بهترین اشعار درباره امام زمان
بهترین اشعار مدح و مناجات با امام حسین و امام زمان
بهترین اشعار مدح و مناجات با امام حسین و امام زمان امام حسین(ع)-مناجات روز ازل که نقشه عالم درست شد با اذن مادرت گِل آدم درست شد نامت نشست بر لب زهرا و گریه کرد آهی کشید فاطمه و غم درست شد آبی نبود، خاک نبود و فلک نبود با اشک چشم اوست که زمزم درست شد تصویب شد برای تو باید که گریه کرد از آن به بعد ماه محرم درست شد پیراهنی که دوخت برای تو مادرت ته مانده اش برای تو پرچم درست شد دنیا هنوز کاملِ کامل نبود که با ساختِ حریم تو کم کم درست شد با نام روضه روی زمین هم بهشت شد جایی برای گریۀ ما هم درست شد مقتل نبود و جزوه نبود و خدای خواست تا که کتاب ابن مقرم درست شد بی تو جهان نداشت بها و بها گرفت دنیایِ با حسین، منظم درست شد بعد از گذشت چند صباحی زداغ تو بازین چه شورش است و چه ماتم درست شدامام حسین(ع)-مناجات روز ازل که روضه ی تان را خدا نوشت اول به جای کعبه ی خود، کربلا نوشت چندین هزار سال خودش روضه خواند و بعد... نام پیمبران اولوالعزم را نوشت... گریه کن حسین... عزادار کربلا... دیگر ملک نگفت ز انسان چرا نوشت چون قیمتی برای شما در زمین نبود خود را برای خون شما خون بها نوشت گرچه برای اهل گناه و عذاب ها روز قیامت از غضب و از بلا نوشت... می خواست رحمتش به همه جلوه گر شود باب الحسین بر در جنت جدا نوشت وقتی به عصر روز دهم می رسد لهوف از عمق فاجعه چه بگویم چه ها نوشت... بالا گرفت روضه و خطش شکسته شد اعضای جسم تان، همه را جابجا نوشت وقتی که می رسید کسی سمت قتلگاه تن را جدا نوشت وَ سر را جدا نوشت حالا که ساربان شده خیره به دست تان خاتم نمانده بود، ز خاتم چرا نوشت؟ *** امام حسین(ع)-مناجات شکسته بال تر از من در این حوالی نیست هوای کوی تو داریم و حیف بالی نیست به سینه می زنم از داغ تو ترک بخورد شبیه سینه ی ما کاسه ی سفالی نیست چرا بساط دو چشم ز گریه ها خالیست چرا چرا دل ما از گناه خالی نیست نشسته است اجل بر سرم مرا دریاب بیا که سیر بگریم، بیا مجالی نیست به پای منبر آیات تو گرفتم که بجز مسیر شما فرصت تعالی نیست بگو به آنکه جنون مرا نمی فهمد نصیحت تو به دیوانه ها که حالی نیست حسین گفتن من آبرو به من بخشید فقط میان همین روضه خشکسالی نیستامام زمان(عج)-مناجات ابری ام، بارانی ام، حال و هوایم خوب نیست چشم سر، خیس است امّا چشم دل، مرطوب نیست آفت عصیان به جان نخل دل افتاده است علتش این است اگر محصول ها مرغوب نیست سود بازار عمل از عُرف هم کمتر شده ای دریغ اوضاع کار و بار من مطلوب نیست این دل بی در اگرچه جای این و آن شده غیر تو اصلاً برای من کسی محبوب نیست واقعاً من دوستت دارم عزیز فاطمه! غیر یوسف هر کسی که دلبر یعقوب نیست با منِ بیچاره هم حرفی بزن چیزی ...
