ای چینگ
ای چینگ
ای چینگ کلمه ” یی” ( ee-I تلفظ می شود ) به چینگ یعنی تغییر و تغییر یکی از مبانی اصولی جهان است جیزی که می توانید به ان تکیه کنید. کلمه چینگ (CHING) به معنی کتاب است. ” یی چینگ” یعنی کتاب تغییرات (کتاب تقدیرات) و از جمله کتابهای معدودی است که از شروع تاریخ چین تاکنون وجود داشته است. گفته می شود که قدیمی ترین روش ییشگویی در جهان است. چیزی بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ سال قبل از تولد بودا , مسیح , محمد(ص) تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است.طی هزاران سال مردم دانا یی چینک را برای درک ماهیت نفود و تاتیرات در هر موقعیت به کار می گیرند و بدون شک و نگرانی به کارهای خود می یردازند. یی چینگ بر مبنای انجه که ما همزمانی می نامیم کار می کند , تصادفات غیر قابل توضیح زندگی , کارل یونگ (CARL JUNS) فیلسوف و روانشناس بزرگ قرن بیستم می گوید : وقایع و حوادثی که در فضا و زمان روی می دهد اتفاقی نیست , حکمتی پشت ان قرار دارد. درک این حکمت به سطح دانش و اگاهی مشاهده کننده بستکی دارد. استفاده از یی جینک به منظور عمل با زمان حاضر است. کلیه شرایط ممکن در زندگی , در ۶۴ شش خطی یی چینگ مطرح شده. در عمل تفال با سکه ها , ما خود را برای پذیرش شرایط ممکن عالم اماده ساخته ایم. سؤال خود را مطرح می کنیم و خرد و حکمت اسمانی از طریق سکه ها یاسخ می دهد . این هدیه یی چینگ است. با طرح و تفسیر , مفاهیم رویدادها را اشکار می سازد . ضرورت دارد تفاوتهای موجود در این هستی را به منظور درک دنیای اطراف خود تعریف کنیم. جینی ها این تفاوت را یین (YIN) و یانگ (YANG) می نامند. تغییر از تداخل یین و ینگ که عناصر منفی و متبت وجود هستند سرجشمه می گیرد. برای شروع لازم است تفاوت مذکر از مؤنت , درون از بیرون ,سیاه از سفید را بیابیم , و در عین حال هرگز به طور کامل نمی توانیم انها را از هم جدا بدانیم. همواره یک حرکت مستمر بین این دو وجود دارد. مثل روز که به شب می انجامد و شب را که به روز میرسد. نهایتا مطلق ها غیر قابل حصول هستند. درون سیاه همواره مقداری سفید و درون سفید همواره مقداری سیاه است این ماهیت “یین” و “ینگ است. “YIN” یذیرا , ارمیده , باز و قابل انعطاف است. YIN عبارت است از زمان قبل از تصمیم گیری , وقتی همه جیز در در عرصه امکان و اکتشاف ارام و بی حرکت است. YANG”” فعال , هیجان زده طراح و مصمم است. YANG عبارت است از زمان بعد از تصمیم گیری , واقعیت , صدای رسای انفجار که عالم هستی را به وجود اورد. تعریف همه جیز به شکل (YIN) و (YANG) مانند نقاشی کردن عالم به رنگ سیاه و سفید است که ریزه کاریها و سایه ها در این ترسیم قربانی می شوند. برای جلوگیری از قربانی شدن این جزئیات و سایه روشنی های هستی لازم است ترکیبی از (YIN) و (YANG) نشان داده شود. هماهنگی ...
