انشا در مورد طبیعت
تحقیق درباره بهار و طبیعت تحقیق اینترنتی آماده پرینت (یاهو)
بهار و طبیعت بهار جشن طبیعت است، و طبیعت در جشن بهاری خویش آنقدر زیباست که آدمی را مسحور خویش می کند، آن چنان که از سخن گفتن باز می ماند و حرف هایش، ناگفته، در ژرفای جانش انباریده می شود. به جای او گنجشگان پرگو سخن می گویند و زبان گنجشگان یعنی: بهار، برگ، نسیم، عطر. زمین که از نعمت گرمای آفتا ب جهان تاب برخوردارمیگرد د مساعد میسازد وبا فرارسیدن فصل بهار ، طبیعت از لباس سفید خود بیرون می آید و جامة سبز به تن می کند . شکوفه ها به آرامی خود را از میان ساقه های ترد و ظریف درختان بیرون می کشند و جوانه ها نیز از میان خاکهای مرطوب سر برمی آورند . کوهستانها به گلستانی پر از گلهای وحشی رنگارنگ تبدیل می شود و گلهای زرد در میان چمنهای سرسبز دشتها جلوه ای خاص به طبیعت بهار می بخشد . پرندگان که از مناطق گرمسیر باز می آیند سکوت سرد زمستان را می شکنند و ترنم عشق و طراوت سرمیدهند . بهار همانطور که فصل تجدید حیات نامیده می شود ، جان تازه ای نیز به عاشقان طبیعت می بخشد ، تا همراه با طبیعت به تجدید روحیة خود بپردازد .امروزه دوربین عکاسی که اغلب همراه این مسافران طبیعت است بعنوان یکی از وسایل ضروری در ثبت این لحظات پرخاطره اهمیت ویژه ای یافته است و استفادة صحیح و آگاهانه از آن می تواند تصاویر زیبا و بیاد ماندنی بیافریند .طبیعت در فصل بهار از تنوع رنگی بسیاری برخوردار است . آيين ها و رسم هاي مردم فرآيند الزامات و نيازهاي درهم تنيده مادي و معنوي، در پيوند جغرافيايي و شيوه هاي توليد و ساختارهاي اقتصادي دوره اي مختلف اند که برحسب ضرورت پيوسته در حال تغييرند و به مقوله هايي که در ژرفا معنا دارند پاسخ مي دهند. در جمهوري اسلامي ايران تقويم دو گونه است. نخست بر سال قمري مبتني است و ديگري بر اساس سال شمسي (خورشيدي) قرار دارد. مبدا سال قمري هجرت رسول گرامي اسلام محمد بن عبد الله (صلي الله عليه و آله) از مكه مكرمه به مدينه منوره ميباشد كه برابر با سال 622 م بوده است. سال «هجري قمري» تا سنه 1344 مبناي تاريخ رسمي كشور ايران بود. در آن سال كه بر حسب تاريخ 1304سال شمسي از هجرت پيامبر عظيم الشأن اسلام ميگذشت، تاريخ شمسي (خورشيدي) براي امور دولتي انتخاب شد و به موجب قانون رسميت يافت. اصل هفدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در اينباره ميگويد: «مبدأ تاريخ رسمي كشور، هجرت پيامبر اسلام (ص) است و تاريخ هجري شمسي و هجري قمري هر دو معتبر است، اما مبناي كار ادارات دولتي هجري شمسي است ... » سال قمري ده روز و شش ساعت و يازده ثانيه كوتاه تر از سال شمسي است. آغاز سال شمسي نخستين روز بهار است كه مطابق با 21 يا 22 مارس از سال مسيحي ميباشد، شش ماه نخستين ...
