بن تن قسمت اخر
پایان فصل اول "بن تن" منتشر شد
اولین انیمیشن کانون کاریکاتور گام اول ساخته شد بن تن 13 – محصول : آمریکا 2007 – مدیر دوبلاژ: احسان مهدی- مترجم: سارا حسنی- جوانه پویا (( جوانه پویا به مناسبت اخرین قسمت فصل اول بن تن کولاک کرده: کارتون را دی وی دی زده حاوی : قسمت آخر فصل اول- خلاصه ای از قسمت های 1 الی 12 – پشت صحنه های دوبله و مصاحبه با عوامل دوبله و تولید و کارتون سونیک ایکس و بیونیکل 2 و ....(( 2 نکته: روی جعبه نوشته 12+1 و در این پشت صحنه ها " علیمردانی " خوشتیپ شده بود. )) پرنسس کوچولو و اوسو – محصول: آمریکا 2011 – مدیر دوبلاژ: سبحان اکرامی !!! – مترجم: مرجان مجتهدی- هنرهای تصویری سوره خلاصه داستان: اوسو خرس کوچولوی مهربانیست که به طرزی شگفت انگیز و جالب در جشن تولد پرنس به پرنسس کوچولوها یاد می دهد که چگونه کلاه و کیک تولد درست کنند ....... (( دوبله خیلی خوب . تنها صدای آشنا : اشکان صادقی است که آهنگهای زیبایی به همراه دیگران در این کارتون خوانده.)) تصاویر((بازیگر-گویندگان))انیمیشن "تهران 1500 " (( درد دل: متاسفانه با وجود اینکه من همیشه برای همه گروه های دوبله احترام قائل بودم-هستم و خواهم بود و هیچگاه نه در وبلاگم و نه در نظراتی که برای دیگران می نویسم توهینی به کسی نکرده ام. و هر گروهی شاهکاری دوبله کرده با علاقه معرفی کرده ام. ولی در هفته اخیر بعضی از دوستان نسبت به من کم لطفی زیادی کرده اند. بعضی به بهانه انتقاد به من در وبلاگشون وصله چسبوندن و برخی به خاطر نظرات من در وبلاگهای مربوط به گلوری مرا متهم کرده و به من ناسزا گفته اند. واقعا چرا؟؟!!! تا کی به این همه توهین و تحقیر همدیگر می خواهید ادامه دهید؟!! "اهدنا صراط المستقیم "
بن تن
خلاصه ی بن تن مجموعه 10 قسمت سوم:بن و پدربزرگ و گون به جایی می رسن که پدربزرگ بن برای اولین بار مادربزرگ بن را دیده بود برای همین خیلی افسرده بود ولی یک روز یک موجود فضایی که اون امنيتريکس را به زمین فرستاده بود میاد تا امنيتريکس را از بن پس بگیرد که پدربزرگ نمی گذارد ولی بعد می فهمد که او همکار قبلیش هست ولی یک دفعه یک ربات به آن ها حمله میکند و پدربزرگ را میدزدد بن به کمک زایلین (موجود فضایی) تبدیل به یک موجود جدید می شود و پدربزرگ را نجات میدهد. راستی بچه ها در این مجموعه بن 4 تاموجود جدید پیدا می کنه : مومیایی - ربات الکترو مقناطیسی - روح فضایی - موجودی که وقتی یک قطعه چیز را می خورد نیرو می گیرد و آن پرتاب می کند و آن چیز مثل یک تیر است.
ویکی شخصیت های خوبه بن تن alien force(بخش اول)
1-azmoth ازموث با هوش ترین موجود در 5 کهکشان شناخته شده است.و کسی است که امنی تریکس،یونی تریکس،اولتی ماتریکس،و تمام ساعت هایی که بن تاحالا ازش استفاده کرده را ساخته.او در سیاره ی گالوان زندگی میکند. 2-ben 10 بن تن رو که همه میشناسن.ارنده ی امنی تریکس.شخصیت اول بازی.او میتواند با سلاحی که دارد تغییر شکل دهد و به هزاران فضایی تبدیل شود. 3-gwen گون شخصیت دوم انیمیشن است.او یک آنودایت است و میتواند مانا پرتاب کند.او میحواهد به شکل انسان باشد وگرنه میتواند یک آنودات کامل شود. 4-kevin 11)kevin levin) کوین لوین یا همون کوین یازده در این فصل ادم خوبی شده و به بن در کار ها کمک میکند.او یک ازموسین است. و او میتواند از جنس ماده هایی که میگیرد بشود. 5-grandpa max بابا بزرگ مکس در اولای این فصل حضور زیادی نداشت ولی در اخر دوباره به کار اومد.او یک پلامبر(لوله کش) است. وظیفه ی او صلح جهانی است.او بن را راهنمایی های زیادی میکند.
