گل خواستگاری

  • سوالات شب خواستگاری

    آنچه برایتان اهمیت دارد، سوال کنید نه مطالبی که به آن اعتقاد ندارید یا زیاد مطرح می شود زیرا نه تنها به شما کمکی نمی کند بلکه باعث سردرگمی تان می شود.- سوالاتی که دغدغه ی فکری شما نیست یا غیر از آنچیزی که هستید شما را نشان می دهد، نپرسید. - شرایط شغلی خود را با فرد مقابل در میان بگذارید تا در صورت پیش آمدن آن ها (قراردادی- ورشکستگی و رکود برای مشاغل آزاد- ماموریت ها) از قبل طرف مقابل خود را برای مواجهه با آن آماده کرده باشید. - اگر طرف مقابلتان از جواب سوال شما طفره رفت، سوالتان را به همان شکل در جلسات دیگر یا به طرز دیگری در همان جلسه بپرسید. در صورت جواب ندادن، به او بگویید جواب سوال خود را نگرفتم. واگر موفق نشدید باید از راه تحقیق به جواب برسید. - طفره رفتن از پاسخ به سوالات نشانه هشدار برای شماست؛ زیرا مسائلی را ممکن است از شما پنهان کند که زندگی شما را یک عمر تحت تاثیر قرار دهد. - سوال هایی که جواب آن نیاز به توضیح دارد، تشریحی بپرسید نه به صورت بله و خیر. مثلا به جای اینکه بپرسید آیا شما عصبانی می شوید سوال کنید موقع عصبانیت چه می کنید؟ چون به هر حال همه عصبانی می شوند. - اگر از جواب دادن او به سوالی قانع نشدید، از او بیشتر توضیح بخواهید تا به نتیجه ی دلخواه دست یابید. - سوالاتی کلی نپرسید مثلاً ایمانتان در چه حدی است؟ این سوال باید به چند سوال تقسیم شود. (نماز، روزه، صبر در مشکلات و …) - اگر طرف مقابلتان در پاسخ دادن درنگ کرد، زود قضاوت نکنید و او را متهم به چیزی نکنید. شناخت - آگاهی از نحوه ی برخورد فرد با مسائل زندگی، خانواده و دوستان از راه های شناخت شخصیت فرد به حساب می آید. - نوع سوال پرسیدن، چگونگی جواب دادن و نحوه ی بیان فارغ از محتوا می تواند نشان دهنده ی شخصیت فرد باشد. - سوالات شما به طور غیرمستقیم نشان دهنده ی ایده ها و تفکرات شماست. دقت در سوالاتی که از او می کنید و سوالاتی که از شما می پرسد شما را در شناخت بهتر کمک می کند. - به جواب ها خیلی دقت کنید مثلا کسی که در جواب سوال «آیا گذشته خوبی داشته اید؟» استفاده بهینه از لحظات عمر را در تمام ابعاد مد نظر قرار بدهد، با کسی که فقط از نظر اقتصادی و خوش بودن گذشته را خوب می داند، خیلی فرق می کند. - به جواب های او دقت کنید؛ زیرا چگونگی برخورد او با سوال یا برداشت شما، نشان دهنده نوع بینش و صفات شخصیتی اوست. - در سوال و جواب علاوه بر اینکه به جواب ها توجه می کنید، به موضوع و ترتیب سوالات و حتی تاکیدش روی بعضی از آن ها نیز دقت کنید؛ زیرا همه این ها با هم نشان دهنده ایده ها و تفکرات اوست. موضوع سوالات - در مورد مسائلی که در زندگی مشترک برای شما پیش می آید و برایتان اهمیت ...



