جملات زیبای دوستانه
جملات دوستانه 93
در دفتر دل یاد تو سر مشق من است یاد من هم نکنی , یاد تو تکلیف من است . . . عتیقه شـــــدم در یـــادها بی آنکه قدیمـــی باشـــم ***************************** تو” آن نیستی که به یادت بیاورم ، “تو” آن همیشه ای که به یادم می مانی . . . **************************** یادی از ما کن ای عزیز دوست داشتنی ای که هستی پیش ما شیرین تر از بستنی تو مال من میشوی و من مال تو زندگی میشود لحظه به لحظه خواستنی **************************** کاش فاصله ها اجازه میدادند ، وقتی قلب ها به یاد هم می تپند ، در کنار هم باشند به یادتــــــــــم **************************** باز یادت میکنم تا نگویی بی وفاست از شما دورم ولی این دل همیشه با شماست! **************************** همه ی حواسم را جمع میکنم تا خیالت را کم کنم اما تمام یادت در”من” ضرب میشود و “من” تقسیم میشوم در “تو” … می بینی ؟ عجب دنیای بی حساب و کتابی ست ؟ ****************************** تو مرا فریاد کن ای هم نفس / این منم آواره ی فریاد تو این فضا با بوی تو آغشته است / آسمانم پر شده از یاد تو . . . **************************** یادت برایم همانند قصه سیگار پیرمردیست که سالهاست میگوید نخ آخر است … ***************************** برایم در ردیف کسانی هستی که به قول نیما یادت روشنم می دارد ***************************** تقدیم به آنکه دارمش دوست تقدیم به آن که قلبم از اوست اگر مهتاب از تن بر کند پوست جدا هرگز نگردد یادم از دوست ***************************** میدونی محبت یعنی چی ؟ م = من ح= حالا ب= به یاد ت = توام *************************** یادت … پرچم صلحیست، میان ِ شورش ِ این همه فکر… ************************ یـــــــــــــــآد چراغی که مال من است ولی خاموش در دل های همـــه *********************** دریــا مــیشــوم؛ وقتــی هــر شــب در بستــرم، یــــاد تــو جــاری ســت؛ مثــل رود . . . ************************* قول داده اَم… گاهـــی هَر اَز گاهـــی فانـــوس یادَت را میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛ هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم اَما بـه هیچ سِتارهی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد… خیالَت راحَت !
اس ام اس دوستانه و رفاقتی جدید
گفت کدام راه نزدیک تر است؟ گفتم به کجا؟ گفت به خلوتگه دوست.گفتم تو مگرفاصله ای میبینی بین دل و ان کس که دلت منزل اوست ******************************** بی انتها ترین جاده دنیا،جاده معرفت است و کمتر کسی قادر به پیمودن آن است.آهای تو که آخر جاده ای سلام! بقیه در ادمه مطلب...
جملات زیبای انگلیسی با ترجمه فارسی
love my EYES when u look into them,I love my NAME when u say it,I love my HEART when u love it,I love my LIFE when u are in it.چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی..... My heart is made 2 luv u, my lips are made 2 kis u, my eyes r made 2 c u, myhands r made 2 hold u, evry part of me wants u, bcoz i was made just 4 u!!قلبم برای دوست داشتن تو ، لبام برای بوسیدن تو ، چشام برای دیدن تو و دستام برای نگه داشتن تو بوجود اومدن؛ چون من فقط بخاطر تو ساخته شدم!!!! A real friendis one who walks inwhen the restof the world walks out.یک دوست واقعی اونی هستش که وقتی میادکه تموم دنیا از پیشت رفتن. life is a road and you are its passengers so , be careful about the value of your times , maybe you wont be in the road tomorrowزندگی مثل یه جاده است ، من و تو مسافراشیم ، قدر لحظه ها رو بدونیم ، ممکنه فردا نباشیم Live in such a way that those who know you butdon't know God will come to know God because they know youچنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسندبه واسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند waite for the one who is constantly reminding you how he cares a bout you & how much lucky he's to HAVE YOUدر انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد تو بیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی و نگران توست و چقدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد We spend more, but have less; we buy more, but enjoy it lessبیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم، بیشتر می خریم اما کمتر لذت می بریم don't wait until people are dead to give them flowerبرای دادن گل به دیگران منتظر مراسم تدفین آنها نباشین The hour of departure has arrived,and we go our ways I to die and you to live.Which is the better, only God knows.هنگام جدایی فرا رسیده است. هر کس به راه خود می رودمن می میرم و شما زنده می مانید. تنها خدا می داند کدام بهتر است At least 5 people in this world love you so much they would die for youحداقل پنج نفر در این دنیا هستند که به حدی تو را دوست دارند، که حاضرند برایت بمیرند. At least 15 people in this world love you, in some wayحداقل پانزده نفر در این دنیا هستند که تو را به یک نحوی دوست دارند. The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like youتنها دلیلی که باعث می شود یک نفر از تو متنفر باشد، اینست که میخواهد دقیقاً مثل تو باشد. A smile from you, can bring happiness to anyone, even if they don't like youیک لبخند از طرف تو می تواند موجب شادی کسی شود؛ حتی کسانی که ممکن است تو را نشناسند. Every night, SOMEONE thinks about you before he/she goes to sleepهر شب، یک نفر قبل از اینکه به خواب برود به تو فکر میکند. You are special and unique, in your own wayتو در نوع خود استثنایی و بینظیر هستی. Someone that you don't know even exists, loves youیک نفر تو را دوست دارد، که حتی از وجودش بیاطلاع هستی. When you make the biggest mistake ever, something good comes from itوقتی بزرگ ترین اشتباهات زندگیت ...
