الدرس السابع سوم راهنمایی
ترجمه ی دروس عربی سوم راهنمایی
ترجمه ی دروس عربی سوم راهنمایی به وبسایت من خوش آمدیدترجمه الدرس الاول . پايه سوم راهنمايي الدرس الاول : درس اول القصر زجاجي : كاخ شيشه اي كان لسليمان جيش قوي من الانسان و الطير و الحيوان . سليمان عليه سلام سپاهي نيرومند از انسان و پرنده و حيوان داشت . في يوم من الايام : در روزي از روزها خرج سليمان لتفقد جيشه .... فنظر بدقة و سال : سليمان براي پرس و جو كردن (بازديد) ازسپاهش خارج شد (يرون رفت ) .. پس بادقت نگاه كرد و پرسيد : اين الهدهد ؟ هدهد كجاست ؟ الطيور : سيدنا ! ... الان ذهب لعمل . پرندگان : سرورما ! الان (هم اينك ) براي كاري رفت . غضب سليمان لغياب الهدهد. سليمان عليه سلام از غيبت هد هد خشمگين شد . بعد ساعات رجع الهدهد . بعد از چند ساعت هدهد برگشت . اين ذهبتَ يا هدهد ؟ كجا رفتي اي هدهد؟ يا سيدي ! لقد كشفتُ شيئا عجيبا . اي سرورم ! چيز عجيبي (شگفت انگيزي ) كشف كرده ام . ماذا كشفتَ ؟ چي كشف كردي ؟ وجدتُ امراة تحكم في مملكة سبا و لها جيش قوي و عظيم .. والناس فيها يعبدون الشمس و يسجدون لغير الله . زني را يافتم كه در مملكت سبا حكومت ميكند و سپاهي نيرومند و بزرگ دارد . و مردم در آن خورشيد را مي پرستند و براي غير خدا سجده مي كنند . عجيب! هل تصدق ؟ عجيب است . آيا راست ميگويي ؟ نعم . نعم . سيدي ! بله . بله . سرورم فكتب سليمان كتابا لملكة سبا . پس سليمان (ع) نامه اي به ملكه سبا نوشت . انه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم . بدرستيكه آن از جانب سليمان است . به درستي كه آن به نام خداوند بخشنده مهربان است . في قصر الملكة : در كاخ ملكه الملكة : هذا كتاب يطلب ترك ديننا . ملكه : اين نامه اي است كه ميخواهد دينمان را ترك كنيم . ( اين نامه اي است كه ترك كردن دينمان را مي خواهد ) الوزراء : نحن اقوياء ولا خوف علينا . وزيران : ما نيرومنديم و هيچ ترسي نداريم . الملكة : لا . لا . انا اذهب اليه . ملكه: نه . نه . من به سويش ميروم . انّ الملوك اذا دخلوا قرية أفسدوها . قطعا پادشاهان هنگامي كه وارد شهري شوند در آن جا فساد ايجاد مي كنند . في قصر سليمان : در كاخ سليمان سليمان ! يا ايها الملأ ! اطلب منكم ...
