نمايش نامه ي كوتاه
مجموعه سؤالات انشاء و نگارش پايه سوم راهنمايي ( باپاسخ )
. از ....................... و ...................... به ويژه در داستانهاي ، نمايش نامه ها و فيلم نامه ها بسيار استفاده مي كنند.(مونولوگ و ديالوگ) 5. پس از نوشتن انشاء براي ............................ لازم است آن رايك بار با صداي بلند و يك بار به آرامي اما دقيق بخوانيم. (اصلاح متن) 6. داستان هايي كه حيوانات نماينده شخصيت هاي انساني هستند داستان ...................... گفته مي شود.(حيوانات يا فابل) 7. انشاء را مي توان به شيوه ي .....................نوشت (داستان ) 8. شعرتعليمي را .................... نيز مي گويند.(مواعظ يا شعر حكمي) 9. به همنشيني ها و ارتباط واژه ها و مجموعه ها با هم ديگر گه چندين حلقه را به هم پيوند مي دهند............... مي گويند. (زنجيره معنايي يا شبكه معنايي ) 10. بهره گيري از ........................... متناسب با موضوع انشاء بر زيبايي متن مي افزايد (شبكه معنايي ) 11. ........................... به معناي بررسي ميزان درستي يا نادرستي چيزي است (نقد) 12. اگر يك اثر ادبي را بررسي ،نقد و تحليل كنيم به اين عمل ................................ مي گويند.(نقد ادبي) 13. به پيوستگي و يك پارچگي در متن .................... مي گويند(انسجام متن ) 14. انشاي زيبا آغاز و پاياني دارد و ميان بخش هاي آن ................... و ................... ديده مي شود(هماهنگي انسجام) 15. ارزش يك انشاء به .................. و ....................... آن نيست ، انشاي خوب آن است كه گويا، رسا و زيبا باشد(تفصيل و بلندي ) 16. .............................. به معناي خلاص شدن و رهايي يافتن است.(تخلص) 17. استفاده از ................... توصيف حالات و رنگ و ويژگي هاي دقيق بر زيبايي و تاثير گذاري انشاء مي افزايد.(فضاسازي) 18. استفاده از نظرها و تجربه هاي ديگران براي ....................... مفيد است.(تقويت نويسندگي ) 19. در كتاب هاي .......................... زندگي ،آثار و احوال و سخنان بزرگان مطرح مي شود(تذكره) 20. يكي از راههاي معرفي شخيصت ها و نوشتن درباره ي آنها استفاده از قالب ..................... و ...................... است.(نمايش نامه- داستان) 21. سروده هايي كه داراي آهنگ شكوهمند ، استوار و پرصلابت است شعر . ................ مي گويند.(حماسي) 22. ............................... يكي از بزرگترين نمونه هاي حماسي ادبيات ايران و جهان است (شاهنامه ي فردوسي) 23. پس از اصلاح و دوباره نويسي متن ...........................آن را تمرين كنيد.(درست خواني ) 24. مطالعه ي آثار ادبي بزرگان ايران و جهان براي .................... بسيار ضروري است.(تقويت نويسندگي ) 25. .............................. شبيه حكايت ها و لطيفه ها بسيار كوتاه هستند و گاه در چند سطر خلاصه مي شوند .(داستان كوتاه ،كوتاه يا داستانك) ب: درست يا نادرست بودن گزينه هاي زير را مشخص كنيد. 1. ادبيات را زبان هنري يا زبان برتر نيز ...
