چرتکه طوس
لیست محصولات شرکت لاستیک سازی جم شماره 2
347 رينگ چرخ خاور شهاب 348 سوپاپ پمپ ترمزخاور- اصلي 349 سيلندر ترمز 608 جعبه سفيد 350 سيلندر چرخ خاور 608 ارس 351 سيلندر چرخ خاور 608 طرح A 352 سيلندر38 abs 353 شيشه چراغ جلو خاور 354 شيشه چراغ خاور بوش 355 فنر گاز خاور 356 گردگير دسته دنده خاور 357 گردگير سيبک فرمان خاور 358 لاستيک پدال کلاج وترمز خاور 359 لاستيک چرتکه ايي کمک خاور درجه يک 360 لاستيک سيلندر ترمز خاور 608 طرح F 361 لوازم بوستر نيم کامل 608 362 لوازم پمپ ترمز خاور 608 کامل طرح A 363 لوازم ديسک خارجي خاوري 364 لوله آب خاور 365 مهره فول خاور فابريک 366 هزار خاري کلاچ خاور 367 واتر پمپ خاور پارس 368 واتر پمپ خاور سپاهان پيشتاز 369 واشر استکان خاور 370 واشر بغل اگزوز آهني خاو ر 371 واشر پلوس خاور 372 واشر چنگي خاور 373 واشر فنري چرخ خاور 374 واشر واتر پمپ خاور جفتي 375 واشرپلوس خاورتکسون 376 واشرپلوس خاورجديد 377 کاپ چرخ خاور جديد 378 کاسه چرخ جلو 808 آسيا 379 کاسه چرخ خاور 608 شهاب 380 کاسه چرخ عقب 808 شهاب 381 کاسه نمد بوستر 608 طرح FAG 382 کاسه نمد چرخ عقب خاور 608 قديم 383 کاسه هواکش 309 384 کلنگي کلاج خاور قديم F 385 توپي چرخ خاورجديد612 386 توپي چرخ خاورجديد809 387 حلقوي سيلندرچرخ خاورجديد 388 خروسک خاورجديد 389 سيلندر ترمز خاور جديد ارس کار 390 واشر چنگي خاورجديد عقب 391 پمپ ترمز 808 fag 392 پمپ ترمز خاور 608 ارس 393 پمپ ترمز خاور 808 ارس 394 پولک وفنر سيلندر چرخ 808 395 پيستون سيلندر ترمز808 396 تسم پروانه 47 a دنده اي 397 تشتکي 41 ارس 398 تيپ توپ نمره 5 399 تيپ توپ نمره 7 400 جنت هواکش سه رقم مهر 401 چدني زير ترموستات خاور 402 سوپاپ پمپ ترمز fag 403 سوزن و الف کوتاه 404 سيلندر چرخ 808 dic 405 سيلندر چرخ 608 ارس 406 سيلندر چرخ 608 طرح ate 407 سيلندرترمزخاور808ارس 408 شلنگ گيريس پمپ 1متري 409 شيشه لاستيکي ترک بزرگ 410 لاستيک ضربه گير توپر کوچک 411 لاستيک مندل زير کاپوت 412 لقمه عقب 10تن 413 لقمه عقب ولو 414 لوازم پمپ ترمز 608 ارس 415 لوازم پمپ ترمز 808 ارس 416 لوازم پمپ ترمز خاور 808 تکلان طوس 417 واشر تک خار ملت عقب خاور 418 پمپ ترمز 911 آتل 419 پمپ ترمز 911 ارس 420 سيلندر چرخ خاور808 ارس 421 گردگير بلوس پرايد 422 لوازم پمپ ترمز FAC 911 423 لوازم پمپ ترمز 911 ارس 424 لوازم پمپ ساعتي 74 425 لوازم چرخ عقب پژو 405 426 لوازم چرخ عقب پيکان آرژانتين 427 لوازم چرخ عقب سمند 428 منبع روغن ترمز بلند 911 طرح fag 429 ميل فرمان کوتاه 911 جديد 430 کاسه چرخ خاور 808 431 پمپ ترمز اتوبوس ارسکار 432 پمپ کلاج بالا بنز 10 تن 433 پمپ کلاج پايين آميکو 434 پيچ و مهره چرخ عقب مايلر 435 پيچ ومهره چرخ عقب 74 436 سيلندرترمز 50 ARS 437 لوازم پمپ کلاج بالا بنز 10 تن 438 ميل فرمان کوتاه ده تن 439 آچار جغجغه 20 آهني 440 آينه اسکانيا ...
