موسیقیدان لر

  • یک لر موسیقیدان

    یک لر موسیقیدان

    در باره علی اکبر شکارچی  یک لر موسیقیدان می توانستم به جای تیتر بالا بنویسم یک موسیقیدان لر که ظاهراً تفاوتی نداشت. اما اصرار دارم همین باشد. چون معتقدم خیلی ها می توانند موسیقیدانی با تبار لری باشند ولی بر عکس آن خیلی کمتر اتفاق می افتد. بر این اساس علی اکبر شکارچی را یک لر موسیقیدان می دانم. زیرا تمام خصلت های نیکوی لری و ایلیاتی بودن را یکجا با خود به تهران آورده و در عین حال موفق شده است عنوان موسیقیدانی را از جامعه شهری کسب کند. این نکته را هم از خلق و خوی شخصی او می توان دریافت و هم از آثار موسیقایی اش که بی پیرایه با مخاطب ارتباط برقرار می کند. درک این موضوع زمانی آسان می شود که با جامعه عشایری آشنا باشی و یا دست کم یک بار میهمان آنان بوده باشی. بی آنکه مقدمه چینی کنند و از تو بپرسند چکاره ای و از کجا آمده ای، بر سر سفره شان می نشانند و به اندک زمانی احساس غربت از تو دور می شود.     موسیقی برآمده از نای و کمان علی اکبر شکارچی نیز همچون تبار ایلیاتی او چنین خصلتی دارد. نیازی نیست با مطالعه قبلی به کنسرت تکنوازی اش بروی. یا احیاناً اندکی با نوازندگی یکی از سازهای ایرانی آشنا باشی. به سرعت گرفتار پنجه ساحرانه اش خواهی شد و این در حالی است که او ساحر و جادوگر هم نیست. موسیقیدانی که در عین داشتن آثار ارکسترال، گوهر تکنوازی را نیک دریافته است. چیزی بیشتر از همقطاران و همنسلانش نمی داند. به اندازه همان ها مشق ساز کرده و دود چراغ خورده است. تکنیک هم به معنای غربی در کارش چندان بروزی ندارد. ولی ساز و آوازش همچون حاج قربان سلیمانی (شمال خراسان)، غلام قادر رحمانی (بلوچستان) و عاشیق رسول قربانی (آذربایجان) مجهز به ابزاری است که به قول شاعر "رشته ای بر گردنم افکنده دوست، می کشد هر جا که خاطر خواه اوست"  شاهنامه خوانی لری با ساز و آواز علی اکبر شکارچی را بشنوید و یا دانلود کنید    متولد ششم فروردین 1328 روستای چم سنگر از توابع شهرستان درود واقع در استان لرستان است. کمانچه را نزد نوازندگان محلی آغاز می کند و برای تکمیل اندوخته هایش راهی تهران می شود. دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در مقطعی از تاریخ معاصر برای او و بسیاری دیگر از صاحب نامان موسیقی امروز ایران، یک فرصت طلایی را ایجاد می کند تا ضمن آشنایی با چند و چون موسیقی نهادینه شده غربی، با ادبیات موسیقی قدیم ایران هم بدون واسطه آشنا شوند. نخستین جلوه کارش در اجراهای جشن هنر شیراز به همراه پرویز مشکاتیان ، حسین علیزاده، محمد علی کیانی نژاد، مرتضی اعیان و خانم پریسا بود. تا اینکه خیزش ها و تپش های سال 57 او و دیگر همراهانش را در رودخانه خروشانی گرفتار کرد و چه ...



