انشا در مورد دفاع مقدس
مقاله در مورد عمليات فتح المبين
عمليات فتح المبين با وجود اينكه از نقطه نظر سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي و بازتابهاي كشورهاي منطقه و فرامنطقه عمليات در جبهه جنوبي براي آزادسازي خرمشهر از اهميت ويژهاي برخوردار بود ولي چون فرماندهان و طراحان قرارگاه كربلا در انتخاب محل بعدي عمليات احساسي برخورد نميكردند بلكه به رعايت اصول و قواعد رزم پايبند بودند لذا تقدم اجراي عمليات بعدي را به دلايل زير به جبهه شمالي يعني منطقه غرب دزفول ــ شوش دادند: 1- به علت وسعت كم منطقه عمليات (2400 كيلومتر مربع) نسبت به جبهه جنوبي (5400 كيلومتر مربع) و استعداد كم نيروهاي دشمن نسبت به منطقه مزبور تأمين نيروي مورد نياز در كوتاه مدت ميسر بود. 2- در صورت موفقيت و وصول به ارتفاعات تينه و كنترل معابر اجباري آن در منطقه عين خوش، تنگهاي ابوغريب و برقازه پدافند با حداقل نيرو ميسر و صرفهجويي در قوا و تمركز نيروي بيشتر در جبهه جنوب فراهم ميگرديد. چگونگي تجاوز نيروهاي عراقي به منطقه غرب دزفول ــ شوش با آشكار شدن قرائن و شواهد تك قريبالوقوع دشمن لشكر 92 زرهي در اجراي دستور نيروي زميني به يگانهاي تابعه ابلاغ كرد كه طرح پدافندي حر را اجرا و مواضع پدافندي را در مناطق مربوطه اشغال نمايند و لذا تيپ 2 زرهي در مواضع عين خوش و گردان 283 سوار زرهي تحت عنوان نيروي پوشش لشكر از پاسگاه نهر عنبر تا پاسگاه سميده (در حدود 35 كيلومتر) مستقر شدند و گروه رزمي 37 زرهي شيراز ارتفاعات مرزي را از پاسگاه سميده تا پاسگاه دويرج اشغال نمود و گروه رزمي 138 پياده اعزامي از لشكر 21 حمزه به عنوان احتياط لشكر در تپههاي برقازه مستقر گرديد. در اولين ساعات بامداد روز اول مهر ماه با هجوم يگانهاي متجاوز ناقوس جنگ در مناطق مرزي غرب رودخانه كرخه همزمان با ساير مناطق به صدا درآمد. لشكر 10 زرهي عراق در معبر شمالي در مسير عين خوش ـ عليگرهزد ـ پل سرخه نادري و عبور از رودخانه كرخه و ادامه پيشروي به طرف شرق به منظور اشغال شهرهاي انديمشك، دزفول، پايگاه هوايي، پادگان تيپ زرهي و تأسيسات آمادي و بستن گلوگاه شمالي استان خوزستان در پل حسينيه ده كيلومتري شمال انديمشك و لشكر 1 مكانيزه در معبر جنوبي در مسير فكه، تپههاي برقازه، تپههاي ابوصليبي خات و عبور از رودخانه كرخه، تصرف شهر شوش و ادامه پيشروي به طرف شرق به منظور بستن جاده انديمشك ـ اهواز و محاصره اهواز از شمال آن. مدافعين معبر شمالي در شرايط بسيار ناگوار فرماندهي (بعد از كودتاي نوژه يك افسر مخابرات تيپ 2 زرهي دزفول را سرپرستي ميكرد) و كاهش شديد آمادگي رزمي در اثر جريانات انقلاب پس از پنج روز مقاومت و كند كردن پيشروي دشمن عقب رانده شدند ...