نحوه تشخیص واژه های دارای ریشه عربی و فارسی
1 حرف (ث) : هر واژه ای که دارای ث است بی گمان عربی است و ریشه ی فارسی ندارد . جز (کیومرث: مرد دانا یا گاو مرد)، (تـَهمورث : دارنده ی سگ نر قوی ) و واژگان لاتین مانند بلوتوث یا نام هاییمانند ادوارد ثورندایک و ... که بسی آشکار است نام های لاتین هستند نه عربی یافارسی. حرف (ح):هر واژه ای که دارایحرف ح است بی گمان عربی است و ریشه ی فارسی ندارد.غیر از کلمه ی حوله که درست آنهوله است وبه گمان نزدیک به یقین ریشه ی ترکی دارد و به معنی (پُرزدار ) است . عرببه هوله (حوله) می گوید : مِنشَفة در سعودی / خاولی یا خاولیة و بَشکیر در عراق / بِشکیر یا فوطة در سوریه .واژه حول و حوش هم به گمان بسیار فارسی و درست آن هول وهوش است . کردهای فهلوی یا فَیلی هنوز به خانه می گویند هاوش که با house درانگلیسی همانندی دارد. حرف (ذ): هرچند در فارسی کهنتلفظ این حرف مانند تلفظ عربی آن وجود داشته اما امروزه دیگر هیچ ایرانی ای ذال راذال تلفظ نمی کند بلکه زاء تلفظ می نماید .بیش از 95% واژه های دارای ذال ریشه یعربی دارند مگر واژه هایی مانند گذر ، گذراندن ، گذشتن ، پذیرش ، پذیرفتن ، آذین،گنبذ (امروزه گنبد خوانده می شود.)ذانستن ( که امروزه دانستن تلفظ می شود). اماکردها ، لَکها و برخی دیگر از اقوام ایرانی ذانستن را زانستن تلفظ می کنند. مانندتالشی ها که به (می دانم) می گویند ( زُنُـمzonom ) و کردها می گویند ( اَزانِـم یا زانِـم یا مَزانِم یا دَزانِم ( حرف(ص :(هر کلمه ای که صاددارد بی شک عربی است مگر عدد شصت و عدد صد که عمداً غلط نوشته شده اند تا با انگشتشست و سد روی رودخانه اشتباه نشوند. صندلی نیز بی جهت با صاد نوشته شده و البته عربی شده ی چَندَل است. عرب به صندلی میگوید کُرسی ، مَقعَد و در گویش محلی عراق و سوریه اِسکَملی . صابون هم در اصل واژه ای فارسی است و درست آن سابون است و این واژه از فارسی بهبیشتر زبانهای جهان رفته مثلاً soap در انگلیسی همان سابون است . ما سابون را بهصورت معرَّب صابون با صاد می نویسیم.اصفهان نیز معرّب یعنی عربی شده ی اَسپَدانـهیا سپاهان است. حروف( ض/ظ /ع):بدون استثناتنها ویژه واژه های دارای ریشه ی عربی است و در فارسی چنین مخارجی از حروف وجودندارد . به ویژه ضاد تا جایی که عرب ها به الناطقینبالضاد معروفند زیرا اینمخرج ویژه عرب است نه دیگر مردمان نژاد سامی. حرف(ط):جنجالی ترین حرف دراملای کلمات است . مخرج طاء تنها ویژه واژه های عربی است و در فارسی ط نداریم وواژه هایی که با ط نوشته می شوند یا عربی اند و یا اگر عربی نیستند غلط املاییهستند . مانند طهران ،طالش، اصطهبان ، طوس که خوشبختانه امروزه دیگر کسی تهران،تالش ، استهبان و توس را دیگر نادرست ...
