اشعار كردي فيلي
به یاد حسن زیرک
..... اما آدرس و نشاني از ايشان نداشتيم با پيگيريهاي بسيار، بالاخره آدرس ايشان را پيدا كرديم و از ايشان دعوت كرديم كه براي مصاحبه به دفتر هفته نامه پيك تشريف بياورد ايشان نيز با وجهي نيكو دعوت را پذيرفتند.نزديكيهاي ظهر پنج شنبه با اين هواي گرم مردادماه پيرمردي با وقار در كنار خود ديديم هرچند كه بيشتر از 60 سال از عمرش مي گذرد اما اكسير هنر، وي را از آسيب روزگار در امان داشته است. كردي كرمانجي و سوراني را مانند گويش مادريش (كردي فيلي) فصيح تكلم ميكند اصرار زيادي داشت كه مصاحبه را به زبان كردي انجام دهيم غافل از اين كه ما دغدغه معرفي ايشان را به هم وطنان داريم با توجه به اينكه سالهاي فراواني است از فعاليت هنري دست كشيده اما از استماع نغمات بزرگان خود را محروم نكرده است آنچه مي خوانيد حاصل اين گفتگوي صميمانه است. كامران محمد رحيمي با توجه به اينكه فعاليت هنري شما در سالهاي بسيار دور بوده است نسل جوان كمتر با شما آشنايي دارند لطفاً خودتان را معرفي كنيد. -به نام خداوند بخشنده و مهربان، در سال 1317 هجري شمسي در شهر ايلام متولد شدم در مدرسه شاپور قديم درس خواندم در سال 1335 به خاطر پيدا كردن كار به بغداد رفتم چون اينجا خيلي محروم بود در بغداد به شغل خياطي مشغول شدم ازدواج كردم و الان پنج فرزند دارم چهار پسر و يك دختر. آنها نيز علاقمند به هنر و هنرمند هستند پسر بزرگم محمد ويولون مينوازد حسين ديگر پسرم نوازنده ارگ و خوشنويس است و پسر كوچكم نوازنده ضرب است. البته بايد اين نكته را متذكر شوم كه نامم در اصل در شناسنامه «قدرت اله رحيم پور» است. اما چون گويشم كردي فيلي است در بغداد به قدرت محمدفيلي مشهور شدم. فعاليت هنري شما در زمينه موسيقي (آواز)به چه نحو شروع شد؟ -من از همان دوران نوجواني ترانه ها و آوازهاي فولكلور كردي را در ايلام در ميان باغ و بوستان ميخواندم از سوي همسالان هميشه مورد تشويق قرار ميگرفتم. اما فعاليت هنري جدي را در بغداد شروع كردم در بغداد كردها بخصوص كردهاي فيلي فعاليتهاي فرهنگي سالمي نظير شب شعر برگزار مي كردند. مكانهاي آنها بيشتر منزل افراد يا قهوهخانه ها بود در يك محفل دوستانه كه تعدادي از شعرا و ادبا حضور داشتند به پيشنهاد يكي از دوستان يكي از ترانه هاي قديمي كردي را خواندم كه مورد پسند حاضرين قرار گرفت اتفاقاً در آن جمع شادروان استاد «حسن زيرك» نيز حضور داشت. كه ايشان نيز آواز مرا پسنديد و مرا مورد تفقد قرار داد. از اين كه صدايم مورد توجه استاد قرار گرفته بود خيلي خوشحال شدم استاد خود در راديو بغداد بخش كردي فعاليت مي نمود مرا نيز به آنجا برد و معرفي كرد. در آنجا اساتيد بسيار معروف ...
