میر محسن مستجاب
تبریز میرت چیل لری
تبریز میرت چیل لریندن نئچه حئکایه رضا همراز بیر نئچه گرگلی سوز: چوخ حورمتلی اوخوجولاریمیز یئنه سلام لار و یئنه خوش گوردوک سیزلری قولاقلاریمیزا بایرامین آیاق سسلری یئنه دییر . یئنه باهارین قوخوسو اوزاقلاردان و یاخینلاردان گلیر . یئنه گول – چیچک ایی هر بیر یانی بورویه جک . یئنه آذربایجانیمیز اولدوغوندان دا گوزل له شجک . بو وئبلاقلا بیر نئجه واخت سیز ایله اولدوق . آجیلی – شیرین لی خاطیره لریمیز چوخ اولدو . آنجاق شیرین لیک لریمیز آجی لیقلاردان شوکورلر اولسون کی قات - قات چوخ اولدو . آنجاق یئنی ایلده بو قارارا گلمیشم تام پیس لیک لری ائله بو ایلده قویام . تزه ایله یاخشی لیقلاری آپارام . چیرکین لیک لری بو قارارا گلمیشم دیلئت ائده م . چوخ کیتاب اوخویام . الیمدن گله نی بیریسی نه یوخ دئمه یم . دئدییم صفت لره مالیک اولماسامدا ؛ چالیشاجاغام از اولموشسادا ؛ ال تاپام . هامی لاریزی باغریما باسیب اوپورم سیزی . بوندان کی دیرلی واخت لارینیزی بیزه باغیشلامیشدیز ؛ اوز منت دارلیغیمی بیلدیریب یئنی ایلی تبریک دئیب ؛ یاخشی گونلری سیزه بویوک تانری میزدان ایسته ییرم . بوتون سئوگی لری سیزین اولسون – سایقی لاریم لا ؛ سیزین همراز آذربایجان ؛ خصوصی ایله قوجا تبریز ان اسکی زامانلاردان حاضیر جاوابلیغا ؛ دبک لییه و دئییب – گولمه یه آد چیخارتمیشدیر . هاوا سینا دئییل کی بو شهرین جماعتی حاقدا بئلنچی بیر سوز دئمیشلرکی " تبریز اهلی نین یاری سی دلی دیر ؛ یاری سی ایسه دلی باز " بو شهردن بول – بول دوببه لر باش قاوزامیشلار کی تاسف له ایندی اونلارین آد – سانلارین آراماق اوزو بویوک و گوج آپاران بیر ایش کیمی ساییلا بیلر . هله 30 – 40 ایل بوندان اوله کیمی میرت چیل لر محله لرین یا خود دربند باشلاری ؛ قهوه قاباقلاری و نه بیلیم هانسی بویوک بیر ائولرده توپلانیب دوببه لیک له باشلارین قاتیب ؛ میرت چیخاردی یوغورت آغاجینا !میرت چیل لر توپلانان قهوه خانالارین آن آدلی- سانلی سی و تانینمیشی تبریزده اولان ائششک لر قهوه سی ایدی .یاخشی بیلیرسیز کی قهوه خانالارین رولو بیزیم تاریخیمیزده هئچ ده اونودولماز دیر . واختی ایله بیر چوخ ضیالی لار اورایا توپلاشیب چوخ ساحه لرده اولچو – بولچو ائدرمیشلر . اونلارین بیر سیراسیندا هله ده بوگون تویوقچولار ؛ اوزوک – تسبح ساتانلار ؛ قوش بازلار ؛ شاعیرلر ؛ توپچولار , عاشیقلار و باشقالاری توپلانارلار . بو چایخانالارین بیریسی ده تبریزده گئچمیش زامانلاردا اولان ائششک لر قهوه سی ایدی .دئمه لی یم بو چایخانا یا خود قهوه خانا تبریز بازارینین ایچینده بیر کروانسارادا ( ایکی قاپلی لاردا ) اولاردی . ایندی همین قهوه ...
