نقاشی بدن انسان برای کودکان
تاثیر آموزش ھنر بر خلاقیت کودکان
برای گذر از عصراطلاعات و ورود به دنیای آینده میبایستی کودکان را توانمند ، خلاق ،ارتباط گر و مسلط به فناوریهای جدید روز تربیت کرد ،آن چنان که دارای انگیزش بالا بوده و از شوق زندگی کردن برخوردارباشند تا بتوانند در دنیای پررقابت و پیچیده آینده تاب تحمل داشته و موفق شوند.اگر کودکان ما برای آینده تربیت نشوند ، جوانان آینده ما در یک رقابت سخت دچار شکست شده وبا از دست دادن اعتماد به نفس خود به مشکلات روانی دچار خواهند شد و آنگاه ممکن است شاهد افتادن آنان در دام آسیبهای اجتماعی باشیم و چه بسا در آینده با موجی از عارضههای روانی در سطح جامعه روبرو شویم .برای لحظه ای در گوشه ای بنشینیم و چشمان خود را ببندیم و به دنیایی که در آن زندگی میکنیم بیاندیشیم.سرعت و شتاب زندگی و پدید آمدن تحولات شگفت انگیز از ویژگیهای عصر حاضر است و هر لحظه اتفاقی جدید در حال وقوع است و این اتفاقات همچون حلقههای زنجیر به یکدیگر متصل بوده و از دل زمان خارج میشوند . تولید علم و دانش چنان سرعتی به خود گرفته است که بارانی از اطلاعات بر روی سر انسانها فرو میریزد.شبکه اینترنت که ریشههای گسترده فناوری اطلاعات را تشکیل میدهد با سرعتی شگفت انگیز به پیش میرود و هر نقطه ای از کره زمین را تحت سیطره خود در میآورد و هر لحظه مغز یک انسان را به هزاران انسان دیگر مرتبط میکند و بدین وسیله او را در میان سیلاب اطلاعات رها میسازد . اگر تا دو دهه پیش به آدمی میآموختند که چگونه به کسب اطلاعات و گردآوری آن بپردازد .اکنون در پی آناند که به انسان بیاموزند که چگونه سدی بسازد تا از یورش سهمگین اطلاعات خود را ایمن سازد و تنها از آن میزان اطلاعات که نیاز واقعی اوست بهره مند شود.امروزه نوزادان متولد میشوند تا بتوانند آینده را مدیریت کنند و این رسالت سنگین بر عهده ماست تا آنان را برای آن دوران آماده نماییم . دورانی که انسان باید علاوه بر زندگی در محیط در حال تغییر ، بتواند خلاقانه بیاندیشد و با ایجاد افکار نو به حل مشکلات بپردازد و با هنرمندی سکان کشتی زندگی خویش را در این دریای متلاطم به پیش ببرد . حال تصور کنید فردی ساعتها در حال نقاشی کردن است و به دور از هیاهوی دنیای امروز ، در تخیل خود سیر میکند و گویی ذهن او در دریای آرام درون ، قلابی را رها ساخته و ساعتها به دنبال یافتن چیزی تازه در دل این دریاست. در این میان ممکن است پرنده ذهن او به آسمان پرواز کند و در جستجوی خالق خویش به سیر و سیاحت بپردازد و یا در دل اعماق دریای وجود به جستجوی درون خود بپردازد و هر لحظه تجربه ای کسب کند و در این میان چه بسا اولین جرقههای ...
