کتاب ارغنون ارسطو
فرانسیس بیکن
وی یک فیلسوف و سیاست مدار انگلیسی متولد لندن است .وی در حقیقت فلسفه عملی ندارد ولی بیکن را خیلی ها بانی فلسفه تحققی میدانند یعنی فلسفه ای که بر مبنای تحقیق استوار است .از جمله کتب اصلی اومیتوان به "مقالات"و" احیاء العلوم کبیر"اشاره کرد که متاسفانه این یکی نا تمام ماند. بخش اصلی این کتاب " ارغنون نو" میباشد که برای بچالش کشیدن کتاب ارغنون ارسطو نوشته شده چون کتاب ارغنون ارسطو را در آن زمان کتاب جامع هستی شناسی و علوم میدانستند بیکن که با روش های هستی شناسی ارسطو و افلاطون مخالف بوده راه جدید هستی شناسی را ارائه داده بنابراین نام کتاب خود را ارغنون نو گذاشته .در این کتاب او میگوید ما نمیتوانیم مجهولات را بوسیله قیاس (که جزء اصلی منطق ارسطوست) حل کنیم بلکه باید هر مجهول را با تجربه و مشاهده بسیار به جزئیات تقسیم کرد وسپس با استقرا پی به مجهولات برد.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> مخالفت با پیشینیان بویژه افلاطون و ارسطو وی از نخستین فیلسوفان اروپایی بود که در مورد "شناخت هستی" با افلاطون و ارسطو به مخالفت پرداخت بیکن منطق ارسطویی را نا کارامد میدانست و میگفت فیلسوفانی چون افلاطون و ارسطو در واقع به فلسفه و علوم زیان بزرگی وارد کرده اند چرا که سعی کرده اند قانون طبیعت را بصورت یک امر قطعی و غایتی بیان کنند وعلاوه برآن به نظرات شخصی بیشتر از مشاهده اهمیت میدادند و بنابر این راه را بر کنجکاوی و پویایی مردم بسته اند. فلسفه بیکن : در کل اصل فلسفه وی اینست که راه تحصیل علم وهستی شناسی عبارت است از مشاهده درا مور طبیعت و تجربه اندوزی برای جمع اوری اطلاعات و سپس تعقل و استقرا.وی در حقیقت بجای قیاس (که ارسطو به ان اصالت میداد )، استقراء را وارد میدان کرد. بیکن معتقد بود پیشینیان با استدلالات بی ماخذ و مبنی بر تخیلات و موهومات بدنبال شناخت هستی بودند. انها بجای توجه به محسوسات ومشهودات ، صرفا قیاس را ماخذ قرار دادند و از جزییات غافل مانده اند.وی معتقد بود راه رهایی، سلطه بر طبیعت است .هستی امری ملموس و مادیست که با روش آزمون و خطا شناخته میشود و انسان باید هستی را کامل شناخته و بر ان مسلط شود و خود بر هستی حاکم شودو و برای اینکار باید کاملا به خصوصیات اجسام اگاه شد تا بتوان انها را مطابق خواست بشر تغییر داد برای اینکار هم باید مشاهده و تجربه و دقت فراوان در جزئیات و استقراء را بکار برد.فرانسیس بیکن از نخستین فیلسوفانی اروپایی بود که در مقام هستی شناسی در برابر افلاطون و ارسطو ایستاد و رویکردی تازه در منطق و روش شناسی شناخت هستی به وجود آورد که در مقابل منطق ارسطویی قرار داشت. بیکن در اثر ...
