نامه ای به معلم خود
نامه ای به معلم خود
معلم عشق تقدیم به تنها صدف دریای دلم که به بیکرانگی اقیانوس عشق دوستش دارم عاشقانه ترین نامه ی من به معلمم معلم عزیزم باز میگویم :دوستت دارم . نه فقط بخاطر اینکه بهترین معلمم هستی ، نه تنها برای اینکه برایم عزیزترین هستی . دوستت دارم چون مهربانیت را ستایش میکنم ، چون پاکی درونت را می پرستم ، چون محبت های صادقانه ات را میستایم . چون لحظات در کنار تو بودن برایم بهترین هدیه های عمرم است . به من معنی مهر و محبت را آموختی . من تنها از تو یاد گرفتم که پاکی بهتر از هر چیزیست و فرشته گونه زندگی کردن زیباست . خدارا شکر میگویم هزاران بار در دل خود از او تشکر میکنم که همچون تویی را با من آشنا ساخت. حال میدانم هیچ کار خدا بی حکمت نیست. تو را در کنار من قرار داد تا معنی همه ی خوبی های عالم را در وجود خودت جستجو کنم تا به همه ی زیبایی ها ایمان پیدا کنم . تا زندگی ام معنا پیدا کند ، من همه ی دگرگونی های در وجودم را مدیونت هستم و میمانم!
نامه ای به معلم فرزندم
تقدیم به معلمی دلسوز،انسانی شایسته، سرکار خانم ... از شما می خواهم... به پسرم درس بدهيداو بايد بداند كه همه مردم عادل و همه آن ها صادق نيستند ، اما به پسرم بياموزيد، كه به ازاي هر شياد، انسان صديقي هم وجود دارد . به او بگوييد ، به ازاي هر سياستمدار خودخواه ، رهبر جوانمردي هم يافت مي شود . به او بياموزيد ، كه در ازاي هر دشمن ، دوستي هم هست . مي دانم كه وقت مي گيرد ، اما به او بياموزيد، اگر با كار و زحمت خويش ، يك دلار كاسبي كند بهتر از آن است كه جايي روي زمين پنج دلار بيابد . به او بياموزيد، كه از باختن پند بگيرد . از پيروز شدن لذت ببرد . او را از غبطه خوردن بر حذر داريد . به او نقش و تاثير مهم خنديدن را يادآور شويد . اگر مي توانيد، به او نقش موثر كتاب در زندگي را آموزش دهيد . به او بگوييد، تعمق كند ، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقيق شود . به گل هاي درون باغچه و زنبورها كه در هوا پرواز مي كنند ، دقيق شود .به پسرم بياموزيد كه در مدرسه بهتر اين است كه مردود شود اما با تقلب به قبولي نرسد. به پسرم ياد بدهيد، با ملايم ها ، ملايم و با گردن كش ها ، گردن كش باشد . به او بگوييد، به عقايدش ايمان داشته باشد حتي اگر همه بر خلاف او حرف بزنند .به پسرم ياد بدهيد، كه همه حرف ها را بشنود و سخني را كه به نظرش درست مي رسد انتخاب كند .ارزش هاي زندگي را به پسرم آموزش دهيد . اگر مي توانيد به پسرم ياد بدهيد كه در اوج اندوه تبسم كند . به او بياموزيد كه از اشك ريختن خجالت نكشد .به او بياموزيد كه مي تواند براي فكر و شعورش مبلغي تعيين كند ، اما قيمت گذاري براي دل بي معناست . به او بگوييد، كه تسليم هياهو نشود و اگر خود را بر حق مي داند پاي سخنش بايستد و با تمام قوا بجنگد .در كار تدريس به پسرم ملايمت به خرج دهيد، اما از او يك نازپرورده نسازيد . بگذاريد كه او شجاع باشد، به او بياموزيد كه به مردم اعتقاد داشته باشد توقع زيادي است اما ببينيد كه چه مي توانيد بكنيد ، پسرم كودك كم سال بسيار خوبي است. پ.ن: این چند خط را روزی آبراهام لینکُلن برای معلمِ پسرش نوشته بود و امروز من آن را با کمال احترام به شما استادِ دلسوز و وظیفه شناسِ فرزندم و دیگر فرزندانِ این آب و خاک تقدیم می نمایم. چرا که اینان کسانی هستند که در آینده لجامِ این مملکت در دست آنها خواهد بود و برای نسل های آینده تصمیم خواهند گرفت. بارگرانی بر دوش ماست از آنکه، برای آیندگانِ این مرز و بوم سرنوشت می سازیم و این رسالت عظیم ساختن آتیهی نیکو برای آیندگانِ بر فرزندانِ ما و فرزندانِ آنها و تمامی نسلهایی است که برای آیندگانِ شان مقدمه می چینند تا آنها روزی بیایند و به نوبه ...