  • آسيب شناسي موسيقي لري از دیدگاه استاد ایرج رحمانپور

      آسيب شناسي موسيقي لرينويسنده : ايرج رحمانپورقبل از آنکه مطالبم را ارائه بدهم ، اشاره ای به عنوان مقاله را ضروری میدانم ، راستش را بخواهید دوست تر میداشتم ابتدا همایشی در راستای بررسی و نقد موسیقی لرستان برگذار گردد ، سپس خروجی این همایش و نهایت قضاوتی که در مورد وجه غالب آن اعمال گردد توسط نخبگان این امر تبدیل به دستور کاری برای یک همایش گردد ، بطور کلی منظورم این است که باید ابتدا ضعفها و قدرتها با هم دیده می شد و سپس خط مشی لازم از تلفیق در دوره های استخراج میشد .با همه اینها اقداماتی از این دست گامهای ستونی در ارتباط با تجزیه و تحلیل این موضوعات است که باعث جلب توجه مدیران و متولیان از طرف دیگر اهالی هنری دیگر خواهد شد . هر چند امیدوارم هرگز دیدگاهی وجود نداشته باشد معتقد به اینکه عده ای معین کنند موسیقیدان چه بزند و مردم گوش کنند بهترین روش آزادی در آفرینش است وقتی در مورد پدیده ای به قضاوت می نشینیم و به این نتیجه می رسیم که پدیده مذکور را آسیب تهدید می کند باید مشخص شود که این پدیده از چه زاویه ای مورد نقد است و با چه چیز مقایسه شده ، آیا آن پدیده را با گذشته خود مقایسه کرده ایم یا با پدیده هایی از جنس خودش و مربوط به جای دیگر متفاوت خواهد بود میان بررسی پدیده ای از نظرگاه اهالی آن موضوع یا متولیان و مدیران و سیاست گذاران آن موضوع از طرف دیگر مقایسه با چه معیاری و چه ابزاری و با چه چیز علی رغم اعتقاد به وجود آسیبها ، دیدن آنها و اندیشه پیرامون آنها باید به اطلاعات بسیار دقیق پیرامون موسیقی به طور عام و بویژه موسیقی لرستان مسلط باشیم که من ترجیح می دهم از موضوع یکی از اهالی موسیقی لرستان تا آنجا که اطلاعاتم قد می‌دهد گزارش گونه ای از وضعیت موسیقی لرستان تقدیم نمایم تا امکان هرگونه قضاوت و داوری با اشراف بیشتری امکان پذیر باشد ، همانطور که در ابتدا عرض کردم گاه بررسی یک موضوع ، قدرت یا ضعف آن ممکن است از ناحیه مدیریت آن موضوع باشد که نگران آنچه هزینه شده است ، داده ها و دست آوردها را در حد و اندازه برنامه ریزیها و هزینه ها نداند .در این مورد خوشبختانه نه از سر غرور یا توسعه نیافتگی بلکه ازموضوع مدیون نبودن موسیقی بدهکار هیچ کس نیست ، نگاهی گذرا در طول تقریباً سی سال گذشته به اسناد مالی تمام ارگانها بهترین مستند برای عدم توجه به موسیقی توسط مدیریتهای مختلف می باشد . حتی یک برگ سند در طول سالیان گذشته در اسنادهای ارگانی نیست که برای موسیقی هزینه شده باشد البته سایر موارد هنر هم چنین است لکن چون مورد نظر موسیقی است ما تنها به این مورد اشاره می کنیم و اینها همه در حالی است که در تمام دنیا رویه ای خلاف ...

  • همیلا و دیوان اشعار داراب افسر بختیاری

    همیلا و دیوان اشعار داراب افسر بختیاری

                داراب افسر بختیاری از جمله شاعرانی  است که در سرودن اشعار به زبان فارسی و گویش لری بختیاری بقدری متبحر و استادانه عمل نموده که ملک شعرای بهار  را وادار به اذعان این حقیقت نمود که :« کاری که فردوسی در زبان فارسی کرد  افسر در زبان بختیاری انجام داده‌است» .        سروده بیش از 250 بیتی همیلای داراب بدون شک  پس از «خدائیه» و « عمرویه » از شاهکارهای ماندگار زنده یاد داراب  در زبان و ادب پارسی است که همزمان با نمایاندن سه ویژگی بارزش برای مخاطب (۱- طراوت و تازگی ان پس از گذشت ۵۷ سال ۲- رعایت و الگودهی قواعد شعر و ادب پارسی ۳-مهارت و تسلط سراینده به هر دو  زبان فارسی و گویش لری بختیاری)  چالش و مباهله  ادبی افسر  را چهار دهه پس از وفات وی همچنان بدون رقیب نگاه داشته است و خواهد داشت .            داراب افسر بختیاری در تاریخ ۱۲۷۹ در چغاخور بختیاری متولد شد. پدر وی اصلان احمد خسروی از بزرگان طایفه احمد خسروی (هفت لنگ بختیاری) و مادرش بی بی گوهر دختر حسینقلی خان ایلخانی می‌باشد. داراب افسر از سن سی سالگی شروع به سرودن شعر نمود و آنچنان در سرودن اشعار بختیاری به شیوائی و استواری اهتمام نمود که اینک فرهیختگان دیار بختیاری او را پدر شعر بختیاری می‌نامند . داراب افسر دوبار ازدواج کرد که حاصل آن پنچ فرزند می باشد.همسراول وی دخترعمویش بی بی فاطمه و همسر دومش عطیه خضوعی دختر موسیقیدان معروف اصفهانی میرزا حسین ساعت ساز بود.   داراب افسر در سال 1337 شمسی به علت سکته ،  نیمی از بدنش فلج و خانه نشین گردیدو همسر نازنینش از او پرستاری می کرد. در وصف حال خود می سراید:         من کیستم به غیر ز پا افتاده ای         بیچاره ای ضعیف و دل از دست داده ای   در کشتی شکسته هجران نشسته ای      در بحر بیکرانه محنت فتاده ای          با پای لنگ راه به منزل چسان برم              با شهسوار حسن نپاید پیاده ای         افسر اگر که روز سپیدت سیاه شد      بود عجب از آن که سیه بخت زاده ای        داراب افسر در یکی از روزهای پاییز سال1350 شمسی در اصفهان چشم از جهان فرو بست و در تخت فولاد  اصفهان ، تکیه میر بخاک سپرده  شد، در حالی که بدرستی سروده بود:        افسر ای فخر بسه سی تو که بعد از مرگت                                             اسم لرتا به ابد زنده ز اشعار  تونه                                                                              همیلا (مناظره پسر لر و دختر فارس) پسر: ای وای یوکینه که منی حوربهشته ئی دهدره کینه که چنو حور سرشته تیهاپلی و پاک همه دلهان برشته حکمی ز پی قتل همه خلق نوشته پاهاس اگوی شاخ بلور منه ظرفن دستاس منی غنچه ...

