توصيف خانه آپارتمانی
خانه گهری
گروهي از متفكران، خانه سانتامونيكا را جزو كارهاي ديكانستراكشن به شمار آورده اند و گروهي آن را پيش بيني ديكانستراكشن در سال هاي بعد مي دانند و در نهايت خود وي و ديگر ديكانستراكتيوسيت ها كار او را ديكانستراكشن نمي دانند. در اواخر دهه هشتاد كه گهري خانه شنابل با آن پيكره بندي بغرنج را به پايان رساند (1986-1989) يا موزه ويترا را ساخت كه ديناميسم عيان تري داشت (1987-1989) افتخارات و جوايز و تعريف و تمجيد مطبوعات ديگر عادي شده بود. گهري كه مي خواست در معماري خودش حركت را القاء كند، به قول خودش «سر و كله زدن با شكل هاي ماهي را شروع كرده بود». اين ماهي انتزاعي تر شد و به صورت يك شكل غير هندسي اثر خود را بر پروژه هاي بعدي او باقي گذاشت در دهه 1990، شكل هاي برخورد كننده و منفجر شونده پوشش هاي فلزي يا سنگ در موزه فردريك وليسمن (1990-1993)، مركز هنرهاي بصري دانشگاه تولد و (1989)، و مركز آمريكايي پارش (1988-1994) به طراحي زيباترين بناي 50 سال اخير دست يافت (موزه بيلبائو). گهري ايده آل گرايي انتزاعي مالويچ را به فرم هاي عيني انتزاعي كه نامتعارف و فردگرا مي باشند، بتيدل مي كند درون و بيرون معب معلق. مالويچ ايده معكب مشكي را داده و آن را به صورت شيشه اي و كج غيرطبيعي عرضه نمود. خانه وي چگونگي گسترش ساختمان در درون بافت، از درون به بيرون را به خوبي تجلي مي كند. او در چگونگي طراحي داخلي يك هندسه غير متعارف را تجربه مي كند. كاربرد مصالح غير عرف و ارزان و پرتاب احجام به درون يكديگر به طوري كه به بنا حالت يك راديكال بخشيده است. ساختمان اصلي تا اندازه اي حفظ شده است و شايد نوعي رسيدن به فضاي بينابيني باشد كه برنارد شومي طلاييه دار آن است. البته شومي مي؛گويد هدف ايجاد فضاي بينابيني، مرمت، يا باز زنده سازي نيست بلكه هدف ايجاد هم زماني در معماري است. بناي كهن در بناي مدرن بايد طوري تلفيق شود كه بيننده در فضاي بينابيني قرار گيرد گهري نتوانسته است اين فضاي بينابيني را آن طور كه شومي مي گويد ايجاد كند، زيرا ساختمان اوليه را در خيلي جاها تغيير داده است. ولي در نوع خود كارمنحصر به فردي انجام داده است. در تمامي قسمت ها مي توان متن گذشته وحال را با هم خواند. او هدفش نه طراحي خانه بلكه ايجاد يك اثر هنري در درون و بيرون، آنارشيسم و آشوب و انعكاس زندگي انسان ساكن كاليفرنياست. مگر نه آن كه معماري آينه تمام نماي مردم يك منطقه است. او باعبور از هندسه مدرن، كاربرد غير معمول مواد و مصالح ارزان، حلقه هاي فلزي، آسفالت، شيشه ها، تور سيمي، آهن موج دار، معماري مدرن و بروكراسي مسكن را به چالش مي كشد. گهري نوعي افشاگري را در نشان دادن جزييات بروز مي دهد. گهري ...
