تعبیرخواب پسربچه
روايت معجزات حضرت ابوالفضل(ع) از زبان كليددار حرم آن بزرگوار
وبلاگ "خبرنگار تهراني" روايت معجزات حضرت ابوالفضل(ع) از زبان كليددار حرم آن بزرگوار خبرگزاري فارس: تعدادي از خبرنگاران يك رسانه خبري كه به زيارت عتبات عاليات مشرف شده بودند، ديداري يك ساعته را با كليددار مرقد مبارك حضرت ابوالفضل العباس(عليه السلام) داشتند كه وي خاطراتي را از معجزات آن حضرت تعريف كرد. به گزارش خبرنگار "سرويس فضاي مجازي " خبرگزاري فارس، حسين جهاني نويسنده وبلاگ " خبرنگار تهراني " در جديدترين به روز رساني وبلاگشخصي خود مطلبي را با عنوان "روايت معجزات حضرت ابوالفضل(ع) از زبان كليددار حرم آن بزرگوار" منتشر كرده است. بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است: بالاخره بعد از مدتها دعا به درگاه خداوند، برات رفتن به كربلاي ما هم امضاء شد. اما زيارتي كه با شروع تفتيش آمريكاييها، اسكن چشمي، انگشتنگاري، اسكن پاسپورت همراه بود. اما هر چه بود حتي از اين هم سختتر، باز ارزش زيارت عتبات عاليات را داشت. پس از گذشت چندين سال از خروج صدام هنوز خيابانهاي عراق رنگ و بوي امنيتي دارد و در سر هر چهارراه يك تيم مسلح حضور دارد، سربازاني عراقي با تجهيزاتي آمريكايي. از شكل لباسهايشان بگير تا پوتينها و تجهيزات انفراديشان و حتي طرز كلت بستنشان به بالاي ران پايشان نيز شبيه سربازان يانكي است. جمعه و شنبه را در راه بوديم و شنبه عصر به نجف رسيديم و به دلايل امنيتي حاكم در شهر عراق، زيارت شهر سامرا نصيبمان نشد و زيارت شهر كاظمين هم دو ساعت بيشتر به طول نينجاميد تا اينكه روز سه شنبه وارد شهر كربلاي معلي شديم. شبهاي جمعه كربلا حال و هواي خاصي دارد و قبل از اذان مغرب با هماهنگي حاج احمد مدير كاروان به ديدار كليددار و خادم اقدم مرقد مبارك حضرت ابوالفضل العباس(عليه السلام) "حاج عباس حاج محمدعلي كشوان آل شيخ" رفتيم. حدود ساعت 16 بود كه به جلوي درب منزل حاج عباس رسيديم.پسر بچهاي حدوداً 5 ساله و با چهرهاي نوراني درب را به روي ما باز كرد. من در نگاه اول حدس زدم كه شايد اين پسر بچه از نوادگان حاج عباس باشد اما بعد از صحبت با حاج عباس متوجه شدم كه وي در 14 سالگي ازدواج كرده و عروسي نبيره خود را هم ديده است كه با اين صحبت وي من ماندم كه اين پسر بچه 5 ساله كدام از يك خاندان حاج عباس است. حاج عباس با آن چهره بشاش و نوراني كه نشاني از يك پيرمرد 75 ساله نداشت، به پاي ما برخواست. لحظه روبوسي با وي خواستار آن شدم كه به دليل سرماخوردگي با او روبوسي نكنم اما گفت: اين چه حرفي است جوان كه ميزني و من هم به رسم ادب شانه وي را بوسيدم و وي هم پيشاني مرا بوسيد. حاج عباس لب به سخن گشود و قصد داشت تا خاطراتي از دوران خدمتگزاريش در حرم حضرت ...