تفسیر نقاشی کودک-نویسنده:افتخار حمیدی
ترسیم، یک مرحله حد واسط بین بازی و تصویر ذهنی است . به ندرت بین2 تا 2/5 سالگی ظاهر میشود مثل بازی تخیلی که برای کسب لذت و سعی در تقلید واقعیات است. اولین فرم ترسیم، بازی تمرینی خالص و به صورت خط خطی، بدون هدف Scrib Line است. بعداً خط خطی از حافظه ایجاد میشود و بیشتر جنبه تقلیدی و تصوری دارد ترسیم در هر مرحله، به مکان یا فضا مربوط است و نماینده هوش میشودبر این مبنا آزمون گودیناف به وجود میآید . در واقع نشانهای از محتویات عاطفی است و بستگی به تکامل و رشد ادراکی، شناختی، تجربه کودک و ظرفیت درکی دارد که سمبلها را ایجاد میکند. در ترسیم ابتدا جاگذاری، بعد شکل، سپس طرح و در آخر جنبههای تصویری به وجود میآید. این مراحل در تمام کودکان دنیا دیده میشود. مرحله اول : خط خطی است که انعکاسی از خطوط خمیده، عمودی یا افقی دارد. عموماً کودک به مرز کاغذ توجهی ندارد.مرحله دوم : از 16 تا 20 ماهگی شروع میشود و کودک توجه به فرم و محل و کیفیت خطها میکند و یاارائه خط میکند و سعی دارد در مرکز صفحه کار میکند. بیشتر حلقهای می کشد که شبیه صورت انسان است و کودک رابطه بین فعالیتها و رفتارهای خود را میفهمد. مرحله سوم : نمونههای جدید مثل حلقوی و بیضوی میکشد و نقطه گذاری ممتد و تکراری میکند. مرحله چهارم : از 2 سالگی به بعد شروع می شود که شامل کشیدن قوس، اشکال زاویهدار، خطوط مستقیم. نقطه گذاری یا ترکیباتی از آنها میباشد. در این مرحله کودک در اندازهها تغییر میدهد، اعضای داخی یک شیء را میکشد، ترسیمی که کودک در این مرحله بشکل بسته میکشد نماینده انسان است. در این زمان AMBIVA LANCE در مورد اشیاء و همچنین صحبت در مورد نقاشی دیده میشود. مرحله پنجم : کودک خطوط کشیده شده را نامگذاری میکند، ممکن است حروف الفبا را بنویسید یا از دیگران بخواهند برایش بنویسند. استفاده از رنگها و جهت رنگآمیزی در این مرحله رشد میکند. کودک در رنگآمیزی بیش از یک رنگ استفاده میکند. در ابتدای خط خطی کردن، کودکان این کار را توسط بالا بردن بازو انجام میدهد و بعد با پیشرفت بیشتر با چرخش مچ خط میکشد و شکل سازی میکند.به طور کلی سیر نقاشی بدین ترتیب است : 12 ماهگی : از روی تقلید خطوطی به جلو و عقب میکشد. 15 ماهگی : نقطه نقطه میکند. 18 ماهگی : به خودی خود خط خطی میکند. 2 سالگی : خطوط عمودی را تقلید میکند. 2/5 سالگی : خطوط حلقوی، افقی، عمودی و دو خط به عنوان X (غیر قرینه) میکشد. 3 سالگی : مداد را مثل بزرگها میگیرد. بنا به تقاضای دیگران روی نقاشیهایش اسم میگذارد. 4 سالگی : انسان را با دو عضو میکشد X را تقلید میکند. به شکل ...
