پیام نور مبارکه
تمدن اینکاها
تمدن اینکاها-از زمانی که آدمی خود را شناخت ، عقاید و تفکراتش که در مجموع آن را مذهب و آیین می نامیم بر زندگی او تاثیر گذاشته است . از لباس پوشیدن ، غذا خوردن ، کار کردن ، آداب معاشرت گرفته تا سرپناهی که در آن زندگی می کرده است . انسان بدوی عقاید و نحوه ی تفکرات خود را بر روی دیواره های غار می کشیده است و خدایان خود را از عوامل محیطی که بر آن جهل دلشته انتخاب می کرده است به مانند آتش و یا باد و چیزهای دیگر .به تدریج وقتی تفکرات انسان رشد می کند و بر طبیعت پیرامون خود به طور نسبی سیطره می یابد بدون شک بر عقاید او تاثیر میگذارد و عقاید دیگری را جانشین تفکرات قبلی خود می کند و به دنبال جایی و مکانی میگردد تا بتواند این عقاید را به ظهور و بروز برساند در نتیجه دست به ساختن معابد و مقابر میزند و آن را محلی برای پرستیدن می کند . این عقاید و قوانینی که بشر برای خود می نویسد تبدیل به فرهنگ و از درون این فرهنگ تمدن سر بر می آورد و تمدن به وسیله ی ابزارهایش ، علم و هنر ( که ناشی از همان عقاید می باشد)به ظهور می رسد .تمدن و فرهنگتمدن میتواند توصیف کننده فرهنگ یک جامعه پیچیده و بزرگ یا فقط توصیف کننده یک جامعه باشد. هر جامعه، تمدن، یا فاقد مجموعه بخصوصی از عقاید و آداب و رسوم است و یا مجموعه خاصی از این ویژگیها و هنرها را دارد که آن را منحصر بفرد میسازد. تمدنها بیشتر بر فرهنگ تأکید دارند که در برگیرنده ادبیات، هنرهای تخصصی و حرفهای، معماری، مذهب سازمان یافته، و رسوم و سنتهای پیچیدهای است و همه اینها در خدمت توسعه یک جامعه خاص هستند. طبیعت تمدن چنان است که همواره میخواهد گسترش بیابد و افراد بیشتری تابع آن شوند. به هر صورت بعضی از قبیلهها یا مردم حتی امروزه در سال (۲۰۰۸) غیر متمدن ماندهاند. این فرهنگها ابتدایی نامیده میشوند. آنها دولتی براساس سلسله مراتبهای سازمانی، مذهب سازمان یافته، سیستم نگارش یا پول ندارند. ممکن است سلسله مراتب کمی وجود داشته باشد، برای مثال احترام به افراد مسنتر و بزرگترها، که یک مورد دو جانبه و بدون زور و اجبار با نوعی از توافق دو جانبه باشد.ممکن است دولتی درآنها وجود نداشته باشد، یا حداقل نوع متمدنی از دولت نباشد که ما بیشتر با آن آشنا هستیم. جهان متمدن با معرفی و شناساندن کشاورزی، نگارش و تالیف، و مذهب به جوامع قبیلهای ابتدایی گسترش مییابد. بعضی قبیلهها با میل و رضایت رفتارهای متمدن و مدنی را اختیار و قبول میکنند. اما بعضی تمدنها با زور و اجبار گسترش مییابند: اگر قبیلهای نخواهد که از کشاورزی استفاده کند یا مذهب معینی را قبول کند اغلب با زور و اجبار از سوی ...