  • آسيب شناسي موسيقي لري

    با همه اینها اقداماتی از این دست گامهای ستونی در ارتباط با تجزیه و تحلیل این موضوعات است که باعث جلب توجه مدیران و متولیان از طرف دیگر اهالی هنری دیگر خواهد شد . هر چند امیدوارم هرگز دیدگاهی وجود نداشته باشد معتقد به اینکه عده ای معین کنند موسیقیدان چه بزند و مردم گوش کنند بهترین روش آزادی در آفرینش است وقتی در مورد پدیده ای به قضاوت می نشینیم و به این نتیجه می رسیم که پدیده مذکور را آسیب تهدید می کند باید مشخص شود که این پدیده از چه زاویه ای مورد نقد است و با چه چیز مقایسه شده ، آیا آن پدیده را با گذشته خود مقایسه کرده ایم یا با پدیده هایی از جنس خودش و مربوط به جای دیگر متفاوت خواهد بود میان بررسی پدیده ای از نظرگاه اهالی آن موضوع یا متولیان و مدیران و سیاست گذاران آن موضوع از طرف دیگر مقایسه با چه معیاری و چه ابزاری و با چه چیز علی رغم اعتقاد به وجود آسیبها ، دیدن آنها و اندیشه پیرامون آنها باید به اطلاعات بسیار دقیق پیرامون موسیقی به طور عام و بویژه موسیقی لرستان مسلط باشیم که من ترجیح می دهم از موضوع یکی از اهالی موسیقی لرستان تا آنجا که اطلاعاتم قد می‌دهد گزارش گونه ای از وضعیت موسیقی لرستان تقدیم نمایم تا امکان هرگونه قضاوت و داوری با اشراف بیشتری امکان پذیر باشد ، همانطور که در ابتدا عرض کردم گاه بررسی یک موضوع ، قدرت یا ضعف آن ممکن است از ناحیه مدیریت آن موضوع باشد که نگران آنچه هزینه شده است ، داده ها و دست آوردها را در حد و اندازه برنامه ریزیها و هزینه ها نداند . در این مورد خوشبختانه نه از سر غرور یا توسعه نیافتگی بلکه ازموضوع مدیون نبودن موسیقی بدهکار هیچ کس نیست ، نگاهی گذرا در طول تقریباً سی سال گذشته به اسناد مالی تمام ارگانها بهترین مستند برای عدم توجه به موسیقی توسط مدیریتهای مختلف می باشد . حتی یک برگ سند در طول سالیان گذشته در اسنادهای ارگانی نیست که برای موسیقی هزینه شده باشد البته سایر موارد هنر هم چنین است لکن چون مورد نظر موسیقی است ما تنها به این مورد اشاره می کنیم و اینها همه در حالی است که در تمام دنیا رویه ای خلاف این رویه اعمال می شود به عنوان نمونه در امریکا بخش دولتی 2٪ و بخش خصوصی 1٪ از درآمد خود را اجباراً صرف امور هنری- فرهنگی می کنند . بنابراین در بررسی و نقد مطلبی، قبل از هر چیز میزان نهاده ها برای آن موضوع باید دیده شود در مرحله بعد خروجی اگر برابر نهاده ها نبود باید ایراد وارد کرد ، در حوزه هنر وفرهنگ چند کمک اساسی از طرف ارگانها می تواند صورت گیرد که می توان زیر مجموعه– مادی معنوی آنها را طبقه بندی کرد . قرار دادن ردیف های برای امور فرهنگی ، اختصاص تریبون در رسانه به ...

