وام فرشبافی
* آموزش بافت فرشهای نفیس و تابلو فرش *
* آموزش بافت فرشهای نفیس و تابلو فرش *<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> با تکیه سه هدف اصلی 1 * آموزش و ارتقاءکیفیت 2 * اشتغال و کسب در آمد 3 * قرار گرفتن زیر پوشش بیمه تامین اجتماعی قالیبافان 4 * استفاده از وام های مرکز ملی فرش ایران بافت فرش های نفیس را آموزش داد و در پایان هنرمند می تواند تمامی کارهای مرتبط با فرش را از جمله : چله کشی ,کوجی بندی و... به تنهایی و بهترین شیوه انجام دهد . مقدمه: فرش ایران نشانه ای درخشان از هزاران نشانه کشورمان است که همیشه در تمامی ادوار مایه فخر ایران و ایرانی بوده است و لیکن در مسیر پر تکاپو این هنر همیشه موانعی بوده که با دارایت هنرمندان جهشی در مسیر صورت گرفته که سبب رشد مجدد فرش ایران شده است.. این در حالیست که هنر فرشبافی, مسیر فراموشی را در بین خانواده ها طی می کند فرش ایران که افتخار ملتی را بر صفحه روزگار حک کرده است محصول سر پنچه های خلاق مردمانی است که از قدیم الایام فرآورده خود را به عنوان یکی از منابع مهم درآمدهای ارزی کشور به خزانه مملکت واریز نموده اند. نگاهی به بررسی های که در عرض چند سال اخیر در زمینه اشتغال در کشور شده است.موید آن است که بیکاری و عدم بازدهی توان های انسانی از جمله هشدار دهنده ترین ویژگی های حمعیت و اشتغال کشور است ایجاد اشتغال مولد برای بیکاران از طریق سرمایه گذاری تولیدی است و توانمند ساختن بافندگان که رکن اصلی تولید فرش می باشند. با توجه به این مهم با روشها و فنون استفاده صحیح از این ثروت ارزشمند آموزش داده می شود هدف ارتقاء سطح اطلاعات و معلومات هنرمندان قالی باف است سرمایه گذاری مناسب و با برنامه جهت ارتقاء کیفی تولیدات و تنوع در طرح و رنگ و.. با یک شیوه کارشناسی موجب پر این خلاء می گردد و باز یافتن بازار جهانی فرش به دست توانمند ایرانیان می گردد. زیرا هنرمندان ایران زمین با انواع شیوههای بافت , رنگها و طرحها و ... آشنا می شوند و دیگر کارشان تنها گره زده نیست و تفکر در نوآوری نیر در ذهن توانا بافندگان نقش خواهد بست مزایا : 1- فراهم آوردن شرایط علامندی به فراگیری بافت فرش برای همگان 2- آموزش در حداقل زمان 3- آموزش با بهترین شیوه علمی 4- بافت فرش با هر نوع گره 5- دارهای زیبا و سبک و کوچک و بهداشتی 6- مطابق نظر مرکز ملی فرش و هماهنگ با دکور منزل 7- برای اولین بار در ایران استفاده از قلاب فارسی بافت(ثبت شده به عنوان اختراع) 8- آموزش چله کشی لوله ای 9- آموزش کوجی بندی و.. و اشتغال زایی با ارزش افزوده بالا این با هدف آموزش آسان با حداقل زمان با علمی ترین ...