فرانسیس بیکن
فرانسیس بیکن فرانسیس بیکن در 26 ژانویه 1561 در لندن (یورک هاوس)در منزل پدرش سر نیکولا متولد شد. پدر او بیست سال اول سلطنت الیزابت مهردار سلطنتی بود.مادر بیکن لیدی آنکوک خواهر زن لرد بارلی خزانه دار ملکه الیزابت و یکی از مقتدرترین مردان انگلیس بود.این زن در علم کلام متبحر بود و با اسقف های زمان خویش به لا تین مکاتبه می کرد در دوازده سالگی بیکن را درکمیریج به کالج تربیتی فرستادند. ولی پس از سه سال آنجا را ترک کرد. در شانزده سالگی در سفارت انگلیس در پاریس ماموریتی به وی پیشنهاد شد.پدر اودرسال 1579 وفات یافت.در1883 از تانتون به نمایندگی مجلس انتخاب شد .چند سال بعد لرد اسکس دوست بیکن توطئه ای بر ضد ملکه ترتیب داد تا او را زندانی کند و جانشینش را به تخت بنشاند. بیکن در نامه ای اورا از این عمل واداشت وبه اونوشت که او تا ابد به ملکه وفادار است.اسکس در پی توطئه ای نا فرجام بر ضد الیزابیت زندانی شد. تا اینکه موقتا آزاد گردید، وی دوباره به جمع نیرو پرداخت و با قوای خود به سوی لندن حرکت کرد. بیکن به خشم تمام بر ضد اسکس قیام کردو دراین میان عضو دیوان عالی کشورگردید. اسکس دوباره گرفتار شد. واو را به اتهام خیانت به محاکمه کشید ند. اومجرم شنا خته شد و محکوم به مرگ گردید. شرکت بیکن در محاکمه اسکس او را تا مدتی منفورساخت. در45 سالگی ازدواج کرد ودر 1598 به جهت قروض خود به زندان افتاد. در 1606 مشاوره قضایی سلطنتی گردید.و در1613 معاون دادستان کل شد و در 1618 در 57 سالگی بالاخره به مقام صدرات رسید. عقاید فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی در دنیای فلسفه جایگاه ویژهای دارد.بسیاری وی را محور اصلی تحول فکری در قرن وسطی می دانند تا جاییکه پایان تفکر کلیسا را به اندیشه های اونسبت می دهند .فرانسیس بیکن معتقد بود که "علم بر انسان و جهان تسلط دارد"و"بر طبیعت نمی توان مسلط گشت مگر آنکه از قوانین آن آگاهی یابیم"ودر رد اندیشه کلیسا چنین عنوان کرد که "اگر انسان ذهن خود را معطوف به ماده کند در حدود آن کار می کند و از حدود ماده تجاوز نمی نماید".وی معتقد بود که ادراک ما را از حقیقت تنها در همان حدی است که مشا هدات ما اجازه می دهد و خارج از حیطه مشاهدات چیزی نمی توانیم بدانیم .از نظر او ذهن مسئول یافتن روابط در ماده به وسیله مشاهده و تجربه است ومیان علم وعمل ومشاهده فرقی نیست. راهی که وی برای رسیدن به بصیرت وادراک بهتر از جهان پیرامون پیشنهاد می کند چنین است: "با کسب دانش طبقه بندی مادیات بر اساس ارزش و اعتبار آن ،ذهن خود را از تزویز دور دارد"و برای رسیدن به آن باید ذهن را از بتهایی که آن را احاطه کرده اند رها سازیم. از لحاظ زمانی باید فرانسیس بیکن را بعد ...