ظاهر سارایی: پاسخی به نوشتهی «خندهدار مثل کردی جنوبی»
سایت لور خنده از بی خردی خیزد (1) کردی عنوانی است برای مجموعه ای از زبانها که کرمانجی ، سورانی ، هورامی و کردی جنوبی شاخص های آن هستند . وقتی که میگوییم مجموعه زبان ها یعنی این که واقعاً همهی کردها به زبان واحدی سخن نمی گویند و هر یک از شاخه های آن به خاطر اختلاف در صرف و نحو و واژگان و آوا زبانی واحد به شمار می آیند . با این وصف اختلاف زبانی آن چنان نیست که به کلی نتوانند با هم ارتباط برقرار کند مضافاً این که اشتراکات فرهنگی و علایق مشترک آن ها را علی رغم گوناگونی به هم پیوند داده است. این مقدمه را از این رو ذکر کردم که تمهید پاسخی بوده باشد برای کسانی که فکر میکنند چون کردی جنوبی با سورانی و کرمانجی و هورامی فرق دارد پس کردهای جنوبی واقعا کُرد نیستند . اگر معیار، اختلاف زبانی است باید گفت که کرمانجها و سورانیها و هورامیها هم به سختی زبان همدیگر را می فهمند . آیا این باعث می شود که آن ها را کرد ندانیم؟ کردی اسم عامی است برای همهی این زبانها و هیچ یک از آنها شاخص زبان کردی محسوب نمیشود، گرچه سورانی و کرمانجی به دلایل نقش سیاسی و اجتماعی و فرهنگیشان در صد سالهی اخیر توانستهاند برجستگی بیشتری کسب کنند . زمانی زبان کردی جنوبی؛ یعنی گورانی کهن زبان معیار ادبی و شعری همهی کردها به جز کردهای کرمانج بود . دفترهای سرانجام و آثار فراوانی که بخشی از آن ها در کتاب گلزار شعرای لرستان اثر مرحوم غضنفری آمده ، ازاین طیف است . ما ایلامی ها که امروزه خود را کُرد می دانیم ، از دیرباز و قدیم الایام خود را کُرد دانستهایم و از هر کس که بپرسید همین جواب را به شما خواهد داد و اگر آن ها را لر بنامید، ممکن است توهین به خود تلقی کنند . ضمن این که برخی منابع تاریخی بر کردبودن ایلامیها حداقل تا سال 16 هجری قمری دلالت دارد . ازجمله موارد زیر : پس از شكست ساسانيان، عمر «قيس بن سلمه الاشجعي» را مأمور جنگ با كردان ماسبذان و سيمره كرده است ( ئاوینه ، 1377:62) . لازم به توضيح نيست كه ماسبذان و سيمره دو استان واقع در محدودهی استان ايلام فعلي بودهاند كه اولي در محدودهی شهرهاي ايلام، ايوان و شيروان چرداول به انضمام مناطق گرمسيري همجوار بوده است و دو كرسينشيني به نامهاي سيروان (در محلي منطبق با روستاي سراب كلان شهرستان شيروان و چرداول) و اريوجان (منطبق با زرنهی ايوان) داشته است، و دومي مركز ايالات مهرجان قذق واقع در نواحي جنوبي استان بوده است (سارايي ، 1379 : 44- 54) . مؤلف كتاب الفصوص الفخريه نيز نوشته است: «اكراد قبايل بسيارند و آنها در كوههاي ماسبذان و حوالي آن جا ميباشند» ( همان، 1377 ) 3- ناقد محترم و بعضی از هواخواهان ...
