اسرار جادو گری
سحر و جادو و جادوگری و راه حل های آن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ سحر و جادو و جادوگری و راه حل های آنوَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ (97) وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ (98) ﴿المؤمنون﴾و بگو : « پروردگارا ، از وسوسههاى شيطانها به تو پناه مىبرم .و پروردگارا ، از اينكه [ آنها ] به پيش من حاضر شوند به تو پناه مىبرم . »وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْکِ سُلَيْمَانَ وَ مَا کَفَرَ سُلَيْمَانُ وَ لٰکِنَّ الشَّيَاطِينَ کَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السحر وَ مَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَ لاَ يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿آیه 102سوره البقرة، ﴾و آنچه را كه شيطان [ صفت ] ها در سلطنت سليمان خوانده [ و درس گرفته ] بودند ، پيروى كردند . و سليمان كفر نورزيد ، ليكن آن شيطان [ صفت ] ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مىآموختند . و [ نيز از ] آنچه بر آن دو فرشته ، هاروت و ماروت ، در بابِل فرو فرستاده شده بود [ پيروى كردند ] ، با اينكه آن دو [ فرشته ] هيچ كس را تعليم [ سحر ] نمىكردند مگر آنكه [ قبلاً به او ] مىگفتند : « ما [ وسيله ] آزمايشى [ براى شما ] هستيم ، پس زنهار كافر نشوى . » و [ لى ] آنها از آن دو [ فرشته ] چيزهايى مىآموختند كه به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند . هر چند بدون فرمان خدا نمىتوانستند به وسيله آن به احدى زيان برسانند . و [ خلاصه ] چيزى مىآموختند كه برايشان زيان داشت ، و سودى بديشان نمىرسانيد . و قطعاً [ يهوديان ] دريافته بودند كه هر كس خريدار اين [ متاع ] باشد ، در آخرت بهرهاى ندارد . وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدند اگر مىدانستند .جادو و جادوگريانسان برترين مخلوق روي زمين است الله تباركت وتعالي در او نيرو وقدرت شناخت اشيا را قرار داده وآسمان، زمين وموجودت آن را تابع وبراي او مسخر گردانيده است . اما گاهي بعضي از انسانها ، مقام خود رافرامو ش كرده وبه آساني تحت تاٌ ثير اوهام ، خرافات ووسوسه هاي شيطان و شيطان صفتان قرار مي گيرند . شيطانهايي كه هميشه در كمينند تا با حيله هاي گوناگون ...
فال و فال گیری، طلسم و جادوگری
ورود بدون مجوز به حیطه غیب و باطن... اشاره: غیب فضائی تاریک و سیاه نیست. غیب پر از موجوداتی است که به چشم ما نامرئی می آیند اما این موجودات مطابق قوانین آن جهان زندگی می کنند، می جنگند، می میرند، می کشند، مجازات می شوند، ازدواج می کنند و... اگر بخواهیم از متعارف ترین شان نام ببریم باید از لشکر عظیمی از انواع مختلف فرشتگان راهنما، مراقب و محافظ، مجازات گر و... تا جنیان صلح جو و مثبت، یا شرور و شیطانی نام برد. اما موضوع فال، پیشگوئی، طلسم و جادوگری که یک سر آن در حوزهٔ غیب و باطن است مسلماً سئوال های زیادی را برمی انگیزد. از این رو به سراغ کسی رفتیم که در دسترس ترین فرد مطلع در این امور و نزدیک به یک دهه است که در این زمینه مطالعه و تحقیق دارد و البته ترجیح می دهد اسمی از او برده نشود که ما هم به رسم امانت، همین کار را می کنیم. چرا پیشگوئی و فال گیری برای مردم جذاب است؟دلایل پیچیدهٔ روانی مطرح نیست زیرا انسان فطرتاً در جستجوی ناشناخته هاست و توجه اش به آن جلب می شود و دلیل ساده و ظاهری آن این است که آدم ها دوست دارند اگر اتفاق ناخوشایندی قرار است بیفتد زودتر از آن باخبر شوند اما در اغلب موارد این جستجو شکلی ناهنجار به خود می گیرد و در لباس فال گیری بروز پیدا می کند. آیا واقعاً می شود آینده و اتفاقات آن را پیش بینی کرد؟