بینش جامعه شناختی
بینش انسانشناختیناصر فکوهیبحث دربارة بینش انسانشناختی پیش از هر چیز ما را به سوی رابطه میان دو مفهوم بینش و نظریه میکشاند. پرسش آن است که چگونه می توان بینش را از نظریه متمایز کرد؟ در اینجا هدف آن نیست که به بحث تفاوت و رابطة دو مفهوم انسان شناسی و مردم شناسی بپردازیم، زیرا این مباحث در جای دیگر و سایر منابع بیان شدهاند، بنابراین در اینجا سعی میکنیم که بحث عمیقتری را دنبال کنیم. بحث دربارة بینش انسانشناختی[1] پیش از هر چیز ما را به سوی رابطه میان دو مفهوم بینش و نظریه میکشاند. پرسش آن است که چگونه می توان بینش را از نظریه متمایز کرد؟ در اینجا هدف آن نیست که به بحث تفاوت و رابطة دو مفهوم انسان شناسی و مردم شناسی بپردازیم، زیرا این مباحث در جای دیگر و سایر منابع بیان شدهاند، بنابراین در اینجا سعی میکنیم که بحث عمیقتری را دنبال کنیم. اولین نکتهای که ما به آن میپردازیم تفاوت دو واژه است: visio یا vision برای بینش از یک سو و theory برای نظریه از سوی دیگر. البته تبار شناسی لغوی مورد نظر دراینجا صرفا به زبان های اروپایی مربوط می شوند زیرا طبعاً علوم اجتماعی در کشور ما علومی وارداتی بودهاند و ریشه های عمیقی ندارند و لغت سازی که در این علم شده، لغت سازی است که بر پایه زبانهای اروپایی انجام گرفته است، در زبانهای اروپایی همان طوری که خواهیم دید این لغات متفاوت، دارای روابط معنا داری با هم هستند یعنی یک لغت بر پایة پیشینة مشخصی شکل خاصی به خود گرفته است و روابط خاصی با سایر واژهها ایجاد کرده است . واژه vision که به معنی بینش به کار میرود، عمل مشاهده و دیدن را مطرح میکند. در زبانهای اروپایی لغت visionابتدا پیش از این که به شکل جدیدش در بیاید نوعی دیدار عرفانی بوده، نوعی دیدار بوده که به واقعیت ربط نداشته است یعنی در واقعvision دیدن ما فوق طبیعت، دیدن ماوراء الطبیعه بوده، مثل چیزی که ما بدون این که در واقعیت فیزیکی وجود داشته باشد آن را میبینیم. لذا در آن ما با یک نوع بینش الهی یا یک نوع بینش عرفانی روبرو بودهایم اما این واژه به تدریج در طی قرون 17 و 18 به صورت مفهوم جدیدش در آمده که عمل مشاهده را میرساند، منتهی دیدن و مشاهدهای که به یک بازنمایی[2] تبدیل میشود، بنابراین در اینجا یک نوع تقابل وجود دارد، بین بازنمود یا بینش و واقعیت[3]. مفهوم واقعیت یا ویژگی امر واقع[4]، در اینجا چیزی است که خارج از ارادة ما وجود دارد، یعنی پیش از این که عمل دیدن آغاز شود، واقعیت یا امر واقعی باید وجود داشته باشد و به رغم عمل دیدن، امر واقع تدوام مییابد، مثل شیءای که در جایی وجود دارد. وقتی که ما به ...
انواع آسیب های اجتماعی
آفتاب: مسئله اجتماعی بسترساز آسیب اجتماعی است، مثلاً طلاق یا افزایش سن ازدواج، تجرد یا بیکاری لزوماً آسیب اجتماعی نیست، اما یک مسئله اجتماعی است. در مواردی، مددکار به زوج پیشنهاد میكند، طلاق بگیرد، چون یک راه نجات است. اما طلاق میتواند زمینهساز گرفتاری های دیگر مثل فرار بچه ها از خانه، ناسازگاری اجتماعی، تکدی گری، توزیع مواد مخدر، سرقت های کودکانه و غیره باشد، اما مسئله اجتماعی و آسیب اجتماعی را باید از هم تفکیک کرد. به گزارش خبرنگار سرویس اجتماعی آفتاب به نقل از سایت سازمان بهزیستی ، دکتر زاهدی اصل گفت : «مسئله اجتماعی بسترساز آسیب اجتماعی است، مثلاً طلاق یا افزایش سن ازدواج، تجرد یا بیکاری لزوماً آسیب اجتماعی نیست، اما یک مسئله اجتماعی است. در مواردی، مددکار به زوج پیشنهاد میكند، طلاق بگیرد، چون یک راه نجات است. اما طلاق میتواند زمینهساز گرفتاری های