محمد يعقوبي نويسنده و كارگردان
محمد يعقوبي نويسنده و كارگردان سرپرست گروه تئاتر این روزها عضواصلي هيئت مديرهي خانهي تئاتر ايران زندهگينامه نمايشنامهها و اجراها آموزش داوری فعاليتهاي ديگر زندهگینامه 1346 11 فروردين ماه به دنيا آمدم. 1367 وارد گروه تئاتر دانشگاه شدم. 1368 · اولين نمايشنامهي زندهگيم را نوشتم، نمايشنامهاي به نام بازگشت. · آذرماه. بازی در نمایش دوازده ماه نوشتهی ساموئل مارشاک و کارگردانی احمد مایل. یک ماه اجرا در تالار هنر 1370 گروه تئاتر دانشگاه در سال 1369 از هم پاشيد. مركز هنرهاي نمايشي دورهي يك سالهي آموزش تئاتر به سرپرستي آقاي حميد سمندريان برگزار كرد. در اين دوره كارگرداني، نمايشنامهنويسي و بازیگری آموزش داده ميشد. من رشتهي بازیگری را انتخاب كردم به هواي اينكه بازیگری بعدها براي نمايشنامهنويسي به دردم خواهد خورد. آن زمان اعتقادي به كلاس آموزش نمايشنامهنويسي نداشتم. خيلي زود شروع كردم به كارگرداني باز هم به هواي اينكه بعدها براي نمايشنامهنويسي به درد خواهد خورد. در همين سال نمايشنامهاي نوشتم به نام از دوستت دارم. 1371 وارد كلاسهاي خصوصي بازیگری زير نظر خانم مهين اسكويي شدم. نمايشنامهي كوتاهي به نام پدر نوشتم. 1372 · تحصيلات دانشگاهي در رشتهي حقوق قضايي سرانجام به پايان رسيد. · دلم ميخواست نمايشنامههايي بر اساس مكانهاي دلخواهم بنويسم. نمايشنامهي صداي گربه را نوشتم كه در پارك ميگذرد. در همين سال نمايشنامهاي هم نوشتم بهنام يك دقيقه سكوت . هيچ ربطی به نمایشنامهی دیگرم به همین نام ندارد که در سال 1378 نوشتهام. فقط نام نمايش و پاياني تقريبن مشابه دارد. · در نمايش گاليله نوشتهي برتولت برشت به كارگرداني فرهاد مهندسپور بازي كردم. · بهمنماه: اجراي خصوصي نمايش باغوحش شيشهاي نوشتهي تنسي ويليامز و ترجمهي حميد سمندريان، اين ...
آسيب شناسي نمايش نامه نويسي
پيش فرضبه زعم حقير ، همه ي اركان يك اثر هنري ، از كوچكترين آن تا بزرگترينش ، ارزش خاص خود را دارا مي باشد . مثلا در كار نمايش ، نمي توان گفت كه نمايش نامه ، مهم تر است يا كارگرداني ؟ بماند كه در اين مرز و بوم ، معمولا نمايش نامه را ، اولين و تنها عنصر ، براي ارزيابي اثر ، در نظر مي گيرند ! در اين مقاله ، براي من ، به عنوان يك نويسنده ، نمايش نامه نويسي ، به عنوان يك موضوع ، مورد بحث مي باشد . بدون آنكه بخواهم ، ساير اركان تئاتر را ، كوچك و يا ناديده ، قلمداد كنم ! مقدمهبا يك نگاه كوتاه ، مي توان به راحتي ، مشكلات عديده اي كه نمايش نامه نويسي ، با آن ، در گير است ، را ديد . مشكلاتي كه هر بار ، به نوعي كم و يا زياد مي شود ! و يا هر بار ، شكل عوض مي كند ! اما صورت مسئله ، همچنان ، همان است كه بود ! نمايش نامه نويسي ، كم جان است ! مشكل كجاست ؟ مي گويم ! 