حارث بن اعور هَمدانی- قسمت سوم
سوم) اما مهمترین حدیثی که از حارث بن اعور همدانی نقل شده این است. این حدیث مربوط میشود به اواخر عمرش که ظاهراً بالغ بر نود سال هم عمر کرده است. در دورهی حکومت امام علی علیهالسلام و پس از جنگ جمل حارث که پیرمردی بیمار بوده است همراه عدهای از شیعیان به خدمت امام علی علیهالسلام میآید. نوشتهاند که حارث آنچنان ناتوان بود که دو نفر زیر بغلهای او را گرفته بودند و او را کشان کشان میآوردند. هنگام ملاقات امام علی ع به او میفرمایند: حارث چگونهای؟ حارث عرض میکند: ای امیر مومنان! روزگار از من روی برتافته و روزهای عمرم به آخر رسیده است. آمدهام تا دربارهی مطلب مهمی با شما سخن بگویم. و آن مطلب مهم اختلاف امت اسلام دربارهی شما و سه نفر خلیفهی پیش از شماست. امام علی ع فرمودند: منظورت چیست؟ چه اختلافی؟ عرض کرد: قربانت شوم. مسلمانان را میبینم که دربارهی تو به سه گروه تقسیم شدهاند. (مُفْرِط غَال) یک عده چنان شیفتهی تو هستند که دربارهی تو غلو میکنند و تو را به خدایی میپرستند و ( مُقْتَصِدٍ تَال) عدهای هم میانهرو هستند و پیروی تو میکنند و( مُتَرَدِّدٍ مُرْتَاب) یک عده هم درباره تو هنوز مردد هستند و در حال ریب و ارتیاب (شک و دودلی) هستند. (ظاهراً منظورش طرفداران عثمان هست که امر بر آنها شبهه شده بود و گمان میبردند که علی ع با قاتلین عثمان همدست بوده است.) امام در پاسخ وی جملهی بسیار زیبایی فرمودند: یَا اَخا هَمدَان! أَلَا إِنَّ خَيْرَ شِيعَتِی النَّمَطُ الْأَوْسَطُ إِلَيْهِمْ يَرْجِعُ الْغَالِی وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التَّالِی ای برادر همدانی! همانا بهترین شیعیان و پیروان من همان گروه وسط و میانه رو هستند و غلوکنندگان باید دست از افراط بردارند و بسوی این گروه بازگردند و کسانی هم که دربارهی من کوتاهی کردهاند و حق امامت مرا نشناختهاند و از قافله عقب ماندهاند سعی کنند که خودشان را به این گروه وسط برسانند و به آنها ملحق شوند. باز حارث عرض میکند: لَوْ كَشَفْتَ -فِدَاكَ أَبِی وَ أُمِّی- الرَّيْنَ عَنْ قُلُوبِنَا وَ جَعَلْتَنَا فی ذَلِكَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِنَا پدر و مادرم به فدای شما. اگر میشود لطفاً واضحتر بگوئید تا زنگار شک و تردید از دلهای ما زدوده شود و تا در دین خودمان بر بصیرت و بینایی باشیم. امام فرمودند:ای حارث! (فَإِنَّكَ امْرُؤٌ مَلْبُوسٌ عَلَيْكَ ) تو مردی هستی که امر بر تو مشتبه شده است. (یعنی حق و باطل را از هم تشخیص نمیدهی) إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ همانا ...
