بهترین ریش تراش چیه؟
حقایقی درباره اسکندر مقدونی!
حقایقی درباره اسکندر مقدونی! یونانیها اصرار دارند اسکندر آدم کم حاشیهای بوده اما این قسمت از دم خروس را هیچ کاری نمیشود کرد که در ماجرای آتش زدن تخت جمشید پای یک زن معروف آتنی به اسم... مخترع ریش تراشقیافه اش: اگر از چاپلوسی کسانی که قیافهاش را میکشیدند یا تاریخش را مینوشتند بگذریم، چیزی که مسلم است این که مویش بور بود و چشمهایش زاغ. همیشه هم ریشاش را میتراشید؛ میترسید موقع جنگ حریف ریشاش را بگیرد. شاید همین کار ناچیز، بزرگترین تأثیر او در تاریخ باشد. پدرش: فیلیپ اول، اولین کسی بود که توانست یک دولت مرکزی مقتدر در یونان تشکیل بدهد. او یک جور آریستوکراسی را در حکومتش به راه انداخت که طبق آن 800 نفر از فئودالها، هنرمندها و دانشمندها «یاران شاه» به حساب میآمدند. اسکندر بعدها 600 نفر از این 800 یار شاه را کشت. مادرش: المپیاس، زن چهارم فیلیپ بود اما خیلی زود توانست ملکه شود. ظاهرا ً المپیاس قدرتهایی درباره مارها داشته که به او جنبه اسطوره ای داده. قبر المپیاس که میگفت نواده آشیل افسانهای است، الأن در معبد دلفی یونان است. در «اسکندر» اولیور استون، آنجلینا جولی نقش او را بازی کرده. معلمش: ارسطو، فیلسوف معروف، کار تربیت اسکندر را به عهده داشته و ظاهرا ً در ایجاد فکر جنگ در سر او مؤثر بوده. برتراند راسل میگوید: «ارسطو نشان داد که بهترین نتیجه فلسفه میتواند چیزی شبیه اسکندر از آب دربیاید و از همین جا میفهمیم که فلسفه چه چیز بیهوده ای است».اسبش: اسب سیاه اسکندر «بوسیفالوس» نام داشت که یعنی صاحب کله گاو. این اسب موجودی بسیار عظیم الجثه بود که فقط اسکندر توانست آن را رام کند. بوسیفالوس در جنگ با اهالی هند کشته شد و هنوز هم شهری در پاکستان به نام او هست. فرانتس کافکا کابوس بوسیفالوس را داشت. ژنرالش: یک ژنرال اسپارتی به اسم پارمنیون، استراتژیت جنگی اسکندر بود. به او میگفتند «شیر مقدونیه» و «مرگ ملتها». پارمنیون به دستور خود اسکندر کشته شد چون مخالف وحشی گریهای او بود. دیوید گمل داستان زندگی او را نوشته.زنش: اسکندر هم با استاتیرا دختر داریوش سوم ازدواج کرد هم با پاروستاتیس، دختر اردشیر سوم (پادشاه قبل از داریوش سوم) اما تازه در سغد (شمال افغانستان امروزی) فهمید عاشق دختری به اسم رکسانا است. رکسانا که لاتین «روشنک» است، از اسامی پرطرفدار در اروپای شرقی است. موارد منکراتیاش: یونانیها اصرار دارند اسکندر آدم کم حاشیهای بوده اما این قسمت از دم خروس را هیچ کاری نمیشود کرد که در ماجرای آتش زدن تخت جمشید پای یک زن معروف آتنی به اسم تائیس هم وسط است که دنبال انتقام گیری و اینها ...