روايت معجزات حضرت ابوالفضل(ع) از زبان كليددار حرم آن بزرگوار
وبلاگ "خبرنگار تهراني" روايت معجزات حضرت ابوالفضل(ع) از زبان كليددار حرم آن بزرگوار خبرگزاري فارس: تعدادي از خبرنگاران يك رسانه خبري كه به زيارت عتبات عاليات مشرف شده بودند، ديداري يك ساعته را با كليددار مرقد مبارك حضرت ابوالفضل العباس(عليه السلام) داشتند كه وي خاطراتي را از معجزات آن حضرت تعريف كرد. به گزارش خبرنگار "سرويس فضاي مجازي " خبرگزاري فارس، حسين جهاني نويسنده وبلاگ " خبرنگار تهراني " در جديدترين به روز رساني وبلاگشخصي خود مطلبي را با عنوان "روايت معجزات حضرت ابوالفضل(ع) از زبان كليددار حرم آن بزرگوار" منتشر كرده است. بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است: بالاخره بعد از مدتها دعا به درگاه خداوند، برات رفتن به كربلاي ما هم امضاء شد. اما زيارتي كه با شروع تفتيش آمريكاييها، اسكن چشمي، انگشتنگاري، اسكن پاسپورت همراه بود. اما هر چه بود حتي از اين هم سختتر، باز ارزش زيارت عتبات عاليات را داشت. پس از گذشت چندين سال از خروج صدام هنوز خيابانهاي عراق رنگ و بوي امنيتي دارد و در سر هر چهارراه يك تيم مسلح حضور دارد، سربازاني عراقي با تجهيزاتي آمريكايي. از شكل لباسهايشان بگير تا پوتينها و تجهيزات انفراديشان و حتي طرز كلت بستنشان به بالاي ران پايشان نيز شبيه سربازان يانكي است. جمعه و شنبه را در راه بوديم و شنبه عصر به نجف رسيديم و به دلايل امنيتي حاكم در شهر عراق، زيارت شهر سامرا نصيبمان نشد و زيارت شهر كاظمين هم دو ساعت بيشتر به طول نينجاميد تا اينكه روز سه شنبه وارد شهر كربلاي معلي شديم. شبهاي جمعه كربلا حال و هواي خاصي دارد و قبل از اذان مغرب با هماهنگي حاج احمد مدير كاروان به ديدار كليددار و خادم اقدم مرقد مبارك حضرت ابوالفضل العباس(عليه السلام) "حاج عباس حاج محمدعلي كشوان آل شيخ" رفتيم. حدود ساعت 16 بود كه به جلوي درب منزل حاج عباس رسيديم.پسر بچهاي حدوداً 5 ساله و با چهرهاي نوراني درب را به روي ما باز كرد. من در نگاه اول حدس زدم كه شايد اين پسر بچه از نوادگان حاج عباس باشد اما بعد از صحبت با حاج عباس متوجه شدم كه وي در 14 سالگي ازدواج كرده و عروسي نبيره خود را هم ديده است كه با اين صحبت وي من ماندم كه اين پسر بچه 5 ساله كدام از يك خاندان حاج عباس است. حاج عباس با آن چهره بشاش و نوراني كه نشاني از يك پيرمرد 75 ساله نداشت، به پاي ما برخواست. لحظه روبوسي با وي خواستار آن شدم كه به دليل سرماخوردگي با او روبوسي نكنم اما گفت: اين چه حرفي است جوان كه ميزني و من هم به رسم ادب شانه وي را بوسيدم و وي هم پيشاني مرا بوسيد. حاج عباس لب به سخن گشود و قصد داشت تا خاطراتي از دوران خدمتگزاريش در حرم حضرت ...
عقاید و باورهای دین هندو > آداب و احکام ازدواج در دین هندویی
مراسم غسل عروس یکی از مهمترین مراسم پیش از ازدواج که در اتهروه ودا آمده است، غسل عروس است. در اتهروه ودا توصیه شده است که برهمن آب غسل عروس را تهیه کند. عروس دستمالی بر سر م یاندازد. پس از آن، در حالی که از قطعات وداها می خواند لباس می پوشد، آنگاه مراسم اصلی آغاز می شود. آداب گردیدن به دور صخره یکی از آدابی که در این مراسم انجام می شود، گردیدن به دور صخره است. این مراسم مربوط به اتهروه ودا است و در ریگ ودا نیامده است. در این مراسم عروس و داماد به گرد صخره می گردند و آرزوی فرزند و عمر دراز می کنند. سپس عروس پای خود را بر روی صخره می گذارد. داماد دست عروس را می گیرد و منتره های ودایی برای دور کردن شیاطین خوانده می شود. آنگاه عروس باید به همراه داماد در برابر آتش مقدس بنشیند و نیایش کند. سپس دربارۀ عروس دعا می شود که خوشبخت شود، برای خانواده خدمت کند و صاحب فرزندان گردد. مراسم زفاف بلافاصله پس از انجام مراسم عروسی انجام می شود. در هنگام زفاف قطعاتی از ودا خوانده می شود. در پایان جامه های عروس و داماد به فرد روحانی داده می شود تا ارواح خبیث را از آنها دور کند. سپس فرد روحانی