تصاویر پادگان شهید بهشتی
خاطرات یک زوج جوان از اردوی راهیان نور
با هم بر میگشتیم به طرف حسینیه فکه تا همه آن جا جمع شویم. در طول مسیر، خادمین شهدا با چهره های نورانی توجه را به خودشان جلب می کردند. به قول دوستان : "چند دقیقه قبل از شهادت" چند کیلومتر آن طرف تر که هنوز در منطقه فکه بودیم به جایی رسیدیم که دو یا سه سالی بیشتر نبود که زائرین شهدا را به آن جا می بردند. محلی بکر و دست نخورده که هنوز شنی تانک منهدم شده و کلاه های آهنی و اسلحه و مین و ... روی زمین بود. کانال کمیل. تا نام این کانال آمد، نام شهید ابراهیم هادی و کتابی که از خاطرات او خوانده بودم به ذهنم آمد. پارسال که مجردی و با دوستان همدانشگاهی ام به این منطقه آمده بودیم، نام اردویمان، اردوی شهید ابراهیم هادی بود. کتابش را همان زمان خوانده بودم. خیلی زیبا بود. به قول یکی از دوستانم: شهید هادی انگار نفس خودش را له و لگد مال کرده بود. سر نفس خودش را زیر آب نگه داشته بوده تا نفس نکشد. وضعیت ظاهر جوانان در شهرهای مختلف مخصوصا تهران، شهر اشک، که لباس پوشیدنشان نمیدانم چه هدفی دارد، مرا یاد آن خاطره ای که در کتاب "سلام بر ابراهیم" خوانده بودم انداخت: حدود سال ۱۳۵۴بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم ، تیپ وهیکلت خیلی جالب شده.وقتی داشتی تو راه می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن،شلوار وپیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری. ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جاخورد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت. ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد و لباس هایش رو داخل کیسه پلاستیکی می ریخت.هر چند خیلی از بچه ها می گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه می آییم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... ، تو با این هیکل روی فرم این چه لباس هایی است که می پوشی؟ ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی داد و به دوستانش توصیه می کرد:اگر ورزش رو برای خدا انجام بدین عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشین ضرر خواهید کرد. البته ابراهیم در جاهای مناسبی از توانمندی بدنی اش استفاده می کرد .مثلاً ابراهیم را دیده بودند در یک روز بارانی که آب در قسمتی از خیابان جمع شده بود و پیرمردها نمی توانستند از آن معبر رد شوند ، ابراهیم آنها را به کول می گرفت و از اون مسیر رد می کرد. به همسرم گفتم این جا همان جایی است که شهید ابراهیم هادی و همرزمانش پنج ...
*خلاصه زندگی نامه شهید بهشتی*
2 آبان 1307 تولد در محله لُنبان اصفهان در یک خانوادة روحانی (پدر: حجت الاسلام سید فضل الله حسینی بهشتی. مادر: معصومه بیگم خاتون آبادی. پدر بزرگ مادری: آیت الله العظمی میر محمد صادق خاتون آبادی) ؛ 1311 : آغاز تحصیل در سن چهار سالگی؛ 1314 : تحصیل در دبستان ثروت (اصفهان) ؛ 1317: تحصیل در دبیرستان سعدی (اصفهان) ؛ 1321: ترک تحصیل در دبیرستان (سال سوم) و آغاز تحصیل علوم حوزوی در مدرسه صدر (اصفهان) ؛ 1324: تحصیل ادبیات عرب,، فقه و اصول ، منطق و دروس ابتدایی فلسفه (اصفهان) ؛ شهریور 1325: مهاجرت و اقامت در مدرسه حجتیه و استفاده از