کلاه وشال مردانه
مدل شال و کلاه قلاب بافی
مدل شال و کلاه قلاب بافی مدل شال و کلاه قلاب بافی نخ مورد نیاز: ۲۵۰ گرم نوع نخ: ۶۰ درصد اکرلیک ، ۴۰ درصد پلی آمید شماره قلاب : ۵ میلی متر آموزش بافت: راهنمای بافت شماره ۱ مربوط به بافت شال گردن می باشد اندازه مورد نظر خود را از تکرار ۱۰+۱ زنجیره برای بافت شال گردن ببافید. در زیر راهنمای بافت شماره ۱، تکرار تعداد زنجیره ای که باید برای اندازه مورد نظر ببافید مشخص شده است. راهنمای بافت شماره ۲: مربوط به حاشیه بافت شال گردن می باشد. پس از اینکه شال گردن را بافتید، برای بافت حاشیه ی آن یک رج پایه کوتاه ببافید سپس یک رج پایه کوتاه دیگر ببافید منتها در این رج باید حاشیه ی تزینی شال گردن را ببافید. برای این کار یک پایه کوتاه بافته سپس ۱۷ زنجیره زده، در اولین زنجیره ۲ پایه ساده (با ردکردن ۲ زنجیره برای اندازه پایه ساده) و در زنجیره های بعدی هر کدام ۳ پایه ساده ببافید. سپس دو پایه کوتاه و دوباره ۱۷ زنجیره و ادامه بافت طبق راهنمای بافت شماره ۲. راهنمای بافت شماره ۳ مربوط به بافت کلاه می باشد. برای حاشیه مدل کلاه از راهنمای بافت شماره ۱ استفاده نمایید. موفق باشید. با احترام - مدیریت ژورنال آنلاین
عکس مدل شال گردن دخترانه زمستانی - عکس شال گرم زمستانی
☻ مدل شال گردن دخترانه زمستانی ☻
آموزش بافت كامل و گام به گام براي × كلاه × نوزاد
این اندازه برای سایز ۷۴ ( کودک ۹ ماهه ) در نظر گرفته شده است، که اندازه ها را نسبت به سن نوزاد و اندازه سر میتوان تغییر داد ملزومات: 1- كامواي نازك و نرم به رنگ دلخواه يا متناسب با رنگ لباس 2- ميل شماره 5/2 براي شروع تعداد 70 دانه سر مياندازيد وبافت را به ترتيب زير ادامه ميدهيد رج اول تا ششم: تمام هفت رج را بافت ساده ميبافيد ( يك رج از زير – يك رج از رو ) رج هفتم: دو دانه را از زير يكي ميكنيد – 1 دانه ژته – دو دانه را از زير يكي ميكنيد – 1 دانه ژته ....همينطور تا انتهاي رج بافت را ادامه ميدهيد، اين قسمت را بعد از پايان بافت بايد تو بگذاريد بعنوان لبه كلاه رج هشتم: تمام دانه از رو بافته شود طوري كه دانه هاي ژته سوراخ بيفتد تا هنگام تا زدن اين قسمت و دوختن آن به داخل يك حاشيه دالبر زيبا دور تا دور صورت نوزاد يا همان لبه كله داشته باشيم از اين رج به اندازه 12 سانتيمتر ( حدوداً 24 رج – بهتر است با سانتيمتر اندازه بگيريد) ساده ببافيد يك رج همه از زير- يك رج همه از رو حال به اندازه 4 سانتيمتر كشباف ميبافيم (يك دانه از زير – يك دانه از رو) بافتني را كور كنيد، سپس از قسمت طول تا كرده پشت كلاه را بدوزيد و لبه آن را كه همان قسمت ژته ها است را دو لا كرده، به داخل برگردانيد و پس دوزي كنيد قسمت پايين كلاه يا همان دور گردن را كه كشباف بافته بوديد را دو لا كرده، پس دوزي كنيد و نوار را از داخل آن رد كنيد و اگر خواستيد ميتوانيد