مقاله ناتورالیسم
ناتورالیسم
این مقاله را در مورد ناتورالیسم بخوانید. تکههای زیر مربوط به این مقاله است.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> ۱- ناتورالیسم به عنوان یك مكتب ادبی چهارچوب بسیار تنگتری دارد و به مكتبی اطلاق میگردد كه امیل زولا emile zola نویسنده فرانسوی (1840- 1902) و یارانش در فرانسه بنا نهادند و قریب ده سال (1880 – 1890) بر ادبیات اروپا حاكم بود. ۲- شعار آنها آزادی است . آزادی در همهی قلمروها ، بهخصوص در قلمرو مذهبی . اغلب آنها اشخاص آزاد فكری هستند و همه اخلاق سنتی را رد میكنند . تحول ، بیداری ، زاد و ولد ، زبان باز كردن بچه و بارداری و … اینها كلماتی است كه در نوشته های همهِ آنها دیده میشود. ۳- این مكتب در عین حال هم انكار است و هم بازسازی . برای ساختن دنیای آینده روی پایههای محكم . باید نظامی پیدا كرد كه نه نظام محافظه كاری باشد ( كه بر تصورات ارتجاعی استوار است ) و نه نظام انقلابیون ( كه بر تصورات منفی تكیه دارد ). ۴- زولا ناتورالیسم را ناشی از عقاید دیدرو diderot – مدیر دائرهالمعارف معروف فرانسه – میداند ( علمگرایی ) و معتقد است كه دیدرو روش تجربی علوم را به ادبیات وارد كرده است … با دیدرو ، پدر پوزیتییست های امروزی ما روش مشاهده و تجربهی تطبیقی در ادبیات زاده میشود. ۵- « كسی كه از روی تجربه كار میكند ، بازپرس طبیعت است … رمان عبارت از گزارشنامهی تجارب و آزمایشهاست » و معتقد بود نویسنده باید تخیل را به كلی كنار بگذارد « سابقا میگفتند فلان نویسنده دارای تخیلی قوی است . من میخواهم از این پس بگویید : دارای حس واقعبینی خوبی است . چنین تعریفی در مورد نویسنده بزرگتر و درستتر خواهد بود . موهبت دیدن خیلی كمتر از موهبت آفریدن ،در اشخاص مختلف وجه مشترك دارد ». ۶- بدینسان ناتورالیست به صورت قیامی علیه پیشداوریها و قراردادهای اخلاقی و مذهبی پا به میدان میگذارد و سانسوری كه جامعه بر بخشی از مظاهر طبیعت و زندگی اعمال كرده است را در هم میشكند . از چیزهایی سخن میگوید و مناظری را تشریح میكند كه تا آن روز در آثار ادبی راه پیدا نكرده بود و همین مشخصه ، پایبندان عرف و عادت و قراردادهای اخلاقی را به خشم آورد و بر ضد خود تحریك كرد . ۷- ناتورالیست ها چیز های ننگآلود ، مضحك ، شرمآور و حقیر شدن عشق بر اثر سودجویی را بر كرسی اتهام مینشانند و برای نخستین بار عشق به صورت خواست جسمانی و جنسیت به عنوان یك تجربهی مشروع در آثارشان مطرح میشود . در این آثار ماجرای اغلب داستانها به صورتی جریان مییابد كه گویی هیچچیز دیگری به جز پلیدی ، پریشانی ، بی عدالتی و ننگ وجود ندارد . ۸- تصمیم به برملا كردن ...
