نقدی بر کتاب نفت
نقدی بر کتاب نفت بی خطر
قرارداد حکم قانون میان طرفین را دارد. قرارداد برآیند کنشهای داوطلبانه و مبتنی بر ارادۀ طرفین آن است. اینها جملات کلیدی در دادوستدهای روزانه انسانها و به طور خاص از جمله مباحث حقوق قراردادها است. واژۀ قرارداد در بر گیرندۀ قراردادهای ساده و پیچیده است؛ قراردادهایی که نیازمند دقت بسیار در نوشتن و تقسیم ریسک میان طرفین آن است. قراردادهای صنعت نفت از جمله قراردادهای پیچیدهای هستند که نگارش آنها نیازمند دانش میانرشتهای و آشنایی با ریسکهای متعدد این صنعت است. اهمیت و جایگاه نفت در زندگی ما ایرانیان و بطورکلی کشورهای خاورمیانه امری انکارنشدنی است. بررسی تاریخ پر فراز و نشیب صنعت نفت هر یک از این کشورها اثباتکنندۀ این مدعاست. در فرآیند اکتشاف میادین نفتی، استخراج و بهرهبرداری نفت خام، ریسکهای متعددی از گذشتههای دور تا به امروز با وجود گسترش فناوری و دانش بشر حاکم بوده است. موضوعی که در این میان مغفول مانده بررسی ریسکهای این صنعت از نظرگاه حقوقی است. بر اساس یک تعریف، مدیریت ریسک فرآیندی است که با کمک آن، ریسکهای یک پروژه را مشخص و ضمن تحلیل آنها، طرح پاسخگویی به ریسکها فراهم میشود. بنابراین انتظار میرود با استفاده از مدیریت ریسک احتمال وقوع ریسک یا تأثیر ریسک بر یک پروژه کاهش یابد. با وجود این توضیحات، ممکن است این پرسش به ذهن متبادر شود که ارتباط میان مدیریت ریسک و حقوق به ویژه در پیوند با صنعت نفت چیست؟ به عبارت دیگر ممکن است عدهای استفاده از عبارت مدیریت ریسک و حقوق در کنار یکدیگر را قدری عجیب بدانند و بر این اعتقاد باشند که مدیریت ریسک امری غیرحقوقی و بیشتر دارای سویههای مدیریتی و فنی است اما در «کتاب نفت بیخطر» آمده است که: «ریسکها واجد آثار حقوقی هستند و به تبع آن، روشهای حقوقی ظرفیت بالایی برای مدیریت ریسکها دارند.» به باور نویسنده این کتاب: «رویکرد حقوقی مدیریت ریسک در صنعت نفت را میتوان به دو بخش عمده قراردادی و حقوقی تقسیم کرد. روشهای حقوقی به آن دسته از روشهای مدیریت ریسک گفته میشود که شرکتهای نفتی داخلی و خارجی و دولتهای طرف قرارداد، میتوانند برای کاهش ریسکهای حقوقی از آنها استفاده کنند. ریسکهای پروژه ممکن است جنبه مالی یا فنی داشته باشد؛ اما با درج حقوق و تعهدات طرفین به صورت دقیق و پیشبینی مسائل مالی و فنی پیرامون عملیات پروژه، میتوان راهحلهای آنها را نیز پیشبینی کرد و با این کار، ضمن مدیریت ریسکهای پروژه، به حقوقدانان فرصت داد تا با تفسیر حقوقی قرارداد، اختلافات را حلوفصل کنند. به عبارت دیگر روشهای حقوقی میتوانند ...