به دو سر بند كلاه نيز منگوله وصل كنيد و اگر دوست داشته باشيد ميتوانيد با گلهاي كوچك بافتني يا روبان آن را تزئين كرد (( طرز درست كردن منگوله و نوار در قسمت آموزش مباحث بافتني آموزش داده شده است )) اين مدل بافت كلاه ساده ترين نوع كلاه نوزاد است و طبق سليقه خويش ميتوانيد تغييراتي در بافت آن ايجاد نماييد تا مثلا مانند کلاه داخل عکس پشت سر حالت گرد در بيايد يا هر نوع تغيير ديگر كه تمايل داشتيدمنبع: مامی سایت
آموزش بستن شال و روسری
پوشاندن سر» ـ البته به غير از فرار از سرما و ضربات احتمالي و اتفاقاتي كه جنسيتسرش نميشود ـ يكي از موارد خاص خانمهاست.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> اين قضيه خيلي هم ربطي به مسلمان شدن ما ايرانيها ندارد، چون شواهد نشان ميدهدبانوان ايران باستان هم «سركردنيهايي» داشتهاند. البته ورود اسلام موجب شد اين امر به عنوان يك تكليف شرعي و به نام «حجاب» پررنگتر شود. از آنجايي كه هر چيزي كه ربطي به خانمها داشته باشد، حتما تنوع وزيبايي خاص خودش را پيدا ميكند، در مورد سركردنيها هم همينقاعده برقراراست. روسري ها روسری که توضیح نمیخواهد! یک پارچة چهارگوش است که از روی قطر تا میشود و بهصورت مثلثی سر میکنند. محض اطلاع آقایانی که نمیدانند چرا آن را تا میکنیم ومثلا از اول، سه گوشش را تهیه نمیکنیم، باید بگوییم که لبة تا شده، بهتر روی سرمیایستد و تا نمیخورد. تنوع طرحهای روسری بیحد است و از طرحهای هندسی و حروف انگلیسی و عکس میکیموسگرفته تا گلدوزیهای سنتی و طرحهای بتهجقهاش وجود دارد. معمولا در سه اندازة۱۱۰، ۹۰و ۷۰ سانتیمتری پيدا ميشود. البته هر چه میگذرد، اندازهها آب میروندو دیگر کمتر جایی میتوانید روسری ۱۱۰سانتی پیدا کنید. به جایش مغازهها پر است از دستمالسرهای ۵۰ سانتي! روسریهای نخی تقریبا بهترینجنس را دارند؛ خنک هستند و لیز هم نمیخورند. تازگیها هم روسریهای ساتن زیادشدهاند که فقط با کمک چسب دوقلو ممکن است بتوانید روی سرتان نگهش دارید! برای بستن روسری چند راه وجود دارد گره: در عهد عتیق (یعنی ۱۵ سال پیش) که روسریها چیزی حدود ۱۵۰سانتیمتر عرضداشتند، گره، روش کارآمدی برای بستن روسری بود. اما گره زدن روسریهای فسقلی هر چهباشد، دردی از حفظ حجاب درمان نمیکند. مگر این که یقة لباستان تا بیخ گلویتان راپوشانده باشد! گیره: این گیره میتواند همین گیرههای کوچک مخصوص روسری باشد یا سنجاق قفلی ویا سوزن تهگرد. کافی است دو سمت روسری را زیر گلویتان با گیره از زیر به هم وصلکنید. اگر بخواهید روسریتان را مدل لبنانیها ببندید، یکی از رشتههای روسری را ازکنار صورت ادامه دهید و با سوزن به لبة روسری وصل کنید. نترسید! سوزنش در صورتتانفرو نمیرود! این کار دو فایده دارد: اول این که با این روش زیر گلو هم پوشیدهمیشود، دوم این که خوشتیپ میشوید! شال شال هم از آن چیزهایی است که تلویزیون ...