محضر اساتیدی چون آیت الله داماد، آیت الله اردکانی (قم) ؛ فروردین 1326: شروع درس در محضر امام خمینی، آیت الله حجت و آیت الله العظمی بروجردی (قم) ؛ رمضان 1326: آغاز سفرهای تبلیغی به دورترین روستاها همراه آقایان مرتضی مطهری و حسینعلی منتظری به توصیه آیت الله العظمی بروجردی ؛ 1327: مباحثه و آشنایی با آقایان محمد مفتح,، موسی شبیری زنجانی، موسی صدر، ناصر مکارم شیرازی، احمد آذری قمی، سید مهدی روحانی، علی مشکینی اردبیلی و عبدالرحیم ربانی شیرازی ؛ 1328: شروع جلسات « گفتار ماه » و انتشار مقالات آن جلسهها در کتابهای « گفتار ماه» و « گفتار عاشورا»؛ 1329: شرکت در امتحان دیپلم ادبی و امتحان ورودی دانشکدة معقول و منقول ( الهیات و معارف اسلامی) دانشگاه تهران ؛1330: عزیمت به تهران و آموختن زبان انگلیسی (به طور فشرده) ؛ 29 4/1330: حضور در ستاد اعتصاب تلگرافخانة اصفهان، علیه صحبتهای قوام و سخنرانی که منجر به احضار در شهربانی شد ؛ 1330: بازگشت به قم و تدریس زبان انگلیسی در دبیرستانها و تکمیل تحصیلات و تدریس در حوزة علمیه قم؛ آشنایی با علامه سید محمد حسین طباطبایی و شرکت در جلسات بحث کتاب « اصول فلسفه و روش رئالیسم» ؛ 1333: تأسیس دبیرستان « دین و دانش» در قم ؛ 1334: اخذ مدرک کارشناسی رشته معقول ( فلسفه و حکمت اسلامی) با عنوان پایان نامه « بساطت یا ترکب جسم» زیر نظر دکتر محمود شهابی و تصویب هیأت داوران با درجة عالی از دانشگاه تهران ؛ 1335: آغاز دورة دکتری در رشتة معقول؛ 1338: تهیه و تنظیم کتاب « نماز چیست؟» ؛ 1339: سازماندهی نحوه آموزش در حوزه علمیه قم با همکاری جمعی از فضلا و تشکیل کلاس زبان انگلیسی و مکالمه عربی روزمره و علوم طبیعی برای طلاب مستعد (مدرسه حقانی) ؛ 1339: تهیه و تنظیم مقالة « بانکداری و قوانین مالی اسلام» ، « مقاله عالم خلق و عالم امر در قرآن» و مقاله « یک قشر جدید در جامعه ما» ؛ شهریور 1340: اجرای آزمایشی طرح نوین آموزش در حوزه به همراه آقایان علی مشکینی، عبدالرحیم ربانی شیرازی و همکاری آیت الله العظمی گلپایگانی؛ 1340: تهیه و تنظیم مقالههای ...
کد های پادگانهای آموزشی
در لیست زیر فهرستی تقریبا کامل از کد محل آموزش سربازی را قرار داده ام :کد 1 : مرکز اموزش ولیعصر تبریزکد 2 : نیروی انتظامی سعید آباد (آذر بایجان شرقی)کد 3 : ارومیهکد 4 : بیرجندکد 5 : کرمان ارتش 05کد 6 : اراک نیروی انتظامی 06کد 7: شهید بهشتی اصفهانکد 10 : نیروی انتظامی اهوازکد 11 : اراک نیروی انتظامی شهید دستغیب جهرم-فارس (ناجا)کد 12 :نیروی انتظامی مرزن آباد چالوسهکد 13 : نیروی انتظامی مشکین شهرکد 14 : اصلاندوز اردبیلکد 16 : زابلکد 17 :نیروی هوایی شیراز ارتش منطقه هوایی شهید دورانکد 20 : نیروی هوایی ارتش دانشگاه هوایی ستاری - شمشیری آذری (تهران)کد 21 : پایگاه شکاری شهید نوژه همدان(نیروی هوایی ارتش)کد 27 : نیروی هوایی سمنانکد 28 : نیروی هوایی ارتش بابلسرکد 29 : نیروی هوایی تبریز(سردرود)کد 31 : پدافند هوائی ارتش - هاشم آبادکد 32 : پدافند نیروی هوایی تهرانکد 33 : مرکز آموزش عجب شیرکد 35 : نیروی زمینی ارتش تهران آموزشی 01کد 36 :نیروی زمینی ارتش تهران آموزشی 02کد 37 : ارتش نیروی زمینی عجب شیر - البته گویا کد 33 هم عجب شیرهکد 38 :مربوط به ۰۴بیرجندکد 