نامه ای به سیدنا الاستاد یوسفعلی میرشکاک روحی له الفداء
به نام خداوند جان و خرد یوسف جان ! سلام و درود خدا و خداییان بر تو باد ! ۱- امیرالمومنین صلوه الله و سلامه علیه و علی آبائه و علی ابنائه و علی اهل بیته و علی اصحابه اجمعین فرمود : « من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا » و اگر بنا به اقتدا به حضرتش باشد که هست , شاگرد کوچکت هزاران بار اگر - بندگیت را - سعی صفای اسرافیل و مروه ی عزراییل کند باز بنده ات خواهد بود . بنده ی آنی که دلش مزار پنهان « هرای بزرگ » است... ۲ - فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم که هرچه دارم همه از دولت «یوسف » دارم , زیستن در دیار باطن را از تو آموختم و باکم نیست که به بهای تمرد از والی ظاهر حتی ، دست بیعت به سوی والی باطن دراز کنم . ۳ - جان بی قدرم به قربانت ! به پیروی از شیوه ی مرضیه حضرتت اهل « چهچهه » ام , نه « پچ پچه » و یارای در پوستینت افتادن را ندارم , پس فاش می گویم آنچه را که در دل دارم و نخست , نخستینش را که : به رغم مدعیانی که منع عشق کنند جمال چهره ی تو حجت موجه ماست ۴ - از آن روزی که تحفه دامغان آتش فشان روشن خشمی شد و ماه بلندم را دشنام گفت تا امروز خون خونم را می خورد , هزار بار نوشتم و پاره کردم نامه ای را که مخاطبش علی معلم دامغانی بود , نمی شد و نشد و من باور کردم که : در پس آینه طوطی صفتم داشته اند آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم وانگهی قلمی که تو در دستم نهادی شانی والاتر از آن دارد که سزاگوی علی معلم دامغانی ها شود , پس این بار نامه را به نام خدای تو آغاز کردم و شد . ۵- رابین هود های نسناس و آرش نشناس تو و علی معلم را به مددی انطباقی تصنعی سیبلی کرده اند و مشغول شلیکند و غافل از این که این بار : میان ماه من تا ماه گردون تفاوت ز آسمانها تا زمین است و من از چه باید بترسم که ننویسم : علی معلم دامغانی ممسک است و نازل و یوسفعلی میرشکاک گشاده دست و باذل . علی معلم دامغانی مبدع تکرار است ! و یوسفعلی میرشکاک مقتدایش خدایی ست که : « کل یوم هو فی شان » علی معلم دامغانی محافظ حریم ظاهر است و ویترین دار و یوسفعلی میرشکاک مدافع اقلیم باطن و دین دار. علی معلم دامغانی خان زاده ای ست که خلق را رعیت خویش می پندارد و یوسفعلی میرشکاک بزرگ زاده ای که حیات را مجال بذل محبت خویش . علی معلم دامغانی را یوسفعلی میرشکاک به لقب استاد ملقب کرد و بزرگترین شاعر بعد از بیدل لقب داد و الخ . کار اما به آنجا رسید که تحفه ی دامغان باور کرد که استاد است و نفهمید که یوسف رندی می کند مثل صاحب اسمش و حق رفاقت به جا می آورد ایضا . و ... ۶ - حضرت استاد در ویژه نامه ی مجله پنجره یادداشتی نوشته بود نکوداشت شما را که سراسر زاییده ی کینه و عقده و بخل و حسد بود و کوشیده بود با غامض سخن گفتن ...