دلنوشته های زیبا در مورد شهیدان دفاع مقدس
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند ! . . و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … . . به مادر قول داده بود بر می گردد … چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت : بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت … . . من می خواهم در آینده شهید بشوم … معلم پرید وسط حرف علی و گفت : ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین ، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!! مثلا پدر خودت چه کاره است ؟ آقا اجازه … شهید … . . گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه … نوشته بود : “اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم” . . ساقی جبهه سبو بر لب هر مست نداد نوبت ما که رسید میکده را بست نداد حال خوش بود کنار شهدا آه دریغ بعد یاران شهید حال خوشی دست نداد محمد۰۲۶ . . ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده … . . سری که هیچ سر آمدن نداشت آمد بلند بود ولیکن بدن نداشت آمد بلند شد سر خود را به آسمان بخشید سری که بر تن خود خویشتن نداشت آمد . . هم قد گلوله توپ بود گفتن : چه جوری اومدی اینجا ؟ گفت : با التماس ! گفتن : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری ؟ گفت : با التماس ! به شوخی گفتن میدونی آدم چه جوری شهید میشه ؟ لبخندی زد و گفت : با التماس ! وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن ، فهمیدم چقدر التماس کرده !!! محمد۰۲۶ . . گردان پشت میدون مین زمین گیر شد ، چند نفر رفتن معبر باز کنن … ۱۵ساله بود ، چند قدم که رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده … پوتین هاشو داد به یکی از بچه ها و گفت : تازه از گردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله و پا برهنه رفت ! . . مکه برای شما ، فکه برای من ! بالی نمی خواهم ، این پوتین های کهنه هم می توانند مرا به آسمان ببرند … “شهید آوینی” محمد۰۲۶ . . پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد … پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟ گفت : سربند یا زهرا ! گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟ گفت : نه ! آخه من مادر ندارم … . SMSkhor.IR . کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می رسیم ! محمد۰۲۶ . . زیبایی رمز ماندگاریست و سادگی رمز زیبایی … شهدا چه ساده و زیبا بودند ! . . انتظار را باید از مادر شهید گمنام پرسید ما چه میدانیم دلتنگی غروب جمعه را ؟ . . مادر پول و طلاهاشو داد و از در ستاد پشتیبانی جنگ خارج شد مسوول مربوطه فریاد زد : مادر رسیدتون !!! مادر خندید و گفت : من برای دادن دوتا پسرم هم رسید نگرفتم … محمد۰۲۶ . . آب جیره بندی ...
اطلاعاتي درباره 8 سال دفاع مقدس
بسم الله الرحمن الرحيممقدمه:به خود مي باليم در كشوري زندگي ميكنيم كه جاي جاي آن عطرآگين از حضور شهيداني است كه تاريخ مارا با نثار خون خويش ، براي سربلندي ايران عزيز رقم زدند.به روح پاكشان درود مي فرستيم و خاضعانه در برابر آرمان هاي بزرگ امام سر فرود مي آوريم.آغاز تهاجمدر جريان كنفرانس سران اوپك كه در سال 1353 در شهر الجزيره تشكيل شد ، با تلاش هايي كه رييس جمهور الجزاير به عمل آورد ، مذاكراتي بين شاه ايران و صدام حسين انجام شد كه نتيجه آن اعلاميه (6 مارس 1975) بود كه به قرداد 1975 الجزاير معروف شد.صدام حسين با پاره كردن قرداد 1975 الجزاير در مقابل دوربين هاي تلويزيوني ، جنگ و تجاوزعليه ايران را در ساعت 20/14 روز 31 شهريور ماه 1359 با حملات هوايي آغاز و ظرف چند ساعت ، 19 نقطه مهم ، از جمله فرودگاه هاي كشور مارا مورد هدف قرار داد. رژیم بعثي عراق در پي موافقت كاخ سفيد ، عمليات تهاجم سر تا سري ارتش خود به خاك ايران را با رمز (يوم الرعد)به معناي (روز تندر) آغاز كرد.دفاع مقدس و آماردر كل دفاع مقدس 7 سال و 11 ماه ، يا 2900روز و به عبارتي ديگر 95 ماه طول كشيد كه اين مدت دو برابر جنگ دو كره و دو برابر جنگ جهاني اول مي باشد. مجموعا در طول8 سال دفاع مقدس 163 عمليات كوچك و بزرگ وبه طور تقريبي هر 7 ماه يك عمليات عليه دشمن انجام شده كه در اين ميان 19 عمليات بزرگ ، 19 عمليات متوسط و125 عمليات كوچك انجام شده است.شهداتعداد كل شهدايجنگ ايران و عراق ، طي آخرين آمار 188 هزار و 15 نفر اعلام شده است. در جنگ تحميلي 172056 نفر در درگيري با دشمن و 15959 نفر در بمباران شهر ها به شهادت رسيده اند.شركاي دزد ، رفقاي قافلهشوروي بزرگترين تامين كننده نياز هاي تسليحاتي عراق بود.آمريكا بزرگترين متحد عراق بر عليه ايران بود.آلمان بزرگترين كارخانه ساخت سلاح شيميايي را در عراق ساخت.فرانسه علاوه بر صدها هواپيما موشك و... يك بمب اتمي به عراق براي حمله به ايران هديه نمود.ايتاليا چند ميليون مين ضد نفر به عراق فرستاد.سوئیس كابرد پروژه اورانيوم را در عراق آغاز كرد.بلژيك قرداد ساخت پايگاه نظامي در عراق به قيمت 830 ميليون دلار منعقد كرد.برزيل قردادي 10 ساله با عراق براي همكاري هسته اي امضاء كرد.شيلي در ساخت بمب هاي خوشه اي به عراق كمك كرد.اسپانيا سوئد ژاپن و آرژانتين كمك هاي نظامي متنوعي به عراق عليه ايران اعطا كردند.اردن اولين كشوري بود كه به طور رسمي از عراق حمايت كرد و نيروي انتظامي به عراق اعزام نمود.كويت وام بلا عوض 15 ميليون دلاري به عراق در جنگ عليه ايران اعطا كرد و جزيره بوبيان كه جزو خاك اين كشور مي باشد را از آغاز تا پايان جنگ به عنوان پايگاه موشكي و باند پرواز هواپيماهاي ...