ناتورالیسم
به نام خدا مقاله: ناتورالیسم و در داستانهای ایرانی چکیده: مکتب ناتورالیسم برخاسته از همان رئالیسم یا واقع انگاری است.بسیاری بر این باورند که برخی نویسندگان ناتورالیست رئالیست نیز هستند و تا حدی بالعکس. در این مکتب ، توجه خاص به انسان از منظری فیزیولوژیک و تأکید بر جبر محیط و لحظه، اساس کار است. نویسندگان ناتورالیست بیتشر بر نقاط تاریک زندگی آدمهای داستان تکیه دارند و روشنی خاصی را به دید نمی آورند.در ایران ، صادق چوبک نماینده این مکتب شمرده می شود و هدایت و دولت آبادی نیز به زئم نگارنده برکنار از این مقوله نیستند. واژگان کلیدی: رئالیسم،ناتورالیسم،رمان، تجربه، بدبینی، نویسنده. « ناتورالیسم» برای آنها که در حوزه رمان و داستان مطالعه دارند نامی آشناست.تعداد قابل توجهی از آثار داستانی غرب و شرق ، مهر و مارک این مکتب را بر پیشانی خود دارند. برای ورود به این مبحث از بیان مقدمات و توضیحاتی مختصر ناگزیریم. ابتدا خاستگاه این مکتب پیشینه آن و نظرات مختلف پیرامون چیستی و تعاریف آن را به طور گذرا مرور می کنیم. «ناتورالیسم» یا طبیعت گرایی ...در اصل اصطلاحی ست که از فلسفه به ادبیات راه یافته است.بر اساس این اعتقاد ؛تمام پدیده های هستی در طبیعت و در محدوده دانش عملی و تجربی جای دارند و هیچ چیز در ماوراء ماده وجود ندارد. (ثروت.1385ص121) پیش از آوازه این مکتب در غرب ، باور اینکه انسان بتواند با علم محدود و اندک خود به چیستی جهان و حتی ماهیت خود وقوف چندانی بیابد ، بسی دشوار بود. نویسندگان عرصه داستان نیز- آن گونه که با ظهور این مکتب جرأت یافتند- پیش از این جرأتی برای ادعای دریافتن حقایق امور طبیعت و زندگی بشری در خود نمی یافتند. چنان که « کانت» نیز حقایق امور عالم را خارج از دسترس عقل بشر می دانست. اما اگوست فرانسوی با اصالت بخشیدن به عقل آدمی و بنیاد گذاری فلسفه تحققی یا پوزیتیویسم ، مرزهای علم و فلسفه را در هم آمیخت و مدعی عدم تفاوت بین آن دو شد. در نیمه اول قرن نوزدهم ، اگوست کنت روش عملی را برای مطالعه انسان به کار بست و بلافاصله بعد از او« هیپولیت » تن این روش فلسفی را به هنر و ادبیات تعمیم داد. (داد. 1382.ص456) « اسپنسر »جامعه شناس انگلیسی نیز بر این باور بود که ؛ برای مطالعه در حال انسان با مطالعه تاریخ از روی خطوط کلی تکامل و تتابع حوادث و روابط ظاهری آنها می توان قاعده و قانون مدون برای تمامی حرکات و تطورات جامعه در نظر گرفت. موج صنعتی شدن و جنگها ، آشوبها و حوادث مختلف قرن نوزدهم شرایطی را برای بسیاری از کشورها بوجود آورد که موجی از یأس و بدبینی ...
چند مقاله در باره تعلیم وتربیت (1)
۲ ۱ نگاهی به فلسفه آموزش و پرورش در حقیقت، هیچ گاه نمی توان گفت فلسفه چیست؛ یعنی هیچ گاه نمی توان گفت: فلسفه این است و جز این نیست؛ زیرا فلسفه، آزاد ترین نوع فعالیت آدمی است و نمی توان آن را محدود به امری خاص کرد. انگیزه های گوناگون برای تعلیم سرپرست کتابخانه دانشکده ای در یکی از دانشگاه های دولتی که چندی است بازنشسته شده است، ضمن بازگو کردن خاطراتی از دوران خدمتش در آن دانشگاه، به نکته جالبی در مورد یکی از اساتید اشاره می کرد. دلتنگیهای دانشآموز خودباخته تعلیم و تربیت و معضلات و مشکلات مربوط به آن یکی از بحثانگیزترین مسائل در جوامع مختلف بوده و هست. آموزش چگونه اندیشیدن درآمدی بر فلسفه برای کودکان یکی از مباحث مهم درامر تعلیم وتربیت شناخت می باشد. چه بسا برترین مقصد تربیت، آماده کردن انسان برای به بار آوردن توانایی هایی است که آفریدگار درراه تکامل زندگانی انسانی به او بخشیده است. آموزش و هدفهای آن آموزش عبارت است از ترتیب دادن محرکها و انگیزههایی که به دنبال خود، پاسخهای معینی را ایجاب میکند. به این معنی که معلم محرکهایی را ایجاد میکند و دانشآموز پاسخهایی به این محرکها میدهد. نگاهی به آینده با تأکید بر تربیت شهروند آموزش و پرورش در جوامع امروزی به عنوان کلیدی ترین نهاد آموزشی در جهت توسعه همه