گل سیلور
مدل های شیک و جدید دسته گل عروس سیلور کاری شده
مدل های شیک و جدید دسته گل عروس سیلور کاری شده مجموعه : تصاویر گوناگون مدل های شیک و جدید دسته گل عروس سیلور کاری شده مدل دسته گل عروس مدل دسته گل عروس عروس مدل دسته گل عروس سیلور کاری شده مدل دسته گل عروس پارچه ای مدل دسته گل عروس جدید مدل دسته گل عروس سفید
شاخه گل
وسایل لازم: 1-کریستال یخی متوسط ، گندمی با رنگ هماهنگ، دایره ای سفید یا زرد برای مرکز گل ، الماسی و کریستال برگ 2- سیم روکش دار و ساقه 3- نوار گاترین چگونگی ساخت: 1- دو حلقه 6 تایی و 10 تایی از کریستال یخی لازم داریم 6 تا کریستال وارد سیم کرده دو باره سیم را از آن رد می کنیم تا حلقه شود یه طور کامل می کشیم تا کریستال اول و آخر کنار هم قرار بگیرد . اضافی سیمها را به هم تاب می دهیم.( شکل 1 تا 4) 2 - به همین ترتیب یک حلقه 10 تایی درست می کنیم ( شکل 5و6) 3- حدود 15 تا 17 عدد گندمی را در سیم ریخته و به روش گل سنبل می با فیم ابتدا و انتها را کنار هم آورده یک حلقه درست شود و اضافی سیمها را به هم تاب می دهیم. (شکل 7 تا 9) 4- حالا سه حلقه گل آماده است ( شکل 10) 5- حلقه 6 تایی را داخل حلقه 10 تایی گذاشته با یک سیم دیگر آنها را به هم محکم می کنیم حلقه گندمی را زیز آنها گذاشته با سیم دیگر همین کار را تکرار می کنیم با این تفاوت که در دور سوم محکم کردن حلقه ها به هم، کریستال دایره را هم وارد سیم می کنیم آن را در مرکز گل جا می دهیم و سیم را کشیده در پشت گل به بقیه اضافه سیمها تاب می دهیم. ( شکل11 تا 16) 6- برای ساخت غنچه ها کریستال الماسی را طبق شکل17تا 19 آماده کرده و وسط یک حلقه 6تایی قرار می دهیم و اضافی سیمها را از پشت به هم تاب می دهیم می شود شکل 20 7-روی هر ساقه 3 عدد گل ، هر تعداد غنچه و هر تعداد برگ که دو ست دارید با نوار گاترین محکم بپیچید . 8-روش پیچین برگها تک تک به شکل پیچیدن کریستال الماسی است. دقت کنید جهت گلها به یک سمت نباشد و آنها را هنگام قرار دادن روی ساقه در جهتهای مختلف قرار دهید . من این گل را از قبل توی خونه داشتم و برای یاد دادنش چون کریستال این رنگها رو نداشتم مجبور شدم از کریستالهای موجود ( بنفش) استفاده کنم. رنگ کریستالها هر چی باشه گل قشنگیه بخصوص اگه روی ساقه پر باشه. همینطور برای غنچه گل چون کریستال یخی نداشتم از کریستال گندمی استفاده کردم و یه حلقه 3 تایی داخل یه حلقه 5 تایی گذاشتم اضافی سیمها را به هم تاب بدیم میشه مثل غنچه های شکل زیر: موفق باشید . سربلند...
