استعاره مفهومی

  • استعاره‌هایی كه با آنها زندگی می‌كنيم، جورج ليكاف و مارك جانسون؛ ترجمه حسن شعاعی

      اشاره: آیا حقیقت دارد كه نه فقط شاعران، بلكه همه‌ی ما– خواه به این امر واقف باشیم یا نه– با استعاره سخن می‌گوییم؟ و یا فراتر از آن، آیا درست است كه ما به مدد استعاره زندگی می‌كنیم؟ نویسندگان كتاب «استعاره‌هایی كه با آنها زندگی می‌كنیم»(1) (جورج لیكاف George Lakoff زبان‌شناس و مارك جانسون Mark Johnson فیلسوف) بر این باورند كه استعاره فقط موجب وضوح و گیرایی بیشتر اندیشه‌های ما نمی‌شود، بلكه عملاً ساختار ادراكات و دریافتهایِ ما را تشكیل می‌دهد. به عنوان مثال، در نظر گرفتن امر ازدواج به مثابه یك «پیمان یا معاهده» به توقعات و انتظاراتی [از جانب طرفین] منجر می‌شود؛ متفاوت با انتظاراتی كه معلولِ نگریستن به ازدواج به منزله‌ی یك «بازی تیمی»، «توافق مشترك»، «رولت روسی»(2)، «پیوندی ناگسستنی» یا «سنتی دینی» است. وقتی حكومتی دشمنانش را مشتی «خر» یا «دلقك» در نظر می‌گیرد، [معنایش آن است كه] آنها را خطرات چندان جدی ای تلقی نمی‌كند؛ اما اگر آنها را «ایادی كمونیست‌ها» ببیند، [به این معناست كه] در واقع آنها را جدی گرفته است. كتاب استعاره‌هایی كه با آنها زندگی می‌كنیم– كه این مقاله چكیده‌ای از آن است(3)– موجب شده تا بسیاری از خوانندگان به شناختی تازه از این موضوع برسند كه چگونه استعاره نه فقط عمیقاً دیدگاه كنونی ما را در زندگی شكل می‌دهد، بلكه همچنین موجد توقعات و انتظاراتی می‌گردد كه تعیین كننده‌ی زندگی آینده‌ی ما هستند.(4)مفاهیمی‌كه با آنها زندگی می‌كنیمدر نظر اكثر مردم، استعاره [صرفاً] ابزار تخیل شاعرانه و آرایه‌ای بلاغی است؛ یعنی موضوعی كه نه به كاركرد معمولیِ زبان، بلكه به كاركرد غیرمعمول زبان مربوط می‌شود. به علاوه، استعاره عموماً خصیصه‌ای مختص زبان تلقی می‌گردد؛ موضوعی كه سر و كارش نه با اندیشه یا عمل، بلكه با واژگان است. به همین دلیل بیشتر افراد گمان می‌كنند كه بدون [وجود/ استفاده از] استعاره با هیچ مشكلی مواجه نخواهند شد. [اما اتفاقاً] برعكس، ما به این نتیجه رسیده‌ایم كه استعاره سرتاسر زندگی روزمره را، نه فقط در [عرصه‌ی] زبان، بلكه همچنین در [حوزه‌ی] اندیشه و عمل، در بر گرفته است. نظام مفهومی‌هر روزه‌ی ما، كه بر اساس آن فكر و عمل می‌كنیم، ماهیتی اساساً مبتنی بر استعاره دارد.مفاهیمِ حاكم بر اندیشه‌ی ما فقط شامل موضوعات فكری نمی‌شود، بلكه همچنین اعمال روزمره‌ی ما را– تا پیش پا افتاده‌ترینِ جزئیات– در بر می‌گیرد. ساختار ادراكات، نحوه‌ی مراوده‌ی ما در جهان، و چگونگی تعامل ما با سایر افراد را همین مفاهیم [ذهنی] ما تشكیل می‌دهد. بنابراین، نظام مفهومی‌ما نقشی اساسی در تعریف واقعیات روزمره ...