آواکادو
آواکادو میوهٔ آواکادو به آواکادو در گذشته گلابي تمساح ، روغن سبز ، گلابي روغني و ... مي گفته اند. در زبان اسپانيا يي آگواکات ، در زبان پرتغالي آباکات و در زبان فرانسوي آوکاتير هم مي گويند و تنها ميوه خانواده برگ بو (برگ غار ) از خانواده lauraceae است . آواکادو نام درخت و میوهٔ آن درخت است. این درخت در مناطق گرم و استوایی میروید و میوهای سبز رنگ با هستهای درشت دارد. آواکادو (پرسی آمریکانا) درختی است که میوهٔ آن در گونهٔ گیاهان گلدار طبقهبندی میشود. این گیاه بومی آمریکای مرکزی و مکزیک است و تا ۲۰ متر رشد میکند. این گیاه همیشه برگهای سبز دارد که طول آنها به ۱۲ تا ۱۵ سانتیمتر میرسد. گلهای آن نامشخص (ناپیدا) و به رنگ زرد مایل به سبز و به عرض ۵ تا ۱۰ میلیمتر است. میوهٔ گلابی شکل آن از نظر گیاهشناسی یک سته یا شفت است که ۷ تا ۱۰ سانتیمتر طول دارد. تاریخچه آواكادو تا اوايل قرن شانزدهم ميلادي براي دنياي متمدن آنروزي ناشناخته بود. درسال 1519 سربازان فاتح كورتز سردار اسپانيايي در مکزیک به ميوه اي برخوردند كه براي آنان نا شناخته ولي از مواد اصلي غذائي بوميان بود که آن راآهواتايي Ahuatai مي ناميدند. در سال 1526 وقايع نگار ارتش اسپانيا از سرزمين ازتك Aztec وماياها Maya يا همان مكزيك ميوه اي را توصيف مي كند كه داراي هسته اي به شكل بلوط و بدون پوست سخت مي باشد، باگوشت فراوان و لطيف و نرم و طعمي مطبوع كه شباهتي به كره دارد. بررسي هاي بعدي نشان داد كه زادگاه اصلي اين ميوه مكزيك و امريكاي مركزي است و درختان سالخورده آن در اطراف معابد اين منطقه فراوان است. انتشار و گسترش مناطق كشت درختان اواكادو در كشورهاي مكزيك به پرووجزايرهند غربي(كوبا، جامايكا …) شروع شده است. در ادامه انتشار اين گیاه به سرزمين هاي ديگري راه يافته است. نتيجه بررسي ها نشان مي دهد كه گسترش آواکادو به خارج از سرزمين مادری تقريباً به ترتيب زيرمي باشد : - فيليپين ( اواخر قرن شانزدهم ) – هاوائي 1825 – فلوريداي امريكا 1833 - كاليفرنيا امریکا در سال 1871 اقدام به كشت انبوه درخـتان اواكادو در سال 1890 آغاز شد. علاقه اي كه مصرف كنندگان اواكادو درامريكا به اين ميوه نشان دادند سبب شد تا پرورش دهندگان آن در سال 1911 اقدام به تهيه تعداد زيادي پيوندك از كشور مكزيك نموده و در شهر اتلانتا در ایالات متحده، انواع مختلف نهال هاي پيوندي بروي پايه هاي بذري عمل آوردند. البته عمده اين نهال ها ازبين رفت و فقط يك نوع از آن با شرايط محيط سازگاري داشته و باقي ماند و از اين رو بنام فورت Fuerte يا " قوي" نامگذاري شد. توصيف آواکادو درختي افراشته است که طولش 9 متر و گاهي تا 18 متر يا بيشتر هم مي رسد، قطر ...
تولد گل های کاکتوس مرا تسخير خود مي كند
روييدن گل ها حسي عجيب را در وجودمتداعي مي كند. اين حس را بارها و بارها در کودکی درباغچه خانه تجربه كرده بودم. تولد گل ها بود كه چشمهای مرا خیره نگه مي داشت. جذابيت مسحور شده در اين گياه انسان علاقه مند را تسخير خود مي كند. لحظه روییدن گل در وجودم آرامش بخش ترین موسیقی عالم را می نوازد و نغمه ی زیبایی میسرایند. سرودی از پاکی و زمزمه ای از جوانه زدن غنچه هایی در دل، گوش جان را مینوازند و من مات و مبهوت این لحظه هایم.كه توصيف كردني نيست.وپیام آورِ مهربانی و محبت است، و صفا و صمیمیت را به ارمغان میاورد.كاكتوس براي من يك گل با ارزش و جلوه گر تمام زيبايي هاي طبيعت است. معمولاً انسان براي علايقي كه دارد ارزش قائل است و سعي مي كند تمام وجود و وقتش را صرف آن كند تا به رشد عالي برسد. روییدن گل را در ثانیه های عمر به تماشا می نشینم و برای همه ی خوبی های زندگی از خدای بزرگ و از افریدگارِ گل سپاسگزارم.