39 :کرمان نیروی زمینی ارتشکد 40 :نیروی زمینی ارتش کازرونکد 41 : 08 نیروی زمینی ارتش خاش (سیستان و بلوچستان )کد 42 : نیروی زمینی ارتش هوابرد شیرازکد 44 :تیپ هوابرد ارتش شیرازکد 45 : نیروی زمینی ارتش مراغهکد 46 : 22 توپخانه شهرضاکد 47 : نیروی زمینی ارتش گروه 33 توپخانه پرندککد 49 : نیروی زمینی ارتش لشگر 16 زرهی قزوینکد 52 : مرکز آموزش 23 پرندک (تهران)کد 53 : لشکر 30 دوآبکد 54:لشگر ٥٨ چهل دختر شهارودکد 57 : ارتش لشکر 81 زرهی کرمانشاهکد 62 : سپاه شیروانکد 64 : پادگان نبی اکرم میبد (یزد)کد 65 : مرکز آموزش نیرو مقاومت شهید بهشتی شیروان (خراسان شمالی)کد 71 : نیروی زمینی سپاه امام رضا(ع) کازرونکد 72 : پادگان شهید ثابت خواه ، سپاه ، گیلان غرب کرمانشاهکد 73 : نیروی زمینی سپاه پادگان شهید قاضی تبریزکد 74 : نیروی زمینی سپاه ولیعصر(عج) آبادهکد 75 : وزارت دفاع قزوینکد 76: نیروی انتظامی تبریزکد 77: هواپیمایی کرمانکد 78: نیروی هوای سپاه خاتم یزدکد 80 : ستاد مشترک سپاهکد 81 : سپاه مرودشت یا نیروی هوایی ارتش مهرآباد - تهرانکد 82 : سپاه مرودشتکد 83: نیروی زمینی سپاه مالک الشتر ارومیهكد 85: نیروی دریایی كوهك ارتش.کد 86 : كهریزك تهران ارتشکد 87 : نیروی مقاومت سپاه پادگان خاتمی یزدکد 88 : نیروی هوائی سپاه اردکانکد 89 : سازمان زندان کرجکد 91 : سپاه ( نیروی زمینی ) در اقلید فارس (شیراز )کد 94 :سپاه پادگان ولیعصر ساریكد 97 : پادگان بلال حبشیکد 101 : دزفول سپاهکد 105 : هتل ولیک بابل پادگان المهدی بابل نیروی زمینی سپاهكد 111 : نیروی انتظامی جهرمکد 119 : نیروی دریایی ارتش سیرجان کرمانکد 115 : لشگر چهار شکاری ...
گفتگو با امیر ناصر آراسته از همرزمان شهید صیاد شیرازی
وقتی فیلم از كرخه تا راین ابراهیم حاتمیكیا را اوایل دهه هفتاد در نوجوانی میدیدم، همهاش چهره امیر "آراسته" پیش چشمم میآمد كه همان روزها برای درمان جراحت چشمانش به آلمان میرفت. وجود جراحتهای متعدد در بدن و آثار آن، آن روزها هم خیلیها را از سرنوشت امثال او نگران میكرد، اما تقدیر این بود كه از میان یادگاران دفاع هنوز كسانی بمانند و حماسه و عرفان جنگ را خودشان حكایت كنند. با آنكه وقت بازنشستگی رسمی ناصر آراسته شده اما از افسران جوان و تحولگرای ارتش، خیلیها او را مرشد و راهنمای خود میدانند؛ بهخصوص حالا كه دیگر صیاد نیست. همان صفا و مایههای معنوی با روح نظامیگری در رفتار امیر دیده میشود.با وجود هفتاد درصد جانبازی و جراحتهای یادگار از دفاع -به خصوص مشكل دید به خاطر مصنوعی بودن یكی از چشمها و كمبینا بودن دیگری- كوهنوردی ورزش مورد علاقه اوست و تا حالا چندبار قله دماوند را فتح كرده است. جانشین اسبق فرمانده كل ارتش و مشاور نظامی فعلی فرمانده كل قوا، شاگرد، همكار و ناظر بر وصیت شهید صیاد شیرازی بوده است. » شما از دوستان و همرزمان شهید صیاد بودید؛ مدت زیادی در موقعیتهای مختلف، با ایشان همكاری داشتید؛ شاید تا آخرین ساعات پیش از ترور ایشان. نوع روابط ایشان را با فرمانده كل قوا چگونه دیدید؟