نقدی بر کتاب نفت بی خطر
قرارداد حکم قانون میان طرفین را دارد. قرارداد برآیند کنشهای داوطلبانه و مبتنی بر ارادۀ طرفین آن است. اینها جملات کلیدی در دادوستدهای روزانه انسانها و به طور خاص از جمله مباحث حقوق قراردادها است. واژۀ قرارداد در بر گیرندۀ قراردادهای ساده و پیچیده است؛ قراردادهایی که نیازمند دقت بسیار در نوشتن و تقسیم ریسک میان طرفین آن است. قراردادهای صنعت نفت از جمله قراردادهای پیچیدهای هستند که نگارش آنها نیازمند دانش میانرشتهای و آشنایی با ریسکهای متعدد این صنعت است. اهمیت و جایگاه نفت در زندگی ما ایرانیان و بطورکلی کشورهای خاورمیانه امری انکارنشدنی است. بررسی تاریخ پر فراز و نشیب صنعت نفت هر یک از این کشورها اثباتکنندۀ این مدعاست. در فرآیند اکتشاف میادین نفتی، استخراج و بهرهبرداری نفت خام، ریسکهای متعددی از گذشتههای دور تا به امروز با وجود گسترش فناوری و دانش بشر حاکم بوده است. موضوعی که در این میان مغفول مانده بررسی ریسکهای این صنعت از نظرگاه حقوقی است. بر اساس یک تعریف، مدیریت ریسک فرآیندی است که با کمک آن، ریسکهای یک پروژه را مشخص و ضمن تحلیل آنها، طرح پاسخگویی به ریسکها فراهم میشود. بنابراین انتظار میرود با استفاده از مدیریت ریسک احتمال وقوع ریسک یا تأثیر ریسک بر یک پروژه کاهش یابد. با وجود این توضیحات، ممکن است این پرسش به ذهن متبادر شود که ارتباط میان مدیریت ریسک و حقوق به ویژه در پیوند با صنعت نفت چیست؟ به عبارت دیگر ممکن است عدهای استفاده از عبارت مدیریت ریسک و حقوق در کنار یکدیگر را قدری عجیب بدانند و بر این اعتقاد باشند که مدیریت ریسک امری غیرحقوقی و بیشتر دارای سویههای مدیریتی و فنی است اما در «کتاب نفت بیخطر» آمده است که: «ریسکها واجد آثار حقوقی هستند و به تبع آن، روشهای حقوقی ظرفیت بالایی برای مدیریت ریسکها دارند.»به باور نویسنده این کتاب: «رویکرد حقوقی مدیریت ریسک در صنعت نفت را میتوان به دو بخش عمده قراردادی و حقوقی تقسیم کرد. روشهای حقوقی به آن دسته از روشهای مدیریت ریسک گفته میشود که شرکتهای نفتی داخلی و خارجی و دولتهای طرف قرارداد، میتوانند برای کاهش ریسکهای حقوقی از آنها استفاده کنند. ریسکهای پروژه ممکن است جنبه مالی یا فنی داشته باشد؛ اما با درج حقوق و تعهدات طرفین به صورت دقیق و پیشبینی مسائل مالی و فنی پیرامون عملیات پروژه، میتوان راهحلهای آنها را نیز پیشبینی کرد و با این کار، ضمن مدیریت ریسکهای پروژه، به حقوقدانان فرصت داد تا با تفسیر حقوقی قرارداد، اختلافات را حلوفصل کنند. به عبارت دیگر روشهای حقوقی میتوانند ...
نقدی بر کتاب من زنده¬ام لفته منصوری
بسمه تعالی نقدی بر کتاب من زندهام لفته منصوری[1] 1) شناسه کتاب آباد، معصومه. من زندهام (خاطرات دوران اسارت). تهران: بروج. 552 ص. چاپ ششم، 1392. شابک 0-82-8683-946-978 2) مقدمه به جرأت میتوان کتاب «من زندهام» را جزو اولینهای حوزه نشر خاطرات خود نگاشت زنان در دوران اسارت قلمداد کرد. در ادبیات پایداری، خاطرات خود نگاشت زنان در اسارت، بسیار کم و شاید منحصر به این کتاب باشد. این مسأله و اقبال عمومی از این اثر که یکسال پس از انتشار به چهل و دومین چاپ خود رسید؛ این کتاب را شایسته نقد و بررسی منصفانه نمود. این قلم تلاش میکند در نقد این کتاب از راه صواب خارج نشود و پای بندی خود را به اصول نقد حرفهای اثبات کند. 3) درباره نویسنده جانباز دکتر معصومه آباد دارای دکتری بهداشت باروری از دانشگاه شهید بهشتی است. عنوان پایان نامه ایشان «بررسی تأثیر امواج الکترومغناطیس و آنتنهای مخابراتی بر روی پیامدهای بهداشت باروری» است. او سابقه مشاوره و تدریس در دانشگاه علوم پزشکی ایران، شاهد، علوم پزشکی بقیه الله (عج) و از سال 1387 تدریس تنظیم خانواده در دانشگاه آزاد اسلامی را در کارنامه خود دارد. ایشان همچنین سخنرانیهای متعددی در مجامع داخلی و خارجی داشتهاند که از آن جمله میتوان به سخنرانی او در