معرفی کتاب
علم منطق در جهان اسلام همانند دیگر شاخه های علوم و فلسفه در قرون وسطی کاملا غربی [یونانی] است و با فلسفه شرقی [فلسفه هندوچین] هیچ گونه ارتباطی ندارد. این منطق همان گونه که توسط مکتب ارسطوئی متاخر یونانی حفظ و منتقل شده بود، تماما به تقلید از سنت یونانی کلاسیک توسعه یافت. مقاله حاضر ترجمه مقاله کوتاهی است از دانشمند برجسته آلمانی; نیکلاس رشر که تکامل منطق را در جهان اسلام از نقطه شروع آن در اواخر قرن هشتم [قرن دوم هجری] تا افول آن در قرن شانزدهم میلادی [قرن دهم هجری] به اختصار و تنها با ذکر مهمترین گرایشها، شخصیتها و موفقیتها شرح می دهد. واژگان کلیدی: منطق، جهان اسلام، یونان مقدمه مترجم «نیکلاس رشر» منطقدان معاصر آلمانی و استاد دانشگاه پیتسبورگ امریکا که از مشاهیر صاحب نظر در منطق جدید نیز محسوب می شود از معدود منطقیون غربی است که بررسی و مطالعه عمیقی در تاریخ منطق و به ویژه تاریخ منطق در جهان اسلام داشته است. کتاب مشهور و مفصل وی تحت عنوان «تاریخ منطق عرب »، (The Development of Arabic logic) بی شک از مراجع مهم و معتبر در بررسی این دوره از تاریخ منطق محسوب می گردد. این دانشمند برجسته علاوه بر کتاب مزبور قریب بیست کتاب و مقاله ارزشمند دیگر نیز در این زمینه منتشر نموده است. مطالعه آثار ارزشمند نیکلاس رشر ما را به این نکته مهم و اساسی رهنمون می شود که بررسی آراء منطقی در جهان اسلام در صورتی می تواند مثمر ثمر و مفید فایده قرار گیرد و ابداعات و نوآوریهای منطقیون مسلمان را در دسترس متفکران امروزه منطق قرار دهد که با یک دید و رویکرد تاریخی - تطبیقی صورت گیرد. مقاله زیر که ترجمه آن اینک از نظر خوانندگان محترم می گذرد مقاله کوتاهی از این دانشمند برجسته است که در «دایرة المعارف فلسفه » پل ادواردز چاپ شده و نگاهی گذرا و در عین حال جامع به سیر منطق در جهان اسلام دارد. اطلاعات مربوط به نویسندگان خاص را در کتاب تاریخی «کارل بروکلمن » به نام «تاریخ ادبیات عرب » می توان یافت. انتقال منطق یونانی به جهان اسلام مسلمانان پس از فتح سوریه و عراق با تعالیم یونانیان آن گونه که در نزد فرقه های مسیحی به ویژه «نسطوریان »، «منوفیزیان » یا «یعقوبیان » تبلور یافته بود، ارتباط پیدا کردند. این فرقه ها مراکزی مثل «انطاکیه »، «ادسا»، و «نصیبین » را جایگزین تحقیقات هلنیستی اسکندریه نموده بودند. بنابراین نخستین نویسندگان منطق به زبان عربی دانشمندان مسیحی سوری بودند و مطالعات منطقی آنها که کاملا مرتبط با علم طب بود به زبان عربی ترجمه شد و زمینه ساز پیشرفت و توسعه منطق در جهان اسلام گردید. گزارش کنندگان سوری منطق ارسطو به ترتیب معمول و متعارف زیر به ...