اس ام اس خنده دار و جدید
امروز به ﭘﺴﺮﺧﺎﻟﻢ میگم چرا زن نمیگیری ؟ برگشته میگه : دوست دخترامو چیکار کنم ؟ اشک تو چشمام حلقه زد.یه همچین ادمایی هستن پسرا. حالا هی بگید پسرا بدن.دارن خودشونو فدا میکنن… گاهی انقد تو کارام “دس دس” میکنم که یهو اطرافیانم پا میشن شروع میکنن رقصیدن ﺗﻮ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮیی ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ دختره ﮐﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ اومده سر جای من نشسته ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺮﺍ جای من نشستی ؟؟ ﮔﻔﺖ : ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﯼ ..!!! رو در هیچ آرایشگاه مردانه ای ننوشته ورود خانوما ممنوعبس که ما فهمیده ایم معمولا ۹۹٫۹۵% ایرانیا وقتی میرن یه جا سعی نمی کنن در محل لذت ببرن بلکه سعی می کنن عکس و فیلم بگیرن و بعدها ببینن و حسرت بخورن ! یکی از چیزایی که آدمو خیلی داغون میکنه اینه که یه پسر با دماغ عملی و ابرو برداشته بگه : خیلی چاکرم داداش آخه این چه حرفیه میزنی ؟ تو باید بگی : میســـی عــسیسم به زنه میگن چند درصد دعاهات مستجاب میشه ؟میگه : فقط ۵۰% میگن ازکجا فهمیدی ؟میگه : ازخدا خواستم شوهرم خرپول باشه خر هست اما پول نداره ! ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺆﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ : . . ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ببینه ﺯﻧﺶ ﻫﻢ اوﻧﺠﺎﺳﺖ…! یعنی ﺣﻮﺭﯼ موری ﺗﻌﻄﯿﻞ…!! ﺍﺯ ﺍﻻﻥ ﻭﺍﺳﻪ ﺭﻭﺑﻮﺳﯽ ﻋﯿﺪ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ۲ ﺑﺎﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻮﺱ ﮐﻨﻢ ﯾﺎ ۳ ﺑﺎﺭ !! ﻻﻣﺼﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺳﺨﺘﯿﻪ ﯾﻬﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺑﻮﺱ ﮐﻨﯽ ﻃﺮﻓﻮ ﺍﻭﻥ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﻮﺱ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺟﺎ ﺧﺎلی ﻣﯿﺪﻩ ﻭﺳﻂ ﺟﻤﻊ ضایع ﻣﯿﺸﯽ پسر است دیگر.. . دوست داره طرف فقط ماله خودش باشه ولی خودش ماله همه ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻻﻳﻰ ﻛﺸﻰ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ ﻳﻬﻮ ﺍﺯ ﭘﺸﺘﻢ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﭘﮋﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺎﻳﺴﺖ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭘﮋﻭ ﺑﺰﻥ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻟﺮﺯ ﺯﺩﻡ ﺑﻐﻞ ﺩﻳﺪﻡ ﻭﺍﻧﺘﻴﻪ عوضی ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺗﻮ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﻣﻴﮕﻪ ﺍﻟﻜﻰﻣﺜﻼ ﻣﻦ ﭘﻠﻴﺲ ﻧﺎﻣﺤﺴﻮﺳﻢ یکى این ملتو از برق بکشه طرح جدید تقویم سال جدید . . بهار تابستان تابستان ولرم تابستان خنک ﺗﻮﯼ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﻭﺍﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺩُﺧــــﺘــَـــﺮﻩ ﻫﻢ ﺍﻭﻣَــﺪ ﺗــﻮ ! ﺍﻭﻝ ﺳﺎﮐﺖ ﺑﻮﺩ ، ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ : ﭼﻄﻮﺭﯼ ؟ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻟـﺤـﻤـﺪﻟﻠﻪ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻨﺪﺯﻓﺮﯼ ﺷﻮ ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩ ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻨﻢ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺟـﯿـﺒـﻢ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺍﺩﺍﻣـﻪ ﺩﺍﺩﻡ : ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﭘﯿﺮﻩ ﺯﻧﻪ ﺩﯾﺪ ﻋﺰﺭﺍﯾﯿﻞ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ . ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﻣﻬﺪﮐﻮﺩﮎ ...
