تغذیه کوذک

  • شخصیت در کودکان

     



  • چگونه توانستم گوشه گیری دانش آموزم یاسر را رفع کنم؟

    چگونه توانستم گوشه گیری دانش آموزم یاسر را رفع کنم؟   معرفی دانش آموز و توصیف وضعیت: یاسر نوآموز 7 ساله و ناشنوای مرکز آموزشی گل محمدی آق قلا است. کلاس من متشکل از 4 دانش اموز ناشنوا است. که دو نفر از آنها دو دانش آموز پسر کلاس اول مقمدماتی هستند.و یک نوآموز دختر آمادگی 1 که امسال به مدرسه آمده و یاسر که چندین سال است که به مدرسه می آید و در مقطع آمادگی 2 است. از همان روزهای اول متوجه تفاوت یاسر با دیگر دانش آموزان شدم او جثه ای بسیار کوچک داشت و حرکات و راه رفتن او بسیار شل و بی حال بود و مشخص بود که مشکل جسمی و سوء تغذیه دارد.بنابراین با مربی بهداشت مدرسه در مورد وضعیت جسمانی یاسر صحبت کردم و قرار شد هر روز صبح در ساعت اول به او قرص آهن بدهم. یاسر هیچگونه آوایی تولید نمیکرد و معلم سال قبل او نیز اطلاعاتی در مورد فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده به من دادند و گفتند که پدر و مادر یاسر در خانه با او کار نمی کنند. کودکان ناشنوا ممکن است ارتباط کلامی نداشته باشند اما حداقل از طریق ایما و اشاره افکار خود و درخواست هایشان را منتقل می کنند و شیطنت های کودکانه خود را دارند اما یاسر حتی ارتباط غیر کلامی نیز با کسی نداشت. زنگ تفریح ها نیز او را کنترل کردم و مشاهده کردم که او همیشه در زنگ تفریح گوشه ای از حیاط می ایستد و درحالی که اخم کرده بازی بچه های دیگر را نگاه می کند. اما تنها فعالیتی که یاسر به آن خیلی علاقه مند بود نقاشی بود. او نقاشی های بسیار زیبا و خلاقانه ای می کشید که در مقایسه با نقاشی های همسالانش بی نظیر بود.تنها کافی بود نگاهی به یک عکس بیندازد یا یک برنامه کودک ببیند فورا با جزئیات حتی مارک انگلیسی روی لباس شخصیت کارتونی را در نقاشی اش می کشید. در درست کردن شکل های خلاقانه با خمیر بازی نیز فوق العاده بود. به همین خاطر من به اینکه یاسر اختلال آسپرگر یا اوتیسم داشته باشد مشکوک شدم. موراد DSM را برای هر دو اختلال خواندم. یاسر ارتباط چشمی داشت بنابراین نمی توانست یک کودک اوتیست باشد در مورد اختلال آسپرگر برخی از موراد را در او مشاهده کردم یاسر در کلاس خیلی با انگشتانش بازی می کرد و گاهی حرکات پیچ تاپ بدن داشت گاهی اوقات وقتی از او می خواستم فعالیتی را انجام دهد انگاشتانش را به شدت سفت میکرد. با مشاور مدرسه صحبت کردم او نیز احتمال مرا تایید کرد و گفتند که سال قبل نامه ای به والدین او دادم تا او را تطر یک روانپزشک کودک ببرند اما خانواده پیگیر نشدند. من نیز در ارتباط های تلفنی و حضوری که با مادر یاسر داشتم بسیار تاکید می کردم که حتما یاسر را به بیرون برای بازی با دوستان ببرد و به او مسئولیت و فعالیت های که مستلزم ارتباط ...