به شمار می رود. والدین، فنآوری ارتباطات و اطلاعات و تعلیم و تربیت فنآوری اطلاعات و ارتباطات وسیله ای برای ذخیره سازی، پردازش و ارائه اطلاعات است که بصورت الکترونیکی و مبتنی بر تعدادی رسانه میباشد. تعلیم و تربیت همیشه با هم هستند در این که خانواده اولین محیطی است که شخصیت اصلی کودک در آن شکل میگیرد و در این محیط انسان به موجودی اجتماعی تبدیل میشود، شکی نیست اما مدرسه به عنوان مکانی که دانشآموز بیشترین اوقات خود را در آن میگذراند و شایستگی، شکست، موفقیت و طرد شدن را تجربه میکند، بیشترین تاثیر را در بهداشت روانی دانشآموز دارد. ضرورت تبیین تربیت فلسفه تعلیم و تربیت صرفاً ابزاری برای نگریستن به اندیشهها نیست، بلکه وسیلهای است برای اینکه بیاموزیم چگونه از اندیشهها به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم. تعلیم و تربیت درچرخه بسته استخراج، تولید، توزیع، مصرف و دفع . . . به تو اعتماد دارم چگونه مسوولیتپذیری دانشآموزان را تقویت کنیم؟ ضرورت توجه به پیش دبستانی امروزه ضرورت توجه به هر امری را از روی نتایج تحقیقات علمی در آن باب می سنجند؛ چنانچه در ذیل خواهد آمد نتایج تحقیقات علمی یکی از روان شناسان معروف ومشهور ...
مقاله ای در باره ارتباط شاگرد و معلم در چهارمکتب فلسفی
به نام خداوند بخشاینده و مهربان تقدیم به تمامی شهدای قلم و اندیشه ! که جانشان را برای عدالت و برابری تقدیم نمودند. و تقدیم به همسر فداکارم: که یک تنه بار سنگین زندگی را به دوش کشیده تا امکان تحصیل من فراهم گردد. موضوع مقاله : ((رابطه معلم و شاگرد در مکاتب مختلف)) هدف کلی: تعیین جایگاه معلم و شاگرد و رابطه آن ها در مکاتب مختلف واژه های کلیدی : معلم – شاگرد – ارتباط – مکاتب فلسفی – جایگاه معلم و شاگرد - شخصیت شاگرد مقدمه : در تبیین اینکه ارتباط بین معلم و متعلم تا چه میزان می تواند در تعیم و تربیت تأثیر گذار باشد ، ابتدا باید به دو سؤال پاسخ داده شود : 1- آیا ارتباط بین معلم و شاگرد در تعلیم و تربیت تأثیر گذار است ؟ یا اینکه آیا بدون این ارتباط تعلیم و تربیت مؤثر ممکن است ؟ 2- نحوه ی این ارتباط چه تأثیری در شکل گیری شخصیت و تربیت متعلم و جایگاه معلم دارد ؟ هرگاه سخن از یک نظام آموزشی برگرفته از مکتب فلسفی و نظام فکری خاصی به میان می آید ، بسته به ایدئولوژی آن مکتب بالطبع نحوه ی تعامل و ارتباط بین دو عنصر اصلی تعلیم و تربیت (معلم – شاگرد ) متفاوت خواهد بود .و این تفاوت گاه به محوریت معلم و گاهی به محوریت شاگرد یا شکل سوم یعنی محوریت سایر عناصر مانند محتوای درسی منتهی می گردد که در هر کدام نقش و جایگاه معلم و شاگرد و میزان اثر گذاری هر کدام بر نحوه و میزان شکل گیری شخصیت انسانی متفاوت خواهد بود . در این مقاله سعی بر آن شده است که ضمن تنویر واژه های معلم و شاگرد ، میزان و نحوه ی تعامل شان را در نظام های فکری مطرح ایسم ها که تأثیرات قابل توجهی بر شکل گیری نظام های آموزشی رسمی و غیر رسمی در کشورهای مختلف داشته است را مورد بررسی قرار داده و در نهایت بهترین تعامل را مد نظر قرار داده و ضمن مقایسه با وضعیت موجود ارتباط معلم و شاگرد در کشور ایران به یک نتیجه گیری کلی دست یابیم و در مقام تحلیل و انتقاد موجبات بهبود وضعیت در جهت حصول به اهداف عالیه تعلیم و تربیت اسلامی را متذکر گردیم . معلم واژه ای است عربی که در واقع فاعل علم است . علم نیز به معنی معرفت و دانش و حصول یقین می باشد . در فرهنگ معین در زیر شاخه های علم بر اخلاق نیز تأکید دارد . شاگرد نیز در فرهنگ معین به متعلم ترجمه شده خود مستلزم ترجمه ی دیگری است .اما شگرد را راه و روش ترجمه نموده که بر این اساس می توان شاگرد را فرا گیرنده راه و روش و شگرد دانست .در واقع شاگرد اسم فاعلی است که در مقام مفعول واقع شده و فاعل اصلی یا آموزنده ی شگرد همان معلم است. با توجه به معنای این دو واژه می توان یک تعامل دو سویه برای ایشان متصور بود که نظر به عقاید هر نظام فکری و تفسیر ...