زواياي پنهان قيام ايلام
زواياي پنهان قيام ايلام زواياي پنهان قيام ايلام در سال 1308 خورشيدي)عباس محمدزاده ( ملك شاه چكيده: در اين جستار تاريخي به علل ظهور ، زمينه ها، دلايل و نتايج قيام ايلام و همچنين نقش رهبران آن در ايجاد اتحاد و همدلي در ميان ايلات و طوايف پشتكوه اشاره شده است . خذ معتبر و اسناد مركز مطالعات تاريخ Ĥ روش پژو هش در اين مقاله عموماً مبتني بر منابع ديپلماسي وابسته به امور خارجه و مصاحبه با كهنسالان و حاضران در قيام و تحليل واكاوي آنها توسط نگارنده است. كليد واژه : ايلام، جنگ جهاني اول ، شاه محمد ياري ، رضاخان ، والي مقدمه: استان ايلام با مساحتي بالغ بر 19044 كيلومتر مربع و جمعيتي حدود 620 هزار نفر و هشت شهرستان درغرب ايران قرار گرفته است . زبان مردم ايلام كردي است كه آن را كُردي جنوبي يا فَيلي نيز مي گويند دراين مبحث به گوشه اي از تاريخ ايلام پرداخته مي شود. قيام رنو فراز برجسته اي از تاريخ پرفراز و نشيب ايلام به شمار مي رود و اين رخداد به يادماندني كه بااتحاد و همكاري ايلات و طوايف كُرد به وقوع پيوست شاهدي بر سلحشوري و دلاوري هاي آنان است . اما كشور ايران در طول تاريخ ادوار دشواري را از سرگذرانده و از اين رهگذر تجا رب گرانبهايي اندوخته است . يكي از اين ادوار اواخر سلطه ي قاجاريه بر ايران است كه آخرين شاه اين سلسله هيبت وابهت كشور را جريحه دار نمود. با آنكه احمد شاه به علت سن كم و نيز كم تجربگي قادر به اداره ي امور كشور نبود جنگ جهاني اول نوشته و تحقيق عباس محمدزاده (م ه لكش ا) كه در سال « قيام ايلام در عصر رضاشا ه » * بخش عمد ه اين كتاب برگرفته از كتاب توسط انتشارات گويش منتشر شده است. به وقوع پيوست و طبيعي بود ك ه ايران به دليل موقعيت خاص استراتژيكي و ضعف و ناتواني دولت در كنترلو حفظ تماميت ارضي كشور و همچنين وجود حكومت هاي نيمه مستقل همچون واليان ايلام و واليانسركش خوزستان صحنه كشاكش و درگيري شود . با وجود حضور قواي انگليس و شوروي در آن زمان درايران با تهاجم گس ترده عثماني به غرب كشور و نيز پيوستن آنها به آلماني ها و سعي شان براي نفوذ در نواحيغرب ايران عملاً اين كشور جولانگاه بيگانگان شد . به رغم حملات گاه و بيگاه عثماني ها به صفحات غربي به ويژه ايلام ، مهران و كه سرتيپ عا جعلي رزم آرا از آنها نام برده ودر اين مناطق امنيت نسبي حكمفرما بود به گونه اي كه برخي از رهبران مذهبي باسفر به كرمانشاه به رهبري نظام السلطنه مافي دولت موقت را تشكيل دادند . سرانجام در حوت 1299رضاخان مير پنج كه فرمانده بريگاد قزاق ارتش ايران بود ، كودتا كرد. انقراض سلسله قاجاريه و به قدرت ر سيدن رضاخان در حقيقت انقراض حكومت هاي ملك الطوايفيايران ...
«شهڵهم» چاپ شد
«شهڵهم» چاپ شد بالأخره مجموعه شعر كُردي «شهڵهم» چاپ شد. «شهڵهم» بزرگترين و مهمترين مجموعه شعري است كه به زبان كُردي از شاعر بزرگ كُرد زبان ايلام، آقاي دكتر ايرج خالصي چاپ ميشود. نشر «زانا» نزديك به دو سال است روي آمادهسازي و چاپ آن كار ميكند و خوشبختانه اينك آن زحمات به بار نشسته، و كتاب در هيأتي شكيل در اختيار مشتاقان شعر كردي قرار گرفته است. من، در صفحات نخستين «شهڵهم» يادداشتي نوشتهام كه عين آن نوشته را جهت آشنايي بيشتر با شاعر و مجموعهي «شهڵهم»، در زير ميآورم. «شهڵهم» در قطع وزيري و در 240 صفحه تدوين شده است و قيمت پشت جلد آن 7000 تومان ميباشد. اين كتاب فعلاً در محل انتشارات زانا واقع در شادآباد، خيابان عاشورا نبش كوچهي سوم، عرضه ميشود و انشاءالله در