زورخانه؛ خانة نيرومندی، جوانمردی، ميهن دوستی
زورخانه؛ خانة نيرومندی، جوانمردی، ميهن دوستی و هنر و ادب زورخانه ها و ضرورت بازشناسی هويت فرهنگی و تعلقات اجتماعی در محله های شهری سيد امير حسينی (رئيس آکادمی ملی المپيک و پارالمپيک) چهارمين سمپوزيوم و اولين فستيوال ورزش های زورخانه ای 15 نوامبر 2005 (24 آبان 1384) - مشهد- ايران مقدمه ورزش عرصه فعاليت های الگومند، ساختارهای(هنجارهای) اجتماعی و روابط ميان نهادی (Inter Institutional) است. زورخانه ها در طول تاريخ، مؤثرترين نهادهای اجتماعی و فرهنگ ايرانی بوده اند. زورخانه در دوران پر فراز و نشيب تاريخ ايران در رهبری نهضت های آزادی خواهی و ترويج فرهنگ، فتوت و جوانمردی نقش مهمی را در تربيت مردم بر عهده داشته است. نهاد زورخانه با کارکرد اجتماعی خود، نقش با اهميتی را در حفظ هويت فرهنگی، يکپارچگی و ايجاد مشترکات فرهنگی محله ها و به تبع آن شهرها ايفا کرده است. در اين مقاله سعی شده، به نقش زورخانه در بازشناسی هويت فرهنگی و تعلقات اجتماعی محله (به عنوان پايه و بنيان اجتماع شهروندی) پرداخته شود. لازم است در طراحی مبانی، الگوها و روش های توسعة محله ای، به زورخانه ها به مثابة چشم انداز توسعه پايدار شهری، توانمند سازی و افزايش ظرفيت ها و ارتقای کيفيت زندگی شهروندی نگاه ويژه ای شود. ضروری است که مديريت شهری با عزمی ملی نقش مهم تری را در اين زمينه ايفا کند. اين مقاله با توصيف واقعيت های موجود، بر اساس مطالعات اسنادی به بررسی و طرح سوالاتی چون نقش زورخانه ها در بازشناسی هويت فرهنگی و تعلقات اجتماعی، حفظ و احيای مناسبت ها، آيين ها و ميراث فرهنگی و باز توليد سرمايه های فرهنگی در محله های شهری می پردازد. ورزش، واقعيتی اجتماعی پويايي گروهی، نيل به هدف از طريق سازمان (نهاد) های اجتماعی، خرده فرهنگ ها، فرايند رفتاری، پيوستگی اجتماعی، نابرابری ساخت يافته، جامعه پذيری و شبکه های سازمانی از مؤلفه های جامعه شناختی هستند که می توان در محيط های ورزشی به مطالعه آنها پرداخت. پيش فرض اين نگرش اين است که ساختار يا اشکال رفتار و تعامل موجود در محيط های ورزشی شبيه رفتار و تعامل موجود در ساير زمينه های اجتماعی هستند. به عبارت ديگر، ورزش همانند ديگر نهادها، جهان کوچکی از جامعه و محصول يک واقعيت اجتماعی و منحصر به فرد است. ورزش دارای آن رمز، احساس غم همراه با شادی، فکر کردن به حوادث، تثبيت فرهنگی انگيزه های آرمانی است. شايد هيچ فعاليت ديگری چنين تناقض آميز، امری جدی به امری غير جدی، تفريح و نشاط را با شدت و قوت و امر ايدئولوژيکی را با امر ساختاری ترکيب نمی کند. در اين ...