سوالات در مورد رنگ مو
- موهای من تیره مایل به قهوه ای است. معمولا من موهام را رنگ کارامل هایلایت میکنم ولی حالا تصمیم گرفتم تا به رنگ طبیعی خودم برگردم. وقتی در سالن موهامو رنگ کردم خوب بود ولی در عرض دو هفته موهای من رنگ نارنجی و مسی زنگ زده به نظر میاد. آرایشگرم میگه به علت آفتاب گرفتن زیادی است. شما میگید چکار کنم؟ جواب- درسته با هایلایت کردن مکرر و استفاده دوباره رنگ تیره و آفتاب باعث شده که منافذ موی شما باز بشوند و رنگ در آن دوام پیدا نکند. استفاد از شامپو های نادرست به کم رنگ شدن موی شما منجر شده است.این بدین منظور نیست که آرایشگر شما اشتباه کرده است بلکه او باید به شما توضیح میداد که موهای هایلایت شده و رنگ شده ضعیف هستند و احتیاج به ترمیم و کاندیشنر دارند. مو باید برای نگهداشتن رنگ درمان شود. برای تصحیح شما میتوانید دو کار انجام دهید. استفاده از شامپوهای آبی که خیلی از شامپوهای معروف این سری مواد را در بین موادشان دارند و یا استفاده از تونر و یا همان رنساز کردن است. اگر فکر میکنید که نارنجی موی شما زیاد است از سری رنگ هایی استفاده کنید که تن آبی دارند و اگر موی شما قرمز تر است از سری رنگ های باتن سبز استفاد کنید. ٢-مادر من موهاشو رنگ کرده ولی رنگ تیره تر از رنگی که میخواست شده است به نظر شما چکار کند؟ جواب- بهترین کار استفاده از peroxide cap است که در واقع اکسیدان ۴٠ درصد را با کاندیشنر/نرمکننده مخلوط کرده و برای ٢٠ دقیقه روی مو بگذارید و کلاه پلاستیکی را روی آن بکشید و اگر توانستید آن را کمی باسشوار گرم کنید یا حوله روی آن بکشید تا کمی گرم شود. همچنین میتوانید اکسیدان را با شامپو مخلوط کنید و مو را شامپو زده و ۵ دقیقه شامپو را روی مو بگذارید بماند. این کار باعث میشود که رنگ موی شما بتدریج کم رنگ شود. ممکن است نیاز باشد تا این کار را چند بار انجام دهید. ٣--آیا راهی است که رنگ قرمز دوام بیشتری داشته باشد؟ رنگ قرمز معمولا دوام کمتری نسبت به رنگ های دیگر دارد. یکی از راه های جلوگیری از کمرنگ شدن مو استفاده از شامپوهای قرمز است که هر هفته یک بار موهای خود را با آن شامپو کنید این کار رنگ دانه های رفته را به موهای شما برمیگرداند. و یا استفاده از کاندیشنر های خوب. اینکار فلس های مو را میبندد و مانع از خروج رنگدانه ها از داخل کوتیکل مو میشود. هر چیزی که کیفیت و حالت مو را بهتر میکند کمک میکند تا رنگ مو دوام بیشتری داشته باشد. ۴- ایا رنگی وجود دارد که الرزی ندهد و باعث حساسیت پوستی نشود؟. معمولا رنگ های دایم دارای موادی هستند که بعضی افراد میتوانند حساسیت پوستی تولید کنند. برای همین ٢۴ تا ۴٨ ساعت قبل از هر رنگی شما باید تست حساسیت ...
