نوحه با طبل سه ضرب
سنج و دمام
مراسم عزاداري در جنوب ايران با سنج و دمام آغاز مى شود. در واقع پس از سلام و دعاى آخرين روضه خوان، بلافاصله بوق به صدا در مى آيد. بوق كه از جنس شاخ نوعى گوزن است و زيبايى ظاهرى خاصى نيز دارد، آغاز مراسم را اعلام مى كند. پس از چند لحظه، دمامها با ريتم خاص به صدا در مى آيند و سنج ها نيز خود را با دمام هماهنگ مى كنند. گروه سنج و دمام متشكل از هفت دمام و چهار الى ده سنج نواز است. دمامها نيز ترتيب خاص دارند. يك نفر در ابتدا ايستاده كه به او اشكون (Eshkoun) نواز مى گويند. در دو سوى او شش نفر (هر سمت سه نفر) قرار مى گيرند. دو نفر نزديكترين به شخص اول غمبر (Qember) نواز نام دارند. نوازنده اشكون وظيفه تغيير در ريتم و در واقع شكستن ريتم را بر عهده دارد تا بر تنوع ساختارى اجرا بيفزايد. غمبرها وظيفه تهييج و تحرك اشكون نواز را بر عهده دارند. ريتم ساير دمامها ثابت است. تركيب سنج و دمام و بوق كه در فواصل با ريتم خاص بر مجموعه افزوده مى شود، جلوه و شكوه خاصى دارد. اين مراسم علاوه بر جنبه اعلام آن، در ايجاد حس و خلق فضا بسيار مؤثر است.گروه سنج و دمام معمولاً از فاصله اى نزديك به جايگاه اجراى مراسم كار خود را آغاز و آرام آرام به سوى جايگاه اصلى حركت مى كنند. مدت زمان كار آنها، بسته به اهميت شب اجرا از پانزده تا چهل دقيقه به طول مى انجامد، يك نفر در ميان اجرا كنندگان وظيفه هماهنگى، هدايت و تغيير نفرات نوازنده را عهده دار است.زمان اجرا، ريتم ثابت و حجم صدايى، محيط و شنونده را در فضايى خاص قرار مى دهد تا هرچه بيشتر خود را براى ادامه مراسم آماده سازد. پس از سنج و دمام، نوحه خوانى آغاز مى شود.
اولین زنجیرزنی محرم در بازار تهران
منبع : هیئت سردار علقمه (ع) به گزارش خبرنگار آئين و انديشه فارس، ابراهيم ششكلاني و عباسقلي عليخانلو، هيأت مكتب تشيع را در سال 1272 در تبريز تأسيس كردند و پس از سلطنت رضاخان و ممنوعيت فعاليتهاي عزاداري، عليخانلو به تهران آمد و در سال 1319 اين هيأت را دوباره راهاندازي كرد. طول عمر فعاليت مكتب تشيع در تبريز حدود 30 سال بود و پس از سختگيريهاي حكومت و تنگ شدن فضا براي عزاداران و برگزاري مجالس پنهاني، حاج عباسقلي عليخانلو، يكي از بانيان هيأت به تهران آمد و دوباره هيأت را در تهران بنا گذاشت. اين اتفاق در سال 1319 شمسي رخ داد و در همان سال بود كه مكتب تشيع به عنوان اولين هيأت در ميان اقوام فارس و آذري، بهصورت علني و بدون واهمه از مأموران دولتي شروع به عزاداري براي شهدا و اسراي دشت كربلا كرد. اين اقدام بدون شك نشأت گرفته از روح آزاده متوليان مكتب تشيع بود.* اخلاص رمز پايداري حاج عباسقلي عليخانلو كه به حاج قلي زنجيرزن معروف بود، براي راهاندازي دوباره هيأت از افرادي همچون حاج ابراهيم ششكلاني، حاج حسن مسألهدان و حاج محمود خوشخو كمك گرفت و به گفته اعضاي قديمي هيأت، پايهگذاري مكتب تشيع تهران از اخلاص بالايي برخوردار بوده است. سيدمحمد ميررضايي از اعضاي هيأتمديره مكتب تشيع ميگويد: "هر هيأتي كه پايهاش با خلوص گذاشته شود، هيچگاه تعطيل نخواهد شد. شايد يك روز ضعيف شود، اما به فعاليت خود ادامه خواهد داد. همين هيأتي كه حاج قلي راهاندازي كرد، چون بر پايه اخلاص بود، پس از گذشت اين سالها همچنان فعاليت ميكند. هرچند در دورهاي ضعيف شد، اما امروز پابرجاست. " اشاره ميررضايي به ضعيف شدن هيأت در بين سالهاي 68 تا 74 شمسي است. تا جايي كه جلسات صبح جمعه مكتب تشيع تنها با 8 يا 9 نفر و جلسات ماه رمضان