داستان زیبای آلزایمر مادر
چمدونش را بسته بودیم ، با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود کلا یک ساک داشت با یه قرآن کوچک، کمی نون روغنی، آبنات، کشمش چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی … گفت: “مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!” گفتم: “مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.” گفت: “کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن! آخه اون جا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟” گفتم: “آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری همه چیزو فراموش می کنی!” گفت: “مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول! اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی دخترم؟!” خجالت کشیدم …! حقیقت داشت، همه کودکی و جوونیم و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم. اون بخشی از هویت و ریشه و هستیم بود، راست می گفت، من همه رو فراموش کرده بودم! زنگ زدم خانه سالمندان و گفتم که نمی ریم توان نگاه کردن به خنده نشسته برلب های چروکیده اش رو نداشتم، ساکش رو باز کردم قرآن و نون روغنی و … همه چیزهای شیرین دوباره تو خونه بودن! آبنات رو برداشت گفت: “بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی.” دست های چروکیدشو بوسیدم و گفتم: “مادر جون ببخش، حلالم کن، فراموش کن.” اشکش را با گوشه رو سری اش پاک کرد و گفت: “چی رو ببخشم مادر، من که چیزی یادم نمی یاد، شاید فراموش میکنم! گفتی چی گرفتم؟ آلمیزر؟!” در حالی که با دستای لرزونش، موهای دخترم را شونه میکرد زیر لب میگفت: “گاهی چه نعمتیه این آلمیزر!!”
اس ام اس احساسی جدید
اختلاف ؛ یعنی : زنی برای اجاره خانه ، کلیه اش را میفروشد ! زنی به خاطر زیبایی ، کلیه بدنش را عمل میکند !***پینوکیو کجایی ؟ یادت بخیر … اینجا هر روز “دماغ ها” کوچکتر می شود و دروغ ها بزرگتر !***ﺯﻥ ﺯﻧﺪﮔﻴﺴﺖ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﻭ ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﻣﺮﺩﻱ ﺗﻤﺎﻡِ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﻴﺶ ﺭﺍﺧﺮﺝِ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﺯﻧﺪﮔﻴﺶ ﻛﻨﺪ ﻭ ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺯﻧﻲ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﻴﺶ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﻏﺮﻭﺭِ ﺍﻣﻨﻴﺘﺶ ﻛﻨﺪ !***باران میبارید … از درزهای کفش کهنه کودکی سردی باران را … وقتی که از کنار نانوایی رد میشد … از نگاه ناتوان برای خرید نان داغ ، عشق را دیدم که در چشمانش به مروارید شبیه تر بود !!! خدایا به آسمانت چیزی بگو !***یادمه توی کتاب درسی دوران مدرسه یه شعر از سهیل محمودی بود که با این مصرع شروع میشد : دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست … حالا هم وضعیت دلها شبیه شیشه هاش شهره : دوجداره ، ضد صدا ، بدون انتقال حرارت و گاهی مشجر یا یک طرفه !***تند رفت کودکی های من با آن دوچرخه ی قراضه اش که همیشه ی خدا پنچر بود …***دلم به حالی پسری سوخت که وفتی گفتم کفش هایم را خوب رنگ کن ، گفت خاطرت جمع باشد مثل سرنوشتم برایت سیاه میکنم …***آدم حسابی نیستم اشتباه زیاد دارم کامل هم نیستم حتی غیرمعمولی هم نیستم بعضی وقتا دیوونم شایدم همیشه ولی حداقل خودمم و خودم رو شبیه کسه دیگه ای نکردم …***ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﯿﺘﺮﺳﻢ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﮑﻬﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ …***مد شده ای در شهر … به همه می آیی جز من !!! شاید مقصر منم که قدیمی ام ؟!***اگه میخوای حال کسی رو بفهمی ، ازش نپرس چون بهت دروغ میگه … هدفونشو در بیار ببین چی گوش میده !***خودم را اهدا میکنم به تمام دختران گل فروش که عروسک های پارچه ای شان پشت چراغ های سبز ، زرد شد اما حیف فقط آنها بلد نیستند با من بازی کنند …***یادش بخیر ! یه زمانی مهمترین دغدغه زندگیمون فرمولهای ریاضی بود …***کاش سر در بهشت کسی باشد که بپرسد : آدمی یا فرشته ؟ و من با صدای ضعیفم که رو به بی صدایی رفته بگویم : زنم … و این بار همه نگاهم کنند … نه بخاطر موی بلندم … نه چشمان معصومم و نه لرزش صدایم … بلکه به خاطر روح خدا که در من دمیده شده و همیشه تحسین کنند شجاعت … صداقت… وفا… و نجابتم را در آن کره ی خاکی !***میان مرغان مهاجر ، آنکه در انتهاست شاید ضعیف ترین باشد اما او دلبسته ترین است !***داشتم با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : نوشته دوست ، عشق ، محبت و چهار حرفیه … اتفاقا دو حرف اولشم دراومده یعنی ب و الف ! یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا ؛ با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه !!! گفت : ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم درمیاد … تو چشام ...