ریشه های معماری مدرن (2)
قسمت دوم در 1914 ، آنتونيو سنت اليا پيرو فوتوريسم اظهار داشت: «معماری با سنت قطع رابطه میكند؛ ضرورت ايجاب میكند كه معماری دوباره از اول آغاز گردد... تضاد شديدی بين دنيای مدرن و قديم با چيزی مشخص میشود كه پيش از اين وجود نداشت...» تمام اظهار نظرهايی كه نقل قول شد، به پرسش ميانه رو و بیپيرايه شينكل به سال 1826 برمیگردد: «آيا نبايد بكوشيم كه سبك متعلق به خود را بيابيم؟» در واقع معماری جديد به عنوان چيزی از بيخ و بن جديد ظاهر شد. به نظرمیرسد فرمهای آن از گردآوریهای شتابزده، همچون مظاهر نگرش جديد دنيا، ابداع شده بودند. طرح «بازار مكاره جهان» هكتور هرو، در پاريس 1876 ، پيشاپيش همين موضوع را نشان میدهد. در اين طرح فرمهای بسته و سنگين ساختمانهای گذشته از بين رفتهاند؛ فضا، بینهايت در تمام جهتها گسترش يافته، به گونهای با افق نامحدودی نشان داده شده است، و ساختمان به مثابه حجم باز و شفافی ظاهر میشود كه به نوعی جزء سازندهای از كل فضاست. حجم ساختمان با عضوهای باريك چدنی مشخص شده است، كه هر چند مانعی برای فضای باز و پيوستار اساسی آن هستند ولی در عوض ضرباهنگ و مقياسی را به دست میدهند. بدين ترتيب، ساختمان وضعيت «جهانی» جديدی را بيان ميكند كه نقطه عطفی برای نمايشگاههايی از اين دست میشود و انسان را به مشاركت در جهانی كه ويژگی آن آزادی جديد حركت و انتخاب است ، دعوت میكند. ما هدف ها وپيامدهای معماری مدرن را درك میكنيم، بنابراين بايد «تازگی» جهان مدرن را هم در نظر بگيريم و جويا شويم كه چگونه معماری در آشكار ساختن آن به كار میآيد. تصور فضايی جديد سنت اليا، كليدی برای بحث تازگی جهانی مدرن پيشنهاد میكند و میگويد كه جهان مدرن با « چيزی كه پيش از اين نبود » مشخص میشود . هانس مه ير در مقالهای كه پيشتر عنوان شد، چيزهايی را توصيف میكند كه قبلاً نبودهاند، مانند «اتومبيلهايی كه با سرعت در خيابانها میروند، و هواپيماها كه در هوا به پرواز در میآيند و دامنه حركت و فاصله بين ما و زمين را عريض تر میكنند.» اما تحرك، تنها يكی از جنبههای درك جديد فضا و زمان است. مهير همچنين اشاره میكند كه «همزمانی رويدادها» به وسيله تبليغات و نمايشگاهها (امروز ما میگوييم «رسانهها») به منصه ظهور میرسند، و ارتباط به وسيله «راديو, تلگراف وبیسيم» سبب ميشود كه «ما از انزوای ملی رهايی يابيم و جزئی از اجتماع جهانی شويم.» دست آخر، مهير خاطر نشان میكند كه «خانههای ما متحرك تر از هميشهاند. بلوكهای بزرگ آپارتمانی ، واگنهای تختخوابدار، قايقهای تفريحی خانوادگی، كشتیهای ...