ناتورالیسم
ناتوراليسم (بخشی از کتاب «جستاری در مکتب های ادبی طغیانگر») محمود طیّب* کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه ([email protected]) ناتوراليسم (1880 ـ 1901م) [1] :جنبشي ست صِرفاً ادبي كه از سالهايي پیش از دهه ی هشتادِ سده ی نوزدهم تا نخستین سالهاي سده ی بيستم بر ادبيات غرب حكم فرما شد. آغاز اصلی ناتورالیسم از فرانسه و تجلی واقعی آن در رمان است. پايهگذار آن نويسنده ی بزرگ فرانسوي ـ اميل زولا (1840 ـ 1902م) ست و حوزه ی گسترش آن سراسر اروپا، آمريكا و آسيا ست. از ديدگاه اين جنبش همه ی اشيا و عناصر، صِرفاً جزيي از طبيعت هستند و به هيچ چيزي غير از آن وابسته نیستند. هيچ يك از هنرمندان اين جنبش به علتهاي ماورای طبيعي باور ندارند و همه ی روي دادها و پيشآمدهاي جهان را جز از دريچه ی علم و دگرگونی های صرفاً طبيعي بررسي نميكنند. از اين نظرگاه است كه باور (اعتقاد / ایمان) به خدا، دين، خوبي و بدي و دیگر باورهای معنوي بشر ميتواند مورد ترديد قرار گيرد. زمينهساز اين جنبش را به هم خوردن نظم اجتماعي، معيشتي و سياسي جامعه ها در بخشهايي از اروپا و آمريكا، پيرو انقلابهاي دهه ی 30 و آخِرهای دهه ی 40 از سده ینوزدهم اروپا و هم چنين روی دادن جنگهاي داخلي در آمريكاي شمالي و مسائل ديگر ميدانند. اين جنبش بنيان گذار نوعي جبرگرايي و تسليم محض در برابر طبيعت و عوامل آن است. در اين زمينه نظريههاي طبيعي دانش مند طبيعي دان بزرگ چارلز داروين ( 1809 ـ 1882 م) و نظريههاي روان شناسي زيگموند فرويد (1856 ـ 1939م) روان شناس بزرگ اطريشي مباني اين جنبش را مورد تأثیر چشم گير قرار داده است. ناتوراليستها انسان را موجودي پاي بند و گرفتار قاعده هایي از پيشتعيينشده می دانند و «غريزه ها» را تنها مرجع تصميمگيرنده و حاكم بر سرنوشت انسان ميدانند. قاعده هایي كه پيش از تولد براي اش تعيين شده است و پس از تولد و بلوغ ، توانایی کنار نهادن يا تغيير آن ها را ندارد بل كه حيات او وابسته به آن هاست. از اين نظرگاه، محيط و وراثت عامل هایی هستند كه برخلاف ميل بشر، سرنوشت او را از چندين نسل پيش از او رقم زدهاند و تلاش انسان در راه تغيير اين مقدرات بيفايده است. آن ها سوژههاي خود را از ميان طبقه های زمين گير و بدبخت جامعه و کسانی كه گرفتار غريزه های حيواني، شهوت ها و نيازهاي نخستین و ناچيز هستند برمی گزیدند. کسانی كه به خاطر هر چيز ـ حتي اگرچه پست، متعفّن و شرمآور ـ دست به هر كاري ميزنند. از دزدي، بيبند و باري و آشوب گرفته تا خودكشي، ديوانگي و قتل نفس! آن ها در برخورد با جامعه ی فلاكتزده، خنثي و درگير جنگ، آشوب و فساد اخلاقي و سياسي، تصور و تصوير ...