1 ـ سانسورماجراي سانسور در ممالك جهان سومي ( و يا به قول استاد دولت آبادي : كشورهاي پيراموني ! ) هيچوقت حل نخواهد شد . چرا كه نه ، صاحبان قلم ، مي توانند جلوي قلمشان را بگيرند . و نه ، صاحبان قدرت مي توانند ، جلوي قدرت خود را بگيرند ! اي كاش ،گير دادن به دولت ، شكل درستي به خود مي گرفت تا صاحبان قدرت ، اينقدر زورشان را به رخ نكشند !!! اي كاش صاحبان قلم، مقدار آزادي خود را مي دانستند تا به همان ميزان ، عيب و ايراد بگيرند ! ( خدا آن روز را نياورد ! چون ديگر صاحبان قدرت از نان خوردن مي افتند ! پليس مروژك ، يادتان هست ؟!)متاسفانه مشكل اينجاست كه ما نمي دانيم ، در مورد چه چيزي بنويسيم ويا تا چه حد بنويسيم ؟! زعماي قانون گزار هم ، هيچوقت در اين باب ، توضيحي نمي دهند كه بعد ، گرفتار شوند ! اگر از آنها بپرسي : (( چه بنويسم ؟ )) مي گويند : (( بنويس ! مشكلي ندارد ! )) اما بعد از آنكه نوشتي ، مي گويند : (( ما گفتيم ، بنويس . اما نه ، اينجوري ! اين كه خيلي ، مسئله دارد ! كمي تغييرش بده ! )) اين زعماي قانون گزار ، گويا نمي دانند كه تغيير دادن ، حدي دارد . نه آنكه همه اش را عوض كني ! كه آن مي شود ، يك متن ديگر ، با صرف هزينه ي بيشتر !!! 2ـ خود سانسوريسانسور ، ابعاد جالبي دارد . يكي از خنده دارترين آن ، ماجراي خود سانسوريست ! وقتي كسي بداند كه ممكن است كارش مسئله دار شود ، گرفتار خودسانسوري مي شود . يعني تا چيزي را مي خواهد خلق كند ، پيش خود فكر مي كند كه ، نكند به آن گير دهند ! همين مسئله باعث مي شود كه او به جاي خلاقيت و نو آوري و صراحت گويي ، اسير تكرار و كهنگي و ابهام شود !من فكر مي كنم ، آنچه در نمايش نامه نويسي ، مسئله ساز اصليست ، خود سانسوريست . نه سانسور ! نويسنده ي بدبخت ، تقصيري هم ندارد . ديوانه نيست كه يك عالمه وقت بگذارد ...
نمايش و زندگي - نگاهي كوتاه به زندگي ويليام شكسپير 1385/7/27
نمايش و زندگي نگاهي كوتاه به زندگي ويليام شكسپير ادامه ي مطلب را در اينجا بخوانيد :
نادر ابراهيمي به يك عاشقانهي آرام پيوست
نادر ابراهيمي كه چند سالي بيمار بود، دیروز پنجشنبه ۱۶ خرداد از دنيا رفت. به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين نويسنده پيشكسوت به دليل عوارض ناشي از بيماري كه طي چند سال گذشته او را رنج ميداد، روز پنج شنبه ۱۶ خرداد در منزلش درگذشت. مراسم تشييع پيكر اين هنرمند روز دوشنبه، ۲۰ خردادماه، انجام می گیرد. به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، پيكر اين نويسنده و فيلمساز پيشكسوت، به گفتهي خانوادهاش، ساعت ۹ صبح روز دوشنبه از مقابل خانهي هنرمندان ايران تشييع ميشود و در قطعهي هنرمندان بهشت زهرا (س) آرام ميگيرد. نادر ابراهيمي متولد ۱۴ فروردينماه سال ۱۳۱۵ در تهران است كه در سن ۷۲ سالگي از دنيا رفت. از آثار اين نويسنده به «خانهاي براي شب»، «آرش در قلمرو ترديد (يا: پاسخناپذير)»، «هزارپاي سياه و قصههاي صحرا»، «افسانهي باران»، «در سرزمين كوچك من» (منتخب آثار)، «تضادهاي دروني»، «انسان، جنايت، احتمال»، «مكانهاي عمومي»، «در حد توانستن» (شعرگونه)، «غزلداستانهاي سال بد»، «ابوالمشاغل» (زندگينامه) و «فردا مشكل امروز نيست» و «يك عاشقانهي آرام» ميتوان اشاره كرد. شناختنامهي نادر ابراهيمي بهقلم همسرش فرزانه منصوري در شناختنامهي