تنها با 4 نفر برگزار ميشد. حتي در آن دوران دسته زنجيرزني هيأت مكتب تشيع تنها با 8 زنجيرزن به سمت بازار تهران در روزهاي تاسوعا و عاشورا حركت ميكرد. تا اينكه نسل سوم و چهارم هيأت، نيروي جواني و انرژي را به مكتب تشيع تزريق كردند. تا جايي كه حتي پس از گذشت 62 سال از تأسيس هيأت، حسينيه مكتب تشيع را در سال 81 احداث كردند. ميررضايي در اين باره ميگويد: "در ابتداي كار، جلسات هيأت بهصورت سيار در خانهها برگزار ميشد. پس از چند سال در ايام عزاداريهاي مختلف، منزل يكي از اعضا به عنوان حسينيه انتخاب ميشد تا اينكه بعد از رونق دوباره هيأت، حسينيه مكتب تشيع در سه راه حسنآباد تهران خريداري و در سال 85 نيز بازسازي شد. " حاج قلي زنجيرزن بيشترين سهم را در ارتقاي جايگاه مكتب تشيع به عهده دارد. هر چند در ...
دمام , سنج و شاخ
طنین سنج و دمام از آباداننگاهی به آیین های نوحه خوانی و عزاداری حماسه محرم درخطه جنوب درنواحی جنوب غربی ایران تا جنوب شرقی آن، نوحه خوانی، نوازندگی سنج و دمام در ماه محرم و صفر حکایت از دردها و غمهای فراوان دارد.در ماه محرم و صفر از سازهایی جهت نوازندگی غم و حماسه بنام سنج، دمام و بوق استفاده می شود که نواختن آن حالتی در انسان بوجود می آورد که او را برای سینه زنی و عزاداری آماده می نماید. در گذشته دور بدلیل نبود سیستم اطلاع رسانی و صوتی، بانواختن سنج و دمام ساکنین محلات را جهت عزاداری خبردار می کردند.سنج و دمام و بوق هر سه از سازهای تشکیل دهنده این همنوازی است که سابقه آن به بیش از ۱۰۰سال می رسد و آن طور که از گذشته باقی است از کشورهای آفریقایی بدلیل مسافرتهای دریایی جنوبیها، به ایران آورده شده است.زنگبار افریقاو مسلمانان آن به نوعی عزاداری با سازهای مذکور پرداخته و ملوانان چون وجه مشترک دردهای و غمهای خودشان را با آنان احساس کرده از این سازها درمراسم عزاداری خود در ایران استفاده کرده و نسل به نسل تحویل ما گردید.ازیک طرف صدای سنج و دمام تداعی کننده طبل زمان جنگ و حماسه روز عاشورا است و از طرف دیگر وسیله ای برای خبر و آمادگی مردم آنزمان بوده است که همراه با یک نوع بوق مخصوص که از شاخ حیوانات ساخته می شود، همگی نوعی تهیج وتحریک رادرمردمی که قصد عزاداری و سینه زنی دارند، بوجود می آورد.ترتیب و تعداد دمام زنان و نوازندگان سنج در نقاط مختلف جنوب، متفاوت است، در بوشهر مجموع دمام و سنج زنان ۷،۵و ۹و گاهی بیشتر است، یعنی یک نفر به عنوان “اشکون”(که دمام زن حرفه ای است) در کله صف دمام زنان قرار دارد و بقیه نفرات در طرفین او قرار می گیرند دو در سمت راست و چپ اشکون وظیفه “غمبر” را ایفا می نمایندو مابقی با آهنگی موزون با آنان همراهی می کنند، در پایین صف دمام زنان یک نفر سنج زن قرار می گیرد و مابقی سنج زنان در لابلای دمام زنان قرار گرفته و براساس یک نت مشخص نوای سنج و دمام را به گوش و دلهای عزاداران می رساندند.در آبادان تعداد دمام زنان زوج است و جای سنج زن در پایین صف یک دمام زن ماهر پر می کند، تعداد دمام زنان بستگی به توان و بضاعت حسینیه و دمام زنان دارد و در جاهایی حتی ۱۸دمام و ۱۰سنج نواخته می شود. شروع دمام زنی با نواختن بوق مخصوص بوده و پس از لحظاتی که از نواختن سنج و دمام گذشته، مجددا بوق بصدادرمی آید واین وضع راتاپایان نوازندگی هر از گاهی بعهده دارد.زمان نواختن سنج و دمام چیزی حدود ۲۰تا ۸۰دقیقه و در پاره ای موارد مثل شب و ظهر عاشورا آن، صف دمام صف دمام زنان چیزی حدود سه ساعت در مسافتهای طولانی با دستجات دیگر ...
