نقد و بررسی کتاب سمفونی مردگان
نقد و بررسی "سمفونی مردگان " -عباس معروفی
نقد و بررسی "سمفونی مردگان " -عباس معروفیساعت آقاي درستكار بيش از سي سال است كه از كار افتاده؛ در ساعت پنج و نيم بعداز ظهر تيرماه سال 1325. ساعت سر در كليسا سالها پيش از كار افتاده بود و ساعت اورهان را مردي با خود برده است، اما زمان همچنان ميگردد و ويراني به بار ميآورد."سمفوني مردگان" رمان بسيار ستوده شده عباس معروفي، حكايت شوربختي مردماني است كه مرگي مدام را به دوش ميكشند و در جنون ادامه مييابند، در وصف اين رمان بسيار نوشتهاند و بسيار خواهند نوشت؛ و با اين همه پرسش برخاسته از اين متن تا هميشه برپاست؛ پرسشي كه پاسخ در خلوت تك تك مخاطبان را ميطلبد:كدام يك از ما آيديني پيش رو نداشته است، روح هنرمندي كه به كسوت سوجي ديوانهاش درآوردهايم، به قتلگاهش بردهايم و با اين همه او را جستهايم و تنها در ذهن او زنده ماندهايم. كدام يك از ما؟ عباس معروفي در سال 1336 خورشيدي در تهران متولد شد. فارغالتحصيل هنرهاي زيباي تهران در رشته هنرهاي دراماتيك است و حدود يازده سال معلم ادبيات دبيرستانهاي تهران بوده است. نخستين مجموعه داستان او با نام «رو به روي آفتاب» در سال 1359 در تهران منتشر شد. پيش و پس از آن نيز داستانهاي او در برخي مطبوعات به چاپ ميرسيد اما با انتشار "سمفوني مردگان" بود كه نامش به عنوان نويسنده تثبيت شد.در سال 1369 مجله ادبي" گردون" را پايهگذاري كرد و به طور جدي به كار مطبوعات ادبي روي آورد. سبك و روال وي در اين نشريه با انتظارات دولت ايران مغاير بود و موجب فشارهاي پي در پي و سرانجام محاكمه و توقيف آن شد.معروفي در پي توقيف" گردون"، ناگزير به ترك وطن شد. او به آلمان رفت و مدتي از بورس خانه هاينريش بل بهره گرفت. اما پس از آن براي گذران زندگي دست به كارهاي مختلف زد. مدتي به عنوان مدير يك هتل كار كرد و پس از آن "خانه هنر و ادبيات" هدايت را كه كتابفروشي بزرگي است، در خيابان كانت برلين، بنياد نداد و به كار كتابفروشي مشغول شد. و كلاسهاي داستان نويسي خود را نيز در همان محل تشكيل داد. تازهترين اثر جاپ شده معروفي «فريدون سه پسر داشت» نام دارد و اكنون مشغول نوشتن رماني است با نام «تماماً مخصوص». پيرنگ يا طرح داستان (plot)"سمفوني مردگان" داستان زندگي خانواده اورخاني است. پدر، جابر اورخاني، يك تاجر موفق و سرشناس در كاروانسراي آجيل فروشهاست كه با همسر و چهار فرزندش در اردبيل زندگي ميكند.داستان زندگي خانواده اورخاني در موومان دوم گفته ميشود. يوسف، پسر بزرگ خانواده است كه از نظر پدر «بچه خنگي» است. [ص 81] پس از او دوقلوها آيدا و آيدين هستند و در آخر اورهان كه «بر همه بچهها ترجيح داشت» [ص 86]داستان در بين سالهاي ...