صیاد نگاهش به فرمانده با نگاهی كه در ارتشهای دنیا هست، فرق داشت. در نظام اسلامی، شهید صیاد فرمانده را- چه رهبر معظم انقلاب بود و چه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه- نایب امام زمان(عج) و امر آنها را با واسطه، امر حضرت حق میدانست. این نكتهی حساسی است. او بر این اساس در مقابل فرماندهاش باب اجتهاد باز نمیكرد. در عین حال و با همهی اطاعت و تقیدی كه نسبت به فرماندهاش داشت، برای حفظ حریم ولایت و حفظ منافع نظام، خودش را مقید میدانست كه نظرات كارشناسیاش را به فرمانده بدهد. نه اطاعت از فرماندهاش باعث میشد كه نظراتش را ابراز نكند، نه داشتن نظرات كارشناسی باعث میشد كه باب اجتهاد در مقابل فرماندهاش باز كند. جمع این دو كار سختی است اما شهید صیاد به راحتی انجامش میداد. روزی ما مسؤولان نیروهای مسلح رفتیم خدمت آقا. همهی فرماندهان نیروهای مسلح نبودیم، شاید جمعمان میشد چهل نفر، پنجاه نفر. طبقات بالای نیروهای مسلح بودند؛ فرماندهان سپاه، فرماندهان ارتش و ستاد كل؛ جمع محدودی بودیم. قبل از اینكه آقا بیایند و شروع به صحبت كنند، دست من روی زانوی شهید صیاد بود. دست او هم روی دست من. خیلی با هم مأنوس بودیم. تا كلام آقا شروع شد، ایشان دستش را از زیر دست من كشید، دفتر یادداشت و قلمش ...
گردانی که 10 مداح شهید دارد+تصاویر
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی گلزار شهدای تهران ، نقش خوننده ها(مداحان) در جبهه کمتر از فرماندهان نبود. اونها فرماندهان نظامی و رزمی بودند و مداحان فرماندهان معنوی... این موضوع بیشتر در واحدها و گردانهای عملیاتی برجسته تر بود. البته این خوننده ها و یا مداحان اسم و رسمی نداشتند و جزء مداحان صنفی نبودند. رزمنده هایی بودند که به جبهه اعزام میشدند و در گردانها سازمان دهی میشدند. مداح اهل بیت(ع) شهید مصطفی مبینی-شهادت:عملیات بدر خوننده ها تو گردانها و واحدها، آدم های شاخصی بودند. قبل از عملیاتها علاوه بر وظیفه ای که به عنوان رزمنده در سازمان رزم داشتند، وظیفه نا نوشته دیگری هم داشتند که بالا بردن فضای معنوی گردانهاشون بود. هر جا هم فرمانده از اونها میخواست که با صدای خوششون جمع رو حسینی کنند،نه نمیگفتن.. البته این حقیر چند بار تمرد کردم و شاید به این خاطر شهید نشدم! مداح اهل بیت(ع) شهید امیر مسعود تابش/شهادت در عملیات کربلای ۱ مداحان رسمی و شناخته شده یا به جبهه نمیومدند و یا اگر هم میآمدند از فضای پادگان و یا قرارگاه و ستاد تبلیغات جلوتر نمیومدند. تو گردانها و واحدهای عملیاتی که اصلا و ابدا و یا به ندرت پیداشون میشد. از این صنف مداح تو شهر تهرون الی ماشاءالله بودند و خیلی هم مدعی، اما تعداد آنها که به جبهه اومدند شاید به اندازه انگشتان دو دست نشود. شاید نسل جوان حاضر که مشتاق دونستن احوالات جبهه هستند یکی از سوالهاشون این باشه که: مگر جبهه پایگاه معنویت نبود و مگر نه اینکه حماسه عاشورا و مکتب سیدالشهداء(ع) در جبهه پر رنگ بود و همه پیروزی های رزمندگان در جبهه ناشی از این فضای حماسه بود. پس چرا یادی از علمدارها و پرچمدارهای این حماسه که همان مداحان جبهه بودند نمیشود. مداح اهل بیت(ع) شهید علی سیفی-شهادت:عملیات والفجر۸ آیا وسعت جبهه همین سه، چهار مداح شهید رو داشته که معروف هستند. آیا نباید مداحان شهید مثل شهدای روحانیت در جبهه معرفی شوند. آیا نباید نسل جوان امروز بداند که مداحان جبهه اهل شعار نبودند و امام حسین (ع) را فقط برای روزهای عافیت نمیخواستند، بلکه