مصاحبه
از استعدادات موقعی که مدرسه میرفتی استفاده میکردی؟ کیم هیونجونگ:وقتی دبیرستانی بودم تو یه گروه گیتار بیس میزدم .من اونو میتونم کامل و خوب بزنم. از بیان عقیده موسیقی ام با اون لذت میبرم. وقتی توژاپن بودم تمام روزم رو صرف جستجو کردن گیتارهای خاص میکردم. من عاشقگیتارم. -جاییهست که بخوای به اونجا سفر کنی؟با کی؟ کیم هیونجونگ: دوستانی دارم توی شهری که در اون بزرگ شدم. بیشتر زندگیمو با اونهامیگذرونم. وقتی با اونها هستم نمیترسم. میخوام با اونها به سفر برم و درحد زندگیمون رقابت کنم. ایا این حرفها چرندیاته؟ - شماره یک اضطراری گوشیت کیه؟ کیم هیون جونگ: حافظه بدی دارم و موبایلم دفترچه راهنمای کامل شماره های مهمه اما ازشماره اضطراری استفاده نمیکنم. -چه چیزهایی همیشه تو کیفت داری؟ کیم هیونجونگ: یه جفت لنز اضافی،قطره های چشم و ریش تراش. همچنین یه جفت لباس زیر اضافه وجوراب فقط زمانی که ما تمام شب رو عکس برداری داریم. - دوست داری با کدوم بازیگر زن همبازی بشی؟ کیم هیونجونگ: لی هیوری.((چقدرم که من دوسش ندارم.اصلا نمیفهمم چرا انقدر طرفدار داره؟))قبل از اینکه به عنوان خواننده شروع به کار کنم اون دختر رویایی منبود. هیوری ارشد منه و توصیه های ارزشمندی به من میده.اون برام الهامبخشه. - شعارت تو زندگی چیه؟ کیم هیونجونگ : تو زندگی فقط یه شانس داری. سخت زندگی کن و شهرت کسب کن. به فقرا کمک کن و مورد احترام قرار بگیر. - چه چیزی قبل و بعد از پسران گل فرق کرده؟ کیم هیونجونگ: محدوده سنی افرادی که هوادار من شدنمختلف شد. به نظر میرسه کاراکتر جیهو فرصتی به من داد تا بتونم کیم هیون جونگ دیگه ای خلق کنم. -تا حالا شده هر عقیده ای رو در اینترنت تو مقالات خبری در مورد خودت بخونی؟ کیم هیونجونگ: سعی میکنم پست های بد رو نخونم (در مورد خودم.) چیزهایی که مردم تو فن پیجمن در موردم نوشتن رو میخونم و عقایدم رو به خوبی مینویسم. بعضی اوقات خودمونشون میدم و بعضی اوقات نه. گاهی اوقات واقعا خشن گزارشاتم رو مینویسم و به خودم فشار میارم.بیشتر به daum سر میزنم. -بدشانسی یا عادت بدی داری؟ کیم هیونجونگ: بدشانسی نه.عادت شاید؟وقتی که استرسدارم دوست دارم برم ماهیگیری کنم یا موزیک گوش بدم. -اگه مثل کاراکترگوجونپیو والدینت با ازدواجت مخالف بودن چی؟ کیم هیون جونگ: تلاش میکردم والدینمو متقاعد کنم ،که من به اندازه کافی عهده دار تصمیمم هستم. -بزرگترین بحران زندگیت چی بوده؟ کیم هیونجونگ: زمانی بود که تو برنامه MBC TV نمایش “ما باید متاهل بشیم ” بودم. مابرای فیلمبرداریبه کوه Halla تو جزیره جیجو (Halla San) رفتیم. ما ۵ساعت از کوه بالا رفتیم و ...
جوک های جدید زیبا به مناسبت میلاد امام رضا(ع)
لطیفه های معلم و دانش آموزی معلم به دانش آموز بازیگوش میگه : یه موجود نام ببر میگه : یخ ... ، میگه پسرم آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ! میگه : چرا آقا ما خودمون صد بار دیدیم نوشته بودند یخ موجود است ! لطیفه درباره موبایل یارو موبایلش رو ویبره بوده، میبره پیش موبایل فروش میگه موبایلم خراب شده! میپرسه اشکالش چیه؟ میگه: هرچی زور میزنه نمیتونه زنگ بزنه ... لطیفه های تلفنی اولی : اگه گفتی پر کاربردترین دروغ پشت تلفن چیه ؟دومیه : " اونم سلام میرسونه ! " لطیفه های زن و شوهری نصیحت یه شوهر به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش،بی توجه از بغلش رد شو… مطمئن باش این کار از صدتا فحش براش بدتره ! یه روز یه آقای با سوادی میره خونه حیف نون. حیف نون واسش مرغ میکشه . اقا باسواده میگه زحمت کشیدین حالا یه نون پنیری دور هم میخوردیم چرا زحمت کشیدید؟حیف نون میگه اشکالی نداره 4 تاشو سگ خورده یکیشم شما بخور چی میشه مگه؟فرستنده:...... ----------------------------------------------------------------------------------------- حیف نون میره عیادت مادر زنش. میگه بهتری؟مادر زنش میگه: تبم قطع شده ولی گردنم هنوز درد میکنه.