هر شروعی پایان خودش را دارد در جهان مادی و خطی ما اتفاقات روند طبیعی خود را طی می کنند. اتفاقات آینده حاصل افکار و اعمال ما در زمان حال است. کسی که دارای آگاهی بالا و روشن بینی باشد و به قوانین و الگوهای حاکم بر هستی آگاه باشد از روی عملکرد فعلی ما می تواند نتیجه آن را حدس بزند (دقیقاً مثل یک معادله ریاضی) که البته چنین افرادی بسیار بسیار نادرند. همچنین اگر کسی بتواند فارغ از محدودیت زمان، آینده را ببیند، (در زمان سفر کند یا رویاهای صادقانه ببیند) می تواند اتفاقات آینده را پیش بینی کند. گفته می شود نوستراداموس پیشگوی معروف فرانسوی به آینده سفر می کرد و وقایع را می دید. فال گیران چه چیزی را پیشگوئی می کنند؟یک بار بدون قضاوت نگاهی کنید به کاغذهائی که به واسطه حرف های یک فالگیر سیاه کرده اید. حدود ۹۰% از حرف های آن ها و شاید هم بیشتر دربارهٔ گذشته است و حدود ۵% آن به آینده مربوط می شود زیرا، برای یک انسان در خصوص یک موضوع احتمالات زیادی وجود دارد که بسته به عملکرد گذشته آن فرد، یک احتمال قطعی می شود اما وقوع آن احتمال، به طور هنرمندانه ای توسط روح خود شخص محرمانه باقی می ماند و جدی گرفتن یک احتمال، برحسب فال و قبول آن، به عنوان سرنوشت، هم اشتباه است و هم خطرناک. واضح تر بگویم: در مراتب کالبدهای اختری انسان ...
جادو
جادوی عام یا جادو در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی ست. اصطلاح انگلیسی فنون سحرآمیز(به انگلیسی witchcraft) شامل قسمتی از این گونه پدیده هاست. و آنهم شامل جادوی خاص است. جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی(به عربی سحر و به انگلیسی Magic): فنّی ست مرموز برای اثرگذاری بر عالم مادّه با دخالت ارادهٔ جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری ؛چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست. چه ورد بحواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژهٔ جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم: واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفادهٔ آن در بین مردم.کاربرد اصطلاحی این واژه. یعنی هرچه در جایی جادو خوانده شده در این قسمت بررسی میشود.معرّفی جادوی عام و انواع آن. یعنی تمام اعمال عجیب.معرّفی «دانش نظری جادو» معروف به نظریههای جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب میدهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچ گونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطهٔ علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده. امّا چون تلاش به روش علمی و روش های کهن در این زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز در این مورد ارائه شده، نمیتوان جنبهٔ دانش آن را کنار گذاشت.معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن میگوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟»معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» یا «sorcery»: پر حجم ترین قسمت مبحث است. زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت میکند.همراه این ها تاریخ جادوگری و بازتاب جادوگری در فرهنگ ها هم بررسی میشود واژه شناسی جادو در زبان پهلوی jâdug بودهاست. معادل انگلیسی آن واژهٔ «magic» است، که از واژهٔ «Magus» گرفته شده که در فارسی قدیم نام یکی از موبدان ستاره شناس زردشتی نه نام «maguš» یا «مجوس» بوده که یعنی «مربوط به منطقه Medes». Medes به معنی قلمروی ماد است. واژهٔ مجوس پس از مدّتی به معنای عامّ دیگری به کار رفت. لازم به ذکر میباشد کتاب مقدس رزتشتیان[اوستا] 5 قسمت میباشد که یک قسمت آن مربوط به جادوگری[جادوی سفید]می باشد و این بخش مجیک نامیده میشود که مغ ها[روحانیون زرتشتی]بعد از آموزش های مجیک به سطح ماگی یا مجیکن نایل میشدند نکته:به طور روشن مشخص نشده که واژه مجیک ایرانی میباشد یا نه،اما شواهد و مدارک زبانشناسان و تکرار این کلمه در نوشتهها حکایت از ایرانی بودن آن دارد،اما تا کنون کسی جواب روشنی به منشائ این کلمه در زبان اوستایی نداده استمعانی اصطلاحی در ...