ئی چینگ
ئی چینگ یا کتاب دگرگونیها، کتاب مقدس چینیان است و کهنترین متن بهجامانده از چین باستان. در این کتاب مقدس، که بیش از چهار هزار سال قدمت دارد شصت و چهار علامت همراه با تفسیر آن آورده شدهاست.مضمون ئی چینگ هدف ئی چینگ بیان تغییراتی است که در سطح کیهان رخ میدهند و امواج و حلقههای بخت را تشکیل میدهند. انسان به وسیله ئی چینگ نیروهای بخت را رهبری میکند و از رویدادهای درون زندگی باخبر میشود و در مواقع مورد نیاز میتواند جریان زندگی را به سود خود تغییر دهد. ئی چینگ نمیگوید که چه چیزی در آینده رخ میدهد اما توضیح میدهد که چرا وقایع بدین گونه هستند و روشی را که آدمی باید در آینده اتخاذ کند پیشنهاد میدهد.تاریخچه ئی چینگ بنابر نظریهای ریشههای علائم ییچینگ از خطوط پشت لاک پشت اقتباس شدهاست و افسانهها کشف هشت «سهخطی» به فوهسی امپراتور اسطوره ای چین نسبت میدهند. مرحله بعدی پیشرفت ئی چینگ در حدود ۱۱۵۰ سال قبل از میلاد در اواخر سلسله شانگ رخ داد در آن زمان آخرین امپراتور این سلسله، چوهسین، دستور دستگیری امیر ون را داد و او را در پایتخت خود زندان کرد. امیر ون با مطالعه بر روی سهخطیها، ۶۴ «ششخطی» به دست آورد. بعد از اینکه دولت مرکزی به دست طرفداران امیرچو-پسر امیر ون- منحل شد و امیر چو به عنوان امپراتور جدید شناخته شد، وی با مطالعه در آثار پدر، تفسیر خود در مورد هر خط از ششخطیها را به کتاب افزود که شامل ۳۸۴ قطعه شد. بعدها این کتاب به «کتاب چویی» معروف شد. در اوایل سدهٔ پنجم پیش از میلاد، کنفوسیوس «چویی» را مطالعه کرد و به احتمال زیاد بعضی از تفسیرهای ئی چینگ را او یا شاگردانش نوشته باشند. در اواخر قرن سوم میلادی عارفی جوان به نام وانگ پی با مطالعه ئی چینگ آن را فلسفه زندگی شمرد. ئی چینگی که اکنون در دسترس است را همان روایت وانگ پی میدانند که به زبان چینی جدید تدوین شدهاست.منبع داگلاس، آلفرد. ییچینگ یا کتاب تقدیرات. ترجمهٔ سودابه فضایلی. نشر نقره، چاپ اول ۱۳۶۲
استاد چینگ های دوستت دارم
استاد "چینگ های" رو دوست دارم . این استاد یکی از بزرگترین استادهای معنوی حاضره که کسانی که در مورد معنویات و عرفان تحقیق یا ممارستی داشتند باید با این نام آشنا باشند این استاد همه زندگیش رو در راه عرفان صرف کرده از همه چیز گذشته و سالها تمرین و ممارستهای سخت داشته و به درجات معنوی خیلی بالایی رسیده به همین خاطر شاگردانش و کسانی که اونو میشناسند خیلی خیلی براش ارزش و احترام قایلند هزاران شاگرد در نقاط مختلف دنیا داره که مردم رو به خداشناسی و نیک بودن و تلاش برای ایجاد صلح و آرامش در دنیا تشویق می کنند. بارها و بارها از دست دولتمردان بزگ جهان جایزه صلح و دوستی رو گرفته و کنفرانسها و اجلاس زیادی در کشورهای مختلف برای کنترل گرمایش جهانی و نجات زمین هم داشته.ایشون دارای یه شبکه تلویزیونی پربیننده به نام سوپریم مستر تلویزیون هستند که اتفاقاً به زبان فارسی هم زیر نویس داره و در طول روز برنامه های معنوی مختلفی رو از جمله سخنرانیهای استاد، آشپزی گیاهی، برنامه هایی برای مقابله با گرمایش جهانی مصاحبه با افراد نیکوکار، برنامه های ترویج گیاهخواری،حمایت از حیوانات و...پخش میکنه. من از بچگی همیشه ذهنم درگیر یه سری مسایل بود همیشه دنبال کتابایی بودم که جواب سوالاتمو بگیرم هیچوقت نتونستم به شناختی که بقیه در مورد خدا و چیزهای دیگه به من یاد دادند اعتماد کنم و قانع بشم حس میکردم یه جای کار باید بلنگه از کوچیکی نماز میخوندم و حتی نمازهای صبح رو هم بیدار میشدم قران و اینا رو که دیگه از کوچیکی روان میخوندم و بعد از نمازهام تازه کلی دعاهای مختلف رو میخوندم همینطور که جلو میرفتم ذهنم بیشتر درگیر میشد و بیشتر تشنه تر برای پیدا کردن حقیقتی که هیچکس نمی تونست جواب قانع کننده ای بهم بده.