حیف نون میگه: ایشالا اونم قطع میشه فرستنده : هادی -------------------------------------------------------------------------------------- حالا هر شب تا 4 صبح پای نت ول می چرخیا...یه شب خواستی برا امتحان بیدار بمونی کافئین خالص هم بخوری 10.5 بیهوش میشی رو تخت!هــــــــــــــــــــــــ ـی روزگار تختم نداریم که!!!! ----------------------------------------------------------------------------------------- عروس متولد 73 داماد متولد 71 ;کدام گزینه صحیح است؟1_ما ترشیدیم رفت2_ اینا خاله بازی راه انداختن3_ دارندگی و برازندگی4_ پسره چیزی تو خودش دیده حتما5_تف تو روشون که اینطوری احساسات مارو جریحه دار میکنن :| ---------------------------------------------------------------------------------------- یکی از دوستان میگفت که :یه روز استادمون برگه های میان ترم تصحیح شده رو آورده بود تا به بچه هابده، بعد از توزیع اوراق به بچه ها، استاد میگه : این کیه اسمشو بالا برگشننوشته؟! خیر سرش 16 هم شدههیشکی جواب نمیده! 2 دقه بعد میگه دست خطشم شبیه خودمه؟!!! اِ این که کلید سؤالاست که !!!!"استاد برگه ی کلید سؤالات رو هم تصحیح کرده بود به خودش 16 داده بود ! فرستنده : mojdeh67 ----------------------------------------------------------------------------------------- کوتاهترین جک دنیا :"سایپا مطمئن" فرستنده : old_wolf_z ------------------------------------------------------------------------------------------ غضنفر میاد تهران تو ترافیک گیر میکنه میگه : ها ماشاالله! به این میگن عروسی! ------------------------------------------------------------------------------------------ از غضنفر ميپرسن ماه عسل خوش گذشت؟ ميگه خيلي. ميگن پس ...
رمان گرگینه4
خب.. وحشتم با توجه به صداهایی که در می آورد و همین طور سابقه ی درخشانش در عدم کنترل خودش , طبیعی بود. من را حسابی ترسانده بود. به صورتش نگاه کردم. صورتی که ژولیده و پر مو به نظر می رسید. و از بین تمام آن موهایی که صورتش را پوشانده بود, دو چشم سرخ سرخ مرتب بین من و جعبه ها دو دو می زد.تمام بدنم یخ کرده بود. نفسهای عمیقی می کشیدم . کمی هم حالت تهوع داشتم. دستان قدرتمند و سفیدش که حالا به صورت غیر قابل باوری ,عضلات ستبر انها, کشیده تر و برجسته تر خودنمایی می کردند به طرف پاهایم دراز شد. عرق سردی در گودی کمرم نشست. زیر لب گفتم:رایان خواهش می کنم...الان موقع پرخاشگری نیست.چشمانم را بستم. کمی گذشت اما اتفاق خاصی نیفتاد. به نرمی پلکهایم را باز کردم. رایان تمام جعبه ها را روی هم گذاشته بود و بلندشون کرده بود. سرش را کج کرده بود و به من نگاه می کرد. صدای مقیسی توی ذهنم پیچید._خانـــــــــــم دکت...به سمت در اتاق مایل شدم. لبخندی روی لبانم نشست. لبخندی که نشان دهنده ی خیلی چیزاها بود . مهمترینش نشان دهنده ی این که رایان من هم توانایی های خاص خودش را داره . کلا رایان تکه!+رایان بیا از این طرف.مقیسی و گیسو از مقابل در کنار رفتند . رایان به دنبال من می آمد. جعبه ها را کنار استیشن گذاشت. نگاهی به اطراف کردم تمام پرستارها دست از کار کشیده بودند و متعجب به رایان نگاه می کردند. شاید ظاهرش ژولیده بود اما با این اتفاقات اخیر همه حیرت زده شده بودیم.برای تشویقش دستانش را گرفتم. با لبخند گفتم:مرد آهنین بزن بریم تو اتاقت که کلی کار داریم.شک داشتم چیزی از حرفهای من فهمیده باشه اما لبخندی زد و به همراه هم به اتاق برگشتیم. کنار در بودیم که, در گوش مقیسی گفتم:+بازم هی ازش بترس.آخه جون من این ترس داره؟ پسر به این گلی ...خوشگلی....قوی!مقیسی سری تکان داد و گفت:ـارزونی خودت...این جنی.. یه یهو دیدی قاطی کردا!اخمی کردم و همراه رایان و گیسو وارد اتاق شدم.در اتاق را بستم , باز شدم همان دکتر طاهریان قبل!+خب گیسو جان اون پیشبند را بده.