انشا در مورد دهه فجر
انشا در مورد دهه فجر: هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام میگیرد. همچنین در سازمانها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایشها می شود. صدا و سیمای ایران نیز غالباً به پخش نماهنگها و تصاویر مربوط به روزهای مبارزات و تظاهرات میپردازد.همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار میشود.در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیتالله خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۳۳ دقیقه نواخته میشود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی ایران ثبت شده است، راهپیمایی حامیان حکومت ایران در شهرهای مختلف ایران برگزار میشود.دههٔ فجر به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته میشود که طی آن سید روحالله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.
پيامد هاي دفاع مقدس
. احياي نقش مساجد در دفاع مقدسمساجد و ائمهي جماعات، از بدو ظهور اسلام در نشر معارف اسلامي و استحكام حكومت اسلامي بسيار نقش آفرين بودهاند. در دوران پيروزي انقلاب اسلامي و هشت سال دفاع مقدس، شاهد تأثير شگرف مساجد در معرفي انقلاب اسلامي و ساماندهي نيروها به ويژه بسيج مردمي در دوران دفاع مقدس و نشر و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت بوديم، كه اهم آنها عبارتند از: 1 ـ32. مسجد؛ اولين پايگاه حكومت اسلاميهستهي اوليهي حكومت اسلامي در مسجد پيريزي شده بود. زمانيكه رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ از مكه به مدينه هجرت كردند، با همكاري مهاجرين و انصار مسجد قبا را بنا نهادند و عملاً با احداث اين مسجد، بنيان حكومت اسلامي شكل گرفت. حضور رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ درمسجد و رسيدگي به امور مردم در كنار برگزاري نماز و عبادت، جلوهي خاصي به مسجد بخشيده بود. مسجد، همچنين مركز تعليم و تربيت ديني مسلمانان و فراگيري اصول حكومت داري به ويژه عدالت بوده است، از اين رو قرآن كريم ميفرمايد:«قُلْ اَمَرَ رَبّي بِالْقِسْطِ وَاَقيموُا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلّ مَسْجِدٍ وَّ ادْعُوهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ» «بگو: پروردگارم امر به عدالت كرده است، و توجه خويش را در هر مسجد و به هنگام عبادت به سوي او كنيد و او را بخوانيد؛ در حالي كه دين خود را براي او خالص گردانيدهايد.»2ـ 32. مسجد، محور وحدتپيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ همزمان با احداث بناي مسجد قبا، درس مشاركت و همدلي را عملاً به مسلمانان آموختند؛ به گونهاي كه مهاجرين و انصار در احداث بناي مسجد دوشادوش هم كار ميكردند و صفا و صميميت بين آنها روز به روز بيشتر ميشد. از اين رو مسجد، محور وحدت و همدلي بود و مسجد ضرار كه باعث تفرقهي بين مؤمنان بود، ويران گرديد. «وَّالَّذينَ اتَّخَذوُا مَسْجِداً ضِراراً وَّ كُفراً وَّ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ وَ اِرْصاداً لِّمَنْ حارَبَ اللهَ وَ رَسُولَه مِنْ قَبْلُ...» «كساني هستند كه مسجدي ساختند براي زيان به مسلمانان و تقويت كفر و تفرقه افكني مؤمنان و كمينگاه براي كسي كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بودند.»بنابراين، مسجد ضرار اصلاً مسجد نبود، زيرا اصالت و حقيقت مسجد بر پايهي تقويت ايمان و وحدت بين مسلمانان است، نه تفرقه.3 ـ32. مسجد، تنها رسانهي مطمئنمسجد در صدر اسلام تنها مركز اطلاعرساني به مردم بود. خبر، حوادث و پيشامدهاي مهم ـ مخصوصاً تصميم براي غزوات ـ در مسجد به مسلمانان اعلام ميشد. گاهي تصميمات مهم حكومتي در مسجد به اطلاع مردم ميرسيد. مسلمانان هم تنها خبري را صحيح و معتبر ميشمردند كه از طريق ...