بررسی کتاب سمفونی مردگان عباس معرفی
«ساعت آقای درستکار بیش از سی سال است که از کار افتاده در ساعت پنج و نیم بعد از ظهر تیر ماه ۱۳۲۵.ساعت سر در کلیساها سالها پیش از کار افتاده بود و ساعت اورهان را مردی با خود برده است.اما زمان همچنان می گردد و ویرانی به بار می آورد.» و اما مردگان!حکایت داستان حکایت انسانهایی است در محدوده و میان پنج خط حامل زمان.سمفونی تیره روزی شخصیت اصلی داستان تا انحلال و مرگ و این مرگ و انحلال فقط به خاطر آن است که آیدین میخواهد سمفونی زندگی خود راجور دیگری بنوازد. داستان از دیدگاه چهار راوی نقل میشود و افکار و عقاید و طرز فکر هر راوی علاوه بر معرفی های قصار و جمله ای در هر موومان مشخص میشود.یک خانواده سنتی و بازاری در اردبیل.سنتی که در را مقید میکند از سرانش چیزی بسازد که خودش می خواهد و هر گونه کج روی از دیدگاه در گناهیست نا بخشودنی.در خانه در ممنوع بود و دانستن هر آنچه در نمی دانست دانستن ارجیف بود و مادر حتی اگر کلامی از حرف های آیدین را نمیفهمید به متفاوت بودن او افتخار می کرد. شاید آیداجفت آیدین هم به گونه ای میتوانست متفاوت باشد ،اگر پدر ذره ای برای او اهمیت قایل می شد و زندانی دخمه آشزخانه اش نمی کرد.شاید اگر پدر،پدر آیدا هم بود،آیدا خود سوزی نمی کرد.شاید اگر آیدا و آیدین،به قول پدر،به مادر نمی رفتند روزگار جور دیگری رقمشان می زد. شخصیت قابیل عباس معروفی،اورهان؛شخصییتی است که تا حد زیاد به سنت های پدر پایبند است و زندگی را محدود زندگی می کند.شاید محدود به آن آجیل فروشی نبش بازار و وسعت فکری به اندازه وسعت مغازه... پدر و اورهان هر دو خبر را از پایگاه ایاز پاسبان می شنیدند؛پاسبانی وظیفه شناس(!) که رسیدگی به زن دومش حمل بر خدمت شبانه او به عوام تلقی می شد. به عقیده ی من قابل بحث ترین شخصیت بعد از آیدین و افکارش،اورهان است.او که خود بینی و خویشتن نگری اش آه و نفرین مادر را بر می انگیزد.برادر می کشد.برادری را که پس از سقوط از بام مهجور می شود-یوسف-را به جرم اینکه دیگر نمی تواند نگهداریش کند،با قصاوت تمام میکشد و باز هم برای زندگی محدودش قصد کشتن آیدین را می کند. اگر برگزیده ی آغاز کتاب را که از قرآن کریم درباره هابیل و قابیل است خوانده باشید،در خواهید یافت که منطقاً قرار است سمفونی مردگان اجرای نویی از آن ماجرا باشد که درخور زمان معاصر است. در سمفونی مردگان،اورهان برادرش را می کشدو برادر دیگرش آیدین را نیز چیز خور و دیوانه می کند . در ماجرای هابیل و قابیل پس از آنکه قابیل بردرش را می کشد،خداوند کلاغی را می فرستد تا دفن کردن را به برادر او بیاموزد.از این روست که کلاغ ها در سراسر سمفونی مردگان سرگردانند ...
