جملات سیگاری
ســـــیـگـــار
سیگــآر ر ــآ . . . نـَـه بـَـرای بــویـَـش می کِشــی . . . نـَـه لـِذت پوکــــ زَدن بـِـهـ ــآن . . . تَـنهــآ مــی خو ــآهــی . . . بــآ غبــآر خــآکِـستـَـری . . . و ــآقعیـَـت زندِگـیَت ر ــآ . . . خِیــآل تَصــور کنــی . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سیگاری
آدمها برای یکدیگر نقش سیگار را بازی میکنند! همدیگر را می کِشند ، لذت می برند ، دود می کنند ، تمام می کنند و بعد از اندک زمانی ، سیگاری دیگر
جملات فاز سنگین سیگار
از روزی که رفتی ... سیگاری شده است این روزها کودک درونم ، نه دستم به او می رسد ، نه حرف گوش می دهد.. درد را پک پک می کشد.. و سیگار را تند تند ...!!سیگار می کشیدیم که انتظار نکشیم که نفهمیم چقدر طول می کشد رسیدنش؛ چه می دانستیم قرار است با انتظار , سیگار بکشیم و دیگر منتظر کسی هم نباشیمگریستن به اشک نیست گاه می تواند , کشیدنِ سیگاری باشد که در فاصله ی هر پک به آتش اش خیره می مانی .همیشه در لابه لای چند نخ سیگارت آدامس هندوانه و یک شیشه عطر پیدا میشود. تاکی معاشقه ات را پنهان خواهی کرد!؟ مرد باش! پای بوسه هایی که رد و بدل می کنی بایست.مردها هم بغض میکنند بعد لبخند تقلبی میزنند و در جیبهایشان به دنبال فندک میگردندبه جاسیگاری من دست نزن! من دفتر خاطرات تورا بیاندازم دور چه حالی می شوی!؟بعداز رفتنت نمیدانم سیگارها کوچک شده اند،یا کام های من سنگین...روبراه نیستم شیرین می زنم مثل یک نخ قهوه یک فنجان سیگارچه کار به حرف مردم دارم زندگی من همین است شب که می شود سیگاری روشن می کنم عاشقانه ای می نویسم خیره می شوم به عکست و با خودم فکر می کنم مگر می شود تو را دوست نداشت…خیــابانی بدون رهگــذر نیمکت های خـــالی تاکسی های بدون ســـرنشین فنجــانی خالی از قهــوه سیگــاری خامــوش من نیز تنهـــایم...!چرا با سیگار مخالفی؟ از خاطرات تو که تلخ تر نیست! از چشمان تو که اعتیاد آور تر نیست! می ماند سرطان که تکلیفش روشن است... تو بدخیم تری!سلامتی هرکی زدیم , رفت میزنیم سلامتی غم , شاید اونم رفت ...باید سیگارم را عوض کنم! ...به گمانم دارد به من خیانت میکند!....امروز که بوسیدمش بوی تو را میداد...سیگارتو را با سیگار روشن نکن رفیقتو جلوت بسوزونن چه حالی میشی؟؟؟
دود سیگار+ابر
دود سیگار کفاف نمیدهد…سیگاری بار کن رفیق…خاطره ها زیادند… ابر دودِ سیگارِ مردی است که حرف هایش را می خورد و بعد فوت می کندغم که زیاد باشد باران می بارد
دکتر شریعتی و سیگار
دکتر شریعتی زیاد سیگار می کشید لابد عکس های او را دیده اید که یا سیگاری در دست دارد و یا در حال کام گرفتن از آن است. البته دکتر، سیگار خارجی خوب می کشید سیگارهایی که کشورهای خارجی برای مصرف داخلی تولید می کنند نه سیگارهایی که برای صادرات به کشورهای جهان سوم می پیچند. یک روز کسی از دکتر شریعتی پرسید: دکتر جان! چرا سیگار می کشی، مگر نمی دانی سیگار طول عمر را کم می کند؟ دکتر شریعتی پاسخ داد: من به طول عمر فکر نمی کنم بلکه به عرض زندگی فکر می کنم!