روانشناسی نقاشی کودکان
نقاشی یک فعالیت شخصی است که از دیدگاههای متفاوت می توان به تجزیه و تحلیل آن پرداخت. تفسیر نقاشی كاری بسیار ظریف، تخصصی و تجربی است. كودك باید خودش آزادانه موضوع نقاشی را اتنخاب كند و در مورد تصاویر كشیده شده برای شما حرف بزند. همچنین در تفسیر نقاشی سن کودک و رنگهای به کار رفته و... از اهمیت برخوردار است. پس با دیدن هر نشانهای در نقاشی کودک مضطرب نشوید، بلکه شاید وجود چند نشانه در كنارهم دلیل بر هوش و هیجانات مثبت باشد، پس این را به عهده یک متخصص مشاور بگذارید. از موضوعاتي که در نقاشي کودکان ديده مي شود متوان به آدم، خانه، درخت، خورشيد، ماه، حيوانات و خانواده اشاره کرد.خانهخانه بیش از هر چیز دیگری در نقاشیهای کودکان دیده میشود، ساختمان خانه با رشد کودک تکامل مییابد. خانه، معرف من کودک است و نماد خانواده ای است که مورد علاقه یا تنفر کودک است. خانه با دو در ورودی: ما در نقاشی کودکانی که والدین آنها از هم جدا شده اند خانه را به صورت دو قسمت جدا، با دو در ورودی مجزا می بینیم در یک قسمت زندگی واقعی و در قمست دیگر زندگی تحمیلشده بر کودک را نشان می دهد.خانه به صورت زندان: نشانه فشارهاي خانوادگي و از هم پاشيده گی است.خانه بدون در ورودي: در 5 تا 8 سالگي نشانه کمرویی و وابستگي شديد به مادر است، بعد از 8 سالگي نشانه خود کوچک بيني و تنهايي است، و در نوجواني نشانه شرم و حياي بیش از حد است.خانه بسته با پنجره های کوچک: نشانه رازداری، درونگرایی و یا درون ماندگی است.خانه با پنجره ها و درب های بزرگ: نشانه میل کودک به مشارکت، نیاز ارتباطی و تمایل به برونگرایی است. خانه به صورت قصر: نشانه پناهگاهي مطلوب است. پنجرها و پرده های شاد و گلدار: نشانه خوشبینی کودک نسبت به زندگی و پنجره های سیاه رنگ و بسته، نشانه اضطراب ارتباطی و یا ترس از دیدن پاره ای از چیزها است.چهرهاز نظر صاحب نظران تفسیر نقاشی چهره انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، بنابراین مهمترین و اساسیترین بخشهایی که باید به آن توجه داشت اندازه و حالت چهره آدمی است. چهره بازتاب مستقیمی از عزت نفس کودک می باشد. چهرههای بلندتر از معمول: نشانه شخصیت کودک، نظیر پرخاشگری است کودکان پرخاشگر جزئیات صورت را به طرز اغراق آمیزی بزرگ ترسیم میکنند.نقاشیهای ریز و کوتاه: نشانه اعتماد به نفس پایین، اضطراب یا افسردگی می باشد. کودکان خجالتی به جزئیات صورت دقت نمی کنند و تنها دایره صورت را ترسیم میکنند و به ندرت صورتی را از نیمرخ میکشند.سر به تنهایی و بدون بدن، کشیده شود: اضطراب کودک را می رساند. سر بزرگتر از بدن، کشیده شود: نشانه ناسازگاری کودک است. سر کوچک و تن ...
مقاله: مراحل تکمیل نقاشی کودکان از تولد تا 13 سالگی
کودک قبل از تولد شروع به حرکت دادن دستهای خود میکند و بعد از تولد نیز چشمان خود را به حرکت در میآورد.پس از تولد نیز،قبل از یک سالگی،سعی در برقراری ارتباط بین چشم و دست خود دارد و اشیاء را با دست میگیرد.قبل از دو سالگی(در حدود 18 ماهگی)با ذغال و گچ و یا هر چه به دستش برسد روی دیوار یا صفحهی کاغذ خطخطی میکند که این خطوط به ظاهر بیمعنی،در حقیقت اولین کار هنری او به شمار میرود.در این مرحله باید کودک را آزاد گذاشت تا بتواند سطح دیواری را که با کاغذ سفید پوشیده شده،خطخطی کند.سرانجام،قبل از چهار سالگی،از این خطخطیها اولین تصاویر به وجود میآیند. در بین این تصاویر شکل دایره و علامت به علاوه را میتوان مشخص نمود.