ارسطو
زندگی نامه ارسطو ارسطو یکی از بزرگترین متفکران جهان است. در سراسر تاریخ فلسفه، گذشته از افلاطون و کانت، شاید هیچ کس ژرفا و پهنای اندیشه او را نداشته باشد، از بیست و چهار قرن تاکنون تاثیر او در فیلسوفان و دانشمندان گیتی بیرون از حد و حساب و بسا بیمانند بوده است. دانشمندان ایرانی حتی پیش از اسلام و قبل از رواج زبان عربی از او متاثر بودهاند استاد ذبيح الله صفا مینویسد: "در پارهای از کتاب پهلوی اصطلاحات فراوان علمی موجود است و این اصطلاحات که غالبا قابل تطبیق بر اصطلاحات فلسفی یونانی خاصه حکمت ارسطوست، میرساند که تنها به وسیله عیسویان ایرانی، علم یونانی پذیرفته و به زبان سریانی ادا نشده است بلکه زرتشتیان نیز به این کار مبادرت کرده و زبان پهلوی را معادل آوردن بسیاری کلمات در برابر اصطلاحات فلسفی یونانی ثروتمند ساخته بودند...یکی از مشاهیر عیسویان [در عهد ساسانی] پولس ایرانی (paulus persa) رئیس حوزه ایرانی نصیبین است که کتابی مشتمل بر بحث درباره منطق ارسطو به سریانی برای خسرو انوشيروان نوشـــت و در آن نسـبت به اثبات وجود واجــب و توحید و سایر نظرهای فلاسفه، برتری روش حکما بر اهل ادیان اشاره کرد ....معلمین کلیساهای نسطوری در ایران .... چون به آثار ارسطو توجه داشتند در کلیساهای خود در ایران .... با قوت بسیار به تحقیق در روش این استاد یا شراح اسکندرانی او توجه کردند... مجاهداتی که پیش از خسرو انوشيروان (531 ـ 579م ) شده بود در برابر توجه او به علوم فاقد اهمیت است. این پادشاه که هم فرمانروایی مدبّر و هم سرداری شجاع بود به حکمیت نیز علاقه داشت و از فلسفه افلاطون و ارسطو آگاه بود و ترجمه پهلوی این دو استاد را میخواند. "دكتر ذبيح الله صفا، تاريخ ادبيات ايران – جلد اول" ارسطو در 384 ق.م در شهر یونانی زبان استاگیرا ((stagira واقع در شبه جزیره خالکیدیکس (Chalcidice) چشم به جهان گشود. پدرش نیکو ماخوس (Nicomachus) پزشک بود و عضو صنف آسکلهپیادای ( asclepiadae ) و طبیب در بار آمونتاس دوم (پادشاه مقدونیه Amyntas). ممکن است ارسطو از کودکی، و در نتیجه شغل پدر، به زیست شناسی دلبسته شده باشد، اما هیچ دلیلی در دست نیست که ار آن هنگام آغاز به تحقیق کرده باشد. پزشکان صنف اسکلهپیاد فرزندان خویش کالبد شکافی یاد میدادند؛ اما ارسطو هنوز بسیار کوچک بود که پدرو مادرش هر دو در گذشتند و بنابراین، بعید است که او از این آموزش بهرهمند شده باشد. ارسطو در هفده سالگی به آتن رفت و وارد آکادمیاي افلاطون (plato) شد و تا هنگام مرگ وی در 348 ق.م همچنان شاگرد و همکار او بود و آنجا ماند. اهمیت تاثیر فلسفی افلاطون در همه آثار ارسطو هویداست. حتی وقتی که او از استاد انتقاد ...
ارسطو - قسمت سوم