دیگر مثل فرار بچه ها از خانه، ناسازگاری اجتماعی، تکدی گری، توزیع مواد مخدر، سرقت های کودکانه و غیره باشد، اما مسئله اجتماعی و آسیب اجتماعی را باید از هم تفکیک کرد». وی با ارائه این مقدمه به مبحث آسیب های اجتماعی پرداخت و گفت: «متأسفانه باید گفت در حال حاضر، انواع آسیب های اجتماعی را در جامعه داریم، برخی معتقدند که در قرن 21، آسیب های اجتماعی برای جوامع انسانی اجتناب ناپذیر است اما باید یادمان باشد که جامعه ما، اسلامی است و خیلی با جامعه جهانی قابل مقایسه نیست و نباید از این راه وضعیت خودمان را توجیه کنیم». اعتیاد دکتر زاهدی اصل با اشاره به اعتیاد به عنوان یک آسیب اجتماعی گفت: «ایران یک هزار کیلومتر مرز مشترک با مرکز تولید مواد مخدر دارد و کانال ارتباطی افغانستان با جهان کشور ماست، هر چقدر هم که وضعیت کنترل شود، اگر حتی یک درصد از چند درصد تن مواد مخدری که ترانزیت می شود، در کشور ما رسوب کند، مصیبت به وجود می آورد. چه بخواهیم و چه نخواهیم این وضعیت وجود دارد و تنها راه فرار این است که شرایطی در کشور به وجود بیاید که خواهان مواد مخدر وجود نداشته باشد تا تقاضای آن به حداقل برسد».خشونت این استاد روانشناسی یکی دیگر از آسیب های اجتماعی را خشونت دانست و افزود: «خشونت های خانگی و اجتماعی به فراوانی دیده می شود، مردم نسبت به هم نامهربان شده اند و تحمل و گذشتشان به حداقل رسیده است. مردم در رفت و آمدهای عادی خود نیز بی قراری می کنند و آستانه تحملشان به حداقل رسیده است. در حالی که در فرهنگمان تعارفات عجیب و غریبی وجود دارد، در حال حاضر در خیابان ها می بینیم که هیچ اثری از این فرهنگ باقی نمانده است». بزهكاری دکتر زاهدی اصل به بزهکاری نیز به ...
انتخاب صحیح آزمون آماری
انتخاب صحیح آزمون آماریآیا قصد دارید تحقیقی را انجام دهید؟ و یا اینکه در حال مطالعه یک تحقیق می باشید؟چگونه میتوانید از صحت روش تجزیه و تحلیل داده ها اطمینان حاصل فرمائید؟شاخه های مختلف علوم برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های مختلفی مانند روش های ذیل استفاده می نمایند:الف) روش تحلیل محتواب) روش تحلیل آماریج) روش تحلیل ریاضید) روش اقتصاد سنجیه) روش ارزشیابی اقتصادیو) …تمرکز این نوشتار بر روش های تجزیه و تحلیل سیستمهای اقتصادی اجتماعی و بویژه روش های تحلیل آماری می باشد.آمار علم طبقه بندی اطلاعات، علم تصميم گيری های علمی و منطقی، علم برنامه ريزي های دقيق و علم توصيف و بيان آن چيزي است که از مشاهدات می توان فهميد.هدف ما آموزش درس آمار نیست زیرا اینگونه مطالب تخصصی را میتوان در مراجع مختلف یافت، هدف اصلی ما ارائه یک روش دستیابی سریع به بهترین روش آماری می باشد.يكي از مشكلات عمومی در تحقبقات ميداني انتخاب روش تحلیل آماري مناسب و یا به عبارتی انتخاب آزمون آماری مناسب براي بررسي سوالات يا فرضيات تحقيق مي باشد.در آزمون های آماری هدف تعیین این موضوع است که آیا داده های نمونه شواهد کافی برای رد یک حدس یا فرضیه را دارند یا خیر؟انتخاب نادرست آزمون آماری موجب خدشه دار شدن نتایج تحقیق می شود.دکتر غلامرضا جندقی استاد یار دانشگاه تهران در مقاله ای كاربرد انواع آزمون هاي آماري را با توجه به نوع داده ها و وبژگي هاي نمونه آماري و نوع تحليل نشان داده است که در این بخش به نکات کلیدی آن اشاره می شود:قبل از انتخاب یک آزمون آماری بایستی به سوالات زیر پاسخ داد:1- چه تعداد متغیر مورد بررسی قرار می گیرد؟2- چند گروه مفایسه می شوند؟3- آیا توزیع ویژگی مورد بررسی در جامعه نرمال است؟4- آیا گروه های مورد بررسی مستقل هستند؟