  • جواب دوستان " بخش سوم "

    پیغام ثریا رو میخونید :وااااااااااااااااااااااااااااااااااای اقا حمید به داد مینام برس عجب کاری کردم ها سرماخورده بود شربت ب کمپلکس بهش دادم اما زیاد دادم یه ده قطره ای میشد اخه ندونستم چند قطره بدم الان یه جوری شده یکسره دهنشو تا اخر باز میکنه و یه چیزی مثل عطسه تند تند میزنه واای پاک بهم ریختم چیکارش کنم تو رو خدا زودتر ج بده اخه قسمت بیماریها جدا ننوشتید که اگه مینا سرما خورد چیکار کنید و چه دارویی رو چقدر بهش بدید فقط توی پاسخ ها دونه دونه ج دادید تو رو خدا اون قسمت رو هم جدا کنید فقط قسمت بیماریهای پای مینا رو جدا کردید اما قسمت سرماخوردگی و مشکلاتشم جدا کنید خیلی خوب میشه خواهشااگر تا یکی دو ساعت اوضاعش بهتر نشد یعنی دهانش همچنان باز و عطسه هاش کمتر نشد بهتره حتما مینا رو پیش دامپزشک ببرید تا معاینه بشه چون احتمال داره که شربت توی ریه ی مینا رفته باشه و این خطرناک هست .در مورد پیشنهادتون هم چشم سعی خودم رو میکنم که فردا آمادش کنم .

  • فرصت طلایی...

    حالا بحث بر سر این هست که آیا ما میتونیم این روند را کند کنیم ؟ پاسخ مثبت است، با تحریک قسمتهای مختلف مغز جنین و نوزاد که هر کدام راهکارهای مختلفی دارد. این تحریک باعث میشود که ارتباطات بین سلولهای عصبی بر قرار شده و وقتی این اتفاق افتاد سلولهایی که فعال شده اند دیگر از بین نمیروند. یعنی مغز این قانون را دارد که هر سلولی بلا استفاده ای حذف شود. حال هر چه تعداد سلول هایی که زنده اند و تعداد اتصالات آنها با هم بیشتر باشد کودک هوش و یادگیری بالا تری خواهد داشت. شروع کارهایی که باعث تحریک سلول های مغزی میشود تقریباازماه پنجم است چون معتقدند که از حدود هفته 18 جنین می تواند صدا را بشنود. صدایی که جنین میشنود صدای قلب مادر است اگر ما بتونیم یک صدایی با تم قلب مادر ولی با ریتم متفاوت ایجاد کنیم این تفاوت توجه نوزاد را جلب می کند. مغز نوزاد دارای قسمتهای مختلفی است که هر کدام با فعالیت خاصی ارتباط دارد ،مثلا بخش درک موسیقی با بخش درک متن یا آوا در دو قسمت مختلف هستند یا بخش دیداری و چشایی. پس بایستی با تمرین های  مختلف و متناسب هر بخش را تحریک کرد تا سلول های مغز در همان بخش بیشتر وبا اتصالات بیشتری شکل یابند. کلا اعتقاد بر این است که چهار راه برای جلوگیری از بین رفتن سلول های مغزی جنین وجود دارد : 1:ایجاد محرک محیطی(اهمیت صدا و لمس) مانند:موسیقی، صدا (شامل حرف زدن با جنین) ، لمس (شامل استفاده از حرکات ریتمیک وضربه زدن) و نور (یک چراغ قوه را 3-4 بار روشن و خاموش کنید ) 2:رژیم غذایی شامل: اسید های چرب ضروری که20 درصد مغز را می سازد میوه های تازه و سبزیجات و غذاهای سرشار از کلسیم 3-آرامش مادر شامل:ورزش های ملایم مثل یوگا( که باعث گردش مواد غذایی وحرکات بدن موجب تحریک سلول های مغزی جنین می شود علاوه بر آن به دلیل هماهنگی کودک با بدن مادر از هفته 3  به بعد کودک هم به نوعی یوگا میکند) ، نداشتن استرس ، استراحت کافی و... 4-اجتناب از آلودگی مانند: دوری از سیگار(سیگار با پایین آوردن اکسیژن ،IQ را حدود 10-15 درصد کاهش میدهد )، محیط های آلوده شیمیایی و... دکتر رنه دکار از دانشگاه هاروارد کالیفرنیا از سال 1979 روی 3000 کودک در داخل رحم کار  کرده و آنها را بعد از به دنیا آمدن زیر نظر داشته است .او به چهار نتیجه زیر در مورد کودکانی که در رحم روی آنها کار شده رسیده: 1. زمان بندی: زمان حساس از 5 ماهگی شروع و تا 2 سالگی ادامه می یابد، در صورتیکه این زمان از دست رود دیگر قابل جبران نیست مثلا کودک در زمان تولد چشمهایش را باز میکند و تصاویر و نور باعث میشود قسمت خاص دیدن تصاویر در مغز فعال شود اگر یک هفته بعد از تولد چشم کودک را ببندیم و هیچ نوری به آن ...