وقتی قرار شد سینه مقابل گلوله بدهند و پا پس نکشیدند. همه فرمانده هان جنگ معترفند به نقش تعیین کننده و برجسته مداحان جبهه. بارها اتفاق افتاده بود که در گره های عملیاتها، فرمانده هان رده بالای جنگ به مداحان به عنوان تابلوداران مکتب اهل بیت علیهم السلام پناه میبردند! که ما تمامی تدبیرها را کرده ایم و کار عملیات به بن بست رسیده و حالا نوبت شماست که با ایجاد شور حسینی در رزمنده هایی که احیانا روحیه خود را از دست داده اند کار رو جلو ...
شهید ایوب نقی لو + تصاویر 2
شهید"ایوب نقی لو"/تصاویر(2)فاش نیوز - تصاویری از پاسدارشهید"ایوب نقی لو"که درعملیات کربلای پنج به شهادت رسید، درکناردوستان و همرزمانش: ایوب را از زمان مدرسه و کلاس های راهنمایی می شناختم. چهره مهربان و معصومانه اش هنوز هم در نظرم مجسم می شود . بعدها با ایوب در مدرسه ای دیگر همکلاس شدیم. همکلاس که نه،هم مدرسه ای ، چرا که با اینکه تقریبا" با هم هم سن و سال بودیم ولی او کلاسش خیلی از من بالاتر بود! در مدرسه عشق(بسیج) خیلی از من زرنگترها بود. شاگرد ممتازی بود که من و خیلی های دیگر از روی دستش تقلب می کردیم. او امتحان ها را یکی پس از دیگری با موفقیت پشت سر می گذاشت و ما لنگان لنگان، با تجدیدی و تک ماده کردن او را دنبال می کردیم.ایوب خیلی زود مسیر طولانی فارغ التحصیلی در مدرسه عشق را طی کرد و مدرکش را با معدل بیست در دست راستش گرفت و وارد عرصه حساب شد و «آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است...»سردار شهید «ایوب نقی لو» که در خانواده ای مستضعف و متدین متولد شد و پرورش یافت در مدتی کوتاه و در عنفوان جوانی به مکانتی از اخلاص شور و جذبه دست یافت که روزهای آخر به بهانه عملیات عاشورایی کربلای پنج خود را بیتابانه به این در و آن در و آب و آتش می زد تا مفری از این عرصه خاکی به جایگاه افلاکی خود بیابد و چنان در این راه مصر بود که سرانجام تیر اشاره به نشانه اش اصابت کرد!ایوب در عملیات کربلای پنج یکی از نیروهای ارزنده اطلاعات و عملیات لشگریان اسلام بود و گردان ها را برای رویارویی با دشمنان بعثی، تا عمق مواضع آنان نفوذ می داد. درآخرین روز، با اینکه چیزی از آخرین مجروحیتش نمی گذشت ، مجددا" ماموریتی را در عمق سپاهیان دشمن بر عهده گرفت و از همان مسیر به سوی عرش پر کشید. او اکنون نیز یکی از آن ستاره هایی است که هر شب از آسمان دل های صاف، خود نمایی می کند و زینت چشم های روبه آسمان است.یاد و راهش گرامی بادرفیق نیمه راه او – بهروزساقیآخرین وصیتنامه پاسدارشهید"ایوب نقی لو":"الذین آمنو و هاجرو و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون"(آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت کردند و در راه خدا با جان و مالشان با کفار جهاد کردند، آنها نزد خدا مقام بلندی دارند و آنان رستگاران دو عالمند.)به نام الله هستی بخش دو عالم،به نام او که برای رسیدن به او شتاب داریم،به نام او که معشوقم و معبودم و مرادم اوست.سلام بر پیامبران که خداوند آنها را برای هدایت بشریت فرستاد و سلام بر خاتم الانبیاء و فرزند مطهر او حضرت فاطمه (س) و جانشینان او که اول آنها حضرت علی (ع) و آخر آنها حضرت مهدی (عج)است و درود بیکران بر نائب الامام حضرت آیت ...