وعده هاي دكتر جعفري
ا توجه به آرای بالای دورة گذشته (مجلس هشتم) و با اختلاف اندکی حدود 300 رأی براي كشيده شدن انتخابات به مرحله دوم و استقبال و درخواست مردم فهیم و آگاه شهرستان های خلخال و کوثر و عشق و علاقه واقعی برای خدمت به مردم محروم منطقه و با تأثیر پذیری از همکاران خود در سازمان انرژی اتمی که به عنوان نماینده مردم شهرهای خود از جمله دکتر صدیقی بناب به مدت 16 سال و دکتر حسین آفریده به مدت 8 سال نمایندگی مردم شيروان توانستند تأثیرات بسیار مثبتی در حوزه انتخابیه خود گذاشته و شهرهای خود را به شهرهای پیشرفته و صنعتی تبدیل کنند، مجدداً به عرصة مهم انتخابات مجلس نهم وارد شدم. با توجه به ویژگی های خود از جمله تسلط به زبان انگلیسی و داشتن دکتری فنی و مهندسی و دکتری مهندسی انرژی هسته ای و امکان حضور در رأس کمیسیون انرژی مجلس و ذهن خلاق و مهندسی می توانم یکی از نمایندگان مؤثر در مجلس باشم. همچنین با توجه به اینکه کاملاً مستقل وارد عرصة انتخابات شده ام و وامدارهیچ گروه و حزب و جناحي نیستم و طرفداران و اطرافیان بنده مردم آگاه و شریف و اقشار مختلف بویژه نخبگان جامعه هستند خواهم توانست از حقوق مردم محروم منطقه دفاع و محرومیت و توسعه نیافتگی منطقه را با صدای بلند از تریبون مجلس به گوش مسئولین محترم و دلسوزان نظام اسلامی برسانم و برای حل مشکلات چاره جویی نمایم. شهامت و شجاعت نماینده بستگی به توانمندی علمی و قدرت تجزیه و تحلیل وی دارد. طبیعی است که یک نفر دکتری فنی و مهندسی که پس از اخذ فوق لیسانس به مدت 8 سال به تحقیق و پژوهش در سطح بین المللی می پردازد و برای گرفتن مدرک دکتری باید ایده های جدید و مقالات علمی در سطح بین المللی بدهد توانایی ذهنی و تجزیه و تحلیل فوق العاده ای دارد. با توجه به توسعه نیافتگی منطقه در شاخص های مختلف و مشکل اساسی منطقه که همان بیکاری جوانان عزیز منطقه است شعار انتخاباتی ما، توسعه همه جانبه و رفع بیکاری است. توسعه همه جانبه به معني برنامه ریزی برای پیشرفت و ایجاد تحول در همه حوزه های مرتبط با زندگی مردم از جمله فرهنگ، آموزش و پرورش و آموزش عالی، صنعت و معدن، تولید انرژی، جاده های شهری و روستایی، کشاورزی و دامپروری، سد سازی و مهار آب های سطحی، بهداشت و درمان، صنعت گردشگری و توریسم، توسعه شهری و حل مشکلات شهرها و توسعه و عمران و آبادانی روستاها مي باشد. هر یک از بخش های فوق می تواند در ایجاد فرصت های شغلی نقش داشته باشد. صنعت چشمه جوشان اشتغال است. برای صنعتی شدن منطقه، برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت خواهیم داشت. در کوتاه مدت از صنایع و کارگاههای کوچک حمایت و امکانات ...