مکتب ناتورالیسم
مکتب ناتورالیسم طیعیتگرایی یا ناتورالیسم ،. تقلید موبه مو و دقیق از طبیعت است. هنرمندان ناتورالیست معتقدند که ادبیات و هنر بایستی جنبه علمی داشته باشد. نویسنده باید ازشیوه زیست شناسان پیروی کند و روش تجربی مورد توجه نویسندگان قرار گیرد. در رأس آنها امیل زولا نویسنده بزرگ فرانسوی قرار دارد.ناتورالیسم زاده فلسفه اثباتی \"اگوست کنت\" جامعه شناس معروف فرانسوی است. در این مکتب زندگی به وسیله علوم طبیعی مورد مطالعه قرار می گیرد، هنر و ادبیات نیز باید با قوانین علمی تطبیق یابند. ناتورالیسم پا به پای رئالیسم به وجود می آیدو سعی داردبه هنر و ادبیات جنبه علمی بدهد. به عقیده آنها نویسنده باید تخیل را کنار بگذارد و دارای حس واقع بینی باشد و مانند یک شیمی دان یا فیزیک دان که درباره مواد بی جان کار می کند نویسنده هم باید راجع به صفات و مشخصات و رفتار و عادات افراد و اجتماعات بشری به همان طریق کار کند. ناتورالیسم معتقد به جبر علمی است و می گوید حوادثی که در دنیا اتفاق می افتد، مطابق قوانین علمی و تحت تأثیر علل جبری است و مطابق این جبر از شرایط معین نتایج معین به دست می آید. به عقیده این گروه کیفیت روانی و رفتار اشخاص را در اجتماع، شرایط جسمی آنها تعیین می کند. و وراثت شخصیت فرد را شكل مي دهد. شخصیت در ناتور الیسم از تاثیر وضع مزاجی و ارثی و عوامل دیگری از این قبیل است .از این رو مجبور به انجام دادن کارهایی معین می شود. نویسنده ناتورالیسم به توصیف جزئیات می پردازد و این جزئیات را برای اثبات نظر علمی خاص خودش مورد توجه قرار می دهد. او وضع روانی را نتیجه مستقیم وضع جسمی می داند. وضع جسمی هم از نظر او چیزی است که به ارث به او رسیده است. اختصاصات مکتب ناتورالیسم عبارتند از: 1- فرد و اجتماع دارای هیچگونه امتیاز خارجی نمی باشد قانون تنازع بقاء در کلیه کارها و اتفاقات به چشم می خورد، پس اگر موجودی کار خوب یا بدی دست بزند نتیجه اراده اش نیست بلکه جبر و قوانین طبیعت او را به این کار وادار می کند. 2- در نوشته های ناتورالیستی بیش از حد و اندازه به جزئیات توجه می شود. این باریک بینی و ریزه کاری و ذکر عوامل و حوادث بسیار جزئی گاهی خسته کننده و بیهوده می شود. این ذکر جزئیات شامل کوچکترین حرکات قهرمان داستان تا جزئی ترین چیز در محیط او و فرعی ترین حادثه را شامل می شود. 3- در این مکتب، جسم بیش از روح ارزش دارد یعنی هر نوع نظم یا بی نظمی مربوط به جسم آدمی است که آن هم نتیجه توارث است و روان و روح فقط حکم سایه را دارد. 4- در سبک ناتورالیسم مکالمه های طولانی و بی مورد چنان موضوع رمان و نمایشنامه را اشغال می کند که آن را از حقیقت نمایی ...
