نی نی سالن ساعی
فروشگاههای خرید سیسمونی...
خب این پست مخصوص مامان ها و اونایی که قصد مامان شدن دارن هست. آدرس فروشگاه هایی که که سیسمونی فروشی هستن. یکم پراکندست. اما باز هم میتونه از بلاتکلیفی درتون بیاره... اول اینه بورس سیسمونی خیابان بهار هست. فروشگاه ني ني پارك محصولات Summer و اسباب بازي هاي Sussy رو داره فروشگاه ني ني ما نمايندگي ماكسي كوزي و كوئيني هست . فروشگاه خونه بچه اسباب بازي هاي TOLO و Playgro و Lamaz و Tomy و لباس هاي ماركدار خوبي داره و كيف سامسونت و پشه بند سامسونت رو ميتوني از اونجا بخري . فروشگاه پاني هم مارك مادركير و The First و اسباب بازي هاي Playgro رو داره . فروشگاه پارمید هم هست که لباس های نخی خارجی برای تو خونه داره(من یه ست کلاه نخی برای دخترم گرفتم ۵تا بود ۱۷تومن شد. اما جنس عاااااالی. تنوع رنگش هم خیلییییی قشنگ بود) تو بهار فروشگاه خونه بچه یا همون baby house هم ۳تا شعبه داره. لباس هاش خیلییی قشنگن. یه شعبه تو پاساژ چهل ستون.و دو تا تو خود خیابون. که البته یکیش سیمونی کامله و دو تاش لباس. خب حالا فروشگاه های خارج از بهار. 1/اولینش که من ازش زیاد خرید کردم. فروشگاه آوای کودک.آدرس:خیابان ولیعصر دو ایستگاه پایین تر از پارک ساعی شماره ۱۲۰۸(شمال به جنوب خیابان ولیعصر بالاتر از پایین تر از پارک ساعی) ۲/ارمغان کودک.آدرس:خیابان ولیعصر روبروی درب پارک ملت ۳/نی نی سالن خیابان ولیعصر/روبروی پارک ساعی ۴/فروشگاه سیسمونی سایکل ولیعصر بالاتر از دکتر بهشتی(اینجا هم لوازم تک داشت.قشنگ بود کلا) ۵/نی نی سالن مادر خیابان شریعتی نرسیده به پل همت ورودی پاسداران.شماره۳۳ ۶/دنیای کودک/شریعتی بالاتر از ملک/جنب مسجد نوریانی/پلاک۵۸۳(اینجا شیشه شیر های خیلییی عالی داشت.من خریدم استفاده میکنم.شدیدا راضیم) 7/ سه نی نی :پاسداران/روبروی نگارستان دهم/شماره160 اما برای لباس من بازاچه کودک گاندی/ خیابان سنایی/(که البته این دو جا خیلی ریزه میزه ندارن) نمایندگی های دبنهامز :که آدرسهاشون ۱/میرداماد.بین مدرس و نفت جنوبی۲/ولیعصر جام جم(لباس های ریزه میزه خیلی دارن. قیمت هاشونهم نسبتا خوبه) و فروشگاه obaibi یا همون ابی بی که البته به اسم ا کیدی یاokaidi هم میشناسن تو هایپر استار به ادرس:بلوار فردوس غرب.بهار جنوبی هست. و بنتون :میردادماد پاساژنقره/(البته قیمت هاش یکم بالاست) من رولان هم رفتم .شعبه زیاد داره بدک نیست یه سر بزنیدالبته به نزدیک ترین شعبه. سها هم من شعبه میرداماد رفتم. که نتونستم خرید کنم. چون زیر 6ماه نداشت. راستی یه فروشگاهی هم تو میدون محسنی هست به نام سه سیب .لباس های خارجی داره. قیمت هاش خیلییییی بالاست. و زیاد متنوع نیست. فعلا اینا یادم بود. اگه چیزی یادکم اومد این ...