تاریخ ریاضیات: نوشته خانم آرزو رمضانی
تاریخ ریاضیات: ریاضیدانان ایرانی قبل از رنسانس اروپا لطمه ای که اسکندر مقدونی به ایران زد چنان بزرگ بود که به سبب آن چندان اثری از دانش ریاضی مادها و ایرانیان قدیم باقی نماند که از روی آن بتوان پایه دانش ریاضیات آن دوران را سنجید. هرودوت از یکی از کارهای مهندسی آن زمان یاد می کند که مهندسی ایرانی به نام ارتخس Artachaees (481 پ.م) در شبه جزیره آتوس Athos ترعه ای حفر کرد تا ناوگان خشایار از آن عبور کند. از زمان ساسانیان هم قرائن و اماراتی باقی نیست تا بتوان از روی آنها حکم صحیحی داد. عملاً تاریخ ریاضیات ایرانی از دربار خلافت مأمون عباسی، که مادر و همسرش هر دو ایرانی بودند آغاز می شود. مأمون امر کرد تا در دو وهله مساحی و نقشه برداری انجام شود تا بتوان طول قوس یک نصف النهار را حساب کرد. در دوران وی بود که چرتکه کامل شد. وی امر کرد تمامی متون ریاضی یونانی و هندی را به عربی ترجمه کنند. ( یعقوب بن طارق؛ ابویحیی البطریق؛ محمد ابراهیم فزاری؛ القفطی و ابی اصیبه) این مردان پی هایی ریختند که کاخ علوم ریاضی نسل های بعدی بر آنها برپا گردید. یونانیان فلسفه محض و ریاضیات کاملاً نظری را با دیده تحسین می نگریستند؛ اما خلفای عباسی خواهان نتایج عملی بودند؛ از ایرانیانی که در دربار مأمون بودند می خواستند که نتایج مطالعات نظری خود را در نجوم و نقشه برداری و معماری و فن کشتیرانی بکار بندند؛ حتی از آنها انتظار می رفت که به کامل کردن تقویم و تعیین استوا و قبله و دقت در اندازه گیری وقت برای جلو گیری از قضا شدن نماز عنایت داشته باشند. بزرگ ترین ریاضیدان دربار مأمون محمد بن خوارزمی بوده است که زادگاه اش خیوه بود از این رو وی را می توان ایرانی شمرد. احتمال می رود که کلمه جبر از وی به یادگار مانده و از کتاب الجبر و المقابله او که معنی آن علم حذف و تحویل است گرفته شده باشد. وی نخستین دانشمندی است که این موضوع را با نظمی خاص مورد مطالعه قرار داده و دانش های یونانی و هندی را با هم تلفیق کرده است. خدمت اصلی وی به کار بردن اعداد هندی در حل عددی معادلات بود. کمک دیگری که به حل معادلات درجه اول کرد عبارت بود از پذیرفتن اصول موضوع مربوط به نقل جمله ها از یک طرف معادله به طرف دیگر، و تبدیل کسرهای غیر صریح به کسرهای صریح. محمد خوارزمی نیز یکی از هموطنان محمد بن موسی خوارزمی است که کتاب مفاتیح العلوم را تألیف کرد و به تبعیت از علاقه ایرانیان به جدول بندی، علم را به عربی و غیر عربی تقسیم کرد. و علم غیر عربی را به علوم طبیعی و ریاضی تقسیم نمود و در علوم ریاضی، به بحث و تفحص درباره هندسه و حساب و اصول جبر و جراثقل، با فصلی درباره تعادل مایعات، پرداخت. اما کتاب ...
زندگی نامه ی دانشمندان مسلمان
نقش مسلمانان در پیشرفت ریاضیات مسلمانان علم ریاضی ، خاصه جبر و مقابله را به گونه ای پیشرفت دادند که می توان گفت آنان موجد این علم می باشند.اگر اصول و مبادی علم ریاضیات قبل از اسلام در دنیا وجود داشت ، لکن مسلمین انقلابی در آن ایجاد کردند و از جمله اینکه قبل از دیگران جبر و مقابله را در هندسه بکار بردند. جبر و مقابله تا بدانجا مورد توجه آنان بود که مأمون عباسی در قرن سوم هجری ( قرن نهم میلادی ) به ابومحمد بن موسی ، یکی از ریاضیدانهای دربار خود امر کرد کتاب سادة عام الفهمی در جبر و مقابله تآلیف نماید. محمدبن موسی ( فوت در سال 257 یا 259 هـ. ق. ) یکی از سه برادر دانشمندی بود که به بنوموسی شهرت داشتند.در نیمةدوم قرن سوم هجری ثابت بن قره( 221-228 هـ. ق. )طبیب ،ریاضیدان و منجم حوزه علمی بغداد خدمات بسیاری را در زمینه ترجمه کتابهای علمی از زبانهای سریانی و یونانی به زبان عربی انجام داد. وی دارالترجمه ای تأسیس کرد که بسیاری از دانشمندان آشنا به زبانهای خارجی در آن کار میکردند. در این دارالترجمه بسیاری از آثار یونانیان نظیر آپولونیوس ، اقلیدس ، ارشمیدس ، تئودوسیوس ، بطلمیوس ، جالینوس و ائوتوکیوس به وسیله او یا تحت سرپرستی وی به عربی ترجمه شد. ابو حفض یا ابوالفتح الدین عمر بن ابراهیم نیشابوری مشهور به خیام نیشابوری از برجسته ترین حکما و ریاضی دانان جهان در سال 329 ه.