5- سوال یا فرضیه تحقیق چیست؟6- آیا داده ها پیوسته، رتبه ای و یا مقوله ای Categorical هستند؟قبل از ادامه این مبحث لازم است مفهوم چند واژه آماری را یاد آور شوم که زیاد وقت گیر نیست.1- جامعه آماری: به مجموعه كاملي از افراد يا اشياء يا اجزاء كه حداقل در يك صفت مورد علاقه مشترك باشند ،گفته می شود.2- نمونه آماری: نمونه بخشي از يك جامعة آماری تحت بررسي است كه با روشي كه از پيش تعيين شده است انتخاب ميشود، به قسمي كه ميتوان از اين بخش، استنباطهايي دربارة كل جامعه بدست آورد.3- پارامتر و آماره: پارامتر يك ويژگي جامعه است در حالي كه آماره يك ويژگي نمونه است. براي مثال ميانگين جامعه يك پارامتر است. حال اگر از جامعه نمونهگيري كنيم و ميانگين نمونه را بدست آوريم، اين ميانگين يك آماره است.4- برآورد و آزمون فرض: برآوردیابی و ...
پست مدرنیسم
پست مدرنیسم-این اصطلاح اولین بار در سال ۱۹۴۹ برای ابراز ناخرسندی در قبال معماری نوگرا به کار برده شد و منجر به ایجاد نهضت معماری پسانوگرا شد. پست مدرنیسم واژه یا به بیان دقیقتر، مجموعه عقاید پیچیده ای است که به عنوان حیطه ای از مطالعات آکادمیکی از اواسط دهه ۸۰ پدیدار گشته است. توصیف پست مدرنیسم دشوار به نظر می رسد، زیرا مفهومی است که در انواع گسترده ای از دیسیپلین ها و حیطه های مطالعالتی از قبیل:هنر معماری، موسیقی، فیلم، ادبیات، جامعه شناسی، ارتباطات، مد و تکنولوژی نمایان شده است. دشوار است که این مفهوم را در زمان یا تاریخ خاصی جای دهیم، زیرا زمان دقیق ظهور پست مدرنیسم مشخص نیست. شاید آسانترین راه برای آغاز اندیشیدن در مورد پست مدرنیسم، اندیشیدن در مورد مدرنیسم باشد، جنبشی که بنظر می رسد پست مدرنیسم، از آن ظهور کرده است. مدرنیسم، دو گونه تعریف دارد که این دو جنبه به درک پست مدرنیسم، مرتبط می شود. اولین جنبه یا تعریف از مدرنیسم، از یک جنبش زیبایی شناختی که بطور کلی مدرنیسم نامیده می شد، نشات می گیرد. این جنبش تماما با اندیشه های غربی قرن بیستم در مورد هنر همسان است. (گویا علائم در حال ظهور آن را، می توان در قرن نوزدهم هم یافت)همان طور که می دانید، مدرنیسم جنبشی است در هنرهای تجسمی، موسیقی، ادبیات، و نمایشنامه نویسی که معیارهای سنتی را در پاسخ به این پرسش که ((هنر چگونه باید شکل بگیرد، استفاده گردد، و چه معنایی داشته باشد؟)) نادیده می گیرد. در دوران اوج گیری مدرنیسم یعنی بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۰ چهره های شاخص ادبیات مدرن مانند وولف، جویس، الیوت، استیونز، پروست، مالارمه و رایک، به عنوان پایه گذاران مدرنیسم قرن بیستم، به توصیف مجدد این امرکه «شعر و داستان باید چگونه باشد و چه کاری می تواند انجام دهد؟»، کمک شایانی نموده اند. از دیدگاه ادبی ویژگیهای شاخص مدرنیسم عبارتند از: ۱ـ تاکید برامپرسیونیسم (تأثرگرایی)* و ذهنیت در نوشتار و هنرهای تجسمی و تاکید بیشتر بر چگونگی وقوع امر دیدن یا خواندن یا حتی ادارک در ذات خود، تا تاکید بر روی آنچه ادراک می گردد. نمونه این امر می تواند، جریان سیال ذهن در نوشتن باشد ۲ـ جنبشی به دور از واقع نگری آشکار که توسط راوی سوم شخص دانای کل و دیدگاههای روایی ثابت و جایگاههای مشخص اخلاقی پدید می آید. داستانهای ویلیام فاکنر که دارای چند راوی هستند نمونه ای از این گونه مدرنیسم هستند. ۳ـ تمایز ژانرهایش مبهم است، بنابراین شعر بیشتر نثروار (مانند آثار تی اس الیوت یا ای کامنیگز) و نثر بیشتر شعر گونه است (مانند آثار وولف و جویس) ۴ـ تاکید بر روی اشکال مجزا، روایتهای ناپیوسته و کولاژهایی* ...