اشعار زیبا درمورد امام زمان
دوستان عزيزم ..... اين اشعار زيبا رو تقديم مي كنم به همه عاشقان و منتظران امام مهدي (عج) كه انشالله خداون مهربان ظهور ايشون رو تعجيل بكنه ......به نام خالق انتظار در سهله وجمکران تورا میجویم!عجل لولیک الفرج میگویم!*****بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار رابه عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!تمام لحظه های من فدای یک نگاه توبیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را!*****کاش در این رمضان لایق دیدار شویمسحری با نظر لطف تو بیدار شویمکاش منت بگذاری به سرم مهدی جانتا که همسفر تو لحظه افطار شویم*****دربزم ولا جام هدایت مهدیستمقصود زنور بینهایت مهدیستثبت است که در جریده ی عالم قدسگلواژه روشن هدایت مهدیست*****قطعه گمشده ای ازپرپرواز کم استیازده بار شمردیم و یکی باز کم استاین همه آب که جاریست نه اقیانوس استعرق شرم زمین است که سرباز کم است*****دیداریار غائب دانی چه ذوق دارد؟ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد.*****مولای من مهدی جان!سوالی ساده دارم زحضورتمن آیا زنده ام وقت ظهورت؟اگرتو آمدی من رفته بودماسیر ماه و سال و هفته بودمدعایم کن دوباره جان بگیرمبیایم در حضور تو بمیرم*****گفتم شبی به مهدی ازتو نگاه خواهمگفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم*****عشق یعنی عشق یعنی انتظاردر فراق تک سواری بیقرارعشق یعنی واهمه بی واهمهخادم المهدی شدن بی خاتمه*****به خاک و خون نشسته ام در انتظار دیدنتبه انتظار لحظه ی شکفتن و رسیدنتظهور عاشقانه ات نیاز هر ترانه ایبرای گریه های من تو بهترین بهانه ای*****کوچه کوچه جست وجوخانه خانه درگذارقلب ما آشفته است دربهار انتظارآخرین گل مهمدیست این که میرسد ز راههم تبار نرگس است درتبسم بهارآه میکشم تورا با تمام اتنظارپرشکوفه کن مرا ای کرامت بهارمی رسد بهارومن بی شکوفه ام هنوزآفتاب من بتاب مهربان من ببار*****آنچه تسکین خاطر جان استنغمه روح بخش قرآن استاوج پرواز در این صحیفه نوروصف عشق امام جانان استباظهور شکوه دین مهدیباغ قرآن شکوفه باران است*****مهرکوی تو آمیخته در خلقت ماعشق روی تو سرشته است به آب وگل مانیست جز ذکر گل روی تو در محفل مانیست جز وصل تو چیز دگری حاصل ما*****خوب است ما هم مثل باران حس بگیریمهرشب سراغی ازگل نرگس بگیریماز خم شراب سبزاشراقی بنوشیمهرشب شرابی از غم قائم بنوشیم*****زعشق هرکه سرایدتوایی تمام توایی!توروح مهری ومعنای غشق تام توایی!کدام جمله توراشرح میتوان کردن!توخودکتاب خودی بهترین کلام توایی!*****جمکران ای سرزمین رازهامرکز امدادها اعجازهااز درودیوار آید بوی دوستکشته ای آیینه دار روی دوست*****بیا که با همه کوله بار برخیزیمبه عزم بوسه به دست یار برخیزیمغبار غربت پاییز را دوامی نیستبیا به انتظار طلوع بهار ...
شعر در وصف امام زمان+شعر در باره امام زمان(غزل های زیبای مذهبی)
ســــــالار وقـت آمــــــدنت دیــر شـــد بیا ایــن دل در انتـــظار فــرج پــیر شد بیا دیـــدم به خــواب آمـدی از جاده های دور گـــفتا دلـم کـه خــواب تو تعـبیر شد بیا این جـمـعه هــم گــذشت ولیکن نیــامــدی آیات غـــــربـتم هـــمه تـفــسیر شد بیا افـــــسرده ام بـدون تــو٬ باور نــمی کنی؟ عشـــقم اســیر قسمت و تقدیر شد بیا گفتی که پاک کن دلت از هرچه غیر ماست قــلــبم بــه احــترام تـو تطهیر شد بیا هـــرشــب به یاد خــال لبت گـریــه میــکنم عکــست مـــیان آینه تــصویر شد بیا دردفــــترم بیــاد تـــو نــرگــس کشــیده ام نـرگــس هم از فـراق تو دلگیر شد بیا جانم فدای خال لبت نازنیـــن نگار ساقی ززندگی به خدا سیر شد بیا
