعضی دیگر در فضیلت بودن آن برای امامعلیبنابیطالب(ع) اشکال وارد کرده اند. لذا نگارند در این نوشتار تعداد از علماء عامه را نام می برد که حدیث را در کتاب های خود آورده اند.کلمات کلیدی: منزلت، حدیث، پیامبر(ص)، علی(ع)مقدمهاز آنجای که هزار و چهار صد سال از زمان حضرت خاتمانبیاء(ص) می گذرد، این قدمت زمانی در حالی است که بعد از آن بزرگوار آیین نوپای اسلام با یک گیرودار سیاسی روبرو شد، و به همین دلیل صدسال کسی اجازه نداشت در مجامع عمومی احادیث پیامبر(ص) را منتشر کند. لذا دیده می شود که کتاب های حدیثی اهل سنت و جماعت بعد از قرن سوم هجری قمری به بعد نگاشته شد، و بیشتر کتاب های حدیث شیعه نیز بعد از این زمان تدوین شده است. با این تفاوت که نقل حدیث در بین شیعه به یک معصوم غیر از خود پیامبر(ص) می رسد و به ندرت احادیث مستقیم از رسول اکرم(ص) آمده است، اما در بین علماء عامه اکثر حدیث ها از غیر معصوم نقل شده و احادیث کمی به خود پیامبر(ص) نسبت داده می شود، که این احادیث نیز بیشترشان ضعیف السند است (به همان دلیل که بیان شد). با این توضیح بدست می آید که اگر از طریق عامه حدیثی با سلسله راویان مورد اعتماد به نبیمکرم اسلام(ص) برسد از ارزش خاص برخور دار است. از این رو نگارنده در این نوشتار حدیث منزلت را از تعدادی علماء متذکر می شود که اعتبار و اهمیت این افراد در نزد همه اهل سنت تأیید شده است، در نتیجه نپذیرفتن کتابهای این علماء بسی دشوار است.بیان حدیثحديث منزلت را بسيارى از اصحاب رسول خـدا(ص) روايت كرده اند، اين كلام شريف چندين بار از رسول خدا(ص) صادر شده است، ولى مشهورترين مورد آن در غزوه تبوك است. در غـزوه تـبـوك پـيـامبر اكرم(ص) خود فرماندهى سپاه را به عهده گرفته از مدينه خارج شد و عـلـى(ع ) را به جانشينى خود در مدينه گمارد اين تنها جنگى است كه على(ع) پيامبر را همراهى نكرده است، به همين جهت براى آن حضرت مشكل بود كه در مدينه بماند و پيامبر خدا(ص) راهى مـيـدان نـبـرد شـود ...
منابع حدیث غدیر درکتب اهل سنت
بسم الله الرحمن الرحيمو با سلام درجواب اهل سنت كه درمورد حديث غدير شك دارند اين مطلب را نوشتم كه البته درمورد اثبات ولايت اميرالمومنين ميتونيد به كتبشبهاي پيشاور، شبهاي مكه كه اين دو مناظرات شيعه و سني هستند كه حقانيت شيعه را اثبات ميكنند و كتاب ارزشمند :<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> الغدير اماحديث غدير در منابع عامه : ( من كنت مولاه فعلي مولاه ) منابع : فضائل الصحابة ص 14 مسند أحمد حنبل ج 1 ص 84 و 118 و 119 و 152 و 331 مسند احمد حنبل ج 4 ص 281 و 368 و 370 و 372 مسند احمد حنبل ج 5 ص 347 و 366 و 370 و 419 سنن ابن ماجة ج 1 ص 45 سنن الترمذي ج 5 ص 297 المستدرك على الصحيحين ج 3 ص 116 و مجمع الزوائد ج 7 ص 17 ،مجمع الزوائد ج 9 ص 103 و . . .وص 120 و 164 فتح الباري ج 7 ص 61 ،المصنف عبد الرزاق ( استاد امام بخاري ) ج 11 ص 225 ،المعيار والموازنة ص 72 و 210 و . . . وص 322 مصنف ابن أبي شيبة ج 7 ص 495 و . . . ،الآحاد والمثاني ج 4 ص 325 ،كتاب السنة ص 552 و 590 و . . . ،السنن الكبرى نسائي ج 5 ص 45 و 108 و 130 و . . . ، ،خصائص أمير المؤمنين ( عليه السلام ) ص 50 و 64 و 94 و . . . ،مسند أبي يعلى ج 1 ص 429 و ج 11 ص 307 ، ،صحيح ابن حبان ج 15 ص 376 ،المعجم الصغير ج 1 ص 65 و 71 ،المعجم الأوسط ج 