نقد نقد
نقدی بر مقالهی «سمفونی مردگان: صد سال تنهایی، صد سال تقلید» نوشتهی سیامک وکیلی<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> سالها پیش، در یکی از مصاحبههای شادروان نصرت رحمانی، دیدگاهی از ایشان دربارهی نقد در ایران خوانده بودم، که هرچند تند و تیز بود (طبیعت نصرت این چنین بود)، اما هر چه بیشتر در فضای فرهنگی و ادبی ایران نفس کشیدهام، درستی آن بیشتر برایم ثابت شدهاست؛ آن دیدگاه، این است: «... نقد در ایران یا تعریف است یا فحش خواهر و مادر، ... یا چوبهی دار است یا تاج افتخار». (دربارهی هنر و ادبیات8، دربارهی شعر، گفت و شنودی با محمدعلی سپانلو، نصرت رحمانی و محمدحسین شهریار، به کوشش ناصر حریری، کتابسرای بابل، 1369، ص 97) امروزه دیگر عرف شدهاست که هر هنرمند و یا شاعر و نویسندهای را که دیدند دارد خوب میدرخشد و خوب کار میکند، یک جایی سر بزنگاه گیرش بیاورند و ناجوانمردانه مچ او را بگیرند که هی! فلانی! کجا داری میروی؟! فلان کارِ تو کپی از فلان کارِ فلانی است! فلان اثرت "تقلید" از فلان اثر مشهور است! ... ! ... ! چند روز پیش، در یک وبگردی بیهدف، در سایت «جن و پری» به عنوان مقالهای برخوردم که مرا به تأمّل واداشت: «سمفونی مردگان: صد سال تنهایی، صد سال تقلید»! وقتی چند خطی از مقاله را مزمزه کردم، دیدم، بله، نویسنده (سیامک وکیلی) میخواهد این کشف بزرگ خود را ثبت رسمی کند: «سمفونی مردگان» ِعباس معروفی، تقلیدی است ناشیانه از «صد سال تنهایی» ِ گابریل گارسیا مارکز! از آنجا که مقاله نسبتاً طولانی بود و میبایست با تأمل و تعمق بیشتری خوانده شود، آن را در حافظهی رایانه ذخیره کردم و خواندن دقیق آن را به زمانی دیگر موکول کردم. دیروز، در میان رخوت و تنبلی تابستانی، فرصتی یافتم تا مقاله را به طور کامل بخوانم. در اینجا باید به این نکته اشاره کنم که من قصد آن ندارم که نقدِ آقای وکیلی را ـ که خود استاد نقد ادبیاند و این بندهی کمترین حتی در صف شاگردان ایشان نیز جایی ندارم ـ به کلی رد کنم و یا کمارزش جلوه دهم. همچنین قصد دفاع از نویسندهی نامدار سمفونی مردگان را هم ندارم، که نیازی به دفاع من ندارند. فقط میخواهم نکاتی را که به ذهنم رسیده یادداشت کنم. باری، نویسندهی مقالهی یاد شده، با به دست دادن چند تشابه میان سمفونی مردگان و صد سال تنهایی، قاطعانه اعلام میدارد که سمفونی مردگان، تقلیدی از صد سال تنهایی است. تا اینجای مسأله، حرفی نیست. بگذریم از این که اقتباس در ادبیات امری کاملاً طبیعی است و هر اقتباسی را نمیتوان با انگ «تقلید» محکوم کرد. از این گذشته، یک تقلید خوب هم هنری میخواهد که هر کسی ندارد. امّا از همهی ...
نقد اجتماعی رمان معاصر فارسی
نقد اجتماعی رمان معاصر فارسی با تاکید بر ده رمان برگزیده/نویسنده: دکتر عسگر عسگری/ چاپ دوم/ شمارگان:1100نسخه/ ناشر: نشر فرزان روز/ نقد جامعه شناختی ادبیات از شیوههای نسبتا نوین در نقد ادبی است. در اینگونه مطالعات به تعامل جامعه و ادبیات و شکلهای مختلف این مساله پرداخته میشود. در این کتاب نقد اجتماعی رمان معاصر فارسی با تاکید بر ده رمان برگزیده ،چشمهایش، مدیر مدرسه، شوهر آهو خانم، تنگسیر، سووشون، جای خالی سلوچ، باغ بلور، رازهای سرزمین من، سمفونی مردگان و نیمه غایب از دیدگاه جامعه شناسی رمان بررسی شده است. هر یک از این رمانها متعلق به دورهای خاص از تاریخ معاصر ایران هستند و مطالعه جامعه شناختی آنها حقایق ناگفته بسیاری را برخواننده جدی رمان ایران آشکار میسازد و نشان میدهد که به هر روی نویسندگان ایرانی مصالح و درونمایه اثر خویش را از تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران میگیرند و در جهان تخیلی و هنری رمان عرضه میدارند. این تحقیق در شش فصل تدوین شده است؛ فصل اول به مقدمات و کلیات طرح تحقیق اختصاص دارد و در آن به اجمال کامل به طرح مساله اصلی تحقیق، سوالها و فرضیههای تحقیق و همچنین روش، هدف و ضرورت تحقیق پرداخته شده است. در فصل دوم از سیر ادبیات داستانی و انواع آن در ایران سخن رفته است. فصل سوم به بحث درباره جامعه شناسی ادبیات اختصاص دارد. در این بحث به رابطه جامعه و ادبیات و نحوه آن رابطه پرداخته میشود.در فصل چهارم ابتدا از نظریههای نقد جامعه شناختی رمان سخن گفته شده است. فصل پنجم به نقد رمانهای برگزیده اختصاص دارد. در این فصل با توجه به آنچه در فصل سوم و عمدتا در فصل چهارم در باب نقد جامعه شناختی رمان سخن رفته و بالاخره در فصل ششم نیز نتایج تحقیق، جواب به فرضیهها و دستاوردها و پیشنهادهای تحقیق آمده است. http://www.shahrekhabar.com/cultural/136102734074045
استاد عباس معروفی ، خالق سمفونی مردگان
استاد عباس معروفی ، خالق سمفونی مردگاناز زبان اقای معروفی:عباس معروفی، متولد27 اردیبهشت ۱۳۳۶، بازارچهی نایب السلطنه تهران، در خانوادهای مرفه و بیدرد به دنیا آمد و کودکیاش در تنهایی گذشت، کلاس اول دبستان بود که پدر و مادرش به خانهی جدید رفتند و او را که پسر سربهراهی بود در زادگاه جا گذاشتند که مادربزرگش تنها نباشد و خانه یکباره خالی نشود. و شاید از همان جا بود که این بچهی مرفه، رفته رفته در تنهایی دردمند شد و آنقدر سایهها را اندازه گرفت، آنقدر درز آجرها را شمرد، آنقدر به آب انبار نگاه کرد و آنقدر کلاغها را بر شاخههای بلند کاج نشانهگذاری کرد که بچه گربهها هم فهمیدند پسرک خیلی تنهاست. شاگرد اول بود، و به کلاس پنجم که رسید مدیر مدرسهاش به مغازهی پدرش رفت و از او خواست که این پسر بیخود در کلاس پنجم نشسته، بهتر است برود کلاس ششم و امتحانات هر دو کلاس را با هم بگذراند. وقتی پدر قبول کرد، پسرک هم رفت کلاس ششم. پدر چند تا مغازه داشت، و لابد داشت نقشه میچید که هر چه زودتر او را به بازار کار بکشد و بخشی از بارش را به دوش او بگذارد. تمام دبیرستان را شبانه خواند، و روزها در یکی از مغازههای پدرش کار میکرد. برای همین است تقریباً همه کاری بلد است، اما نمیداند در این دنیای مدرن تخصصی به چه دردش میخورد که مثلاً عطاری بلد باشد یا امورات خشکشویی، یا طلاسازی، یا نجاری، یا هر کار دیگری که نویسندگی نیست! دیپلم ریاضی گرفت، چون ادبیات برای خانوادهی آنها افت داشت.پیش از انقلاب به سربازی رفت، و پس از انقلاب به دانشگاه و رشتهی مورد علاقهاش راه یافت؛ ادبیات دراماتیک، دانشکده هنرهای دراماتیک. در سال ۱۳۵۴ با محمد محمدعلی آشنا شد و این آشنایی لحظه به لحظه او را با فضای حرفهای نوشتن آشناتر کرد. اولین داستانش در سال ۱۳۵۵ در مسابقهی قصهنویسی جوانان کیهان چاپ شد، و پس از آن داستانهایش اینجا و آنجا به چاپ میرسید. تا اینکه در سال ۱۳۵۹ اولین مجموعهداستانش روبهروی آفتاب با تیراژ ده هزار نسخه از سوی نشر انجام کتاب انتشار یافت و خیلی زود نایاب شد. وقتی چهارده پانزده ساله بود داستان های چخوف را کپی میکرد و با تغییر نامها و شهرها و گاهی سیر قصه، ده بار آن را با خط زیبا پاکنویس میکرد. در سال ۱۳۵۸ با گلشیری آشنا شد. چقدر دنبالش گشت تا تلفنش را پیدا کند، و روزی که در پستوی یک کتابفروشی روبهروی هم نشسته بودند و او داشت داستانی برای گلشیری میخواند، میلرزید و منتظر بود که آقای گلشیری نظرش را بگوید، و بگوید برای نویسنده شدن چه باید کرد. اما وقتی داستان را شنید گفت: «تو ...
