معنی اشعار پروین اعتصامی

  • گزیده اشعار پروین اعتصامی

    گزیده اشعار پروین اعتصامی روزی گذشت پادشهی از گذرگهیفریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاستپرسید زان میانه یکی کودک یتیم:کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاستنزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت:این اشک دیده من و خون دل شماستما را به رخت و چوب شبانی فریفته استاین گرگ سالهاست که با گله آشناست پروین اعتصامی   شنیده اید که آسایش بزرگان چیستبرای خاطر بیچارگان نیاسودنبه کاخ دهر که آلایش است بنیادشمقیم گشتن و دامان خون نیالودنهمی ز عادت و کردار زشت کم کردنهماره بر صفت و خوی نیک افزودنز بهر بیهده، از راستی بری نشدنبرای خدمت تن روح را نفرسودنرهی که گمرهیش در پی است نسپردندری که فتنه اش اندر پس است نگشودن پروین اعتصامی   نگردد پخته کس با فکر خامی نپوید راه هستی را به گامی تر توش هنر میباید اندوخت حدیث زندگی میباید آموخت ببید هر دو پا محکم نهادن از آن پس، فکر بر پای ایستادن پردن بی پر تدبیر، مستی است جهان را گه بلندی، گاه پستی است  پروین اعتصامی   تا به کی جان کندن اندر آفتاب؟ ای رنجبر!ريختن از بهر نان از چهره آب، ای رنجبر!زين همه خواری که بينی زآفتاب و خاک و بادچيست مزدت جز نکوهش با عتاب؟ ای رنجبر!از حقوق پای‌مال خويشتن کن پرسشیچند می‌ترسی ز هر خان و جناب؟ ای رنجبر!جمله آنان را که چون زالو مکندت، خون بريزوندر آن خون دست و پايی کن خضاب، ای رنجبر!ديو آز و خودپرستی را بگير و حبس کنتا شود چهر حقيقت بی‌حجاب، ای رنجبر!حاکم شرعی که بهر رشوه فتوا می‌دهدکه دهد عرض فقيران را جواب؟ ای رنجبر!... پروین اعتصامی   در دست بانوئی به نخی گفت سوزنیکای هرزه گرد بی سر و بی پا چه میکنیما میرویم تا که بدوزیم پاره ایهر جا که می رسیم تو با ما چه میکنیخندید نخ که ما همه جا با تو همرهیمبنگر به روز تجربه تنها چی میکنی پروین اعتصامی   وقت گذشته را نتوانی خرید بازمفروش خیره کاین گهر پاک بی بهاست گر زنده ای و مرده نه ای کار جان گزینتن پروری چه سود چو جان تو ناشتاستتو مردمی و دولت مردم فضیلت استتنها وظیفه تو همی نیست خواب و خاستزان راه باز گرد که از رهروان تهیستزان آدمی بترس که با دیو آشناست پروین اعتصامی   روز بگذشته خیالست که از نو آیدفرصت رفته محالست که از سر گرددکشتزار دل تو کوش که تا سبز شودپیش از آن کاین رخ گلنار معصفر گرددزندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرشنیست امید که همواره نفس بر گردد... پروین اعتصامی   ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتنتیرگیها را ازین اقلیم بیرون داشتنهمچو موسی بودن از نور تجلی تابناکگفتگوها با خدا در کوه و هامون داشتنپاک کردن خویش را ز آلودگیهای زمینخانه ...