  • عجیب‌ترین بچه‌های دنیا / عکس

    عجیب‌ترین بچه‌های دنیا / عکس

     باشگاه خبرنگاران: مشکلات ژنتیکی، آسیب های هنگام به دنیا آمدن و هزاران دلیل دیگر باعث می شود تا بچه ها از حالت عادی خود خارج شوند و به بچه های استثنایی تبدیل شوند. این بچه های عجیب گاهی از مهلکه نجات پیدا می کنند اما برخی دیگر زیاد زنده نمی مانند و زود می میرند.  کوچک ترین بچه دنیا  در سال 2006 یک بچه در آمریکا متولد شد که تنها 21 هفته سن داشت. این در حالی است که هیچ بچه ای زودتر از 23 هفته زنده نخواهد ماند و لی این کوذک که آملیا نام داشت زنده ماند. او در بدو تولد حتی توانایی گریه کردن را هم نداشت. آملیا در هنگام تولد تنها 500 گرم وزن داشت اما با چند ماه زندگی در دستگاه او از بیمارستان مرخص شد و هم اکنون زندگی خوبی دارد.  دختر بچه یک چشم  در سال 2006 بچه دیگری نیز به دنیا آمد که تنها یک چشم بر روی سرش داشت. به گفته پزشکان این دختر بچه هندی به علت استفاده مادر او از قرص های ضد سرطانی به این شکل بدنیا امده است این درحالی است که برخی دیگر از پزشکان به این دلیل ایمان ندارند و می گویند تنها مشلات ژنتیکی باعث این موضوع شده است. البته این دختر بچه نتوانست زیاد زندگی کند و بعد از یک روز مرد.  پسر قورباغه ای  در سال 2007 در نپال بچه ای متولد شد که همچنان پزشکان در مورد شرایط آن متحیر اند. این بچه هیچ گردنی نداشت و سرش بسیار بزرگتر از بدنش بود. همچنین چشمای بسیار بزرگی داشت که اورا بی شباهت به قورباغه نکرده بود. این بچه تنها نیم ساعت زنده بود اما در همین مدت کم نیز جمعیت عظیمی را به سوی خودش کشاند. مادر این بچه می گفت در دوران بارداری هیچ داروی مصرف نکرده است و همچنین هیچ مشکلی نیز نداشته است. پزشکان همچنان نیز به دنبال دریافت علت مشکل این بچه هستند.  بچه 7 کیلویی  در سال 2007 و در سیبری بچه ای متولد شد که رکورد سنگین ترین بچه را شکست. او در زمان تولد نزدیک به 7.75 کیلوگرم وزن داشت. مادر این بچه می گوید من در زمان بارداری همه چیز می خوردم و بیشتر کربوهیدرات مصرف می کردم. اوهمچنین گفت که فرزند قبلی اش نیز بیش از 5 کیلوگرم وزن داشته است.  پسر بچه سه دست  در سال 2008 در چین بچه ای به دنیا آمد که در عین نا باوری سه دست داشت. این بیماری که بسیار نادر است بر اساس مشکلات ژنتیکی در این بچه به وجود آمده بود و باعث شده بود تا با سه دست به دنیا آید. البته پزشکان چینی بعد از یک عمل سخت توانست بازوی سوم این بچه را جدا کنند و او را بهبود بخشند.   دختر یک ساله با بدنی 80 ساله  وجود یک بیماری و اختلال پوستی نادر در یک دختر بچه یک ساله چینی سبب شده است تا وی همانند یک زن 80 ساله به نظر برسد. این دختر که در سال 2011 به دنیا امد "یوکسین" نام دارد به سبب بیماری اش لقب ...