موتور براوو فروشی

  • سفر با موتورسیکلت هوندا125

    آنچه در این مقاله می خوانید :    از جمله اولین آرزوهای هر نوجوان ایرانی و خارجی: خرید موتور سیکلت /آیا موتور سیکلت  وسیله خوبی است؟بله صد در صد به شرطی که ایمنی موتورسواری رعایت گردد/موتور سواری ایمن به چه عواملی بستگی دارد؟دوعامل: درونی(میزان آموزش و مهارت موتور سوار) و بیرونی(فیزیک موتور-تجهیزات ایمنی-محیط /چه موتور سیکلتی بخریم؟ / دلایل ضعف سیستم ترمز موتور سیکلت طرح هوندا ۱۲۵ کفی/ داستان تاسیس بیش از یکصد شرکت تولید کننده موتور سیکلت . بطور همزمان در ایران در دهه (۶۰-۷۰) و دلایل از دور خارج شدن اکثر آنها:فقط مونتاژ کننده بودند ( واردات انجین بی کیفیت ۱۲۵سی سی از کشور چین ) /داستان واقعی صاحب وانتی با نام اسب سفید که اسبش را فروخت و  موتور سیکلت طرح هوندا ۱۲۵ کفی خرید اما.../نکات قابل توجه در معاملات خودرو / نمونه قولنامه معامله موتور سیکلت/ نکات ایمنی موتور سواری :استفاده از کلاه ایمنی و../ بیماری های مزمن ناشی از موتور سواری یه بدون وسایل ایمنی و حفاظت شخصی : سینوزیت و.../ مو تورسیکلت های  ورزش موتور سواری : انواع موتور کراس از ۱۲۵سی سی به بالا/خاطرات واقعی از نحوه موتور خریدن و نحوه زمین خوردنم با موتور  در دوران نوجوانی آشنا خواهید شد.     توجه۱- مطالب این مقاله. علاوه بر اینکه  برای آگاهی دادن به نوجوانان و جوانان(آنان که  موتور سیکلت دارند یا قصد خریدنش را دارند) مفید است  می تواند برای صاحبان کسب و کار تولید موتور سیکلت ویا کسانی که قصد تاسیس شرکت تولیدی موتور سیکلت را دارند نیز مفید  باشد.     توجه۲-اگر از گردش در فضای مجازی خسته شده اید خواندن مقاله را به فرصت مناسب موکول کنید و با حوصله و کامل بخوانید . زیرا مطلب طولانی است.     بخش اول: مقدمه/سیستم ترمز دوچرخه ایتالیایی/چه موتوری بخریم(تناسب اندازه)/     از دوچرخه شروع می کنیم تا برسیم به موتور سیکلت . خصوصا موتور سیکلت طرح هوندا۱۲۵که ازاین به بعد اختصارا با نام موتور سیکلت هوندا۱۲۵نوشته می شود و منظور کلیه موتورسیکلت های طرح هوندا۱۲۵کفی ژاپن است که بدنه و اسکلت آن ساخت ایران و موتور(انجین)آن ساخت کشور چین می باشد و با مارک های مختلف "کویر" و"سفیر"و"سفر"و"نظر"و"نظیر"و "بهرو" و " پیشرو"  و  " تیز رو"  و  "دور رو"   و  " زود رو"   و ... در بازار پر است .    اولین دوچرخه که صاحب شدم کلاس دوم ابتدایی بودم و  هدیه بود.  هدیه ای با ارزش از طرف عمویم که از پرسنل پالایشگاه تهران بود .یادم هست وقتی با خانواده از تهران به اراک آمده بود . من درب حیاط بودم و ماشین آهو استیشن عمو نگه داشت و پس از دیده بوسی و خوش آمد گویی . عمویم درب صندوق عقب ماشین را باز ...



  • حرف:...