  • قصیده های پروین اعتصامی

    یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندستی بگفت ای بیخبر، مرگ از چه نامی زندگانی را اگر زین خاکدان پست روزی بر پری بینی که گردونها و گیتی‌هاست ملک آن جهانی را چراغ روشن جانرا مکن در حصن تن پنهان مپیچ اندر میان خرقه، این یاقوت کانی را مخسب آسوده ای برنا که اندر نوبت پیری به حسرت یاد خواهی کرد ایام جوانی را به چشم معرفت در راه بین آنگاه سالک شو که خواب آلوده نتوان یافت عمر جاودانی را ز بس مدهوش افتادی تو در ویرانه گیتی بحیلت دیو برد این گنجهای رایگانی را دلت هرگز نمیگشت این چنین آلوده و تیره اگر چشم تو میدانست شرط پاسبانی را متاع راستی پیش آر و کالای نکوکاری من از هر کار بهتر دیدم این بازارگانی را بهل صباغ گیتی را که در یک خم زند آخر سپید و زرد و مشکین و کبود و ارغوانی را حقیقت را نخواهی دید جز با دیدهٔ معنی نخواهی یافتن در دفتر دیو این معانی را بزرگانی که بر شالودهٔ جان ساختند ایوان خریداری نکردند این سرای استخوانی را اگر صد قرن شاگردی کنی در مکتب گیتی نیاموزی ازین بی مهر درس مهربانی را بمهمانخانهٔ آز و هوی جز لاشه چیزی نیست برای لاشخواران واگذار این میهمانی را بسی پوسیده و ارزان گران بفروخت اهریمن دلیل بهتری نتوان شمردن هر گرانی را ز شیطان بدگمان بودن نوید نیک فرجامیست چو خون در هر رگی باید دواند این بدگمانی را نهفته نفس سوی مخزن هستی رهی دارد نهانی شحنه‌ای میباید این دزد نهانی را چو دیوان هر نشان و نام میپرسند و میجویند همان بهتر که بگزینیم بی نام و نشانی را تمام کارهای ما نمیبودند بیهوده اگر در کار می‌بستیم روزی کاردانی را هزاران دانه افشاندیم و یک گل زانمیان نشکفت بشورستان تبه کردیم رنج باغبانی را بگرداندیم روی از نور و بنشستیم با ظلمت رها کردیم باقی را و بگرفتیم فانی را شبان آز را با گلهٔ پرهیز انسی نیست بگرگی ناگهان خواهد بدل کردن شبانی را همه باد بروت است اندرین طبع نکوهیده بسیلی سرخ کردستیم روی زعفرانی را بجای پرده تقوی که عیب جان بپوشاند ز جسم آویختیم این پرده‌های پرنیانی را چراغ آسمانی بود عقل اندر سر خاکی ز باد عجب کشتیم این چراغ آسمانی را بیفشاندیم جان! اما به قربانگاه خودبینی چه حاصل بود جز ننگ و فساد این جانفشانی را چرا بایست در هر پرتگه مرکب دوانیدن چه فرجامی است غیر از اوفتادن بدعنانی را شراب گمرهی را میشکستیم ار خم و ساغر بپایان میرساندیم این خمار و سرگرانی را نشان پای روباه است اندر قلعهٔ امکان بپر چون طائر دولت، رها کن ماکیانی را تو گه سرگشتهٔ جهلی و گه گم گشتهٔ غفلت سر و سامان که خواهد داد این بی خانمانی ...

  • نگاهي به زندگي و اشعار پروين اعتصامي (ادبي)