اين نويسنده آورده است: «نادر ابراهيمي در [چهاردهم] فروردينماه سال ۱۳۱۵ در تهران بهدنيا آمد. تحصيلات مقدماتي را در اين شهر گذراند و پس از گرفتن ديپلم ادبي از دبيرستان دارالفنون، به دانشكدهي حقوق وارد شد. اما اين دانشكده را پس از دو سال رها كرد و سپس در رشتهي زبان و ادبيات انگليسي به درجهي ليسانس رسيد. او از ۱۳سالگي به يك سازمان سياسي پيوست كه بارها دستگيري، بازجويي و زندان رفتن را برايش در پي داشت. ارايهي فهرست كاملي از شغلهاي ابراهيمي، كار دشواري است. او خود در دو كتاب "ابن مشغله" و "ابوالمشاغل" ضمن شرح وقايع زندگي، به فعاليتهاي گوناگون خود نيز پرداخته است. ازجمله شغلهاي او بوده است: كمككارگري تعميرگاه سيار در تركمنصحرا، كارگري چاپخانه، حسابداري و تحويلداري بانك، صفحهبندي روزنامه و مجله و كارهاي چاپ ديگر، ميرزايي يك حجرهي فرش در بازار، مترجمي و ويراستاري، ايرانشناسي عملي و چاپ مقالههاي ايرانشناختي، فيلمسازي مستند و سينمايي، مصور كردن كتابهاي كودكان، مديريت يك كتابفروشي، خطاطي، نقاشي و نقاشي روي روسري و لباس، تدريس در دانشگاهها و ... . در تمام سالهاي پركار و بيكار يا وقتهايي كه در زندان بهسر ميبرد، نوشتن را ـ كه از ۱۶ سالگي آغاز كرده بود ـ كنار ...
مصاحبه ي بي سابقه
خانم سيمين علي عسگري سلام خدمت خانم علی عسگری وعرض تبریک * هدف شما از شركت در جشنواره چه بود ؟ حضور در جشنواره به خاطر شناخت استان از بچه هاي خوب مهرايين ونشان دادن حضور خوب و موثر انهادر استان و همچنين نشان دادن خود در استان * ايا به اين هدف رسيديد ؟ بله ، به شدت * سطح كيفي جشنواره چه طور بود ؟ متوسط * سطح مهرايين در جشنواره چه طور بود ؟ عالي * به نتايجي كه فكر ميكردين رسيديد؟ بله ،كاملا. ولي انتظار داشتم به نمايش نامه نويسي بخش خياباني هم بها ميدادند چون مطمئن بودم خانم مولوي رتبه ي اول نويسندگي را مي گرفت و همچنين فكر مي كردم اقاي جعفري هم بازيگري در بخش خياباني را بگيرند . * اگر جشنواره ي جواني دوباره برگزار بشه شركت مي كنيد؟خير ، چون بچه هاي مهرايين خودشون را به جشنواره ي جوان نشان دادند وبايد خدمون را براي حضور پررنگ تر در جشنواره هاي بزرگتر استان اصفهان اماده كنيم . * سيمين علي عسگري بازيگر موفق تري است يا كارگردان ؟ بازيگر * نظرت را در مورد اين اسامي دريك كلمه يا يك جمله ي كوتاه بيان كن. امير حسين عشقي : اي كاش... سيمين علي عسگري:اميدوار سيدحسين موسوي زاده : مرموز مصطفي جعفري : مستعد محمد حرداني : بدن اقا ی مصطفي جعفري سلام خدمت اقای جعفری وعرض تبریک * هدف شما از شركت در جشنواره چه بود ؟ پول * ايا به اين هدف رسيديد ؟ تقریبا * سطح كيفي جشنواره چه طور بود ؟ بد- ضعیف * سطح مهرايين در جشنواره چه طور بود ؟ به نسبت خوب بوده ولی این به معنای خوب بودن نیست رقبا ضعیف بودن . * به نتايجي كه فكر ميكردين رسيديد؟ در بعضی حوزه ها بله بعضی خیر * اگر جشنواره ي جواني دوباره برگزار بشه شركت مي كنيد؟ چون سنم بالای ۲۵ سال است دیگه راهم نمی دن . * مصطفی جعفری بازيگر موفق تري است يا كارگردان یا نویسنده یا درواقع اینده ی خودتون را چه طوری می بینید ؟ روشن نیست فکر می کنم اشباع شده ام و به سطحی که توانایی داشته ام رسیده ام واوج من همینه که هست . * نظرت را در مورد اين اسامي دريك كلمه يا يك جمله ي كوتاه بيان کن . امير حسين عشقي : حرف نداره سيمين علي عسگري:دلسوز سيدحسين موسوي زاده : روزی گفتم ستاره می شه حالا شد محمد حرداني : ناشناخته زهره مولوی : باید بداند که نمی داند وباید بداند که بداند وباید بدانند که به او بگویند که نمیداند * نقطه ی ضعف و قدرت مهر ایین چیه ؟ نقطه ی ضعف بازیگری زن ونقطه ی قوت ان بازیگری مرد است . اقای سید حسین موسوی زاده سلام خدمت اقای موسوی زاده وعرض تبریک * هدف شما از شركت در جشنواره چه بود ؟ شناخت توانایی های فردی * ايا به اين هدف رسيديد ؟ بله * سطح ...
نمایشنامه به مثابه تئاتر یا ادبیات
نمايشنامه به مثابه تئاتر يا ادبياترضا دادويي از زمان شكلگيري تئاتر به معناي امروزين آن در طول تاريخ، منتقدين و فعالان و علاقمندان اين هنر دربارهي كاركرد نمايشنامه و اهميت آن اختلافنظر داشتهاند؛ عدهي بسياري نمايشنامه را تنها به عنوان راهنمايي براي اجراي نمايش ميپذيرفتند و پس از اجراي تئاتري بر اساس آن، ارزش چنداني براي آن قائل نبودند. طرفداران اين رويكرد در قرون اخير تا بدانجا پيش رفتند كه بالكل منكر اهميت وجودي آن شده و تلاش نمودند تا اجراي تئاتري خود را تنها بر اساس يك ايده پيش ببرند. اما گروهي ديگر معتقد بودند كه نمايشنامه علاوه بر پيشنويس اجراييِ صرف بودن، ميتواند واجد ارزشهاي ادبي نيز باشد. آنچنان كه آن را يكي از گونههاي ادبي برشمرده و اجراي تئاتري را يكي از كاركردهاي آن ميدانستند.نگارنده تلاش نموده است تا در اين مقاله ضمن بررسي اجمالي سير تاريخي خوانش نمايشنامه از يونان باستان تا كنون، دلايل كاركردي نمايشنامه به عنوان گونهاي ادبي را مورد مداقه قرار دهد. از نتايج مهم به دست آمده آن است كه بر طبق دلايل تاريخي، رويكرد ادبي به متن نمايشي، ديدگاه نو و امروزي نيست بلكه همزمان با آغاز اجراهاي تئاتر وجود داشته است. كليد واژهها: درام، روايت، نمايشنامه، متن ادبي، اجراي تئاتر، خوانشمتن. مقدمهنمايش يا درام، شيوهاي متقاعد كننده و فراموش نشدني از بيان حقيقت است و قدرت اظهارنظر دربارهي طبيعت و حالت انساني را افزايش ميدهد. نمايش يا درام، حقيقت انسان را كه شخصيتها تحت فشار موقعيت نشان ميدهند، آشكار ميسازد. هر جامعه متمدني، با به نمايش گذاشتن خود، امتحان كردن خود، كشف و به قضاوت گذاردن خودش در تئاتر است كه ميتواند خود را براي رشد مجهز كند. نمايش يك هنر روايتي است؛ يكي از چندين روشي كه بشر براي بيان يك داستان آموخته است. «داستانها اغلب براي لذت بخشيدن و سرگرمي مخاطب ارائه ميشوند. علاوه بر اين، داستانها محدودهي وسيعي از كاركردها را در اجتماع دارند. آنها ممكن است به عنوان مثال براي حفظ افسانهها، تنظيم قوانين، كشف مسائل، آشكار نمودن نشانهها، تمسخر كژيها و سستيها يا بسط و گسترش فرهنگ و دانش باشند». (مارتين، 1382)بدون هيچ ترديدي، داستانها بايد در قلمرو طبيعت انساني شكل بگيرند. «احساسات شخصيتها، دلايل ايشان براي آنچه انجام ميدهند و چگونگي احساسات ايشان در موقعيتهايي كه قرار ميگيرند، بايد در محدودهي درك مخاطبان داستان باشد». (آدام، 1385) بدان گونه كه حتي اگر داستان از يك عصر خاص و تنظيم شده از افكاري متفاوت با افكار ...