  • فخر موسیقی ما

    در باره فرهاد فخرالدینی فخر موسیقی ما پرونده جریان سازان موسیقی ما را این بار با نام یكی از پركارترین و كم حاشیه ترین مردان موسیقی كشورمان دنبال می كنم. عنوانی كه برای این نوشتار به كار بردم،‌ خیلی ذهنم را مشغول كرده بود كه درست است یا نه. كم كم پذیرفتم فرهاد فخرالدینی به اعتبار تلاش ها و آثار ارزشمندش، به درستی شایستگی اش را دارد. او سال 1316 خورشیدی (1937 میلادی) در شهر هنرخیز تبریز به دنیا آمد. كودكی بیش نبود كه پدرش برای او ویولونی خرید. در سال 1339 (1960 میلادی) وارد هنرستان موسیقی شد. همزمان با تحصیل، به تدریس در هنرستان موسیقی نیز مشغول بود. از جمله مسئولیت هایش می توان به مدیریت كتابخانه، صداخانه و مدیریت برنامه های هنری هنرستان اشاره كرد. پس از مدتی به پیشنهاد حسین دهلوی، به عضویت شورای فنی هنرستان و بعدها هنركده موسیقی ملی منصوب گردید. از سال 1344 (1965میلادی) همكاری خود را با رادیو ایران به عنوان نوازنده ویولون و ویولون آلتو در اركستر گلها آغاز كرد. در سال های دهه 50 آثاری برای اركستر نوشت كه شاخص ترین آن ها برنامه چهارگاهی با صدای محمد رضا شجریان بود. حتی یكی از قطعات آن، به عنوان تیتراژ برنامه معروف قصه ظهر جمعه رادیو بیش از سه دهه است كه پخش می‌شود. او برای نخستین بار برای آواز و اركستر موسیقی نوشت به گونه ای كه خواننده می بایست در زمان مشخصی آواز را بیاغازد و در زمان معینی هم به پایان برساند.     پس از ادغام كلیه اركسترهای رادیو و تشكیل اركستر بزرگ رادیو تلویزیون، رهبری این اركستر ابتدا در دستان فریدون ناصری و در آغاز سال 1352 خورشیدی (1973 میلادی) چند ماهی نیز در دستان مرتضی حنانه قرار گرفت. از اواسط همین سال رهبری اركستر یاد شده به فخرالدینی سپرده شد كه تا سال 1358 (1979 میلادی) ادامه داشت. اما فخرالدینی برای این كه فخرالدینی شود گویا فقط یك بهانه لازم داشت و این بهانه با تعطیلی فعالیت های اركسترهای موسیقی پس از انقلاب اسلامی پدیدار شد. موسیقی ایرانی در گونه های مختلف خود اگر چه همگام با جریان انقلاب اسلامی پیش می آمد و در طول حدود چهار سال از 1357 تا اوایل 1361 خورشیدی ( 1982-1979 میلادی) خدمات ارزنده ای به این جریان كرد اما طولی نكشید كه مزد خویش را گرفت و به انزوا رفت! سازها را شكستند و نوازندگانش را تكفیر. هر كه فراسوی مرزها جایگاهی داشت رفت و هر كه غیر از موسیقی كار دیگری بلد نبود، تن به كارگری داد تا پاسخگوی زن و فرزند باشد و آن كه اندك ثروتی داشت، پایش نشست تا گشایشی پیش آید. فخرالدینی هم جدا از همكاران نبود و چند سالی را در انزوا به سر برد تا این كه موسیقی ستیزان دست به دامنش گردیدند. حدود سال 63-1362 خورشیدی ...

