تزیین پول سکه عیدی
تزئین سکه عید غدیر
عده ای از دوستان برای عید غدیر تزئیناتی میخواهند. فکر میکنم برای عید غدیر عده ای از دوستان سکه هدیه میدهند و دوست دارند که این هدیه زیبا جلوه کند. البته من تا به حال چنین رسمی را ندیده ام که سکه را تزئین کنند ولی من میتوانم برای این دوستان ایده بدهم با این که نمیدانم موضوع از چه قرار است. آیا سکه طلا است یا سکه معمولی،اگر طلا باشد خودش تزئین است و اگر به من کسی طلا بدهد راضی به زحمت نیستم که کسی این هدیه را تزئین کند ولی اگر سکه معمولی است بهتر است که با کمی حوصله و سلیقه این هدیه را زیباتر جلوه دهید. ایده اول: یک کارت زیبا درست کنید و اگر اسکناس هدیه میدهید آنرا لای این کارت قرار دهید و اگر سکه میدهید سکه را با چسب داخل کارت بچسبانید.
بوی عید
بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگیبوی تند ماهی دودی، وسط سفرهی نوبوی خوب نعنا ترخون سر پیچ کوچههابوی یاس جانماز ترمۀ مادر بزرگبا اینا زمستونو سر می کنمبا اینا خستگی مو در می کنم شادی شکستن قلک پولوحشت کم شدن سکهی عیدی از شمردن زیادبوی اسکناس تا نخوردهی لای کتاببا اینا زمستونو سر می کنمبا اینا خستگی مو در می کنم فکر قاشق زدن یک دختر چادر سیاهشوق یک خیز بلند از روی بُته های نوربرق کفش جفت شده تو گنجه هابا اینا زمستونو سر می کنمبا اینا خستگی مو در می کنم بازی الک دولک تو کوچه هاعشق یک ستاره ساختن با پولکترس ناتموم گذاشتن جریمههای عید مدرسهبوی گل محمدی که خشک شده لای کتاببا اینا زمستونو سر می کنمبا اینا خستگی مو در می کنم بوی باغچه، بوی حوض، عطر خوب نذریشبِ جمعه، پی فانوس، توی کوچه گم شدنتوی جوی لاجوردی، هوس یه آبتنیبا اینا زمستونو سر می کنمبا اینا خستگی مو در می کنم با اینا بهارو باور میکنم پ.ن:خیلی خوبه که گاهی به کودکی های خودمون برگردیم و دوباره اون حس زیبا رو تجربه کنیم...لا اقل تو برخورد با بچه ها خیلی کمکمون میکنه و مارو به اونا نزدیک تر میکنه ... ممنون از مژگان عزیز به خاطر یاد آوری این شعر... عیدتون مبارک
عید و رسم و رسومات شیرازی
خوب یه کم میخوام از رسم و رسومات شب عید تو شیراز بنویسم البته در مورد عروس خانوما و شادومادا هست. تو شیراز رسمه وقتی که عروس عقد هست یا نامزده و هنوز به خونه شوهرش نرفته از طرف خانواده داماد شب عید هفت سین و عیدی بیارن که این هفت سین علاوه برهمون ۷ سین معمولی شیرینی ومیوه هم باید باشه باضافه مرغ و ماهی درسته و هر کسی بنا بر تواناییش عیدی تعیین میکنه بعضیا یه سرویس میدن بعضیا سکه میدن و همینطور الی آخر و این رسم باعث پول دراوردن یه عده که سلیقه و ابتکار خوبی دارن شده یعنی که هفت سین رو سفارش میدن بهشون و اونا با تزیین هفت سین رو درست میکنن و بعد هم یه وانت بار یا بقول شیرازیا نیسان گاوی کرایه میکنن و هفت سینی که تو چندین سینی چیده شده رو به خونه عروس میبرن و در مقابل اونایی که هفت سین میبرن هم معمولا یا خدمتکار خونه داماد هستن یا کسای دیگه که وقتی رفتن خونه عروس هفت سین رو تحویل دادن شاباش میگیرن. وقتی هم عروس عروسی میکنه و خونه خودش هست این وظیفه و رسم بعهده مادر و پدر عروس هست که هفت سین رو به خونه دخترشون ببرن . خلاصه برو بیاییه . رسم خیلی جالبیه ولی فکر کنم قدیما رنگ و لعابش بیشتر بوده البته حالا تجملات خیلی قاطیش شده همین که هفت سین عروس رو سفارش میدن ولی فک کنم قدیمازمان مامانای