  • یخ خواستگاری - زندگی جهادی

    یخ خواستگاری - زندگی جهادی

    "بسم الله الرحمن الرحیم" بی نام او هرکاری ابتر است سلام به تمامی مخاطبین عزیز،      پستی که ملاحظه خواهید نمود، یک پست دوقلو است! یعنی هم زمان، به موضوع "یخ خواستگاری" و "زندگی جهادی" می پردازد.      در ابتدا، برای ورود به بحث، شما را به مطالعه ی یک خاطره، از مراسم خواستگاری سردار "عزیز جعفری" فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دعوت می کنم؛ این خاطره، در کتاب "کالک های خاکی"* نوشته شده، و از "سایت خبری فارس" نقل می شود:      " طی دو روزی که مهمان خانواده مهربان بشردوست بودم، چند بار خواستم درخواست خودم را مطرح کنم؛ ولی هر دفعه در لحظه سخن گفتن درباره این موضوع، ناگهان ته دلم خالی می‌شد و جرأت بیان پیدا نمی‌کردم.      روز دوم حضورم در آنجا بالاخره دل به دریا زدم و سرِّ ضمیرم را برای پسر ارشد خانواده آشکار کردم؛ ایشان هم خیلی بزرگوارانه حرف‌هایم را با دقت و حوصله گوش داد و بعد از مشورت با پدر و مادرش در پاسخ به من گفت: «خیلی خوب، فکر می‌کنم لازم باشد اول شما و دختر خانم یکدیگر را ببینید و حرف‌هایتان را بزنید؛ اگر باهم به توافق رسیدید من به سهم خودم تلاش می‌کنم این وصلت پا بگیرد».      در ادامه این گپ و گفت صمیمانه، خود حاج آقا جلسه معارفه‌ای بین من و خواهرشان تشکیل دادند. در این جلسه من یک طرف، حاج آقا طرف دیگر و خواهرشان هم با فاصله‌ای کم، کنار ایشان روی زمین نشستیم. حاج آقا کتاب در دست گرفته بود و وانمود می‌کرد دارد مطالعه می‌کند؛ ما هم باید از این فرصت استفاده می‌کردیم و حرف‌هایمان را می‌زدیم.      یکی از ما دو نفر باید سکوت را می‌شکست و سر صحبت را باز می‌کرد؛ باید هر طور شده یخ جلسه را می‌شکستم؛ این شد که بعد از کلی مِن مِن کردن دلم را به دریا زدم و سن و سال و میزان تحصیلات طرف گفت‌وگو را پرسیدم. ایشان گفت: «نوزده سال دارم و در سال آخر دبیرستان رشته علوم تجربی تحصیل می‌کنم» گفتم: «با توجه به سن شما قاعدتاً باید درستان تا حالا تمام شده باشد، چه شده که تمام نشده؟» گفت: «قبل از انقلاب به خاطر حفظ حجابم یک سال نتوانستم ادامه تحصیل بدهم؛ برای همین هنوز دیپلمم را نگرفتم».      در ادامه این گفت‌وگوی دلهره‌خیز، من هم از سوابق دانشجویی خودم برایشان گفتم؛ از خانواده‌ام که در یزد زندگی می‌کردند و از وظیفه‌ای که در جبهه به عهده‌ام گذاشته‌ شده بود. گفتم: «من دانشجوی رشته معماری‌ام؛ اما در حال حاضر فقط یک رزمنده ساده در جبهه هستم و تا وقتی نیاز باشد، در منطقه خواهم ماند».      بعد در حالی که زیر چشمی حاج آقا بشر دوست را زیر نظر داشتم، رو به خواهرشان گفتم: «به امید خدا، اگر هم روزی جنگ تمام بشود، ...

  • کمای خواستگاری!

    کمای خواستگاری!

    " بسم الله الرحمن الرحیم " بی نام او هرکاری ابتر است سلام؛      این اصطلاح "کمای خواستگاری" را خودم اختراع کردم ، خوب شما فکر می کنید که این کما، مربوط به چه چیزی می تواند باشد؟!      چند تن از مخاطبین محترم ما، اصرار داشتند که از تجربیات (هر چند تا حالا، ناکام) خواستگاری رفتن هایم برایتان بگویم. خوب گمان می کنم این بحث "کمای خواستگاری"، در همین راستا، مفید واقع شود؛ ان شاء الله.      در بخش های قبلی، و در خلال برخی از کامنت ها، خانم هایی شکایت داشتند که: " آقا پسر، تشریف می آورند خواستگاری، ولی بعد از مدتی، هیچ پاسخ مثبت یا منفی نمی دهند و می روند ..."      حالا نمی خواهم بگویم که دلیل همه ی آن جواب ندادن ها، مربوط به همین مطلب ماست، اما قطعاً برخی هایش به همین موضوع اختصاص دارد.      بنده در همین ۳- ۴ تجربه ی ناکامم، این "کمای خواستگاری" را بدجوری احساس کرده ام. این کما، دو منشاء دارد! یک منشاء داخلی دارد، و یک منشاء خارجی.      منشاء داخلی، چیزی است که در درون یک آقا پسر (شاید در خانم ها هم باشد، نمی دانم! شما بگویید) جریان پیدا می کند، و حاصل یک نقطه ی بحرانی در زندگی اوست.      این نقطه ی بحرانی، تبدیل جایگاه و نقش او، از یک پسر، به یک همسر، و در آینده، یک پدر هست. خوب این تغییر، چیزی است که جاذبه ها و دافعه های خودش را دارد.      جاذبه های این نقطه ی بحرانی، نکاتی است که وی را بر آن می دارد تا اقدام به تشکیل خانواده بکند؛ اما دافعه های آن، نکاتی است که وی را به ورطه ی "کمای خواستگاری" می اندازد.      این کما، نتیجه ی پرسش های بی شماری است که در این نقطه ی بحرانی، به ذهن آقا پسر( یا همان آقا داماد آینده) هجوم می آورد، و چون وی نمی تواند پاسخ قطعی و قاطع برای این پرسش ها پیدا کند، به یک کمای عمیق فرو می رود، و در چنین شرایطی، آسان ترین کار، فرار از تقبل بار مسئولیت زندگی، و بازگشت به دوران رهاشدگی مجردی است!      در ذیل، به برخی از این پرسش های بی پاسخ اشاره می کنم: ۱- آیا این فرد، بهترین گزینه ی ممکن برای من است؟ ۲- آیا توانایی قبول کردن مسئولیت سنگین زندگی و خانواده را دارم؟ ۳- آیا به اندازه ی کافی، رشد عقلی و جسمی کرده ام؟ ۴- آیا می توانم او را خوشبخت کنم؟ ۵- آیا من را به همسری خودش انتخاب خواهد کرد؟ اگر نکرد چه؟ ۶- آیا او را خواهم پسندید؟ اگر نپسندیدم، و جواب "نه" دادم، او ضربه ی روحی نمی خورد؟ و من در این رابطه مسئول نیستم؟ ۷- آیا از عهده ی مخارج زندگی برخواهم آمد؟ ۸- آیا زندگی مشترک، به معنای پایان خوشی های دوران مجردی است؟ ۹- اگر متأهل شدم، می توانم برنامه هایی که برای زندگی ام داشته ام را ادامه بدهم؟ تحصیل، ورزش، ...