انشایی در مورد انشاء
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> چه شبی بود، مادرم باز رو انداخت که باید چند انشایی برای خواهرت بنویسی، رفتم دیدم خواهرم دوباره برگههایی از انشا در مورد فصول، طبیعت و موضوعاتی دیگر را در دست گرفته و حفظ میکند. چارهای نبود، قلم را برداشتم و در مورد آزادگان به دلیل تناسب روز مطلبی نوشتم، اسراف موضوع بعدی بود، دیگر حوصلهام سر رفت، بقیه را به فردا صبح موکول کردم، راستش یاد دوران تحصیلات خودم افتادم، زنگ انشا جزء بدترین ساعات درسیم بود. و هنوز هم تفاوتی ایجاد نشده، بچههای این نسل هم از نوشتن میترسند، نمیدانند چه بنویسند، چگونه و از کجا آغاز کنند؟ چگونه ادامه بدهند و چگونه به پایان برسانند؟ حالا تصور بکنید در این فضا که مدیران و معلمان و آموزش و پرورش هیچ نوآوری و شکوفایی نداشتهاند، و نتوانستهاند از دامنه این بحران بکاهند، کودکان باید در مورد نوآوری و شکوفایی انشا بنویسند. انشایی از انشاء همه دارند عرق میریزند، صورتها در هم فشرده است، کاغذها را خط خطی میکنند وگلولههای مچاله شده را پرت میکنند توی سطل آشغال.یکی زلزده به پنجره، فکرش به جایی نمیرسد، یکی ته مدادش را گاز میگیرد و پلکهایش را روی هم فشار میدهد، یکی میگوید من هیچ چی به فکرم نمیرسد، آن یکی میگوید چند خط باید باشد، یکی مدام لبها و گاهی هم ناخن میجود معلم دفترش را ورق میزند، محکم دستش را روی میز میکوبد و با صدای بلند میگوید ساکت کلاس گرم است، بچهها کتشان را در میآورند، هی روی صندلی جابجا میشوند، غر میزنند، از دست هیچ کس کاری بر نمیآید، زیاد فرصت ندارند، الان زنگ میخورد، بالاخره دانشآموزان از روی ناچاری کاغذهای خط خطی و نوشتههای درهمشان را جمع میکنند و میدهند دست معلم وقت تمام شد. این کلاس، کلاس انشا بود آب، بابا سرمشقهای آب، بابا یادمان رفت رسم نوشتن با قلمها یادمان رفت گل کردن لبخندهای همکلاسی در یک نگاه ساده حتی یادمان رفت ترس از معلم، حل تمرین، پای تخته آن روزهای بیکلک را یادمان رفت راه فرار از مشقهای زنگ اول ای وای ننوشتیم آقا یادمان رفت آن روزها را آن قدر شوخی گرفتیم جدیت تصمیم کبری یادمان رفت شعر خدای مهربان را حفظ کردیم یاش بخیر اما خدا را یادمان رفت در گوشمان خواندند رسم آدمیت آن حرفها را زود اما یادمان رفت فردا چه کاره میشوی، موضوع انشا ساده نوشتیم آنقدر تا یادمان رفت دیروز تکلیف آب بابا بود و خط خورد تکلیف فردا نان و بابا یادمان رفت
مقاله درباره روز طبیعت
روز طبیعت پدید آورنده : محمود سوری ، صفحه 109 <?xml version="1.0" encoding="utf-16"?