زندگی نامه احد عظیم زاده
من احد عظیمزاده هستم. در 10 آذر 1336 در ده اسفنجان در شهرستان اسكو متولد شدم. هفت ساله بودم كه پدرم را از دست دادم و یتیم شدم. امكانات مالیمان اجازه نمیداد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به كلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشینم و قالیبافی كنم. تا 13 سالگی روزها قالی میبافتم و شبها درس میخواندم. چارهای نبود، وسع مالی ما جز این اجازه نمیداد. خاك خوردم و زحمت بسیار كشیدم. در سال 2بار بیشتر نمیتوانستیم برنج بخوریم. یك بار روز 21 ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبهسوری. آرزو داشتم یا خلبان شوم یا پولدار و برای رسیدن به این آرزوها بسیار زحمت كشیدم. كارم را با به دوش كشیدن پشتی و قالیهای كوچك و بردن آن از اسفنجان یا اسكو برای فروش آغاز كردم. در آغاز كار از هركدام از آنها یك یا دو تومان (نه هزار یا 2هزار تومان) سود میكردم. پنج سال اینچنین سخت كار كردم. بسیار دشوار بود. اما پشتكار و اعتقاد به هدف با توكل به خدا تحمل سختیها را آسان میكرد. در 18 سالگی توانستم 20 هزار تومان پسانداز كنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اینكه مجبور به ترك تحصیل شدم.غصه یتیمی چون باری سنگین به دوشم بود. (بغض میكند) یتیم هیچ كس را ندارد. كارمند، كارگر، بانكی، كاسب و هركس دیگری شب كه به خانهاش میرود دستی به سر و روی بچهاش میكشد. اما یتیم این محبت بزرگ را ندارد. شبها، شبهای جمعه پاهایش را در بغل میگیرد و به انتظار مینشیند. در انتظار آن كس كه دستی به سرش بكشد...در این فكر بودم كه سرمایهام را افزایش بدهم تا بتوانم كاری بكنم. میخواستم یك كارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض كردم و 60 هزار تومان هم از بانك وام گرفتم. سرمایهام شد 100 هزار تومان یعنی به اندازه یك تراول صد تومانی امروزی. وقتی این پول دستم آمد تازه به فكر افتادم كه چه بكنم. چه ایده جدیدی داشته باشم؟ ماه ها فكر كردم. آن روزها چون انقلاب پیروز شده بود تا 2 سال به هیچ ایرانی پاسپورت نمیدادند. در این مدت فكر كردم و فكر كردم تا به این نتیجه رسیدم كه با صادرات كارم را شروع كنم. اما هیچ اطلاعاتی نداشتم. شنیده بودم آلمان مركز تجارت فرش است. ویزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در یك مسافرخانه یا پانسیون مستقر شدم. به سالنها و انبارهای فرش آنجا سرزدم و با سلیقهها آشنا شدم. آنجا به من گفتند ثروتمندانبرای خرید فرش به سوئیس میروند. ویزای 15 روزه سوئیس گرفتم و به ژنو رفتم. زبان هم نمیدانستم. در یك هتل با تاجری آشنا شدم و او ایده اصلی را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در ایران فرش گرد بافته نمیشد و كیفیت تولید فرش و رنگبندی ها ...
مولتـی میلیـاردر ایـرانـی از زنـدگی اش می گویـد
كارم را با به دوش كشیدن پشتی و قالیهای كوچك و بردن آن از اسفنجان یا اسكو برای فروش آغاز كردم. در آغاز كار از هركدام از آنها یك یا دو تومان (نه هزار یا 2هزار تومان) سود میكردم. پنج سال اینچنین سخت كار كردم. بسیار دشوار بود. اما پشتكار و اعتقاد به هدف با توكل به خدا تحمل سختیها را آسان میكرد. در 18 سالگی توانستم 20 هزار تومان پسانداز كنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اینكه مجبور به ترك تحصیل شدم.غصه یتیمی چون باری سنگین به دوشم بود. (بغض میكند) یتیم هیچكس را ندارد. كارمند، كارگر، بانكی، كاسب و هركس دیگری شب كه به خانهاش میرود دستی به سر و روی بچهاش میكشد. اما یتیم این محبت بزرگ را ندارد. شبها، شبهای جمعه پاهایش را در بغل میگیرد و به انتظار مینشیند. در انتظار آن كس كه دستی به سرش بكشد...در این فكر بودم كه سرمایهام را افزایش بدهم تا بتوانم كاری بكنم. میخواستم یك كارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض كردم و 60 هزار تومان هم از بانك وام گرفتم. سرمایهام شد 100 هزار تومان یعنی به اندازه یك تراول صد تومانی امروزی.وقتی این پول دستم آمد تازه به فكر افتادم كه چه بكنم. چه ایده جدیدی داشته باشم؟ ماهها فكر كردم. آن روزها چون انقلاب پیروز شده بود تا 2 سال به هیچ ایرانی پاسپورت نمیدادند. در این مدت فكر كردم و فكر كردم تا به این نتیجه رسیدم كه با صادرات كارم را شروع كنم.