  • سفارش دسته گل خواستگاری...

  • خواستگاری

    خواستگاری بنیان مقدّس ازدواج معمولاًباخواستگاری آغازمی شود.یعنی تدبیرحکیمانه الهی،مردرامظهرخواستگاری وعشق وتمنّاآفریده وزن راجلوه ی حیا،جمال،نازوکرشمه وپذیرای عشق. همیشه درطول تاریخ،مردبوده که به عنوان درخواست وطلب،نزدزن می رفته وتقاضای همسری می کرده وبااین روش به کرامت وعزّت وحیای زن ارج می نهاده است،وزن نیزباپرهیزازطلب وتمنّا،عزّت و شخصیت واحترام خویش رامحفوظ می داشته وخودراازابتذال وبی حرمتی نگه می داشته است. بنابراین،اصل طبیعی وغریزی درخواستگاری،این است که طلب ازسوی مرداعلام شده وپذیرش ورضایت ازسوی زن انجام پذیرد،هرچنددرمواردی به خلاف اصل هم برمی خوریم،امابهتروطبیعی تراین است که،مردبه سوی زن دست طلب بگشایدوازاودعوت همسری وازدواج کندوتمنّای زندگی مشترک وهمکاری وهمدلی بنماید.پس درخواستگاری مسأله ی طالب بودن مردومطلوب ومعشوق بودن زن تثبیت می شود.اگرزن مایل بود،به درخواست مردپاسخ مثبت می دهدواگرنبود،اوراردمی کند. نکاتی راکه درخواستگاری بایدرعایت کرد 1-خواستگاری به معنای نهایت طلب وشدّت خواستن است.وخواستگار،کسی است که واقعاًخواهنده وطالب باشد.بنابراین خانواده ای که به خواستگاری دختری می روندبایدواقعاًطالب وخواستارباشدوباحضوروتواضع خوداین تمنّاوعلاقمندی رااعلام نمایندوبه حرمت،عفّت وکرامت دختروخانواده اش ارج گذارند. 2-درمراسم خواستگاری چنین مرسوم است که ازجانب مردچیزی ازقبیل انگشتریاحلقه یازیورآلات یالباس به زن تقدیم می شود.واین رسم بسیارخوبی است،زیرادرروح زن تأثیرنیکومی گذاردواین عمل رادلیل صدق وعشق وعلاقه مردمی شماردوبدین وسیله احساس شخصیّت می کندومحبّت وعلاقه اش زیادمی گردد.دراین مراسم مقداری شیرینی به همراه دسته گلی زیباازطرف مردبه خانه عروس برده می شودکه آن هم یکی ازنشانه های شور،شعف،شادی ومحبّت می باشد.بعدازاین مراسم،متقابلاًازطرف خانواده عروس چیزی ازقبیل ساعت یاحلقه یالباس به دامادتقدیم می شود. 3-هرگزبدون انس وآشنایی وبدون اطلاع قبلی وبدون حضوردوست مشترک فهمیده ونیک اندیش وامین،خانه ای رابرای خواستگاری درنزنند. 4-برای پرهیزازایجادهول وهراس ورنج وزحمت ودلهره برای خانواده عروس،خوب است قبل ازاقدام به خواستگاری رسمی،شناسایی ها،تحقیق ها،مشاوره هاوبررسی هابه طورغیرمستقیم انجام پذیردوپس ازاین که خواسته ی خودرایافتندوبامعیارهای خوداوراپسندیدند،رسماًبه خواستگاری ونامزدی اقدام نمایند. 5-درمراسم نهایی خواستگاری،پسرودختری که واقعاًقصدازدواج دارند،طبق دستوراسلام می توانندبرای افزونی آشنایی وبصیرت،یکبارودرصورت لزوم،بیشتریکدیگرراببینندوگفتگوکنند،به ...