اکتبر 2008، با موضوع توانمندسازی زنان در مسیر توسعه پایدار (مطالعه موردی شهرداری تهران) در نهمین کنفرانس جهانی– متروپلیس – سیدنی؛ سخنرانی او با موضوع نقش زن مسلمان در جامعه در سال 1388 در سازمان بین المللی زنان مسلمان اندونزی (IMWO) و سخنرانی با موضوع توانمندسازی زنان در بحران اقتصادی در اکتبر 2009، دومین همایش شبکه بین المللی زنان در سئول اشاره کرد. وی دارای تألیفات پراکندهای است که مرتبطترین آنها با موضوع کتاب؛ کتاب دورهی درهای بسته به روایت اسیر شمارهی 3358[2]، روزگاران[3]، کتاب بانوان آزاده و کتاب پرندههای کاغذی[4]، نامههائی از بازداشتگاههای اسرای ایرانی میباشد. وی در زمینه تخصص خود، کتاب از نطفه تا تولد[5] را در کارنامه خود دارد. وی مسئولیت درمانگاه مجروحان درون مرزی، ماما، مشاور تنظیم خانواده، رییس دانشگاه جندی شاپور، عضو هیئت مدیره شبکه ارتباطی سازمانهای غیر دولتی زنان، مشاور مدیرکل امور بانوان شهرداری تهران، عضو سومین دورهی شورای شهر تهران (1386 تا 1392) و رییس کمیته سلامت و زیست شهری، رییس کمیسیون نامگذاری شهر تهران و رییس مجمع مشورتی بانوان عضو شورای مراکز استانها و کلان شهرها را در کارنامه کاری و حرفهای خود دارد. لازم به ذکر است انتشارات بروج که انتشار کتاب من زندهام را به عهده گرفته است، متعلق ...
نقدی بر کتاب "جامعه شناسی ایران
مروری بر کتاب جلایی پور؛نقدی بر کتاب "جامعه شناسی ایران"مشرق" ادیان ابراهیمی که۴هزار سال است که پیشرفت مستمر تمدن را نزد هوشمندترین مردم دنیا تضمین کردهاند، امروز هم میتوانند ما را نجات دهند، مشروط بر آنکه ما از «مدرنیتپرستی» دست برداریم، و بازار بیماران را معیار سنجش سلامت قرار ندهیم.حامد حاجی حیدری - استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با مروری بر کتاب اخیر دکتر حمید رضا جلایی پور؛ به نقد کتاب جامعه شناسی ایران پرداخت. متن کامل این نقد را در ذیل می خوانید:[email protected]عیارسنجی اول:پس از آن که کتاب "نظریههای متأخر جامعهشناسی” که عمدتاً نگارش کرایج کالهون و همکارانش بود، به نام دکتر حمیدرضا جلاییپور، منتشر گردید، اکنون، انتشار کتاب "جامعهشناسی ایران”، اعتراضاتی نو برانگیخته است.اعتراضات، بیشتر به دلیل تعریضات بیپرده و آزار دهنده دکتر حمیدرضا جلاییپور نسبت به انقلاب اسلامی و میراث آن ابراز شد، ولی به لحاظ فنی و اصولی، آن چه این کتاب را از ریشه قابل شماتت میسازد، همان ضعف مفرط نگارنده ، در تحلیل نظری است، که همین ضعف، قبلاً موجب آن "سرقت علمی” شد. البته برداشتهای ناصحیح نگارنده از جامعهشناسی ایران، جای تعریض دارد، اما پرداخت ریشهای و اصولی به این نارساییها، با تتبع در ضعف مفرط نگارنده در تحلیل نظری جامعهشناسی میسر است.کار نقادی کتاب "جامعهشناسی ایران” را باید از همین جا آغاز کرد. ریشه هر چه نقطه ضعف در این کتاب است، اصولاً در همین جاست؛ ضعف مفرط در تحلیل نظری. کار نقادی کتاب "جامعهشناسی ایران” را باید از همین جا آغاز کرد...حکایت کتاب "نظریههای متأخر جامعهشناسی” چیست؟کتابی که به نام حمید رضا جلاییپور (مؤلف و مترجم اول) و جمال محمدی (مؤلف و مترجم دوم) معرفی شد، دقیقاً حاوی پانصد صفحه مطلب است که از این پانصد صفحه، 332 صفحه، یعنی، 66/4 درصد از کتاب نوشته و ویراسته کرایج کالهون است. دقیقاً دو سوم کتاب، نوشته کسی است که نامی از او در شناسنامه و روی جلد کتاب نیامده است، کرایج کالهون. مترجم تمام این بخشها نیز دکتر جمال محمدی بودهاند که ایشان هم به عنوان مؤلف و مترجم دوم معرفی شده است. مشاهده میفرمایید که این نحو معرفی کتاب، دقیقاً هیچ تناسبی نه با تألیف و نه با ترجمه کتاب ندارد. کل آن چه دکتر حمید رضا جلاییپور، در این کتاب نوشتهاند، 42 صفحه، معادل 8/4 درصد است که آن هم حاوی تبحر نگارنده در تحلیل نظری نیست، و جالب آن که محتوای این 28 صفحه، در همین کتاب اخیر، با عنوان "جامعهشناسی ایران”، ...