تقریبا از چهار سالگی است که کودک با ترکیب این دو،تصاویری از خورشید،سر انسان و انسانی که دستهایش به جای گوشها و پاهایش زیر چانه قرار دارد، میکشد.با رشد عقل کودک و آگاهی بیشتر او نسبت به اعضای بدن و محیط اطراف،نقاشیهای او مفصلتر و با ریزهکاریهای بیشتر توام میشود بعد از چهار سالگی،بین اشیایی که کودک نقاشی میکند،ارتباطی هر چند ابتدایی ظاهر میگردد و از این طریق کودک به نوعی بیان تصویری دست مییابد که قبل از بیان از راه کلمات،توسعه مییابد. بیان تصویری از همان ابتدا با رشد عقلی کودک هماهنگ نیست ولی در انجام این رشد مؤثر است براساس آخرین مطالعات انجام شده در این زمینه،ارتباط تصویری کودک به نیمکرهی راست مغز و بیان آدابی و علمی او به نیمکرهی چپ مغز مربوط میشود،لذا انجام کارهای تصویری موجب ایجاد تعادل در مغز کودک است.نظام آموزشی ما از کودکستان تا دانشگاه بیشتر به فعالیتهای نیمکرهی چپ اختصاص دارد و از نیمکرهی راست استفادهی زیادی نمیشود.امروزه دانشمندان علوم تربیتی سعی بر این دارند که از راه هنر،یعنی با فعالیت نیمکرهی راست مغز،به رشد و توسعهی نیمکرهی چپ کمک کنند و با ایجاد تعادل بین رشد دو نیمکرهی مغز، فردی متعادل بار آورند که در این صورت،چنین فردی، یقینا با استفاده از بیشترین استعدادهای خود،نقش سازندهای در اجتماع خواهد داشت.هدف ما در این مقاله در درجهی نخست بررسی و شناخت اجمالی نقاشی کودکان و سپس بررسی نقش احتمالی آن در تعلیم و تربیت است. سوال اساسی این است که به طور کلی آیا میتوان از طریق نقاشی و آموزش آن به کودکان به اهداف تربیتی رسید؟ بدون شک برای رسیدن به پاسخ صحیح بایستی چگونگی گرایش کودکان به نقاشی و ویژگیهای آنرا بررسی نمود و در این راه پژوهش از دیدگاه روانشناسی ...
روانشناسی نقاشی کودکان
روان شناسی نقاشی کودکان ترسیم، یک مرحله حد واسط بین بازی و تصویر ذهنی است . به ندرت بین ۲ تا ۵/۲ سالگی ظاهر میشود مثل بازی تخیلی که برای کسب لذت و سعی در تقلید واقعیات است. اولین فرم ترسیم، بازی تمرینی خالص و به صورت خط خطی، بدون هدف Scrib Line است. بعداً خط خطی از حافظه ایجاد میشود و بیشتر جنبه تقلیدی و تصوری دارد ترسیم در هر مرحله، به مکان یا فضا مربوط است و نماینده هوش میشود. بر این مبنا آزمون گودیناف به وجود میآید . در واقع نشانهای از محتویات عاطفی است و بستگی به تکامل و رشد ادراکی، شناختی، تجربه کودک و ظرفیت درکی دارد که سمبلها را ایجاد میکند. در ترسیم ابتدا جاگذاری، بعد شکل، سپس طرح و در آخر جنبههای تصویری به وجود میآید. این مراحل در تمام کودکان دنیا دیده میشود. مرحله اول : خط خطی است که انعکاسی از خطوط خمیده، عمودی یا افقی دارد. عموماً کودک به مرز کاغذ توجهی ندارد. مرحله دوم : از ۱۶ تا ۲۰ ماهگی شروع میشود و کودک توجه به فرم و محل و کیفیت خطها میکند و یاارائه خط میکند و سعی دارد در مرکز صفحه کار میکند. بیشتر حلقهای می کشد که شبیه صورت انسان است و کودک رابطه بین فعالیتها و رفتارهای خود را میفهمد. مرحله سوم : نمونههای جدید مثل حلقوی و بیضوی میکشد و نقطه گذاری ممتد و تکراری میکند. مرحله چهارم : از ۲ سالگی به بعد شروع می شود که شامل کشیدن قوس، اشکال زاویهدار، خطوط مستقیم. نقطه گذاری یا ترکیباتی از آنها میباشد. در این مرحله کودک در اندازهها تغییر میدهد، اعضای داخی یک شیء را میکشد، ترسیمی که کودک در این مرحله بشکل بسته میکشد نماینده انسان است. در این زمان AMBIVA LANCE