  • حدود نگاه کردن در خواستگاری

    حدود نگاه کردن در خواستگاری

    "بسم الله الرحمن الرحیم" بی نام او هرکاری ابتر است سلام؛      به هر حال، قرار است که در یک مراسم خواستگاری، مشخص بشود که دختر خانم، و آقا پسر، یکدیگر را می پسندد، یا نه؟ در چنین شرایطی، نگاه کردن لازم و ضروری است.      عده ای به علت شرم و حیاء ، و یا اطلاع نداشتن از احکام دینی، خوب نگاه نمی کنند، یا اجاره ی دیده شدن نمی دهندُ و بعدها پشیمانی به بار می آورند. عده ای هم بدون هیچ محدودیتی، و بدون توجه به نیت خود و شرایط موجود، شخص مورد نظر را برانداز می کنند.      حالا سوال اینجاست که حد و حدود نگاه کردن در مراسم خواستگاری، دقیقاً به چه میزان است؟ ۱ یا به عبارت دقیق تر، در مراسم خواستگاری، تا چه میزان و با چه نیتی، مجاز به نگاه کردن هستیم؟      پاسخ:                                  "مقدار مجاز نگاه كردن در ازدواج"      " كسى كه مى‌خواهد با زنى ازدواج نمايد، براى اطلاع و آگاهى از او مى‌تواند به: صورت، دست، مو و محاسن او بدون قصد لذّت نگاه ‏كند ـ اگر چه قهراً لذّت حاصل شود ـ مشروط بر اينكه: اولاً اطلاع و آگاهى قبلى نداشته باشد، و ثانياً علم نداشته باشد كه به او جواب ردّ ‏مى‌دهند."۲ نکات قابل برداشت:      ۱- نکته ی بسیار مهم، "بدون قصد لذت" بودن نگاه است. هر چند قهراً این لذت حاصل می شود.      ۲- با این نیت درست، نگاه کردن به اکثر زیبایی ها مجاز شمرده شده. (یعنی تمامی زیبایی ها، به غیر از موارد خیلی خاص!)      ۳- اگر از این زیبایی ها آگاهی قبلی دارد (حالا به هر دلیلی) یا مطمئن است که پاسخ منفی خواهد گرفت، مجاز نیست که نگاه کند.      ۴- مراد از "محاسن"، احتمالاً زیبایی های خاص زنانه است.۳      ۵- برای نگاه کردن، با بودن شرایط فوق، نیازی به جاری کردن صیغه دائم یا موقت نیست. بلکه در حد شناخت کلی، جواز شرعی نگاه کردن داده شده است. فقط برای مراحل بعدی شناختن هست که نیاز به ادای صیغه ی محرمیت پیدا می شود.     با توجه به جمیع این موارد، می توان نتیجه گرفت که، نگاه کردن در مراسم خواستگاری، با رعایت چند شرط ذکر شده، و با استثناء شدن موارد خاص، مجاز شمرده شده است.      حدیثی از امام علی "علیه السلام" داریم که می فرمایند: "هرگاه یکی از شما به خواستگاری خانمی می رود، به مویش نیز توجه کند، همچنان که چهره اش را می بیند ...؛ چرا که مو (افزون بر رخسار) یکی از دو زیبایی آدمی است. " ۴      حدیثی از معصوم "علیه السلام" (احتمالاً امام رضا "علیه السلام") هم به خاطر دارم که یکی از یاران ایشان، از ظاهر همسرش شکایت می کند، حضرت می پرسد که مگر او را در مراسم خواستگاری خوب ندیدی؟ آن شخص پاسخ می دهد که: خیر. و حضرت می فرماید پس خودت را ملامت کن. (نقل ...