هری پاتر به نقد کارگرادان های ایرانی
ما پیش بینی کرده ایم که اگر هر کدام از کارگردانان ایرانی بخواهند فیلم هری پاتر را بسازند چه اتفاقی می افتد: مسعود کیمیایی: نام فیلم: هری پاتر و چاقوی دسته سفید در قسمت جدید هری پاتر(با بازی پولاد کیمیایی) خسته و شکسته خورده از جادوی لورد ولدومرت سر به کوی و بیابان گذاشته است. هری تنهاست...او جفای روزگار کشیده...دامبلدور او را از هاگوآرتز اخراج کرده است...رون بعد از مدتها دوستی از پشت به او خنجر زده... جنی ویزلی یک لگد اساسی به او و عشقش زده است و با یکی دیگر روی هم ریخته. هری در بین راه ناگهان توسط لرد ولدورت ربوده میشود و او را می برند آنجایی که اهالی هاگوآرتر در انجا نی انداختند. در آنجا با چوب جادوی ضامن دار تولیدی زنجان روی صورت هری پاتر پوستر خط آهن تهران-قزوین را طراحی میکنند. در همین حال ناگهان پروفسور دامبلدور(با نقش آفرینی فرامرز غریبیان) وارد میشود و پس از لت و پار کردن بازیگران میپرد هری را کول میکند و دوان دوان از صحنه خارج میشود. توضیح: در تمام طول مدت تولید و پیش تولید فیلم جواد طوسی فیلم را یک شاهکار معرفی میکند که خود جی کی رولینگ هم لنگه آنرا ندیده و امیر قادری یک مستند 3 ساعته از فیلم 2 ساعته "هری پاتر و چاقوی دسته سفید" ساخته کیمیایی میسازد. فیلم به جشنواره نمیرسد و آرش خوشخو این حرکت کیمیایی را یک سیاست بسیار هوشمندانه از استاد مسلم سینمای ایران میداند. تهمینه میلانی: نام فیلم: هرمیون در هاگوارتز هرمیون و جنی ویزلی دختران بدبخت و بیچاره و مظلومی هستند که تحت ظلم چند نفر از مردان رذل و پست و [...] در هاگوآرتز قرار گرفته اند. هری پاتر( با بازی محمد رضا فروتن) و رون (با بازی آتیلا پسیانی) به هرمیون و جنی زور میگویند و از آنها میخواهند که ظرف ها را بشویند و برایشان ورد قرمه سبزی بخوانند. رون, هرمیون را بی رحمانه کتک میزند نمیگذارد او از هاگوآرتز بیرون برود و هری هم با کمربند, جنی را سیاه و کبود میکند. هرمیون و جنی برای دفاع از حق خودشان به سراغ پروفسور دامبلدور(با یک نقش آوری خفن و خیره کننده از جمشید هاشم پور) میروند که چند وقتی است با تنی چند از جادوگران بازنشسته هاگوآرتز سازمان حمایت از حقوق زنان را تاسیس کردهاند. دامبلدور پس از شنیدن شکایت آنان سوار بر یک جاروی پرندهای تولیدی شرکت ایران خودرو میشود و به سمت هاگوآرتز میرود تا حساب هری و رون را کف دستشان بگذارد و حق و حقوق هرمیون و جنی را از حلقومشان بیرون بکشد. او در انتهای فیلم هری را به سوسک و رون را به گودزیلای پلاستیکی تبدیل میکند تا عبرتی باشد برای مردان دیگر. جعفر پناهی: ما که فیلمهای بدون مجوز را نگاه نمیکنیم... شما هم نگاه نکنید... مخصوصآ ...
شعیب بن صالح در آخر الزمان کیست
شعیب بن صالح در آخرالزمان کیست؟ نویسنده : سید (محمد احسان و مجتبی) قدمگاهی آغازی بر ظهور، اعتقادی، شعیب بن صالح شعیب بن صالح از دیدگاه روایات: ١) - در روایات از عمّار یاسر نقل شده که:«شعیب بن صالح، پرچمدار حضرت مهدی(ع) است». ابن طاووس، ملاحم، ص 53. 2) «از خراسان سپاهی حرکت میکند که کمربندهای سیاه و پیراهن سفید پوشیدهاند، جزو پیشقراولان سپاه، فرماندهای است به نام شعیب بن صالح... آنان سپاهیان سفیانی را شکست داده، گریزان میکنند و در بیتالمقدّس فرود میآیند و زمینة ظهور حضرت مهدی(ع) را پایهریزی میکنند» ابن حماد، همان، ص 84 و عقد الدرر، ص 125. 3) امیرمؤمنان(ع) میفرمایند: «سفیانی و صاحبان پرچمهای سیاه با یکدیگر روبرو میشوند در حالی که میان آنان جوانی از بنیهاشم است که در کف دست راستش، خال سیاهی است و در پیشاپیش لشکریان او، شخصی از قبیلة بنی تمیم به نام شعیب بن صالح قرار دارد».ابن حماد، فتن، ص 86. 4) در منابع اهل سنّت نیز آمده است: إن على مقدمة جیش المهدی رجلاً من تمیم ضعیف اللحیة یقال له شعیب بن صالح«فرماندة لشکریان پیشرو حضرت مهدی(ع) مردی از قبیلة بنی تمیم است که محاسن کمی دارد و او را شعیب بن صالح می نامند». شبلنجی، نور الابصار، ص 138 5) «از خراسان سپاهی حرکت میکند که کمربندهای سیاه و پیراهن سفید پوشیدهاند، جزو پیشقراولان سپاه، فرماندهای است به نام شعیب بن صالح... آنان سپاهیان سفیانی را شکست داده، گریزان میکنند و در بیتالمقدّس فرود میآیند و زمینة ظهور حضرت مهدی(ع) را پایهریزی میکنند».