زندگی لوییجی پیراندلو
لوييجي پيراندلو در سال 1867 در شهر جيرجنتي (اگريگنتهي فعلي) در جزيرهي سيسيل به دنيا آمد. پدر او بازرگان گوگرد بود و انتظار داشت كه پسرش هم همان شغل را انتخاب كند. اما لوييجي در تحصيلاتش موفق بود و توانست در رشتهي ادبيات ادامهي تحصيل دهد. او در سال 1887 وارد دانشگاه رم شد و بعد از آن براي تحصيل به بن رفت و آنجا تز دكتراي خود را دربارهي گويش بومي سيسيلي تكميل كرد.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> پيراندلو در نخستين كوشش خلاقش مراثي رم گوته را ترجمه كرد و بعد از ملاقاتش با كاپوانا، نويسندهي سيسيلي، همهي توجهش را بر ادبيات داستاني ناتوراليستي متمركز كرد. او در سال 1893، نخستين رمان خود، مطرود را نوشت كه حاوي مسائلي بود كه در نوشتههاي بعدي او آشكارتر بيان شد. احساس شوربختي و ياسي كه در كارهاي او شايع است، در درجهي اول نتيجهي تجربههاي شخصي اوست. او در سال 1894 در سن بيست و هفت سالگي با زن جواني كه قبلا او را نديده بود ازدواج كرد. درحقيقت والدين او اين ازدواج را بر طبق رسم و سنت خانوادگي ترتيب دادند و او را به ازدواج آنتونيتا پورتولانو، دختر شريك تجاري پدر، در آوردند. مادر اين دختر به دليل غيرت احمقانهي پدرش كه اجازه نداده بود دكتر در وقت زايمان او حاضر باشد، مرده بود. اين زوج جوان تا بعد از تولد سومين فرزندشان كه همزمان با از بين رفتن ثروت خانوادهشان در سيل بود، زندگي خوبي داشتند. اما بعد از اين حادثه، آنتونيتا لطمهي رواني سختي خورد و به قدري خشن شد كه لازم بود به آسايشگاه رواني فرستاده شود. پيراندلو او را به آسايشگاه نفرستاد و مدت هفده سال در خانهاش از او نگهداري كرد كه در طول اين سالها موجب ترس و وحشت او و سه فرزندش ميشد. دختر آنها هم به خاطر ناخوشي مادرش پريشانحال شد و يك بار سعي كرد كه خودكشي كند اما چون هفتتيري كه از آن استفاده كرد، عمل نكرد، از اين خودكشي جان سالم به در برد. ناخوشي همسر پيراندلو تاثيري ژرف بر نوشتههاي او گذاشت و او را به آفرينش و پرداختن به مفاهيمي چون ديوانگي، توهم و انزوا در بسياري از نمايشنامههايش واداشت. در سال 1919 پيراندلو با موفقيت مالياي كه با فروش نمايشهايش به دست آورد، توانست آنتونيتا را در يك آسايشگاه غيردولتي بستري كند. پيراندلو در سال 1904، نخستين رمان پراقبالش، مرحوم ماتيا پاسكال را نوشت. در طول ده سال بعد تا زمان شروع جنگ جهاني اول او دو رمان ديگر و تعداد فراواني داستان كوتاه منتشر كرد. در سال 1916 او با تمركز كردن بر تئائر، بهسرعت مفتون امكانات موجود در اين عرصه شد. نقل است كه پيراندلو در يك سال نه نمايشنامه نوشت. از جمله ...
