کتاب روانشناسی اخلاق پروین کدیور

  • دکتر پروین کدیور

    پروین    کدیور مرتبه علمی: آدرس: کرج – خیابان شهید بهشتی – میدان دانشگاه – دانشگاه تربیت معلم کد پستی 37551-31979 تلفن: 4579600-0261 آدرس پست الکترونيک: [email protected] صفحه اينترنت شخصی: http://teachers.tmu.ac.ir/kadivar سوابق تحصیلی دکتری:   روانشناسی تربیتی          دانشگاه میسوری           1979    کارشناسی ارشد:   روانشناسي تربيتي تهران 1352کارشناسی:   علوم تربيتي ابوريحان 1349



  • معرفی کتاب

    1- سبکهای یادگیری و شناختی : نظریها و آزمونها نویسنده : دکتر سوزان امامی پور ،  دکتر حسن شمس اسفند آباد چاپ اول ،1386 2- راهبردها و مداخلات روانشناختی- تربیتی در مدارس نویسنده : چارلز ا.امی هر- جوزف ای زینس مترجم : رضا شریفی نشر : دانشگاه امام حسین 3- روانشناسی یادگیری نویسنده : دکتر پروین کدیور چاپ اول ،1386 4- روانشناسی : عرصه ها و دیدگاهها نویسنده : جمعی از مولفین چاپ اول،1386 5- هیجده مقاله در روانشناسی نویسنده : دکتر پریرخ دادستان چاپ اول ، 1386 6- راهنمای عملی پژوهش کیفی نویسنده : دکتر حیدر علی هومن چاپ :اول ،1385 7- اخلاق در مشاوره و روانشناسی (مبانی و اصول) تالیف: دکتر سیمین حسینیان چاپ: اول ، 1385 انتشارات : کمال تربیت 8- پله پله تا موفقیت تالیف : عبدالرضا بهین چاپ اول،1386 انتشارات : ورای دانش

  • نظریه رشد اخلاقی کلبرگ

    تاثیرگذارترین روانشناس که در مورد رشد اخلاقی مطالعه و تحقیق کرده لارنس کلبرگ1 (1927-1987 ) است ."او شخصی فروتن و بمعنای واقعی محققی بود که به طور عمیق و گسترده در موضوعات فلسفه و روانشناسی تفحص کرده و از بزرگانی چون ژان ژاک روسو2، جان دیوئی3،و جمیز بالدوین4 قدردانی  نموده بود"(کرین،1985). بعلت استعداد فراوان در عرض یکسال دوره لیسانس را به اتمام رساند و رساله دکترایش را در سال 1955 در دانشگاه شیکاگو بر اساس مراحل رشد اخلاقی نوشت و تحقیقات وجستجوهایش را در دانشگاه هاروارد ادامه داد . تئوری او بر اساس عقیده سقراط  که گفت : "عدالت غایت هر استدلال اخلاقی است " و همچنین روی عقیده پیاژه در مورد مراحل کیفی رشد ، بنا شده که کلبرگ آن مراحل را در حوزه استدلال اخلاقی به کار بست ( دیسنر و سیمونز، 2000). کلبرگ رشد اخلاقی را در سه سطح پیش عرفی5 ، عرفی6 ، پس عرفی7 تقسیم کرده و هر سطح را در دو مرحله  و جمعاً رشد اخلاقی را در شش مرحله مورد بررسی قرار داده است. نمونه اولیه کلبرگ یک گروه 75 نفری از پسران بین ده تا پانزده سال بود که در اواسط دهه 1950 از آنها مصاحبه به عمل آورد . او داستان هایی مطرح می کرد و در آنها مسائلی می گنجاند سپس از آن پسرها می پرسید که چطور این تنگناهای اخلاقی را حل می کنند؟  آنها هر سه یا پنج سال مصاحبه می شدند و هنوز بعد از چهل سال این مصاحبه ها ادامه دارند! ( دیسنر و سیمونز،2000). سوال اساسی اینجاست که آیا مراحل رشد اخلاقی طبق نظرکلبرگ عمومیت دارد؟        رسیدن به مرحله آخر رشد اخلاقی که مطلوب همه کسانی است که در مورد اخلاق اظهار نظر می کنند بسیار سخت است اما قبل از اینکه به آرای کلبرگ بپردازیم باید دید این فکر از کجا آمده است؟ روانشناسان و فیلسوفان متعددی در مورد اخلاق مطلب نوشته اند اما شاخص ترین آنها امانوئل کانت8 (1710-1790) است که عقایدش در مورد اخلاق سبب شده که عده زیادی به سادگی از نوشته هایش رد نشوند ."از نظر کانت دو نوع اخلاق وجود دارد ، اخلاق به معنی واداشتن و مجبور کردن ، که متکی بر عامل تابعیت است که اخلاق "دیگر پیرو"9 می نامد ، یعنی مقررات وضع شده به وسیله دیگران که صورت امر و نهی دارد، از نظر کانت این اخلاق واقعی نیست ، تنها اخلاق واقعی اخلاق "خود پیرو"10 است که در آن فرد، واضع و اجرا کننده مقررات برای مهار خود می باشد. در این مرحله اعمال فرد را ارزش ها و عقاید درونی و باطنی او مهار می کنند ( کدیور، 1383).  -    مراحل رشد اخلاقی مطابق تئوری کلبرگ 1981 چنین است (اسنری،جان )1 :            مراحل                                                      آن چیزی که درست است         مرحله اول : جهت گیری تنبیه و اطاعت2 – با مرحله اول ...