گیاه بنجامین سیلور
قیمت
شل سیلور استاین
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> شلدون آلن سیلوراستاین، شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست، آهنگساز و خواننده ی امریکایی در 25 سپتامبر 1930 در شیکاگو به دنیا آمد و در دهم ماه می سال 1999، بر اثر حمله ی قلبی، در اتاق خوابش در گذشت. او یک دختر و یک پسر داشت: دخترششوشانا در یازده سالگی از دنیا رفت. شوشانا در زبان عبری یعنی گل رز. سیلور استاین کتاب نوری در اتاقک زیر شیروانی را به او تقدیم کرده است. پسرش ماتیو که به هنگام فوت پدر 12 سال داشت، وارث 20 میلیون دلار دارایی پدرش شد. شل، پس از فراغت از تحصیل در دبیرستان روزولت، وارد دانشگاه ناوی پایر شد و به تحصیل در رشته هنر پرداخت. ولی پس از یک سال از آن دانشگاه اخراج شد. بعد به دانشگاه شیکاگو رفت و در رشته ی هنر های زیبا تحصیل کرد و پس از آن برای تحصیل در رشته زبان انگلیسی در دانشگاه روزولت نام نویسی کرد. پس از سه سال به اجبار به سربازی رفت و دیگر به روزولت بازنگشت. می گفت، از اینکه به دانشگاه رفته پشیمان است: « می توانستم دنیا را ببینم، ولی وقتم را در دانشگاه روزولت تلف کردم.» شل سیلور استاین در سپتامبر 1953 در لباس سربازی به ارتش امریکا ملحق شد. او را نخست به ژاپن و سپس به کره منتقل کردند. در دوران سربازی، به شعر و کاریکاتور روی آورد.سرباز وظیفه شناسی نبود و اغلب با افسران مافوقش درگیر می شد. مهمترین کتاب های سیلور استاین که به فارسی نیز ترجمه شده اند، عبارتند از: لافکادیو( شیری که جواب گلوله را با گلوله داد)، درخت بخشنده، جایی که پیاده رو تمام می شود، نوری در اتاقک زیر شیروانی، بالا افتادن، یک زرافه و نصفی، در جستجوی قطعه ی گمشده، آشنایی قطعه گمشده با دایره ی بزرگ، کتاب الفبای عمو شلبی، راهنمای پیشاهنگی عمو شلبی، باغ وحش عمو شلبی، و کسی یک کرگردن ارزون نمی خواد؟
سیلور2
قیمت:7000تومان
راز گل های سرخ قسمت هفت
قسمت آخر خلاصه قسمت قبل:مفلیس برای بار دوم امی رو دزدید و به شدو وسیلور و سونیک زنگ زد وگفت بیان همون جا. - بسه یا بیا یا نیا. و گوشی رو قطع کرد. سیلور که میدونست سونیک خیلی نگرانه بهش دلداری داد -هی نگران نباش ما امی رو آزاد میکنیم نمیزاریم اتفاق بدی براش بیوفته. -بهتره راه بیوفتیم بریم اونجا. شدو:چیزی مثل الماس نخواست؟ -نه تعجبم از همینه اون فقط گفت بریم اونجا. شدو:پس بریم. وسریع رفتن اونجا. مفلیس انگار انتظار داشت که سونیک اون موقع بیاد. سونیک تا دیدش بلند داد زد امی رو بیار.تو با من کار داری نه اون. مفلیس خندید(یعنی صدای خندش اومد) و گفت اون اینجاست و به سمت راست اشاره کرد. همه به اون طرف نگاه کردن جز مفی .سونیک دید اونجا یه نفر وایساده و یه نفر رو صندلی نشسته.تاریک بود تا چشای سونیک به تاریکی عادت کرد فهمید که اونی که وایساده اسکروچ و کسی که رو صندلیه امیه صورتش زخمی بود و پایین لباسش پاره پاره بود و خودش بیهوش. اسکروچ گفت: چطوری داداشی؟ و اسلحه شو دراورد.مفلیس گفت:برادرت الان تحت فرمان منه.میخوام انتقامم رو بگیرم.بعد این دختر شما سه تا رو هم میفرستم اون دنیا. شدو تو هم به آرزوت میرسی میری پیش ماریا و اون دنیا با شادی زندگی میکنین! و زد زیر خنده.:چه پایان زیبایی هم برای من هم شما..! سونیک دوید بره سمت امی نجاتش بده اسکروچ اسلحه رو گرفت سمت امی. سیلور و شدو داشتن با مفی میجنگیدن. سونیک به اسکروچ گفت :بس کن مگه تو برادر من نیستی؟دست از بدی کردن بردار. -من برادر تو هستم اما ازت متنفرم.من عاشق امی بودم تو خوب میدونی که اون عاشق تو بود.تو عین احمقا فقط تظاهر میکردی ازش خوشت نمیاد .حالا که اون مال من نیست مال تو هم نخواهد بود فهمیدی. شدو و سیلور به هر زوری بود مفلیس رو شکست دادن و تو زمان گذشته زندانیش کردن(اصل کاری شدو بود سیلور هم در نقش دیوار) سونیک هم که با اسکروچ درگیر بود .... بقیه داستان از زبون امیه: به سختی چشمام رو باز کردم همه جام درد میکرد. سونیک داشت با اسکروچ می جنگید وشدو و سیلور هم با مفلیس.و شکستش دادن. اسکروچ یه متری از من فاصله داشت سونیک یه کم اونور تر اسکروچ. اسکروچ بلند گفت:تونستید مفلیس رو شکست بدید اما من ضربه دردناکتری بهتون میزنم. و اسلحه رو گرفت سمت من.من هیچ کاری از دستم بر نمیومد.به سونیک نگاه کردم. هیچ کس نفهمید اما نگاه من به سونیک پر حرف بود.حرف هایی ازجنس سکوت...همه ماجراهایی که در گذشته باعث رفتنم شد.قرار سونیک و سالی .و دیدن اونا با هم... همه فراموش شد. ترسی نداشتم دیگه حرفی واسه گفتن نبود... سونیک خوب میدونست حرف دلم چیه. فقط آروم زمزمه کردم:فراموشت نمیکنم. صدای بلند شلیک اسلحه اومد. -سوووووووووووونیک ...