    پروین اعتصامی، شاعره نامدار معاصر ایران از گویندگان قدر اول زبان فارسی است که با تواناترین گویندگان مرد ، برابری کرده و به گواهی اساتید و سخن شناسان معاصر گوی سبقت را از آنان ربوده است. در جامعه ما با همه اهتمام و نظام فکری اسلام به تعلیم و تربیت عموم و لازم شمردن پرورش فکری و تقویت استعدادهای زن و مرد، باز برای جنس زن به علت نظام مرد سالاری امکان تحصیل و پرورش تواناییهای ذوق کم بوده و روی همین اصل تعداد گویندگان و علماء زن ایران در برابر خیل عظیم مردان که در این راه گام نهاده اند؛ ناچیز می نماید و پروین در این حد خود منحصر به فرد است. رمز توفیق این ارزشمند زن فرهنگ و ادب فارسی، علاوه بر استعداد ذاتی؛ معجزه تربیت و توجه پدر نامور اوست که علیرغم محرومیت زن ایرانی از امکانات تحصیل و فقدان مدارس دخترانه، خود به تربیت او همت گماشت و دختر با استعداد و با سرمایه معنوی خود را به مقامی که در خورد او بود رسانید. پدر پروین میرزا یوسف اعتصامی (اعتصام الملک) پسر میرزا ایراهیم خان مستوفی ملقب به اعتصام الملک از اهالی آشتیان بود که در جوانی به سمت استیفای آذربایجان به تبریز رفت و تا پایان عمر در همان شهر زیست. یوسف اعتصام الملک در 1291 هـ.ق در تبریز به دنیا آمد. ادب عرب و فقه و اصول و منطق و کلام و حکمت قدیم و زبانهای ترکی و فرانسه را در تبریز آموخت و در لغت عرب احاطه کامل یافت. هنوز بیست سال از عمرش نرفته بود که کتاب (قلائد الادب فی شرح اطواق الذهب) را که رساله ای بود در شرح یکصد مقام از مقامات محمود بن عمر الزمخشری در نصایح و حکم و مواعظ و مکارم اخلاق به زبان عربی نوشت که بزودی جزء کتابهای درسی مصریان قرار گرفت. چندی بعد کتاب (ثورة الهند یا المراة الصابره) او نیز مورد تحسین ادبای ساحل نیل قرار گرفت . کتاب (تربیت نسوان) او که ترجمه (تحریر المراة) قاسم امین مصری بود به سال 1318 هـ.ق انتشار یافت که در آن روزگار تعصب عام و بیخبری عموم از اهمیت پرورش بانوان در جامعه ایرانی رخ می نمود. اعتصام الملک از پیشقدمان راستین تجدد ادبی در ایران و به حق از پیشوایان تحول نثر فارسی است. چه او با ترجمه شاهکارهای نویسندگان بزرگ جهان، در پرورش استعدادهای جوانان، نقش بسزا داشت. او علاوه بر ترجمه بیش از 17 جلد کتاب در بهار 1328 هـ.ق مجموعه ادبی نفیس و پرارزشی بنام (بهار) منتشر کرد که طی انتشار 24 شماره در دو نوبت توانست مطالب سودمند علمی- ادبی- اخلاقی- تاریخی- اقتصادی و فنون متنوع را به روشی نیکو و روشی مطلوب عرضه کند.     زندگینامه رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی از شاعران بسیار نامی معاصر در روز 25 اسفند سال 1285 شمسی در تبریز تولد یافت و از ابتدا ...

