ویترین مغازه
ویترین مغازه
در ویترین مغازه دو نکته رو توجه کنید: ۱- ویترین باید جلب توجه کنه. یعنی چیزی باید در ویترین مغازه شما باشه که چشم مشتری ناخودآگاه به سمت ویترین مغازه شما بچرخه .اما چه چیزهایی باعث میشه انسان ناخودآگاه به سمت چیزی نگاه کنه؟ الف: بعضی رنگ ها جلب توجه بیشتری دارند. مثل قرمز زرد نارنجی ب: غیر عادی بودن یک چیز جلب توجه می کنه. مثل فیلی که بال داره . مثل آدمی که دست و پا نداره مثل آدمی که دماغش خیلی خیلی گنده است . ج: حرکت داشتن جلب توجه میکنه. مثل مانکنی که سرش تکون می خوره مثل عروسکی که می رقصه مثل قطاری که روی یک ریل دایره می چرخه د: عکس آدم ها و کارتون های ی معروف جلب توجه میکنه . مثل علی دایی مثل رونالدو مثل باب اسفنجی مثل مرد عنکبوتی هـ: حیوانات و بعضی گیاهان جلب توجه می کنند مثل جوجه اردک مثل قناری مثل طوطی مثل بامبو مثل گل سرخ پس نتیجه میگیریم که : اگه شما یک عروسک قرمز که دماغ گنده ای داره و سرش هم تکون می خوره و روی شکمش عکس باب اسفنجیه، تو ویترین بذارید خیلی جلب توجه میکنه. یا نتیجه میگیریم که اگه شما مجسمه یک فیل زرد بالدار که رو خرطومش عکس مردعنکبوتیه تو ویترین بذارید خیلی جلب توجه می کنه یا نتیجه می گیریم که اگه یک جوجه اردک تو ویترینتون بذارید با یک گلدون گل سرخ جلب توجه می کنه. نمونه واقعی : تو بازار وصال مشهد یک مغازه دار تو ویترینش یک مبل سلطنتی گذاشته و دور اون دکور لباس چیده . خیلی جلب توجه می کنه. ۲- ویترین باید جذب مشتری کنه. یعنی بعد از این که توجه مشتری به ویترین شما جلب شد در قدم دوم ویترین شما باید مشتری را جذب کند یعنی مشتری داخل مغازه بیاید و اجناس شما را قیمت بگیرد. اما چه چیزهایی مشتری را جذب می کند؟ الف: توضیحاتی که بعضی مغازه دارها روی اجناسشان می نویسند باعث می شود مشتری جذب شود. مثل: موبایل فروشی که روی موبایل ها نوع آن و قابلیت های استفاده آن را می نویسد. مثل : روسری فروشی که جنس و فصل پوشیدن روسری هایش را روی برگه ای می نویسد و به روسری آویزان می کند. ب: قیمت های باور نکردنی پشت ویترین مشتری را جذب می کند. مثل کفشی که ظاهرا ۴۰۰۰۰ تومان قیمت دارد و شما ۲۰۰۰۰تومان قیمت زده اید. البته این کار را فقط برای یک یا دو مورد از اجناس که فقط مشتری را جذب کند می توانید انجام دهید نه برای تمام اجناستان. ج: تک بودن یک چیز مشتری را برای قیمت کردن به داخل مغازه می کشاند. مثل یک گرامافون خیلی شیک و براق ...
تکنیک ویترین مغازه
انسان ها نسبت به چیزهای متحرک توجه بیشتری نشان می دهند تا چیزهای ثابت. مثلا عکس روی دیوار یک چیز ثابت است اما تلویزیون روی دیوار تصویر متحرک دارد . انسان ها بیشتر جذب تلویزیون می شوند تا عکس؛ زیرا تلویزیون تصاویر متحرک دارد. اگر ویترین شما داری اجناسی باشد که متحرک باشد (یعنی حرکت کند یا تکان بخورد) مشتری بیشتری را جذب یا جلب خواهید کرد. مثال: همین گلدان های آفتابی که دائم پشت ویترین بعضی از مغازه ها حرکت حرکت می کنند. یا تلویزیون هایی که بعضی ها پشت ویترین می گذارند. خلاقیت: شما می توانید با خلاقیت خود کاری کنید که پشت ویترین شما متحرک باشد. می توانید مانکن خود را روی یک صفحه گردان بگذارید تا مانکن بچرخد. می توانید یک پنکه روشن کنید تا اجناس پشت ویترین شما را تکان بدهد. می توانید یک آینه تمام قد پشت ویترین بگذارید. حتما روش های دیگری را فکر کنید و اجرا کنید زیرا بسیار موثر است ..... تجربه دیدنی: در بازار الماس شرق تعدادی اسباب بازی فروشی وجو دارد اما در طبقه زیر زمین آن یک اسباب بازی فروشی وجود دارد که از بقیه شلوغ تر است. من هر وقت از آن جا رد می شوم می بینم تعدادی بچه و بزرگسال دور مغازه این آقا جمع شده اند و علت آن این است که این مغازه دار حداقل ۱۰ اسباب بازی شارژی را همیشه روشن می گذارد که تکان بخورند و سرو صدا ایجاد کنند. برای دریافت هدیه رایگان +یادگاری + عضویت رایگان اینجا کلیک کنید.