  • كبك خوشخوان زاگرس

    كبك خوشخوان زاگرس

    به پاس سی سال فعالیت هنری شهرام ناظری كبك خوشخوان زاگرس وقتی به اتفاق پرویز براتی یکی از دوستان مطبوعاتی، سربالایی های خیابان آصف را پشت سر می گذاشتم تا به منزل شهرام ناظری در سینه  رشته کوه های البرز برسم، در ذهنم نقشه می کشیدم که چگونه سوال پیچش کنم. از کجا آغاز کنم تا بتوانم به اصطلاح دوخم بگیرم و افکاری از این دست!! در منزلش خیلی معطل شدیم. پیش از ما یک گروه مستند ساز آمده بودند و فیلمبرداری می کردند. چاره ای نبود و می بایست سه ساعت شاهد و ناظر صحبت های ناظری باشیم. گر چه همین گفتارها خیلی ذهنیت مان را دگرگون کرد. وقتی نوبت ما رسید و نخستین پرسش را طرح کردیم، فضا تلطیف شد. ناظری مقابل ما کسی نبود که بخواهم به زعم خود سوال پیچش کنم. لطیف تر از آن بود که تصور می کردم و این شد که جریان گفت و گو علی رغم انتقاد هایی که به کارهای چند سال اخیرش داشتم، عوض شد. صحبت های زیادی رد و بدل شد. از حماسی خوانی هایش، از کارهای نخستین اش با چاووشیان، از مولوی خوانی، از کرد بودنش، از ایرانی بودنش و بالاخره از اینکه کم کم خلعت یک سفیر فرهنگی ایران و نه صرفاً خواننده موسیقی ایرانی را بر تن کرده است. نشان لوژیون دونور فرانسوی ها را نشانمان داد و برای عکس برداری، لحظاتی هم بر سینه چسباند. می گفت این نشان را اول به همتباران کرد تقدیم می کنم و بعد به ملت شریف ایران و بسیار تأکید کرد "من فقط امانت دار آنم و در واقع صاحب اصلی اش همه ایرانیان هستند".     شهرام ناظری به معنی یک خواننده حرفه ای، زمانی متولد می شود که میهن ما از داخل و خارج آبستن حوادث بزرگی است. شخصیت هنری او چندی پیش از وقوع انقلاب 1357 متولد می شود، پس از پیروزی انقلاب و دگرگونی سیاسی رشد می کند. با آغاز جنگ تحمیلی به بلوغ می رسد و در ادامه با "شورانگیز" به پختگی می رسد. از آن به بعد ناظری دیگر ناظری است، چه بخواند و چه نخواند. گر چه از خواندن دست نمی کشد، چرا که می داند کبک دری همواره می خواند و زمستان و تابستان و ماه و سال نمی شناسد. ناظری از نظر تنوع در خواندن، گوی سبقت را از همگنان ربوده است.* او در هر چند سال یک بار، روایتی جدید از آواز و تصنیف خوانی را به نمایش می گذارد. گر چه در این گیر و دار نمی توان تأثیر همراهان و به وِیژه آهنگسازان همکارش را نادیده گرفت. در واقع با هر آهنگساز و نوارنده ای که همکار شده، جلوه متفاوتی از صدای پر تلاطم و نا آرام اش را بروز داده است. گاهی حتی نمی توان آثار یک دوره از فعالیت هنری اش را با دوره ای دیگر از کارهای خودش مقایسه کرد. تقریباً هر دو اثر منتشر شده اش، در یک حال و هوا جای می گیرند. کارهای مشترک با جلال ذوالفنون مثل "گل صد برگ" و "آتشی در ...