سفرنامهی شاردن (قسمت اصفهان)
سفرنامهی شاردن (قسمت اصفهان)علیرضا شرافتسفرنامهی شاردن: (قسمت اصفهان) / ژان شاردن؛ ترجمهی حسین عریضی، به کوشش مرتضی تیمور؛ با مقدمهی فضلالله صلواتی.- اصفهان: نشر گلها، 1379.کتاب «سفرنامهی شاردن (قسمت اصفهان)» ترجمهی بخشی از نسخهای میباشد که به سال 1735 م. (1148 ه.ق.) در شهر آمستردام به چاپ رسیده است. مترجم، این نسخه را از کتابخانهی کلیسای ارامنهی جلفای اصفهان تهیه و به ترجمهی بخشی از آن پرداخته که پیرامون شهر اصفهان است (ص ط و ی). برای شناخت هر چه بهتر کتاب لازم است اندکی در معرفی نگارنده و مترجم آن سخن رانده شود. ژان شاردن به سال 1643م. (1053ه.ق.) در شهر پاریس چشم به جهان گشود و در سال 1664 م. (1075 ه.ق.) به عشق سیر و سفر و برای تجارت الماس به هند شرقی رهسپار شد. او تقریباً شش سال در مشرق ماند که اکثر این مدت را در ایران گذراند. مسافرت دوم او در سال 1671م. (1082 ه.ق.) آغاز و در سال 1677م. (1088 ه.ق.) پایان یافت (ص ح). مترجم کتاب، حسین عریضی (1285-1370 ه.ش.) از آموزگاران نامور شهر اصفهان بود و چندی در سمت معاونت و مدیریت دبیرستان «ادب»ِ شهر اصفهان که در آن زمان دبیرستان ممتازی محسوب میشد مشغول خدمت بود. او در سال 1337 ه.ش. که دانشکدهی ادبیات در شهر اصفهان اساس گرفت برای تدریس دعوت شد و چندین سال تاریخ سیاسی و ادبی ایران، متون فارس، جامعهشناسی، تاریخ ادیان و تاریخ اصفهان را تدریس نمود. او زبان فرانسوی را نیکو میدانست و آثاری را از این زبان ترجمه نموده است. سفرنامهی شاردن از زمره سفرنامههایی است که نویسنده تمام همت خویش را برای توصیف دقیق جزئیات مشاهده شده به کار بسته و تلاش بسیار کرده تا بتواند خوانندگانش را هر چه بیشتر در تجسم فضاهای مور بحث یاری دهد، چنانکه خودش در اینباره نوشته است:«تمایل شدیدی که به شناختن ایران و به نوشتن سفرنامههای دقیق و صحیح راجع به آن داشتم مرا واداشت تا در این مدت به اندازهی امکان و با کمال جدیت به تحصیل زبان فارسی و به شناسایی دقیق آداب و رسوم مردم این کشور بپردازم، از این رو مرتباً به دربار و دیوانخانه مراجعه کردم، با بزرگان و دانشمندان به گفتوگو پرداختم و خلاصه در کشوری مانند ایران که هم از لحاظ بعد مکانی و هم از نظر عادات و رسوم برای ما دنیای جدیدی است آنچه را ممکن بود حس کنجکاوی ما اروپاییان را برانگیزد به دقت بررسی کردم و برای شناسایی آنچه مربوط به ایران است به قدری دقت کردم و به اندازهای رنج بردم که بدون اغراق میتوانم ادعا نمایم که مثلاً شهر اصفهان را بیش از لندن میشناسم در صورتی که بیش از 26 سال در شهر اخیر به سر بردهام و همچنین زبان فارسی را ...