(هفته بیست و سوم) تخت و کمد قند عسل
این موارد به درد بخور هاش هستند: ۱- نی نی سالن به توجه به اینکه طرح هاش قشنگه ولی خیلی گرونه البته اگه بخوای همه مخلفاتش رو هم بخری. ۲- شعبه بی بی کیش تو روزولت شمالی رو هم دیدم دو مدل جالب داشت . جنس هاش ترک بود و ارزون تر ولی با کاتالوگی که بهم داد وارد کننده رو تواینترنت پیدا کردم. http://www.apadanawood.ir/Products.php#sarviseNozad مدل هایی که هست یعنی تخت و کمد و رف و دراورش اگه تخت کودک باشه حدود 800 و اگه کودک نوجوان باشه 1 تومن در می آد. البته تخت کودکش ، حالت گهواره ای ، یعنی حرکت به چپ و راست هم داره و البته ثابت هم می شه. در مجموع جالب بود. البته برای من مناسب نبود چون خونه ما قدیمیه و توی اتاق خواب ها کمد نداریم. برای همین دنبال کمد بزرگ با کشو دراور جادار می گردم. ۳- copolpa هم مدل های خیلی قشنگی داره و قیمت هاش از 1،800 شروع میشه. اگه با نرده ثابت برای تخت مشکلی نداشته باشی به نظرم خوبه . البته کارهاش ترکه و وارد می کنه و به جز رنگهایی که تو کاتالوگ و مغازه داره ، حق انتخاب دیگه ای نداری. در مجموع خوبه . این هم آدرس سایت فارسی: www.ares.ir وآدرس سایت شرکتی که کپل پا ازش جنس وارد میکنه : www.caploonba.com مدل ها رو میشه از این دو سایت ببینید و به کپل پا سفارش بدین. ۴- مدل های بالسا توی پاسداران بیشتر نوجوان بود برای سیسمونی چیزی نداشت. ولی بالسا توی ولیعصر بین عباس آباد و پارک ساعی ،هم مدال های جالبی داشت و هم کاتالوگ کامل تمام محصولاتش رو بهم داد. قیمتش برای تخت و کمد و دوتا ویترین خیلی مناسب بود. یه مدلی که توی ویترینش هست و در ضمن تختش کودک نوجوانه و بعدا که نوجوان میشه قسمت بالای تخت تبدیل به میز تحریر میشه و همچنین کشو و کمد پایین تخت کودک از هم جدا میشه و بعدا به عنوان پاتختی ،یکی کنار تخت نوجوان و دیگری زیر میز تحریر قرار می گیره .درواقع مدل هایی که من تاحاال دیده بودم این قسمتش به هم وصل بود و فقط کنار تخت میشد بذاری. اسم این مدل Sevda است. تنها ایرادی که داره اینه که نرده هاش ثابته و به نظرم یه کم کوتاهه. البته کمدش هم برای کار من کوچیکه. و قیمتش هم 1،140،000 تومن بود. و رنگبندی رو هم خودت میتونی انتخاب کنی. ۵- سه نی نی تو پاسداران هم بد نیست. البته توی مغازه مدل زیادی نچیده ولی یه مونیتور بزرگ نصب کرده و مدل هاش رو با کامپیوتر روی lcd نشون میده. دوتا مدل موج و نرگس بد نبود. کمد های بزرگ و جادار. تخت ها کودک ونوجوان و مدل نرگس تبدیل به میزتحریر هم میشه. و رنگبندی رو هم خودت میتونی انتخاب کنی و قیمتش هم 1،190،000 بود. انتخاب خوبیه ولی نرده تختش کوتاهه و ثابته. ۶- ارمغان کودک توی ولیعصر روبروی پارک ملته. یه کاتالوگ داشت که مدل هاش رو انتخاب می کنی ...
تمام فروشگاههای لباس مادران باردار و کودکان
خاطره ي اولين کنسرت زندگي من
1شهریور 1386 یکســـــــــال گذشتاز بابل راهی ِ تهران شدیم...من , نگین و کاوه.رفتیم تا هنر خانواده ای را ببینیم و بشنویم...کسانی که سالها دوستشان داشتیم و بارها آرزوی ِ دیدارشان را داشتیم.خانواده ای که با هم موسیقیهایی نــــــاب آفریدند.همیشه من و نگین از روی مانیتور کامپیوتر شاهد آنها بودیم.چه نیکو خانواده ای بودند , هستند و خواهند بود.به محوطه ی تالار وزارت کشور رسیدیم.بعد از تفتیش کیفهامون وارد تالار شدیم (ناگفته نماند , که دوربین دیجیتال رو ته ِ کیف قایم کردیم...اون خانم یادش رفته بود که ما ایرانی هستیم و ایــــــرانی می تواند).اولین کامکاری که دیدم , مدیر هنری گروه کامکارها بود.یعنـــــــــی هوشنگ کامکار.حدود 12 تا بروشور گرفتم.از شادی نمی دونستم چکار کنم.دومین عضو گروه هم نجمه تجدد بود به همراه دختر اردشیر کامکار (تارا).وارد سالن کنسرت شدیم.باورم نمیشد که قراره کسانی رو ببینم که یه عمر آرزوی دیدارشون رو داشتم.ما سر جای خودمون نشستیم.کمی آن طرف تر , ماهور احمدی بود و خیلی از دیدار ماهور , مادرش و پدر شاعرش خوشحال شدم.یکی از دوستان عکاس جواد مقیمی هم بود.سیاوش و سهراب کامکار تا حدودی سن رو آماده کردند.