ما حرف از هفت شیرینی و هفت میوه هم بوده. کسی اگه رسم جالبی در رابطه با نوروز یادش میاد بنویسه که مستفیض بشیم. عید همه تون مبارک . ایشالله سال خوبی برای همه مون باشه. آهای اونایی که خارج هستین توروخدا وبلاگستان رو سوت و کور نذارینا حوصله مون سر میره . دلمون تنگ میشه و هوم سیک میشیم. الان رفتم وبلاگ نسرین دیدم دعا کرده و باخدا حرف زده گ فتم نکنه خدا همه پولارو برای اون بفرسه : ای خدا یه لنگ ه از اون سبد پر از دلاری که میخوای بفرستی برای نسرین رو بکنش پر از یورو برای من بفرس. وای چه کیفی میده روز اول عید در خونه رو باز کنم یه سبد پر ازیورو های بسته بندی های خوشکل ببینم البته منظورم رقمای درشت یورو هست.
آیین ها و جشن های محلی
جشن ها و آیین هایی که در میان مردم تجن گوکه مرسوم است، در برگیرنده جشنهای مذهبی، قومی و باستانی است که ریشه در باورهای کهن مردم دارد و اغلب تاریخی و پارهای اسطورهای است... نوروز در تجن گوکه :نوروز خانی : نوروز خوانی از مراسم آخر هر سال است. نوروزخوانی که هم اکنون نیز کم و بیش رواج دارد، در روستا نماد ورود بهار و خیر و برکت است. برای این کار گروهی نوروزخوان در کوچه و خیابان به راه می افتند و اشعاری می خوانند. از معروف ترین این اشعار می توان به "دوازه امام" و "عروس گوله" اشاره داشت. اغلب نوروزخوانان نخست دوازده امام را می خوانند و وقتی به قسمت ترجیع بند می رسند، آن را دو نفری تکرار می کنند این شعر چنین آغاز می شود: همی خوانم امام اولین را شه کشور امیرالمؤمنین را وصی و جانشین یعنی علی را به یاسین والف لام و به فیروز دهید مژده که آمد عید نوروز امام دومین هم دسته گل شفاعت می کند او بر سر پل حسن بابش سوار است او به دلدل به یاسین و الف لام و به فیروز دهید مژده که آمد عید نوروز این شعر در مدح دوازده امام ادامه می یابد. نوروز:نوروز، جشن ایرانیان از روزگاران کهن پر شکوهترین جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز بهارانهای است که روایتهای تاریخ درباره پیدایش آن بسیار گوناگون است. اما باید پیشاپیش بدانیم که نوروز یک عید و جشن کهنسال و بسیار باستانی است که از نیاکان آریایی ایرانیان بدانها رسیده و مسلما" پیش از زرتشت نیز این جشن برگزار میشده است و شاید بتوان گفت که آیین نوروز از سدههای سیزدهم و چهاردهم پیش از میلاد و حتی اوایل هزاره دوم پیش از میلاد مرسوم بوده است. اما درباره داستانها و افسانههایی که در منشاء ایجاد و نسبت دادن آن به جمشید به پادشاه دورههای اساطیری، باید در نظر گرفت که بدون شک در ذهن و خاطره مردم ایران زمین برخی پیشامدهای تاریخی مهم وجود داشته است که بر اثر گذشت زمان رنگ باخته و به صورت افسانه در آمده است. علت بنای کاخها وایوانها و تالارهای تخت جمشید در صفه در دامنه کوه رحمت در نزدیکی شهر شیراز در ذهن مردم ایران باز مانده بود. آنها میدانستند که میان بنیاد این معبد عظیم یا شهر آیین با برگزاری آیین نوروز و مهرگان که هر دو جنبه کاملا" ملی و دینی و نجومی داشته و نیز گرد آمدن درباریان و بزرگان ایران زمین و کشورهای گوناگون در این محل مقدس ارتباطی وجود داشته و نیز خاطرههایی از مراسم تحویل خورشید به برج حمل و رصد و تابیدن نخستین پرتو خورشید در بامداد نخستین روز تابستان بزرگ و فرارسیدن سال نو اجرا میگردیده است و به یادها باز مانده است. بدینسان با برقراری ارتباط میان ساختن و پدید آوردن ...
