مشتق به زبان ساده
آموزش ساده مشتق
آموزش ساده مشتق با فایل آموزش ساده مشتق _ قسمت اول ویدئوی های زیر از دوست و همکار عزیز آقای مجید وجدانی درستکاراست که به زیبایی مشتق را برای دانش آموزان توضیح می دهد امیدوارم برای شما دانش آموزان عزیز مفید باشد.آموزش ساده مشتق - قسمت 2با تشکر از :http://math-home-javanrood.blogfa.com
ادبیات مشتق است یا مرکب؟!
يكي از دوستان كه معلم ادبيات فارسي دبيرستان است از من پرسيد: كلمه «ادبيات» ساده است يا مركب يا مشتق؟پيش از آن كه پاسخ او را بدهم گفتم: اين به چه كار ميآيد؟گفت: مگر خبر نداري كه بحثهاي جديد زبانشناسي دربارة ساختمان واژهها وارد كتابهاي درسي شده است؟ چند سالي است كه معلم زبان و ادبيات فارسي در كلاس درس همراه دانشآموزان تكواژهاي جملات را ميشمارد و بر سر مشتق و بسيط و مركب و مشتق مركب مباحثههاي بيپايان سر ميدهد.حالا بگو ببينم كلمات گيلان، دشمن، تهمتن، مهرداد و آبي، كدامشان ساده است، كدام مركب است، كدام مشتق است و كدام مشتق مركب؟ روشن است كه پاسخ روشني نداشتم، جز آن كه دوباره بپرسم اين به چه كار ميآيد؟***راستي، زبان و ادب فارسي را به چه منظور به فرزندان اين سرزمين ميآموزيم؟ آيا ميخواهيم دشواري و پيچيدگي مباحث زبانشناسي و دستور زبان و اختلافنظرهاي زبانشناسان را به رخ دانشآموزان بكشيم و بگوييم كه ببينيد زبان فارسي چه نظام پيچيدهاي دارد؟آيا از شمردن تكواژها و اجزاي جملات و تعداد جملات يك بيت كه هنوز هم در ميان صاحبنظران برجسته زبان و ادب فارسي توافقي بر سر آن نيست، چه حاصلي نصيب دانشآموزان ما خواهد شد؟ من كه بيشتر سالهاي عمر را با آموختن زبان و شعر فارسي گذراندهام و بيش از هر چيز ديگر در اين موضوع نوشتهام و خواندهام، در برابر پرسشي نظير اين كه: «اين بيت چند جمله است؟» درمانده ميشوم و ميدانم كه حتي اگر بدانم هر بيت چند جمله است، باز هم تا با منطق و انديشه و زبان شعر آشنا نباشم، راه به جايي نخواهم برد. چه رسد به اين كه عمر گرانمايه جوان دانشآموز را در اين بيهودگي صرف كنم كه او برايم تكواژهاي شعر را برشمارد.براي آموختن اين نكتة ساده كه در زبان فارسي، برخي لغتها از راه پيوستن كلمات و پسوندها و پيشوندها و ميانوندها ساخته ميشوند، اين همه دشواري را بر معلم و دانشآموز چرا روا داريم؟حاصل اين دشواري در تعليم زبان و ادب فارسي آن است كه اغلب دانشآموختگان دورة متوسطه و حتي دانشگاه، نميتوانند يك متن ساده بنويسند، يك شعر يا نثر معمولي را به درستي بخوانند و رغبتي براي مطالعه آثار ادب فارسي ندارند؛ اما ميتوانند بگويند هر بيت چند جمله است و چند تكواژ است و چند تكواژ آزاد و وابسته و دستوري و قاموسي دارد. آنها ميتوانند درباره مشتق و مركب و ساده بودن كلمات بحث كنند، بيآن كه به نتيجهاي مشخص برسند.راستي مگر هدف نهايي آموختن زبان و ادب فارسي چيزي غير از مهارت در خواندن و نوشتن است؟ شمردن تكواژ و بسيط و مركب و مشتق كردن كلمات و بسياري مباحث نظير اين، اگر براي طرح ...