  • مقاله مقایسه دیدگاه اسلامی با روانشناسی

      درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را   عنوان: بررسی اثرات تشویق و تنبیه در اسلام و مقایسه آن با مکتب رفتارگرایی(جان لاک) پژوهندگان: مهدی یوسف وند        (893171509)  ارشد روانشناسی تربیتی سید حسین حسینی   (893171502)  ارشد روانشناسی تربیتی                               با تشکر فراوان  از راهنمایی های صمیمانه استاد محترم جناب آقای “دکتر صالحی”                                                                                                                                                فهرست مطالب…………………………………………………….صفحه                                                                                  چکیده    ............................................................................................................................................... 1 مقدمه    ............................................................................................................................................  2 و3 تنبیه و تشویق از دیدگاه اسلام   .....................................................................................................   4 اهمیت و ضرورت تشویق و تنبیه در اسلام  .............................................................................     5 آیات و روایات در باب تشویق و تنبیه  ......................................................................................... 6 و 7 مزایای مدیریت تشویق بر مدیریت تنبیه  ....................................................................................7 دیدگاه امام خمینی(ره) درباره تشویق کودکان  ....................................................... 7…………. و 8 صورت های تشویق، محاسن تشویق ، معایب تشویق  ................................................8…………. و9 مراحل و دوره های تربیتی دراسلام و تشویق و تنبیه فرزندان  ................................................... 9 روانشناسی رفتارگرایی (جان لاک) و نگاهی گذرا به رویکرد روان تحلیل کری  .............10،11،12،13 جایگاه تشویق و تنبیه در مکتب رفتارگرایی (جان لاک)............................................ 14………….و 15 تعاریف تنبیه و تشویق از دیدگاه مکتب رفتارگرایی (جان لاک)   ..................................................15 نتیجه کلی مقایسه تشویق و تنبیه در اسلام و مکتب رفتارگرایی (جان لاک)  ....................16……… و17 محدودیت ها ، انتقادات ، پیشنهادات    ...........................................................................................18 فهرست منابع    .................................................................................................................................19               چکیده: عنوان اصلی پژوهش حاضر بررسی اثرات تشویق و تنبیه در اسلام و مقایسه آن با مکتب رفتارگرایی(جان لاک) است ، که در این راستا ابتدا به ذکر تعاریفی از تشویق و تنبیه از دیدگاه دانشمندان اسلامی، روایات و... پرداخته ایم.سپس جایگاه و اهمیت تشویق و تنبیه را ...