«محرم در روستای قلعه نو»
«محرم در روستای قلعه نو» باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا وچه ماتم است... هر ساله با نزدیک شدن ایام ماه محرم شور و شوق در همه ی جای روستا و در همه ی افراد روستا ، چه پیر ، چه جوان ، چه زن و چه مرد تجلی پیدا میکند. همه آماده ی برگزاری باشکوه مراسم عزاداری سالار شهیدان ،امام حسین (ع) ،اهل بیت و یارانشان میشوند. مردم روستا هنوز محرم نیامده روستا را با پرچم های سیاه و مزین به نام های امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) سیاه پوش و عزادار مولایشان میسازند. علم گردانی یکی از مراسماتی که از قدیم الایام در روستای قلعه نو رواج داشته است مراسم « علم گردانی» میباشد. «علم» نماد علم و پرچم امام حسین (ع) در زمان عاشوراست که در دستان علمدار کربلا،ابولفضل (ع) قرار داشته است. علم از یک تیغه در قسمت بالاو یک دسته ی چوبی بلند تشکیل شده است که به قسمت انتهایی علم ، روسری و پارچه هایی را که مردم به نیت رواشدن حاجات خود توسط باب الحوائج (ع) به علمداران اهدا میکنند نصب میکنند.و این پارچه ها را با پارچه ای که لباس علم است میپوشانند. در مراسم علم گردانی ، جوانان روستا علم های عزاداری امام حسین (ع) و یارانشان را با پارچه های سبز میپوشانند و با خواندن نوحه های امام حسین (ع) به در خانه های مردم میروند برای دریافت پارچه ها و وجوهات نذری مردم در روستا میگردند. علم ها همیشه در جلوی هیئت روستا به حرکت در می آیند و معمولا جوانان و نوجوانان مسئولیت علم کشی را بر عهده دارند. علمداران شبها پس از انجام سینه زنی با برداشتن علمهای خود به زیارت امامزاده میمنه خاتون میروند و پس از سینه زنی به روستا بازمیگردند. چای علم مردم روستا برای ادا شدن حوایج خود شبهای محرم و برخی روزهای این ماه را ، به پذیرایی از علمداران میپردازند و با چای و شیرینی و ... از آنها پذیرایی مینمایند. علمداران نیز پس از نوحه خوانی و سینه زنی ، برای اعضای خانه و اموات و گذشتگان آنها دعا میکنند . هیئت حضرت ابوالفضل (ع) و مراسم زنجیر زنی روستای قلعه نو دارای یک هیئت به نام حضرت ابولفضل (ع) میباشد که هرساله مشتاقان امام حسین (ع) با شور و شوق بسیار آن را تشکیل میدهند . در این هیئت یک مداح در وسط هیئت قرار میگیرد و به نوحه سرایی برای حضرت سیدالشهدا و یارانش میپردازد و بقیه ی مردم نیز در دو دسته ی موازی با هم ، به زنجیر زنی به نیت عزاداری امام حسین(ع) میپردازند.احترام در این دو دسته موج میزند زیرا افراد مسن در جلو قرار میگیرند و هر چه به انتهای صف بروی از سن افراد هیئت نیزکاسته میشود به طوریکه ...