  • گلچین اشعار پروین اعتصامی

    روزی گذشت پادشهی از گذرگهیفریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاستپرسید زان میانه یکی کودک یتیم:کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاستنزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت:این اشک دیده من و خون دل شماستما را به رخت و چوب شبانی فریفته استاین گرگ سالهاست که با گله آشناست پروین اعتصامی شنیده اید که آسایش بزرگان چیستبرای خاطر بیچارگان نیاسودنبه کاخ دهر که آلایش است بنیادشمقیم گشتن و دامان خون نیالودنهمی ز عادت و کردار زشت کم کردنهماره بر صفت و خوی نیک افزودنز بهر بیهده، از راستی بری نشدنبرای خدمت تن روح را نفرسودنرهی که گمرهیش در پی است نسپردندری که فتنه اش اندر پس است نگشودن پروین اعتصامی   نگردد پخته کس با فکر خامی نپوید راه هستی را به گامی تر توش هنر میباید اندوخت حدیث زندگی میباید آموخت ببید هر دو پا محکم نهادن از آن پس، فکر بر پای ایستادن پردن بی پر تدبیر، مستی است جهان را گه بلندی، گاه پستی است پروین اعتصامی   تا به کی جان کندن اندر آفتاب؟ ای رنجبر!ريختن از بهر نان از چهره آب، ای رنجبر!زين همه خواری که بينی زآفتاب و خاک و بادچيست مزدت جز نکوهش با عتاب؟ ای رنجبر!از حقوق پای‌مال خويشتن کن پرسشیچند می‌ترسی ز هر خان و جناب؟ ای رنجبر!جمله آنان را که چون زالو مکندت، خون بريزوندر آن خون دست و پايی کن خضاب، ای رنجبر!ديو آز و خودپرستی را بگير و حبس کنتا شود چهر حقيقت بی‌حجاب، ای رنجبر!حاکم شرعی که بهر رشوه فتوا می‌دهدکه دهد عرض فقيران را جواب؟ ای رنجبر!... پروین اعتصامی   در دست بانوئی به نخی گفت سوزنیکای هرزه گرد بی سر و بی پا چه میکنیما میرویم تا که بدوزیم پاره ایهر جا که می رسیم تو با ما چه میکنیخندید نخ که ما همه جا با تو همرهیمبنگر به روز تجربه تنها چی میکنی پروین اعتصامی   وقت گذشته را نتوانی خرید بازمفروش خیره کاین گهر پاک بی بهاست گر زنده ای و مرده نه ای کار جان گزینتن پروری چه سود چو جان تو ناشتاستتو مردمی و دولت مردم فضیلت استتنها وظیفه تو همی نیست خواب و خاستزان راه باز گرد که از رهروان تهیستزان آدمی بترس که با دیو آشناست پروین اعتصامی   روز بگذشته خیالست که از نو آیدفرصت رفته محالست که از سر گرددکشتزار دل تو کوش که تا سبز شودپیش از آن کاین رخ گلنار معصفر گرددزندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرشنیست امید که همواره نفس بر گردد... پروین اعتصامی   ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتنتیرگیها را ازین اقلیم بیرون داشتنهمچو موسی بودن از نور تجلی تابناکگفتگوها با خدا در کوه و هامون داشتنپاک کردن خویش را ز آلودگیهای زمینخانه چون خورشید در اقطار گردون داشتنعقل ...

  • نظر شاعران درباره پروین اعتصامی

    نظر شاعران درباره پروین اعتصامی

    مهدی اخوان ثالث : از جمله دلایل عزیز و ارجمند بودن پروین اعتصامی مثلا همین است که این آزاده زن بزرگوار با آن‌ همه شعر و سخن که دارد، در دیوانی با پنج‌هزار بیت فقط یک یا دوجاست که از خودش حرف زده و «من شخصی و خصوصی» او از پس پشت شعرش خود می‌نماید و جلوه می‌کند. تازه درآن یک دو جا هم امری روحی و بشری و ازجمله عمومیات عواطف آدمی در میان بوده، عواطف مشترک همگان، مثلا مرثیه‌یی برای پدرش گفته یا لوحی برای مزارش یا در تقدیرنامه‌یی منظوم ودایع روح و مواجید قریحه خود را به دست زمانه سپرده است. طبعا در اینطور موارد جنبه همگانی و انسانی امر در حد خود محفوظ است یعنی شعر حکایت از احوالی دارد که آنقدرها هم شخصی و خصوصی نیست. ملک‌الشعراء بهار : دیوان پروین اعتصامی ترکیبی است از دو سبک و شیوه لفظی و معنوی، آمیخته با سبکی مستقل. و آن دو، یکی شیوه شعرای خراسان است، خاصه استاد ناصرخسرو و دیگر شیوه شعرای عراق و فارس، به ویژه شیخ مصلح‌الدین سعدی. و از حیث معانی نیز بین افکار و خیالات حکما و عرفا است و این جمله با سبک و اسلوب مستقلی ترکیب یافته و شیوه‌یی بدیع به وجود آورده است. هنر پروین آنجاست که از زبان همه‌چیز سخن می‌گوید: چشم و مژگان، دام و دانه، مور و مار، سوزن و پیرهن، خاک و باد، مرغ و ماهی، صیاد و مرغ... و عاقبت خواننده را در عالم «کلیله و دمنه» و عوالم طفولیت و جوانی و پیری و هزاران احوال درونی و بیرونی سیر می‌دهد و تسلیت می‌بخشد. سیمین بهبهانی : از گلی می‌نویسم که جوان مرد و جوانمرگی مرگ فرصت‌هاست، خاصه آنگاه که نیروی بالندگی باشد و رستنگاه به آیین و درین هنگام دریغ از نونهالی که تندبادش برکند یا آفت دی و تیرش پژمرده کند. به نوجوانی خود دیدمش. با مادرش به خانه ما آمد به دیدار مادرم. و این در ماه اسفند بود. ماهی پس از آن دیدار، به نیمه فروردین به بیماری حصبه درگذشت. نخستین شعرم را که سروده بودم و مادرم آن را دستکاری کرده بود برایش خواندم. مرا بوسید و برایم آرزوی توفیق کرد. پوستی سپید و گونه‌های گلرنگ و شاداب و دهانی کوچک و لب‌هایی پر داشت، و چشم‌هایی آرام، با نگاهی نه در مسیر موازی. در جوانی تاثیری از او در کار خویش داشتم. می‌خواستم جای خالی او را پر کرده باشم. درآن هنگام او برایم نهایت اعتلای یک شاعر بود و در ذهنم این واقعیت نمی‌گنجید که هرکس باید جای خود را پرکند، نه جای دیگری را. نادرنادرپور : پروین چه از لحاظ «بافت کلام» و چه از لحاظ «دید شاعرانه» گرایش بیشتری به شیوه کهن دارد تا به شیوه نو، لیکن ازآنجا که مضامین و موضوعات تازه‌یی - آن هم با لطف و رقت خاص زنانه- در شعر خویش آورده و نخستین زن ایرانی است که به معنی ...