داستان کوتاه: پيچيدگي هاي نا پيدا /مصطفي مستور
داستان کوتاه: پيچيدگي هاي نا پيدا صحبت كردن دربارهي داستان كوتاه كار سهل و در عين حال دشواري به نظر ميرسد. سهل است از اين جهت كه تاريخ داستان كوتاه برخلاف تاريخ شعر يا نمايشنامه، تاريخ دور و درازي نيست و عمر داستان كوتاه حداكثر به دويست سال قبل برميگردد. يعني داستان كوتاه نويسي به مفهوم امروزي اش اوايل قرن نوزدهم آغاز شد. از طرفي سخن گفتن درباره ي داستان كوتاه كار دشواري است چون داستان كوتاه در اين عمر دويست سالهاش از چنان تحولات و دگرگونيهايي برخوردار شده كه حتي اشارهي مختصر و فشرده هم به قلهها و گرايشهايي كه طي اين دو قرن اخير در اين فرم ادبي پيدا شده درچنين نشستهايي امكانپذير نيست. بنابراين من سعي ميكنم تنها به رگههاي اصلياي كه از بدو پيدايش داستان كوتاه تاكنون به وجود آمده اشاره كنم.همان طور كه اشاره كردم، داستان كوتاه اوايل قرن نوزدهم با داستانهاي ادگار الن پو در آمريكا و در روسيه با نوشتههاي نيكلاي واسيلي يوويچ گوگول كه به پدر داستان كوتاه هم مشهور است، متولد شد. داستانهاي پو معطوف به طرح برجستهاي بودند كه داستانهاي گوگول به نسبت آن، فاقد آن بودند. يعني تأكيد و تمركز پو در داستان نويسي ارائهي يك پلات قوي بود و شخصيتها در درجهي دوم اهميت قرار داشتند در حالي كه گوگول به شخصيتها ميپرداخت و در آثارش پلات كمرنگتر است. بهعنوان نمونه داستان شنل گوگول را ميتوان در چند جمله تعريف كرد در حاليكه داستانهاي پو را به تعبير سامرست موام مي شود سر ميز شام تعريف كرد. يعني واجد هسته اي روايي هستند.اين تمايز، بعدها با ظهور آنتون چخوف و گي دومو پاسان عميق تر شد كه بعد توضيح بيش تري خواهم داد. اما اولين كسي كه سعي كرد براي داستان كوتاه يك تئوري طرح كند و در حقيقت اولين تئوريسين و نظريه پرداز داستان كوتاه، ادگار الن پو بود. او براي نخستين بار تعريفي از داستان كوتاه ارائه كرد كه گرچه تعريف پُر از تكلف و تصنعي بود و تقريباً خودش تنها رهرو آن تعريف باقيماند اما به لحاظ تاريخي شايستهي توجه است. پو معتقد بود كه داستان كوتاه حول محور «تأثير واحد» يا Single Effect شكل ميگيرد و نويسنده بايد از همان ابتدا تمام عناصر و كلمات داستاني خودش را به منظور القاي يك تأثير كلي و يكتا و يگانه كه ساير تأثيرات داستان كوتاه نسبت به آن از درجه و اهميت كمتري برخوردارند، شكل بدهد و داستان را بنويسد. طبيعي است كه همهي داستانها نميتوانند اين گونه باشند. سبك داستان گويي پو، يعني تاكيد بر هستهي روايي و برجسته سازي طرح يا Plot در داستان، بعدها توسط موپاسان بسط پيدا كرد. ...