در مورد اشیاء و همچنین صحبت در مورد نقاشی دیده میشود. مرحله پنجم : کودک خطوط کشیده شده را نامگذاری میکند، ممکن است حروف الفبا را بنویسید یا از دیگران بخواهند برایش بنویسند. استفاده از رنگها و جهت رنگآمیزی در این مرحله رشد میکند. کودک در رنگآمیزی بیش از یک رنگ استفاده میکند. در ابتدای خط خطی کردن، کودکان این کار را توسط بالا بردن بازو انجام میدهد و بعد با پیشرفت بیشتر با چرخش مچ خط میکشد و شکل سازی میکند. به طور کلی سیر نقاشی بدین ترتیب است : ۱۲ ماهگی : از روی تقلید خطوطی به جلو و عقب میکشد. ۱۵ ماهگی : نقطه نقطه میکند. ۱۸ ماهگی : به خودی خود خط خطی میکند. ۲ سالگی : خطوط عمودی را تقلید میکند. ۵/۲ سالگی : خطوط حلقوی، افقی، عمودی و دو خط به عنوان X (غیر قرینه) میکشد. ۳ سالگی : مداد را مثل بزرگها میگیرد. بنا به تقاضای دیگران روی ...
نقاشی و تأثیر آن در رشد کودکان
بهطور معمول، کودک دو تا چهار ساله مرحله بدنویسی را باتمرین حرکتی و نقاشی تجربه میکند. از کشیدن خط طولی، به خطوط مدور میرسد تابهتدریج، این خطوط، هماهنگی بیشتری پیدا میکنند. هر چند نقاشیهای او چیزی رانشان نمیدهند، اما او بهطور معمول، آنها را نامگذاری میکند. در مرحلهٔمقدماتی طراحی، کودک ارتباط میان نقاشی، تفکر و واقعیت را درک میکند. نهادهائی کهاو در ناشی خود میآفریند، دائم در حال تغییر هستند. به کشیدن شکلهائی تصوری، برایهمه چیز میپردازد که شاید با واقعیت منطبق نباشد. او در این مرحله به مفاهیم شکلمیدهد. کودک هفت تا نه ساله، با رسیدن به مرحلهٔ طراحی از افراد و اشیاء،تصویرهای واقعی میکشند. کاربرد رنگ و زمینه را فرا میگیرد و حرکت در نقاشیهای اومشهود است. بعد از مدتی، رشد هنر او به مراحل کاملتری میرسد. مفهوم رشد هنری “لونفلد“ با مراحل رشد فکری پیاژه تشابه بسیار دارد. این امکان وجود دارد که هنربهعنوان عرضهٔ پنهانی آنچه در نهاد کودک وجود دارد و نیز در حد توان انطباق وکنترل عضلانی او تا حدی از رشد کلی فکر او نشئت میگیرد. سایر زمینههای ابرازخلاقیت نیز بر مرحلهای بودن نظریهٔ رشد دلالت دارد. اعمالی که یک کودک انجاممیدهد با پیشرفتی که در این رابطه دارد، نحوه و محتوای آموزش او را از پیش تعییننمیکند. اما در حقیقت، قالبی بهوجود میآورد که بتوان در آن تصمیمهائی را گرفت وانتظارهائی را مطرح کرد. جهتهائی را نیز برای آموزش مشخص میکند تا کودک با یاریمعلم از مرحلهای به مرحلهٔ تکاملیافتهتر راه یابد. برای نمونه، نباید از کودکیکه در مهد کودک است، انتظار داشت از روی تصویرها نقاشی کند. یک طفل کودکستانینمیتواند اتاق خود را با تمام اشیاء آن در ابعاد و جای خاص خود ترسیم کند. مفهوم مراحل رشد، به این معنی نیست که معلم باید فقط به انتظار رشد کودکبنشیند. او باید کودک را یاری و هدایت کند تا برای برخورد با وسایل و ابرازخلاقیتها به راههای تکاملیافتهتری برسد. وظیفهٔ هدایتی که بر عهدهٔ معلم است،برای کودکان نیز به اندازهٔ بزرگسالها دارای اهمیت است. آشنائی با مراحل رشد،نشانههائی را ارائه میدهد که معلم میتواند برای جهت بخشیدن به آموزش کودک ازآنها استفاده کند. کارهای هنری مربوط به کودکان در سالهای اول، بیشتر شاملاستفاده از ابزار روی سطح صاف است. کودک بیش از هر چیز به طرح و رنگ توجه دارد. نباید بیش از چند رنگ خاص در اختیار کودک قرار داد. آنها بهتدریج با رنگهایبیشتری آشنا میشوند. مخلوط کردن رنگها، کودکان را به کشف رنگهای جدیدتریمیرساند. در این مرحله، ...