جادو
جادوی عام یا جادو در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی است. اصطلاح انگلیسی فنون سحرآمیز(به انگلیسی witchcraft) شامل قسمتی از این گونه پدیدههاست. و آنهم شامل جادوی خاص است. جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی(به عربی سحر و به انگلیسی Magic): فنّی ست مرموز برای اثر گذاری بر عالم مادّه با دخالت اراده جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری؛ چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست، چه ورد بخواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند. ورد خواندن و انجام عملیات بدنی بدون کار برد وسایل سحر خوانده میشود. در اموری که جادوگر از وسایل یا موادّی استفاده کند، اتلاق طلسم مستعمل است. برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژه جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم: 1. واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفاده آن در بین مردم. 2. کاربرد اصطلاحی این واژه. یعنی هر چه در جایی جادو خوانده شده در این قسمت بررسی میشود. 3. معرّفی جادوی عام و انواع آن. یعنی تمام اعمال عجیب. 4. معرّفی «دانش نظری جادو» معروف به نظریههای جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب میدهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچگونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطهٔ علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده یا اگر شده دسترسی ما به آن مقصور بوده است. امّا چون تلاش به روش علمی و روشهای کهن در این زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز در این مورد ارائه شده، نمیتوان جنبهٔ دانش آن را کنار گذاشت. 1. معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن میگوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟» 2. معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» یا «sorcery»: پر حجمترین قسمت مبحث است. زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت میکند. همراه اینها تاریخ جادوگری و بازتاب جادوگری در فرهنگها هم بررسی میشود واژهشناسی واژه «جادو» در زبان پهلوی jâdug بودهاست. لیکن در پهلوی و نوشتههای کلاسیک فارسی از جمله شاهنامه کلمه «جادو» به معنی شخص جادوگر است. عملی که این شخص انجام میدهد «جادوی» است که به معنی جادوگری است یعنی امروز بهاشتباه «جادوی» را «جادو» میگویند و ناچار «جادو» را «جادوگر» میگویند. دو نمونه از کاربرد «جادو» در معنی اصیل آن ذکر میشود: در خوان چهارم رستم (زن جادو=جادوگر) در شاهنامه آمدهاست «چو آواز داد از خداوند مهر / دگرگونه گشت جادو (=جادوگر) بهچهر». در مثالی اخیرتر سعدی ...
خان چهارم رستم و سرود دهم اودیسه
سیرسه و زن جادو تفاوت در بنیان تفکر، تفاوت نگرش ها و سپس تفاوت قصه هایی را موجب می شود که اصول زندگی یک جامعه را نشان می دهد؛ این امر در خان چهارم رستم و سرود دهم اولیس دیده می شود. جادو زنان در هر دو قصه نقشی اساسی در برخورد با مردانی با سرشت پهلوانی دارند. سیرسه، جادو زنی زیباگیسو و نیرنگ باز است که به جهان بغ بانوان تعلق دارد و جاودانه زیبا و جوان است. جادو زن خان چهارم رستم با نام عام جادو زن، گنده پیری پر آژنگ و نیرنگ است که از جهان دروندان و اهریمنان می آید و خود را به جادو آراسته و زیبا می نماید. هر دو زن، سرشت نابودگرانه دارند و مردان را از راه به بی راه می کشانند. سیرسه با جادویش مردان را به شیر، گرگ و خوک مسخ می کند، تنها اولیس به چاره جویی هرمس ـ ایزد اولمپی ـ از مسخ شدگی رهایی