ق در نیشابور به دنیا آمد .خیام کمتر می نوشت و شاگرد می پذیرفت ، وی برای کسب دانش به خراسان و عراق نیز سفر کرد . به واسطه تبحر و دانش عظیمی که در ریاضیات و نجوم داشت ، از سوی ملکشاه سلجوقی فراخوانده شد، ملکشاه به او احترام می گذاشت و خیام نزد او قرب و منزلت ویژه ای داشت . او بنا به خواست ملکشاه در ساخت رصدخانه ملکشاهی و اصلاح تقویم با سایر دانشمندان همکاری داشت . حاصل کارش در این زمینه تقویم جلالی آن است که هنوز اعتبار و رواج دارد و تقویم او از تقویم گریگور یابی دقیق تر است . یکی دیگر از دانشمندان اسلامی که تحولی عظیم در علم ریاضی پدید آورد ابوعبدالله محمدبن موسی خوارزمی( متوفی 232 هـ. ق. ) است.این ریاضیدان ، منجم، جغرافیدان و مورخ ایرانی یکی از منجمین دربار مأمون خلیفه بود. وی در بیت الحکمه مشغول کار بود. بیت الحکمه مؤسسه علمی معروفی بود که مأمون خلیفة عباسی ( 198-218 هـ. ق. ) به تقلید از دارالعلم قدیم جندیشاپور در بغداد تأسیس کرد. ظاهراً فعالیت عمدة این مرکز ترجمة آثار علمی و فلسفی یونانی به عربی بود. عده ای از مترجمان برجسته و نیز کاتبان و صحافان در آنجا کار می کردند. کتابخانه ای که بدین طریق فراهم آمد و عنوان خزانه الحکمه داشت از زمان هارون الرشید و برامکه سابقه داشت. ...
نگارش و دستور زبان فارسي (قسمت دوم)
صفت اشاره : صفت اشاره در اصل دو لفظ « این» و «آن» است وقتی که همراه اسمی بیایند و بدان اشاره کنند : این : برای اشاره به نزدیک آن : برای اشاره به دور این جزوه را آن روز در دانشگاه به ما دادند . صفت اشاره به صورتهای زیر دیده می شود: الف- این و آن بدون همراهی با کلماتی دیگر که تنها برای اشاره است. این کتاب ب- برای اشاره و تاکید که با «هم» ترکیب می شوند : همین، همان ج- برای اشاره و بیان تشبیه و چگونگی به همراه کلماتی مانند : چون ، گونه ، سان : چنین ، چنان ، این گونه ، آن جور د-برای اشاره و تاکید همراه کلماتی مانند : قدر ، مقدار ، همه : این قدر، همان اندازه ، همین قدر صفت شمارشی کلمه ای که شماره یا ترتیب مفهوم یا مصداق اسمی را می رساند صفت شمارشی نامیده می شود . به صفت شمارشی معمولاً عدد می گویند . صفت شمارشی بر(4) قسم است : صفت شمارشی ساده، صفت شمارشی ترتیبی، صفت شمارشی کسری، و صفت شمارشی توزیعی . 1. صفت شمارشی ساده : هرگاه اعداد اصلی قبل از اسم واقع شوند و آن را وصف کنند. صفت شمارشی ساده نامیده می شوند. اعداد اصلی عبارت است از : یک، دو ، ... ده، یازده، ... بیست ویک، ...صد،هزار،میلیون، میلیارد ... 2 . صفت شمارشی ترتیبی: که ترتیب قرار گرفتن موصوف (معدود) را می رساند و با افزوده شدن پسوند «-ُ م » یا «-ُمین» به صفت شمارشی ساده ساخته می شود : چهارم ، چهارمین . صدم ، صدمین . هزارم ، هزارمین بعضی صفت های شمارشی از این قاعده پیروی نمی کنند. مثل: اول، آخر، نخست ، نخستین ، آخرین 3. صفت شمارشی کسری (عدد کسری) . که یک یا چند جزء از یک یا چند واحد را می رساند: یک پنجم- شانزده هزارم- دو سوم - نود درصد . 4 . صفت شمارشی توزیعی: که از تکرار صفت شمارشی اصلی به دست می آید: یک یک - یکایک - یک به یک صفت پرسشی صفتی است که با آن از نوع یا چگونگی یا مقدار موصوف پرسش کنند، مانند چه ، کدام ، چگونه ، چند صفت پرسشی از نظر مفهوم سه گونه است : الف- صفت پرسشی که با آن از نوع یا چگونگی با از نام و نشان موصوف می پرسند : چه ، کدام ، چطور ، چگونه ب-صفت پرسشی که با آن از ترتیب یا مقام موصوف پرسش کنند: چندم ، چندمین ج- صفت پرسشی که با آن از مقدار و شماره موصوف پرسیده می شود: چند، چقدر ، چه مقدار صفت تعجبی صفت تعجبی، صفتی است که همراه اسم می آید و شگفتی و تعجب گوینده را از چگونگی یا مقدار موصوف می رساند و خود با آهنگ مخصوص تعجب ادا می شود :چه خط زیبایی! صفت مبهم صفت مبهم، صفتی است که همراه اسم می آید و نوع یا چگونگی یا شماره و مقدرآن رابه طور نامعین و آمیخته با ابهام بیان می کند . صفت های مبهم عبارتند از : « هر ، همه ، دیگر، هیچ ، چند ، چندین ، چندان ...