  • از پیش کوه تا پشت کوه، از جایدر تا دهلران؛ معماهای زندگی میرنوروز

     مختار فیلی /این بیت نمی تواند گویای این باشد که زادگاه شاعر منطقه ی جایدر لرستان است، چون میرنوروز اهل سیر وسفر و تفرج بوده است شاید بصورت تفرج و موقتی در جایدر سکنی گزیده و زندگی در جایدر بعد از مدتی برایش ناگوار بوده است.  نشریه فرهنگی و اجتماعی لور- مختار فیلی (مدرس دانشگاه های آزاد و پیام نور، دره شهر): از زندگی و زادگاه میرنورز، شاعر نامدار لُر زبان، اطلاع دقیق و چندانی در دست نیست. بیشتر صاحب نظران و پژوهشگران درباره زادگاه و زندگی میر نوروز نظراتی شبیه به هم دارند، که بیشتر این نظریه ها بر اساس شنیده ها می باشند و در هیچ تذکره یا جنگ معتبری، نظریه مکتوبی درباره زادگاه و زندگانی میرنوروز وجود ندارد، که بتوان آنرا بعنوان سند ارائه داد. عده ای از پژوهشگران بر اساس گفته ها، میرنوروز را اهل خرم آباد لرستان و عده ای او را اهل جاید پلدختر و بعضی زادگاه او را خاک دهلران می دانند.آقای پاپی درباره زندگی، زادروز و زادگاه میرنوروز معتقد است: « میرنوروز نوه ی احمد یکی از پسران شاهوردی خان آخرین اتابک لر کوچک، از طوایف موسوم به میر می باشد و بنا به نقلی و با توجه به تک بیتی که خود در این باب سروده اند، در سال 1133 چشم به جهان گشوده اند. وی شاعری خوش ذوق بوده اند که به زبان فارسی و نیز گویش لری شعر گفته اند. زادگاه میرنوروز در جایدر بوده، ولی در دهلران دیده از جهان فروبسته و آرامگاه وی در این شهر می باشد، که مورد توجه اهالی است.» (پاپی بالاگریوه 453:1387) البته بر خلاف نوشته ی محقق محترم، از آرامگاه شاعر امروز هیچگونه اثری وجود ندارد. اما آنچه که جالب توجه است، ارتباط عاطفی و احساسی میرنوروز با مردمان لر زبان حوزه جنوبی استان ایلام است. که این ارتباط در اشعار شاعر واضح و آشکار می باشد.در مثنوی نسبتاً بلندی که در توصیف آبدانان سروده است، علاوه بر شِکوه از بی وفایی معشوق، مثنوی، مانند سفرنامه ای است که شهر آبدانان را از نظر ساختار شهری و رفتار اجتماعی مردم و حتی نام مکانهایی چون «نهر میری» که هم اکنون در شهر آبدانان جاری  می باشد به تصویر کشیده است. میرنوروز بهار آبدانان را چنین توصیف می کند :                 آن بساط سبزه و فصل بهارت                 کوه مخمل پوش و دشت لاله زارت                دیبه رنگارنگ و صحرا نقش ارژنگ           تپه گل گنبد گل و کهسار گل رنگ                باد عنبربیز وبویش عشرت انگیز                 آب چون سیماب سرد عافیت خیز                باغها پرمیوه شیرین خوشاب                     کز لطاف میشدی اند دهن آب(غضنفری، 97:1364)   شاعر اطلاعات جالب خود را از مردم و طبیعت زیبای آبدانان آن ...

  • حسین علیزاده و گروه های عارف و شیدا - سرودهای آذربایجان Hossein Alizadeh & Nasrollah NasehPour - Sor

      گروه های عارف و شیدا حسین علیزاده و نصرالله ناصح پور  - سرودهای آذربایجان Hossein Alizadeh & Nasrollah NasehPour - Soroudhaye Azarbayjan      Album Download By RapidShare MP3 128 Album Download By MediaFire MP3 128 * تنها اطّلاعاتی که از این آلبوم در دست هست این چند خط در سایت آفتاب آی آر می باشد، که اثری است منتشر نشده، کاری از گروه های عارف و شیدا و خواننده: ناصری ـ عاشیق ایران * با تشکر از آقای میرعلی  که کاست اثر رو در اختیار ما گذاشتند و بابک عزیزی که دیجیتالش کردند. برگرفته از وبلاگ پیمان ناصح پور فرزند استاد نصرالله ناصح پور     نصرالله ناصح پور خواننده ی نوار "سرودهای آذربایجان" ساخته حسین علیزاده  شاید بسیاری ندانند که خواننده ی نوار "سرودهای آذربایجان" ساخته "حسین علیزاده" کیست. دلیل آن هم این است که وقتی این اثر در فروردین ۱۳۶۰ توسط کانون فرهنگی هنری چاووش تولید و وارد بازار شد، به دلیل پاره ای مشکلات، روی نوار عبارت "خواننده ناصری" نوشته شد. ولی در حقیقت خواننده ی این موسیقی زیبای آذری کسی نبود به جز "نصرالله ناصح پور". این اثر درست شش ماه پس از حمله ی عراق به ایران در آمد و هدف آن دعوت از ایرانی ها جهت اتحاد در برابر دشمن بود آنجا که ناصح پور خواند: "آذری لر، تورکمن لر، فارس لار، کورد لر، عرب لر یوخدور آمان دشمن اطمینان" (یعنی آذری ها، ترکمن ها، فارس ها، کرد ها، عرب ها امانی نیست و به دشمن اطمینانی نیست). نوازندگان این اثر علاوه بر بسیاری از عضوهای گروه های شیدا و عارف که در چاووش آن زمان جمع شده بودند عبارتند از: اسکندر موسی پور (استاد پیشکسوت تار آذری) و عاشیق امران حیدری (نوازنده ی مشهور ساز عاشیق ها). شاعر شعرهای زیبای این اثر، شاعر معروف و بزرگ آذربایجان ایران "مظفر درفشی" است. از مشخصه های مهم این نوار این است که با آنکه برخی ناصح پور را خواننده ای "بم خوان" معرفی می کنند، زیرا از صدای بم بسیاری قوی ای برخوردار است، در این نوار صدای زیر و بالای خود را به خوبی نشان می دهد. برگفته از سایت موسیقی ما در باره استاد نصرالله ناصح پور به مناسبت دوم آبان سالروز تولدش یک موسیقیدان مسئول استمرار جریان موسیقی آوازی در چند دهه اخیر مرهون تلاش های انگشت شما معلمانی است که به دور از غوغای زمانه به تربیت شاگردان خویش مشغولند. تعدادشان زیاد نیست. شاید اشاره به پنج انگشت یک دست، کفایت کند. بیشتر از آن به زحمت می توان قطار کرد. حاتم عسگری فراهانی، محمدرضا شجریان، کریم صالح عظیمی، علی اصغر شاه زیدی و نصرالله ناصح پور. در این میان گر چه وجه خوانندگی شجریان بر معلمی اش چربیده ولی همگان معترف اند که او چه به عنوان معلم و چه به عنوان خواننده، تأثیر شگرفی بر آواز ...