ساده سازی علوم به زبان جامعه
علم هرمنوتیک: این علم خیلی ساده است، فقط در کتابها و سایتها مقدار زیاد حرف های خارجی ها را نوشته اند، و شاید نویسنده ها خواسته اند، با نوشتن اسامی و اصطلاح های خارجی، دانش خود را بیشتر نشان دهند، یا صفحات را بیشتر کنند. البته برای بیان تخصص تاریخی یک علم، نوشتن شرحی از کلیات آن علم لازم است، ولی از دیدگاه هرمنوتیک، برای تعریف هرمنوتیک لازم نیست. تعریف علم هرمنوتیک ساده است، دانش فرایند فهم و بیان یک اثر. در طول تاریخ برای اینکه نوشته های دینی را بخورد مردمی دهند، که در شرایط مختلف جغرافیایی طبیعی و اجتماعی، و تاریخ عمومی و تمدنی قرار داشتند، مجبور بودند تعریف و تفسیر های مختلف بگویند، گاه این تفسیر ها کتبی، و گاه بدلیل عدم سواد و امکانات مردم شفاهی بود، یعنی به نوعی بدون دانستن علمی هرمنوتیک از آن بهره می بردند. از ابتدای قرون جدید، وقتی می خواستند موضوعی را در اندازه دانش و درک مردم مورد نظر، با زبان ساده بگویند، نیازمند دانستن علم هرمنوتیک بودند، و از این زمان هرمنوتیک بصورت دانش درآمد و رشد و تکامل پیدا کرد. گویند ابتدای این علم از هرمس پسر زئوس است، و غربیها مطابق معمول آنها را یونانی نوشته اند، در صورتی که هرمس یا هیرمس یعنی قهرمان روشن و پاک، و زئوس یعنی رهبر زی ها، که بعدآ به ری تغییر آوا داده است. مفسران امروز علم هرمنوتیک ایران، هرگز اندیشه تحقیق و تحلیل نداشتند، که نام های مانند هرمس و افلاطون و ارسطو و...، آیا ایرانی بوده، یا چرا اصلاً از انبوه اندیشمندان و دانشمندان تاریخ ایران، برای این علم نام نمی برند، و فقط نوشته های خارجی را بازگو می کنند. توجه: همینکه این علم و زیر بنای آنرا با نام های یونان اروپایی بخورد مردم می هد، خود علم هرمنوتیک است، یعنی تفسیر و دگرگون سازی اصل یک مطلب برای عموم مردم. یکی دیگر از اصول این علم، در قرن 21 با وجود تکنولوژی های نوین، دادن اجازه بخشی از تحقیق و تحلیل به خوانند و یا شنونده است، زیرا امروزه مشخص شده، که علم به تنهایی از کسی بیرون نمی آید، مگر اینکه جمعی در آن مشارکت داشته باشند، یا سازمان های نوین علمی در کار باشد. در این باره من در تمام وبلاگ در هر موضوعی از دیگران خواسته ام، که خود شما تحقیق و تحلیل مستقل تخصصی داشته باشید، و هر آنچه را که شنیده و خوانده اید، خود علم ندانید. درصورتی که در علم هرمونیک قرون گذشته می گویند، هر تفسیر و تأویل تمام ماجرای علم است، زیرا می دانند، که با ورود توده جوانان باهوش متخصص به آن، علم هرمنوتیک معنی تاریخی خودش را از دست می دهد. مثلاً ...
ساختمان واژه های مشتق/مرکب/مشتق مرکب
ساختمان واژه های مشتق/مرکب/مشتق مرکب 1-اسم ساده :اسمی که فقط ازیک جزء معنادارساخته شده باشد:گوسفند ، اسفندیار ، خانه ،فرهنگ . 2-اسم غیرساده :اسمی که بیش ازیک جزءمعنا داردارد ومی توانیم آن هارابه دویا چندبخش تقسیم کنیم:کتاب خانه ، قلم تراش ، کارکرد . اسم غیر ساده نیز به سه نوع تقسم می شود :1-اسم مشتق 2-اسم مرکّب 3-اسم مشتق –مرکّب 1-اسم مشتق :اسمی که درساختمان آن یک جزءمعنادار ویک جزء معناساز(معنی را عوض کند)وجودداشته باشد در کلمات مشتق اگر جزء بی معنی قبل از جزء معنی دار باشد ، پیشوند و اگر بعد از آن باشد پسوند نامیده می شود . در زیر به مهم ترین پیشوند ها و پسوند ها ی مشتق ساز اشاره می شود . مهم ترین پیشوند ها ی مشتق ساز : با + اسم = صفت ؛ مثال : باادب بی + اسم = صفت ؛ مثال : بی درد نا + صفت = صفت ؛ مثال : نادرست نا + اسم = صفت ؛ مثال : ناسپاس نا + بن فعل = صفت ؛ مثال : نادان ن+بن فعل =صفت؛ مثال:نشکن / نسوز هم + اسم = صفت ؛ مثال : هم کلاس مهم ترین پسوند های مشتق ساز : اسم + ی = صفت ؛ تهرانی ، ماندنی ، خانگی ( "ی" نکره مشتق ساز نیست . مثل : مردی و ... ) صفت + ی = اسم ؛ خوبی ، درستی ، آلودگی و... اسم + ی = اسم ( اسم حرفه یا مکان شغل ) ؛ خیاطی ، قصابی و... اسم + گر = اسم ( صفت شغلی ) ؛ آهنگر ، کوزه گر و... اسم + گری = اسم ؛ وحشی گری و... اسم یا صفت + یت = اسم ؛ مرجعیت ، آدمیت و... بن ماضی+ ار= اسم ؛ کردگار،گفتارو.. بن ماضی + ه / ـه = صفت مفعولی ؛ خورده ، شنیده و.... نکته: باید توجّه داشت که اگر این ( ه ) جزء ساختمان فعل نباشد تکواژ اشتقاقی خواهد بود یعنی مشتق می سازد . او دید ه ی روشنی دارد ( ه ) و ند مشتق ساز نیست چون جزء خود کلمه است . بن مضارع + ه / ـه = اسم ؛ خنده ، گریه و... اسم + ه / ـه = اسم ؛ زباله ، زبانه و... صفت + ه / ـه = اسم ؛ زرده ،سفیده و.. بن مضارع + ـِ ش = اسم ؛ بینش ، دانش و... بن مضارع + ان = صفت ؛ گریان ، خندان و ... اسم + انه = اسم ؛ صبحانه ، بیعانه و .. اسم + انه = صفت / قید ؛ عاقلانه ، محرمانه و ... صفت + انه = صفت / قید ؛ عاقلانه ، مخفیانه و ... صفت شمارشی + گانه = صفت ؛ دوگانه ، پنج گانه و ... بن مضارع + نده = صفت ؛ خورنده ، رونده و ... بن مضارع + ا = صفت ؛ جویا ؛ توانا بن فعل + گار = صفت ؛ آموزگار ، آفریدگار و ... اسم + چی = اسم ؛ تلفنچی ، پستچی و.. اسم + بان = اسم ؛ باغبان ، دربان و ... اسم + دان = اسم ؛ نمکدان ، قلمدان و.. ...
ساختمان واژه های مشتق/مرکب/مشتق مرکب
ساختمان واژه های مشتق/مرکب/مشتق مرکب 1-اسم ساده :اسمی که فقط ازیک جزء معنادارساخته شده باشد:گوسفند ، اسفندیار ، خانه ،فرهنگ .2-اسم غیرساده :اسمی که بیش ازیک جزءمعنا داردارد ومی توانیم آن هارابه دویا چندبخش تقسیم کنیم:کتاب خانه ، قلم تراش ، کارکرد .اسم غیر ساده نیز به سه نوع تقسم می شود :1-اسم مشتق 2-اسم مرکّب 3-اسم مشتق –مرکّب1-اسم مشتق :اسمی که درساختمان آن یک جزءمعنادار ویک جزء معناساز(معنی را عوض کند)وجودداشته باشد در کلمات مشتق اگر جزء بی معنی قبل از جزء معنی دار باشد ، پیشوند و اگر بعد از آن باشد پسوند نامیده می شود . در زیر به مهم ترین پیشوند ها و پسوند ها ی مشتق ساز اشاره می شود . مهم ترین پیشوند ها ی مشتق ساز : با + اسم = صفت ؛ مثال : باادب بی + اسم = صفت ؛ مثال : بی درد نا + صفت = صفت ؛ مثال : نادرست نا + اسم = صفت ؛ مثال : ناسپاس نا + بن فعل = صفت ؛ مثال : نادان ن+بن فعل =صفت؛ مثال:نشکن / نسوز هم + اسم = صفت ؛ مثال : هم کلاس مهم ترین پسوند های مشتق ساز : اسم + ی = صفت ؛ تهرانی ، ماندنی ، خانگی ( "ی" نکره مشتق ساز نیست . مثل : مردی و ... ) صفت + ی = اسم ؛ خوبی ، درستی ، آلودگی و... اسم + ی = اسم ( اسم حرفه یا مکان شغل ) ؛ خیاطی ، قصابی و... اسم + گر = اسم ( صفت شغلی ) ؛ آهنگر ، کوزه گر و... اسم + گری = اسم ؛ وحشی گری و... اسم یا صفت + یت = اسم ؛ مرجعیت ، آدمیت و... بن ماضی+ ار= اسم ؛ کردگار،گفتارو.. بن ماضی + ه / ـه = صفت مفعولی ؛ خورده ، شنیده و....نکته: باید توجّه داشت که اگر این ( ه ) جزء ساختمان فعل نباشد تکواژ اشتقاقی خواهد بود یعنی مشتق می سازد . او دید ه ی روشنی دارد ( ه ) و ند مشتق ساز نیست چون جزء خود کلمه است . بن مضارع + ه / ـه = اسم ؛ خنده ، گریه و... اسم + ه / ـه = اسم ؛ زباله ، زبانه و... صفت + ه / ـه = اسم ؛ زرده ،سفیده و.. بن مضارع + ـِ ش = اسم ؛ بینش ، دانش و... بن مضارع + ان = صفت ؛ گریان ، خندان و ... اسم + انه = اسم ؛ صبحانه ، بیعانه و .. اسم + انه = صفت / قید ؛ عاقلانه ، محرمانه و ... صفت + انه = صفت / قید ؛ عاقلانه ، مخفیانه و ... صفت شمارشی + گانه = صفت ؛ دوگانه ، پنج گانه و ... بن مضارع + نده = صفت ؛ خورنده ، رونده و ... بن مضارع + ا = صفت ؛ جویا ؛ توانا بن فعل + گار = صفت ؛ آموزگار ، آفریدگار و ... اسم + چی = اسم ؛ تلفنچی ، پستچی و.. اسم + بان = اسم ؛ باغبان ، دربان و ... اسم + دان = اسم ؛ نمکدان ، قلمدان و.. اسم + ستان = اسم؛ گلستان,هنرستان و اسم + گاه = اسم؛ سحرگاه ، شامگاه و.. ...
