اس خسته نباشی
خسته نباشی عشقم...
سلااااااااممیبینم که کامنت بارون کردی!ای دیوونه هندونه شب یلدارو هم که گذاشتی زیر بغلم میکشمت...اون شعرهم خیلی قشنگ بودجک هم میدونی میکشمت بخاطرش!دختر سی و سه ساله هم که محشر بود یاد یه چیزی افتادم کلی خندیدم!!!!خب حالا بزنگ مفصل بحرفیم دلم برات یه ذره شده بود...زنگیدی ولی زود رفتی دلم میخواست بیشتر بمونی اماخب نتونستی...شب به موقع بزنگ پس...وای خدا کی سه شنبه میشه برگردی خونه من دیگه اینقدر منتظر تلفنات نباشم...دلم گرفت.خب دیگه مواظب خودت باش عزیزم میخواستم عکس بذارم ولی نشد...باشه برا یه وقت دیگه...دوست دارم...
خسته نباشی عزیزم
بعد از تمام تاریکی های زمین که تاریکی شعرهای مرا ، درون خود می بلعد، تا آخرین نفسهای شعرم تو را غزل می کنممیخواهم نامم تنها اسمی باشدکــــــه در دفتر عاشقانه هایت به ثبــــت میـــرسدمیخواهم مالک همیشگیروشنی قلبت باشم و هرگاه تنها شدی تورا ببینم و تنهاییت را با سرانگشتانمرطوبم پاک کنم. هنوز زلالی نی نی چشمانت را زیارت نکرده ام... هنوز دستهایم از لمس دستانت سیراب نگشته است. تازه در کوچه آشنایی بودم که تو اسممرا روی اولین درخت حک کــردی و همانجا قسم خوردم تاهمیشهعاشقت بمانم.... داشتم رو چند تا از نقشه های پروژه هام کار میکردم الان که حوصله ام سر رفت گفتم بیام یه سر وبلاگم بزنم. فکرم همش پیش عزیزم هستش. الان حتما فرودگاه هستن، رفته که مامان بزرگ و بابا بزرگ رو بدرقه کنه واسه سفر حج عمره دیشب که ساعت 23:30 به بعد هر کاری کردیم نشد که بتونیم تو نت با هم حرف بزنیم آخرش هم گلم زنگ زد و با هم حرف زدیم صداش خسته بود و آروم حرف میزد و براش چند تا ترانه از دفتر ترانه های قدیمیم خوندم صدام که بد نبود ؟ بود؟ و همچنین براش آهنگ سیمین بری رو گذاشتم و گوش کردو همچنین خوشگلم هم آهنگ جزیره رو برام با اون صدای قشنگش خوند که خیلی زیبا بود صداش بهم آرامش میده گفتیم و خندیدیم و رفت که بخوابه و منم خوابیدم. درک نیازهای روحی و روانی کسی رو که دوستش داری خیلی مهمه و اینکه باید بتونی خوب تشخیص بدی که در مواقع مختلف باید چه عکس العملی نشون بدی و چگونه از عشقت و عزیزی که برات از همه مهم تره مواظبت کنی و همیشه به قلبش آرامش و اطمینان خاطر بدی که تو زندگیت مهمترین کسی هستش که تا حال پا گذاشته و برای همیشه مهمترین خواهد بود و خواهد ماند... کاش دیشب و نه تنها دیشب بلکه همه ی شبها پیشت باشم و سرت رو بزارم رو پام و وقتی دارم موهاتو ناز میکنم به خواب بری و با بوسه هام به دل و روحت آرامش بدم منتهای تلاش من، برای رسیدن به تو و در کنار تو قرار گرفتنه که زیباترین و مقدس ترین رابطه در دنیا همون با هم همنفس گشتنه و به آرامش رسیدن ... که من و تو هم از زندگی تنها آرامش رو آرزو کردیم.... امروز صبحی هم رفته بودم کارخونه که حدود 11:30 برگشتم شرکت و گلم زنگ زد و ساعتی با هم دیگه حرف زدیم. قربون اون دستای خوشگلش برم که همش از دیروز داشته تو خونه کار می کرده... مامانش که کمتر کمکش میکنه و همش مهمون و اینا میاد و میره و باباش هم که فردا صبحی از کربلا می رسه گفت که مجبوره بره دنبال میوه و شیرینی و دسته گل و ... میدونم میتونی همه ی این کارها رو بکنی ولی انصاف نیست که کوچولوی من اینهمه بیافته تو دردسر و همش بره اینور و اونور و شب با هزار خستگی سرش رو بزاره رو بالش و بخوابه ناهار ...