  • واقعه اي در موسيقي فيلم

    در باره مجید انتظامی واقعه ای در موسیقی فیلم    اگر موسیقی فیلم در سینمای ایران پیش از انقلاب، با وجود افرادی  چون مرتضی حنانه، واروژ هاخباندیان (واروژان) و اسفندیار منفرد زاده شخصیت می یابد، موسیقی فیلم در سینمای پس از انقلاب  از وجود این  سه بزرگ عرصه  آهنگ سازی فیلم تقریباً محروم است. اولی و دومی به رحمت ایزدی پیوسته اند و سومی هم عملاً فعالیتی در این خصوص ندارد. اما سینمای سی سال اخیر نشان داد قادر است پا به پای خلق فیلم هایی با فرم و مضامین جدید، آهنگسازان خلاق و پركاری را تحویل جامعه هنری ایران بدهد. ظهور افرادی چون فرهاد فخرالدینی، كامبیز روشن روان، بابك بیات، مجید انتظامی، حسین علیزاده، فریدون شهبازیان، ‌فریبرز لاچینی، محمد رضا علیقلی و محمد رضا درویشی در عرصه آهنگ سازی فیلم های سینمایی و سریالهای تلویزیونی، نشان بارزی از رشد موسیقی فیلم در ایران دارد. در این میان درخشش نام مجید انتظامی به دو دلیل از سایرین بیشتر است. اول پركاری وی كه بیش از 30 فیلم سینمایی و بیش از سه مجموعه تلویزیونی به همراه تعدادی فیلم كوتاه را به آهنگهای خود مزین كرده است و دوم كیفیت برخی از كارهای وی كه عملاً بدعتی نو در جریان موسیقی فیلم ایرانی به حساب می آیند.     آثار انتظامی صرف نظر از دوره های زمانی ساخت شان، به دو دسته كلی قابل تقسیم بندی است. نخست آثاری كه كم و بیش بر اساس استانداردهای جهانی موسیقی فیلم شكل گرفته اند و معرف جغرافیای خاصی نیستند. برای مثال، موسیقی لحظات جنگ و گریز و فضاهای خشونت بار، چنین خصوصیتی دارند. یعنی ضمن این كه به اثر گذاری صحنه های فیلم كمك می كنند، ذهن بیننده را به چیزی جز درك آن تصاویر رهنمون نمی شوند. انتظامی در خلق این گونه موسیقی ها بیشتر از سازهای زهی بهره می برد و همچنین همراهی سازهای بادی برنجی كه به طور طبیعی صداهای خشن تری نسبت به دیگر سازها تولید می كنند. گو این كه انتظامی از تاثیر سازهای كوبه ای برای خلق لحظات ترس و اضطراب غافل نیست و علاوه از انواع غربی آن به نمونه های شرقی نظیر دف نیز عنایتی ویژه دارد . ویژگی دیگر این دسته از آثار انتظامی، پرهیز از ملودی و پرداخت آهنگ از طریق فضاسازی اركستری است. این ویژگی سبب می شود ذهن بیننده فیلم همچنان بر درك تصاویر متمركز باشد. یعنی موسیقی در ذهن او جای تصویر را نگیرد.   بخشی از موسیقی فیلم دوئل ساخته مجید انتظامی را بشنوید   دسته دوم از آثار انتظامی برخلاف دسته نخست كه جایگاهی جهان شمول دارند، از هویت بومی و منطقه ای برخوردارند. در واقع می توان گفت شخصیت شرقی و ایرانی انتظامی در این دسته از آثارش جلوه می كند و این در حالی است كه آهنگساز ...

  • اوزبیک تیلی وادبیاتی

    هـمـده احـمـد یـوگـنـه گـی (عـتـبـة الـحـقـایـق و یـا هـبـة الـحـقـایـق) نـیـنگ مـولـفـی، نـاصـرالـدیـن ربـغـوزی 11 انـچی عـصـرده (قـصـص الانـبـیـأ) نـیـنگ مـولـفـی کـبـی شـاعـر و یـازوچـی لـر هـم تـورک ادبـیـاتـیـگـه اوز اوریـنـلـریـنـی قـالـدیـرگـن. نـاصـرالـدیـن ربـغـوزی، قـصـص الانـبـیـأ ده نـوروز حـقـیـده شــونـدی یـازه دی:   کـون حـمـل غه کـیـردی ایرسه، کـیـلـدی عالم نـوروزی           کیچـتی بـهـمـن زمهـریـرقـیـش قالمه دی، قـاری، موزی حورعـین اوچماغ ایچینده یـیـنگ سالیب تحسین قیلور          یـازاوزه مـــــونـداغ غــــزلـنـی ایـتـسـه نـاصـــرربـغــوزی   بـونـگـه آرتـیـق، خـوارزمـی  1357 مـیـلادی ده (مـحـبـت نامـه) نـیـنگ مـولـفـی، ســیـفـی ســرایـی گـلـسـتـان سـعـدی نـی 14 انـچی عـصـرده تـورکـی گـه تـرجـمـه قـیـلـگـن و قـطـب خـوارزمـی (خـســرووشـیـریـن) داســتـانـی 1340 مـیـلادی یـیـلـیـده مـنـظـوم شـکـلـده یـازگـن شــاعـرلـرگـه هـم دوچ کـیـلـیـشــیـمـیـزمـمـکـن.   تـورک ادبـیـاتـیـنـده اوزیـگـه خـاص بـیـراوریـنـگـه ایـگـه بـولـگـن یـنـه بـیـرشـاعـر ایـســه مـولانا گـدایی دیـر. او 14 انچی عـصـرده یـه شــب، بـهار حـقـیـده گـوزه ل شـعـرلـر یـازگـن. مـنـه اونـیـنگ شـعـرلـریـدن بـیـرنـمـونـه:   یـنـه یـاز بـولـدی و تـاپـتـی بـوســــتـان نـشــــــو ونـمـا                     ای نـســــــیـم روح پـــرور، خـیــرمـقـــــدم مـــرحـبــــا! ایـمـدی خـوشـتـورمـاه پـیـکـرلـربـیـلـه گـلـگـشـت کـیـم                     بــاغ رضـوان تـیـک چـمـن بـولـدی لـطـیـف و جـانـفــزا   11 انـچـی عـصـردن 16 انـچـی عـصـرلـرگـه تـورک ادبـیـاتـیـگه آلـتـیـن دوره دیـب، ایـتـیـشـمـیـزهـم مـمـکـن. بـو دوره ده کـوپـگـیـنـه شـاعـرلـر اوسـیـب، اولـغـیـگـن. هـمـده، کـوپـگـیـنـه سـلـطـان و خـاقـان لـر ادبـگـه کـونـگـول قـویـب، تـورک ادبـیـاتـی نـیـنگ یـیـره شـیـده حـصـه قـوشـگـنـلـر. بـولـردن ظـهـیـرالـدیـن مـحـمـد بـابـر، عـبـیـدی، سـلـطـان حـسـیـن بـایـقـرا، امـیـری و شــیـبـانـی کـبـی لـردن ایـسـلـه تـیـب اوتـیـشـیـمـیـز کـیـراک. قـویـده شـیـبـانـی خـان نـیـنگ شـعـری بـهـار حـقـیـده گـوزه ل بـیـچـیـمـده یـازیـلـگـن.   نـوبـهـار رنگی بـنـفـش و هـم قـیـزیـل                 کـوه و صـحـراتـونلاری بـولـدی یـاشـیـل طـرۀ مـشـکـیـن آچـیـب اول ســروناز                 ســـُـنـبـل ســـیـرابـنـی قــیــلــدی خــجــل   15 انـچـی عـصـرنـیـنگ اولـوغ سـلـطـانـی ...