آدورنو در نازی آباد
آدورنو در نازی آبادناصر فكوهي جهان اسطوره ای جهان شگفت انگیزی است، جهانی که در آن تنها و تنها زبان و اشکال پیچیده تری از آن همچون تمثیل ها و دهنیات و ناخود آگاه ها در لایه های درونی مغز و حافظه های جمعی و فردی، دارای هژمونی و قدرت هستند؛ جهانی که ذهنیت به اوج خود می رسد و می توان هر چیزی را «تصور» کرد، هر «توهمی» را «واقعیت» پنداشت و هر ترکیبی از اجزاء فکری را در ساخت های فکری به ظاهر بزرگ و پایدار در اندیشه خود بر پا کرد. جهان اسطوره ، جهانی است که در آن می توان، واقعیت را نه در مفهوم دورکیمی آن به مثابه، آنچه وجود و تداومش ربطی به دستگاه حسی ما ندارد و می تواند بدون ما «باشد»، «بماند» و «تاثیر بگذارد»، بلکه حتی در معنی جدید و پسا مدرنش، یعنی تفسیری که هر سوژه ای می تواند بر اساس بازنمودهای خویش از وقایع بیرونی داشته باشد و در حد «خود» آنها را به رسمیت بشناسد، کنار گذاشت، و برای «خود» «واقعیتی» آفرید که واقعا ربطی به هیچ واقعیتی نه محسوس و نه تفسیری نداشته باشد و تنها برساخته ای از ذهنیات در قالب های زبانی، حتی و اغلب قالب های زبانی تخریب و شکنجه شده باشد. جهان اسطوره ای جهان شگفت انگیزی است، جهانی که در آن تنها و تنها زبان و اشکال پیچیده تری از آن همچون تمثیل ها و دهنیات و ناخود آگاه ها در لایه های درونی مغز و حافظه های جمعی و فردی، دارای هژمونی و قدرت هستند؛ جهانی که ذهنیت به اوج خود می رسد و می توان هر چیزی را «تصور» کرد، هر «توهمی» را «واقعیت» پنداشت و هر ترکیبی از اجزاء فکری را در ساخت های فکری به ظاهر بزرگ و پایدار در اندیشه خود بر پا کرد. جهان اسطوره ، جهانی است که در آن می توان، واقعیت را نه در مفهوم دورکیمی آن به مثابه، آنچه وجود و تداومش ربطی به دستگاه حسی ما ندارد و می تواند بدون ما «باشد»، «بماند» و «تاثیر بگذارد»، بلکه حتی در معنی جدید و پسا مدرنش، یعنی تفسیری که هر سوژه ای می تواند بر اساس بازنمودهای خویش از وقایع بیرونی داشته باشد و در حد «خود» آنها را به رسمیت بشناسد، کنار گذاشت، و برای «خود» «واقعیتی» آفرید که واقعا ربطی به هیچ واقعیتی نه محسوس و نه تفسیری نداشته باشد و تنها برساخته ای از ذهنیات در قالب های زبانی، حتی و اغلب قالب های زبانی تخریب و شکنجه شده باشد.اما همین زبان تخریب و شکنجه شده را می توان در مرحله ای بعدی در رودررویی اجباری اش با واقعیات محسوسی که نه ربطی به آنها دارد و نه به هیچ رو و با هیچ معجزه ای جز با معجزات زبانی نمی توان ارتباطی با آنها را برایش «تراشید» قرار داد و بدین ترتیب، بازنمود آن واقعیات محسوس را نیز در ذهن خود و در ذهن مخاطب بار دیگر شکنجه داد. حاصل کار بیشتر ...