اورادی را بر عروس و داماد می خواند. این مراسم کم و بیش در ری گودا و اتهروه ودا به صورت مشابه وجود دارد و تنها در بعضی موارد در اتهروه ودا زمان ترتیب مراسم متفاوت است. گرفتن دست عروس توسط داماد، مهمترین بخش مراسم عروسی است. مراسم ازدواج در دورۀ سوتره ها توسعه ادبیات سوتر های در دورۀ 500پیش از میلاد تا 200 پیش از میلاد صورت گرفته است. آداب و شعائری که در دهرمه سوتره ها آمده است به دورۀ ودایی بازمی گردد، اما در اینجا از قوت و انسجام بیشتری برخوردار است. بر اساس دهرمه سوتره ها مراحل ازدواج، با مخاطراتی همراه است که باید آنها را با اعمال جادویی دفع کرد. آداب و رسوم ازدواج در دین هندوییآداب و رسوم ازدواج، روز عروسی و ترتیب آنها در دهرمه سوتره هایی مانند سنگهیانه، آپستمبه، کادیره، پاراسکاره، گبهیله، اسولایانه، مانوه و هیرنیه کشین مطرح شده اند. این آداب و رسوم و ترتیب آنها در این دهرمه سوتره ها تقریبا به طور مشابه آمده است. براساس این دهرمه سوتره ها این آداب و رسوم عبارتند از: 1) انتخاب روز فرخنده: در مرحلۀ همسرگزینی، مرد روز فرخنده و مبارکی را برای خواستگاری انتخاب می کند تا بدین وسیله فرایند ازدواج، آغاز خوش و میمونی داشته باشد. 2) انتخاب عروس: مسأله مهم در انتخاب عروس این است که عروس در وهله اول، باید از کاست خود مرد و چنانچه میسر نبود، از کاس تهای پایین تر وی باشد. اما اگر در نهایت نتوانست برای خود همسری بیابد، باید به همان روشی آمیزش ...
دعا برای مریض
خالق من " بهشتی " دارد نزدیک،زیبا و بزرگ... و " دوزخی " دارد به گمانم کوچک و بعید... و در پی دلیلی ست که ببخشد مارا، گاهی به بهانه ی یک دعا در حق دیگری...این مهمونامون که اومدن دوتا دختر داشتن به اسمه مریم ومائده مریم 17ساله و مائده15 ساله ماها 10ساله باهم دوستیم چون مامانامون تو دوران مجردی باهم دوس بودن بعد از ازدواجم بعد چند سال همو یافتن و ماشدیم دوس خانوادگیمامان این بچه ها که دوس صمیمی مامانه من بود الان 4ساله تو کماست...براثریه تصادف پاش میشکنه ودکتربیهوشی تو اتاق عمل 5ثانیه دیر بهش میرسه و اون میره کماخیلی خانم مهربونیه ازتون میخوام واسش دعا کنین زودتره خوب شه...
کلمات و اصطلاحات ترکی و فارسی بجنوردی
زبان بجنوردي زبان اصلي بجنوردي, ترکي است ولي امروزه کمتر با اين زبان صحبت مي کنند و ترکي بجنوردي از بکر بودن خارج شده و بسياري کلمات فارسي در گويش ترکي بکار مي رود. براي مثال امروزه کمتر کسي موقع گفتن جملهي: " از پلهها بالا رفتم " از کلمهي " زينه لردن" استفاده ميکنند و بيشتر همان " پلهها" را بکار ميبرند و امثالهم ...همانطور که زبان ترکي ما، به دليل نفوذ کلمات فارسي اشکالاتي پيدا کرده, گويش فارسي ما هم بسيار اشکال دارد، چون فارسي صحبت کردن ما نوعي ترجمهی ترکي بجنوردي به فارسی است.براي مثال بکار بردن جملهی : از ماشين پايين شدم ( به جاي پياده شدن) يا رفتم بازار ( به جاي رفتن خيابان يا خريد کردن) يا بکار بردن عنوان " خانه" به " اتاق" ( در قديمي ترها اين بیشتر مرسوم است ) و...يکسري کلمات هستند که از گذشته و از پدرومادرهاي ترک زبانمان وارد زبان فارسي ما شده و باقيماندهبياييد تمرين کنيم ترکيمان را ترکي درست و فارسيمان را فارسي درست صحبت کنيم. پنس (سنجاق سر) فارسی سرکن (مداد تراش) فارسی ضِمه (زاج سفید) ترکی زِنج ( هرنوع چسبندگی ازقیل مایعات ترکی سِنچَه ( ترشح آب به اطراف) ترکی شفدير (کاملا خيس شده) ترکی لوش (لجن) ترکی توز و دولاخ ( گرد و خاک ) ترکی توله ( هل ) ترکی گل گير ( دروازه بان ) فارسی چوملي ( نيشگون ) ترکی فاسّیگ ( تنبل- fasseg ) ترکی در شدن ( خارج شدن ) ناسوس (تلمبه ) روسی چرخ زدن ( گشتن و دور زدن ) فارسی قُلِي بودن ( راه دست بودن -راحت بودن ) ترکی شِوَلمه ( سرازیری ) ترکی ريقو ( لاغر ) فارسی قرَه زِنتِر ( سياه سوخته ) ترکی کاجه ( ساده لوح) ترکی مخو( گيج ) ترکی چرخ سواري (دوچرخه سواري) فارسی کخ(کرم) فارسی لگه فش فش ( چاق ) ترکی توشله (تيله ) ...