کامکارها وارد شدندبه ترتیب : پشنگ , ارسلان , ارژنگ سیفی زاده , نی ریز , سلطان بیژن , مریم ابراهیم پور , صبا , اردشیر , شروین مهاجر , قشنگ , امیر حقیری , هانا , ارژنگ و اردوان کامکار.قطعه ی گروهی اجرا شد و به دنبال آن بیابان بیکران.بعدی تکنوازی ارژنگ سیفی زاده بود که آخرش ارژنگ تمبک نواز هم وارد اجرا شد.تا اینجا که وصف ناشدنی بود.سه قطعه مونده بود که من شیفته ی اونها بودم و باورم نمیشد که تصویری می بینمشون.خانه ام ابریست , خانه ام ابریست ...که دائم می نوازد نی , در این دنیای ابراندود... در این دنیای ابراندودراه خود را دادر اندر پیش .... راه خود را دادر اندر پیشآی نی زن که تورا آوای نی برده است از دور از رهآآآآآآآآآآآآآآ کجایــــــــــــــــیاین قطعه به قدری زیباست که چیزی نمی تونم بگم.(جالب اینه که تارا دختر اردشیر , این قطعه رو زیر لب می خوند و اردشیر هم لحظه ای لبخندی زد)جای همه ی کسانی که این قطعه رو نشنیدن سبز.واقعا شنیدنی است.دونوازی اردشیر و شروین مهاجر آغاز شد و چه زیبا بود...قسمتی از دونوازیشان هم مازندرانی بود.نوبت سرود زمین شد و آهنگ هوشنگ کامکار. من فقط اشک می ریختم.یکی از زیباترین قسمتهای این قطعه برای من وقتی بود که ارسلان می خواند " سرود زمین است , این که می سرایم " از دیرگاهان چشم اتنظار آغاز " به یاد مادر " بودم. تا اینکه گروه بیاد مادر را نواختند.چند دقیقه ای نواخنتد و خواند آغاز شد.تا دست بر اتفاق بر هم ...
مراکز فروش آلبوم " پرنده های شهر من " در تهران / SALES CENTERS
سونوگرافی و شعر و غزل!
دکتر می خندد و می گوید: چه بزرگ شده... و من خیره می شوم به مانیتور. به سر بزرگش، هیکل کوچولوی خمیده اش و آن چیزهایی که دکتر می گوید جوانه های دست و پاهایش هستند. خیره می شوم به هنرنمایی خدا روی صفحه ی مانیتور. خیره می شوم به شمایلی که نمی فهمم چطور در عرض چند هفته از هیچ تبدیل شده به معجزه ای با قلب تپنده و دست و پایی در حال جوان زدن...خیره می شوم به مانیتور و نگاه می کنم به نقاشی بی نظیر خدایی که بزرگی و مهربانی اش را دوست دارم. خیره می شوم به مانیتور و می گویم: چقدر هم خوشگله! دکتر قهقهه میزند و می گوید: ب...له هزار ماشاالله، چه قد و بالایی هم داره!از ته دلم می گویم خدایا بخواه و بگذار و اراده کن تا قندی که حالا دارد توی دل من آب می شود توی دل تمام چشم انتظارهای دنیا آب شود...خدایا برای تمام زنان عالم این ثانیه ها را اراده کن...دکتر از مامای مهربانی که حالا از عزیزترین دوستان نازنین من است می خواهد که پای برگه ی سونوگرافی ام بنویسد:باش تا صبح دولتت بدمد کین هنوز از نتایج سحر است...و او با خط شکسته ی زیبایش می نویسد. می گویم: چه خوشبخت است کوچولویی که دکترش شاعر است و پای برگه ی سونویش شعر می نویسد. دکتر می خندد و من دوباره زل میزنم به بندانگشتی کوچکی که حالا شبیه آدمیزاد شده...دکتر قاب قهوه ای رنگی را می دهد دستم و می گوید: بگیر دخترم، برو کادوش کن و از طرف من تقدیمش کن به خودت! فرصت نشد کادوش کنیم! و خودش دوباره قهقه میزند. شرمنده ی این همه مهربانی دکتر می شوم. قاب زیبای قهوه ای را که نازنین مامای دوست داشتنی زحمت تایپش را کشیده می گذارم روی پایم و با خواندن هر بیتش بغضم سنگین و سنگین تر می شود:دلی شکست و بدان دشت سینه خرم شد مقام حضــــرت محبـــــوب شد مکـــــــرم شدرسید قاصـــدک و فـــــال حافظش در دست ببــــــار باده که دوران دولــــت جــــــــــم شدسرشـــک حضرت هاجر زدیده شد جــــاری به خاک تیــــره روان گشت و آب زمــــزم شددل شکســــــته ی لبریـز باده ی احســـاس زجــــام لم یزلـــــــی نشئـــــه ی دمادم شدفرشته ملــحفه ی سـرد روی خود پـــس زد پری به سوی تو بگشـــود و با تو همـــدم شدزلطف دوست گِل از منــــــزلت مقامی یافت قبول نفخــــــه ی محبــــوب کـــــرد و آدم شدبه یاد سجـــــده ی افلاکیـــــان فتادم دوش که سرو قامـــــتشان در مقابلش خـــــم شدزچشـــــمه ی قلمت آب زندگی جوشــــــید شکست شیشه ی اندوه و غصه ها کم شدز عشــــق واژه ی احساس در غزل روئیــــد زشـــوق ریشــــه مژگان عاشـــــقان نـم شدطواف ...