دانلود مجموعه آثار (کتب)مرحوم علي صفايي حائري(ع.ص)
نام کتاب :بررسیموضوع:بررسی مکتب مارکسیسم. دیدگاهها،زمینهها و برخوردها.برچسبها:مارکسیستم، آزادی، برده داری،طبقات اجتماعی، تساوی زن و مرد، نابرابری در ارث، حجاب و آزادی روابط،مالکیت اسلامی، سرمایه داری.۴۶۵ کیلوبایتروابط متکامل زن و مردموضوع:ازدواج، وظایفهمسران،روابط زن و مرد از دیدگاه اسلام.برچسبها:ازدواج، آموزش، مشورت، تساوی زن و مرد، شغل، ارث، دیه، حجاب و آزادی، روابط زن ومرد.۳۱۸ کیلوبایتاز وحدت تا جداییموضوع:در نقد و بررسی اندیشههای دکتر سروش.برچسبها:دانش و ارزش،قبض و بسط، انتظار از دین، ولایت باطنی، فقه در ترازو، پلورالیسم دینی.۳۱۱ کیلوبایتصراطموضوع:دیداری تازه باقرآن.نگرشی موضوعی در قرآن.برچسبها:خلوت،فکر،عقل، عرفان، ایمان، جهاد، بلاء، عجز، استعانت، صراط، مغضوب، حمد.۷۶۳ کیلوبایتتقیهموضوع: مفهوم، اهداف و ضرورت تقیه در حکومت اسلامی.برچسبها:تقیه، حفظولی، نفوذ در دشمن، فقه تقیه، نفوس، اعراض، برائت از معصوم، احکام تقیه،تاریخ تقیه.۹۶۵ کیلوبایتنام کتاب:رشدموضوع:رشد و تکامل ازدیدگاه قرآن.برچسبها:بحرانها،خسر، تکامل، ضرورت رشد، سرمایهها، نیازها، خسارتها، ایمان، ۲۸۵ کیلوبایتهرمنوتیکموضوع:نقدی بر فلسفهیدین،خدا در فلسفه، هرمنوتیک کتاب و سنت.برچسبها:برهان وجودی،برهان نظم، برهان معجزات، تفکر دینی، جهانبینی، فهم عقل.۶۳۳ کیلوبایتتومیآییموضوع:وظایف منتظر در عصر انتظار.برچسبها:ادب انتظار، توجه، عهد، انس، توسل، صبر، ذکر، امامت،ولایت، علائم ظهور، مسئولیتها.۹۶۵ کیلوبایتذهنیتو زاویه دیدموضوع:مصداقهایی ازاندیشههای استاد علی صفایی در زمینهی نقد.برچسبها:سووشون، کلیدر، رازهای سرزمین من، زمستان، صدسال تنهایی، سگ و زمستان بلند،طوبی و معنای شب، یکیلا و تنهایی او، کتاب آدمهای غائب، آداب زیارت،سمفونی مردگان، سال بلوا، ورقاء، نغمه در زنجیر، سفر در شاعر.۸۸۹ کیلوبایتروش نقد: نقد روشها و مکتبهاموضوع:مفهوم نقد، روش نقد مکتبها و روشها.برچسبها:مفهوم نقد، ضرورت و معیار نقد، تنوع نیازها، تجربه اثر عملی.۴۳۱ کیلوبایتروش نقد: نقدمکتبها-آرمانها: آزادیموضوع:بررسی آرمان آزادی.برچسبها:تاریخ آزادی، شکلهای آزادی، آزادی از جبرها، آزادی از اسارتها، عواملآزادی، نقش آزادی.۲۹۶ کیلوبایتروش نقد: نقدمکتبها-آرمان آگاهی و عرفانموضوع:بررسی آرمان آگاهی و عرفان.برچسبها:دردها، بحرانها، تجمل، وسعت درونی انسان، هدفها، آگاهی، عشق، قدرت، آزادی،وحدت، تاریخ تصوف، ریاضت و تلقین.۴۳۶ کیلوبایتروش نقد: نقدمکتبها-آرمان تکامل-مارکسیسمموضوع:بررسی ...