جلب توجه مشتری در ویترین
گذاشتن پای دایناسور داخل ویترین گذاشتن قلب بزرگ داخل ویترین و رنگ قرمز آن گذاشتن عکس بزرگ داخل ویترین گذاشتن ماشین فراری داخل ویترین مغازه پوشاک گذاشتن عکس افراد مشهور روی سر مانکن گذاشتن جواهرات داخل قفس و گذاشتن فیل داخل ویترین برای دریافت هدیه رایگان +یادگاری + عضویت رایگان اینجا کلیک کنید.
ویترین دزد زده
سه روز پیش مامان زنگ زد مغازه آبجی. من گوشی رو برداشتم. مامان یک خانوم مهندس-خانوم مهندسی راه انداخته بود پشت خط که خودمم داشت باورم میشد مهندسم! بعد هم گفت این لپ تاپ آخریشه دیگه نه؟! گفتم ای خالی بند! بگو آخریشه! گوشی رو داد به خود مشتری. از مشخصات لپ تاپ براش گفتم و به اطلاعش رسوندم این مدل داره گرون می شه و خرید امروزمون بالاتر از این قیمتیه که دارم بهش می دم-واقعیت رو گفتم- مامان گوشی رو گرفت و گفت تخفیف چی بدیم؟ گفتم یه کیف. گوشی رو گذاشتم و کلی با آبجی به اغراقهای مامان خندیدیم. نمیدونستم قراره غروب حرفهای مامان واسم بشه یه دردسر بزرگ. وقتی خونه رسیدم مامی گفت طرف یه کوله پنجاه هزار تومنی انتخاب کرده. خیلی عصبانی شدم. ما کیفهای ارزونتر واسه اشانتیون در نظر گرفته بودیم. گفتم تو که در جریان بودی چرا اینکارو کردی؟ اول گفت من در جریان نبودم. بعد گفت این رو دادم که نره جای دیگه. اصلا هم زیر بار نمیرفت که اشتباه کرده و اصرار داشت که کار خودش درسته و این من هستم که همیشه با خسیس بازی مشتریها رو می پرونم!!!! تصمیم گرفته بودم که کیف رو ندم. مشتری که اومد بهش گفتم این کیف رو نمیتونم بدم. اما مشتری شروع کرد به داد زدن که با اون خانوم طی کرده و واسه همین اینجا خرید کرده. با آقا موشه صحبت کردم و گفت کوتاه بیام و قبول کنم. بعد که داشتم قیمت ماوس و بقیه لوازم رو براش توضیح میدادم دوباره داد و بیداد راه انداخت که اون "کارگرتون" گفته لپ تاپ "با همممممممممممممه چیزه" و من باید یه ماوس هم بذارم. (چند بار گفتم اون خانوم مامانمه. موقع ظهر بهم گفت چه اشتباهی کرده) اون رو هم با دعوا ازم گرفت. بهش گفتم این مدل مودم نداره. مگه میتونستم حالیش کنم کارخونه مودم نذاشته و من دزد مودمش نیستم!!!!! این شد که مجبور شدم یک عدد مودم هم براش بذارم مجانی!!! که شرش رو کم کنه. اما مودمم تموم شده بود. یک قرون هم هزینه نصب نداد و نزدیک بود بابتش کتک هم بخورم از دختره! لپ تاپ رو تحویل گرفتن و بابت مودم هیجده تومنی مبلغ بیست و دو تومن گرو نگه داشتن.شب واسه اینکه از کوره در نرم با مامان حرف نزدم. رفتم تو اتاق و در رو بستم. فرداش مامان زنگ زد و گفت اسپیکرهای جدید رو چیده تو ویترین و یه اسپیکر هم فروخته. بعد از ظهر خودم رو زود رسوندم به مغازه که ببینم با ویترین چیکار کرده. دیدم اسپیکرها رو چیده طبقه بالا-که واسه شیشه نازکش خیلی سنگین بودن- و پایه چرخون دوربین طبقه وسطه و خالی. همزمان با باز کردن در مغازه دو تا پسر جوون اومدن داخل. گفتن صبح یه اسپیکر خریدن و حالا همون مدل رو می خوان. نداشتم. زنگ زدم و دیدم کلا تموم شده. چند تا مشتری دیگه هم تو این فاصله اومدن داخل و من ...