1 ص 112 المعجم الاوسط ج 2 ص 24 و 275 و 324 و 369 المعجم الاوسط ج 6 ص 218 المعجم الاوسط ج 7 ص 70 المعجم الاوسط ج 8 ص 213 المعجم الكبير ج 3 ص 179 و 180 المعجم الكبير ج 4 ص 17 و 173 و . . . المعجم الكبير ج 5 ص 166 و 170 و 171 و . . . وص 194 و . . . وص 203 و 204 و 212 المعجم الكبير ج 12 ص 78 المعجم الكبير ج 19 ص 291 مسند الشاميين ج 3 ص 223 شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد ج 3 ص 289 و 208 شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد ج 4 ص 74 شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد ج 5 ص 8 شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد ج 6 ص 168 شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد ج 8 ص 21 و ... نظم درر السمطين ص 93 و 109 و 112 موارد الظمآن ص 543 الجامع الصغير ج 2 ص 643 كنز العمال ج 1 ص 187 و . . . كنز العمال ج 5 ص 290 كنز العمال ج 11 ص 332 و 603 و 608 و . . . كنز العمال ج 13 ص 105 و 131 وموارد ديگر از اين كتاب شواهد التنزيل ج 1 ص 200 و . . . و 223 و 251 و . . . شواهد التنزيل ج 2 ص 197 و 352 و 381 و . . . و 390 تفسير ابن كثير ج 2 ص 15 البته بخشي از منابع را در آورديم كه فكر ميكنيم بقدر كفايت باشه
داستان های جالب درمورد نماز و روزه
نوشته: غلامرضا نيشابوريشهيد رجایی و جريمة تأخير نماز اوّل وقتيكى از دوستان شهيد رجائى چنين مى گويد : روزى حدود ظهر نزد شهيد بزرگوار رجائى بودم صداى اذان شنيده شد، در حالى كه ايشان از جايش حركت كرده، مى خواستند خود را براى اقامه نماز آماده كنند، يكى از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت : غذا آماده است سرد مى شود، اگر اجازه مى فرماييد بياورم. شهيد رجائى فرمود : "خير بعد از نماز" وقتى كه خدمتگزار از اتاق خارج شد، ايشان با جهره اى متبّسم و دلى آرام خطاب به من فرمود : "عهد كرده ام هيچ وقت قبل از نماز نهار نخورم اگر زمانى ناهار را قبل از نماز بخورم، يك روز روزه مى گيرم.(1)منبع: روشهاى پرورش احساس مذهبى نماز، ص29.روزه و تربيت نفسعارفى گفت : هر گاه غفلت از ديدگان اهل يقين ناپديد شود، هلال هدايت در بال بيدارى آشكارا مى گردد، اينجاست كه بايد از هوا و هوس روزه گرفت.ديگرى گفته : در خانه انديشه با نفس خود خلوت كن و آن را از هر آنچه بدان سرگرم است تنبيه كن و هر گاه متنبه نشد او را به گورستان بخوان و اگر از آنجا هم سرمشقى نگرفت او را با تازيانه گرسنگى بزن، يعنى روزه بگير.پاداش شب زنده دارى و روزه دارانرسول اكرم مى فرمايد:در بهشت درختى است كه از آن اسبهاى ابلق (سياه و سفيد) با دو بال و با زينهايى از ياقوت بيرون مى آيند. اولياء خدا بر آنها سوار مى شوند و به هر جاى بهشت بخواهند به پرواز درمى آيند، اهل بهشت از خدا مى پرسند: خدايا! اين بندگان تو چگونه به اين مقام و جايگاه رسيده اند كه ما از آن محروم هستيم. جواب مى شنوند:آنها كسانى هستند كه در دنيا شب ها از بستر خواب بيرون مى آمدند و به نماز و راز و نياز مشغول بودند، در حالى كه شما در خواب بوديد و روزها كه شما مى خورديد و مى نوشيديد، آنها روزه مى گرفتند و هميشه از ترس و شوق من مى گريستند.منبع: رساله لقاءالله، ص 128. بهترين روزها و ماهها و عملها كدام است؟از عبدالله عباس پرسيدند بهترين روزها كدام است، و بهترين ماهها كدام، و بهترين عملها كدام است؟