تأثیر نقاشی در کاهش پرخاشگری در کودکان
مقدمه هنر یعنی و جود آدمی . چون هیچ فردی وجود ندارد که با هنر حتی مختصر آمیختگی نداشته باشد و آن را در حواشی زندگی اش ملاحظه ننماید . هنر شکوفایی و کمال استعداد های انسانی است ، هنر به انسان آرامش می بخشد ، روح کنجکاوی ، تحقق و سازندگی را در او بیدار می سازد . فرآیند سازندگی ، خلاقیت ، تولید و آفرینندگی را در وی بوجود آورده ، زندگی اش را قرین خوشبختی و سعادت می نماید ، به طور کلی هنر در تمام ابعاد زندگی ، مستقیم یا غیر مستقیم نقش دارد . یکی از هنرها نقاشی است ، فرآیند ترسیم (نقاشی)فرآیند پیچیده ای است که طی آن کودک اجزای گوناگونی از تجربه هایش را برای ساختن یک کل معنی دار مورد استفاده قرار می دهد . او در این فرآیند چیزی بیش از یک تصویر را ارائه می دهد ، او بخشی از خود را به ما باز می نمایاند ، اینکه چگونه فکر می کند ، چگونه احساس می کند و چگونه می بیند . نقاشی راهی است برای کمک کردن به کودک برای سازندگی بهتر با دنیای اطراف و تغییر در الگوهای رفتاری آنان می باشد . همچنین نقاشی در امر شناخت و درمان مشکلات کودکان سازش نایافته و کم توان ذهنی مناسب است . یکی از این مشکلات پرخاشگری است . هنر درمانی کودکان عقب مانده ذهنی گروهی از کودکان استثنایی هستند ، کودکانی با اختلالات هیجانی و رفتاری . ویژگی های منحصر به فردی که این گونه کودکان ویژه دارند ، به شیوه های متعددی ازجمله رفتاری ، هیجانی ، تحصیلی نمایان می شوند . این کودکان مهارتهای سازگارانه و نیز سازش نایافته ای را مورد استفاده قرار می دهند . چون این گروه از افراد نمایانگر گروهی از افراد بسیار متفاوت و چالش برانگیز هستند ، بنابراین منطقی به نظر می رسد روش هایی که برای کمک به اینگونه افراد مورد استفاده قرار می گیرند نیز متنوع و ویژه باشند .یکی از رویکردهای درمانی که بطور فزآینده ای گسترش پیدا کرده ، هنر درمانی است ، بررسی ها نشان می دهد کاربرد هنر درمانی به عنوان یک الگوی درمانی بویژه گروه درمانی احتمالا می تواند به این کودکان کمک کند ؛ تا به شیوه های مناسب خود را بیان کنند . هنر درمانی به عنوان یک حرفه ، اولین بار در آمریکا در نوشته مارگارت نامبورک (مادر هنردرمانی ) تعریف شده است . وی پس از سالها تجربه به عنوان مسئول و آموزگار هنر درمدرسه والدن پی برد بیان آزاد هنرکودکان معرف نوعی کلام نمادین است و نتیجه گیری کرد که بیان خود انگیخته هنر می تواند اساس معالجه های روان درمانی باشد . منظور از هنر درمانی ، پرورش یک هنرمند نیست ؛ بلکه ارائه یک فرصت به فرد است تا از راه وسایل گوناگون رنگها ، خمیر مجسمه سازی و احساسات ، عواطف، نیازها و حتی دانسته های خود را به نحوی که مایل ...