  • فیلمی از جرج لیکاف درباره شروع کار روی نظریه استعاره مفهومی

    فیلمی از جرج لیکاف درباره شروع کار روی نظریه استعاره مفهومی

    جرج لیکاف از مشهورترین زبانشناسان مکتب شناختی است. در این فیلم که مدتها قبل دوست خوبم آقای امیر احمدی ارسال کرده بودند نحوه آغاز کار خودش رو بر روی نظریه استعاره مفهومی توضیح می‌ده. این نظریه از مهمترین و تاثیرگذارترین نظریات در زبانشناسی شناختی هست. فیلم به زبان انگلیسی پخش می‌شه.دریافت فیلم

  • استعاره ، الهام ، ایهام

    استعاره چیست؟ چرا به استعاره میپردازیم؟ ایهام چیست؟ تفاوت ایهام و استعاره در چیست؟ الهام کجای حد فاصل استعاره و ایهام قرار گرفته است؟ آنچه در مورد استعاره می توان بیان کرد این است که واژه ای همچون استعاره تعاریفی عمیق در پس خود دارد.استعاره به بیان واقعیت به شکلی دیگر گفته می شود. در حقیقت پوسته ای رمز گونه از حقیقت بر تن دارد. استعاره اصولا باید یگانه باشد به شکلی که برای عموم معنای واحدی داشته باشد. حال اگر بخواهیم در معماری استعاره ای مطلوب را مثال بزنیم می توان به مفاهیمی که در موزه یهود برلین در کالبد معماری خلق شده است اشاره کرد. در واژه ایهام معانی فراوانی ایجاد شده است.همین چند معنا بودن واژه ایهام باعث می شود تعاریف مختلفی نیز برای آن بیان شود.اگر به صورت کلی بخواهیم با ایهام آشنا شویم می توانیم از پوسته ای سخن بگوییم که به تعداد مخاطبین معنا در خود نهفته دارد. حال این معانی آگاهانه ایجاد شوند یا تنها برداشت شخصی افراد باشد و خالق آن هیگونه پیش زمینه ذهنی از آن نداشته باشد. الهام گرفتن یعنی درک وجودی یک حقیقت و استفاده از مطلوب های آن در جهت خواسته های خود. این تعریف شاید کمی سنگین به نظر برسد امه اگر بخواهیم تعریفی ساده تر بیان کنیم می توانیم بگوییم الهام ، استعاره ایست که لزوما نیاز به نمایش در دید عموم را ندارد.مانند الهام گرفتن از طبیعت در خلق سازه ای جدید. سخنان فوق تنها تعاریف عامیانه و رایج از واژه هاییست که به بحث در مورد آنها خواهیم گرداخت. اگر بخواهیم تعاریف بالا را به چالش بکشیم باید چهار چوب فکری حاظر را قبول نداشته باشیم و در مقابل چهار چوب فکری خود را بیان کنیم. آنچه به استعاره معنا میبخشد وجود حقیقتی است در پس آن. حال اگر این حقیقت یک مفهوم عمومی باشد که با اولین نگاه قابل درک باشد که استعاره تعریف خود را از دست خواهد داد و خود به جانشین حقیقت بدل میشود که با درک کامل حقیقت به حقیقت میپیوندد و با آن یکی خواهد شد.پس دیگر استعاره نیست.و اگر حقیقت برای عموم مفهومی واضح نباشد آنگاه باید خالق اثر در کنار استعاره ایستاده باشد و از حقیقتی که در پس استعاره اش نهان است سخن بگوید که این باز استعاره مفهوم واحد خود را از دست خواهد داد و به مفهومی( در صورت غیاب خالق) نسبی تبدیل می شود که این خود حقیقت را نسبی خواهد کرد و باز هم استعاره معنای خود را از دست خواهد داد. در تعریف بالا استعاره به عاملی تبدیل می شود که فقط بتواند ذهن را به تفکر وادارد و این همان مفهوم ایهام است.اینجاست که ایهام و استعاره در هم تنیده می شوند و در نهایت یکی خواهند شد. حال باید دید چرا در یک بنای معماری( یا هر اثر هنری ...