گفت بهترين روزها، روز جمعه است.و بهترين ماهها، ماه مبارك رمضان است.و بهترين عملها، نمازهاى يوميه است كه در وقتش خوانده شود.اين سؤال و جواب را به حضرت امير گزارش دادند.آن بزرگوار فرمود اگر از مشرق تا مغرب از هر يكى از علماء و حكماء اين سؤال را مى كردند، آنها همين جواب را مى دادند كه ابن عباس داده است. وليكن من مى گويم بهترين عمل ها، عمليست كه خدا آن را از تو قبول فرمايد و بهترين ماه ها، ماهيست كه در آن ماه از گناهان توبه كنى و به سوى خدا برگردى. و بهترين روزها، روزى است كه بيرون آيى به سوى خدا در آن روز در حالتى كه ايمان داشته باشى.منبع: كشكول منتظرى، ص 93.مجلس ...
آثار گناه در دنيا و آخرت
موضوع تحقيق آثار گناه در دنيا و آخرت از منظر قرآن و روايات ميباشد كه اجتماع ما مبتلا به آن ميباشد و اهميت بسزائي دارد. مردم اگر آثار گناهان را بدانند مرتكب خيلي از ناهنجاريها نميشوند كه در متن مفصل خواهد آمد بيشتر گرفتاريهاي مردم و اجتماع از گناهاني است كه مرتكب ميشوند مثلاً در روايات دارد كه اگر در اجتماعي زكات داده نشود به آسمان امر ميشود كه باران نيايد و مردم و اجتماع بايد اين روايات را بخوانند و يا بشنوند تا اينكه تارك زكات نشوند و يا اينكه در اجتماع كنوني مردم اصلاً دروغ را گناه نميدانند چرا چون آثار بد و شوم غيبت و دروغ را نميدانند كه پيامبر اكرم (ص) در مورد غيبت فرمودند كه اجتناب كنيد از غيبت كه غيبت خورشت سگهاي جهنم است و يا اينكه در مورد دروغ فرمودند كه اگر تمام شرها و گناهها را در يك اتاقي جمع شده و كليد آن دروغ است يعني كليد تمام اين گناهان دروغ ميباشد به خاطر اهميتي كه اين موضوع هم در فرد و هم در اجتماع دارد، اين تحقيق با عنوان آثار گناه در دنيا و آخرت انتخاب شده است كه زير نظر استاد تقوائي دام عزه تدوين شده و داراي يك مقدمه و سه فصل ميباشد كه در مقدمه اين تحقيق درباره گناه و معناي گناه و اقسام گناه بحث ميشود و در فصل اول گناه و آثارش از ديدگاه قرآن ميباشد كه بخشهاي مختلفي دارد از جمله آثار گناهان در اجتماع و فرد ميباشد. فصل دوم آثار گناه در قيامت از منظر قرآن ميباشد كه اشاره به آثار گناهان و عواقب بد آنها در قيامت خواهد داشت. و فصل سوم آثار گناه از ديدگاه روايات ميباشد كه به آثار مختلف گناهان مانند اينكه برخي گناهان موجب آبروريزي و عدم استجابت دعاست كه اميرالمؤمنين در دعاي كميل به اين مطلب اشاره كردهاند و در پايان نتيجه بحث و منابع و مآخذ عنوان شده است از خداي تبارك و تعالي مسئلت ميكنم كه همه ما را از گناهان مصون و محفوظ بدارد. انشاء اللّه . باسمه تعالي آثار گناه در دنيا و آخرت از منظر قرآن و روايات مقدمه گناه در لغت گناه در لغت فارسي به معناي بزه، جرم، خطا، نافرماني و امثال اين الفاظ آمده و در لغت عرب از آن به «ذنب» و «اثم» و «معصيت» تعبير شده و معنائي كه در هر دوي آنها صادق و بلكه جامع همه معاني است همان نافرماني و انجام عملي برخلاف قانون و يا سرپيچي از قانون است، يا به گفته بعضي، هركاري كه انجام آن ناروا باشد، و يا مطابق تعريف برخي، گناه در پيش اهل شرع عبارت است از اينكه مكلف، مرتكب امر نامشروع گردد.[1] دانشمندان ؟؟ گناه و جرم را مخالفت با قانون تفسير كردهاند و در تعريف جرم گفتهاند: «جرم عبارت خواهد بود از اينكه افراد جامعه از حدود مقررات و قوانيني ...