روايت گردشگر آلماني از مکتب خانه ها و چگونگي تنبيه شاگردان
آدام الئاريوس منشي و مشاور يک هيئت آلماني که در دوران صفويه به ايران سفر کرده بود خاطرات جالبي را از اين سفر در کتابش آورده است .چون که مردان ايراني همسران متعدد اختيار مي کنند، بنابراين کودکان بسياري نيز به دنيا مي آورند، برخي از پدران داراي بيست، سي يا بيشتر فرزند هستند. اين کودکان در حال حاضر مانند زمان هاي پيشين تربيت نمي شوند که سال هاي اول زندگي خود را مانند زندانيان در اتاق هاي دربسته نزد مادران خود به سر برند و اجازه نداشته باشند که مدت هاي مديدي در برابر چشم پدر خود ظاهر شوند. همچنين اکنون، آن چنان اجباري وجود ندارد که تيراندازي با کمان و اسب سواري بياموزند و تعدادي از آن ها همين که خواندن و نوشتن فراگرفتند، مشغول کار مي شوند کمتر ايراني ديده مي شود که خواندن و نوشتن نداند، بدون درنظرگرفتن اين که در کدام قشر اجتماعي قرار دارد، زيرا ايراني ها فرزندان خود را حتي زودتر از معمول به مدرسه مي فرستند. مساجد آنان که محل عبادت است، مدرسه نيز هست و هر شهر به تعداد کوچه هاي آن مسجد دارد، زيرا هرکوچه داراي مسجد ويژه خود است که هزينه آن را بايد اهالي همان کوچه تامين کنند. در هر مدرسه يک معلم به نام ملاويک خليفه که جانشين وهمکار اوست به کار اشتغال دارند.ملا و در وسط دايره اي از پسربچه ها که در کنار ديوار نشسته اند مي نشيند. زماني که فقط الفبا را ياد گرفته اند در ابتدا و آغاز درس چند آيه از قرآن مجيد را از رو تلاوت مي کنند و بعدها به مرور زمان قرائت قرآن کريم از آغاز تا پايان جزئي از درس آنان را تشکيل مي دهد. پس از تلاوت قرآن گلستان شيخ و بوستان وي و نيز حافظ که اثر او هم مانند بوستان از نصيحت و اندرز سرشاراست خوانده مي شود.دانش آموزان يک متن را با صداي بلند مي خوانند. پسربچه هاي محصل اگر مرتکب خطايي شوند مانند ما با ترکه به پشت آنان نمي زنند، بلکه با چوبدستي کتک مي خورند. من ديده ام که دو پسربچه را به جهت خطايي که کرده بودند، چگونه پاهايشان را به فلک بستند و ملاي مکتب خانه با چوبدستي چند ضربه محکم برکف پاي آنان کوفت. به همين ترتيب دستان محصلين خلافکار را مي بندند و آن چنان ضربه مي زنند که خون از زير ناخنشان فواره مي زند. حال اگر گناهي که از محصل سر زده است بزرگ باشد و يا هنگامي که او را مي خواهند به چوب فلک ببندند از دست ملا بگريزد، او را مي گيرند و پاشنه پايش را مي شکافند و بر آن زخم نمک مي پاشند. چون کودکان ايراني داراي طبيعتي خشن هستند به مجازات هاي معمولي اهميت نمي دهند، بنابراين بزرگترها مجبورند اين چنين با خشونت و شدت عمل کنند. اگرچه در ايران افراد قليلي هستند که برخلاف ما در آلمان علوم ...