مكتب و آثار ارسطو چون مكتب ارسطو ـ برخلاف افلاطون كه داراي ثبات و بگونة ميراث گرانبهاي گذشتگان بوده ـ ثبات نداشته و مراحلي را پشت سر گذاشته، آثار او نيز يكدست و يكنواخت نبوده و گويا تغييرهايي داشته است. به وي نوشتههاي فراواني نسبت داده شده كه حتي نام بسياري از آنها نيز معلوم نيست. برخي را عقيده بر آن است كه بيشتر نوشتة او همان تقريرات درسهاي او در لوكيون و حتي آكادمي افلاطون است، يا مطالبي است كه بصورت يادداشتهاي خصوصي براي خودش فراهم آورده است. بنظر ما، كتب و آثار ارسطو دو دسته است: اول، آثار و نوشتهها او پيش از حملة اسكندر به مصر و بابل و ايران. دوم، آثار او پس از حمله و پيروزي و دست يافتن به كتب و منابع حكمت و علوم مشرقي. بنظر ميرسد كه عمدة آثار ارسطو كه باقي مانده يا تمام آنها، رسالههايي است كه وي پس از دست يافتن به كتب علمي ايران و مشرق زمين و مصر نوشته و مباني قطعي و نهائي اوست كه بدست آورده و به ما رسيده است. ميدانيم كه ارسطو مانند استاد خود افلاطون و برخي ديگر نتوانست به سفرهاي دوردست بپردازد و به بابل و ايران و هند و حتي مصر و صقليه برود. از اينرو ـ چه بگوييم كه اسكندر بر اثر تعاليم و مطالب شوق انگيزي كه ارسطو در نوجواني دربارة ايران و شكوه و ثروت و حكمت او آموخته و شايد او را دانسته به جهانگيري تشويق كرده بود، آنگونه با عزمي جزم و بدون ترديد به سوي ايران و مستعمرات آن حمله برد، و درطالع خود پيروزي ديده بود؛ و چه آنكه كارهاي سياسي و نظامي اسكندر جوان را از ابتكار و انديشة خود وي بدانيم كه از پدر به ارث برده بود، اين حقيقت مسلم است كه گويي اسكندر وعده كرده بود كتب تاراج شده خزاين سلاطين و بخصوص آثار گرانبهاي معابد ايرانيان را (هر آنچه كه بكار ارسطو ميآمد) بوسيلة خواهرزاده او ـ كه همراه و در ركاب اسكندر بود ـ به يونان بفرستد، و هر آنچه را كه بكار نميآمد بسوزاند؛ و اين خواهرزاده، همان كليستنوس همشاگرد و يار اسكندر است كه پيش از اين از او سخن گفته شد. از اينرو، در تاريخ ميخوانيم كه اسكندر كتب گرانبهاي كتابخانههاي دربار يا مغان ايران و معابد آنها را يكجا جمع كرد و سوزاند؛[16] و در جاي ديگر ميبينيم كه در دنبال هر ...
زندگینامه ارسطو
ارسطو در سال ۳۸۴ (قبل از میلاد) در خانوادهای ثروتمند از اهالی استاگیرا، شهری در شمال یونان، به دنیا آمد.وییکی از سه فیلسوف بزرگ یونان (سقراط،افلاطون و ارسطو) می باشد. در سراسر تاریخ فلسفه، گذشته از افلاطون و کانت ، شاید هیچ کس ژرفا و پهنای اندیشه او را نداشته باشد. ارسطو در سال ۳۲۲ در ۶۲ سالگی در چالسیس درگذشت. در ۱۷ سالگی به فرهنگستانی به نام آکادمی افلاطون در آتن فرستاده شد و ۲۰ سال در آنجا درس خواند و تدریس کرد. پس از مرگ افلاطون در سال ۳۴۷، ارسطو ناکام از به اختیار گرفتن مدیریت فرهنگستان به اسوس در آسیای کوچک رفت و با پایتیاس خواهرزادهٔ فرمانروای وقت ازدواج کرد. در ۳۴۳ به دعوت فیلیپ مقدون آموزش اسکندر مقدونی را بر عهده گرفت. پس از بازگشتش به آتن در ۳۳۵، آموزشگاهی خود را به نام لایسیوم تأسیس کرد. آثار ارسطو بسیار متنوع و شامل جمیع معارف و علوم یونانی (جز ریاضی) است و اصولا شامل منطقیات طبیعیات الهیات و خلقیات است که از آن جمله از (فن شعر) (فن خطابه) (کتاب اخلاق) (سیاست) (ما بعد الطبیعه) باید نام برد.منطقیات: مقولات ,جدلیات ,آنالوطیقای اول و دوم ,قضایا ,ابطال مغالات که در کل در کتاب ارغنون(ارگانون به معنی ابزار) جمع شدهاند.کتب علمی: طبیعیات، درباره آسمان، در کون و فساد، علم کائنات جو، تاریخ طبیعی، درباره نفس، اجزاء حیوانات، حرکات حیوانات، تولد حیواناتکتب فلسفی:اخلاق نیکوماخوس، سیاست، مابعدالطبیعه مطالب مرتبط:جملات کوتاه و زیبای ارسطو