رمان بازی سکوت (1)
با صدای زنگ گوشیم چشمانم رو باز کردم . اونقدر خسته بودم و کسل که دلم می خواست تا شب بخوابم از یه طرفم صدای زنگ موبایلم قطع نمی شد . وقتی شماره رو خوندم تو دلم گفتم : خدا از روی کره ی زمین محوت کنه سیما!!! خمیازه ی بلندی کشیدم وگفتم : _ تو کارو زندگی نداری انگارا !!! _ اولا سلام ... دوما بشکنه دستی که نمک نداره ! سوما زشته بابا دختر که تا لنگ ظهر نمی خوابه ! _ سلام...زنگ زدی همینو بگی ؟ _ معلومه که نه! پاشو بند و بساطت رو جمع کن که بریم یه وری! _ عمرا اگه بیام ! _ لوس نکن خودتو دیگه ! _ می خوام بخوابم سیما ! خستم ... دیشبم دیر خوابیدم ! _ به من ربطی نداره ! نکنه هوس کردی به زور بیام وببرمت ؟ هووم؟ می دونستم که سیما حتما این کارو می کنه . حوصله ی بحث و کل کل هم نداشتم... با بی حوصلگی گفتم : حالا کجا می ریم ؟ _ می خوایم با سروش وکیوان و شایدم مارال بریم فرحزاد! _ اه...سیما!!! تو که می دونی من از این دختره بدم میاداا! آویزونه ! _ گفتم شاید... من کاری به این کارا ندارم... یه ربع دیگه میام دنبالت ! صدای بوق توی گوشم پیچید. بعضی وقتا از دست کارای سیما عصبی می شم ! کش و قوسی به خودم دادم وبلند شدم . هول هولکی دوش گرفتم و در کمد لباسامو باز کردم . مانتو شلوار مشکی وشال آبی رنگی رو که همخونی زیادی با چشمام داشت برداشتم وروی تخت گذاشتم که بپوشم . وقتی چشمم به میز آرایش افتاد هوس کردم تا کمی آرایش کنم . اول موهامو سشوآر زدم و بعد واسه اینکه روی مارال رو کم کنم خط چشم نازکی کشیدم . بین رزلب قرمز و آجری گیر کرده بودم برای همین ترکیبی روی لبم زدم ولباس پوشیدم... کوله ی مشکی و اسپورتمو برداشتم و از اتاق زدم بیرون...مامان درحال چیدن میز صبحانه بود ... باخنده گفتم : سلام مامان صبح بخیر. _ سلام . کجا به سلامتی شال و کلاه کردی ؟ _ بیرون با دوستام ... از خونه موندن که بهتره ... نیست ؟ _ هست ولی به شرط اینکه صبحونه بخوری ! ببین چقدر لاغر شدی! _ صبحونه رو بیرون می خوریم . فعلا بای . _ در پناه حق . کالج های آبی رنگم رو از کمد برداشتم و یه آدامس از توی بسته اش در آوردم وانداختم تو دهنم... عاشق پاستیل و آدامسم حتی اگه ناشتا باشم . زیر لب شعری رو می خوندم و از پله ها پایین می رفتم که شهاب رو دیدم...مثل همیشه شیک بود . به روی خودم نیاوردم که دیدمش . خواستم از در بیرون برم اما با صدای شهاب ایستادم : _ به به! سلام بهار خانوم مارو می بینی و به روی خودت نمیاری ؟ _ سلام ... ببخشید عجله داشتم ندیدمت . _ آره جون عمه ات ! تو همیشه مارو نمی بینی. _ این چه حرفیه ؟ رویا چطوره ؟ _ اونم خوبه . سلام گوی شماست. ببینم جایی تشریف می بری که اینجری سانتال مانتال کردی ؟ _ آره بادوستام میریم بیرون . الانم عجله دارم آخه پشت ...