بررسی ناتورالیسم در اثار صادق هدایت
چکیده زیر مربوط بع مقاله بعد ی اینجانب است که بعد از ارائه کا مقاله در همین وبلاگ درج خواهد شد ناتوراليسم، نهضتي ادبي است که شکل افراطي واقع¬گرايي (Reale) شمرده مي¬شود؛ اما بيش¬تر همتراز ناتوراليسم فلسفي توصيف مي¬شود؛ مکتبي كه به قدرت محض طبيعت معتقد است و طبيعت را محکوم نظام و قدرت بالاتري نمي¬شناسد. ناتوراليسم در ادبيات، نظريه¬اي است که کردار، گرايش و انديشه را زاييدة غرايز و اميال طبيعي مي¬داند؛ به هيچ رويداد يا پديدة فوق طبيعي قائل نيست و همة واقعيات و پديده¬ها را در طبيعت و در دايرة علوم طبيعي تفسير مي¬کند. بدين ترتيب، ناتوراليسم در ادبيات بر جنبه¬هاي وراثتي محيط و بر مشاهدة زندگيِ به¬دور از آرمانگرايي تأکيد مي¬ورزد و در اين راه، به ترسيم جزئيات، اگرچه زشت و ناخوشايند مي¬پردازد و موازين علمي را اساس کار قرار مي¬دهد. اين مکتب ادبي با آثار ترجمهاي نويسندگان دوران مشروطيت (تحصيل¬کرده¬هاي خارج از کشور) وارد حوزة ادبيات ايران شد و نويسندگاني چند، ازجمله صادق هدايت، صادق چوبک و محمود دولت¬آبادي را تحتتأثير قرار داد. در اين مقاله سعي شده است تأثير ناتوراليسم بر آثار صادق هدايت مورد بررسي قرار گيرد.کليدواژهها: ادبيات تطبيقي، شعر غربي، شعر مدرن فارسي، شعر معاصر فارسي.
مکتب ناتورالیسم
« 196 177 » پژوهشنامه علوم انسانی: شماره 54 ، تابستان 1386 Human Sciences: No. 54‚ Summer 2007 «267 - 286» مکتب ناتورالیسم * منصور ثروت دانشگاه شهید بهشتی چکیده ناتورالیسم، مکتبی ادبی است که در قرن نوزدهم توسط برادران کنگور و به ویژه امیل زولا از فرانسه شروع شد و سپس در بیشتر جهان طرفدار پیدا کر د. در پیدایش این مکتب، توسعۀ صنعت، نقدتن، جبر علمی، جامع هشناسی ب ر پایۀ تفکر کنت و اسپنسر مؤثر بود. این مکتب سعی داشت ادبیات را در خدمت توضیح و تشریح اوضاع کلی انسان در بستر شرایط جبري زمان و مکان و اصل وراثت قرار دهد و نظیر هر مکتب دیگري فراز و نشیبی و موافق و مخالفی براي خود داش ت. این مقاله سعی دارد شرایط ظهور و سقوط این مکتب را بررسی کند. کلیدواژ هها: ناتورالیسم، جبر علمی، وراثت، زولا. Naturalism Mir Mansour Servat, Ph.D. Associate Professor, Department of Persian Language and Literature Faculty of Letters and Human Sciences, Shahid Beheshti University Abstract Naturalism as a school of literature was first founded in 19th century in France and later on moved to most of the other countries in the world. This school was introduced for the first time by Goncouert brothers and Emile Zola and was founded thanks to the progress of industry, Tains's criticism, determinism, and sociology based on Spencer and Countes’ theories. This school was trying to explain the behaviour of human beings in connection with their previously determined circumstances and the existing genetic principles. Like the other schools, this one underwent ups and downs during its development. (that is during more than half a century) until it finally stopped existing as a popular school of thought. This article attempts to explain what circumstances caused this school appearance and demise. Keywords: Naturalism, Scientific determinism, Heredity, Zola. ________________________________________________________ * دکتراي زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تبریز، دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی. Archive of SID www.SID.ir پژوهشنامۀ علوم انسانی 178 Naturalism 285 مقدمه ناتورالیسم چنان که در طی این مقاله به طور مبسوط با آن آشنا خواهیم شد مدعی بود که می تواند و باید به استناد و استفاده از دستاوردهاي علمی زمان نظیر روانشناسی و علوم پزشکی، پیچیدگی هاي انسان و اجتماع را بگشاید و راز و مرز و منشاء گرفتاري هاي او را تشخیص دهد . بر همین اساس ، بنیان گذاران این مکتب سعی داشتند ادبیات را به سوي داشتن نظام علمی رهنمون شوند . آیا آنان موفق شدند؟ این نوشته سعی دارد چند و چون این ماجرا را بکاود. تعریف: ناتورالیسم یا طبیعت گرایی یا طبیعت باوري، در اصل اصطلاحی است که از فلسفه به تمام پدیده هاي هستی، در طبیعت و در » ادبیات راه یافته است . در فلسفه بر اساس این اعتقاد سیماداد ) « محدودة دانش عملی و تجربی جاي دارند و هیچ چیز در وراء ماده، وجود ندارد 1371 : ذیل ناتورالیسم ). این نوع از اعتقاد فلسفی و حتی اصطلاح آن سابقه بسیار کهن دارد ، ولک، ج 4 ) « ماده باوري یا ماتریالیسم ...