ارزشيابي در بخش كشاورزي چيست؟
ارزشيابي در بخش كشاورزي چيست؟برنامه ارزشيابي در بخش كشاورزي فرايندي مستمر، پويا و نظاممند از ارزيابي ارزشي يا توان و ظرفيتهاي ارزشي برنامهها، به منظور راهنمايي، تنظيمسازي و تصميمگيري براي برنامه هاي آينده به شمار مي رود. مراحلانجام ارزشيابي در بخش كشاورزي - شناسايي و توصيف اهداف و مسائل موجود در برنامه- تبيين مراحل موجود در برنامه و نوع تحقيق ارزشيابي مناسب برنامه- ارزيابي امكانسنجي اجراي برنامه ارزشيابي- شناسايي متخصصين موضوعي و مشورت با كارشناسان مطلع و مديران ذينفع در ارزشيابي- تعيين رهيافتهايي به منظور جمعآوري دادهها- انتخاب تكنيكهاي جمعآوري دادهها- شناسايي جمعيت (گروه هدف) و انتخاب نمونههاي معرف- جمعآوري، تحليل و تبيين دادهها و استفاده از آمارهها- كشف ارتباط بين يافتهها و همبستگيها- به كارگيري و استفاده از يافتهها
ريشه های معماری مدرن (۱)
آنچه در پيش روست تاريخ معماری مدرن نيست، بلكه نگرهای نظريه پردارانه است و تلاشی را برای توصيف اينكه معماری مدرن درباره چيست به دست می دهد. آنچه ممكن است تا حدّی متظاهرانه به نظر رسد، ولی بايد اذعان داشت كه كژفهمی ها و سوء تعابيری كه در كاراست كه اينگونه روشنگریها را به چيزی ضروری بدل میسازد. محض رعايت بیطرفی بايد آنچه را كه جنبش مدرن واقعاً خواهان آن بود يادآوری كرد و آنچه را هم كه در عمل به آن رسيد خاطر نشان ساخت..امروزه برخی از نويسندگانی كه به اين موضوع میپردازند، حتی مدعیاند كه جنبش مدرن حكم نوعی «كلاف سردرگم» را دارد؛ آنان اظهار میدارند كه معماران مدرن در عالم واقع «ايديولوژی» مشتركی نداشتند و به طريق اولی معماری مدرن نمیتوانست اصولاً وجود داشته باشد. جنبش مدرن بیترديد مبنا و جهتگيری خاص خود را داشته است، و تنها آن دم كه اين به درستی درك گردد، امكان رسيدن به ارزيابی منصفانهای از پيامدهای آن، و از جمله كوششهای پسامدرن اخير، فراهم میآيد. به اين طريق میتوان به نقطه عزيمتی برای جست و جو و پيگيری معماریای دموكراتيك در عصری كه در آن به سر میبريم، دست يافت.رويكرد اتخاذ شده، رويكردی است عينی و پديدارشناختی. ازطريق نوشتن، «پيرامون» معماری، و با اولويت اصلی را به مسائل اجتماعی و سياسی دادن، چيزی حاصل نمیآيد. معماری را بايد با مناسبات خود معماری درك كرد. البته اين بدين معنی نيست كه معماری را رشتهای «مجزا و خود مختار» برشمريم. معماری به مثابه نوعی هنر، به زندگی تعلق دارد. هدف آن نيز عبارت است از فراهم آوردن مكانهايی كه زندگی بتواند در آن «به وقوع پيوندد». مكان، مجموعهای از منابع يا احياناً ظرفی خنثی وبیطرف نيست؛ بل درواقع محيطی است عينی و ملموس كه نوعی نظم و منش و ويژگی در خود دارد. بدين ترتيب چنانچه در سويی راجع به زندگی سخن رانده شود، و در سوی ديگر از مكان، چنين چيزی بی معناست. «طراحی برای زندگی» به واقع شعاری بود كه برای بيان هدف كلی جنبش مدرن به كار میرفت.تفصيل اين امر، با توصيفی از جهان نو و نياز انسان برای جهتگيری و تعيين هويت در آن، آغاز میگردد. معماری به طور كلی اين نياز را از طريق سازماندهی فضايی و بيان صوری، برآورده میسازد. اهميت بنيادين اين مفاهيم، مدتها پيش تشخيص داده شد ليكن تا امروز هيچگاه بحث شايسته و درخوری در مورد آن صورت نپذيرفت.واژه «ريشهها» در اين مقاله اشاره به ساختارهای ماندگار (و نه زودگذر) و الگويی، و همچنين تجارب و يافتههای دورههای تاريخی مربوط به آنها دارد. در برهه كنونی كه ابعاد تاريخی معماری مجددا نقشی عمده يافتهاند، ...