می یابد؛ همین امر باعث می شود سیرسه او را به خود فرابخواند و به بسترش دعوت کند. قدرت برتر اولیس، بغ بانو را به تسلیمی نیرنگ آلود می کشاند اما اولیس آن را با سوگندانی گران که از هرمس آموخته بود بی اثر می کند. جادو زن خان چهارم رستم برآیند خواهش و هوس درون اوست که تجسم یافته تا او را گمراه کند. رستم تا زمانی قدرت برتر بر او به شمار می رود که تسلیم خواهش درون نشود و اولیس زمانی قدرت برتر بر سیرسه می شود که بتواند با بی اثر کردن نیرنگ هایش به بستر او راه یابد. خوراک و نوشاک دام های فریبی هستند که این زنان پیش روی مردان قرار می دهند تا آنان را به دام نابودی بکشانند. خدایان ـ هرمس در سرود دهم اولیس ـ به اولیس یاری می رسانند و برایش چاره جویی می کنند تا او بر اسرار نیرنگ بازانه ی بغ بانو آگاه شود و بتواند با آن مقابله کند اما رستم یاریگری به جز خوی تربیت شده اش ندارد! او آماده ی افتادن به دام زن جادو می شود؛ لحظه ای حساس است اما وی عادت دارد پیش از دست به سفره بردن و خوردن، خداوند را ستایش کند براساس همین اصل تربیتی، ماهیت زن جادو بر رستم آشکار می شود و او از دام می رهد. یاری خداوندان در سرود دهم اولیس ماهیتی عینی و ملموس دارد هرمس گیاه مولی را به اولیس می دهد تا او را در برابر جادوی سیرسه مصون کند اما رستم از طریق آموخته های تربیتی و اخلاقی اش که امری درونی و معنوی است در خان چهارم به مصونیت از دام فریب جادوان میرسد. رستم مردی است که پهلوانی را به نژاد، به تربیت و به سرشت دریافته که با ماهیت انسانی اش پیوند خورده و اولیس مردی است که نژاد و سرشت او را شایسته پهلوانی کرده زیرا او نسب به خدای خدایان زئوس می برد و سیرسه همواره او را با صفت زادهی زئوس می خواند. سرنوشت هر دو ...
اسرار کف دست
اسرار کف دست هرچند برای کسانی که هیچ اطلاعی از این علم ندارند ، شگفت جلوه خواهد کرد ، در شکل اسلامی اش مستقیما به ، علم الاسماء ، وابسته است . قرارگیری خطوط اصلی در کف دست چپ شکل عدد 81 را می سازد و در کف دست راست 18 را که مجموع آنها 99 یعنی مجموع اسماء الهی است .... و نام الله را پنج انگشت هر دست می سازد: بدین ترتیب که انگشت کوچک الف ، انگشت دوم لام ، انگشت میانی و انگشت اشاره لام دوم ، و انگشت شست ه را می سازد .............
اسرار جن (4)
چشم برزخیچرا شما آدما این شکلی شدید ؟ این سوالی بود که یکی از موکلین جن از من پرسیده بود و خیلی ذهن منو به خودش مشغول کرده بود .وهمین سوال عاملی شد که به خودم بیام و تغییر رو شروع کنم .هدفم از نوشتن این پست اینه که این سوال رو واسه شما هم مطرح کنم تا شاید بار معنایی اون واسه پیدا کردن راه ورسیدن به خود آرمانی تون کمکتون کنه .خیلی احساس بدی داشتم واسه یکی دونفر از آشنا ها ناراحت بودم از رفتارهای ناجوری که داشتن و از حسادتا وبداخلاقی ها شون .بغض کرده بودم از ناراحتی ظلمی که اینها به خودشون میکنن ناراحت بودم .دلم مثل کوره داغ شده بودو قلبم درد میگرفت .واسه همین اومدم توی خیابون تا هوایی عوض کنم ،ولی انگار هیچ جور نمیشد از اون احساس بد خلاصی پیدا کنم.یه دفعه یکی از دوستای مخفی ام (از جنیان مومن) برای تسکین رنجم به من نزدیک شد .بعد از لحظه ای گفت چرا شما آدما این شکلی شدید ؟پرسیدم چه شکلی ؟گفت خودت نگاه کن. لطفی فرمودند و یه لحظه نگاه خودشونو در اختیار من گذاشتن.یعنی من از نگاه اونا همه چیز رو میدیدم .(البته چشم برزخی ودید باطنی شکلهای مختلف داره که تقریبا مشابه همن ). یه لحظه نزدیک بود از شدت تعجب دیوونه بشم هر جایی که نگاه میکردم پر از خشم و کینه بود پر از دشمنی پر از حسادت و کفرو تهمت انگار هرکدوم منو یاد یه حیوون مینداختن. یکی مثل گرگ میخواست دیگری رو بدره یکی مثل روباه میخواست به دیگری مکر کنه .