اما هیچ اطلاعاتی نداشتم. شنیده بودم آلمان مركز تجارت فرش است. ویزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در یك مسافرخانه یا پانسیون مستقر شدم. به سالنها و انبارهای فرش آنجا سرزدم و با سلیقهها آشنا شدم. آنجا به من گفتند ثروتمندان برای خرید فرش به سوئیس میروند. ویزای 15 روزه سوئیس گرفتم و به ژنو رفتم.زبان هم نمیدانستم. در یك هتل با تاجری آشنا شدم و او ایده اصلی را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در ایران فرش گرد بافته نمیشد و كیفیت تولید فرش و رنگبندیها هم مناسب نبود. چای و قهوهام را خوردم و همان روز به ایران برگشتم. به ده خودمان آمدم و ساختمانی اجاره كردم. دستگاه خریدم، با 10 درصد نقد و بقیه اقساط. ابریشم هم قسطی خریدم. انسان باید ریسكپذیر باشد و من هم ریسك كردم. با دست خالی و از هیچ.شروع به بافتن فرش گرد كردم و چند نمونه كه بیرون آمد سر و كله تاجران آلمانی پیدا شد و آنان به اسفنجان آمدند. باور میكنید یا نه؟ در اولین معامله 6.5 میلیون تومان نقد پرداختند و شش میلیون تومان هم چك دادند! آن شب از شدت هیجان نخوابیدم. احساس آن شب را خوب به خاطر دارم. سرمایه 100 هزار تومانی من كه 80 هزار تومانش قرض بود در ...
بیوگرافی احد عظیم زاده
در 10 آذر 1336 در ده اسفنجان در شهرستان اسكو متولد شدم. هفت ساله بودم كه پدرم را از دست دادم و یتیم شدم. امكانات مالیمان اجازه نمیداد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به كلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشینم و قالیبافی كنم. تا 13 سالگی روزها قالی میبافتم و شبها درس میخواندم. چاره ای نبود، وسع مالی ما جز این اجازه نمیداد.خاك خوردم و زحمت بسیار كشیدم. در سال 2 بار بیشتر نمیتوانستیم برنج بخوریم. یك بار روز 21 ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبه سوری. آرزو داشتم یا خلبان شوم یا پولدار و برای رسیدن به این آرزوها بسیار زحمت كشیدم.كارم را با به دوش كشیدن پشتی و قالیهای كوچك و بردن آن از اسفنجان یا اسكو برای فروش آغاز كردم. در آغاز كار از هركدام از آنها یك یا دو تومان (نه هزار یا 2هزار تومان) سود میكردم. پنج سال اینچنین سخت كار كردم. بسیار دشوار بود. اما پشتكار و اعتقاد به هدف با توكل به خدا تحمل سختیها را آسان میكرد. در 18 سالگی توانستم 20 هزار تومان پس انداز كنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اینكه مجبور به ترك تحصیل شدم.غصه یتیمی چون باری سنگین به دوشم بود. (بغض میكند) یتیم هیچكس را ندارد. كارمند، كارگر، بانكی، كاسب و هركس دیگری شب كه به خانهاش میرود دستی به سر و روی بچهاش میكشد. اما یتیم این محبت بزرگ را ندارد. شبها، شبهای جمعه پاهایش را در بغل میگیرد و به انتظار مینشیند. در انتظار آن كس كه دستی به سرش بكشد...در این فكر بودم كه سرمایهام را افزایش بدهم تا بتوانم كاری بكنم. میخواستم یك كارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او 20 هزار تومان قرض كردم و 60 هزار تومان هم از بانك وام گرفتم. سرمایه ام شد 100 هزار تومان یعنی به اندازه یك تراول صد تومانی امروزی.وقتی این پول دستم آمد تازه به فكر افتادم كه چه بكنم. چه ایده جدیدی داشته باشم؟ ماهها فكر كردم. آن روزها چون انقلاب پیروز شده بود تا 2 سال به هیچ ایرانی پاسپورت نمیدادند. در این مدت فكر كردم و فكر كردم تا به این نتیجه رسیدم كه با صادرات كارم را شروع كنم.اما هیچ اطلاعاتی نداشتم. شنیده بودم آلمان مركز تجارت فرش است. ویزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در یك مسافرخانه یا پانسیون مستقر شدم. به سالنها و انبارهای فرش آنجا سرزدم و با سلیقه ها آشنا شدم. آنجا به من گفتند ثروتمندان برای خرید فرش به سوئیس میروند. ویزای 15 روزه سوئیس گرفتم و به ژنو رفتم.زبان هم نمیدانستم. در یك هتل با تاجری آشنا شدم و او ایده اصلی را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در ایران فرش گرد بافته نمیشد و كیفیت تولید فرش و رنگبندیها هم مناسب نبود. چای و قهوهام را خوردم و همان روز به ایران برگشتم. به ده خودمان آمدم ...