  • نگاهی به استعاره در آرای متفکران جدید و معاصر

    نگاهی به استعاره در آرای متفکران جدید و معاصر نوشته حاضر نه پیشینه مطالعات درخور توجهی از استعاره است و نه مدخلی بر آن، چه که نگاشتن چنین پیشینه یا مدخلی کتابی جداگانه می طلبد. به عنوان پیشینه مطالعات مختصر و البته سنتی استعاره کتاب «استعاره» نوشته ترنس هاوکس، ترجمه فرزانه طاهری کتاب سودمندی است؛ کتاب «زبان شناسی و ادبیات» دکتر کورش صفوی تاریخچه چند اصطلاح است و یکی از این اصطلاحات نیز استعاره است؛ یکی از معدود کتاب هایی که به معرفی نظریات جدید و رادیکال در باب استعاره؛ پرداخته کتابی است با نام «استعاره؛ ابزار زیبایی آفرینی و مبنای تفکر» که به کوشش فرهاد ساسانی و توسط انتشارات حوزه هنری منتشر شده است. اگر با زبان غربی آشنایید، سری هم به کتابخانه فرهنگستان هنر و دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی بزنید، در اولی مجموعه مقالات بسیار مهمی در تاریخ مطالعات استعاره می یابید تحت عنوان «استعاره و فکر» به کوشش اندرو اورتنی و همین طور ترجمه انگلیسی «استعاره زنده» ریکور را و در دومی کتاب های لیکاف و جانسون (مثل «استعاره هایی که با آنها زندگی می کنیم» و «زن و آتش و چیز های خطرناک») را می توانید ببینید. آرای ریچاردز را می توان نقطه عطفی در مطالعات استعاره دانست. ریچاردز با توجه به نسبیت معنا و ذاتی بودن ابهام برای زبان می گوید استعاره اصل همه جاحاضر زبان است. ما قادر نیستیم بدون استعاره، سه جمله یک کلام سیال عادی را بیان کنیم.حتی در زبان خشک علوم تثبیت شده هم نمی توانیم آن را ریشه کن کنیم. یعنی استعاره کاربرد غیرمعمول و خاص زبان نیست بلکه کل زبان، اساساً استعاری است. استعاره حاصل زبان است و به گونه ای پنهان در معنا اثر می گذارد، استعاره نوعی فرآیند زبانی است. ریچاردز معتقد است که نقش اصلی استعاره، توسعه زبان است. استعاره، واقعیت را توسعه می دهد و واقعیت می سازد. تاثیر آرای ریچاردز را باید در نوشته های ویلیام امپسن، اون بارفیلد و فیلیپ ویلرایت دنبال کرد.یکی از زبان شناسانی که مطالعات او درباره استعاره واجد تحول بزرگی در این زمینه بود رومن یاکوبسن است. یاکوبسن در بررسی اختلالات زبان پریشی به این نتیجه رسید که دو اختلال «مشابهت» و «مجاورت» رابطه نزدیکی با استعاره و مجاز دارند.در استعاره وجود یک شباهت، چیزی را جایگزین چیز دیگر می کند و در مجاز بیشتر توالی یا همجواری موجب این امر می شود. یاکوبسن با بررسی مبتلایان به اختلال مشابهت پی برد آنها در کاربرد کلمات مترادف و کلمات در ارتباط با یک شیء واحد دچار اشتباه و دردسر می شوند، اما جایی که رابطه همجواری یا موضوعیت مطرح است، مشکلی ندارند و به عنوان مثال ...

  • موضوعات تحقیق برای درس روشها و نظریه‌های طراحی

    موضوعات تحقیق برای درس  روشها و نظریه‌های طراحی: علی اصغرزاده، سی آبان 1392ویرایش اول·       آموزش معماری سنتی، و معماری مدرن، چالشها و شباهتهابرای این تحقیق به مطالب زیر مراجعه کنید:  دکتر امیر سعید محمودی، دکتر عیسی حجت و دکتر سید غلامرضا اسلامی، 3 تن از مهمترین نویسندگان این شاخه از معماری در دانشگاه تهران هستند. نمام مقالات ایشان را در مجله هنرهای زیبا می توانید بیابید1.       سنت و بدعت در آموزش معماری، دکتر عیسی حجت، 1391، انتشارات دانشگاه تهران2.       محمودي، امير سعيد، تفكر در طراحي، معرفي الگوي تفكر تعاملي در اموزش معماري،انتشارات هنرهاي زيبا، شماره20 ، زمستان13833.       مجله معماری فرهنگ، شماره ویژه آموزش در معماری4.       3 جلد همایش آموزش و معماری5.       مهدوي نژاد، محمد جواد، آفرينش گري و روند آموزش خلاقانه در  روند طراحي، انتشارات هنرهاي زيبا، شماره21 ، بهار13846.       مهدوي نژاد، محمد جواد، آموزش نقد معماري: تقويت خلاقيت دانشجويان با روش تحليل،  انتشارات هنرهاي زيبا، شماره23 ، پاييز1384 