کریسمس مبارک
یا مجیب آه ای درخت کریسمس، آه ای درخت کریسمس!شگفتا از برگ هایت که پوشیده از طراوت و سبزیست!نه تنها در روزهای تابستانحتی در زمستان هم شاخه هایت به نوبهار می ماندآه ای درخت کریسمس، آه ای درخت کریسمسشگفتا از برگ هایت که پوشیده از طراوت و سبزیست! (لینک سرود) میلاد حضرت عیسی مسیح (ع) را به همه موحدین عالم و آدم تبریک میگم همچنین سال جدید میلادی رو به همه دوستهایی که تقویمشون یکسال میره جلوتر همیشه کریسمس که میشد دوست داشتم من هم یکی از آن درخت های کریسمس را داشته باشم . به مامان هم میگفتم ، بنده خدا یک روز میخواست یکی از کاج های کوچک توی باغچه ی کوچه را بیاورد خانه تزیین کنیم که عملی نشد! به نظرم می آمد عید توی زمستان و برف خیلی میتواند قشنگ و هیجان انگیز باشد. آن موقع ها تا کریسمس میشد تلویزیون کارتون های مخصوص کریسمس را پخش می کرد یادتان هست؟ یک اردک ثروتمندی بود که چون به فقرا کمک نمی کرد ، شب کریسمس خواب میبیند که در گوری افتاده و عذاب میشود، بعد صبح که از خواب بیدار میشد ، به خاطر عید،به فقرا سکه های طلا میبخشید! من یکم ازین کارتون میترسیدم ! کلن کریسمس هم همیشه همراه با دعوت مردم به نیکی و کمک به همدیگر است . همین بابا نوئل، به قول ویکی بابا نوئل اشاره به نام یکی از کشیشان مسیحی به نام سن نیکولاس دارد که در قرن چهارم میلادی می زیست و از اهالی بیزانس و منطقه آناتولی در تترکیه فعلی بوده است. وی به خاطر کمک و دادن هدیه به فقرا شهرت داشت. برای همین است که شده است سمبل کریسمس و هدیه دادن به بچه ها . وای چقدر دوست داشتم آن موقع ها بابانوئل برای ما هم هدیه بیاورد! مامان میگفت بگیر بخواب بچه بابانوئل کجا بود؟! بابا نوئل اینقدر مهربان بوده که برای همه بچه ها عیدی می آورده است ، راستی که چقدر بچه ها عیدی را دوست دارند. واای یادتان هست؟ چه کیفی میکردیم از عیدی گرفتن من که اصلن نمی توانم حس آن روزهای کودکی ام را وصف کنم ، وقتی هنوز عیدی ها کادو بود و پول دادن مد نشده بود ، یادمه روز اول فروردین را میرفتیم خانه بی بی محترم همه دور هم ، دایی و زن دایی با یک عالمه عیدی برای بچه ها می آمدند وای خدایا آن تلفن های رنگی ( سارا یادته؟!) ..... یا یکبار زن عمو بود یا عمه یادم نیست ، یک سری لوازم التحریر تزئیینی بهمون داد که از شدت شادی عرش را سیر کردم . کودکیست دیگر . با یک هدیه کوچک میشود بهشتش کرد! عید که میشد همه ی دنیا یک طرف و لباس عید یک طرف دیگر.... وای چه حسی داشتید از لباس نو پوشیدن بر سر سفره هفت سین؟ یکسال مامان دوتا دامن لی برای من و سارا خرید رویشان یک دختر بچه خوشکل گلدوزی شده بود ، با لباس های نوی که بوی نوی اش را هنوز ...