    ببین خدا! آن اول ها «پدر» را که قرار بود صاحب «بقالی عزیز آقا» شود و نکردی، گفتم خوب،یک چرخ و فلک «هر دور دو تومن» برایش بگیر تا شب ها در حیاط خانه پارکش کند! اصلا برایت مهم بود؟...گفتم جای «یوسف اقا» صاحب آن «اسباب بازی فروشی» شود تا آن «ماشین پلیس» که درش هم باز می شد، جور شود که نشد! حالا مال خود ِ خودش که نه، اما در شهربازی ارم کار کند که «ماشین برقی» یک روز از صبح تا شبش مال من شود،آن هم بدون صف... این هم هیچ... آن لوازم خانگی سر خیابان چطور؟ که «آتاری» و «میکرو» را همیشه پشت ویترینش تماشا می کردم هم نباید برای «پدر» می شد؟ نباید؟ ... حالا از صاحب مغازه ی فروش «دوچرخه » و «اسکیت چهار چرخ» و « توپ چهل تکه» و «دستکش دروازبانی» و «ماشین کنترلی» بگذریم، واقعا سخت بود «پدر» را جای آن آقایی بنشانی که «واکسن» مدرسه را زد؟ هنوز جایش درد می کند و فکرش هم! انگار نه انگار !«پدر» را «بابای مدرسه» نکردی که هوایم را داشته باشد،«فرهنگی» نکردی که معلم ها هوایم را داشته باشند،«دکتر» نکردی که مدام بعد از کلاس، خانم معلم نگهم دارد! عیب ندارد، لا اقل مربی ورزشش می کردی که در تیم مدرسه مرا هم می کشیدند! اصلا عین خیالت بود؟ عین خیالت بود یک تابستان «پدر» را مدیر آن «استخر روباز» کنی که دربست تمام ظهر ها را در آن شنا کنم؟ عین خیالت بود «پدر» را مربی «تکواندو»( یا اصلا دوست ِ مربی تکواندو) کنی که در «جشن کمربندِ زرد» مرا هم صدا بزند؟ عین خیالت بود که پدر را صاحب کلوپ «سگا» کنی که یک شب تا صبح «شورش در شهر» را تمام کنم برود پی کارش؟...سختت بود واقعا؟ لابد سخت بود...سخت بود که یک «موتور ساز» نکردیش که حسرت داشتن یک «مینی هوندا» یا اصلا یک «براوو» به دلم نماند! «رئیس هیئت» هم نکردیش که طبل و دهل و سنج زدن پیشکش! به زور بگذارند لااقل پشت دسته راه برویم...گفتم «معلم ریاضی» شود که به کوری چشم «علی کشاورز» بروم «المپیادی» شوم،خواسته نامعقولی بود؟ «مدیر» آن «دبیرستان نمونه» می خواستمش که تا دانشگاه یکسره بروم، گزاف بود؟ تازه آن روز ها دیگر بزرگ شده بودم و معقول تر ! فوقش می خواستم «کارمند سنجش» شود که سوالات کنکور را برساند! که خوب نتیجه اش دیگر مشخص بود...مثل تمام نقش های دیگری که تا همین امروز برای «پدر» می خواستم و می خواهم و تو به «تخمت» هم نگرفتیشان! حالا ببین چقدر دور و نا آشناییم! قبول داری که هیچوقت نداشتمت؟

  • نوستالژی ماه مهر...

    حالا واقعا روزهای قشنگی که ما اون روزا سپری کردیم خواب بود؟؟ نوک برگ های پنج انگشتی طلایی شده و همیشه برای ما به این معنا بود که چیزی به بوی ماه مدرسه نمانده....به دستهام نگاه که میکنم میبینم زمان زیادی گذشته از اون دورانی که مداد و به سختی لابه لای انگشتات حفظ می کردی تا بتونی دو کلمه مشق بنویسی....به خودت که نگاه میکنی میبینی الان دیگه اونقدر قد کشیدی که بتونی خودتُخودت رو تو آینه ببینی....دندونات دیگه همگی در اومده و دیگه دلهره نداری که باز یه روز بری خونه مادرجون و اونم هوس کنه دندونه لقت رو بکشه.... لابه لای تمام خاطرات خاک خورده ی ما واقعا روزهایی هست که الان بخاطرتش اینهمه اینجا رو شلوغ کنیم... از نوشته های خودم اینجا نمیذارم چون وقتی نوستالژی همشهری جوان رو میخونم کلمات من جلوی اون خاطره ها کم میارن....تازه با نوشته های من خیلی شلوغ میشد اینجا پس ترجیح میدم فعلا قسمتی از نوشته های همشهری جوان رو بذارم.... پرونده ای برای تمام نوستالژی های ماه مدرسه یکی زیر لب می خواند:«در کنار خطوط سیم پیام...» و بقیه بلافاصله ادامه اش را می گیرند:«خارج از ده دو کاج روییدند/سالیان دراز رهگذران/آن دو را چون دو دوست می دیدند...» بعد همینطور حرف می رسد به پرونده نوستالژی مدرسه به همین سادگی شکل می گیرد.در مقایسه با بچه های امروزی،ما کودکی سیاه و سفیدی داشتیم.در دوره ما نه از کامپیوتر خبری بود و نه پلی استیشن و psp و هیچ "گیم" ی جز همان بازی های ساده خودمان سراغ نداشتیم.دایره تفریحات ما از گل کوچیک و لی لی بزرگ تر نمی شد.با هیچ هری پاتری آشنایی نداشتیم....ما به نسبت بچه های امروزی،کودکی ای یکنواخت و بی مزه ای داشتیم اما در عوض این شانس را داشتیم که خاطره های مشترکی داشته باشیم.بچه های امروزی هم قطعا وقتی به سن و سال ما برسند برای خودشان نوستالژی خواهند داشت  ولی آنها آن قدر امکان و احتمال برای خاطره سازی دارند که نوستالژی هایشان فردی خواهد بود.آنها کودکی رنگین تر و پروپیمان تری دارند،در عوض فردا روز نمی توانند دور هم بنشینند و با هم شعر بخوانند؛ ما میتوانیم عادلانه است نه؟ آن روزهای رنگین همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد،زودتر آمدن غروب و بلند شدن آستین ها،یعنی اینکه تابستان دارد تمام می شود و چیزی این اتفاق را جدی تر می کند،اینکه یک روز عصر دستت را بگیرند و برای خرید مدرسه به بازار ببرندت.با اینکه میدانستیم چه اتفاقی قرار است برایمان بیفتد اما همیشه این بخش لذت بخش را دوست داشتیم،بخشی که باید مغازه به مغازه،دنبال لباس و کفش نو پشت سر پدر و مادر ها راه بیفتیم و گاهی هم از اینکه کیف مورد نظرمان با جیب های اضافه نصیبمان ...

  • موشکافی در صورت های مالی "خمحرکه"

    موشکافی در صورت های مالی "خمحرکه"

    معرفی شرکت شرکت صنعتی نیرومحرکه با نام شرکت تولیدی نیرومحرکه و موتورسیکلت ایران درسال 1364 با سرمایه گذاری سازمان گسترش و نوسازی ایران و باهدف تولید قوای محرکه موتورسیکلت گازی و دنده ای تاسیس گردید. به موجب مصوبه مجمع عمومی فوق العاده مورخ 1379.04.31 این شرکت به نام شرکت صنعتی نیرومحرکه تغییرنام داد. همزمان با اجرای عملیات ساختمانی، مطالعه دانش فنی مورد نیاز جهت تولید موتورسیکت گازی (براوو) در سال 1365 و موتورسیکلت دنده ای در سال 1369 بطور کامل آغاز و بدون نیاز به پرداخت حق المتیاز دانش فنی انجین موتورسيكلت از شرکت پیاژیو ایتالیا خریداری گردید و در سال 1370 بهره برداری آزمایشی از ماشین آلات فاز اول طرح آغازگردید.   فعالیت های شرکت پس از شروع بهره برداری تا بحال همواره رو به گسترش و دارای تنوع قابل توجهی بوده استو هم اکنون با دراختیار داشتن نیروی انسانی متعهد متخصص و هم چنین ماشین آلات مدرن بزرگترین تولید کننده گیربکس خودرو سواری در خاورمیانه بوده و درآینده به یکی از 5 شرکت بزرگ طراح و تولید کننده گیربکس درآسیا تبدیل خواهد گردید.   موضوع فعالیت   فعاليت اصلي شرکت، توليد و فروش انواع موتورهاي بنزيني و ديزلي قابل مصرف در موتورسيكلت، كلاچ و كمك فنر، قطعات موتورسيكلت و قطعات خودرو نظير گيربكس، اكسل و جعبه فرمان استو ازجمله صنایع پیشرو صنعت خودرو محسوب می شود.   مهمترین هدف اولیه در تاسیس شرکت،دستیابی به دانش فنی تولید موتورهای بنزینی و توسعه هرچه بیشتر ساخت قطعات آنهادر درداخل کشور بوده ، به شکلی که کشور را از واردات آن بی نیاز نماید. اقدام مذکور از آن نظر دارای اهمیت است که برای اولین بار در کشور ،عرصه جدیدی برای ساخت تمام و کمال یک محصول که جایگاه آن در سطح تکنولوژی مدرن قراردارد،گشایش یافته است و این عمل مهم نقش اساسی در نهادینه شدن صنعت در داخل کشور را به عهده خواهد گرفت.   مشتری اصلی شرکت نیرومحرکه، ایران خودرو است و میزان افزایش یا کاهش در تولیدات شرکت منوط به تغییر در سیاست تولید ایران خودرو می باشد. البته از سال 90 تاکنون شرکت اقدام به همکاری با مگاموتورکرده است، به طوری که سیاست کلی شرکت از حالت تک مشتری خارج و درحال تبدیل به چندمشتری شدن است.                     سرمایه و ترکیب سهامداران   سرمایه شرکت در بدو تاسیس 50،000،000ریال بود. که طی چند مرحله به شرح زیر به مبلغ 893،025 میلیون ریال افزایش یافته است. آخرین افزایش سرمایه شرکت، بر اساس تصمیمات مجمع عمومی فوق العاده مورخ 18/04/1393 از مبلغ 510,300 میلیون ریال به ‌مبلغ 893,025میلیون ریال (مبلغ 96,764 ميليون ريال از محل اندوخته از محل مطالبات و 285,961 میلیون ریال آورده ...