  • استعاره فوتبال جنگ است!!!

    این که گمان کنیم زبان روزمره و متعارف به اصطلاح حقیقی است و صنایع بلاغی از جمله استعاره مخصوص زبان شاعرانه هستند دیگر فرض قابل قبولی نیست. برخی زبان‌شناسان و معنی‌شناسان از جمله زبان‌شناسان شناخت‌گرا به بررسی گسترده‌ی این موضوع پرداخته‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که بخش عمده‌ی زبان ما و در نتیجه نظام شناختی ما بخصوص وابسته به کارکرد‌های استعاره است. با این تحول در مطالعات زبان‌شناسی استعاره دیگر نه یک آرایه‌ی ادبی بلکه یک ساز و کار شناختی است. یعنی کلام استعاری بر خلاف تفکر پیشین و سنتی بخصوص در میان ادبا، صرفا ابزاری برای آراستن کلام و متمایز کردن آن از کلام روزمره نیست و در نتیجه ویژه‌ی زبان شعرا نیست بلکه در زبان روزمره کاربرد گسترده‌ای دارد و در ارتباط با فرهنگ و نظام شناختی در چگونگی ارائه و دریافت قلمروهای متفاوت مفهومی نقش تعیین کننده‌ای بازی می‌کند. غافلیم از آن که بی آن که شاعر باشیم (نفی نمی‌کنم استعاره‌های بدیعی را که شعرا به کار می‌برند، بلکه مقصودم استعاره در حکم ساز و کاری زبانی است) از صبح تا شام تولید کننده و دریافت کننده‌ی استعاره‌های بی‌شماریم. استعاره‌هایی که به ما می‌گویند درباره‌ی خود و دیگری و درباره‌ی جهان و قلمروهای متفاوت مفهمومی آن چگونه بیندیشیم و آن‌ها را چگونه به حوزه‌ی شناخت وارد کنیم. بدیهی است که با این بحث آشکارا صنایع بلاغی از جمله استعاره کارکرد ایدئولوژیکی نیز پیدا می‌کنند زیرا باور مورد نظر را از جهان و قلمروهای متفاوت آن تولید می‌کنند. اما یادمان باشد که این نه کار افراد، بلکه ناشی از کارکرد گفتمان‌های متفاوت در بافت‌‌های مختلف فرهنگی است.اجازه بدهید با چند مثال از زبان متعارف کارکردهای استعاره را در چگونگی فهم جهان نشان دهیم. برای مثال هنگام سخن گفتن درباره‌ی کسی که به جاه و مقامی رسیده است می‌گوییم “فلانی راه درازی پیموده تا به اینجا رسیده است”. مشاهده می‌کنیم که برای فهم قلمروی مفهومیِ پیشرفت در زندگی هیچ راهی وجود ندارد جز آن که قلمرو ملموس‌تر راه و پیمودن راه و رسیدن به مقصد به گونه‌ای استعاری در قلمرو مفهومی دیگر به کار برده شود. حتی در همین نوشته هم راهی وجود ندارد جز به کار بردن کلمه‌ی پیشرفت که خود حاصل همان استعاره‌ی راه است و از کلمات “پیش” و بن فعل “رفتن” درست شده است. بحث مفصل است و این فقط نمونه‌ای بود. حال بر همین اساس می‌توان گفتمان‌های مختلف و چگونگی به تصویر کشیدن جهان و چالش‌های آن را بررسی کرد؛ گفتمان سیاسی، گفتمان ورزشی، گفتمان پزشکی و غیره را می‌توان از این جهت بررسی کرد و البته بررسی‌های زیادی ...