تاریخچه سفره هفت سین در چیست ؟؟
تاریخچه سفره هفت سینخوان نوروزی (سفره هفت سین) باید سفید باشد چرا که نشانه پاکی و سفید بختی و روشنایی است و نیز نشانه جهان بی پایان است که بارگاه یزدان در آن است. به گزارش ایسنا، در سفره و یا همان خوان نوروزی مواد و چیدنیهایی گذاشته میشود که هرکدام نشانه و نمادی از سلامتی، رزق و روزی، زایش، برکت و ... است... سبزهشاید زیباترین ویژگی سفره هفت سین را میتوان به وجود سبزه آن دانست، به این دلیل که سبزه با رنگ و طراوت خود دلها را شادمان می سازد و با نگریستن به آن طلوع سال جدید را زیباتر میکند.در ایران باستان رسم بر این بود که بیست و پنج روز قبل از نوروز در کاخ پادشاهان دوازده ستون از خشت خام برپا میساختند و بر هرکدام یک نوع غله میکاشتند و معتقد بودند اگر سبزهها خوب بروید سال پر برکتی است.در ایران باستان دانههای گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، باقلا، نخود و کنجد را بر این ستونهای خشتی میکاشتند و روز ششم فروردین آنها را برمی چیدند و به نشان برکت و باروری در تالارها پخش میکردند و معمولا سه قاب از سبزه به نماد اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک بر خوان میگذاشتند و اغلب کنار آنها گندم، جو و ارزن که نقش مهمی در خوراک مردم داشتند سبز می کردند تا سبب فراوانی این دانهها در سال جدید گردد.امروزه نیز آن چیزی که وجودش بر سر سفره هفت سین ضرورت دارد، سبزه است. مردم یزد از نیمه اسفند به سبز کردن سبزه در کاسه و بشقاب و حتی بر روی کوزههای سفالی میپردازند. زرتشتیان رویش سبزه را در نوروز نشان تازه شدن زندگی و فصل رویش دانهها که خود برکت زندگی محسوب میشود، میدانند.در گذشته زرتشتیان یزد بیشتر "تره تیزک" را که در گویش خود بدان "ششه" میگویند بر روی کوزههای سفالی سبز میکردند.دانههایی که امروزه کشت میشود بیشتر گندم و عدس است ولی ماش و تره تیزک را نیز سبز میکنند. معمولا تره تیزک را یک شبانه روز خیس میکنند سپس آن را در کیسههای پارچهای نازک می ریزند و در جایی گرم قرار میدهند تا جوانه بزند، جوانه زدن دانهها را در گویش زرتشتیان یزد روز آمدن میگویند، بعد از آن که دانههای روز آمده را در بشقابهای پهن بی لبه که معمولا سه عدد و مخصوص کاشتن سبزه هستند، ریختند، روی جوانهها را پردهای از ماسه نرم میریزند و آب میدهند تا سبز شود. سفره هفت سینآتشدان (مجمر)بر سر سفره هفت سین زرتشتیان وجود آتشدان، نماد اردی بهشت امشاسپند، اهمیت خاصی دارد. آتش این مجمر از آتش مقدس مایه میگیرد معمولا در کنار آتشدان دانههای اسفند کندر اشتره و نیز چوبهای خوشبو چون عود و صندل وجود دارد.روشنایی ...
آمـوزش کـامـل تـزیـیـن تـخـم مـرغ مـخـصـوص سـفـره هـفـت سـیـن عـیـد نـوروز ۱۳۹۲
قصد داریم روش های ساده را برای تزیین تخم مرغ های سفره هفت سین به شما آموزش دهیم. ۱-می توانید تخم مرغها را در آب لبو یا آب سبزیجات مثل اسفناج یا جعفری و یا پوست پیاز و آب انار و زرشک بجوشانید تا آنها را به رنگهای بنفش، سبز و صورتی درآورید. ۲- با استفاده از اسپری های رنگی طلایی یا نقره ایآنها را یکدست رنگ کنید. ۳-درون قهوه یا نسکافه جوشاندهو به رنگ قهوه ای درآورید که می توانید همینطور ساده داخل جا تخم مرغی گذاشته و یا دور آن را با ربان تزیین کنید.