ناتورالیسم-طبیعتگرایی درادبیانمایشی
ناتورالیسم-طبیعتگرایی-شیوهای است که در آن نویسنده به تحلیل روحیه فرد میپردازد و روان شناسی فرد را از تحلیل رویدادهای اجتماعی برتر میشمارد.این شیوه بر بنیاد این تصور استوار شده است که میتوان جامعه را به وسیله پرورش دوباره اخلاقی افراد، اصلاح کرد و از این رو لازم میداند که تناقضهای روانی افراد را بر بنیاد طغیان غریزهها به صحنه داستان بکشد و نموداری از آشوبها و به هم ریختگی ارزشهای اجتماعی به دست بدهد.ناتورالیسم از دیدگاه فلسفی بر بنیاد پوزیتیویسم استوار شده و از تخیلات دور و دراز رمانتیکها فاصله گرفته است...در آثار بالزاک و استاندال رگههایی از ناتورالیسم میبینیم.این رگهها در نوشتههای فلوبر ژرفتر و پررنگتر میشود، و رئالیسم او را زیر نفوذ قرار میدهد و آن را ضعیف میکند.پس از او زولا شیوه ناتورالیسم را گسترش میدهد...در داستان بلند ترزراکن که از آثار مهم زولا است، مسئله درهم پاشیدگی اخلاقی با توجه به بنیادهای تنانی و غریزی انسانها، موضوع اصلی است.زولا در این داستان، از گرایشهای واقعیتگرایانه دور میشود، و دگرگونی روانی و اخلاقی را در همان چهارچوب ذهن و تخیل بیمار افراد به بحث میگذارد...زولا انسان را موجودی اجتماعی میدانست، اما بیش از هر چیز انسان را از دریچه میلها و«سرشت» او میدید موجودی زیستی که کاملا زیر نفوذ قانون توارث است.»(برگرفته از صفحات 12 تا 14).در انتقاد از ناتورالیسم، عبد العلی دستغیب که به تفوق و مناعت واقعگرایی اعتقاد دارد، چنین مینویسد:«ناتورالیسم از رئالیسم تقلید میکند، اما از آنجا که از تحلیل زندگانی اجتماعی ناتوان است با این شیوه نیز فاصله میگیرد.ناتورالیسم همچون رئالیسم به زشتیها و فساد جامعه توجه میکند اما کوشش خود را به بزرگ کردن زشتیها و فسادها منحصر میسازد.رئالیسم و ناتورالیسم هر دو به واقعیت موجود میپردازند و از تخیلات بیپایه عدهای از رمانتیکها میگریزند، ولی رئالیسم پلیدی و زشتی را ناشی از وجود انسان نمیداند بلکه آن را انگیخته شرایط اجتماعی و روابط دشمن کیشی میداند که «انسانها را به صورت گرگ یکدیگر در میآورد.» ولی ناتورالیسم فساد انسان و جامعه را موضوعی زیستی و رویدادی جبری میشناسد.در کارگاه سبک ناتورالیسم رشتههای فساد و چرکی ابتذال به هم بافته میشود و در تماشاخانه هنری آثار نویسندگانش، انسانهای«ناقص الخلقه»، «دیوانه»، «شهوی»، «بیمغز»و«حیوان صفت»به نمایش گذاشته میشوند.سرانجام نویسنده ناتورالیست فردی«بیمغز»یا«حیوان صفت»را که در گوشه و کنار اجتماع یافته است به کارگاه هنری ...