زندگی نامه احد عظیم زاده، میلیاردر خودساخته ایرانی
امکانات مالیمان اجازه نمیداد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به کلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشینم و قالیبافی کنم. تا ۱۳ سالگی روزها قالی میبافتم و شبها درس میخواندم. چارهای نبود، وسع مالی ما جز این اجازه نمیداد. خاک خوردم و زحمت بسیار کشیدم. در سال ۲بار بیشتر نمیتوانستیم برنج بخوریم. یک بار روز ۲۱ ماه رمضان و بار دوم شب چهارشنبهسوری. آرزو داشتم یا خلبان شوم یا پولدار و برای رسیدن به این آرزوها بسیار زحمت کشیدم. کارم را با به دوش کشیدن پشتی و قالیهای کوچک و بردن آن از اسفنجان یا اسکو برای فروش آغاز کردم. در آغاز کار از هرکدام از آنها یک یا دو تومان (نه هزار یا ۲هزار تومان) سود میکردم. پنج سال اینچنین سخت کار کردم. بسیار دشوار بود. اما پشتکار و اعتقاد به هدف با توکل به خدا تحمل سختیها را آسان میکرد. در ۱۸ سالگی توانستم ۲۰ هزار تومان پسانداز کنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اینکه مجبور به ترک تحصیل شدم. غصه یتیمی چون باری سنگین به دوشم بود. (بغض میکند) یتیم هیچکس را ندارد. کارمند، کارگر، بانکی، کاسب و هرکس دیگری شب که به خانهاش میرود دستی به سر و روی بچهاش میکشد. اما یتیم این محبت بزرگ را ندارد. شبها، شبهای جمعه پاهایش را در بغل میگیرد و به انتظار مینشیند. در انتظار آن کس که دستی به سرش بکشد … در این فکر بودم که سرمایهام را افزایش بدهم تا بتوانم کاری بکنم. میخواستم یک کارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او ۲۰ هزار تومان قرض کردم و ۶۰ هزار تومان هم از بانک وام گرفتم. سرمایهام شد ۱۰۰ هزار تومان یعنی به اندازه یک تراول صد تومانی امروزی. وقتی این پول دستم آمد تازه به فکر افتادم که چه بکنم. چه ایده جدیدی داشته باشم؟ ماهها فکر کردم. آن روزها چون انقلاب پیروز شده بود تا ۲ سال به هیچ ایرانی پاسپورت نمیدادند. در این مدت فکر کردم و فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم که با صادرات کارم را شروع کنم. اما هیچ اطلاعاتی نداشتم. شنیده بودم آلمان مرکز تجارت فرش است. ویزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در یک مسافرخانه یا پانسیون مستقر شدم. به سالنها و انبارهای فرش آنجا سرزدم و با سلیقهها آشنا شدم. آنجا به من گفتند ثروتمندان برای خرید فرش به سوئیس میروند. ویزای ۱۵ روزه سوئیس گرفتم و به ژنو رفتم. زبان هم نمیدانستم. در یک هتل با تاجری آشنا شدم و او ایده اصلی را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در ایران فرش گرد بافته نمیشد و کیفیت تولید فرش و رنگبندیها هم مناسب نبود. چای و قهوهام را خوردم و همان روز به ایران برگشتم. به ده خودمان آمدم و ساختمانی اجاره کردم. ...