مراسم سنتی «جَغجَغه زنی» در روستای ابیانه
نوحهخوانی آغاز میشود و صدای چِکجِک به هم خوردن جَغجَغههای چوبی پس از ترکیب با صدای طبل و سنج و نوحه نوحهخوان، صدای ارکسترگونه زیبایی را پدید میآوَرَد.جادهای نسبتاً طولانی و البته باریک و خطرناک، ما را از کاشان به روستایی میرساند که چندی است، مختصات طبیعی و سنتی آن نامش را بر سر زبانها انداخته است؛ «ابیانه» روستایی در نزدیکی «نطنز» معروف است، برای رفتن به آنجا باید از کاشان به راه افتاد و در مسیر از نزدیکیهای نطنز عبور کرد و پس از حدوداً یک ساعت طیِّ طریق به مقصد رسید.اگر پیش از رفتن به ابیانه بخواهید از فرهنگ و جامعه آنجا بیشتر بدانید، بیتردید پایبندی به سنتها ترجیعبند همه اظهارنظرها خواهد بود. شنیدههای ما هم از این قاعده مستثنی نبود، یکی از دوستان تاکید داشت که ابیانهایها حتی اگر ساکن خارج از کشور هم باشند، وقتی به روستا میآیند، حتماً لباسهای خود را عوض کرده و پس از به تن کردن لباسهای سنتی وارد میشوند.همین اطلاعات اجمالی، ما را بیصبرانه به دیدن مراسم سوگواری محرم در چنین روستایی مشتاق میکند و امیدوار میشویم در این وانفسای هیئات رنگارنگ شهرها، یک مراسم مذهبی سنتی و بیآلایش ببینیم، یکی از همان مراسمهای سنتی که این روزها به برکت سیستمهای فوق پیشرفته دوران مدرن کیمیا شده است.احساس آشنایی که معمولاً در روستاهای کوچک به غریبهها دست میدهد، ما را هم بینصیب نمیگذارد؛ نگاه با تعجب و نهچندان دوستانه چند بومی، در بد ورود کمی توی ذوقمان میزند، اما دیری نمیپابد که این احساس رنگ میبازد. در پیچ اول از زنی کهنسال نشانی محل برگزاری مراسم سنتی «جَغجَغهزنی» را میپرسیم و برخورد مهربانانهاش مطمئنمان میکند که راه را درست آمدهایم، آن صفا و سادگی و صمیمیت که دیگر خیلی جاها نیست، اینجا هنوز نایاب نشده است. همانطوری که شنیده بودیم، اکثر افراد لباس سنتی روستا را به تن کردهاند. برعکس آقایان که تنها شلوارهای سنتی گشاد و مشکی رنگ به تن دارند، بانوان لباسهای زیبا و متنوعی پوشیدهاند، لباسهایی که رنگبندی متنوع و جذابی دارند. پیش از رفتن، یکی از عکاسان محلی که همراهمان شده، تاکید کرده بود که هیچکس نباید از بانوان روستا عکاسی کند، چرا که اهالی ابیانه به این موضوع خیلی حساس هستند و ممکن است به تندی با عکاس برخورد کنند. به همین دلیل لباسها را میبینیم و تنها افسوس میخوریم.کوچهها را یک به یک گز میکنیم تا به مسجد «یسمان»-محل آغاز مراسم جَغجَغهزنی- برسیم، در همین حین کم کم رنگ و بوی خوشایند سنّت را در مراودات اهالی روستا مشاهده ...