> فصل زیبایی ها دی شد و بهمن گذشت، فصل بهاران رسید جلوه گُلشن به باغ، هم چو نگاران رسید مولوی بار دیگر بهار، این فصل زیبایی ها، به همراه نسیم دل انگیز و دل نوازش از راه رسید. سرمای سوزان و پُربرف زمستانی، رخت بر بست و سبزه ها آرام آرام سر از خاک بُرون آوردند و شکوفه های درختان، با هر باد نوروزی، نفس کشیدند. چه زیباست در فصل شکوفایی شکوفه ها خانه هایمان نیز از بوی گُل و طبیعت بهاری عطر آگین، و دل ها، از کدورت ها و کینه ها، خانه تکانی شوند. طبیعت طبیعت با شکوه و نشان قدرت بی پایانِ خداوندگاری سایه مِهر و نوازش خود را بالای سرمان گسترده، و در زیر پایمان، چونان مَهدِ آرامش و آسایش نشسته و گویا عهدی ناگُسستنی با ما بسته است. دریاهای گاه آرام و گاه نا آرام، کوه های سر به فلک کشیده، آفتابِ عالَم آرا، ماه و ستارگان شورانگیز و آسمان، این آبیِ آرام بلند که چون پرنیان، افق تا افق دامن گشوده و در هر چین دامانش، هزاران پولَک نقره ای جلوه گری می کند، ما را به مِهر می پذیرند، اما همواره از ما قهر و نامهربانی می بینند. انسان امروزی و طبیعت در جهان پُر آشوب امروز، انسانِ دردمند، گرفتار مصیبت های بی شماری است که فقط اندکی از آن ها از دامن طبیعت سرچشمه می گیرد، اما بیشتر آن ها، زاییده حضور نامتعادل انسان در طبیعت است که روز به روز از برابری فطری آن می زداید و در آتشی که خود برافروخته می سوزد و خاکستر می شود. به راستی، امروز ما با طبیعت و دنیایی پیرامون خود، چه رفتاری داریم؟ آگاهان و صاحب نظران بر آنند، با وقوع پیوستن بلایی که انسان بر سر طبیعت در آورده، دور نیست محیط زیستِ انسان ها، به جهنّمی سوزان و نا آماده برای زیست، مُبدّل گردد. پیامِ مهر سیزدهمین روزِ فروردین ماه، به نامِ روز «طبیعت» نام گذاری شده است. در این روز، گرایش روح انسان به طراوت و طبیعت، شکوفا می شود. دشتی به وسعت تمدّن ایران، سبزینه ای به زیبایی فرهنگِ ایران و مردمانی به زلالیِ آب که بر سر تا سر دشت های زیبای این سرزمین رؤیاها، می نشیند. پدرها و مادرها، پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها و نوه ها و نتیجه ها، هر یک سُفره ای پهن می کنند و نانی و خوراکی و آبی که فراهم است. مردم، بیرون رفتن در این روز را نماد مهرورزی، دوستی، پالایش روح و روان از کدورت ها و اختلافات و پیامش را پیامِ مهر و آشتی می دانند. بهانه ای برای رفتن روز طبیعت، فقط یک بهانه است؛ بهانه ای برای رفتن، دیدن و گره خوردن با آنچه پیش روی چشمانت رشد می کند و تو صدایِ رشد طبیعت را از میانِ آن همه تازگی و طراوت، می شنوی. هر کجا گیاهی سر از خاک ...
توصیف زیبایی های طبیعت با استفاده از حواس پنج گانه
به نام خدا انشا درباره ی زیبایی های طبیعت با استفاده از حواس پنج گانه من داشتم از اتاقم به گل ها و درخت هایی که در باغچه مان بودنگاه میکردم.ناگهان بوی خوشی به مشامم خورد.آن بوی گل ارکیده بود،من به حیاط خانه مان رفتم،آن گل را لمس کردم.خیلی لطیف و خوب بود.ناگهان نسیم روح افزایی وزیدن گرفت.و با طراوت نسیم خوش بو گل ها هم می رقصیدند.یاس های سفید از روی دیوار به پنجره ی اتاقم سرک می کشند.از این همه زیبایی سیمای پر طلایی اندیشه ام به پرواز در می آید.طبیعت یعنی نشاط،شادی،سر سبزی،طبیعت یعنی زندگی،هیجان،دوستی و... درختان در هنگام وزیدن باد همه به هم دست می دهند و روی هم بذر افشانی میکنند.