چهار استدلال امام خمینی بر ضرورت ولایت فقیه
چهار استدلال امام خميني (ره) بر ولايت فقيه حضرت امام خميني(ره) براي لزوم تشكيل حكومت اسلامي، چهار استدلال بيان كردهاند؛ سه استدلال در كتاب البيع و يك استدلال در کتاب حكومت اسلامي (یا همان کتاب ولایت فقیه). سه استدلال كتاب البيع از نوع «استدلال عقلي مستقل» ، «استدلال عقلي غيرمستقل» و «استدلال شرعي محض» هستند و استدلال کتاب حكومت اسلامي (یا همان ولایت فقیه) از نوع استدلال غایی یا «استدلالي با نظر به هدف اسلام» است. نكته قابل توجه اينكههر كدام از اين چهار استدلال، يك نوع حكومت مخصوص را اثبات ميكند . 1. استدلال عقلي مستقل امام(ره) در كتاب البيع مينويسد: احكام اسلامي تا روز قيامت باقي و لازم الاجرا است و نسخ شده است . اين بقاء و دوام ، نظامي را ايجاب مي كند كه عهده دار اجراي آنها شود ؛ چه اجراي احكام الهي جز از طريق حكومت اسلامي امكان ندارد. در غير اينصورت جامعه به طرف هرج و مرج رفته و بي نظمي بر جامعه حاكم خواهد شد . و چون بي نظمي و پريشاني امور مسلمانان نزد خدا و خلق ناپسند است و نظم جز به استوار حكومت ، تحقق نمكي يابد هيچ ترديدي براي لزوم حكومت باقي نمي ماند . علاوه بر اين ، محافظت از مرزها هم عقلا و شزعا لازم است و تحقق آن بدون داشتن حكومت اسلامي امكانپذير نيست . خداوند قادر حكيم اين مسائل را ناديده نگرفته و از آن غفلت نكرده است. آري ! همان ولايتي كه لزوم امامت پس از رسالت را اثبات مي كند لزوم حكومت در زمان غيبت را هم ثابت مي كند . آيا مي توان تصور كرد كه آفريدگار حكيم در دوران غيبت ، جامعه اسلامي را به حال خود رها كرده باشد يا به هرج و مرج و پريشاني احوال آنان رضايت داده است؟ آري ! لزوم حكومت به منظور بسط عدالت ، رفع ظلم ، تعليم و تربيت و... از بديهي ترين مسائل است. اين شاهد ، وجود حكومت اسلامي را ـ به عنوان بخشي از يك استدلال ـ ثابت مي كند يعني اين استدلال، بخشي از يك استدلال تام باشد. اما به نظر مي رسد كه امام (ره) مي خواهد اين را به عنوان يك استدلال تام مطرح كند. امام سپس به "حديث فضل بن شاذان" استدلال ميكند ؛در حالي كه نميتوان آن را هم تام دانست چرا كه اين حديث ، عبارت دقيق امام هفتم نيست بلكه برداشت فضل و تأليف وي از سخنان امام (ع) است. و ميانيم كه : خبر واحد ، اثبات واقعيت نميكند ؛ بلكه حجيت آن براي عمل است . يعني براي اينكه در عمل ، حيران نمانيم تعيين تكليف ميكند. اثبات: اين استدلال "حكومت مطلق ديني" را اثبات مي كند، يعني حاكم ديني، براي برقراري نظم ميتواند مطلقا هر تصميمي بگيرد. چرا كه هرگاه بحث جنگ و نا امني به وجود آيد ، اختيارات حكومت ، مطلق ميشود. 2. استدلال عقلي غيرمستقل اين استدلال، روان ...