روزهاي آتي در اختيار كتابفروشيهاي ايلام قرار خوهد گرفت. تهيهي كتاب به صورت پستي نيز ممكن است. نشر زانا در كنار اين مجموعه شعر، دو مجموعه شعر به زبان فارسي از آقايان عباس چناري و مختار فيلي نيز چاپ كرده است كه برای اطلاعات بيشتر، علاقهمندان ميتوانند به وبلاگ انتشارات زانا به نشاني http://zaanaapub.blogfa.com/مراجعه فرمایند. یادداشت من بر کتاب شهڵهم» ايرج خالصي وكيل پايهی يك دادگستري، دكتراي حقوق جزا و جرمشناسي و داراي مدرك فوق تخصّص در حقوق تطبيقي بينالمللي است. به فارسي و كُردي ايلامي شعر ميگويد. اشعار فارسي وي چهار مجموعهي شعر نو به نامهاي: 1- ياس زرد نگاه؛ 2- ترانههاي كوتاه زميني؛ 3- بازوان برهنهي باران؛ 4- ذهن آبي نيلوفر، توسط نشر ثالث در گروه شعر معاصر چاپ و منتشر گرديده و چند مجموعهي ديگر آمادهي چاپ دارد. مجموعه شعرهاي كُردي ايشان به گويش كُردي ايلامي زير عنوان: «ههواێ بهرزِ كۊهسان» و «خاتۊنِ شيعرهيلِ عاشقانهێ مِن و عشقِ ئهبهدي» را نيز انتشارات زانا چاپ و منتشر كرده است؛ كه نخستين كتاب، در بردارندهِ منظومههاي كوتاه كلاسيك، و دومين حاوي شعرهاي سپيد كُردي است. اما مجموعهي حاضر، سومين كتاب كُردي اوست با عنوان «شهڵهم» كه به گواهي بخشهايي كه پيش از اين جسته و گريخته درج شده يا شاعر به صورت شفاهي در برنامههاي صدا و سيماي مركز ايلام خوانده، مهمترين و برجستهترين اثري است از ايرج خالصي در زمينهي شعر كُردي. او در اين مجموعه، كه منظومهاي بزرگ و واحد است، نقبي به گذشتهي زادبومش زده و در سفري تخيّلي با بسياري از بزرگان و مشاهير ادب و نيز چهرههاي برجستهي اجتماعي و بعضاً سياسي استان گفتوگو كرده و از خلال گفتوگويش با آنان گوشههايي از تاريخ اجتماعي و ادبي ...
مطا لبی درمورد زبان کردی وگویش کلهری ومناطق کلهر
زبان كردي و گونه ي كلهريزبان كردي از زبانهاي ايراني است كه زير شاخهي زبانهاي هند و ايراني[1]، از خانوادهي بزرگ زبانهاي هند و اروپايي[2] است. زبان كردي در نواحي وسيعي از ايران، عراق، تركيه، سوريه و حتي در قسمتهايي از آسياي ميانه رايج است. اين زبان خود به شاخهها و گونههاي متعددي تقسيم شده است. در زير به طرح ديدگاه برخي صاحبنظران،به منظور مشخص شدن جايگاه گونه « كلهري» در ميان ساير كونه ها مي پردازيم: امير شرفخان بدليسي در «تاريخ مفصل كردستان» زبان كردي را به كرمانجي، گوراني، كلهري تقسيم ميكند. اَي . ام . ارانسكي[3] ( 1358: 311 ـ 308) كردي را كردي شمال غربي (كرمانجي) و جنوب شرقي ميداند. جمال نبز[4] ( 1976: 23 – 21) دو شاخه اصلي و دو شاخه فرعي را مشخص ميكند؛ از نظر او دو شاخه اصلي عبارتند از : 1 ) كرمانجي شمال شامل: بوتاني، جزيرهاي، هكاري، باديناني، آشيتهاي و بايزيدي با محوريت جزيرهاي. 2 ـ كرمانجي ميانه شامل: سليمانيهاي، سنهاي، اردلاني، كركوكي، گرمياني، اربيلي، سوراني، مكري، شارباژيري با محوريت گويش سليمانيهاي. دو شاخه فرعي از نظر او 1 ) كرمانجي جنوب شامل: فيلي، كرماشاني، لكي، كلهري و خانقيني و 2 ) كرمانجي غرب شامل: گوراني و زازايي است.سارايي (1380) در مقالهاي به شكلي شفافتر و جامعتر به « زبان كردي و گويشهاي آن» پرداخته و آنها را در گروههاي زير طبقه بندي كرده است:1 ) كردي شمال غربي ( كردي كرمانجي) كه در تركيه، سوريه، شمال خراسان و بخشهايي از عراق و آذربايجان ايران و مناطقي از جمهوريهاي شمالي مانند ارمنستان رايج است.2 ) كردي شمالي ( كردي سوراني) كه در كردستان عراق و ايران و بخشهايي از كرمانشاه و آذربايجان غربي رايج است.3 ) كردي ميانه ( كردي اورامي يا هورامي) در اورامانات ايران و عراق.4 ) كردي جنوبي شامل لهجههاي كلهري، گوراني و فيلي. با توجه به آنچه كه گفته شد «كلهري» زير شاخه كردي جنوبي قرار دارد كه در بيشتر مناطق استان كرمانشاه و ايلام و نيز بسياري از شهرهاي شرقي كشور عراق رايج است.