  • پروین اعتصامی

      موضوع : پروین اعتصامی دبیر : سرکار خانم دلفانی محقق : شقایق نعمتی   کلاس : 204   مقدمه پروین اعتصامی، شاعره نامدار معاصر ایران از شاعران قدر اول زبان فارسی است که با تواناترین شعرای مرد ، برابری کرده و به گواهی اساتید و سخن شناسان معاصر گوی سبقت را از آنان ربوده است. رمز توفیق این شاعرارزشمند فرهنگ و ادب فارسی، علاوه بر استعداد ذاتی؛ معجزه تربیت و توجه پدر اوست یوسف اعتصام الملک در 1291 هـ.ق در تبریز به دنیا آمد. ادب عرب و فقه و اصول و منطق و کلام و حکمت قدیم و زبانهای ترکی و فرانسه را در تبریز آموخت و در لغت عرب احاطه کامل یافت. هنوز بیست سال از عمرش نرفته بود که کتاب (قلائد الادب فی شرح اطواق الذهب) را که رساله ای بود در شرح یکصد مقام از مقامات محمود بن عمر الزمخشری در نصایح و حکم و مواعظ و مکارم اخلاق به زبان عربی نوشت که بزودی جزء کتابهای درسی مصریان قرار گرفت. چندی بعد کتاب (ثورة الهند یا المراة الصابره) او نیز مورد تحسین ادبای ساحل نیل قرار گرفت کتاب (تربیت نسوان) او که ترجمه (تحریر المراة) قاسم امین مصری بود به سال 1318 هـ.ق انتشار یافت که در آن روزگار تعصب عام و بیخبری عموم از اهمیت پرورش بانوان ، در جامعه ایرانی رخ می نمود. اعتصام الملک از پیشقدمان راستین تجدد ادبی در ایران و به حق از پیشوایان تحول نثر فارسی است. چه او با ترجمه شاهکارهای نویسندگان بزرگ جهان، در پرورش استعدادهای جوانان، نقش بسزا داشت. او علاوه بر ترجمه بیش از 17 جلد کتاب در بهار 1328 هـ.ق مجموعه ادبی نفیس و پرارزشی بنام (بهار) منتشر کرد که طی انتشار 24 شماره در دو نوبت توانست مطالب سودمند علمی- ادبی- اخلاقی- تاریخی- اقتصادی و فنون متنوع را به روشی نیکو و روشی مطلوب عرضه کند. چکیده : پروین اعتصامی، شاعر نامدار معاصر ایران از گویندگان قدر اول زبان فارسی است که با تواناترین گویندگان مرد، برابری کرده و به گواهی اساتید و سخن شناسان معاصر گوی سبقت را از آنان ربوده است. در جامعه ما با همه اهتمام و نظام فکری اسلام به تعلیم و تربیت عموم و لازم شمردن پرورش فکری و تقویت استعدادهای زن و مرد، باز برای جنس زن به علت نظام مرد سالاری امکان تحصیل و پرورش تواناییهای ذوق کم بوده و روی همین اصل تعداد گویندگان و علماء زن ایران در برابر خیل عظیم مردان که در این راه گام نهاده اند؛ ناچیز می نماید و پروین در این حد خود منحصر به فرد است. رمز توفیق این ارزشمند زن فرهنگ و ادب فارسی، علاوه بر استعداد ذاتی؛ معجزه تربیت و توجه پدر نامور اوست که علیرغم محرومیت زن ایرانی از امکانات تحصیل و فقدان مدارس دخترانه، خود به تربیت او همت گماشت و دختر با استعداد و با سرمایه معنوی خود ...