شهدای متکازین// شهید فلاحی
در این پست از شهیدی شانزده ساله می نویسم که از افتخارات روستای ماست. وی با سن کمی که داشت، کاری حسین گونه کرد و به ما نشان داد که دفاع از اسلام، سن و سال و جا و مکان نمی شناسد. وقتی که به شناخت الهی رسیدی تو را گلچین می کنند. نمره ات که بیست شد دیگر در این دنیا ماندنی نخواهی بود. خواه ۱۶ ساله باشی و خواه ... بسیجی شهید محمد حسین فلاحی شهید محمد حسین فلاحی فرزند حجتالسلام و المسلمین حاج شیخ میرزاحسن فلاحی در سال 1348 در شهرستان بهشهر در یک خانواده اصیل و روحانی متولد گشت. در 6 سالگی وارد دبستان شد و پس از پایان دوره ابتدایی به مدرسه راهنمایی سلمان فارسی راه یافت. ویژگیهای اخلاقی: شهید از نظر اخلاقی از امتیاز خاصی برخوردار بوده و از عاشقان و شیفتگان راه الله و اهل بیت علیهمالسلام بود. در اخلاق و ادب نزد همگان الگو بوده و تمام کسانی که ایشان را میشناختند از او بعنوان الگویی در اخلاق یاد میکردند. علاوه بر این خصوصیات، شهید در حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی کوششی مداوم داشت. این شهید بزرگوار از بدو تشکیل پایگاه مقاومت شهید مظلوم بهشتی در محل به عضویت بسیج درآمده و یکی از نیروهای فعال در این مدرسه عشق بشمار میرفت. شهید فلاحی در این دوران، وظایف محوله در مجموعه پایگاه از قبیل نگهبانی، تبلیغات و تدارکات را به نحو احسن انجام میداد. به گونهای که بعنوان بسیجی نمونه انتخاب شد. این بسیجی شهید دو بار در امتحانات سراسری غیر حضوری بسیج شرکت نمود و هر دو بار مقام اول را کسب نمود. شهید،عشق و علاقهای به حضور در جبه داشت و چند بار تقاضای اعزام به جبهه را نمود ولی بدلیل نداشتن شرایط سنی جهت اعزام، با تقاضای ایشان مخالفت شد. تا اینکه سرانجام پس از سه سال فعالیت در بسیج در تاریخ 12/4/1363 با تغییر تاریخ تولد در شناسنامه برای آموزش اعزام به جبهه، به پادگان آموزشی گهرباران انتقال یافت. بعد از یک ماه آموزش در تاریخ 17/5/63 به جبهه کردستان اعزام و پنج ماه در منطقه مریوان خدمت نمود. شهید پس از بازگشت، مدتی مشغول گذراندن امتحانات درسی گردید ولی مدت زیادی نگذشت که مجدداً راهی جبهه نبرد گشت (26/3/1364). این بار به جبهه جنوب عازم شد تا بار دیگر با دشمنان اسلام به مبارزه برخیزد و با سرخی خون خود،خط بطلانی بر نقشههای شوم ستمکاران کشد. او پس از مدتی نبرد با کفار بعثی در واحد ادوات قسمت دوشکا در هورالعظیم در تاریخ 13/4/1364 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر، به معشوق خود پیوست. یادش گرامی؛ راهش پر رهرو وصیتنامه شهید محمد حسین فلاحی بنام ...