تاریخ ادبیات 2 قسمت 2
خودآزمايي هاي نمونه ي درس دوازدهم ص100 1)در آستانه ي مشروطه چه عواملي سبب دگرگوني چهره ي فرهنگي جامعه ي ايران شد؟ رواج صنعت چاپ – رواج و گسترش روزنامه نويسي و مطرح شدن روزنامه به عنوان مهمترين رسانه اي كه اخبار و اطّلاعات را در كوتاه ترين زمان در همه جا منتشر مي كرد – تأسيس مدرسه ي دارالفنون در اثر كوشش هاي ترقي خواهانه ي امير كبير و گسترش دانش هاي نوين – ضرورت روي آوردن به دانش و فنون جديد كه تا حدودي پيامد جنگ هاي ايران و روس به فرماندهي عبّاس ميرزا در عهد فتحعلي شاه قاجار بود. 2)چگونه انديشه ي غرب گرايي در جامعه ي ايراني زمينه ي رشد و پرورش پيدا كرد؟ بيزاري ازعوامل بازدارنده ي سنّتي كه به معناي روي گرداني ازارزش هاي اصيل وباورهاي مردمي بود. 3)وجه مشخصه ي شعر و ادب عصر بيداري را نسبت به ادبيات كهن توضيح دهيد. از نظر كاركرد و دايره ي شمول، شعر در اين دوره عموميّت يافت و به عنوان زبان بُرنده ي نهضت در اختيار روزنامه ها و مطبوعات قرلر گرفت. جهان شناسي شاعران دوره ي بيداري با الهام از حوادث و مقتضيات زمان شكل مي گرفت. از نظر ساخت فنّي – يعني زبان و موسيقي – شعر عصر بيداري دو مسير مجزا و نسبتاً متفاوت را در پيش گرفتند. تخيّل و قالب شعري در عصر بيداري بيش و كم بي تغيير باقي مانده است. تغيير و تحوّل شعر عصر بيداري تنها به قالب و تخيّل محدود نماند بلكه از نظر محتوا و درون مايه هم پا به پاي زمان پيش رفت. 4)شعر عصر بيداري از نظر ساخت فنّي – يعني زبان و موسيقي – چه خصوصيتي دارد؟ توضيح دهيد. گروهي مانند اديب الممالك فراهاني و محمّد تقي بهاربا آگاهي لازم كه با سنّتهاي ادبي ايران داشتند از زبان فاخر و پرصلابت گذشته كه به عروض و سنن موسيقايي شعر فارسي تكيه داشت،استفاده مي كردند و بدان سخت پاي بند بودند.گروهي ديگرمانند سيّد اشرف الدّين گيلاني ،ميرزاده ي عشقي و عارف قزويني كه با موازين ادب گذشته انس چنداني نداشتند، زبان كوچه و بازار را بر گزيدند و با صميميّتي كه در اين طريق از خود نشان دادند، از قبول عام برخوردار شدند 5)برجسته ترين درون مايه هاي شعر عصر بيداري را نام ببريد. آزادي – قانون – وطن – تعليم و تربيت نوين – توجّه به علوم و فنون جديد – توجه به مردم . 6)درباره ي مفهوم وطن در ادبيّات عصر بيداري توضيح دهيد. وطن به معناي سرزميني كه مردماني داراي مشتركات قومي،زباني و فرهنگي در آن زندگي مي كنند ، مفهوم ديگري است كه از عصر بيداري وارد قلمرو ادبيّات فارسي شده است. در اشعار بهار و اديب الممالك كه از تاريخ و فرهنگ گزشته ي ايران آگاهي نسبتاً ...