شعر نو براي امام زمان(عج): تو كه يك عمر سرودي «تو كجايي؟» تو كجايي؟
به مناسبت نهم ربیع الاول سالروز به امامت رسیدن امام زمان حضرت مهدی (عج) مثل هر بار براي تو نوشتم:دل من خون شد ازين غم، تو كجايي؟ و اي كاش كه اين جمعه بيايي! دل من تاب ندارد، "همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ ... تو کجایی؟ تو کجایی..." ۱»و تو انگار به قلبم بنويسي: كه چرا هيچ نگويند مگر اين رهبر دلسوز، طرفدار ندارد، كه غريب است؟و عجيب استكه پس از قرن و هزارههنوزم كه هنوز است دو چشمشبه راه استو مگر سيصد و اندي نفر از شيفتگانش زياد است كه گويند به اندازه يك « بدر » علمدار ندارد! و گويند چرا اين همه مشتاق، ولي او سپهش يار ندارد!تو خودت! مدعي دوستي و مهر شديدي! كه به هر شعر جديدي، ز هجران و غمم ناله سرايي، تو كجايي؟ تو كه يك عمر سرودي «تو كجايي؟» تو كجايي؟ باز گويي كه مگر كاستي اي بُد ز امامت، ز هدايت، ز محبت، ز غمخوارگي و مهر و عطوفت ۲تو پنداشته اي هيچ كسي دل نگران تو نبوده؟ چه كسي قلب تو را سوي خداي تو كشانده؟ چه كسي در پي هر غصه ي تو اشك چكانده؟ چه كسي دست تو را در پس هر رنج گرفته؟ چه كسي راه به روي تو گشوده؟ ۳چه خطرها به دعايم ز كنار تو گذر كرد، چه زمان ها كه تو غافل شدي و يار به قلب تو نظر كرد...و تو با چشم و دل بسته فقط گفتي كجايي!؟ و اي كاش بيايي!****هر زمان خواهش دل با نظر يار يكي بود، تو بودي ... هر زمان بود تفاوت، تو رفتي، تو نماندي. خواهش نفس شده يار و خدايت، و همين است كه تاثير نبخشند به دعايت، و به افاق نبردند صدايت، و غريب است امامت.من كه هستم، تو كجايي؟ تو خودت! كاش بيايي.به خودت كاش بيايي.*** اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه پ.ن : نه شرم و حیا نه عار داریم از تو ...اما گله بیشمار داریم از تو ...ما منتظر تونیستیم آقا جان...تنها همه انتظار داریم از تو -------------------------- ۱- قسمتی از شعر عصر یک جمعه دلگیر از سید حمیدرضا برقعی ۲-در حدیث معتبر لوح حضرت فاطمه ی زهرا علیها السلام، خداوند به امام عصر ارواحنا الفداه لقب رحمة للعالمین داده است. و امام رضا علیه السلام فرموده اند: او برای مردم از خودشان اولی تر و از پدر و مادر مهربانتراست. (روزگار رهایی صفحه ۸۱) و امام رضا علیه السلام فرموده اند: امام آب گوارای زمان تشنگی، رهبر به سوی هدایت و نجات بخش از هلاکت است. امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر شفیق و چون مادر دلسوز به کودک است. امام پناه بندگان در گرفتاریهای سخت است.( کافی جلد۱ صفحه ...
اشعار در مورد حضرت مسلم
متن شعر شب اول محرم حضرت مسلم (ع) - می بارد از هر بام و در، سنگ ملامت می بارد از هر بام و در، سنگ ملامت / از من گذشت اما سر زینب سلامت تو اي خدیو انس و جان / بر او سلام من رسان از کوفه بگذر پیوند مهرت بسته دست و گردن من / بنگر تماشایی شده جان دادن من با جسم پاره پاره ام / بین بر سر قناره ام از کوفه بگذر خون ریزد از باغ رخم، همچون شکوفه / با خون نویسم بر در و دیوار کوفه این لحظه هاي آخر است / مسلم فداي رهبر است از کوفه بگذر این آتش حسرت مرا، سوزد سرا / پا گفتم بیا اما میا اي پور زهرا دل کرده