ارسطو
ارسطو سردیس مرمر از ارسطو، یک کپی از سردیس برنز ساختهشده توسط لیسیپوس اَرَسطو (به یونانی: Αριστοτέλης، تلفظ: آریستوتِلِس) (زادهٔ ۳۸۴ ق م. -درگذشتهٔ ۳۲۲ ق م)از فیلسوفان یونان باستان بود. او که یکی از مهمترین فیلسوفان غربی به حساب میآید شاگرد افلاطون و آموزگار اسکندر مقدونی بود. تالیفات او در زمینهها و رشتههای گوناکون منجمله فیزیک، متافیزیک، شعر، زیست شناسی، منطق، علم بیان، سیاست، دولت و اخلاق بودهاند. ارسطو به همراه سقراط و افلاطون از تأثیر گذارترین فیلسوفان یونان باستان بودهاست. این سه تن فلسفه غربی (آنطور که برای ما آشنا است) را بر اساس فلسفه ماقبل سقراط یونان بنیاد نمودند. ارسطو فلسفه را بهعنوان «دانش هستی» تعریف میکرد. زندگینامه ارسطو در سال 384 ق.م.در خانوادهای ثروتمند از اهالی استاگیرا(استاگیروس)، شهری در شمال یونان، به دنیا آمد. در ۱۷ سالگی به آکادمی(فرهنگستان)افلاطون در آتن فرستاده شد و ۲۰ سال در آنجا درس خواند و تدریس کرد. پس از مرگ افلاطون در سال ۳۴۷، ارسطو ناکام از به اختیار گرفتن مدیریت فرهنگستان به اسوس در آسیای کوچک رفت و با پایتیاس خواهرزادهٔ فرمانروای وقت ازدواج کرد. در ۳۴۳ به دعوت فیلیپ مقدونی آموزش اسکندر مقدونی را بر عهده گرفت. پس از بازگشتش به آتن در ۳۳۵، آموزشگاه خود را به نام لایسیوم تأسیس کرد. در ۳۲۳ و پس از مرگ اسکندر، که آتن را ملحق شاهنشاهی خود کرده بود، آتش احساسات ضدمقدونی اوج گرفت و دامنگیر ارسطو شد. او به ناچار به خالکیس پناه برد و سال بعد (۳۲۲) در ۶۲ سالگی درگذشت. آثار ارسطو آثار ارسطو بسیار متنوع و شامل جمیع معارف و علوم یونانی (جز ریاضی) است و اصولاً شامل منطقیات طبیعیات الهیات و خلقیات است که از آن جمله از فن شعر، فن خطابه، کتاب اخلاق، سیاست و ما بعد الطبیعه باید نام برد. منطقیات: مقولات، جدلیات، آنالوطیقای اول و دوم، قضایا، ابطال مغالطات که در کل در کتاب ارغنون (ارگانون به معنی ابزار) جمع شدهاند. کتب علمی: طبیعیات، درباره آسمان، در کون و فساد، علم کائنات جو، تاریخ طبیعی، درباره نفس، اجزاء حیوانات، حرکات حیوانات، تولد حیوانات کتب فلسفی:اخلاق نیکوماخوس، سیاست، مابعدالطبیعه فلسفه ارسطو را میتوان از نخستین فیلسوفان تحلیلی دانست... وی همچنین واضع منطق نیز هست. او با در نظر گرفتن زمین در مرکز گیتی و قرار دادن فلکهای مختلف برای اجرام آسمانی (مثلاً فلک خورشید، فلک ثوابت و...) الگویی از جهان را برای همروزگاران خود ترسیم کرد. ارسطو چهار عنصر بنیادی کیهان را آب، آتش، خاک و هوا میدانست بهعلاوهٔ عنصر پنجمی به نام اثیر که معتقد بود اجرام ...
