اسباب بازی بن تن
اسباب بازی بن10
مسافرت بندرعباس و ارشام عشق بن تن
سلام سلام روز یک شنبه از طرف مدرسه برنامه نمایشگاه اسباب بازی بود گفتن خانواده ها هم میتونن بیان...منم ظهر با ارشام رفتم...همه رو با اتوبوس مدرسه میبردن ولی چون خیلی گرم بود منو مامان فرزان تاکسی گرفتیم رفتیم....خیلی به بچه ها خوش گذشت..اونجا ارشام گریم کرد..خانمه ازش پرسید چه شکلیت کنم ارشامم گفت بن تن!!خانمه هم گفت من بن تن بلد نیستم..ارشامم گربرو انتخاب کرد..متاسفانه دوربین همرام نبود که با دوستاش ازش عکس بگیرم ...خلاصه اونجا هم سی دی بن تن ۵ رو خرید..وقتی اومدیم خونه ازش عکس گرفتم.. اینم ساعت پروژکتوری بن تنشه که هفته قبل براش خریدم ناظم مدرسشون منو کشید کنار بهم گفت من ارزوم بود ارشام پسر من بود گفتم چطور؟گفت اخه خیلی باهوشه اگه استعدادش شناخته بشه در اینده بتهوون میشه...ناظمشون فوق لیسانس روانشناسی داره و حدود سی سال هم سابقه داره...منم کلی ذوق مرگ شدم....اونجا هم معلمهاش و مدیرشون ازش چپ و راست عکس میگرفتن...راستی یه کار بدی هم توی مدرسه کرده بود...روز شنبه منو خواستن مدرسه گویا زنگ ورزش شیشه مدرسرو شکسته بود البته با دست؟!!منم رفتم مدرسه پول شیشرو دادم...مثل اینکه پای یکی از دخترای شیفت بعدی مدرسه هم با شیشه بریده بود البته میگفتن شکسته؟من که هرجور استدلال کردم نفهمیدم چطور وبا چی شکسته...فرداش برای دختره کادو خریدم فرستادم مدرسه..... روز دوشنبه بلیط داشتیم برای بندر عباس..ماموریت کاری بابا ارش..ما هم رفتیم..توی هواپیما گوشش درد گرفت و گریه کرد..مهمون دارا هم اومدن براش یه لیوان اب جوش اوردن گرفتم روی گوشش..بهش شکلات دادن کلی مهمون داره بنده خدا هول کرده بود..از هواپیما که اومدیم پایین گوشش خوب شد..فکر کنم چون یکم از قبلش سرماخوردگی داشت اینجوری گوشش درد گرفت.. طبق معمول ببعیشو هم اورد..اینجا فرودگاهه موقع رفت (این بلوز قرمزو هم عموسعید جونش براش خریده که خیلی بهش میاد) اونجا هم ازطرف دانشگاه اومدن دنبالمون...یه سوییت ۴ اتاقه هم بهمون دادن..به نسبت هوا خوب بود فقط شرجی بود..فردا صبحش منو ارشام رفتیم مجتمع های تجاری بندر عباس..نیلی و سیتی سنتر و ستاره..اونجا ۴ تا مانتو خریدم...ارشامم براش موتور بن تن خریدم....برای اینکه باهام راه باید و اذیت نکنه مجبور بودم هردفعه براش اسباب بازی بخرم سی دی بن تن ۶ رو هم دیدو براش خریدم....لباس بن تنو هم براش خریدم..خیلی بهش میاد خلاصه عصر هم بابا ارش اومد باهم رفتیم کنار اسکله..شب هم رفتیم شام بوف توی سی تی سنتر..اونجا جای بازی برای بچه ها داشت ارشامم کلی بازی کرد فردا صبحش منو ارشام رفتیم قشم..اینا توی اتوبوس دریاییه..نزدیک یک ساعت راه بود تا قشم..طبقه بالای اتوبوس دریایی نشستیم ...
دیروزمان “هری پاتر” بود… امروزمان “بن تن” !
احتمالاً کسی نباشد که «بن تن» را نشناسد؛ کودکی که با دست بندی فضایی می تواند به ۱۰ شکل گوناگون تبدیل شده و مردم را از خطرات و حوادث عجیب حفظ کند. هیچ اسباب بازی فروشی نبود که گونه ای از اسباب بازی های بن تن را نداشته باشد؛ همه فروشگاه ها پاک کن، جامدادی، خط کش و انواع لوازم التحریر بن تن را دارند؛ کافی است سری به لباس فروشی های سطح شهر بزنید تا انواع تی شرت های این شخصیت مشهور را بوفور ببینید. شخصیتی ناسازگار و زیاده خواه که با اعمالی قهرمانانه، منجی بشریت شده و احتمالاً قدرتش از خدا هم بیشتر است؛ یعنی برخی بچه ها این گونه فکر می کنند. می دانیم که تخیل بچه ها، تصویری است و نمی توان مفهومی انتزاعی را بدون پشتوانه تصویری در ذهن کودکان وارد کرد، بنابراین طبیعی است کودکان بگویند: «هر چند خدا قوی است، اما نیروی بن تن بیشتر است.» وقتی قهرمان های غربی بدون در نظر گرفتن شرایط فرهنگی وارد کشور می شوند، عواقبی بهتر از این را نمی توان انتظار داشت. مصرف مصرفگرایی و اسراف در اسرافزدگی نمی دانم «Hannah Montana» را می شناسید یا نه، اما اگر او را نمی شناسید، به اولین کودکان و نوجوانان اطراف خود رجوع کنید تا اطلاعات کاملی از نام و مشخصات او را در اختیار شما قرار دهند. دختری ۲۰ ساله که در ۱۴ سالگی از شهرتی عجیب برخوردار شد؛ البته این نامی است که در جهان او را معروف ساخت؛ اسم اصلی او «مایلی ری سایرس» است که با بازی در نقش «هانا مونتانا»، بیشتر او را به همین نام می شناسند. مونتانا بازیگر، خواننده پاپی است که ذهن نوجوانان بسیاری را مسحور خویش ساخته است؛ البته نظام عظیم رسانه ای غرب در برجسته کردن نام او در جهان نقش اصلی را ایفا کرد. چقدر سخت است کار والدینی که می خواهند کودکان خود را دین باور بار بیاورند! والدینی که کودکشان به فروشگاهی وارد می شود و بهانه محصولی با عکس های پر رنگ و لعاب این شخصیت مشهور را می گیرد، چه باید بکنند؟! مگر می توانند در مقابل بهانه گیری فرزندانشان مقاومت کنند؟ با عقده های دوران بعدی زندگی شان چه کنند؟ راضی شوند به الگو شدن این مونتانا یا عقده های حاصل از این ممانعت را بپذیرند؟ مصرف زدگی و مدگرایی اولین و حداقل تأثیر مونتانا روی کودکانمان است، حال تلویزیون مدام اثرهای سوء مصرف گرایی را گوشزد کند، چه فایده ای دارد؟ زمانی که الگوی فرزندان جامعه تغییر کرد، دیگر چه جای فرهنگ سازی برای خنثی کردن تهاجم نرم؟ گیریم والدین کودکی با دلسوزی و زیرکی، فرزندشان را از این گونه مسائل دور نگه دارند، با هدیه هایی که از افراد گوناگون می گیرند، چه کنند؟ چگونه جلوی صحبت های بچه گانه ...