خر مضاعف
پیرو خرنامه ی دیروز و در راستای تنویر خرانه داستان دیگری از خر این موجود ذینفع بخوانید !همه میدونن که نماد حزب دموکرات آمریکا خر و نماد حزب جمهوری خواه فیله . و الساعه 1 که در حال نگارش این سطور هستم خران در ینگه ی دنیا حاکمند .در روزگاری که هر کس از والده ی مکرمه قهر می کرد و حزبی تأسیس می کرد و نامی عجیب بر آن می نهاد ( حکایت احزاب آن دوره مثل خواننده های امروزیست که تا از نن جونشون قهر می کنن ترک بیرون میدن و یه کلیپ تو PMC و تموم . خواننده ی مورد نظر آماده است ) در محل اداره ی روزنامه ی توفیق در خیابان نادری تهران حزبی تأسیس شد که حزب خران نامیدندش ! این حزب برای خودش دفتر و دستکی داشت و خر دبیر و کمیته ی خر بگیری ! برای اعضا در ازای مبلغی که جو بها نامیده بودند کارتی به رنگ سبز یونجه صادر می شد و خانمها ماچه خر و آقایان نره خر اطلاق می شدند . عضویت در این حزب کم الکی نبود . باید دلیلی متقن دال بر خر بودن فرد ارایه می شد و در صورت احراز شرایط خریت کارت عضویت با توشیح خرانه ی نعل خر امکان پذیر بود .اطلاعات بیشتر در مورد این حزب رو می تونید در دانشنامه ی ویکی پدیا ذیل عنوان حزب خران مطالعه کنید . ابوی و چند تن از عموهای بنده عضو این حزب بودند . پدرم در تمام عمر هیچ گونه گرایش سیاسی نداشت و تنها حزبی که عضو بود همین حزب خران بود و بس . شادروان عمو نایب چگونگی عضویت در این حزب رو برامون چنین گفت که : نامه نوشتم به کمیته ی خر بگیری و گفتم من در وزارتخونه پست مهمی داشتم ( عمو نایب دبیر آموزش و پرورش بود ) و شخصی برای انتقال به امور مالی رشوه ی کلانی به من پیشنهاد کرد و من نپذیرفتم و ایشان در جواب گفتند شما نه تنها خر بلکه خر مضاعفید ! جو بها رو واریز کنید تا کارت عضویت شما صادر گردد . من نیز مثل شادروان عمو و پدرم هیچ گاه گرایشی به هیچ حزب و دسته ای نداشتم ولی اگر این حزب کماکان دایر بود اطمینان خاطر دارم تا خر دبیری جای ترقی داشتم .در اینجا بد نیست یادی هم از کافه ی خران (اشکلر قهوه سی ) در تبریز بکنم . این کافه هم برای خودش رسومات جالبی داشت . کسی می تونست وارد اونجا بشه که تاب و توان پذیرفتن شوخیهای خرکی رو داشته باشه و هنگام ورود به قهوه خانه باید عرعری در خور جمع می کرد و اعلام وجود و بعد رخصت ورود به جمع را در می یافت . این کافه تا پیش از انقلاب در محل چهار راه گجیل ( گجیل قاپوسی ) دایر بود . مرحوم میر محسن مستجاب الدعوه که خود را استاد آکادمی بین المللی خنده می نامید در این کافه پاتوق داشت که طنازی ها و نیش و کنایه های ایشان به حکومت وقت بسیار شنیدنی بود . پدرم کارت ویزیت ایشان را داشت که هنوز محفوظ و سلامت نگهداری میشه . پ.ن. 1 : این ...
دانلود الکی - آلبوم جدید محسن نامجو + متن آهنگ ها
جمله ی امروز : انسان در حال گریه کردن به دنیا می آید و وقتی به اندازه ی کافی گریه کرد از دنیا می رود! (ران/ آکیرا کوروساوا) Alaki - Mohsen Naamjoo new Albume + Lyricsدانلود آلبوم جدید محسن نامجو + | لیریکس برای اولین بار در اینترنت | کیفیت آهنگ ها : 128 kb/s آن من است او یار من است او، هی مکشیدشجان (آن) من است او، هی مبریدشآب من است او، نان من است اومثل ندارد، باغ امیدشباغ و جنانش، آب روانشسرخی سیبش، سبزی بیدشمتصل است او، معتدل است اوشمع دل است او، پیش کشیدشهر که ز غوغا، وز سر سوداسر کشد این جا، سر ببریدش برای دانلود این جا کلیک کنید : آن من است او یار جانی (نامجو) از اینجا تا به بیرجند سه گُداره گدار اولی نقش، نقش، نقش و نگاره گدار دومی مخمل بپوشم گدار سومی دیدار یاره گل زردم همه دردم ز جفای تو شکوه نکردم تو بیا تا دور تو گردم ای یار جانی دوباره برنمی گردد دیگر جوانی ای بانوی من بانوی من بیا یک دم بنشین رو رو زانوی من ! ... بیا تا گندم یک خوشه باشیم بیا تا آب یک رودخونه باشیم یکی صوفی شویم اندر خرابات یکی جارو کش می، می، میخونه باشیم گل زردم همه دردم ز جفای تو شکوه نکردم تو بیا تا دور تو گردم ای یار جانی دوباره برنمی گردد دیگر جوانی ای بانوی من بانوی من بیا یک دم بنشین رو رو زانوی من ! ... برای دانلود این جا کلیک کنید : یار جانی دعاهای مستجاب زده در سرای مغان رفته بود و آب زده نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر ولی ز ترک کله چتر بر سحاب زده شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده عذار مغبچگان راه آفتاب زده عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده سلام کردم و با من به روی خندان گفت که ای خمارکش مفلس شراب زده که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده وصال دولت بیدار که ترسمت ندهند که خفتهای تو در آغوش بخت خواب زده بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم هزار صف ز دعاهای مستجاب زده برای دانلود این جا کلیک کنید : دعاهای مستجاب زده نامه از خون دل نوشتم، نزدیکِ دوست نامه اِنی رایت دَهرا من هِجرکَ القیامه دارم من از فَراقش، در دیده صد علامت لَیسَت دُموع عینی هذا لَنا العلامه عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید ناخوانده درس(نقش) مقصود، از کارگاه هستی هر چند کَزمودم از وی نبود سودم من جَرب المُجرب حلت به الندامه گفتم ملامت آید گر گردِ دوست گَردم وَ الله ما راینا حُبا بِلا مَلامه عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید ناخوانده درس(نقش) مقصود، از کارگاه هستی پرسیدم از طبیبی احوالِ دوست گفتا فی بُعدها عذاب فی قُربها السَلامه حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین حتی یَذوق مِنه کاسا ...