گلچینی از بهترین و جدیدترین داستان های کوتاه و مطالب آموزنده
چند وقت پيش با پدر و مادرم رفته بوديم رستوران كه هم آشپزخانه بود هم چند تا ميز گذاشته بود براي مشتريها ,, افراد زيادي اونجا نبودن , سه نفر ما بوديم با يه زن و شوهر جوان و يه پيرزن پير مرد كه نهايتا 60-70 سالشون بود . ما غذا مون رو سفارش داده بوديم كه يه جوان نسبتا 35 ساله اومد تو رستوران يه چند دقيقه اي گذشته بود كه اون جوانه گوشيش زنگ خورد , البته من با اينكه بهش نزديك بودم ولي صداي زنگ خوردن گوشيش رو نشنيدم , بگذريم شروع كرد با صداي بلند صحبت كردن و بعد از اينكه صحبتش تمام شد رو كرد به همه ما ها و با خوشحالي گفت كه خدا بعد از 8 سال يه بچه بهشون داده و همينطور كه داشت از خوشحالي ذوق ميكرد روكرد به صندوق دار رستوران و گفت اين چند نفر مشتريتون مهمونه من هستن ميخوام شيرينيه بچم رو بهشون بدم. به همشون باقالي پلو با ماهيچه بده ، خوب ما همه گی مون با تعجب و خوشحالي داشتيم بهش نگاه ميكرديم كه من از روي صندليم بلند شدم و رفتم طرفش , اول بوسش كردم و بهش تبريك گفتم و بعد بهش گفتم ما قبلا غذا مون رو سفارش داديم و مزاحم شما نميشيم, اما بلاخره با اسرار زياد پول غذاي ما و اون زن و شوهر جوان و اون پيره زن پيره مرد رو حساب كرد و با غذاي خودش كه سفارش داده بود از رستوران خارج شد . خب اين جريان تا اين جاش معمولي و زيبا بود ، اما اونجايي خيلي تعجب كردم كه ديشب با دوستام رفتيم سينما كه تو صف براي گرفتن بليط ايستاده بوديم ، ناگهان با تعجب همون پسر جوان رو ديدم كه با يه دختر بچه 4-5 ساله ايستاده بود تو صف … از دوستام جدا شدم و يه جوري كه متوجه من نشه نزديكش شدم و باز هم با تعجب ديدم كه دختره داره اون جوان رو بابا خطاب ميكنه.ديگه داشتم از كنجكاوي ميمردم ، دل زدم به دريا و رفتم از پشت زدم رو كتفش ، به محض اينكه برگشت من رو شناخت ، يه ذره رنگ و روش پريد . اول با هم سلام و عليك كرديم بعد من با طعنه بهش گفتم ، ماشالله از 2-3 هفته پيش بچتون بدنيا اومدو بزرگم شده . همينطور كه داشتم صحبت ميكردم پريد تو حرفم گفت ” داداش او جريان يه دروغ بود , يه دروغ شيرين كه خودم ميدونم و خداي خودم” ديگه با هزار خواهشو تمنا گفت… اون روز وقتي وارد رستوران شدم دستام كثيف بود و قبل از هر كاري رفتم دستام رو شستم ، همينطور كه داشتم دستام رو ميشستم صداي اون پيرمرد و پير زن رو شنيدم البته اونا نميتونستن منو ببينن كه دارن با خنده باهم صحبت ميكنن ، پيرزن گفت” كاشكي مي شد يكم ولخرجي كني امروز يه باقالي پلو با ماهيچه بخوريم ، الان يه سال ميشه كه ماهيچه نخوردم .” پير مرده در جوابش گفت ” ببين امدي نسازي ها قرار شد بريم رستوران و يه سوپ بخريم و برگرديم خونه اينم فقط بخاطر ...