گل های زیبای آنها نوید میوه های خوب خداوند است.برگ های سبز آنها مثل سجاده ی نماز است.پاک و شادی بخش.کاش ما انسان ها نیز در نماز مثل ریشه ی درختان محکم و استوار باشیم تا مثل میوه ی درخت از این اخلاص و سجده کردن بهره ببریم و خداوند دوستمان داشته باشد. صدای خش خش برگ درختان به گوش می رسد.آهنگ دلنواز این صدا احساس خوبی در من دارد.این احساس یعنی بوجود آمدن برگ های سبز و تازه.قطره های شبنم روی گل ها،مانند وضو آن ها را پاک کرده.نگاه کردن به این طبیعت زیبا آن قدر دلنشین است که انسان از بیان زیبایی های آن قاصر است و دستانش قادر به لمس کردن همه ی آن نیست یعنی نمیتواند احساسش را باید و شاید بیان کند.خلاصه که طبیعت یعنی آفریده ی خدای زیبایی ها ،یعنی گل،کوه،دشت،دریا،خورشید،ماه و هر آنچه که در این گیتی بزرگ وجود دارد.کاش بتوانیم کمی از این آفرینش را سپاس بگوییم.خدایا تو را به خاطره آفریده های جهان هستی و زیبایی هایش شکرگزاریم
انشای سوم و دوم راهنمایی/کتاب قدیم/الیاس امیرحسنی
انشای سوم راهنمایی درس اول: تفاوت زبان گفتار و نوشتار: در این درس می آموزیم: همه ی ما ناچاریم گاهی بنویسیم . فکر کنید در خیابان گواهی نامه ای پیدا کرده اید و می خواهید به صاحبش بدهید .برای این کار چه کار می کنید ؟آسان ترین کار این است که چیزی بنویسیم و به شیشه مغازه، اداره یا کار خانه بزنیم تا صاحبش بخواند و بیاید بگیرد . خوب چه بنویسیم ؟کار سختی نیست . اول هر چه می خواهیم بنویسیم ؛می گوییم . به این صورت :" این گواهی نامه این جا پیدا شده هر کی گم کرده نشونی اونو بده و اونو بگیره ."این به زبان گفتار (محاوره ) است .حالا به زبان نوشتار تبدیل می کنیم :"یک گواهی نامه پیدا شده ،هر کس آنرا گم کرده است نشانی اش را به صاحب مغازه بدهد و گواهی نامه را بگیرد ."در گفتار معمولا کلمات و فعل های شکسته به کار می بریم . مثل نشونی بده چون مخاطب حضور دارد و اما در زبان نوشتار این امکان نیست . خلاصه :برای نوشتن کافی است آنچه رامی خواهیم به زبان بیاوریم، یعنی حاصل فکر خود را روی کاغذ بنویسیم . اما باید به چند نکته توجه داشته باشیم : 1-کلمات شکسته به کار نبریم .2- از تکرار بپرهیزیم .3-مطالب زاید را حذف کنیم .4- تا می توانیم رسا وواضح بنویسیم چون مخاطب را نمی بینیم و نمی توانیم با زبان گفتار به او توضیح بدهیم . موضوعات انشا : 1-از دوست خود دعوت کنید تا برای درس خواندن به خانه شما بیاید . ابتدا به زبان گفتار بنویسید سپس به زبان نوشتار تبدیل کنید. 2-جملاتی از درس چشمان مادر بزرگ را به زبان گفتار بنویسید . 3-گفت وگوی خیالی میان تخته سیاه و گچ را به زبان گفتار بنویسید . 4- جمله ی زیر را کامل کنید : بدین سان درز ندگی محمد آرامشی پدید آمد ولی افسوس...... 5- کلمات زیر را در جمله به کار ببرید : پاکیزگی ،حصیر ،غمخوار 6- بیت زیر را به نثر روان بنویسید و در باره آن کمی توضیح دهید : به گفتار پیغمبرت راه جوی دل از تیرگی ها بدین آب شوی 7-شرح حال نظامی گنجوی و سعدی شیرازی را فراهم کنید ودر کلاس بخوانید . 8-درباره ی زندگی وشخصیت یکی از بزرگان ایران که به تمدن اسلام خدمت کرده است تحقیق کنید . 9- 10- سوالات درس: 1- برای نوشتن کافی است آن چه را که می خواهیم به زبان بیاوریم یعنی ..........روی کاغذ بنویسیم . 2-در نوشتن (تبدیل زبان گفتاربه نوشتار )به چه نکاتی باید توجه داشته باشیم؟