سنج و دمام
سنج و دماممراسم عزاداري در جنوب ايران با سنج و دمام آغاز مى شود. در واقع پس از سلام و دعاى آخرين روضه خوان، بلافاصله بوق به صدا در مى آيد. بوق كه از جنس شاخ نوعى گوزن است و زيبايى ظاهرى خاصى نيز دارد، آغاز مراسم را اعلام مى كند. پس از چند لحظه، دمامها با ريتم خاص به صدا در مى آيند و سنج ها نيز خود را با دمام هماهنگ مى كنند. گروه سنج و دمام متشكل از هفت دمام و چهار الى ده سنج نواز است. دمامها نيز ترتيب خاص دارند. يك نفر در ابتدا ايستاده كه به او اشكون (Eshkoun) نواز مى گويند. در دو سوى او شش نفر (هر سمت سه نفر) قرار مى گيرند. دو نفر نزديكترين به شخص اول غمبر (Qember) نواز نام دارند. نوازنده اشكون وظيفه تغيير در ريتم و در واقع شكستن ريتم را بر عهده دارد تا بر تنوع ساختارى اجرا بيفزايد. غمبرها وظيفه تهييج و تحرك اشكون نواز را بر عهده دارند. ريتم ساير دمامها ثابت است. تركيب سنج و دمام و بوق كه در فواصل با ريتم خاص بر مجموعه افزوده مى شود، جلوه و شكوه خاصى دارد. اين مراسم علاوه بر جنبه اعلام آن، در ايجاد حس و خلق فضا بسيار مؤثر است.گروه سنج و دمام معمولاً از فاصله اى نزديك به جايگاه اجراى مراسم كار خود را آغاز و آرام آرام به سوى جايگاه اصلى حركت مى كنند. مدت زمان كار آنها، بسته به اهميت شب اجرا از پانزده تا چهل دقيقه به طول مى انجامد، يك نفر در ميان اجرا كنندگان وظيفه هماهنگى، هدايت و تغيير نفرات نوازنده را عهده دار است.زمان اجرا، ريتم ثابت و حجم صدايى، محيط و شنونده را در فضايى خاص قرار مى دهد تا هرچه بيشتر خود را براى ادامه مراسم آماده سازد. پس از سنج و دمام، نوحه خوانى آغاز مى شود.ابتدا پيش خوان، نوحه هاى آشنا و خاصى را خوانده تا دورهاى سينه زنى شكل گيرد. پس از تشكيل چند دور و افزايش نسبى سينه زن ها، نوحه خوان اصلى كار خود را آغاز مى كند. هر مكان اجرا يك پيش خوان و يك نوحه خوان دارد. نوحه خوان اصلى كه معمولاً از شهرت و اعتبار برخوردار است، پس از ورود، علاوه بر افزايش سينه زن ها، سبب ايجاد شور و هيجان خاص در مراسم سينه زنى مى شود. پس از خواندن چند نوحه، نوحه واحد خوانده مى شود. واحد اوج سينه زنى است، در اين فرم علاوه بر مهارت نوحه خوان، سينه زنها با ويژگى و هيجان خاصى سينه مى زنند. در واقع قبل از اجراى واحد، سينه زنى به اوج خود مى رسد. با اعلام واحد از سوى نوحه خوان، قدرى فضا شكسته شده و به تدريج با هيجان و التهاب افزونترى ادامه مى يابد . تحليل فلسفي مراسم عزاداري جنوب اینکه وسایلی از قبیل سنج و دمام و بوق چگونه وارد بنادر جنوبی ایران شده ، شرح دیگری دارد. مواردی که قراراست به تحلیل مختصر آن پرداخته شود، جنبه ی کیفی ، اعتقادی و ...