عشقم خسته نباشی.......
سلااااااااااااااااام نانازم الان عشقم سرکاره...این روز دومه.......... خسته نباشی عزیز دلم دوستای خوبم خودش میدونه میخوام شمام بدونید من دیووووووووونشم فقط اومدم بگم ب یادتم عمرم........ دوستت دارم هوااااااااااارتاااااااااا فعلا بای
اس ام اس سنگین و معنی دار نیمه دوم شهریور 92
بعضیها حرفی میزنندو دلت را میشکنند ...!بعد به سادگی روبروی این قلب شکستهمیایستند و میگویندناراحت شدی؟؟؟چقدر زود رنجی تو من که چیزی نگفتم... به خاطر کندن گل سرخ اره آورده اید!؟ چرا اره؟ فقط به گل سرخ بگویید "تو" هی تو خودش می افتد و میمیرد..... برای بودن گاهی لازم است که نباشی... شاید نبودنت ٬ بودنت را به خاطر آورد اما دور نباش.. دوری همیشه دلتنگی نمی آورد.. فراموشی همان نزدیکی هاست... چـه سـادهبـه اعـتبار دسـتـانـتزمیـن خوردم !!!! فرستنده: ریحانه ما بدهکاریم به یکدیگر به تمام "دوستت دارم " های نا گفته ای پشت دیوار غرورمان ماندند و ما آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم منطقی هستیم ... حالا که رفته ای مرد شده امبسته بسته سیگار می کشمتا تو را دود کنم در خیال خسته ام..... حسه قشنگیه ؛ وقتی که يواشکي برگردي تا بتوني عشقتو نگاه کني .... بعد ببيني که اون دستاشو گذاشته زير چونه اش و زل زده بهت یادته عشقم؟؟؟ مخاطب خاص نه اینکه...!!!.دردی نیست...!!!.گلویی نمانده...!!!.برای فریاد...!!! وقتــــــی "رفتــــــی" تا آخــــــر "بــــــرو" وقتــــــی "مانــــــدی" تا آخــــر "بمــــان" ایــــــن تــــــن.....خستــــــه ســــــت ! از نیــــــمه رفــــــتن ها............. از نیــــــمه مانـــــدن ها.... .. گاهی خوب اَست آدَم بِدانَد وَقتِش رِسیدِهدَست بِکِشَدرَها کُنَدقَبول کُنَد کِه جَنگیدَن بَس اَست …گاهی بایَد بِگُذاری سَرنِوِشت بیایَدروزِگار خودی نِشان بِدهد …هَمِه چی دَست بِه دَستِ هَم دَهَد تا اوضاع رَقَم بِخورَدتو ساکِت وَ سَرد تَنها وَرَق بِخوری ! بی حس شده ام.. ازدرد,ازبغض!! فقط گاهی خط اشكی صورتم رامی سوزاند! چِقَــدر سَخــت اسـتـــکِـــه بِبینـــیغَـــریبِـــه هــ ـآ بِهتَــــر اَز آن یِــک نَفــراِحســـآسَـــت رآ مــی فَــهمَند ... دلگیـرم از ایــن قابهـای مضحک بــی روح لبخندهـای خـشک احوال پـرسـی هـای معمـولـی چشــمان من ٺـصـویـری از جـنس نـگاه تو می خواهـد . . .!! بـه سلامتیـه بعضـی از خاطـرات خوشی که هنـوزم وقتـی یادشـون میـوفتـی بـا یـه لبخنــد کـوچولـو کـنـج لبـت تـا چنـد لحظه حــال و هواتـو بـدجوری عـوض میکنـه.. مدتهاست تو را ندیده ام چشمهایم هوای شرجی گرفته اند که باشی لمس گونه هایت هوای چشمانم را عوض میکند نظر یادتون نره ..
خسته نباشی سرنوشت....!
روزها يكی پس از ديگری به پايان می رسند... و در پی روزها عمر من... خسته نباشی سرنوشت....! می بينی؟! دست در دستان تو تمام راه را بيراهه رفتم شنيدم كسی ميگفت: چشمانت را ببند! اعتماد كن... به قيمت تمام روزهای رفته چشم هایــم را بستم... اعتماد كردم...! بهای سنگينی داشت اعتماد ! روزی... چشمانم را باز كردم؛ چيزی به نام " عشـــــق " در راهِ همپا شدنِ با تو به تاراج رفته بود!