فلسفه ی منطق ارسطو
مقدمه فلسفهی منطق مانند ديگر فلسفه هاي مضاف، علمي پسيني است؛ يعني پس از پيدايش و بالندگي علم منطق، برخي مسائل فلسفي دربارهی آن طرح میشود. اين مسائل فلسفي دست کم سه دستهاند: يک دسته آنهايي هستند که طرح مباحث منطقي سبب پيدايش آنها شده است، مانند مسئلهی اعتبار منطقي؛ دستهی ديگر آن ابعاد فلسفي هستند که سبب پيدايش و جهت گيري خاص مباحث منطقي شدهاند، مانند حاکميت فلان نگرش متافيزيکي بر منطق دانان؛ اين دسته را میتوان تحت عنوان «مباني فلسفي منطق» نام برد. دستهی سوم به مسائلي همچون تعدد نظامهای منطقي و کاربرد آنها در علوم مختلف به ويژه فلسفه مربوط میشود. (هاک، 1382، ص 29-27).اگر مجموع اين مباحث را فلسفهی منطق بدانيم، بايد گفت که فلسفهی منطق رياضي امروزه شکل گرفته است؛ ولي با اينکه از عمر منطق ارسطويي بيش از بيست و دو قرن میگذرد، هنوز فلسفهی منطقِ منقّحي براي آن تدوين نشده است. پيداست که بايد قدمهای آغازين در اين زمينه برداشته شود، زيرا هر نوع بحث تطبيقي بين منطقهای قديم و جديد مستلزم اين است که مباني، اصول، روشها، قضايا، و پيامدهاي هر کدام از آن منطقها روشن شود و گرنه باز هم شاهد آن دسته از تلاشها خواهيم بود که با ديدن برخي مشابهتها يا اختلافها در سطح پاره اي گزارهها يا استنتاجها، حکم به همانندي آن دو منطق يا تعارض آنها يا ارتباط تکاملي آنها میکنند. بنابراين، استخراج فلسفهی منطق ارسطو نه يک امر استحساني بلکه يک ضرورت است. نگارنده در پي احساس چنين ضرورتي است که - به زعم خود - بحثهای زير را پيش مینهد:لزوم بازشناسي فلسفه و منطق ارسطو همچنان که گذشت، يکي از عمدهترین مباحث فلسفهی يک منطق مباني فلسفي آن منطق است. مباني فلسفي منطق ارسطويي بي شک ريشه در فلسفهی ارسطويي دارد؛ ولي از آنجا که هم فلسفه و هم منطق ارسطو در طول بيش از بيست و دو قرن، دستخوش شرحها و تفسيرهاي مختلف و حتي متعارض گشته است؛ لذا ناگزيريم به متنهای اصلي خود ارسطو مراجعه کنيم تا در مرحلهی نخست، فلسفه و منطق ارسطو را، از فلسفه و منطق ارسطويي بازشناسيم، و در مرحلهی بعد، نسبت منطق ارسطو را با مباني مابعدالطبيعي وي بررسي کنيم. روشن است، تا زماني که مرحلهی نخست - بازشناسي فلسفه و منطق خود ارسطو - محقق نشود، سهم ديگران در سنت ارسطويي از جهت شرح، نقد يا نوآوري معلوم نخواهد شد؛ و تا زماني که مرحلهی دوم - بازشناسي نسبت منطق ارسطو با مباني مابعدالطبيعي وي - صورت نگيرد، نمیتوان دربارهی فلسفهی منطق ارسطويي - مثلاً منطق سينوي - تحلیلهای دقيقي ارائه داد.مابعدالطبیعهی ارسطو آن دسته از ...