مروري بر تاريخ فرش دوره قاجار و ناصرالدين شاه
مروري بر تاريخ فرش دوره قاجار و ناصرالدين شاه بهار 87 جستاری در تاریخ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فرش ایران(1264-1364 ه . ق) مطالعه در تاریخ فرش ایران، بویژه تاریخ کهن آن از مباحث دشوار در پژوهشهای هنر ایران می باشد. این دشواری بیشتر متوجه کاستیهایی است که در ثبت و ضبط جزئیات تاریخ بویژه سرگذشت آثارهنری وجود دارد. بر همین اساس دراین اجمال جستارهایی از یک مقطع حدوداً صد ساله از تاریخ فرش ایران که به تقریب مصادف است با به قدرت رسیدن ناصرالدین شاه قاجار(1264ه. ق) تا سقوط پهلوی اول(1360 ه . ق) مورد بررسی قرار گرفته و می کوشیم تا تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران را که با به قدرت رسیدن ناصرالدین میرزا آغاز شد و بهاعتقاد بسیاری آغاز رویکرد به اصطلاح صنعتی و رو به رشد ایران بود، مورد مطالعه قرر داده و در معیت ان به جایگاه فرش در این دوران تنگاهی کوتاه در حد توان و دانش نگارنده داشته باشیم. مقطع مورد نظر در دهه آخر خود با تاسیس شرکت سهامی فرش ایران مصادف گردید که در سال 1384 ه. ش پس از هفتاد سال حضور مستمر در عرصه فرش ایران، نمی توان تاریخ معاصر فرش ایران را بدون آن مطالعه کرد. رویکرد به صنعت و توسعه در ایران توجه به صنعت و پیشرفت در امور اقتصادی ایران تقریباً از اواسط دوران حکومت قاجار و با به قدرت رسیدن ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمد شاه آغاز شد. بیشترینعامل و مقدمات چنین رویکردی وجود افراد نامی و افتخار آفرینی است که اندکی قبل از به قدرت رسیدن ناصرالدین شاه رویکردی جدی به دستاوردهای صنعت داشتند. مشهورترین این افراد که شاید بتوان او را آغازگر این اصلاحات نامید، عباس میرزا، نایب السلطنه فتحعلی شاه قاجار است. فرشبافی و صنعت چاپ حضور تاریخی چاپ در ایران به پنج قرن قبل از میلاد یعنی به زمان پادشاهان هخامنشی و به مهرهای سلطنتی باز می گردد که برای تایید احکام و فرامین حکومتی از آن استفاده می کردند. اما ورود واژه چاپ به زبان فارسی را به اواخر قرن هفتم هجری و به زمان سلطنت گیخاتوخان، پسر اباقاخان مغول (690-694 ه .ق) نسبت می دهند و آن پول های کاغذی بود، که به آن"چاو" یا " کااو" می گفتند. عده ای نیز معتقدند ه واژه چاپ همان چهاپ یا چهاپه است که در زبان هندی به مفهوم مهری بوده که بر روی پارچه نقش می زدند. اولین ورود چاپخانه به ایران در اواسط قرن 11 در عهد صفویان(1640 میلادی) بوده است. این کار توسط بازرگانان ایرانی که از ارامنه سامن آمستردام بودند انجام گرفت. مهمترین دستاورد پژوهشی ورود صنعت چاپ به ایران تاثیری است که این صنعت در هنرهای ایران بویژه نقاشی و فرشبافی ایجاد کرد. اولین کتاب چاپ شده با موضوع فرش درایران با ورود رنگهای جوهری ...