روانشناسی نقاشی کودکان
روانشناسی نقاشی کوچولوها کودک با تمامی وجود و شخصیت مغزی و عاطفی خود نقاشی میکشد. این شخصیت، در خطها، در طرز استفاده از فضا، در فقدان بعضی از قسمتهای نقاشی، در انتخاب رنگها، و در خود موضوع، اگر به او تحمیل نشده باشد، نمایان میشود. هنرمند و کودک وقتی نقاشی میکنند، چیزها را چنان که در حقیقت بیرونی وجود دارد، نشان نمیدهند، بلکه به گونهای که آنها را در ذهن میبینند و به نظرشان میرسد ،بیان میکنند و بدین ترتیب چشمانداز دنیای درون خود را نمایان میسازند. اگر زبان نقاشیهای کودکانه را بدانیم متوجه میشویم که در ورای شکل و ساختمان نقاشیها، چیزهایی از شخصیت کودک نهفته است. درک و فهم نقاشیهای کودکان و چیزی که او میخواهد بیان کند، برای والدین و مربیان بسیار لازم است، آنهم نه فقط به عنوان کنجکاوی خشک و خالی، بلکه بدین علت که شناخت آن باعث بهتر شدن روابط بین بزرگسالان و کودکان میشود و به پیشرفت و تکامل کودک کمک شایانی میکند. بزرگسالان میتوانند با برقرار کردن روابطی دوستانه و معنوی با کودک، از او بخواهند برایشان درخت، حیوان، خانه، یک شخص، یک خانواده، خودش و یا هرچه را که مورد علاقهاش هست و یا ازآن میترسد یا یک رؤیا را ترسیم کند، البته بیآنکه چیزی را به او تحمیل کنند. قبل از آغاز تجزیه و تحلیل بعضی از موضوعها که بیشتر مورد استفادة کودکان قرار میگیرد، یادآور میشویم که برای آنکه تعبیر نقاشیهای یک کودک دارای کیفیت بهتری باشد، باید از تعداد هرچه بیشتری از نقاشیها و اطلاعات دقیقی از زندگی خود آن کودک کمک گرفت. شکل آدم کودک وقتی که شکل آدمی را میکشد، قبل از هر چیز شکل خود و یا درکی را که از بدن و تمایلاتش دارد، بیان میکند. در واقع بین بعضی خطوط آدمک نقاشی شده و خصوصیات روانی و جسمی کودکی که آن را کشیده، ارتباطهای مشخصی وجود دارد. اگر آدمک در مجموع هماهنگ باشد، احتمال بسیاری وجود دارد که کودک کاملاً سازگار باشد. اگر برعکس آدمک مثلاً در اندازهای خیلی کوچک و یا در گوشهای از کاغذ کشیده شده باشد به معنای این است که کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایینتر میداند.ار این کم بها دادن به خود، در چندین نقاشی کودک ادامه پیدا کرده باشد، نشانگر خجالتی بودن اوست که ممکن است تا حد تمایل به ناپدیدشدن نیز پیش برود. در نقاشی فقدان دست و بازو نیز علامت کم بها دادن به خود و عدم امنیت است. زیرا دست و بازو که در نقاشی کشیده نشدهاند، همان وسایلی هستند که امکان عمل در محیط پیرامون کودک را فراهم میآورند. کودکانی که خود را بالاتر از بقیه میدانند، آدمکهایی با اندازه ...