  • پروین اعتصامی کیست ؟

    پروین اعتصامی کیست ؟

    پروین اعتصامی، شاعره نامدار معاصر ایران از شاعران قدر اول زبان فارسی است که با تواناترین شعرای مرد ، برابری کرده و به گواهی اساتید و سخن شناسان معاصر گوی سبقت را از آنان ربوده است. رمز توفیق این شاعرارزشمند فرهنگ و ادب فارسی، علاوه بر استعداد ذاتی؛ معجزه تربیت و توجه پدر اوست . یوسف اعتصام الملک در 1291 هـ.ق در تبریز به دنیا آمد. ادب عرب و فقه و اصول و منطق و کلام و حکمت قدیم و زبانهای ترکی و فرانسه را در تبریز آموخت و در لغت عرب احاطه کامل یافت. هنوز بیست سال از عمرش نرفته بود که کتاب (قلائد الادب فی شرح اطواق الذهب) را که رساله ای بود در شرح یکصد مقام از مقامات محمود بن عمر الزمخشری در نصایح و حکم و مواعظ و مکارم اخلاق به زبان عربی نوشت که بزودی جزء کتابهای درسی مصریان قرار گرفت. چندی بعد کتاب (ثورة الهند یا المراة الصابره) او نیز مورد تحسین ادبای ساحل نیل قرار گرفت . کتاب (تربیت نسوان) او که ترجمه (تحریر المراة) قاسم امین مصری بود به سال 1318 هـ.ق انتشار یافت که در آن روزگار تعصب عام و بیخبری عموم از اهمیت پرورش بانوان ، در جامعه ایرانی رخ می نمود. اعتصام الملک از پیشقدمان راستین تجدد ادبی در ایران و به حق از پیشوایان تحول نثر فارسی است. چه او با ترجمه شاهکارهای نویسندگان بزرگ جهان، در پرورش استعدادهای جوانان، نقش بسزا داشت. او علاوه بر ترجمه بیش از 17 جلد کتاب در بهار 1328 هـ.ق مجموعه ادبی نفیس و پرارزشی بنام (بهار) منتشر کرد که طی انتشار 24 شماره در دو نوبت توانست مطالب سودمند علمی- ادبی- اخلاقی- تاریخی- اقتصادی و فنون متنوع را به روشی نیکو و روشی مطلوب عرضه کند. زندگینامه رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی از شاعران بسیار نامی معاصر در روز 25 اسفند سال 1285 شمسی در تبریز تولد یافت و از ابتدا زیر نظر پدر دانشمند خود -که با انتشار کتاب (تربیت نسوان) اعتقاد و آگاهی خود را به لزوم تربیت دختران نشان داده بود- رشد کرد. در کودکی با پدر به تهران آمد. ادبیات فارسی و ادبیات عرب را نزد وی قرار گرفت و از محضر ارباب فضل و دانش که در خانه پدرش گرد می آمدند بهره ها یافت و همواره آنان را از قریحه سرشار و استعداد خارق العاده خویش دچار حیرت می ساخت. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت و مخصوصاً با به نظم کشیدن قطعات زیبا و لطیف که پدرش از کتب خارجی (فرنگی- ترکی و عربی) ترجمه می کرد طبع آزمائی می نمود و به پرورش ذوق می پرداخت. در تیر ماه سال 1303 شمسی برابر با ماه 1924 میلادی دوره مدرسه دخترانه آمریکایی را که به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره می شد با موفقیت به پایان برد و در جشن فراغت از تحصیل خطابه ای با عنوان" زن و تاریخ" ...