گیسو مو به مو کارهایی که می گفتم را انجام می داد.اما از نگاهش هم ترس را می خواندم.+چیه؟چرا این طوری نگاه می کنی بهش؟_من؟نه!لبخندی زدم.+چیه تا حالا خوشگل ترسناک ندیدی؟سرش را پایین انداخت و با صدایی خفه گفت:ـخداییش نه!خنده ام گرفته بود ولی سعی کردم توجهی نکنم.رایان اولش کمی بدقلقی می کرد. گیسو هم وقتی رفتارهای رایان را دید حداکثر فاصله را ازش گرفت. تقریبا تمام کار اصلاح کردنش افتاد روی دوش خودم.با ترفند همیشگی (همان لالایی های فرانسوی) آرومش کردم. پیشبند را دور گردنش بستم.کمی نوازشش کردم. از نگاه سرخش رضایتش معلوم بود.آرام آرام موهای خوشرنگش ...
جک های لری خیلی زیاد
یه گونی پشکل میخرن بازش که می کنن یه لره از توش میپره بیرون میگن «تو اینجا چکار«می کنی؟؟ میگه من جایزشم...................................................................به یه لره میگن تو شهر شما آدم معروف هست؟؟لره:آره سوفیا لره... جسیکا تی لر...لره «و هاردی... تازاش هم یه مولکول کشف کردیم که اسمش اینه: کلر ........................................................................یه روز یه لره میره دستشوئی وقتی می یاد بیرون میبینن دهنش خونیه میپرسن «چی«شده میگه با مسواک خانواده دندونامو شستم0 ...................................................................لره خوابش سنگین بوده، تخت میشکنه «...................................................................به لره میگن: دخترتو به کی دادی؟ میگه: غریبه نیست. دامادمه «...................................................................لره میره توالت با دهن خونی میاد بیرون. میگن: چی شده؟ میگه: گی بگیرن. مسواکش «خیلی بزرگ بید....................................................................لره قاضی میشه بهش میگن حکم کن، میگه پیک! «...................................................................لره تو قرعه کشی بانک شرکت میکنه، براش شیش ماه زندان در میاد «................................................................... لره خیلی بی تربیت بوده، هر جا میرفته یه سوتی اساسی میداده. یه روز میره «خواستگاری، براش چایی میارن با شکر، یادشون میره قاشق بیارن. لره برمیگرده میگه: باید با کـ..رم هم بزنم؟!...................................................................به لره میگن: ببخشید شما لرید؟ میگه: نه پس انم با این سبیل پهنم؟! «لره بعد از عمری میره مو میکاره، اسمش حج واجب درمیاد....................................................................لره میخواسته ترتیب گاوشو بده، گاوه میگه: ما، ما! لره میگه: خفهشو، اول ما، بعد «تو!...................................................................خرسه به یکی حمله میکنه و میگه: ویاوخوام وخورمت! طرف میگه: اِ؟ میه تونم لری؟ «خرسه میگه: ها، ما حیوونا همه لریم، وجز خر که ترکه!...................................................................لره بالا پشت بوم میخوابه، سردش میشه، پا میشه در پشت بومو میبنده «...................................................................به لره میگن تبادل لینک میکنی؟ هیچی جواب نمیده!!! «...................................................................لره دلو میزنه به دریا، غرق میشه «...................................................................به لره میگن حموم چند بخشه؟ میگه: دو بخشه، زنونه و مردونه «...................................................................لره دیش ماهوارشو میذاره روی پشت بوم، روش مینویسه: کولر «...................................................................از لره میپرسن: قبله کدوم طرفه؟ میگه: کجا بهتون آدرس دادن؟ «...................................................................یه روز یه لره م ی گ و ز ه یه متر میپره هوا، میگن: چی شد؟ میگه: تو دنده ...