ویترین های جذاب!!
فقط ویترین مغازه نبود که جلب توجه میکرد، جملات تبلیغی پشت شیشه ها هم آزاردهنده بود. دودل بودم که برم تذکر بدم یا نه، آخه تو اون پاساژ بزرگ، اون تنها مغازه ی فروش لباس زیر زنانه نبود که ویترینش هیچ پرده و حریمی نداشت. ولی به حسب احساس وظیفه داخل مغازه شدم.ناراحت کننده تر این بود که یک فروشنده ی مرد هم داخل مغازه بود!! سراغ فروشنده ی خانم رفتم و با لبخند سلام کردم. جواب داد.گفتم فکر نمی کنید ویترین مغازه تون خیلی جلب توجه می کنه؟ هیچ فکر دیگه ای نمی تونست بکنه جز اینکه نیروی ارشاد باشم! اشاره ی کوچکی به مرد کرد و اونم نزدیک اومد. خودشو زد به اون راه و گفت: ویترین، ویترینه دیگه، چرا باید جلب توجه کنه؟گفتم: ببینید من نه از گشت ارشاد اومدم، نه با شما دعوا دارم، قطعا خودتون هم می دونید ویترین مغازه تون با سایر مغازه ها متفاوته. ای کاش یه حریری، پرده ای پشت شیشه انداخته بشه که از این حالت دربیاد. خیالش راحت شده بود که قرار نیست مغازه ش جمع بشه گفت: آهان، باشه سعی می کنیم!...متاسفانه این منکر هم از مواردی است که در سالهای اخیر فرهنگ و حریم های اجتماعی ما را نشانه گرفته و کوتاهی ما مردم از یک سو و مسئولین فرهنگی و انتظامی اجتماع از سوی دیگر در بدو شیوع این مساله، به گسترش تاسف برانگیز آن دامن زده است...
مبارزه با رقیب در بازار
( چگونه با رقیب خود در بازار مبارزه و مقابله کنیم). چند روز پیش یکی از آشناها اومد پیشم می گفت: من یک مغازه لباس زیر مردونه دم حرم باز کردم من تنها لباس زیر مردونه اونجا بودم اما تازگی ها یک نفر دیگه اومده دیواربه دیوار مغازه ما مغازه لباس زیر مردانه زده. آقا کار و کاسبی مارو کساد کرده. رفتم بهش میگم: آقاجون بیا جنس ها رو با هم بریزیم تو یک مغازه با هم شریک بشیم میگه نه. میگم چرا قیمت ها تو اینقدر ارزون می دی ؟ بابا اینجوری هم تو ضرر می کنی هم من. لااقل قیمت ها تو بیار بالاتر . بازهم میگه : نه. موندم با این رقیب چی کار کنم؟ چند ماه پیش هم که رفته بودم کتابم رو به یک مغازه داری تحویل بدم بهم گفت: من کمد و میز و اینجورچیزها می خرم و می فروشم اما تازگی ها این همسایه ما نمی دونم چی شده که هر مدلی که من میارم اون هم فرداش می ره همون مدل رو میاره . تاز همیشه هم زیر قیمت من می فروشه . بدجوری بازار ما رو کساد کرده . شیطون می گه برم بزنم.... خلاصه موضوع رقیب تو بازار همیشگیه . همیشه شما یک یا چند رقیب دارید که باید تکنیک هایی بلد باشید که بتونید از رقیبتون بیشتر بفروشین و گرنه اون از شما بیشتر می فروشه. حالا جند تا تکنیک بهتون میگم : ۱- بارقیبتون دوست باشید نه دشمن. رقیب همیشه هست اگه باهاش دشمن بشید اولا که همیشه اعصابتون از کارهای اون خورده و زندگی وکار براتون تلخ میشه دوم اینکه اون ممکنه قویتر از شما بشه. چون دشمن تمام تلاشش رو میکنه که شما رو نابود کنه اما اگه باهاش دوست باشین اون هم با شما دوستی میکنه و از جانب شما خطری احساس نمی کنه. همیشه به رقیبتون سلام کنید و احوالپرسی.گاهی وقت ها هم براش چایی ببرید و خلاصه از دوستی کم نگذارید. البته منظورم این نیست که منافق باشید و جلو روی رقیبتون دوستش باشید و پشت سرش حرف بزنید. نه. منظورم اینه که جلو رو و پشت سر رقیب رفتارتون یکی باشه. چون به هر حال جدا از رقابت ما عقیده داریم (روزی دست خداست) ۲- همیشه از رقیبتون یک قدم جلوتر باشید. یعنی چی؟ یعنی اگه مد جدید دکور میاد اول شما باید بزنید. اگه جنس جدیدی میاد اول شما باید بخرید. اگه کولر گازیه بهتره اول شما داشته باشید . اگه مانکن جدیده بهتره اول شما داشته باشید. البته این ها خرجتون رو کمی زیاد میکنه و البته کدوم رقابتی هست که خرج نداشته باشه؟ اگه می خواید از رقیب جلو بزنید بعضی وقت ها باید ولخرجی کنید. مثال واقعی: تو خیابون ایثار مشهد که همش مانتو فروشیه چند تا شون بد جوری با هم رقابت می کنن. مانتو ...