20 روش آموزش انشا نویسی در کلاس درس
1- روش « تداعی و شاخه بندی » به این صورت که معلّم از دانش آموزان می خواهد تمام کلماتی را که در مورد یک موضوع به ذهنشان می رسد ؛ بیان کنند . این کلمات براساس نزدیکی به یکدیگر در چند شاخه روی تخته سیاه نوشته می شود . حال می توان از دانش آموزان خواست با توجّه به کلمات موجود انشای خود را بنویسند. این روش که فعّالیّت تخیلی فکر را صورت می بخشد ، یکی از مشکل ترین مراحل انشانویسی یعنی به جریان انداختن فکر در باب موضوع را آسان می سازد. 2- روش استفاده از موضوعات تخیّلی به دانش آموزان می گوییم که در هنگام نوشتن انشاهای تخیّلی هرچه مبالغه ها بزرگ تر و جدّی تر باشد نمره ی بیش تری می گیرند. خود نیز یکی از کارهای شگفت انگیز و عجیب و غریب را تعریف می کنیم و یا موضوعات جدید می دهیم مثل : اگر خرگوش بادپا بودیم... و بعد به دانش آموزان می گوییم شما می توانید موضوع هایتان را تغییر دهید و هرآن چه را می خواهید بنویسید. به عنوان مثال : به جای « اگرخرگوش بودم ...» می توانید بگویید «اگردرخت بودم...» 3- روش « تعیین مخاطب » بدون در نظر گرفتن مخاطب ، نوشتن ممکن به نظر نمی رسد . نویسنده با هر تصویر تازه ای که از عکس العمل خواننده و مخاطب خود در نظر می آورد محتوای نوشته ی خود را به تناسب تغییر می دهد . لذا نوشتن را به پینگ پنگ ذهنی بین نویسنده و مخاطب تشبیه کرده اند . نوشتن نامه به دوست ، یا شخصیّتی اجتماعی یا تاریخی موجب می شود کودک از مرکز نوشته ی خود فاصله بگیرد و به نوشته ی بالغ دست یابد. 4- روش « کل نگری » معّلم می تواند در کلاس توجّه دانش آموزان را به این نکته جلب کند که از جملات مجزّا و در ظاهر بی ارتباط با یکدیگر کم کم به سمت کلّ نوشته که حاوی جملات منظّم ویک دست است حرکت کنند . مطالعه ی داستان ها این توانایی را به مرور در دانش آموزان ایجاد می کند و آنان رابطه ی منطقی بین آغاز ، میانه و پایان داستان را مشاهده می کنند. 5- روش همیاری در انشانویسی مزایای استفاده ازروش همیاری عبارتنداز: - عزّت نفس دانش آموزان تقویت می شود؛ - تمایل دانش آموزان به مدرسه ، بیشتر می شود؛ - دانش آموزان خود را در سرنوشت خودو دیگران سهیم می دانند ؛ - روش درون گروهی و برون گروهی دانش آموزان افزایش می یابد ؛ - مهارت های تحمّل یکدیگر و هم زیستی را تجربه می کنند؛ روش اجرا : دانش آموزان را درگروه های نامتجانس (ضعیف – قوی ) تقسیم بندی کنید ؛ محتوای درس جدید ر ابا توجّه به تعداد دانش آموزان کلاس تقسیم بندی کنید . برای مثال : یک کلاس28 نفری را به 7 گروه 4 نفره تقسیم بندی کنید . درس را به چند قسمت تقسیم ...