تخفیفهای بیمهای خود را به خودروی جدید انتقال دهید .
تخفیفهای بیمهای خود را به خودروی جدید انتقال دهید .شرکتهای بیمه مکلف شدهاند سوابق نداشتن خسارت وسیله نقلیه منتقل شده را به وسیله نقلیه جایگزین انتقال داده و تخفیف مربوطه را باکسر تخفیف مدت باقی مانده وسیله منتقل شده در بیمهنامه وسیله نقلیه جایگزین اعمال کنند. کارشناسان همیشه سعی داشتند که بیمهنامه شخص ثالث را وابسته به راننده کنند و در هنگام ریسک سنجی آن در واقع خطر راننده را عامل اصلی قرار دهند.خیلیها سالها تلاش میکنند که با کمترین استفاده از کوپنهای بیمهشان تخفیف به دست بیاورند و در تمدید بیمهنامه از آن استفاده کنند، اما یکی از مشکلات بزرگ این بود که وقتی کسی ماشیناش را میفروخت همراه با واگذاری بیمهنامه تمام تخفیفهایی که به خاطر رانندگی صحیح و کمخطر به دست آمده بود از بین میرفت.کارشناسان همیشه سعی داشتند که بیمهنامه شخص ثالث را وابسته به راننده کنند و در هنگام ریسکسنجی خطر، راننده را عامل اصلی قرار دهند.البته نوع خودرو در میزان ریسک تاثیر خواهد داشت. خبر خوب اینکه بر اساس اصلاحی که در قانون بیمه شخص ثالث انجام شده از این به بعد درصورت انتقال قطعی مالکیت وسیله نقلیه، انتقالدهنده تا قبل از انقضای مدت اعتبار بیمهنامه میتواند تخفیف وسیله نقلیه منتقل شده را به وسیله نقلیه ازنوع مشابه متعلق به خود یا فامیلهای درجه اول خود منتقل کند.شرکتهای بیمه مکلف شدهاند سوابق نداشتن خسارت وسیله نقلیه منتقل شده را به وسیله نقلیه جایگزین انتقال داده و تخفیف مربوطه را باکسر تخفیف مدت باقی مانده وسیله منتقل شده در بیمهنامه وسیله نقلیه جایگزین اعمال کنند. حق بیمه وسیله نقلیه منتقل شده در سررسید بیمهنامه آن بر اساس سوابق بیمهگذار جدید دریافت خواهد شد.برای دریافت المثنی پول نپردازیدبرخی تخلفها وجود دارد که اگر متقاضیان کمی به حقوق خودشان آشنا باشند از بین خواهد رفت. هر کسی که بیمهنامه شخص ثالث خریده، حق دارد آن را گم کند و المثنی رایگان بگیرد. براساس قانون، دریافت هرگونه وجهی برای ارائه المثنی بیمهنامه یا گواهی برای بیمهنامههای مفقودی (المثنی) توسط شرکتهای بیمه ممنوع است، اما برخی نمایندگیهای بیمه از اطلاع نداشتن مراجعان از این قانون سوءاستفاده میکنند و برای صدور المثنی از آنها مبالغی دریافت میکنند. البته رویه شرکتها در این زمینه یکسان نیست؛ بعضی از شرکتها در ابتدا و برای کوپن اول پولی دریافت نمیکنند، ولی درصورت نیاز فرد به کوپنهای بعدی از دارنده بیمهنامه وجه دریافت میکنند. دسته بعدی دستورالعملی در این خصوص برای ...