زبان فارسی
اسم در طرح اسم 1 با اسم و برخی از انواع آن آشنا شدیم حال می خواهیم دیگر انواع اسم را مورد بررسی قرار دهیم. اسم جنس اسم عامی که از نظر معنایی بر جنس و نوع افراد ( از یک نوع و جنس ) اشاره کند، اسم جنس خوانده می شود. اسم جنس بی نشانه است. اسم جنس نه معرفه محسوب می شود و نه نکره؛ مانند: میوه خریدم( میوه: اسم جنس ). او تمام دیروز کتاب خواند ( کتاب : اسم نوع ). برای شغل معلمی زن بهتر است ( زن: اسم نوع ) چرا به آینه باید پناه برد اسم چیست ؟ اسم یک عنصر زبانی است که هسته ی گروه اسمی واقع می شود و می تواند وابسته های پیشین و پسین داشته باشد و نقش های نهاد و مفعول و متمم و مسند و ... را بپذیرد. اسم از لحاظ معنایی به اسم انسان، حیوان، گیاه، شیء و یا مفهوم ذهنی و به طور کلی همه ی پدیده های مادی و غیر مادی دلالت دارد. اسم با نشانه های صرفی خاصی همراه می شود، نشانه های صرفی اسم به مفاهیم دستوری چون جنس و نوع، معرفه و نکره و نیز مفرد و جمع اشاره می کند. اسم ها بزرگ ترین گروه کلمات زبان را تشکیل می دهند و برای تشخیص آن ها هم نشانه های صوری وجود دارد و هم معیارهای نحوی. همه ی مصدرهای فارسی جزو مقوله ی اسم اند. صفت صفت فاعلی چیست؟ صفت فاعلی صفتی است که مفهوم انجام عملی را به موصوف نسبت می دهد. صفت های فاعلی از نظر ساختمان به سه دسته تقسیم می شود: مشتق، مرکب،مشتق – مرکب. در ذیل به پاره ای از آنها اشاره می کنیم: بن مضارع+ ان = روان، پرسان. فعل امر یا صفت و یا اسم + کار= بستانکار، بدهکار، ستمکار. بن ماضی + گار=پروردگار، کردگار. پیشوند + بن مضارع یا صفت= نادان، نااهل. صفت لیاقت صفت لیاقت صفتی است که شایستگی و قابلیت موصوف را در امری می رساند؛ مانند : فیلم دیدنی، کتاب خواندنی، لباس پوشیدنی و ساختمان آن چنین است: مصدر+ ی= خوردنی، گفتنی. فعل امر در مفهوم صفت لیاقت؛ مانند: اسرار مگو ( اسرار نگفتنی ). بن مضارع + اک= خوراک، پوشاک. برخی از ساخت های فاعلی ثبوتی با مفهوم صفت لیاقت؛ مانند: خط خوانا ( خط خواندنی)، روا ( رفتنی ). بن ماضی+ گار= ماندگار.صفت چیست؟ صفت مقوله ی واژگانی است که هسته ی گروه صفتی واقع می شود. صفت کلمه یا عبارت و یا جمله ای است که با اسم یا جانشینان آن می آید تا ویژگی آن را بیان کندیا مطلبی به مفهوم آن بیفزاید. صفت از نظر تقدم و تاخر نسبت به موصوف خود بر دو قسم است: صفت پیشین و صفت پسین. صفت های پیشین عبارتند از: صفت اشاره، صفت پرسشی، صفت تعجبی، صفت مبهم ، صفت عالی. صفت های پسین عبارتند از: صفت شمارشی ترتیبی و صفت بیانی. صفت از نظر درجه بندی به سه دسته تقسیم می شود: صفت مطلق و صفت تفضیلی و صفت عالی. صفت مطلق پایه ی صفت است که ...