نقدی بر کتاب کردکوی تاریخ. سرزمین. فرهنگ
آوخ کلاه نیست وطن . اگر که از سرم برداشتند . فکر کلاهی دگر کنم مرد آن بود که این کلاهش بر سر است و من نا مردم ار که بی کله . آنی به سر کنم من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم مرا ای چرخ . زیر و روی تو زیر و زبر کنم جائیست آرزوی من . ار من به آن رسم از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم من آن نیم به مرگ طبیعی بمیریم. این یک کاسه خون به بستر راحت هدر کنم معشوق ( عشقی) ای وطن . ای عشق پاک من ای آنکه ذکر عشق تو شام و سحر کنم چندی پیش کتابی بدستم رسید . که در ابتدا باعث خوشحالی بنده گردید. که گروهی کتابی درباره ی تاریخ و فرهنگ وطنم کردکوی نوشته اند . اما پس از مطالعه ی کتاب به بی ارزش بودن کتاب و تناقضات موجود در آن پی بردم و به مصداق شعر قدیمی که ( چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا ) کتاب موجود و نویسندگان آن مرا بیاد داستانی در تاریخ ادبیات ایران می اندازد که می گوید : عبد الرحمن جامی به شهری مسافرت می کند . در ورودی شهر جوانی را میبیند که در حال خواندن اشعار او می باشد . از جوان می پرسد : این شعر از کیست . جوان پاسخ می دهد از عبد الرحمن جامی . جامی به او میگوید : آیا جامی را میشناسی ؟ و جوان با غرور میگوید خودم هستم . جامی هم می گوید . شعر دزد شنیده بودم . اما شاعر دزد ندیده بودم . حال مولفان این کتاب هم مصداق همین داستان می باشند و با عجله وبدون دقت کافی و همکاری با اساتید فن این کتاب را چاپ کرده اند . با اینکه نمی خواستم جوابی برای این کتاب بنویسم ولی چون دیدم که اگر این کار را نکنم مورد ملامت آیندگان قرار خواهم گرفت . بخاطر همین مسئله و برای روشن شدن افکار عمومی و جوابگو کردن مولفان و اشکالات عدیده و تناقضات موجود در کتاب فقط قسمت کمی از اشکالات آن را مورد بررسی قرار میدهم . قبل از اینکه به بحث درباره ی قدمت این شهر بپردازیم ابتدا نکته ای که نویسنده محترم در صفحه ی 56 و 57 کتاب از تاریخ ابن اسفندیار آورده است را آنالیز می کنیم و به بررسی اشکالات دیگر کتاب می پردازیم . درباره ی آتش زدن تمیشه در سال ( 512 . ه ) توسط اسپهبد بهرام و فرار او به سی رستاق و پنجاه هزار منجر می شود . اگر نگارنده ی محترم به مطالعه کتاب التدوین فی الجبال شروین به پردازند متوجه اشتباه خود در نگارش مطلب مربوطه خواهند شد . البته بهرام به سی رستاق فرار کرد و نه به پنجاه هزار . و سی رستاق را سدن رستاق عنوان کردند . منابع آن: 1- تاریخ طبرستان ابن اسفندیار – ج 2 – ص 49 2- مازندران و استرآباد رابینو ص 113 3- تاریخ مازندران . اسمائیل مهجوری ج 1 ص 169 که سدن رستاق آورده شده است . در کتاب از آستارا تا استر آباد ج 6 ص 263 درباره ...