تحقیق درباره حافظ شیرازی شاعر
حافظ خواجه شمسالدين محمد حافظ شيرازي فرزند بهاءالدين معروفترين شاعر عارف قرن هشتم و يكي از چهار تن از بزرگترين شاعران ايران است كه معروف جهان شدهاند. در باب اين استاد فناناپذير و بينظير كه او را لسانالغيب و ترجمانالاسرار لقب دادهاند اشارتهائي در بسياري از كتابها مانند تذكرهالشعراء دولتشاه سمرقندي كه بعد از فوت اوست تا مجمعالفصحا و رياضالعارفين تأليف رضاقلي خان همه مشتمل بر نام و شرح مختصري از حالات وي ميباشد وليكن هيچ يك از آنها مطالب مفصلي كه جزئيات احوال او را نشان بدهد ندارند. تنها اثر از معاصران حافظ كه مورد توجه و اهميت قرار گرفته مقدمهايست كه يكي از دوستان حافظ كه جامع اشعار او بوده، موسوم به محمد گلندام، نوشته، وي در آنجا پس از اطناب كلام در ذكر صفات شريفه و محبوبيت او نزد خاص و عام و شهرت جهانگيري كه حتي در زمان حيات حاصل كرده و قوافل سخنهاي دلپذيرش از فارس نه تنها به خراسان و آذربايجان بلكه به عراقين و هندوستان رفته چنين مينويسد: « اما به واسطه محافظت درس قرآن و ملازمت شغل سلطان و بحث كشاف و مصباح و مطالعهي مطالع و مفتاح و تحصيل قوانين ادب، و تحقيق دو اوين عرب به جمع اشتات غزليات نپرداخت و به تدوين و اثبات ابيات مشغول نشد و مسود اين اوراق اقل انام محمد گلندام عفيالله عنه ما سبق در درسگاه دين مولانا و سيدنا استاد ابوالبشر قوامالمله والدين عبدالله اعليالله درجاته و كرات و مرات كه به مذاكره رفتي در اثنا محاوره گفتي كه اين فرائد فوايد را همه در يك عقد ميبايد كشيد و اين غرر درر را در يك سلك ميبايد پيوست. تا قلاده جيد وجود اهل زمان و تميمه و شاح عروسان دوران گردد. و آن جناب حوالت رفع و ترفيع اين بنا بر ناراستي روزگار كردي و به عذر اهل عصر عذر آوردي تا در تاريخ سنه احدي و تسعين و سبعمائه (791 هجري)وديعت حيات بموكلان قضا و قدر سپرد.» از مجموع كتابهائي كه درباره حافظ نوشته شده چنين فهميده ميشود كه بهاءالدين محمد پدر حافظ در عصر اتابكان فارس از اصفهان به شيراز مهاجرت كرده و در آنجا از طريق بازرگاني ثروتي اندوخته ولي ديري نگذشته كه زندگي را بدرود گفته و كارهاي تجارتي او آشفته و نابسامان گرديده است وارثان او كه يك همسر و پسري خردسال بودند به بينوايي و تنگدستي افتادند. آن پسر بعدها ناگزير شد كه روزي خود را عرق جبين و كد يمين حاصل نمايد. با اين همه هر وقت فرصت و مجالي مييافت در مكتبي كه در نزديكي او بود به كسب كمال ميپرداخت و در آنجا سرمايهي علمي به كف ميآورد. قرآن مجيد را حفظ كرد و از همين رو بعدها تخلص خود را «حافظ» قرار داد. لقب حافظ به طور عموم به كساني ...