نکاتی در مورد نگهداری گلهای اپارتمانی
نکاتی چند در مورد نگهداری گل های آپارتمانی از قدیم گفته اند « عقل سالم در بدن سالم » است. در این جمله منظور از عقل همان روان ، و روحیه سالم و سرحال داشتن و پر انرژی بودن است. آلودگی هوا همان طور که بر روی تنفس ( اکسیژن رسانی) و جریان خون، قلب، مغز و ... اثر می گذارد، روان انسان را نیز درگیر می کند. در این زمینه تحقیقاتی نیز به عمل آمده که نتایج آن را در برخی از روزنامه ها و مجلات تحت عنوان « افسردگی همه گیر» مطالعه کرده ایم. انسان موجودی طبیعت گراست و می تواند با محیط، مبادله انرژی داشته باشد؛ بنابراین هر قدر محیط سالم تر، زیباتر و آرام تر باشد این تبادل به نحو مفیدتری صورت خواهد گرفت. رنگ سبز، رنگ بودن، گرمی، آرامش، مهربانی و دعوت کننده است. رنگی که خداوند با طیف بسیار گسترده ای آن را در جای جای طبیعت گسترده است و این گستره زیبایی، پیام آور آرامش و سلامتی است. افسوس که ماشینیزم، بهره وری انسان را از این نعمت محدود ساخته است. اما با این محدودیت و آلودگی رو به افزایش چه باید کرد؟ آیا گل ها و گیاهان آپارتمانی می توانند جایگزینی مناسبی برای این نعمت باشند؟ و ما انسان ها چگونه می توانیم از وجود این گیاهان برای تقویت روح و روان خود استفاده کنیم؟ « در آپارتمان های امروزی به علت نبود نور و انرژی کافی، گیاهان دست ساز و بی جان جای گیاهان طبیعی را گرفته اند که نه آب می خواهد، نه کود و نور؛ و به راحتی قابل شستشو است. برقراری ارتباط با چنین وسایل بی جان به مراتب سخت تر از جانداران سبز و با نشاط است. لطافت و سرزندگی یک گیاه زنده و جاندار به راحتی می تواند ما را به سوی خود دعوت کند و اگر ما راه های کسب انرژی را بیاموزیم و بتوانیم با دنیای درون خود ارتباط برقرار کنیم، به راحتی پاسخگوی این دعوت خواهیم بود. ما می توانیم با گیاهان صحبت کنیم، درددل کنیم و به زبان دیگر همنشینی داشته باشیم. وقتی در فضای کوچک آپارتمان خود پنجره را به هوای چند گلدان باز می کنیم، خودمان هم کمی هوای تازه استنشاق می کنیم ( البته اگر مه و دود نباشد). ریزش برگ های کهنه و قدیمی و رویش مجدد برگ های نو الگویی است برای بازسازی، تلاش و سازندگی ما که همنشین این موجودات با طراوت و سرشار از زندگی هستیم. اگر گلدانی در منزل دارید حتماً این کلمات برایتان معنادارتر خواهد بود زیرا مأنوس شدن با این مخلوقات زیبای بی کلام، بسیار لذت بخش خواهد بود. به طوری که اگر آفتی به خاک یا برگ های گیاهتان بیفتد ناراحت می شوید و درصدد رفع آن برمی آیید، به مغازه های مختلف سر می زنید تا چاره ای بیابید و وقتی که گل و گیاهتان را مجدداً سرحال می بینید، گویی دوباره انرژی گرفته اید و خوشحال ...