نقدی بر دکتر ولایتی(قسمت دوم)
« دکتر ایمان نوروزی : نقد کتاب گرچه در کشور ما به صورت یک سنت نهادینه و سامانمندِ علمی درنیامده، اما، در چند دهۀ اخیر، رواجی بیش و کم داشته است. پیش از انقلاب، نشریاتی نظیر راهنمای کتاب، سخن، یغما، هنر و مردم در هر شمارۀ خود بخشی را به نقد کتاب میسپردند. بهویژه مجلۀ راهنمای کتاب مقالات ارزندهای از اهل قلم و اندیشه دربر داشت که در آن، منتقدانی فرهیخته و متعهد کتابهایی در حوزۀ تاریخ را مورد ارزیابی قرار میدادند. در سالهای اخیر نیز این روند ادامه داشته و نشریات وزینی نظیر نشر دانش، کیهان فرهنگی، جهان کتاب، کتاب ماه، و کِلک بدین مهم پرداختهاند. در این صحنۀ پرتکاپوی نقد کتاب که آثار ارزندۀ منتقدان فرهیخته مایۀ مباهات جامعۀ علمی کشور و مایۀ رشک منتقدان غربی است، گهگاه و بهندرت، نقدهایی به چشم میخورد که خاطرۀ تلخ هجوها و تمسخرهای مبتذل شاعران هجویهسرا و نقضهای ناسزاگونۀ نگارندگان اعصار گذشته را در خاطر اهل علم و ادب زنده میکند و دنیایی پرعداوت و کینهتوزانه را ترسیم میکند. منتقدانی از این دست غافلند از تأثیر عمیق نگارشها در جهتدهی به اندیشهها و غافلند از اینکه نوشتهها فرهنگها را دگرگون میکنند و جامعهها را به این سو و آن سو میکشانند و انتقادات هجوآمیز اگر متعدد و متنوع شوند دستکم بحران فکری در جامعۀ علمی کشور بهوجود میآورند. این در حالی است که حق جامعۀ علمی، سلامت فرهنگی و آرامش فکری است تا بهدور از آموزشها و القائات گمراهکننده راه خویش را به سوی کمال و ترقی بپیماید و در راه اکتشاف مجهولات و استخدام بیشتر امکانات خدادادی برای کمال بشری گام بردارد و در پیچ و تاب پاسخ دادن به انتقادات هجوآمیز گرفتار نماند. برآوردن این نیازْ حق دفاع و حراست فرهنگی را برای اعضای جامعۀ علمی و فرهنگی کشور بهوجود میآورد و اهل قلم را در بهکارگیری قلم برای حراست فرهنگیْ صاحبِ حق میکند. بر اساس این اندیشه و بر پایۀ این استدلال، نگارنده بر آن شده تا در دفاع از ارزش قلم و حراست از حریم علم، و نه در دفاع از شخص و یا مؤسسهای و سازمانی، با دانش اندک و بضاعت علمی کممایۀ خویش در حد توان به بررسی و شاید در مقام پاسخ به برخی انتقادات مطرحشده در مقالهای تحت عنوان «کتاب سعدی شیرازی و علیاکبر ولایتی» به قلم آقای جویا جهانبخش بپردازد که در مجلۀ آینۀ پژوهش و نیز دیگربار، از طریق خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) منتشر شده است. سخن را با بهرهگرفتن از کلام استاد سخن، سعدی شیرازی، که موضوع کتاب و نقد آن بوده آغاز میکنم که در باب هشتم گلستان مینویسد: «متکلم را تا کسی عیب نگیرد ...