شهرستان گيلانغرب، جايگاه اصلي ايل كلهر، از شهرهاي جنوبي استان كرمانشاه است.حال براي آگاهي بيشتر از وضعيت منطقه و گويشوران آن به ذكر اطلاعات مختصري از جغرافيا، جمعيت، فرهنگ و تاريخ آن ميپردازيم.3 ـ 3 ـ جغرافيا، جمعيت، فرهنگ و تاريخشهرستان گيلانغرب مركز اصلي استقرار ايل كلهر از ديرباز، در غرب استان كرمانشاه بين 33 درجه و 49 دقيقه تا 34 درجه و 28 دقيقه عرض شمالي و 45 درجه و 51 دقيقه تا 46 درجه و 37 دقيقه طول شرقي نسبت به نصفالنهار گرينويچ واقع شده است. اين شهرستان از شمال به شهرستانهاي سرپلذهاب و قصرشيرين، ...
363- ماجرای فیل و فیلی های زاگرس (2)
ماجرای فیل و فیلی های زاگرس (2)<?xml:namespace prefix = o /> عراق لرها (يا كردهاي) فيلي عراقي زاگرس بدليل ريشه و اصالت ايراني بودنشان در عراق غالبا بعنوان شهروندان درجه چندم مطرح و در طول تاريخ اين كشور نسبت به بقيه همواره با دو مشخصه ؛ « مذهب شيعي» و به تبع آن « آوارگي ، شكنجه ؛ قتل و ظلم و آزار و اذيت از سوي حاكمان عراق» متمايز بوده و شناخته شده و مي شوند. سايت «مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلام » بهمن ماه سال گذشته در تفسير جنايات صدام عليه كردهاي فيلي عراق در مقاله اي با عنوان « پرونده سركوب هاى ديكتاتور بغداد در مناطقغيرشيعى » گزارش نمود كه : « ....جنايات صدام عليه كردهاى اهل سنت به سال ۱۹۸۰ باز مى گردد كه كشتار و تبعيد كردهاىفيلى (Feyli) نقطه شروع آن است. فيلىها طايفه اى از كردهاى شيعه هستند كه در آنسالها مورد آزار و اذيت ديكتاتور عراق قرار گرفتند. صدام آنان را ايرانى و دشمنخود مى دانست، بنابراين فيلىها را به ايران تبعيد كرد و بسيارى ديگر را به قتلرساند. زنان و كودكان اين تيره كرد از شكنجه صدام در امان نبودند. آنان اغلب زندانىمى شدند و يا به كمپها تبعيد مى شدند. در واقع، هنگامى كه صدام به قدرت رسيد تمركزوى بر پاكسازى نژادى كردها از فيلىها آغاز شد. فيلىها در دامنههاى جنوبى رشتهكوههاى زاگرس و در نزديكى مرز ايران زندگى مى كنند. در سال ۱۹۸۰ نيروهاى امنيتىرژيم بعث با هجوم به روستاهاى فيلى مردمان آنجا را از خانههايشان بيرون رانده واموالشان را غارت كردند. بعثىها پسران و مردان فيلى را از زنان و دختران جدا كردهو به جايى راندند كه هرگز خبرى از آنان به دست نيامد. يك زن فيلى در توصيفشكنجههاى بعثىها مى گويد وى را براى بازجويى به اتاقى فلزى بردند كه كف آن آغشتهبه خون بود. در اين اتاق زنان و كودكانى وجود داشتند كه جسم شان كبود و خونى شدهبود. سپس وى را به زندانى مى برند كه صدها نفر در آنجا بودند، كسانى كه براثرجراحات جان مى دادند، چندين روز اجسادشان در همانجا رها مى شد. اين شاهد مى افزايد: پس از آن او را به همراه تعدادى زن و دختر و كودك به سمت مرز ايران مى برند كه دراين اثنا تعداد زيادى از همين افراد به دليل گرسنگى و تشنگى و انفجار مين كشته مىشوند...». فيلي هاي شيعه عراق بمنظور تحقق خواسته ها و دفاع از حقوق اقليت دو و نيم ميليون فيلي حاضر عراق ؛ فعاليت هاي سياسي خود را عمدتا در قالب دو حزب بنام هاي « گروه فيلي هاي اسلامي عراق » ( The Islamic Fayli Grouping in Iraq يا Iraqi Faili ...