نقدی بر کتاب جامعه شناسی نخبه کشی نوشته ی علی رضا قلی
کتاب جامعه شناسی نخبه کشی نوشته ی علی رضا قلی - به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار .... و گرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود"> زلف - نقدی بر کتاب جامعه شناسی نخبه کشی نوشته ی علی رضا قلیزلف به بوی زلف تو دم می زنم در این شب تار .... و گرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود نقدی بر کتاب جامعه شناسی نخبه کشی نوشته ی علی رضا قلی کتاب جامعه شناسی نخبه کشی (نوشته ی علی رضا قلی) به بررسی و تحلیل جامعه شناختی برخی از ریشه های تاریخی استبداد و عقب ماندگی در ایران می پردازد. هنگامی که کتاب فوق را برای نقد انتخاب و شروع به مطالعه کردم اولین چیزی که برایم جلب توجه نمود تعداد چاپ بالای آن بود (رسیدن به چاپ بیست و هفتم) شاید استقبال بی نظیر خوانندگان جامعه شناسی نخبه کشی بیانگر کمبود کتاب هایی از این دست و عدم شناسایی و توجه به عوامل و ریشه های عقب ماندگی در ایران باشد. کتاب مورد بررسی از چهار بخش تشکیل شده است که در بخش اول به بررسی ویژگی فرهنگ اقتصادی در ایران از دوره مغولان و ریشه های وابستگی ایران اشاره دارد و در مقابل همزمان به پیشرفت و تحولات سیاسی اجتماعی و اقتصادی دنیای غرب و اروپا می پردازد.و در سه بخش بعدی به ترتیب به اوضاع سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی ایران در زمان قائم مقام (میرزا ابوالقاسم قائم مقام)،امیر کبیر (میرزا تقی خان امیر کبیر) و محمد مصدق می پردازد و به تحلیل و واکاوی مشکلات و موانع پیش روی نخبگان اصلاح در پیشبرد برنامه هایشان اشاره می کند. تصور می کردم کتابی با عنوان جامعه شناسی نخبه کشی،باید سیری منطقی و استدلالهای نظری داشته باشد.اما پس از مطالعه کتاب حق را به نویسنده دادم که در ابتدای کتاب و در کمال صداقت گفته بود:"وقتی که برای آن کتاب (منظور همین کتاب است) گذاشته ام و مدارکی که برای آن استناد کرده ام و کتابهای مرجع قابل استفاده، همه و همه شاید در خور این نباشد که این نام برازنده ی کتاب باشد." ص:8 زیرا این کتاب بیشتر به تاریخ ایران (به خصوص از پانصد سال قبل تا به امروز) پرداخته و هیچ نظریه جامعه شناسی در آن وجود نداشت. البته همان طور که نویسنده می گوید کتاب فوق نگاهی تحلیلی و نو دارد وی عدم توفیق اصلاحگران و نجبگان اصلاح را در متن جامعه می داند و اعتقاد دارد که باید بار سنگین اصلاح را از دوش یک فرد خاص برداشت و آن را در متن اجتماع قرار داد. علی رضا قلی تلاش کرده است تا دید چند عاملی را به جای دید تک عاملی بنشاند و می گوید:"می خواستم با این فکر که اگر امیر کبیر زنده بود یا اگر علیه مصدق کودتا نمی شد یا اگر فلانی سر کار بیاید چنین و چنان می شود به مبارزه بر خیزم و نشان دهم که ساختارهای سیاسی –اجتماعی-اقتصادی ...