ترجمه دروس 9-6 عربي سوم راهنمايي
ترجمه الدرس السادس . درس ششم . پایه سوم راهنمایی الدرس السادس : لا تیأس درس ششم . ناامید مباش . یسکن هذا الصیاد قرب البحر . این شکارچی (ماهیگیر) نزدیک دریا سکونت میکند . (لازم به توضیح است که کلمه ماهیگیر در زبان عربی میشه سمّاک . اما با توجه به مفهوم درس شما میتونید تو این درس از ترجمه ماهیگیر هم استفاده کنید . ) وفی الایام الاخیرة ما حصل علی شیء . و در روزهای اخیر چیزی به دست نیاورد . غداً سأذهب الی الصید . فردا به شکار خواهم رفت . لا... لاتذهب . البحر فی هذه الایام خطرٌ . نه .... نرو . دریا دراین روزها طوفانی است . البحر خطر . دریا خطرناک است . رجاء .. لا تذهب ... لاتذهب .. هناک خطر . لطفا ... نرو ... نرو .. آنجا خطرناک است . نعم ! لا تحزن ... إنّ الله معنا . بله ! ناراحت نباش . قطعا خدا با ما است . (همراه ما است ) نحن نصبر ... الرزق مِن عند الله . ما صبر میکنیم . روزی از جانب خدا است . لا... لاشیءَ عندنا ، نحن جائعونَ . نه... هیچ چیزی نداریم ؛ ما گرسنه ایم . توکلّنا علی الله .... سأذهبُ . توکل ما برخداست . خواهم رفت . الصیاد عزم علی الذهاب . شکارچی تصمیم به رفتن گرفت . یازوجتی، نعم ... ! هذا عمل خطر . ولکن .... لا تیأسی ... لاتحزنی .. لاتقلقی ... إنّ الله معنا . ای همسرم ، بله .... ! این کار خطرناکی(کاری خطرناک) است . ولی ... ناامید مباش .. ناراحت نباش .. نگران مباش ... قطعا خدا همراه ما است . یا مریم ، یا هدی ، لا تقلقا ! ای مریم ، ای هدی ، نگران نباشید ! اِعملا الاعمال الیومیة و لا تشعرا بالضعف . کارهای روزانه (روزمره) را انجام دهید و احساس ضعف نکنید . یا ایمان و یا امیر ، لاتترکا الاعمال و لا تقلقا! ای ایمان و ای امیر ، کارها را رها نکنید و نگران نباشید . أنا سوف أرجعُ ... إن شاء الله . من برخواهم گشت .... اگر خدا بخواهد (ان شاء الله) فی البحر در دریا ماذا أفعل ؟ لا شیء َ فی البحر ؛ أین الاسماک ؟ چکار کنم ؟ هیچ چیزی در دریا نیست . ماهی ها کجا هستند ؟ کأنّ الشبکة قد ثقلتˆ . ... نعم ... نعم مثل اینکه (گویا) تور سنگین شده است ... بله .. بله .. (حواستون باشد کلمه کأنّ با کان فرق داره . ) ماهذه ؟ این چیست؟ هل هذه سمکة .؟ .... أم حوتٌ ؟ ...
آموزش عربي سوم راهنمايي- الدرس السّابع( درس هفتم)+ دانلود
آموزش عربي سوم راهنمايي- الدرس سابع( درس هفتم)+ دانلود حجم فيلم :۱۴ مگابايت فرمت :avi دانلود
الدرس السابع : درس هفتم
السمکة السعیدة : ماهی خوشبخت نجحَ سعید فی الامتحان سعید در امتحان موفق شد .منَحَهُ والده هدیة ... سمکة صغیرة حمراء پدرش هدیه ای به او بخشید (داد) ... ماهی قرمز کوچکی را تلعبُ فی وعاء زجاجی . در ظرف شیشه ای بازی می کند تسبحُ بسرعة ... تفتح فمها .. تذهب من جانب الی جانب و تلعب فی الماء به سرعت شنا می کند ... دهانش را باز می کند . از سویی به سویی می رود و در آب بازی می کند . ینظر سعید الی السمکة و تنظر السمکة الیه سعید به ماهی نگاه می کند و ماهی به او یجلس سعید قرب السمکة و یسأل نفسه سعید نزدیک ماهی می نشیند و از خودش می پرسد این أمّ هذه السمکة ؟ مادر این ماهی کجاست ؟ هل لهذه السمکة اخوات مثلها ؟ آیا این ماهی خواهرانی مثل خودش دارد؟ (برای این ماهی خواهرانی مثل خودش است)هل لها صدیقات ؟ آیا دوستانی دارد؟لماذا أخذها الصیادون ؟ چرا شکارچیان(ماهیگیران) او را گرفتند؟و لماذا حبسوا السمکة فی هذا الوعاء ؟ وبرای چه ماهی را در این ظرف زندانی کردند ؟ (حبس کردند)ذکر سعید یوماً . سعید روزی را به یاد آورد منعته امّه من الخروج و اللعب مع اصدقائه مادرش اورا از خارج شدن (بیرون رفتن) و بازی کردن با دوستانش منع کردفبقی وحده فی الغرفة و حزن کثیرا پس به تنهایی در اتاق ماند و بسیار ناراحت شدإنّ سمکتی حزینة قطعا ماهی من اندوهگین است هی وحیدة فی هذا الوعاء او در این ظرف تنهاست آه... نعم .... مکان السمکة فی النهر آه ... بله .. جای ماهی در رودخانه است یأخذ سعید الوعاء و یذهب الی النهر سعید ظرف را برمیدارد و به سوی رودخانه میرودو یترک السمکة فی النهر وماهیرا در رودخانه رها می کندفتسبح السمکة فی الماء بسرعة پس ماهی به سرعت در اب شنا میکند و تفرح بحریّتها و ترجع عند اخواتها و برای آزادیش خوشحال میشود و نزد خواهرانش بازمیگردد . و یفرح سعید ایضاً و یرجع الی البیت
ترجمه دروس عربی دوم راهنمایی
ترجمه دروس عربی دوم راهنمایی ترجمه درس اول پايه دوم راهنمايي (الصدق والمكر ) الدرس الاول : درس اول الصدق والمكر : راستي و حيله كان الرجلان في مدينة . دومرد در شهري بودند . مكار و ساذج حيله گر و ساده لوح ذهب هذان الرجلان الي خارج المدينة . اين دومردبه بيرون از شهر رفتند . وبعد مدة كسبا اموالا كثيرة . وبعد از مدتي پول هاي بسياري به دست آوردند . قال الساذج : ساده لوح گفت : نأخذ قسما من الاموال و ندفن الباقي تحت هذه الشجرة . بخشي از پول ها را برميداريم و بقيه را زير اين درخت پنهان مي كنيم . فقبل صديقه . پس دوستش پذيرفت . بعد ايام چند روز بعد ذهب المكار و اخذ الاموال حيله گر رفت و پول ها را برداشت . وبعد مدة وبعد از مدتي جاء صديقه وقال : انا محتاج الي مال .. نذهب ونأخذ الاموال . دوستش آمد و گفت : منبه پول نياز دارم . برويم و پول ها را برداريم . فذهبا معا . پس باهم رفتند . وعندما وصلا الي تلك الشجرة ما وجدا الاموال . وهنگامي كه به آن درخت رسيدند پول ها را نيافتند . عجيب .. ها .. انتَ سرقتَ الاموال عجيب است هان ! تو پول ها را دزديدي . كلا .. والله .... لا هرگز .. به خدا سوگند .. نه نعم ... السارقون هكذا . بله .. دزدان اين چنينند . فذهبا عند القاضي . پس نزد قاضي رفتند . من سرق الاموال ؟ چه كسي پول ها را دزديد ؟ والله .. إنّ هذا الرجل سرق الاموال . به خدا سوگند . قطعا اين مرد پول ها را دزديد . هل عندك شاهد ؟ آيا شاهدي داري ؟ نعم ... الشجرة ... بله .. درخت .. تعجبّ القاضي . قاضي تعجب كرد .. بعديوم : ذهب القاضي عند الشجرة . روز بعد قاضي نزد درخت رفت ايتها الشجرة ! ...