خیلی از کارهای قبل دیگه روحمو تسکین نمیداد و حس کردم باید یه سری چیزهای کشف نشده ای این وسط باشه که من نمیدونم و باید برم دنبالش. من دنبال رسیدن به آرامشی بودم که سعی داشتم پیداش کنم و خلاصه رفتم تو کار عرفان شدید ...بیشتر متد های مختلف رو امتحان کردم و به هر کدوم یه سرکی کشیدم کتاباشونو خوندم تمریناتشونو انجام دادم به متدهای مختلف تمرکز رو انجا دادم تا اینکه چند سال پیش از طریق یکی از همین اساتید با استاد "چینگ های" آشنا شدم و برنامه هاشو از طریق نت و تلویزیون دنبال کردم یکی از کتاباشو خوندم و با بچه هایی که تو ایران به روش اون مدیتیشن میکردند آشنا شدم و از اون موقع تا حالا عاشق این استاد شدم تو همه این مدت تنها کسی که تونست جواب همه سوالهای ذهنی منو بده این استاد بود. اون بود که آگاهی معنوی من رو بالا و بالاتر برد اون بود که ...
علوم غريبه- بخش دوم: ییچینگ
ییچینگ،شاخهای از علوم غريبه(=علوم خفیّه) است که بر اساس وضع ترکیبی خطوط و نقاط که بر حسب تصادف پدید آمدهاند،حقایق و احوال پنهان را استخراج میکند. بشر از اعصار کهن به پیوستگی اجزای جهان باور داشته و هستی را یک کل متشکّلالاجزا میدانسته،به گونهای که هر جزئی از هستی بر همۀ اجزای هستی تأثیر دارد.بر این اساس،هر پدیدهای،معلول تخطّی ناپذیر پدیدههای گذشتهاست و به سهم خود،آینده را به طرزی تخطّی ناپذیرشکل میدهد. پس با پایه قرار دادن هر پدیده و تأمل در آن،میتوان احوال همۀ هستی را استخراج کرد.بسته به اینکه چه پدیدهای را پایه قرار دهیم،به علوم متفاوتی میرسیم؛علم جَفر،اعدادِ حاصل از نام افراد و اشیا را پایه قرار میدهد؛طالعبینی،سال و ماه و روز و ساعت زادن انسانها را؛و علم رمل،شانزده شکل مرکب از نقاط و خطوط را اساس میگیرد و این اشکال خود از ریختن تصادفی شن یا نقطه یا طاس پدید میآید.ییچینگ نیز شصت و چهار شکل پدید آمده از پرتاب سکه را پایۀ استخراج قرار میدهد.شانزده شکلی که اساس علم رمل است،شباهت نزدیکی به شصت و چهار شکل علم ییچینگ دارد و میتوان ییچینگ را رملِ چینیان انگاشت. در ذیل،بخشی از کتاب ییچینگ به روش ساده* در معرفی علم ییچینگ نقل میشود: «مقدمۀ نویسنده همه چیز جریان دارد و هیچ چیز همان طور باقی نمی ماند. هراکلیتوس(HERACLITUS)فیلسوف یونانی با وسایل ساده و آسان قوانین تمام جهان را به چنگ می آوریم. کنفسیوس(551-479 قبل از میلاد مسیح) تاچوان(TA CHUAN) یا بزرگترین رساله دربارۀ ییچینگ کلمۀ «یی» (ee-i تلفظ میشود)به چینی یعنی تغییر،تغییر یکی از مبانی اصولی جهان است چیزی که به آن می توانید تکیه کنید.کلمه چینگ (CHING) به معنی کتاب است.ییچینگ یعنی کتاب تغییرات(کتاب تقدیرات) و از جمله کتابهای معدودی است که از شروع تاریخ چین تاکنون وجود داشتهاست.گفته میشود که قدیمی ترین روش پیشگویی جهان است .چیزی بین پانصد تا هزار سال قبل از تولد بودا ،مسیح، محمد(ص)،تاکنون مورد استفاده قرار گرفتهاست. زندگی در حال تغیر از شرایطی به شرایطی دیگر است و هیچ چیز همان طور باقی نمی ماند،هیچ چیز هرگز ایستا،مانده و کهنه نیست،تغییر میکند. وقتی عاشق چیزهای دنیوی میشویم مایل هستیم که این احساس برای همیشه باقی بماند ولی هرگز این طور نیست و به شکل دیگری در میآید.وقتی مریض هستیم و رنج میبریم به تغییر و بهبود خویش امیدواریم .غالباً از تغیر و دگر گونی بیمناک هستیم به خاطر اینکه نا شناختهاست.بسیاری اوقات مایلیم بدانیم چه باید کرد . در این کتاب 64 نوع تغییرات از ناپختگی جوانی،آرمانها تا فراوانی ...