ابن حماد، فتن، ص 84 و عقد الدرر، ص 125. 6) امام سجاد (علیه السلام) فرمود: خروج شعیب بن صالح، پس از عوف سلمی و پیش از خروج سفیانی است. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص443. 7) پیامبر اکرم(ص) : پرچم هایی از مشرق برمی خیزد که مردی از بنی تمیم به نام شعیب بن صالح آنها را رهبری می کند ، آنچه از اسیران کوفه در دستشان باشد ، می گیرد و طعمه شمشیر می سازد. الحاوی للفتاوی ج 2 ص 160مائتان وخمسون علامةحتى ظهور الإمام المهدی السید محمد علی الطباطبائی الحسنی ص" 62" 8) جابر از امام باقر (ع)روایت می کند: جوانی از بنی هاشم از خراسان با پرچم های سیاه قیام می کند که در کف دست راست او خالی(خللی)است و پیشاپیش او مردی بنام شعیب بن صالح است که با لشکریان سفیانی می جنگد و آنها را شکست میدهد. الملاحم و الفتن باب97 ص52 9) بدرستی که پرچمدار سپاه امام مهدی مردی از بنی تمیم است که ریش کم دارد و به او شعیب بن صالح می گویند. ابن حماد ص 86 10) و عن محمد بن الحنفیة: سپس پرچم های سیاهی از خراسان که حاملان آنها کلاه های سیاه و لباسهای سفید بر تن دارند ، خروج می کنند پیشاپیش ...
حارث بن اعور هَمدانی- قسمت چهارم
سپس امام علی ع به حارث میفرمایند: ای حارث! همانا حق بهترین سخن است و کسی که در پی یافتن حقیقت باشد مجاهد فی سبیل الله است. پس من تو را از حقیقت باخبر میکنم. پس گوشت را خوب باز کن و بشنو و هر یک از یارانت را که در پی حق بود آگاه کن. أَلَا إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ وَ صِدِّيقُهُ الْأَوَّلُ صَدَّقْتُهُ وَ آدَمُ بَيْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَدِ همانا من بندهی خدا و برادر فرستادهی او و اولین تصدیق کنندهی او به رسالت هستم. من او را تصدیق کردم در حالی که هنوز آدم بین روح و جسد بود.(عبدالله) مینامند. در این عبارت امام علی ع در اولین جملهای که خود را معرفی میفرمایند، خود را بندهی خدا معرفی میکند. کما اینکه حضرت عیسی ع نیز در گهواره اولین سخنی که بر زبان جاری کرد فرمود: انی عبدالله آتانی الکتاب و اجعلنی نبیاً (همانا من بندهی خدایم. او به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است). بالاترین افتخار برای یک انسان، تحقق به مقام عبودیت و بندگی است. بندگی حق متعال زمانی حاصل میشود که انسان از اسارت هواها و هوسهای خود بیرون رود. مولانا از زبان علی ع میفرماید: شیر حقام نیستم شیر هوا فعل من بر دین من باشد گواو و در همان ابیات میگوید: بندهی حقام نه مأمور تنام تا وقتی خودمحوری و خودپرستی هست و انسان کارهایش را به خاطر انتفاع نفس انجام میدهد نمیتواند دم از بندگی خدا بزند. مثل معروفی است در زبان عربی که میگوید: العبد و ما فی یده کان لمولاه (بنده و آنچه از مال دنیا در دست اوست و او بر آنها ظاهراً تملک دارد همه از آن مولی است). (عبد= بنده) در زبان عربی در برابر کلمهی (مولی=آقا و سرور) است. در همین اولین جمله امام علی ع در رد بر سخن کسانی که او را تا خدایی بالا بردند و سخنان گزافه و غلو آمیزی دربارهی زدند میفرماید: من بندهی خدایم. بندگی کن تا که سلطانت کنند تن رها کن تا همه جانت کنند خواجه عبدالله انصاری میگوید: الهی ! اگر یکبار بگویی: بندهی من! از عرش بگذرد خندهی من. در ادامه میفرماید: من برادر فرستادهی خدا هستیم. میدانیم که در اولین روزهای پس از هجرت پیامبر و مهاجرین از مکه به مدینه، پیامبر ص بین مهاجرین و انصار عقد اخوت و برادری بست. هر یک از مهاجرین را به عقد اخوت یکی از انصار درآورد و بین آنها پیمان برادری بست. مثلاً بین ابوذر غفاری از مهاجرین با سلمان فارسی از انصار مدینه پیمان برادری بست. و در پایان این مراسم، بین خود و علی ع پیمان برادری بست و علی از آن تاریخ به عنوان اخا رسول الله (برادر رسول خدا) نامیده میشد که نشاندهندهی شأن و منزلت علی ع ...