جملات غمیگن جدید
بی منطق ترین عضو بدنم ، چشمهایم اند !می بینند که دیگر دوستم نداری ، اما هنوز تشنه دیدنت هستند . . .::::چقدر درد داره وقتی که از عشقت یه شماره خاموش مونده باشه برات !::::این روزهایم به تظاهر می گذرد . . .تظاهر به بی تفاوتیتظاهر به بی خیالیبه اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست اما چه سخت می کاهد از جانم این “ نمایش ” !::::هنوز برایت مینویسم . . .درست شبیه کودکی نابینا . . .که هر روز برای ماهی قرمزِ مُرده اش غذا میریزد . . . !::::در غیاب تو زرد زرد شده ام . . .شاخه هم دیگر حوصله نکرد گوش دهد به ناله هایم ، با اولین نسیم به روی زمین افتاد !::::نیمه گمشده را بیخیال شو لطفا ، اگر سهم تو بود که گم نمی شد !همین نیمه ای که هستی رو پیدا کن . . .::::گاهی اوقات بی قانونی عجب بیداد می کند در عاشقی . . .یکی دور می زند اما دیگری باید جریمه شود !::::چیزیم نیست ، خوبم !فقط تو را ندارم . . .::::تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم . . .فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !:: گاهی لازم است ، نیاز داریم که کرکره را پایین بکشیم و بگوییم :بی هیچ توضیحی ، ” فعلا ” تعطیل است . . . ! “::::تو زندگی ، یه جایی هست ، بعد از کلی دویدن ، یهو وایمیستی ، سرتو میندازی پایین و آروم میگی : دیگه زورم نمی رسه !::::این روزها پارو را رها کرده ام و دراز شده ام کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود !::::عشق ما همانند روزهای هفته است ، تو شنبه و من جمعه !نمی دانم چرا جمعه اینقدر به شنبه نزدیک است اما شنبه اینقدر از جمعه دور ؟!::::درد اینجاست که درد را نمی شود به هیچکس حالی کرد !::::عاشق را که بر عکس کنی می شود “ قشاع ”دهخدا را می شناسی ؟لغت نامه اش را که باز کردم نوشته بود :قشاع : دردی که ادم را از درمان مایوس میکند .::::خنده از تهِ دل می خواهم . . .جایی می فروشند ؟من به قیمت باق عرم خریدارم !::::وقتی دیدی طرفت دیگه حرفی برات نداره که بزنه !وقتی دیدی که داره ناراحتت میکنه و به روی خودش نمیاره !مطمئن باش یه نفر سومی هست که عشقت داره واسه خوشحالی اون تلاش میکنه . . .::::حس رنگ زرد چراغ راهنمایی رانندگی رو دارم که هیچکی بهش “توجه” نمیکنه !::::“بی خبری” بی پایان ترین خبری است که از تو میرسد این روزها !::::می خواهی قضاوتم کنی ؟کفش هایم را بپوشراهم را قدم بزندردهایم را بکشسال هایم را بگذرانبعد قضاوت کن !::::ساعت هم مثل ضربان قلبم با رفتنت از کار افتاد . . . خرید شارژ p m e . 1 0 0 0 c h a r g e c o m فروشگاه خرید انلاین انواع لوازم p m e .b e r m o d a . b i z
داستان جدید « اندکی صبر «
دم در بزرگ دادگاه که رسید حس بدی همه ی وجودش رو فرا گرفت.شاید نباید اینقدر تند می رفت.شاید بهتر بود کمی بیشتر صبر می کرد.یاد آخرین روز دعواشون افتاد.اون روزها خیلی کم طاقت شده بود.به خاطر مریضی فرهاد ،پسرعموش ،خیلی ناراحت بود.فرهاد پسر عموی بزرگش بود که مدتها پیش وقتی در رقابت با کامران سر خواستگاری از نرگس برنده نشد،سفر به خارج رو به موندن تو ایران ترجیح داد و حالا برگشته بود و هیچ کس از برگشتن و مریضی اون خبر نداشت.نرگس تنها کسی بود که در خفا پرستاری فرهاد رو هم می کرد.