در حسن و ملاحت بتان چونگچینگ
شهریست پر ظریفان و از هر طرف نگاری، و این توصیفی بود که همکاران چینی از شهر چونگچینگ کردند تا شاید مرا زودتر به سفری کاری ترغیب کنند غافل از آن که من مثل تنگچشمان چینی نیستم که نظر به میوه کنم و به سیمای شخص بنگرم و محقق همان بیند اندر ابل که در خوبرویان چین و چگل. این بود که همان فردا اول صبح در چونگچینگ بودم، حیران در در آثار صنع! چونگچینگ امروزه به چند جهت در چین مشهور است، به جمعیت سی میلیونیاش، به طبیعت زیبایش که حاصل همسایگی کوه و رودخانه است و موجب شده تا گاهی آن را کوهشهر بنامند و گاهی مِهشهر به جهت آن مهی که عموم اوقات شهر را سراسر در خود گرفته است، به آن غذای هات پات مشهور که بوی تند ادویهاش در خیابانها هم موج میزند، به نظام اداری خودگردان آن، به تاریخ آن که سر به سلسلههای شیان و جو میزند، به آن طوبت و گرمای شدید در تابستان که آن را جزو سه «کوره» چین کرده است در کنار ووهان و نانجینگ که همه کنار یانگتسه نشستهاند اما و اما شهرت شهر بیش از همه به وفور خوبرویان شهر است، گلعذاران و دلبران! یکی دو روزی که در چونگچینگ بودم، از واکنش همکاران چینی در عجب بودم که غرق و محو بودند در زیبایی و ظرافت دختران شهر که این چه زیبا بود و آن چه ملیح، این چه طلعتی داشت و آن چه رویی. آن یکی بر دست میزد که من چه زود ازدواج کردم و این یکی آه میکشید که من چرا اینجا درس نخواندم و خلاصه دیدم که دلها سخت بریانست! چونگچینگ چگل امروزی است. گفتند و بعد خواندم که ردّ وفور زیبایان را در شهرهای چین جُستهاند و چونگچینگ سرتر از همه نشسته است! سپس چِنگدو میآید و چانگشا، باز هم همه در دلتای یانگتسه. در عجبم که آب و هوای این ناحیه چگونه چنین حُسنپرور است. (۱) با همه این اوصاف، من اما در این شهر چیزی نمییافتم که در اینسو و آنسوی ندیده باشم. «این» را میدیدم و نه «آن» را که خوشتر ز حسن مینشیند. پرسیدم که آخر شما چه میبینید؟ گفتند تو نمیبینی؟ و سر تکان دادند که هیچ بینا را مبادا چشم کور! (۲) اما آن صاحبنظران که چونگچینگ را شهر زیبارویان دیدند و نامیدند، علت را چه گفتهاند؟ نه چندان چیزی که به کاری آید و اصلاً مگر «آن» به کلام میآید. سادهدلانی که نه علم نظر داشتهاند و نه حاصل بصر، به هوای مرطوب چونگچینگ و مه دایم آن که حتی به آفتاب هم اجازه نمیدهد که به طلعت خوبرویان نظری اندازد اشاره کردهاند و زیبایی و روشنی پوست گلعذاران شهر را آن دقیقه نهانی دانستهاند، برخی دیگر در چهره زنان استخوان گونه برجستهتر و پل بینی بلندتر و چشمان درشتتر دیدهاند و هیچ ندانستهاند ...