میر علمدار
امشب در «مسجد نور» کوچه «نوشآبادیها» (مركز هيأت حضرت رقيه)، عزاداری شب تاسوعای حسيني برگزار شد. در بخشي از اين مراسم، "ذبيحالله كدخدايي" مديجهسرايي كرد و با دمگرفتن "جواد فهيميان"، عزاداري تمام و شام نذري توزيع شد. "ذبيحالله كدخدايي"، مديحهسرايي خود را با نقل خاطرهاي از "اكبر ناظم"/ مديحهسرا آغاز كرد. اينكه "اكبر ناظم" در مسجد قناتآباد تهران درست قبل از مديحهسرايي، خبر درگذشت دخترش را دريافت ميكند و با كنترل احساسات خود، به حضرت "عباس" متوسل ميشود و قبل از پايان مديحهسرايي، دعايش مستجاب شده و دختر مردهاش زنده ميشود. بنابراين براي "عباس" مرده زندهكردن كاري ندارد. گرفتن دم، بخش پاياني كار نامبرده با اين مطلع بود: نه علم بينم، نه علمدار را<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> كشته شد برادرم، واويلا نقطه اوج دمگيري "جواد فهيميان"، همراهي جمعيت بهشورآمده، در درياي مواج دستها ـ كه باصلابت بر سينهها فرود ميآمد ـ بههمراهي با صلابت اشعار زيبا با اين ترجيعبند بود: اي اهل حرم، مير علمدار نيامد سقاي حسين، سيد و سالار نيامد. تجديد ديدار "مهدي اشرفپور" و "سيدمحمد هاشمينژاد" ـ بعد از چندين ماه ـ و "علي باطني" ـ بعد از چندين سال ـ حاشيه بسيار شيرين اين مراسم بود. تجديد ديدار ساير دوستان در حاشيه مراسم امروز ـ يعني تاسوعاي هيأت حضرت رقيه ـ در بازار كاشان، مورد انتظار است. همين تجديد ديدارها يكي از كاركردهاي اين مراسم آييني است.
معرفی یک دوربین مناسب برای ضبط مستند
SONY NEX VG 10قیمت این دوربین در خیابان جمهوری - پاساژ حافظ - فروشگاه میلاد 2.350.000 تومان است.لازم است یک رم به مبلغ 120.000 تومان برای آن خریداری شوداز مبلغ دوربین که بگذریم کیفیت فوق العاده ای دارد و با توجه به اینکه این اولین هندی کم سونی است که قابلیت تعویض لنز دارد و لنز دوربین عکاسی می خورد و با انواع کانورتوری که دارد می توان انواع لنزها را روی آن سوار کرد و این موضوع قابلیت تصویربرداری این دوربین را فوق العاده افزایش می دهد. استدی شات آن دو حالت استاندارد و اکشن دارد و فوق العاده کار می کند. ضبط صدای آن دالبی است و به خلاف سایر دوربین های هندی که که صدای آمبیایس زیادی را دریافت می کنند به خوبی صدای سوژه را دریافت می کند. پیشنهاد می کنم نمونه های ویدئویی که با این دوربین تهیه شده ببینید.
نهم ربیع الاول
به نام خدا امروز روز شادی و عید شیعیان است لباسهای عزا را در آورید لباسهای شاد و نوبپوشید.دلتنگی را از خود دور کنیدعید شرعیست عید غدیر ثانیستدر عید غدیر اول تولی بود در عید غدیر ثانی تبریست روز اجابت دعاست .روز مرگ نفاقست روز شکسته شدن شوکت ظالمان روز ظهور قدرت خدا. روز مستجاب شدن دعاست روزآمرزش گناهست روز مرگ طاغوت این امت است روز امامت حجت ابن الحسن ع است روز خشنودی زهرای اطهر است این روز مبارک را به همه وهمه تبریک می گویم در ضمن تبری از دشمنان اهلبیت ع فراموش نشود همان طورکه نماز روزه وحج و بقیه واجبات واجب است تولی وتبری هم واجب است .امروز روز تبری است به کوری جشم وهابی های کافر فقط حیدر امیر المومنین است
میر گل آقا اعجازی
شنبه 25 تیر1390 ساعت: 3:48 توسط:هاشمی نیارق سلام . اگه ممکنه از کرامات و شخصیت سید بزرگوار مرحوم میر گل آقا اعجازی مطالبی را بنویسید . با تشکر