انشا درباره ي كوير
كوير اي كوير، اي طبيعت بكر و دست نخورده، اي طبيعت تنها و عريان، اي ابريشم سوخته ي طبيعت ،اي صحراي بورو بردبار به گوش باش و به هوش از من خواسته اند كه شب هاي بي مانند و روزهاي سخت تو را توصيف كنم. تو اي آيينه ي شكيبايي خلقت، تو گل هاي لطيف و نازك اندام را نمي شناسي و نمي خواهي بشناسي چه آن ها را نه در حد خود مي داني! نازكي و لطافت گل با روح و طبيعت تو سازگاري ندارد.شب هايي تو ترانه ي سكوت را مي سرايند.سكوت و آرامش را براي انسان به ارمغان مي آورد.موسم شب هاي مهتابي، ماه پرده ي شوم شب را از رخسار تو بر مي افكند و رويت را نوراني مي كند.ستارگان با شادي و سرور وصف ناشدني بر تو لبخند مي زنند و به يمن ديدن روي زيباي تو به پاي كوبي و شادماني مي پردازند.نسيم نيز به آرامي تن لطيف و روان تو را نوازش مي كند و با تو نجوا مي كند. نسيم به آهستگي ذرات جسم تو را به جنبش در مي آورد.ذرات هستي تو به نرمي روي تن هم مي غلتند و به بازي گوشي مي پردازند.وزش شبانه ي نسيم در كوير ،زيباترين ترنّم خلقت است.ترانه ي زيبا و گوش نواز نسيم كويري ما را خودشناسي و خداشناسي فرا مي خواند. كه مي گويد كه كوير زيبا نيست؟زيبايي كوير يعني روان بودن شن ها يعني تپه هاي شني.يعني دشت يك دست صاف و هموار.تو ناپيدا كران و نامحدودي. روزه اي آفتابي ،انوار تند و سوزان خورشيد سرو روي تو را مي سوزاند.امّا اين سوزاندن تو را استوار تر مي گرداند.خورشد بايد اين گونه تو را نوازش كند.اگر خوشيد كوير مانند خورشيد دامنه هاي خنك كوه باشد ديگر كوير،كوير نيست.بايد تن تو سوزانده شود تا تو اسوه ي صبوري گردي.خورشيد بايد اين گونه به تو بتابد تا همواري و زيبايي تو محفوظ بمماند.تصّور اين كه در دل كوير ايستاده باشم چه در روز و چه در شب مرا دگرگون مي نممايد.خوشحالي وصف ناپذير به من دست مي دهد و در پوست خود نمي گنجم. چه خوش و فرح افزاست كه آهسته هسته راه دامان طبيعت و كوير را پيش گيريم.اي مخلوق صبور و بردبار!روزي به سوي تو خواهم آمد.
موضوع انشا پیشنهادی برای استفاده همکاران دوره راهنمایی
سال دوم و سوم 1 یک روز در روستا 2 گفت وگوی خود با دوستانتان را ضبط کنید سپس آن را به زبان گفتار و نوشتار بنویسید 3 یک شب مهتابی را توصیف کنید 4 مسافرت در یک روز بارانی 5 تشریح یک میدان بازی فوتبال یا والیبال 6 توصیف یک کارگاه نجاری، آهنگری 7 اتاق من 8 توصیف درخت 9 توصیف آنچه که از پشت پنجره اتاق می بینید 10 توصیف باغ در فصل خزان 11 توصیف باغ در فصل خزان 12 توصیف یک مغازه گل فروشی 13 آشپزخانه ی خانه ی ما 14 در صف نانوایی ، اتوبوس ، یا ... 15 در پیاده رو محله ی ما 16 باران در شهر ما 17 در پارک ... 18 اولین برف امسال 19 در مطب پزشک ... 20 توصیف خود یا یکی از دوستان و همبستگان 21 آنچه که در راه مدرسه می بی بینیم ( از خانه تا مدرسه ) 22 یکی از یاد بود های من 23 منظره ی حریق یا تصادف 24 تصور کنید در یک قایق شیشه ای سربسته در زیر دریا سفر می کنید ، چه احساسی دارید ، چه می بینید ؟ 25 شهر یاروستای محل سکونت خودرا با رعایت اصول توصیف کردن توصیف کنید 26 زندگی عشایر را در سه بند توصیف کنید 27 به ورزش گرای و سرافراز باش ***که فرجام سستی سرافکندگی است 28 کتاب است آیینه یروردگار*** که بینی در آن رازها آشکار 29 توصیف کلاس درس یا آموزشگاه محل تحصیل . ...