دانلود مقالات ارغنون (ويژۀ فلسفۀ اخلاق)
ارغنون 1379 شماره 16خطابه ای در باب اخلاق لودویگ ویتگنشتاین /مالک حسینی اخلاق مسأله محور ادموند پینکافس / سیدحمیدرضا حسنی معنای درست و نادرست مترجم: سعید ناجی /مهدی معین زاده اشکالهای واقعی و ادعایی نظریه سودگرایی ریچارد برانت / محمود فتحعلی گزیده هایی از اخلاق صغیر تئودور آدورنو / هاله لاجوردی معنای توصیفی و اصول اخلاقی ریچارد مروین هیر / امیر دیوانی اخلاق غیر اصولی جرالد دورکین / محبوبه مهاجر هویت اخلاقی و استقلال شخصی ریچارد ام. رورتی /یوسف علی اباذری ماهیت ذهنی ارزشها جی ال مکی / مراد فرهادپور اخلاق در جهان دستخوش دگرگونی پل تیلیش / سید علی مرتضویان لوکاچ و ایدئولوژی به مثابه آگاهی کاذب رویزن مک دوناف / شهرام پرستش الزام و انگیزش در فلسفه اخلاق متأخر ویلیام ک فرانکنا /سید امیر اکرمی سرچشمه ارزش از نظر ارسطو و کانت کریستین کرسگارد /محسن جوادی پیامدگرایی دیوید مکناوتون /سعید عدالت نژاد خطابه ای در باب اخلاق لودویگ ویتگنشتاین / مالک حسینی --------------------------مطالب مرتبط:مقالات ويژه اخلاق در مجلۀ كيانمقالات ویژه اخلاق در فصلنامه پژوهش هاي فلسفي - كلامي مقالات ویژه اخلاق در فصلنامه انديشه ديني مقالات ویژه اخلاق در فصلنامه انديشه نوین ديني مقالات ویژه اخلاق در فصلنامه پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) فصلنامه پژوهشي پژوهشنامه اخلاق شماره (4 و 9)
روش شناسی
ابن هیثم برای اثبات حرکت مستقیم نوردر محیط های شفاف از آزمایش و تجربه استفاده کرد و در کتاب فوق الذکر می نویسد : « نور در محیط های شفاف چگونه حرکت می کند ؟ نور در اجسام شفاف فقط به صورت خط مستقیم حرکت می کند . . . اجازه دهید این را بطور تجربی ثابت کنم : این واقعیت را که نور در خطوط مستقیم حرکت می کند ، می توان به طور واضح مشاهده کرد ، هنگامی که نور از سوراخ هایی وارد اتاق تاریک می شود . . . به روشنی در گرد و غبار موجود در هوا قابل رویت است . » "Light travels through transparent bodies in straight lines only" — Alhazen in Book of Optics روش علمی مدرن در قرون ۱۷ و ۱۸ شفافیت یافت . فرانسیس بیکن در کتاب ارغنون جدید - یاد آور ارغنون ارسطو - سیستم نوینی از منطق را طرح ریزی کرد که بر مبنای فرایند فلسفی قیاسی استوار بود .سپس در سال ۱۶۳۷ ، رنه دکارت چارچوبی را در رساله گفتار درباره روش برای راهنمایی اصول روش علمی تدوین نمود . نوشته های اب هیثم ، بیکن و دکارت در روند تاریخی روش علمی نوین انتقادی تلقی می شود . ۴ طبق نظر اغلب مورخان علم ، ابن هیثم در روش علمی مدرن پیشگام بود. او با انتشار کتاب خود مفهوموفیزیک نور را تغییر داد و تجربه و آزایش را بهعنوان روش معمول در اثبات نظریه ارائه داد ، بطوری که شواهد تجربی ، بویژه مشاهده و آزمایش خود او منظم و قابل تکرار بوسیله دیگران بود .۵ در اواخر قرن نوزدهم ، چارلز ساندرس پییرس ( C.S.Peirce ) طرحی را پیشنهاد کرد که بعدا بطور کلی در توسعه روش علمی موجود تاثیر بسزایی گذاشت . ی