  • دوست داشتن

    روانشناسان بحث های طولانی در ابعاد مختلف انسان دارند و هر یک با رویکردهای متفاوتی به آن می نگرند. فرضیه ها و آرای بیشماری توسط کارشناسان، ابداع شده و برای تئوری های خود، دلایل و شواهد بیشماری ارائه می دهند. پرسش های مهمی که فکر روانشناسان را به خود، مشغول کرده، در مورد رفتار انسان است. چه چیز رفتار انسان را شکل می دهد؟ آیا ناشی از قوای ذهنی او است و یا فعل و انفعالات فیزیولوژیکی او، حرکات و رفتار او را می سازد؟ آیا بطور غریزی به مسایل زندگی خود برخورد می کند؟ پاسخ این پرسش ها، بستگی به نگرش فرد دارد. مبحثی را که مایل هستم در موردش صحبت کنم این است: چرا بعضی افراد را دوست داریم و به بعضی، علاقه نداریم؟ این مسئله را در دو حوزه روانشناسی شخصیت و روانشناسی اجتماعی مورد بررسی قرار می دهیم و سپس آن را از دیدگاه رویکردهای مختلف: رفتاری، روانکاوی، شناختی، و پدیدارشناختی، تحلیل می کنیم و سپس مثالی در این مورد می زنیم. قبل از هر چیز باید دید  دوست داشتن چیست؟        دوست داشتن(liking) احساسی از لذت و خوشی است. احساس مثبتی که دیگران به ما دارند و ما هم متقابلاً به آن ها نشان می دهیم. این حس از اوان طفولیت از مادر به فرزند و از فرزند به مادر منتقل می شود. به عقیده مازلو از سلسله مراحل نیاز است که بعد از نیاز فیزیولوژیکی، و نیاز ایمنی، نیاز به عشق و دوست داشتن و تعلق، پدیدار می شود و تا این نیازها برآورد نشود رسیدن به مرحله خودشکوفایی امکان پذیر نیست.         در فصل 17 کتاب درسی روانشناسی هیلگارد، عوامل مهم موثر در ایجاد دوست داشتن را: مجاورت، آشنایی، شباهت، و جذابیت جسمانی می داند. دلایل و شواهدی که این کتاب در این موارد آورده منطقی به نظر می رسد. مجاورت و آشنایی، سبب دوستی می شود به این معنی که وقتی فردی را به طور مرتب می بینیم و آشنا می شویم احساس مثبتی رد و بدل می شود که ممکن است به دوستی بیانجامد و وقتی با جذابیت جسمانی و شباهت، همراه شود این دوستی عمیق تر می شود و احتمال دارد به عشق تبدیل شود. شباهت به این معنا است که ما علاقه داریم با افرادی در ارتباط باشیم که در چیزهای مختلف با ما شباهت دارند مثلاً ما نسبت به هم دین، هم نژاد، هم وطن، هم زبان، هم شهری و هم محلی خود احساس بهتر و نزدیکی داریم. همینطور با کسانی که در مواضیع مختلف هم فکر و هم سلیقه هستیم، بیشتر مایلیم که هم صحبت شده و دوست شویم. در حقیقت لازمه دوست داشتن ارتباط با افراد است و انسان دوست دارد شناخته شود و همچنین  بشناسد. در اینجا می توان نظر مازلو را در لزوم نیاز به عشق و تعلق را تایید کرد. حال ببینیم که موضوع بحث در چه حوزه روانشناسی قرار می گیرد.      این ...

  • پیشگیری از رفتارهای نامطلوب

    مقدمه:<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> در سال های اخیر تحقیقات بسیاری در تعلیم و تربیت شده است که هر چند به ابعاد              غیر درسی پرداخته در عمل تأثیری شگرف بر پیشرفت درسی و رشد همه جانبه شخصیت دانش آموزان داشته است از عمده ترین این تحقیقات می توان به تحقیقاتی اشاره کرد که مدرسه را یک نظام اجتماعی نگریسته و به نوع روابط موجود در آن و نتایج حاصل از آن توجه کرده است در این بررسی ها مدرسه جامعه ای کوچک است که ارتباط اعضای آن با یکدیگر تعامل اجتماعی معینی را به وجود می آورد که دارای آثار دیگرش برای معلمان و دانش آموزان است. پیشگیری از رفتارهای نامطلوب دانش آموزان به دو دلیل مهم است یکی به دلایل عملی یعنی پیشگیری از بروز رفتار نامطلوب بهتر از بروز و اقدام به تغییر آن رفتار است دیگری به دلیل انسانی یعنی معلم دانش آموزان را افرادی که هم یاد گیرنده اند و هم انسان می پذیرد به طور کلی پیشگیری بهتر درمان است.   بیان مسئله : رفتارهای نامطلوب جواد در کلاس درس مرا بسیار آزار می داد و از این بابت خیلی نگران بودم چون روز به روز بر پرخاشگری او افزوده می شد کم کم سر و کله اولیای دانش آموزان در مدرسه پیدا شد که دردسرهای زیادی برای مدرسه فراهم کرد روزی از مدیر آموزشگاه درخواست کردم که نامه ای برای اولیای جواد بنویسد و او را به مدرسه احضار کند، همین کار انجام گرفت ولی این تدابیر موثر واقع نشد. به نمرات سال گذشته او مراجعه کردم مشاهده شد که او دانش آموز بسیار فعالی بوده و علت افت تحصیلی او برایم مشخص نبود. با تشویق های مکرر که از وی می نمودم چنین کارهایی هم اثر کمتری در تغییر رفتارش داشت معلم راهنمایی مدرسه هم با او گفتگو کرد ولی او هم نتوانست مشکل جواد را پیدا کند چون وی دانش آموز یک سو و لجوج بود. در یکی از روزهایی که دانش آموزان مشغول ورزش بودند به کنارش رفتم او تکیه به درختی داده بود با نگاه محبت آمیز از او درخواست کردم که به حرف های من گوش دهد؛ به وی گفتم: عزیز من چرا با بچه ها بازی نمی کنی؟ حرفی نزد می خواست از کنارم فرار کند، دستش را گرفتم گفتم: چرا با بچه ها بازی نمی کنی؟ اول خجالت کشید بعد گفت: پایم درد می کند از او خواستم علت را برایم بگوید گفت: چند سال پیش استخوان پایم در اثر یک حادثه ترک برداشته دکتر گفته تا چند سال نباید بازی کنی تا پایت خوب شود گفتم: عزیزم این که مشکلی ندارد تو می توانی داور بچه ها باشی، بعد سوتی به او دادم او خیلی خوشحال شد؛ از آن موقع به بعد او را به عنوان داور به دانش آموزان معرفی کردم و گفتم بچه ها همه ی شما باید به حرف داور مسابقه گوش کنید تا از بازی اخراج نشوید. رفتار نامطلوب ...