انشا در مورد فصل بهار / فصل بهار را توصيف كنيد
"بهار" دميدن روح حيات در كالبد طبيعت و فروردين فصل جريان خون است در شاهرگ هستي، سال به پايان خود نزديك ميشود، روزها، ماهها درپي هم مي- گذرند و سالها از راه ميرسند و اين قصه كه نامش زندگي است، همچنان ادامه دارد. طبيعت پس از گذران دورهاي سرد و بيمحصول، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفريده ميشود پس انسان هم بايد به عنوان يكي از مخلوقات الهي به همراه طبيعت به رستاخيز برخيزد. تاريخ آغاز مراسم عيد نوروز را به پادشاهي جمشيد نسبت ميدهند، در زمان هخامنشيان و ساسانيان نوروز به عنوان سنتي فراگير و بسيار باشكوه چه در دربار شاهان و چه در خانههاي مردم اجرا ميشد و امروزه نيز گرچه از تشريفات بسيار و تنوعات قومي نوروز كاسته شده اما به نظر ميرسد جشن نوروز از ايران جدايي ناپذير است. ايرانيان قديم براي استقبال از سبزي بهار، ۲۵روز مانده به فروردين، بر ۱۲ستون خشتي يا سنگي سبزه ميكاشتند. آينه و شمع بر سر سفره هفت سين نيز نماد نور و روشنايي و شفافيت است، معمولا تخم مرغ نيز بر سر سفره هفت سين هست كه نماد نطفه و باروري و زايش است و در اساطير ايران، جهان تخم مرغي شكل است، آسمان چون پوسته تخم مرغ و زردهاش نمودار زمين است، ماهي زنده نيز نماد سرزندگي و شادابي است. ... و اما، حكايت نوروز عمل كردن به فلسفه نو كردن افكار و دلهايمان است و چه چيزي بهتر از آن كه تمام اشتباهات گذشته را به خداوند همواره بخشنده بسپاريم و با روحي آزاد و آزاده زندگي كنيم. با فرار رسيدن بهار و بيدار شدن زمين و گياهان خفته با نفس روح بخش الهي فرصت مناسبي براي ديدن خويشان و بستگان است كه اين نيز يكي از نشانههاي اخلاق و سنن مرضيه اسلامي و انساني است. بهار در شعر فارسینکته قابل توجه دیگر آنکه در ادب فارسی گاه بهار را به سبب کوتاهی و زود گذر بودن به عمر انسان وبه خصوص دوره جوانی تشبیه میکنند واز همین روی غنیمت شمردن و لذت بردن... آمد بهار خرم و آمد رسول یارمستیم و عاشقیم و خماریم و بیقرار ادبیات آیینه تمام نمای فرهنگ واندیشه یک ملت است این سخن بدان معناست که آنچه آدمی میاندیشد و آنچه به صورت رفتار خاص از این اندیشه از وی سر میزند درادبیات نمایان است. از همین رو میتوان با مطالعه آثار ادبی یک سرزمین به زوایای نهان و آشکار مردمان آن پی برد و علاوه بر شناخت دیدگاه اقوام مختلف نسبت به پدیدهها و موضوعات گوناگون، رسوم و آیینهای ایشان را نیز در مناسبتها و وقایع مختلف مورد تجزیه وتحلیل قرار داد.از دیگر سو ادبیات رسانه عواطف و احساسات بشر است و چنانچه این مقوله را به عنوان یک کلیت در نظر بگیریم احساسات آدمی به طبیعت و پدیدههای ...