دل نوشته با شهدا
دلنوشته های زیبا در مورد شهیدان دفاع مقدس سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند ! . . و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … . . به مادر قول داده بود بر می گردد … چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت : بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت … . . من می خواهم در آینده شهید بشوم … معلم پرید وسط حرف علی و گفت : ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین ، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!! مثلا پدر خودت چه کاره است ؟ آقا اجازه … شهید … . . گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه … نوشته بود : “اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم” . . ساقی جبهه سبو بر لب هر مست نداد نوبت ما که رسید میکده را بست نداد حال خوش بود کنار شهدا آه دریغ بعد یاران شهید حال خوشی دست نداد محمد026 . . ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده …
دلنوشته های زیبا در مورد دفاع مقدس
. به مادر قول داده بود بر می گردد … چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت : بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت … . .من می خواهم در آینده شهید بشوم … معلم پرید وسط حرف علی و گفت : ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین ، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!! مثلا پدر خودت چه کاره است ؟ آقا اجازه … شهید …گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه … نوشته بود : “اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم” . .
دلنوشته های زیبا در مورد شهیدان دفاع مقدس
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند !..و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم …..به مادر قول داده بود بر می گردد …چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت :بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …..من می خواهم در آینده شهید بشوم …معلم پرید وسط حرف علی و گفت : ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین ، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!! مثلا پدر خودت چه کاره است ؟آقا اجازه … شهید …..گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه …نوشته بود : “اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم”..ساقی جبهه سبو بر لب هر مست ندادنوبت ما که رسید میکده را بست ندادحال خوش بود کنار شهدا آه دریغبعد یاران شهید حال خوشی دست ندادمحمد026..ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده … ..سری که هیچ سر آمدن نداشت آمدبلند بود ولیکن بدن نداشت آمدبلند شد سر خود را به آسمان بخشیدسری که بر تن خود خویشتن نداشت آمد..هم قد گلوله توپ بودگفتن : چه جوری اومدی اینجا ؟گفت : با التماس !گفتن : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری ؟گفت : با التماس !به شوخی گفتن میدونی آدم چه جوری شهید میشه ؟لبخندی زد و گفت : با التماس !وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن ، فهمیدم چقدر التماس کرده !!!محمد026..گردان پشت میدون مین زمین گیر شد ، چند نفر رفتن معبر باز کنن …15ساله بود ، چند قدم که رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده …پوتین هاشو داد به یکی از بچه ها و گفت : تازه از گردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله و پا برهنه رفت !..مکه برای شما ، فکه برای من !بالی نمی خواهم ، این پوتین های کهنه هم می توانند مرا به آسمان ببرند …“شهید آوینی”محمد026..پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد …پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟گفت : سربند یا زهرا !گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟گفت : نه ! آخه من مادر ندارم …. .کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می رسیم !محمد026..زیبایی رمز ماندگاریست و سادگی رمز زیبایی …شهدا چه ساده و زیبا بودند !..انتظار را باید از مادر شهید گمنام پرسیدما چه میدانیم دلتنگی غروب جمعه را ؟..مادر پول و طلاهاشو داد و از در ستاد پشتیبانی جنگ خارج شد مسوول مربوطه فریاد زد : مادر رسیدتون !!!مادر خندید و گفت : من برای دادن دوتا پسرم هم رسید نگرفتم …محمد026..آب جیره بندی شده بود آن هم از تانکری که یک صبح تا شب زیر تیغ آفتاب مانده ...
دلنوشته های زیبا در مورد شهیدان دفاع مقدس!!
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند ! . . و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … . . به مادر قول داده بود بر می گردد … چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت : بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت … . . من می خواهم در آینده شهید بشوم … معلم پرید وسط حرف علی و گفت : ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین ، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!! مثلا پدر خودت چه کاره است ؟ آقا اجازه … شهید … . . گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه … نوشته بود : “اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم” . . ساقی جبهه سبو بر لب هر مست نداد نوبت ما که رسید میکده را بست نداد حال خوش بود کنار شهدا آه دریغ بعد یاران شهید حال خوشی دست نداد . . . ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده …