منظره سياه قلم

  • سیاه قلم منظره - پرواز کلاغ ها

    سیاه قلم منظره - پرواز کلاغ ها

    طراحی : مداد 8B و کنته سایز : A5 عکس : توسط عادله پازانی. زمستان سال 1389  سنجاق: ثبت حضورم ! تنها دلیل فرار کلاغ ها !!! احساسم نسبت به این نقاشی با بقیه متفاوته ، وقتی داشتم عکسش رو میگرفتم تمــــامی کلاغها در عرض چند ثانیه دست جمعی  پرواز کردند و دور شدند.خیلی سریع اتفاق افتاد. کوتاه امــــــا به یاد ماندنی



  • گالری1 : نقاشی از چهره ( نمونه کارهای بیشتر در ادامه مطلب )

    گالری1 : نقاشی از چهره ( نمونه کارهای بیشتر در ادامه مطلب )

      تکنیک:سیاه قلم   سایز: ۵۰*۷۰         ------------------------------------------------------------------------------      تکنیک:سیاه قلم     سایز: ۵۰*۷۰   ------------------------------------------------------------------------------    تکنیک:سیاه قلم    سایز: ۵۰*۳۵   ----------------------------------------------------------------------------    تکنیک:سیاه قلم سایز: ۳۵*۵۰ ----------------------------------------------------------------------------            تکنیک:سیاه قلم    سایز: ۵۰*۷۰  ----------------------------------------------------------------------------      تکنیک:سیاه قلم   سایز: ۳۵*۵۰     

  • طراحی

    به طور کلي طراحي را مي توان شيوه اي از بيان دانست .همان گونه که نويسنده ياگوينده کلمات ولغات را انتخاب مي کند ، سپس به بيان مي پردازد ، طراح نيز باانتخاب شيوه مناسب وبه کار گيري ابزار ومهارت خويش ، زبان وگويشي متناسب به کار مي برد . بااين تفاوت که اولاٌ مخاطبان يک اثر هنري وبه طور اخص ، يک طرح جمع زيادي از انسانها هستند؛ چراکه يک اثر واضح ورساي هنري نيازي به ترجمه ندارد .ديگر اينکه بيان به صورت طرح وشکل مدتها پيش از پيدايش خط وزبان ، وسيله برقراري ارتباط بين انسانها بوده است وبالاخره طراحي ، ساده ترين شکل توصيف است.ودقيقا به همين علت است که اقوام بدوي وبسياري ديگر ، از اين شيوه براي رفع نياز ارتباطی خوداستفاده مي کردند. طراحي ،محصول هماهنگي ميان چشم ،دست ابزارو انديشه هنرمنداست ،براي آفرينش يک نمونه موفق مدتها وقت وتمرين مداوم همراه باعلاقه ،لازم است .ابزارمناسب،هنرمند رادر نيل به بهترين نتيجه ياري مي کند و انديشه ،عبارت است ازنيروي مشاهده ،انتخاب وانعکاس يک ياچندموضوع برصفحه کاغذ توسط طراح :painting:معرفی لئوناردو داوينچیامروز می خوام يکی از هنرمندان معروف عرصه طراحی ونقاشی دوره طلايی رنسانس را بهتون معرفی کنم يعنی لئوناردو داوينچی اميدوارم مفيد واقع شود.لئوناردو در دوران با عظمت هنر ايتاليا دوره رنسانس به دنيا آمد و ستاره درخشان آن دوران شد.نزد وروكيو ،استاد بزرگ زمان ،به شاگردي پرداخت.در كارگاه اين استاد با متفكرين و بزرگان هنر آشنا شد.تعليمات وروكيو او را با رموز هنر قرون وسطا آشنا ساخت،ولي لئوناردو در پرتو نبوغ ذاتي خود از مرحله تعاليم سنتي پيش تر رفت و هنرمند برجسته دنياي نو رنسانس شد.از جواني در رشته هاي علم و هنر استعداد بي سابقه اي نشان داد .لئوناردو دانشمندي بود كه به هنر روي آورده بود .طراحي مي كرد و مجسمه مي ساخت.طرح ماشين آلات و اختراعات او تحول بي سابقه اي در دانش زمان بوجود آورد .در بيست سالگي نقاش ماهري بود و در بيست و پنج سالگي شهرت او بر سر زبانها افتاد .لئوناردو پس از يك سلسله تمرين به ساختن تابلو مبادرت مي ورزيد.در واقع حاصل تجربياتي را كه از تمرينها بدست مي آورد در نقاشيهايش مي فشرد.هنر طراحي كه در آغاز براي تهيه و تكامل نقاشي به كار مي رفت رفته رفته وسيله اي براي تجسم اكتشافات علمي او شد.كنجكاوي بي نظيري براي شناسايي رموز طبيعت داشت.با چشم مغز همه اشياء را بررسي مي كرد .كتابچه يادداشت او سرشار از پيش بيني ها و تجربيات علمي است.در اين كتابچه طرح گلها و ساختمان دروني گياهان ،اجزاي بدن انسان ،و مسئله دوري و نزديكي اشياء با خطوط مصمم و سايه روشن قوي طراحي شده است.لئوناردو در ...

  • جلوه هایی از رئالیسم در نگارگری سده نهم ایران، شاهکارهاي محمد سياه قلم

    ستوده مارس 9, 2009 جلوه هایی از رئالیسم در نگارگری سده نهم ایران، شاهکارهاي محمد سياه قلم دسته‌بندی شده در: نگارگری ایرانی — derang @ 12:45 ب.ظ. Tags: محمد سیاه قلم, نگارگری, نگارگری ایرانی, رئالیسم   حدود سالهای 778 الی 863 ه. یک کارگاه نقاشی مغولی- ترکی در تبریز وجود داشته  که تنها چهره ی شناسایی شده این مدرسه استاد محمد سیاه قلم بوده است. تعدادی طراحی و نقاشی تک ورقی از این هنرمند در کتابخانه ی ساری استانبول نگهداری می شود. آثار این هنرمندان از یک واقع گرایی افراطی برخوردار است. …  روی تصاویر کلیک کنید، برای نمای بزرگ از منبع  Hunters ridingSiyah Qalem school.From the Sarai Albums.Herat (?), end of 15th century.Hazine 2160, folio 84a سده نهم هجري از لحاظ بيان هنري دوران پربركتي در تاريخ فرهنگي ايران است كه در كمتر دوره اي شاهد تنوع و گستردگي اي هم سنگ آنيم. حمايتهاي شاهرخ و بايسنقر ميرزا و سلطان حسين بايقرا و وجود انديشمنداني چون اميرعلي شير نوايي، خواجه احرار، عبدالرحمان جامي و نيز رفاه اقتصادي و امنيت سياسي موجب شد ادب و هنر (به ويژه كتابت) به درجه اي از رشد و استعلا رسد كه براي چندين سده، حتي تاكنون، افق بي كراني براي شيفتگان فرهنگ باشد. حضور هنرمندان بسياري در زمينه نگارگري، خوشنويسي، آرايش كتاب و كيفيت آثاري كه اين نخبگان بنا نهادند و از خود به جا گذاشتند، تلالو ويژه اي در فرهنگ جهاني دارد. در اين دوره است كه با تنوع استثنايي و تكثري در آفرينش هنري مواجه مي شويم كه پژوهش در زمينه شناسايي و تحيلي آنها، ذهن بسياري از محققان را به خود مشغول داشته است. در اين دوره، از سويي با نمونه هاي فاخري در نگارگري، چون شاهنامه بايسنقري، كليله و دمنه بايسنقري، شاهنامه محمد جوكي، بوستان سعدي، رو به روييم و هم با نگاره هاي متفاوت و بي نظیر معراج نامه شاهرخي، از سويي با مديريت هنري و خوشنويسي جعفر بايسنقري مواجهيم و از سويي ديگر خط دل پذير سلطان علي مشهدي، ولي مورد استثنايي و منحصر به فردي كه مشغله ذهني بسياري از محققان در قرن اخير بوده است، شخصيت و موطن و آثار نگارگري استاد محمد سياه قلم است. …   Lion and Bull about to engage in CombatSiyah Qalem school.From the Sarai Albums.Persia, end of 15th century.Hazine 2160, folio 90b   ريشه‌يابي اين ويژگي در آثار سلطان محمد ما را به سوي محمد سياه قلم ( حاج محمد هروي ) بزرگ آفريننده ديوان و جادوان در مكتب هرات رهنمون مي شود. اگر هم شاگردي سلطان محمد در مكتب و مدرسه محمد سياه قلم مسجل و قابل اثبات نباشد.، باز هم سياه قلم را بايد معلم ناديدة‌ سلطان محمد پنداشت البته اين گرايش به عجايب نگاري كه اصلي‌ترين شاخصة نقاشي هاي سياه قلم است توسط شاگردش سلطان محمد ...

  • نگاهي به چند نمايشگاه برگزارشده در گالري هاي تهران

    حضور در يکي از اين فرصت ها اميد روحانينمايشگاه نقاشي هاي بهمن طالبي نژادگالري شيثاين گرافيست جوان و بااستعداد - که طراح و گرافيست نشريه «هفت» و «ارژنگ» بود و همان نشريه «هفت» نشان مي داد که گرافيست باذوق و هنرمندي است - اينجا، قواعد و اصول گرافيکي سال ها کارش را در مجموعه يي با نام «آذرخش»، در تابلوهايي به کنکاش گذاشته بود. در واقع مجموعه کارها، همه تقريباً با يک سبک و سياق و يک شکل و يک موضوع، حاصل جست وجوي بصري او در يافته هاي گرافيکي اش بود.کارها اکثراً با يک سطح يا تاش يا پس زمينه رنگي - از انواع رنگ هاي اصلي و براق و تند - با يک موتيف تصويري يکسان، چيزي مثل يک شهاب ثاقب يا همان آذرخش، يا از همان طيف رنگي پس زمينه يا رنگي متعادل و گاه متضاد، در قطع عمودي (يا گاه افقي) در سطح اين تاش رنگي و اکثراً با رنگي در طيف هاي ديگر قاب بندي شده بودند. اگر مثلاً شهاب سنگ هاي مصطفي دشتي توده يي از انرژي رهاشده در کهکشان بودند و انرژي اين توده رنگي اغلب در سطحي از همان طيف اما کمرنگ تر، بر اين انرژي تمرکز مي يافتند، آذرخش هاي طالبي نژاد، بر اين انرژي تکيه نداشتند بلکه دغدغه او، جست وجو و تلاش براي يافتن رابطه يي گرافيکي بين اين توده يا موتيف رنگي در تقابل با سطوح افقي يا عمودي تابلوها بود و نيز همنشيني، جست وجوي ظرفيت هاي هارمونيک بين رنگ ها و سطوح منظم و موتيف بيانگر منظم يا غيرمنظم اش. اين جست وجو را آنجا خوب درمي يافتي که چند تابلو اساساً با رنگ هاي طيف رنگ سرد کار شده بودند که اين جست وجو را برجسته مي کردند. همين ويژگي در کار و کنکاش با ساختار و عناصر گرافيک در سطح بوم، روحيه يي از جست وجو در ذهن و دغدغه هنرمند را نشان مي داد. حتي مهم نبود که اين جست وجو چه نتيجه يي به بار مي آورد، يا بيننده از تماشاي يک رشته کار تقريباً مشابه چه واکنشي خواهد داشت بلکه صرف اين کنکاش براي هنرمند جذاب و جالب بود.حاصل اين دغدغه را حتماً در کارهاي آينده گرافيکي او يا نقاشي هاي او پي خواهيم گرفت، به ويژه که دو نمايشگاه طي چند ماه آينده خواهد داشت که بايد حاصل و دستاوردهاي اين تجربه را در آنها ببينيم.نمايشگاه نقاشي و مجسمه ميلاد شيربيشه - خانه هنراين نقاش 24 ساله، پرشور، جوان، خودآموخته، با انباني از کارهاي مختلف، نقاشي هايي با موضوع هاي متنوع و گوناگون، سبک هاي مختلف و انبوهي مجسمه هاي عجيب با مصالح گوناگون، تنها در هيئت هنرمندي جوان در آغاز راه هنر ظاهر شده بود، بي رعايت هيچ قاعده و قانون، رعايت هيچ رسم و سبک و سياق و در ترکيبي از نگاهي کاريکاتوري، پر از طنازي و شيطنت و رندي و با هر وسيله و مصالحي و سرخوشي و لذت کشف و شهودش را در هنرهاي ...

  • درباره ي اصفهان

    درباره ي اصفهان

    درباره ي اصفهان اِصْفَهانْ (پارسی میانه: اسپهان) شهری باستانی در مرکز ایران است.شهر اصفهان، مرکز استان اصفهان و نیز مرکز شهرستان اصفهان است، و در فرهنگ ایرانی به «نصف جهان» مشهور شده‌است. به لحاظ جمعیت بعد از تهران و مشهد سومین شهر بزرگ ایران می‌باشد.این شهر طبق سرشماری نفوس و مسکن، در سال ۱۳۸۵، ۱٬۵۸۳٬۶۰۹ نفر جمعیت داشته‌است. اصفهان از دیرباز از مهمترین مراکز شهر نشینی در فلات ایرانیونسکو به ثبت رسیده‌اند.اصفهان در سال ۲۰۰۶ میلادی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب شد.  بوده‌است. بناهای تاریخی متعددی در شهر وجود دارد که تعدادی از آنها بعنوان میراث تاریخی در این شهر در منطقه‌ای نیمه‌کویری در مرکز ایران و در کنار رودخانهٔ زاینده‌رود قرار گرفته، و از مراکز گردشگری، فرهنگی و اقتصادی ایران است. آب و هوای آن معتدل و دارای فصول منظم است.شهر اصفهان از روزگاران کهن تا کنون به نام‌های: صفاهان، صفویان، پارتاک، پارک، پاری، پاریتاکن، پرتیکان، جی، دارالیهودی، رشورجی، سپاهان، سپانه، شهرستان، صفاهان، صفاهون، گابا، گابیان، گابیه، گبی، گی، نصف جهان و یهودیه سرشناس بوده‌است. بیشتر نویسندگان بر این باورند که چون این ناحیه پیش از اسلام، به ویژه در دوران ساسانیان، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهیان مناطق جنوبی ایران، مانند بختیاری، فارس، خوزستان، سیستان و... در این ناحیه گرد آمده و به سوی محل نبرد حرکت می‌کردند، آنجا را «اسپهان» گفته، سپس عربی شده و به صورت «اصفهان» درآمده‌است. این شهرنام‌های کهن‌تری هم دارد که با نام کنونی آن، هیچ‌گونه پیوندی ندارد، مانند: گابیان، گابیه، جی، گبی، گی، گابا.تاریخ در طول تاریخ به آسانی نمی‌توان رد شهر اصفهان را بطور پیوسته دنبال نمود. هر چند اصفهان در مرکز فلات ایران قرار داشت. به علت آنکه در دوران پیش از اسلام گرانیگاه شاهنشاهی‌های هخامنشی تا ساسانی، قلمرو غربی این شاهنشاهی‌ها و به ویژه میان‌رودان بود، این شهر در کانون توجه این دودمان‌ها قرار نداشت. در طول تاریخ تا دوران اسلامی می‌توان در محل فعلی شهر اصفهان ردپای شهرهای مختلفی تحت نامهای مختلف، محلهای مختلف و حتی مردمان متفاوتی را پی‌گیری نمود. اصفهان کنونی در قدیم گابای (همان گی و جی بعدی) نام داشت و در آغاز مرکز قبیله پَرِتاکِن(که نام فریدن از آن به‌جا مانده) بوده‌است. به نظر می‌آید نام اسپهان (به معنی جایگاه ارتش) از روزگار ساسانیان به بعد جایگزین نام گی شده‌باشد. آن‌گونه که در سرگذشت‌نامه‌ها آمده، سواره‌نظام ساسانی به هنگام صلح در سبزه‌زارهای پیرامون اسپهان به‌ویژه در بخش غربی این شهر ...