سنج و دمام آبادانیها روايتگر دردها و غمهای سيدالشهدا است
نوحهخوانی و عزاداری به همراه استفاده از سنج و دمام در ایام محرم و صفر در آبادان حکایت از دردها و غمهای سیدالشهدا و خاندان و یاران با وفایش دارد. سنج و دمام و بوق هر سه از سازهای تشکیل دهنده این همنوازی است که سابقهای بیش از 100 سال در خطه جنوب و به ويژه آبادان دارد. صدای سنج و دمام تداعی کننده طبل زمان جنگ و حماسه روز عاشورا است و وسیلهای برای خبررسانی است که نوعی تهییج و تحریک را در عزاداران حسینی به وجود میآورد.در آبادان تعداد دمام زنان به صورت زوج است. همچنین سنجزن در پایان و نوازنده بوق در وسط دسته قرار میگیرد. مراسم با نواختن بوق مخصوص شروع میشود و پس از لحظاتی که از نواختن سنج و دمام گذشت مجدداً بوق به صدا درمیآید و این حالت تا پایان مراسم چند بار تکرار میشود.زمان نواختن سنج و دمام در حدود 20 دقیقه است که در پارهای موارد با توجه به طی مسافت طولانی دستههای عزاداری در خیابانها و کوچهها به بیش از یک ساعت نیز میرسد که پس از اتمام سنج و دمامزنی بلافاصله سینهزنی شروع میشود. نوحهخوانی و سینهزنی همچون نواختن سنج و دمام سابقهای طولانی در آبادان دارد. سینهزنی همراه با آواز نوحه که خود نوعی ملودرام غمانگیز است تحقق مییابد که با ترتیب و برنامه خاصی شروع میشود و اوج آن موقعی است که نوحهخوان اعلام " واحد " کند. سینه زنان با زدن دست بر سینه و حرکت منظم پا طبق یک ضابطه مشخص و ریتم معین به سینهزنی میپردازند؛ به طوری که هنگام عقبنشینی پای چپ و به جلو آمدن پای راست یک دست به سینه میخورد. این نوع سینه زنی را سینهزنی " دو ضرب با دو دست " مینامند که در موقع واحد این حرکت به نصف تقلیل یافته و نتیجه آن یک میشود که در این حالت در زبان عربی به آن "واحد " میگویند و این کلمه در نوحهخوانی با همین لفظ استفاده میشود. به نقل از : خبرگزاری ایسنا - خوزستان
شگفتی ناظران از سنگ زنی کاشیان در تکیه های تهران(نگاهی به آیینی چند هزار ساله)
گرچه برخي از گزارشگران دورۀ قاجاري از سنگ زني در برخي شهرهاي ايران سخن گفته اند اما آنچه بيشتر جلب توجه مي كند گزارش هاي آيين سنگ زني کاشیان در تكيه هاي معروف عهد قاجاري است كه به همراه علم جريده به تكيه هاي تهران پا گذاشته و باعث اعجاب بينندگان و جهانگردان خارجي شده اند. گزارش «ژان كالمار» از تكيۀ «حاجي آغاسي» ضمن توصيف انواع دسته هاي تعزيه دار كه به اين تكيه مي آمدند از ورود دستۀ سنگ زنان كاشان خبر مي دهد كه «علم آنها عبارت است از پرده هاي بلور كه از بيرقي فانوسي شکل و مزين به پر شتر مرغ آويخته اند.» اين علم- با توجه به توصيف کوتاه وي و مقايسه آن با جريده هاي كنوني- به طور حتم همان جريده است. بویژه اینکه در پای آن سنگ زنی انجام می شود. وی همچنین به لباس متحدالشکل آنان كه در گزارش هاي ديگر دقيقتر به آن پرداخته شده اشاره مي كند كه عبارتند از جامه هاي بلند و كلاه هاي مخروطي شكل. در اين ميان سردسته آنان بر روي سكو مي ايستد و به نوحه مي پردازد و بقيه متناوباً از پايي به پاي ديگر مي جهند و با وزن و آهنگ، سنگ ها را در پشت گردن و سينه و نزديك پاهاي خود به هم مي كوبند و گهگاهي هم با هم مي گويند: «الهي آمين ». اين گروه گرم رو حلقه زده و مي چرخند و شکل سنگهاي آنان نيمه كروي صاف و صيقلي است.[1] گزارش ديگري كه در اين باره ارائه شده است مربوط به مشاهدات عبدالله مستوفي از سنگ زني در تكيه دولت است. مستوفی ضمن توصيف اين آيين عكس العملي نشان می دهد كه در آثار ديگران نيز به آن به نوعی ابراز شده است و به طور كلي ناشي از شورانگيزي سنگ زني و عدم تناسب آن با حزن انگيزي معمول آيين هاي محرم است، وي مي نويسد: «دسته ديگري كه خيلي توجه مرا جلب كرد، دسته سنگ زن كاشي بود كه با لباس متحد الشكل خود وارد شدند. لباس آنها يك «آرخالق الجه» و يك شال كرماني، حمايل و کلاهي شبيه كلاه شاطرها بود و هر يك دو پارچه چوب هشت گوشه قطوري با تسمه به كف دستهاي خود بسته بودند. نوحه خوان مي خواند و اينها به جاي پا ضربه نوحه، چوبهاي كفهاي دست خود را بر هم مي زدند. وقتي جلو غرفه شاه معمولاً توقف كردند، نوحه سه ضربي شد. كاشيها ضربه اول را محاذي سينه و ضرب دوم را محاذي سر و در ضربه سوم خيز برداشته دو دست را در بالاي سر به هم مي كوفتند و صداي گوش خراش زيلي از اين تخته به هم زني ايجاد مي كردند. به نظر من در همان عالم بچگي هم اين كار به رقاص بازي شبيه تر از عزاداري بود.»[2] اگر سنگ زني براي مستوفي بيشتر به رقص مي مانست تا عزاداري، اما همين فرم رقص گونه آن براي «کنت دوگوبينو» ايران شناس غربي دورۀ قاجاري نشاني است براي پي بردن به ريشۀ باستاني اينگونه آيين ها كه با همان شكوه آغازين ...