«رێخ براي / رێخ برايي» روايت داستاني محسن بنيويس از زندگي شاكه و خانمنصور
ظاهر سارايي سالها پيش، شايد بيست يا بيستوپنج سال قبل، كتابي با موضوع ضربالمثلهاي كردي جنوبي به نام «گهرداني ئهڵوهن» از مؤلفي عراقي به نام «محسن بنيويس» به دستم رسيد كه در آن، مؤلف با دقت تمام، ضربالمثلهاي كردي جنوبي را گردآوري، و به كردي سوراني شرح و معني كرده بود. سالهاي بسيار ديگري گذشت تا اينكه در همايشي فرهنگي كه اسفند 1385 در ههولير (اربيل) عراق برگزار بود، شركت و محسن بنيويس را ملاقات كردم. ايشان همراه با شماري از اهل فضل كردهاي فيلي عراق در آن همايش شركت كرده بود. يكي دو ماه پيش بود كه ايميلي از آقاي محسن بنيويس دريافت كردم كه طي آن از من خواسته بود زندگينامه و چند شعر كردي خودم را برايش بفرستم تا در تأليف جديدي كه در دست دارد از آن استفاده كند. من زندگينامه و شعرها را برايش ايميل كردم. ايشان چند روز بعد توسط شخصي دو عنوان كتاب برايم فرستاده بود؛ كتابي تاريخي با موضوع «ئيلي كهلهور له سهردهمي مهشروتيهتدا» يا ايل كلهر در عهد مشروطيت كه ترجمهاي از متني فارسي به كردي سوراني بود و در اينجا مورد نظر من نيست و كتاب ديگري به نام «رێخ برايي» كه رماني با موضوع شاكه و خانمنصور(خانمهسۊر)، شاعران شهير كرديگوي ايلامي در سدههاي پيش بود. كتاب را همان روز به دقت خواندم و تحت تأثير آن قرار گرفتم و خواستم مشتاقان زبان و ادب كردي جنوبي و خاصه مراجعهكنندگان به «ئيلام ئاسوو» را در لذت خوانش اين اثر شريك سازم. و قبل از آنكه به نگارش اين يادداشت آغاز كنم از آقاي محسن بنيويس خواستم تا مقدمهاي در معرفي خود و آثارش برايم بنويسد تا بيشتر با زندگي و سيماي ايشان آشنا شويم. ايشان لطف كرد و مطلبي را در اين باب برايم فرستاد كه عين نوشتهي ايشان را با اندك تصرفي در رسمالخط و بهكارگيري نشانههاي سجاوندي، ابتدائاً در ذيل ميآورم و بعد به باقي قضايا كه ورودي به رمان ريخ برايي اوست، ميپردازم: براێ ئازيزم كاك ظاهر سڵام و رێز ... ناوم: محسن بني ويس علي، ساڵي 1945 زايني له يهكي له دێهاتهيل شاري خانهقين هاتمه دنيا. ساڵي 1963 زايني خوهنيني دۊاناوهندي ههر له ههمان شار تهمام كردم. ساڵي 1965 زايني پهيمانگاي ئامادهكردن ماموستا له شاري «بعقوبه» تهمام كردم. بۊمه ماموستا له مهدرهسهيل خانهقين دهرس وهتمهوه. دۊاي بهياننامهي «11 ئازار» ساڵي 1970 زايني وه پێ رێككهفتن له ناوهين كورد و حكوومهت عراق و هاوكاري ماموستايل ئهو شاره تۊهنسيمن خوهنين كوردي له سهرجهم ديهات و شارهيل خانقين و جهلولا و قزرهبات و منهلي بچهسپنيمن. وهلێ ساڵێ ...