داستان کوتاه(درياروندگان جزيرة آبيتر)
روشنفکری، مهمتر از نویسندگی؟بزرگداشت عباس معروفی و نقد مجموعه داستان دریاروندگان جزیرهی آبیتر گزارش بیست و ششمین نشست گروه منتقدان عصرکتاب:مهدی جلیلخانی بیست و ششمین جلسهی نقد گروه ادبیات "عصر کتاب" زنجان، اینبار به بررسی مجموعه داستانی از سیدعباس معروفی اختصاص داشت. گروه منتقدانِ عصر کتاب، عصر روز پنجشنبه پانزدهم تیرماه 85 در محل سالن آمفی تئاتر کتابخانهی سهروردی به بحث و بررسی پیرامون یکی ازآخرین مجموعه داستانهای منتشر شدهی نویسندهی در تبعید، عباس معروفی، یعنی "دریاروندگان جزیرهی آبیتر" پرداختند.این جلسه که ساعت 30/17 دقیقه برگزار میشد، با اجرای مهدی جلیلخانی، از اعضای گروه ادبیات عصر کتاب آغاز شد. جلیلخانی پیش از پرداختن به موضوع ِ جلسه، از چند رویداد فرهنگی روز یاد کرد؛ ازجمله "روز قلم" که روز چهاردهم تیرماه به این نام نامگذاری گردیده، و بعد خبر غرورآفرین نامزدی خانم سیمین بهبهانی بانوی شعر ایران، برای دریافت جایزهی نوبل ِ ادبیات سال 2007.مهدی جلیلخانی به مناسبت روز قلم متنی را به روی سِن خواند با نام "متن 134نویسنده" که جمعی از نویسندگان معترض و مبارز در راه آزادیقلم و بیان، آن را در 23 مهرماه 1373 امضاء و منتشر کرده بودند.در آن زمان با توجه به شرایط سیاسی حاکم، تنظیمکنندگان این متن، و خواستهها و مطالبات نویسندگان به شدت سرکوب شدند و عدهای از امضاکنندگان بازداشت و مورد تعقیب قرار گرفتند. این نامه حتا نشریاتی که آن را خطاب به حاکمان وقت منتشر کرده بودند، به تعطیلی کشاند.جلیلخانی متن کامل این نامه را خواند، که در بخشهایی از آن آمده بود: «ما نویسندهایم، اما مسائلی که تاریخ معاصر در جامعهی ما و جوامع دیگر پدیده آمده، تصویری را که دولت و بخشی از جامعه و حتا برخی از نویسندگان از نویسنده دارند، مخدوش کرده است؛ و در نتیجه هویتِ نویسنده و ماهیتِ اثرش، و همچنین حضور جمعی نویسندگان دستخوش برخوردهای نامناسب شده است.»در این بیانیه اذعان شده بود: «از این رو ما نویسندگان ایران وظیفهیِ خود میدانیم برای رفع هر گونه شبهه و توهم، ماهیت کار فرهنگی و علتِ حضور جمعی خود را تبیین کنیم.» جلیلخانی، بخش دیگری از این نامه را که به متن "ما نویسندهایم" نیز معروف است، چنین قرائت کرد: «ما نویسندهایم؛ یعنی احساس و تخیل و اندیشه و تحقیق خود را به اَشکال مختلف مینویسیم و منتشر میکنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشتهمان ــ اعم از شعر یا داستان، نمایشنامه یا فیلمنامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمهی آثار دیگر نویسندگان جهان ــ آزادانه و بیهیچ مانعی ...