رجا نیوز : نقدی بر کتاب عیسی پژمان - تند باد حوادث
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=121625 وقتی خادمین پهلوی هم مجبور به اعتراف به خدمات جمهوری اسلامی میشوند آیا اگر رژیم شاه هم میماند بالاخره همین پیشرفتها حاصل میشد؟/ شاه چگونه پول کشور را خرج میکرد؟ گروه تاریخ / وحید خضاب: احتمالاً شما هم جزو کسانی هستید که در بحث با مخالفین یا منتقدین جمهوری اسلامی، وقتی صحبت از پیشرفت های عظیم پس از انقلاب در بعد مادی(از قبیل سد و راه و آب و برق و گاز و ...) کرده اید، جواب شنیده اید که :«این که هنری نیست، اگر رژیم شاه هم سرنگون نشده بود، بالاخره همین کارها را در طول سی و چند سال انجام می داد وحتی شاید بیش از این هم پیشرفت ایجاد می کرد!» این مسئله، شبهه ای است که حتی در ذهن برخی از طرفداران انقلاب هم بعضا وجود دارد. در جواب این سخن، مطالب فراوانی می توان طرح کرد. از جمله اینکه ما می توانیم با بررسی ساده میزان درآمدهای سی و هفت ساله سلطنت محمدرضا پهلوی، حساب کنیم که با همان در آمد برای جمعیت همان وقت ایران چه کارهایی شده بود (یعنی به طور متوسط میزان پیشرفت در 37 سال با توجه به امکانات، چقدر بود) و گذشته از تعیین سرانه درآمد، مسئله مهم «عدالت اجتماعی» یا شکل توزیع واقعی ثروت را هم بررسی کنیم. ضمناً می توانیم ببینیم در طول آن 37 سال چه میزان (یعنی میزان نسبی) رشد صنعتی و علمی در کشور وجود داشته است. در کنار همه اینها، مسئله مهم نوع خرج کردن ثروت کشور توسط حکومت هم می تواند نشانگر این باشد که اگر آن روند ادامه می یافت، آیا وضعیت مثل امروز بود و این پیشرفتها حاصل می شد یا نه. نمونه هایی از رویکرد فاجعه بار رژیم پهلوی در هدر دادن سرمایه های ملی ایران نمونه هایی از قبیل حاتم بخشی سیصد هزار دلاری به یک پادشاه سرنگون شده توسط محمدرضا شاه، خرید میلیونی سلاح های آمریکایی آن هم برای حفاظت از امنیت خلیج فارس به نیابت از سربازان آمریکایی برای تضمین امنیت نفت آمریکا نمونه هایی از این دست است.(یعنی نفت را به آمریکا بفروشیم، با پولش از خود آمریکا سلاح بخریم، که به جای آمریکا، جان سربازان ایرانی را به خطر انداخته و امنیت تأمین انرژی آمریکارا تضمین کنیم! یعنی نفت را بده، پولش را هم بده، صنعت اسلحه سازی آمریکا را هم رونق بده، انرژی کل صنایع آمریکا را با امنیت تأمین بکن وضمناً جان سربازان ایرانی را هم بده و درنهایت تحت سیطره آمریکا هم باش!!). درکنار اینها، برگزاری جشن های احمقانه و پرخرجی چون جشن تاج گذاری یا جشن های 2500 ساله سلطنتی که در این بین جای خود دارد. جالب است در همین جا (خصوصاً برای کسانی که حسرت «عظمت»آن قبیل جشن ها را می خورند) قضیه ای را نقل کنیم. سرهنگ غلامرضانجاتی (نویسنده ملی مذهبی ...
نفحات نفت
سلامنویسنده این کتاب رضا امیر خانی هست که اکثر نوشته هاشون دارای نثری روان وجذاب می باشد. اولین کتابی که از ایشون خوندم فکر کنم داستان سیستان بود که سفرنامه یا بهتر بگم گزارشی از سفر ده روزه مقام معظم رهبری به استان سیستان و بلوچستان بود.به گفته خود ایشان میشه این کتاب رو جلد صفرم کتاب نشت نشا که به بررسی خروج با فرار مغزها پرداخته نامید ، جلد صفرم هم از این جهت که این کتاب بعد از نشت نشا چاپ شد و در این کتاب همچنین به علل این امر پرداخته است.این کتاب در اصل نقدی است بر مدیریت واقتصاد وابسته به نفت که مثال های بسیاری هم در خودش دارد .خوندن این کتاب رو به تمامی دوستانی که دلشون به حال اقتصاد و وضعیت مملکت میسوزه رو پیشنهاد می دم و به نظر من هر کسی که بخواهد تو این مملکت مسوولیتی بگیره یا نماینده بشه بهتر که مه بایست حتما این کتاب رو بخونه.کتاب فوق رو من دو سال پیش از نمایشگاه خریده بودم و به دلایل نا معلوم طی این مدت مطالعه نکرده بودن تا اینکه ماه گذشته خوندمش.چند وقت میش مطلبی رو خوندم با این عنوان "اگر می خواهید ایرانی ها کتابخوان شوند:نمایشگاههای کتاب را تعطیل کنید" که مطلب جالبی بود. در همین کتاب نفخات نفت نیز جناب امیر خانی اشاره ای به این موضوع دارند.با توجه به اینکه خیلی از کتبی که از نمایشگاه سال های گذشته خریدم رو نخوندم و نیز مطاب فوق تصمیم گرفتم امسال نمایشگاه نرم. شما هم بخونید شاید شما هم چنین تصمیمی گرقتید.یا حق
نقدی بر کتاب "نگاهی به شاه" منبع : مشرق نیوز
منبع : مشرق نیوز