رمان مزاحم همیشگی 5
داشتم با خودم فکر میکردم که چیکار کنم؟واقعا چیکار کنم الکی الکی این پسره منو با مادرش آشنا کردو .... خدایا....مریمی توکه بدت نیومده یه مدت نقش آدمای خوشبختو بازی کن بعدشم بگو ازش خوشت نیومده....آره این فکر خوبیه...افتادم رو تختشدم عین یه دختر عقده ای!ازین فکر پوزخندی زدم وتوی رختخواب ازین دنده به اون دنده شدم....صدای ناله های دلارام از اتاق بغلی میومد وصدای خنده بچه ها....حتما دوباره مست کردن!خدایا من میون اینهمه آدم عوضی چیکار میکنم؟آنی به خودت دروغ نگو،چطور پولاش خوبه؟یه چیزی بهم میگفت این بهترین فرصته که راهمو ازشون جدا کنم...آخه چطوری؟چطوری به نیما بگم که شغلم چیه؟اصلا اخلاقمو میتونه تحمل کنه؟....صبح بیدار شدم ولی حال و حوصله بلند شدنو نداشتم...صدای زنگ گوشیم اومد دستمو دراز کردم و گوشیمو از روی عسلی کنار تختم برداشتم دیدم نیماس عین فنر از جا پریدم._بله؟نیما:سلام خانوم رستگار_سلام آقا نیما ودسته ای از موهامو زدم پشت گوشم.نیما:خوب هستین؟_بله بله ..نیما:مثه اینکه تازه از خواب بلند شدین صداتون گرفته اس.یه نگاه به ساعت کردم دیدم 11:25 دقیقه اس._آره دیشب دیر خوابیدمنیما:پس مزاحم خوابتون شدم؟_نه نه بفرمایید.نیما:میخواستم اگه میشه با خاله تماس بگیرید که ایشون اجازه بدن بریم بیرون.خندم گرفت اجازه من دست هیشکی نبود!_اجازه میگیرم حالا کجا؟نیما:بیام دم خونتون بعد تصمیم میگیریم؟_وای نههههههههنیما:چرا؟_یعنی منظورم اینه که من میام شما بگین کجا فقط؟نیما:باشه پارک ساعی خوبه؟تو دلم خندیدم آخه پارک ساعی هم شد جا؟_باشه من ساعت 1 اونجام.نیما:منتظرم خدانگهدار._خداحافظ.قطع کردم دیدم حوله تنمه!خدا نکشتت مریم با حوله نشستی تو تختخواب داری با نیما نرد عشق میریسی!بلند شدم در کمدمو باز کردم،حالا چی بپوشم؟قبلنا واسم مهم نبود چی بپوشم اما حالا انگار وسواس داشته باشم کل کمدو ریختم بیرون...چی بپوشم؟دیدم یه مانتوی مشکی ساده دارم که خیلی کوتاه بود نه تنگ بود نه گشاد کیپ بندم بود،اونو پوشیدم با یه شلوار لی بوت کات،یه شال پشمی داشتم توش رگه های سرخابی بنفش داشت اونم بصورت شل انداختم موهامو ساده بالای سرم پف دادم،یه گیره سرخابی کوچولو داشتم شکل پاپیون بود اونم گوشه موهام زدم حالا وقت آرایش بود!سایه زیر چشم براق کننده مو زدم و یه مداد مشکی تو چشمام کشیدم وپشت چشمم هم سایه تیره زدم یه کم رژگونه و یه رژمات صورتی!وای چه جیگری شدی آنی!انواع عطرها واسپری هارم رو خودم امتحان کردم وبا عجله کوله سرخابیمو برداشتمو دویدم بسمت درب خروجی ویلا که شادی جلومو گرفت!شادی:کجا با این عجله؟_میرم جایی!شادی:کجا؟_با دوستم قرار دارم راستی شادی یه چند ...