  • اریک فروم(1900-1980)

    اریک فروم(1900-1980) فروم به سال 1900 میلادی در آلمان به دنیا آمد و برخلاف یونگ، آدلر و هورنای پیش از آنکه به آموزش روانکاوی و انتخاب حرفه روان درمانگری بپردازد به مطالعه جامعه شناسی و روان شناسی پرداخت. و نظریه های او بیشتر به عنوان «فلسفه اجتماعی» شهرت یافته اند تا نظریه های محض روان شناختی. او روانکاوی را در انیستیتوی روانکاوی برلین آموخت و در سال 1980 میلادی در سوئیس درگذشت. کتاب های او نه تنها مورد توجه روان پزشکان، روان شناسان، جامعه شناسان، فیلسوفان و علمای دینی قرار گرفته ، بلکه در سرتاسر جهان نیز مقبول عامه مردم قرار گرفته است.اریک فروم تحت تأثیر نظریات کارل مارکس و زیگموند فروید قرار گرفته است. در حقیقت می توان او را نظریه پرداز شخصیت در مارکسیسم دانست او نظریات مارک و فروید را در زمینه شخصیت با هم مقایسه کرد و تفاوت آن دو را بیان کرده ، سپس سعی کرده از تلفیق آن، نظریه ای ارائه دهد. ناگفته نماند که او، مارکس را در مقایسه با فروید، متفکری عمیق تر و برتر می دانست او مکتب خود را ، «انسان گرایی دیالکتیک» نامید. نوشته های فروم از دانشی عمیق و غنی درباره تاریخ، جامعه شناسی، ادبیات، فلسفه و روان شناختی برخوردار است (شاملو، 1380، ص95). نقد اریک فرام بر فروید1- او معتقد بود که فروید از تأثیر اجتماع بر انسان غافل بوده است و فقط بر نیازهای زیستی تکیه کرده است. اریک فرام سخت معتقد بود که اجتماع با ابعاد وسیع خود بر انسان اثر می گذارد. به عنوان مثال او معتقد است که انسان معاصر، خویشتن را از فطرت و طبیعت خویش آزاد ساخته و هم اکنون در وضعیتی است که خود را جدا از سایر انسان ها می یابد. احساس تعلق، وابستگی و امنیت یک کودک، تنها در گرو ارتباطات وی با والدینش است و وقتی به دوران بلوغ رسید، به استقلال دست می یابد، اما این استقلال، به بهای امنیت اولیه به دست می آمده است.خلاصه اینکه ماهیت دیدگاه فروم را عوامل اجتماعی و فرهنگی تشکیل می دهند و عوامل زیست شناختی در آن نقش تعیین کننده ای ندارد.2- او بر خلاف فروید بر این باور است که نیروی محرک نخستین در وجود انسان، ارضای سائق های غریزی نیست، بلکه تمایل به بازگشت به شرایط وابستگی و تعلق است. در کتاب «فرار آزادی» که در زمان تسلط رژیم نازی در سال 1948 نگارش یافته است، فروم به این نکته اشاره می کند که جاذبیت نازی برای مردم آن بود که آنها را از آزادی بی قید و شرط می رهانید و به وابستگی و تعلق، بازگشت می داد (مکاتب روان شناسی و نقد آن، 1381، ص 246).3- برخلاف فروید که نیازهای انسان را ذاتی و منحصر در نیاز غریزه مرگ و غریزه حیات می دانست و ریشه فعالیت ها را نیاز جنسی توصیف می کرد، اریک فروم انسان ...