سرآغاز شعر کودکانهی کردی در ايلام
سرآغاز شعر کودکانهی کردی در ايلام کامران رحيمي مصطفی بیگی در سال1350درشهر مهران چشم به جهان گشود و تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش گذراند.پس ازآن به جهت وقوع جنگ تحميلی واشغال مهران توسط حزب بعث،راهی ايلام شد. وی درسال1376 موفق به اخذ مدرک فوق ليسانس از دانشگاه علم وصنعت تهران گرديد. در همان دوران به گردانندگان مجلهي کردي ئاوینه پيوست و با دلسوزي بسيار در معرفي کردي جنوبي ،گامهاي استوار برداشت. بیگی متخلص به « مهران فيلي» از شاعران نوپرداز ادبيات کردي در ايلام محسوب مي شود. او در اوان جواني در محافل ادبي به معرفي ادبيات پیشرو کردي پرداخت ودر اين راستا اهتمام تمام ورزيد. دغدغهي اصلي او درادبيات کردي، کشف فضاهاي نو، دميدن جوهرهي مدرنيته درمضامين شعر کُردي،پرهيزاز خلق تصاويرسنتی وتکراری وتلاش در جهت معیارسازی کردی جنوبی از طریق بهره گیری از قابلیتها و تواناییها وظرفیت های گویشهای کردی است.در واقع این اقدام اخیر وی، یعنی تلاش در جهت معیارسازی کردی، بسیار ستود نی است اما در پارهای موارد شاعر در برزخ فصاحت و اصالت کلام، اصالت را بر می گزیند! دیگر آن که منظور از معیارسازی یک گویش در هر زبانی،خاصه کردی استفاده ازواژگان مشترک بر اساس اصل استقرا و جمعیت گویشوران می باشد نه گرایشهای سلیقهای؛ که امید می رود شاعر با بازخوانی و تصحیح اشعارش راهگشای دیگران باشد؛ چه، در واقع از دید آسیب شناسی، خلع گویش معیار در کردی جنوبی و گرایشهای طایفهای شاعران و نپرداختن کلیهی نویسندگان به این مقوله، از جمله مصائب و مسائل ادبیات ایلام و کرماشان پس از افول زبان ادبی گورانی (هورامی) محسوب می شود. پر واضح است قدم در وادی ادبیات کودکان آن هم کردی بسیار دشوار وغامض است شاعر باید هم زمان چند فاکتور مهم از جمله: ادب، آموزش،روانی کلام، ریتم وآهنگ واژگان و از همه مهمتر فهم مخاطب را در نظر داشته باشد. بیگی با تسلط و توانایی خاصی - که از او انتظار میرفت- توانسته است با زبان روان در عین حال اصیل و خلق تصاویر تازه، آشنا، امروزی واز همه مهم تر با درونمایهی کردی وپرهیز از تقلید، اشعاری در خور بسراید. در ذیل چند نمونه شعر او که در واقع از نخستین تجارب در حوزهي ادبیات کودکانه در ایلام و کرماشان محسوب میشود با هم میخوانيم: « زاڕوو » یەک دو سێ زاڕوو ِخاسێ خوارد، نان و ماسێ چگ، وە کـڵاسێ کرده، وەر کرواسێ دە دەنگ و باسێ دروو، نیەنـاسێ هە، ئۊشێ راسـێ * یەک دو سێ چوار هەێ روڵەێ رێوار وتم وەت سەد جار: نـەچـی گـژدار دوویت سەرەو خوار چـۊ پـار و پێـرار هەم کەفیت وە خوار هـەم ...