احساس خطر / از کوفه کن قطع نظر از کوفه بگذر****************************متن شعر شب اول محرم حضرت مسلم (ع) - من اولین فدایی تو هستم من اولین فدایی تو هستم / من دل به تار موی تو ببستم ای پور ختم المرسلین / احوال عاشق را ببین میا به کوفه دشمن نپندارد که من حقیرم / من بر تو پور فاطمه اسیرم من خانه بر دوش توام / من حلقه در گوش توام میا به کوفه مُسلم نمایان مُسلم تو کُشتند / دون فطرت اند و خنجری ز پشت اند مردانشان کمتر ز زن / مهمان کُش پیمان شکن میا به کوفه یاری ز یک زن از بَد زمانه ست / از طوعه خواهم آب اگر بهانه ست من شمع بی پروانه ام / من طایر بی لانه ام ******************************
اشعار میلاد امام زمان(عج)
ای صفات تو صفات انبیا حاصل جمع ِ تمام اولیا ای قدم هایت صراط المستقیم حافظ آیات قرآن کریم ای امام صالحان در روی خاک اکفیانی اکفیان روحی فداک السلام ای آفتاب پشت ابر السلام ای اوج قله ، کوه صبر السلام ای آخر هر دلخوشی عاقب از غم تو ما را می کُشی السلام ای فخر آدم در زمین یادگار حضرت روح الامین تو تمام چارده نور مبین جلوه ی زیبای ربُ العالمین تو حدیث ناب عترت در زمین زاده حیدر امیر المومنین تو همان نوری که از روز ازل کرد خالق روی ماهت بی بدل تو سرشت ناب از نسل علی نور رب در جلوه ی تو منجلی عمر تو تاریخ ساز عالم است مبداء آن از رسول خاتم است ترسم آخر من نبینم روی تو صورت زهرائی و دلجوی تو تو کجائی شیعه می خواند تو را پس نمی گوئی جوابش را چرا کی می آیی دل تمنایت کند تا که روزی بوسه بر پایت کند کی می آیی عقده از دل وا کنم روضه خوانی پیش تو آقا کنم کی می آیی کربلا را تاب نیست در میان خیمه دیگر آب نیست وای بر طفل رباب و اضطراب خیمه خیمه جستوی جرعه آب آب نَبوَد تا که سیرابش کند جرعه ای نوشاند و خوابش کند کربلا و یک بیابان اشک و آه شیرخواره در میان قتلگاه نام تو آمد در آنجا بر زبان کی می آیی حضرت صاحب زمان ای خوش آن روزی فرج برپا شود با دو دست فاطمه امضا شود ****************** حضرت امام خمینی (ره) در غم هجر رخ ماه تو در سوز و گدازیم تا به کی زین غم جانکاه بسوزیم و بسازیم شب هجران تو اخر نشود رخ ننمایی در همه دهر تو در نازی و ما گرد نیازیم آید آن روز که در بازکنی پرده گشایی تا به خاک قدمت جان و سر خوش بیازیم به اشارت اگرم وعده دیدار دهد یار تا پس از مرگبه وجد آمده در ساز و نواییم گر به اندیشه بیاید که پناهی سا به کویت نه سوی بتکده رو کرده و نه راهی حجازیم ساقی از آن خم پنهان که ز بیگانه نهان است باده در ساغر ما ریز که ما محرم رازیم ****************** شعری از آیت الله صافی گلپایگانی زهی جمال رخش کرده پرتو افشانی به ماه چارده و آفتاب رخشانی زهی ولی خدا قطب عالم امکان جهان جود و کرم پیشوای یزدانی ظهور قدرت دادار حجت بن حسن که ظاهر است از او کبریای سبحانی نجات امت مظلوم و خلق مستضعف امید مردم محروم و فیض رحمانی سپهر مجد و شرف شمس آسمان جلال جمال غیب ابد شاه ملک امکانی اگر چه پر شده عالم زفتنه و زفساد مسلط اند به دنیا جنود شیطانی به نام صلح و دموکراسی و وطن خواهی زنند ضربه به شخصیت مسلمانی گرفته است بشر راه انحراف و خطا به هر مکان نگرم تیره است و ظلمانی بگیرد ار همه اقطار محنت ایام شب فراق شود هر چه بیش طولانی بمان به جا و مشو ناامید چون آید امام و منجی کل مقتدای پایانی سلیل احمد مرسل همان کسی که خدا عطا نموده به او منصب جهانبانی جهان نجات دهد ...