ریشه های معماری مدرن
ریشه های معماری مدرن آن چه در پيش روست تاريخ معماری مدرن نيست، بلكه نگرهای نظريه پردارانه است و تلاشی را برای توصيف اين كه معماری مدرن درباره چيست به دست می دهد. آن چه ممكن است تا حدّی متظاهرانه به نظر رسد، ولی بايد اذعان داشت كه كژفهمی ها و سوء تعابيری كه در كاراست كه اينگونه روشنگریها را به چيزی ضروری بدل میسازد. محض رعايت بیطرفی بايد آن چه را كه جنبش مدرن واقعاً خواهان آن بود يادآوری كرد و آن چه را هم كه در عمل به آن رسيد خاطر نشان ساخت. امروزه برخی از نويسندگانی كه به اين موضوع میپردازند، حتی مدعیاند كه جنبش مدرن حكم نوعی «كلاف سردرگم» را دارد؛ آنان اظهار میدارند كه معماران مدرن در عالم واقع «ايديولوژی» مشتركی نداشتند و به طريق اولی معماری مدرن نمیتوانست اصولاً وجود داشته باشد. جنبش مدرن بیترديد مبنا و جهتگيری خاص خود را داشته است، و تنها آن دم كه اين به درستی درك گردد، امكان رسيدن به ارزيابی منصفانهای از پيامدهای آن، و از جمله كوششهای پسامدرن اخير، فراهم میآيد. به اين طريق میتوان به نقطه عزيمتی برای جست و جو و پيگيری معماریای دموكراتيك در عصری كه در آن به سر میبريم، دست يافت.روي كرد اتخاذ شده، رويكردی است عينی و پديدارشناختی. ازطريق نوشتن، «پيرامون» معماری، و با اولويت اصلی را به مسائل اجتماعی و سياسی دادن، چيزی حاصل نمیآيد. معماری را بايد با مناسبات خود معماری درك كرد. البته اين بدين معنی نيست كه معماری را رشتهای «مجزا و خود مختار» برشمريم. معماری به مثابه نوعی هنر، به زندگی تعلق دارد. هدف آن نيز عبارت است از فراهم آوردن مكانهايی كه زندگی بتواند در آن «به وقوع پيوندد». مكان، مجموعهای از منابع يا احياناً ظرفی خنثی وبیطرف نيست؛ بل درواقع محيطی است عينی و ملموس كه نوعی نظم و منش و ويژگی در خود دارد. بدين ترتيب چنان چه در سويی راجع به زندگی سخن رانده شود، و در سوی ديگر از مكان، چنين چيزی بی معناست. «طراحی برای زندگی» به واقع شعاری بود كه برای بيان هدف كلی جنبش مدرن به كار میرفت.تفصيل اين امر، با توصيفی از جهان نو و نياز انسان برای جهتگيری و تعيين هويت در آن، آغاز میگردد. معماری به طور كلی اين نياز را از طريق سازماندهی فضايی و بيان صوری، برآورده میسازد. اهميت بنيادين اين مفاهيم، مدتها پيش تشخيص داده شد ليكن تا امروز هيچگاه بحث شايسته و درخوری در مورد آن صورت نپذيرفت.واژه «ريشهها» در اين مقاله اشاره به ساختارهای ماندگار (و نه زودگذر) و الگويی، و هم چنين تجارب و يافتههای دورههای تاريخی مربوط به آنها دارد. در برهه كنونی كه ابعاد تاريخی معماری مجددا ...