پشت ویترین مغازه کیف و کفش
به کفش ها و کیف های پشت ویترین نگاه میکرد. چقدر همه زیبا بودند.به کارت عابر بانکی که دستش بود نگاه کردبه قیمت کیف ها و کفش ها چشم دوختهر کدام را که اراده می کرد می توانست بخردوارد مغازه شدهنوز در پشت سرش بسته نشده بودزن خشکش زدخیره به کفش سیاه و سفیدی که توی قفسه پشت سر مغازه دار بود شده بودصاحب مغازه ی میان سال، صندلی آورد و زن را روی آن نشاندولی زن هنوز نگاهش خیره مانده بودذهن مغازه دار به (دوسال)سال پیش چند روزی قبل از سال تحویل برگشته بودزن همراه مردی وارد مغازه شدبا خوشحالی کفش سیاه و سفیدی که شباهت زیادی به کفش توی قفسه داشت را به مرد همراهش نشان دادولی مرد با ترش رویی سلیقه و انتخابش را به باد مسخره گرفته بودو کفشی که مورد پسند خودش بود را برای زن خریدزن در تمام مدت هیچ نگفته بود فقط سرش را پایین انداخته بود مغازه دار کفش را از روی قفسه برداشتلیوانی آب خنک برای زن آوردزن آب را نوشید بلند شدبا لبخندی به تلخی همه ی غصه هایش از مرد تشکر کرد و از مغازه برای همیشه بیرون آمد.---------------------------------------------------توضیح: قسمت های قرمز شده بعدا اضافه و اصلاح شد.
عروسک جاندار و عجیب در ویترین مغازه ها +عکس
عروسک جاندار عجیب ترین عروسک دنیا عکس های دیدنی از یک عروسک عجیب و غریب که جاندار است و به تازگی اختراع شده است و غذا می خورد و ضربان قلب دارد و از یک تا سه سال عمر می کند را در ادامه این مطلب مشاهده کنید…. یک مؤسسه عروسک سازی به نام “بیو جنریکا” واقع در استرالیا به تولید عروسک های جاندار اقدام کرده که این عروسک، یک پستاندار عقیم شده و به کمک علم مهندسی ژنتیک ساخته شده است. این عروسک زنده طوری ساخته شده که امکان انجام دادن حرکات محدودی همانند یک نوزاد داشته باشد به گونه ای که مدفوع بسیار مختصری داشته و به غذای کمی هم احتیاج دارد. عروسک های ژن پت که با قد حدود ۲۰ سانتیمتر و قطر۷ سانتیمتر به کمک علم مهندسی ژنتیک با ترکیب DNA های خرگوش، فسفر ستاره دریایی، شامپانزه ، عنکبوت و خوک خلق شده است . این عروسک های زنده پس از خروج از جعبه با یک شوک الکتریکی ظرف ۲۰ دقیقه بیدار شده ، چشمهایش را باز میکند و جالبتر اینکه می تواند صاحب خود را بشناسد. گفته می شود این عروسکها با توجه به دمای محیط و میزان رسیدگی به آن ازیک تا سه سال عمر می کند. ضربان قلب این عروسک های زنده بر روی صفحه LED قابل رویت است و بر روی جعبه این عروسک نوار شاخصی وجود دارد که نشان دهنده وضعیت این عروسک است. زمانی این عروسک ها بر روی قفسه های فروشگاه قرار دارند در حالت خواب زمستانی هستند. در هر بسته از این نوع عروسک ها یک بسته ویژه از مواد تغذیه و خواب نیز قرار داده شده است.