نه یک حیوون بلکه مجموعه ای از اون توی وجود یک نفر ............ بی اختیاریاد این مصرع افتادم که قبلاشنیده بودم /آدم شدن چه آسان انسان شدن محال است/اما یه صدایی توی گوشم یواش گفت/ حیوان شدن چه مشکل آدم شدن محال است/همینطور که از کنار ساندویچی رد میشدم میدیدم که چطور با ولع چرک خون کثافت رو با لذت میخوردن و بعددر قبالش مال دزدی رو پرداخت میکنند .واونوقت سوار ارابه مرگ میشن ومیرن مثلا دنبال خوشبختی شون.زمانی حال بدم به اوج خودش رسید که واسه ناهاربه رستوران رفتم و دیدم با هر قاشق چرک و خون و کرم و چشم و..........بالا میاد . خواهش کردم التماس کردم تا این نگاه رو از من بگیرند با این حال تا یک هفته نمی تونستم غذا بخورم .دست به دامنشون شدم و گفتم از کجا غذای سالمی پیدا کنم ؟فرمودند پاکترین غذا برای شما غذائیه که از پول مهریه همسر به شما بخشیده میشه .یعنی مقداری از مهریه رو به همسرتون بدید واون به شما اون پول رو هدیه کنه .از اون پول میتونید غذا بخرید وبخصوص در ایام ذکر استفاده کنید.تازه میفهمیدم که چرا در ایام ذکر خیلی از ختم هام قبول نمیشه وبی نتیجه میمونه. با این تجربه به خودم اومدم که قبل از اینکه از دیگران دلگیر بشم بهتره یه نگاه به خودم ...
معمای قصر کورال کسل ( قصری که تنها یک نفر ان را ساخت )
قانون وزن و اهـرام<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> "جی کاتی" کاپیتان نیروی هوایی ملی آمریکا در این باره می گوید : اندازهگیری فاصله منطقه قصر مرجانی تا نقطه صفر طول جغرافیایی و فاصله آن تا طولنود درجه جغرافیایی و محاسبات تخصصی تر و دقیق تر نشان می دهد این قصر درمنطقه ای است که امکان آن وجود داشته که لیدز کالنین با استفاده از نیرو هایزمین سنگ ها را بلند کند. در بعضی از مناطق نیروی جاذبه، قدرت کمتری داردو همین خاصیت سبب دیدن اجسام ناشناخته مثل موجودات فضایی نیز می شود. وقتیاز خود او پرسیدند که چطور این کارها را انجام داده است، فقط پاسخ داد او"قانون وزن و اهرام"را میداند. او یک بار گفت: « من اسرار اهرام را کشف کرده ام، من دریافته ام کهچگونه مصریان باستان و مردم قدیم پرو و آسیا با ابزار ابتدایی می توانستندقطعات بزرگ سنگ را بلند کنند و روی هم بگذارند. " لیدز کالنین در سالهایی که در خانه منحصر به فرد خود زندگیمی کرد چند مقاله نوشت. در یکی از آنها به نام "جریان مغناطیس " نتایج دوسال آزمایش بر روی مغناطیس درج شده است. او در این مقاله آورده است: « مغناطیس واقعی ماده ای است که در فلز جریان دارد. تمام ذرات فلز دارایخاصیت مغناطیسی هستند و هر دو قطب مثبت و منفی را دارند. آنها همیشه درحرکتند و پیوسته از یک نوع مغناطیس به نوعی دیگر تبدیل می شوند. اگر ازاین مغناطیس ها به درستی استفاده شود، آنها صاحب قدرتی وصف نا شدنی میشوند.!! آیالیدز کالین با این حرفها می خواسته مردم را فریب دهد و قصر مرجانی خود رااسرار آمیز تر جلوه دهد؟ آیا او روشی هوشمندانه برای حمل سنگهای بزرگ بااهرم و قرقره یافته بود؟ ویا از نوعی جادو و افسون گری پیروی کرده بود ؟شاید هیچ گاه پاسخ این سؤالات را پیدا نکنیم زیرا که کالنین در سال 1951اسرار خود را با خود به گور برد. اسراری که همانند اهرام مصر و عجایبآمریکای جنوبی در انتظار کشف شدن هستند.دوستانی که میخواهند تصاویر و اطلاعات بیشتری از این موضوع را مشاهده کنند – میتوانند به لینکهای زیر مراجعه کنند . تصاویر - اطلاعات "گرداوری – بابک نامی" about.com [email protected] Yahoo ID = Jalal_webid