ترجمه ی دروس عربی سوم راهنمایی
القصر زجاجي : كاخ شيشه اي كان لسليمان جيش قوي من الانسان و الطير و الحيوان . سليمان عليه سلام سپاهي نيرومند از انسان و پرنده و حيوان داشت . في يوم من الايام : در روزي از روزها خرج سليمان لتفقد جيشه .... فنظر بدقة و سال : سليمان براي پرس و جو كردن (بازديد) ازسپاهش خارج شد (يرون رفت ) .. پس بادقت نگاه كرد و پرسيد : اين الهدهد ؟ هدهد كجاست ؟ الطيور : سيدنا ! ... الان ذهب لعمل . پرندگان : سرورما ! الان (هم اينك ) براي كاري رفت . غضب سليمان لغياب الهدهد. سليمان عليه سلام از غيبت هد هد خشمگين شد . بعد ساعات رجع الهدهد . بعد از چند ساعت هدهد برگشت . اين ذهبتَ يا هدهد ؟ كجا رفتي اي هدهد؟ يا سيدي ! لقد كشفتُ شيئا عجيبا . اي سرورم ! چيز عجيبي (شگفت انگيزي ) كشف كرده ام . ماذا كشفتَ ؟ چي كشف كردي ؟ وجدتُ امراة تحكم في مملكة سبا و لها جيش قوي و عظيم .. والناس فيها يعبدون الشمس و يسجدون لغير الله . زني را يافتم كه در مملكت سبا حكومت ميكند و سپاهي نيرومند و بزرگ دارد . و مردم در آن خورشيد را مي پرستند و براي غير خدا سجده مي كنند . عجيب! هل تصدق ؟ عجيب است . آيا راست ميگويي ؟ نعم . نعم . سيدي ! بله . بله . سرورم فكتب سليمان كتابا لملكة سبا . پس سليمان (ع) نامه اي به ملكه سبا نوشت . انه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم . بدرستيكه آن از جانب سليمان است . به درستي كه آن به نام خداوند بخشنده مهربان است . في قصر الملكة : در كاخ ملكه الملكة : هذا كتاب يطلب ترك ديننا . ملكه : اين نامه اي است كه ميخواهد دينمان را ترك كنيم . ( اين نامه اي است كه ترك كردن دينمان را مي خواهد ) الوزراء : نحن اقوياء ولا خوف علينا . وزيران : ما نيرومنديم و هيچ ترسي نداريم . الملكة : لا . لا . انا اذهب اليه . ملكه: نه . نه . من به سويش ميروم . انّ الملوك اذا دخلوا قرية أفسدوها . قطعا پادشاهان هنگامي كه وارد شهري شوند در آن جا فساد ايجاد مي كنند . في قصر سليمان : در كاخ سليمان سليمان ! يا ايها الملأ ! اطلب منكم عرش ملكةسبا قبل وصولها ! سليمان : اي بزرگان ! تخت حكومتي ملكه سبا را قبل از رسيدنش ازشما ميخواهم . ثمّ امر سليمان ببناء قصر ...
بودجه بندي پیشنهادی درس عربي سوم راهنمایی
بودجه بندي پیشنهادی درس عربي سوم راهنمايي ماه هفته اول هفته دوم هفته سوم هفته چهارم مهر الدرس الاول اَلْقَصْرُ الزُجَاجِي بررسي و حل تمارين و ارزشيابي اَلدِِّْرسُ الثّاني اِسْتِرَاقُ السَّمْع ارزشيابي و حل تمارين آبان الدرس الثالث اَلرَّاعِيَةُ الصَّغِيرَة بررسي و حل تمارين و ارزشيابي اَلدِِّْرسُ الرّابِع اَصْحَابُ الْكَهْف ارزشيابي و حل تمارين آذر الدرس الخامس اَلْبُسْتَان ُالْمَحْروق بررسي و حل تمارين و ارزشيابي اَلدِِّْرسُ السّادِس:لَا تَيْاَس ارزشيابي و حل تمارين دي الدرس السابع آه بنیتی بررسي و حل تمارين و ارزشيابي امتحانات نوبت اول امتحانات نوبت اول بهمن امتحانات نوبت اول امتحانات نوبت اول الدرس السابع:آه...بُنَيَّتِي ارزشيابي و حل تمارين اسفند ارزشيايي بررسي و حل تمارين و ارزشيابي بررسي و حل تمارين ارزشيابي فروردين تعطيلات نوروزي تعطيلات نوروزي اَلدِِّْرسُ التَّاسِع:مَلَابِسُ الْعِيد بررسي و حل تمارين ارديبهشت ارزشيابي تمارين عامه اَلدَّرْسُ الْعَاشِر رفع اشكال و ارائه نمونه سوال ارزشيابي