  • کتاب عشق

    خدا را سجده آرد، گاه و بیگاه «انا الحق» میزنند اینجا، در و بام ستایش می‌کنند، اجسام و اجرام در اینجا، عرشیان تسبیح خوانند سخن گویان معنی، بی زبانند بلندی را، کمال از درگه ماست پر روح‌الامین، فرش ره ماست در اینجا، رخصت تیغ آختن نیست کسی را دست بر کس تاختن نیست نه دام است اندرین جانب، نه صیاد شکار آسوده است و طائر آزاد خوش آن استاد، کاین آب و گل آمیخت خوش آن معمار، کاین طرح نکو ریخت خوش آن درزی، که زرین جامه‌ام دوخت خوش آن بازارگان، کاین حله بفروخت مرا، زین حال، بس نام‌آوریهاست بگردون بلندم، برتریهاست بدوخندید دل آهسته، کای دوست ز نیکان، خود پسندیدن نه نیکوست چنان رانی سخن، زین تودهٔ گل که گوئی فارغی از کعبهٔ دل ترا چیزی برون از آب و گل نیست مبارک کعبه‌ای مانند دل نیست ترا گر ساخت ابراهیم آذر مرا بفراشت دست حی داور ترا گر آب و رنگ از خال و سنگ است مرا از پرتو جان، آب و رنگ است ترا گر گوهر و گنجینه دادند مرا آرامگاه از سینه دادند ترا در عیدها بوسند درگاه مرا بازست در، هرگاه و بیگاه ترا گر بنده‌ای بنهاد بنیاد مرا معمار هستی، کرد آباد ترا تاج ار ز چین و کشمر آرند مرا تفسیری از هر دفتر آرند ز دیبا، گر ترا نقش و نگاریست مرا در هر رگ، از خون جویباریست تو جسم تیره‌ای، ما تابناکیم تو از خاکی و ما از جان پاکیم ترا گر مروه‌ای هست و صفائی مرا هم هست تدبیری و رائی درینجا نیست شمعی جز رخ دوست وگر هست، انعکاس چهرهٔ اوست ترا گر دوستدارند اختر و ماه مرا یارند عشق و حسرت و آه ترا گر غرق در پیرایه کردند مرا با عقل و جان، همسایه کردند درین عزلتگه شوق، آشناهاست درین گمگشته کشتی، ناخداهاست بظاهر، ملک تن را پادشائیم بمعنی، خانهٔ خاص خدائیم درینجا رمز، رمز عشق بازی است جز این نقشی، هر نقشی مجازی است درین گرداب، قربانهاست ما را بخون آلوده، پیکانهاست ما را تو، خون کشتگان دل ندیدی ازین دریا، بجز ساحل ندیدی کسی کاو کعبه ی دل پاک دارد کجا ز آلودگیها باک دارد چه محرابی است از دل با صفاتر چه قندیلی است از جان روشناتر خوش آن کو جامه از دیبای جان کرد خوش آن مرغی، کازین شاخ آشیان کرد خوش آنکس، کز سر صدق و نیازی کند در سجدگاه دل، نمازی کسی بر مهتران، پروین، مهی داشت که دل چون کعبه، زالایش تهی داشت از زنده یاد پروین اعتصامی