مراسم محرم در دیزج شاهرود:
مراسم محرم در دیزج شاهرود: از همان ابتدای فرارسیدن ماه ذی الحجه که دو عید بزرگ مسلمانان در آن قرار دارد سیاهپوشان مراکز مذهبی از جمله دو تکیه و هیات ابوالفضلی و امامزاده و چندین هیات عزاداری دیگر خود را آماده برای فراهم آوردن زمینه ها و امکانات و وسایل مورد نیاز اعیاد و محرم می کنند. معمولا بیشترین وقت و دغدغه سیاهپوشان ساخت و ساز و تعمیرات ساختمانی مراکز مربوط به خود می باشد. از حدود بیست سال قبل دو تکیه ساختار زیر بنایی خود را تغییر داده و اتاقها و سرنشین های قبلی جای خود را به سالن های پذیرایی و عزاداری داده اند. تکیه های قبلی تشکیل شده بود از چندین اتاق و سر نشین و شاه نشین که هر کدام از آن واحدها به خاندانی و خانواده ای اختصاص داشت. هر کدام از قسمتها وسایل و امکانات اختصاصی و امکانات پذیرایی مربوط به خود را داشت . محوطه مرکزی حسینیه ها هم محل تشکیل اجتماعات و سینه زنها و برگزاری تعزیه و شبیه خوانی بود. وظایف سیاهپوشان: سیاهپوشان هر حسینیه متصدی کار معینی بوده و پیشاپیش افراد می دانستند که چه وظایف و مسئولیتهای در پیش دارند. تعدادی در آشپزخانه و تعدادی علم و طوق بردار و تعدادی سقا و آبرسان و چایی ده و سماور دار و تعدادی سرپایی و سفره کش و تعدادی هم نوحه خوان و قرائت خانه دار و ...بودند. بیشتر سیاهپوشان قبل از محرم و همزمان با آماده سازی سرخانه خود به تعداد مورد نیاز رختخواب هم به حسینیه برده و در همانجا هم در شب می خوابیدند. همه سیاهپوشان کاملا به وظایف خود آشنا و در صورت تاخیر و یا غیبت خود جانشینی تعیین و قبل از اعزام به تکیه او را کاملا به وظایف در پیش رو آشنا می کردند. مسئولیت کلیه سیاهپوشان با ریش سفیدی بود که معمولا از نزدیکان متولی و سرپرست حسینیه مشغول به کار بودند. متولی هر حسینیه کسی است که بر همه امور خدماتی و تدارکاتی و مالی و مذهبی و عزاداری و ...اشراف و آگاهی و مسئولیت دارد. برنامه های مذهبی گذشته: در روستا خانواده روحانی و متدین و آگاه و اصیل میراسدی زندگی می کردند که به صورت یومیه امورات مذهبی و خانوادگی و قضایی و درمانی و بهداشتی و ...مردم را در کنار و همراه ایشان به عهده داشتند و روستا بی نیاز از روحانی دیگری بودند. تا اینکه در کنار تنها حسینیه و مسجد روستا مسجدی و حسینیه ای و هیات ابوالفضلی دیگری احداث گردید و لاجرم در ماه مبارک رمضان دو یا سه روحانی در روستا همزمان به امور مذهبی و دینی مشغول بودند. ولی در ماه محرم به جهت حجم زیاد مراسم سینه زنی و مداحی و سوگواری و مجلس اندک وعظ و خطابه فقط از ...