گلچین اشعار زیبا در باره امام حسین (ع)
*** سرش به نیزه به گل های چیده می ماند به فجر از افق خون دمیده می ماندیگانه بانوی پرچم به دوش عاشورابه نخل سبز ز ماتم تکیده می ماندمیان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلمبه آهویی که ز مردم رمیده می ماندشب است گوش یتیمان ز ضربت سیلیبه لاله های ز حنجر دریده می ماندرقیه طفل سه ساله که حوری حرم استبه آن که رنج نود ساله دیده می ماندامام صادق حق پشت ناقه ی عریانبه زیر یوغ چو ماه خمیده می ماندشوم فدای شهیدی که در کنار فراتبه آفتاب به خون آرمیده می ماندهلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟نگاه تو به دل داغ دیده می ماندحکایت احد و اشک چشم خونینشبه اختران ز گردون چکیده می ماند این شعر بسیار زیبا از شاعر دلسوخته اهل بیت آقای احد ده بزرگی می باشد . *** باز هم شعر دیگری از استاد احد ده بزرگی گل خوش رنگ و بوی من حسین است بهشت آرزوی من حسین است مزن دم پیش من از لاله رویان که یار لاله روی من حسین است من آن مداح مست سینه چاکم که ممدوح نکوی من حسین است همه در گفتگوی این و آنند ولیکن گفتگوی من حسین است سخن بی پرده می گویم زمستی می و جام و سبوی من حسین است چو مرغ حق که از حق میزند دم طنین های و هوی من حسین است از آن بر تربتش سایم جبین را که عز و آبروی من حسین است احد گوئی از آن باشد شعارم که پیر و نکته گوی من حسین است *** باز طوفانی شده دریای دل موج سر بر ساحل غم میزندباز هم خورشید رنگ خون گرفتبر زمین نقشی ز ماتم میزندباز جام دیده ها لبریز شد باز زخم سینه ها سر باز کرددر میان ناله و اندوه و اشکحنجرم فریادها آغاز کردمی نویسم شرح این غم نامه راداستان مشک و اشک و تیر رامی نویسم از سری کز عشق دوستکرد حیران تیغه شمشیر راگوئیا با آن همه بیگانگیآب هم با تشنگان بیگانه بوددر میان آن همه نامردمیاشک آب و دیده ها پیمانه بودتیغ ناپاکان برآمد از نیامخون پاکی دشت را سیراب کردخون خورشید است بر روی زمینکآسمان تشنه را سیراب کردمی شود خورشید را انکار کرد؟زیر سم اسبها در خاک کرد؟می شود آیا که نقش عشق رااز درون سینه هامان پاک کرد؟گر نشان عشق را گم کرده ایمدر میان آتش آن خیمه هاستگر به دنبال حقیقت میرویمحق همینجا حق به روی نیزه هاستگریه ها بر حال خود باید کنیماو که خندان رفت چون آزاد شدما سکوت مرگباری کرده ایم ....او برای قرنها فریاد شدبازهم در ماتم روی حسینباز هم در سوگ آن آلاله ایمیادتان باشد حیات عشق را وامدار خون سرخ لاله ایم *** تا شعلة هجران تو خاموش کنم بر آتش دل ز صبر، سرپوش کنمبسيار بکوشيدم و، نتوانستم يک لحظه غم تو را فراموش کنماي کاش، دمي دهد امانم اين اشک تا نقش تو را به ديده منقوش کنمآخر چه شود، شبي به خوابم آئي تا جام محبت تو را ...
اشعار امام زمان (عج)
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟ چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي اي آنکه در حجابت درياي نور داري من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟ برعکس چشمهايم چشمي صبور داري از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟ در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟ ♦♦♦♦♦♦♦♦♦اشعار امام زمان (عج)♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اگر چه روز من و روزگار مي گذرد دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد چقدر خاطره انگيز و شاد و رويايي است قطار عمر که در انتظار مي گذرد به ناگهانيِ يک لحظه عبور سپيد خيال مي کنم آن تک سوار مي گذرد کسي که آمدني بود و هست، مي آيد بدين اميد، زمستان، بهار، مي گذرد نشسته ايم به راهي که از بهشت اميد نسيم رحمت پروردگار مي گذرد به شوق زنده شدن، عاشقانه مي ميرم دو باره زيستنم زين قرار مي گذرد همان حکايت خضر است و چشمه ظلمات شبي که از بَرِ شب زنده دار مي گذرد شبت هميشه شب قدر باد و، روزت خوش که با تو روز من و روزگار مي گذرد ♦♦♦♦♦♦♦♦♦اشعار امام زمان (عج)♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ اسير مانده ايم در بهانه هاي پاپتي و ميله هاي آهنين و عشق هاي ساعتي حوالي نگاهمان دوباره صف کشيده است صداي تيک تاک غم , شماره هاي صنعتي امان از اشتباه هاي نا تماممان , همان تفاخر هميشگي به هيچ هاي قيمتي ميان قرن حادثه کجاست اتفاق عشق نمانده در تسلط همان هبوط لعنتي ؟ کسي نيامد از تبار انتظارمان ببين که مانده ايم سخت در هجوم بي لياقتي منبع:mahdiyavar.com