مدل مانتو كارمندي

  • مدل مانتوهاي شيك بانوان ايراني

    عکس لباس زنانه , مدل مانتو , مانتو کوتاه زنانه , مانتو اسپرت زنانه , مانتو های شیک , عکس مانتو شیک زنانه ,مدل مانتوي مدرسه,مدل مانتو پيش دانشگاهي,مدل مانتو دخترانه دبيرستاني,مدل مانتو كارمندي زنانه,مدل مانتو اداري,مدل لباس فرم زنانه,مدل مانتو مهماني



  • رنگ و سايز مانتوها انتخاب را برايم سخت كرده است

    رنگ و سايز مانتوها انتخاب را برايم سخت كرده است

    ميدان هفت تير جدا از تمام ويژگي‌هايي كه به عنوان يك ميدان شلوغ شهر دارد، مركز خريد مانتو براي بانوان است؛ مركزي كه سال‌هاست با فروشگاه‌ها و مغازه‌هاي رنگارنگ ميزبان زنان تهراني است اما اين روزها مانتو‌هاي به نمايش گذاشته شده در اين فروشگاه‌ها با مذاق زنان مسلمان ايراني سازگار نيست. به گزارش خبرنگارخبرگزاری امید، مانتو از جمله واژگان بيگانه‌اي است كه وارد لغت‌نامه زبان فارسي شده است؛ مانتو در فرهنگ معين، جامه گشادي است كه روي لباس‌هاي ديگر مي‌پوشند و براي زن و مرد استفاده مي‌شد. ريشه واژه‌‌ مانتو در لغت‌نامه‌هاي زبان فرانسه و ايتاليايي به چشم مي‌خورد؛ طي قرون 17، 18، 19 و 20 در اروپا تغييراتي در طرح و مدل اين لباس ايجاد شد و اهداف و موارد استفاده از آن نيز دستخوش تغييراتي شده است. در كشوري مانند ايران كه زنان مانتو را براي پوشش و حجاب خود مورد استفاده قرار مي‌دهند اين لباس مفهومي ديگر پيدا مي‌كند؛ در ايران مانتو به عنوان نوعي حجاب اسلامي براي زنان استفاده مي‌شود همچنين از گذشته‌هاي دور، در مدارس دخترانه مانتو به عنوان لباس متحدالشكل دانش‌آموزان به كار مي‌رفت و امروزه نيز به كار مي‌رود. امروزه با طراحي‌ جديد و بعضاً غير اسلامي و بدون نظارت از سوي نهادهاي مشخص، معناي اوليه حفظ حجاب از مانتو در حال گرفته شدن است به طوري كه زنان ايراني ملزم هستند نوع پوشش و حجاب خود را بر اساس انواع مدل‌هاي عرضه‌شده در بوتيك‌هاي لباس‌‌فروشي انتخاب كنند و اگر زن ايراني بخواهد مانتوي مناسبي را از فروشگاه‌هاي عرضه پوشاك زنانه خريداري كند با مشكلات بسياري در اين امر مواجه خواهد شد. بسياري از زنان اين شهر براي يافتن پوششي مناسب، در روزهاي متوالي تمام خيابان‌ها را جستجو مي‌كنند و در پايان ناراحت و بدون هيچ نتيجه‌اي به خانه باز مي‌گردند. * داستان مانتو و مدگرايي داستان مانتو در طول زمان دستخوش تغييرات چشمگيري از نظر مدل بوده كه اين دگرگوني را با ديدن فيلم و سريال‌هاي متعلق به 15 سال گذشته درمي‌يابيم؛ در اين سير تاريخي، مانتوهاي كوتاه را به عنوان "بالاي زانو " در بازار عرضه كرده و در گام بعدي آستين‌ها از مچ دست با دكمه‌اي به بالاي آرنج منتقل شده و از اين رو بود كه مانتو ماهيت خود را از حفظ حجاب به مدگرايي، تنوع‌طلبي و همرنگي با غرب داد. طراحان لباس كه علاقه خاصي به استفاده بي‌مورد از قيچي در انواع لباس زنانه داشتند با مغتنم شمردن فرصت عدم نظارت بر مدل‌ها به اين شرايط راضي نشدند و با كوتاه كردن آستين مانتوها تا قسمت بازو، طرح‌هاي جديدي را به بازار ارائه كردند. آنچه در زير مي‌خوانيد نظر برخي زنان ...

  • فرهنگ اصطلاحات آبادانی! (قسمت 2)

    سنج و دمام: موسیقی محلی آبادان و بوشهر که بیشتر در عزاداریها نواخته میشود. سوگ العریان: (بازار لخت) نام قدیم بازار ایستگاه 7 بهار. ظاهرا بدلیل ساده بودن به این اسم معروف بوده. سيجاره: سيگار با تلفظ عربی! سیکلین: [sik(h)-Lane] (محله سیکها) نام محلی در آبادان که سابقا در آن هندیها زندگی میکرده اند. سابقا در این محل معابد سیکها وجود داشته. شطیط: (shoteit) از روستاهای عرب نشین آبادان. عبادان: رسم الخط رسمی نگارش کلمه آبادان تا انتهای دوره قاجار. فیدوس: نام آژیری که سابقا برای بیدار کردن و آماده به کار شده مردم توسط پالایشگاه نواخته میشده و صدای آن در کل شهر شنیده میشده. فیه: (fai'ie) محله ای در آبادان بعد از ایستگاه ۱۲ بهار. امروزه بعلت وجود دانشگاه آزاد و دبیرستان تیزهوشان از مراکز علمی به حساب میاد! قلیه ماهی: نوعی خورش که با ماهی و تمر هندی و فلفل فراوان تهیه میشود. قولو: از کلمه و اسم غلام گرفته شده. امروزه به آدمی که ادعای داش مشتی بودن و لات جوانمرد! بودن داره گفته ميشه. کا: مخفف کاکا يا همان برادر خودمون. کفیشه: (kofeishe)از کافی شاپ گرفته شده. نام محلی در آبادان که پاتوق کارگران شرکت نفت و محل تفریح آنان بوده. کواتر شلی: (kuater sholi) خانه های خشتی و گلی. نام محله ای در قدیم متعلق به کارگران شرکت نفت. گرید: امتیاز. ترفیع اداری در شرکت نفت. گیت: دروازه بویژه، دروازه های پالایشگاه. گیس: (gase)گاز طیب : نام میدانی در آبادان. از اسم حاج طیب گرفته شده که ظاهرا در ایام ملی شدن نفت از بزن بهادرهای آبادان بوده! لامسی: (lamsi) نام محله ای در آبادان نزدیک درمانگاه اقبال. لب لبو: برخلاف ظاهرش این هم یکی دیگر از اسامی نخود گرمک است. لین: (lein) از همان Lane انگلیسی به معنای کوی و کوچه گرفته شده. خیابانهای احمدآباد را با کلمه لین میشناسند شمامل لین یک تا پانزده. مصطفی ریش: از بزن بهادرها و لوطیهای قدیم آبادان. وی هنوز زنده و در آبادان ساکن است. منیوحی(manioohi): نام یکی از روستاههای عرب نشین آبادان. ولک: (volek) به معنای پسر بچه. از اصطلاحات رايج بين آبادانيها آمو (عامو) = عمو ارسي (Orsi)= كفش اروسیه (عروسیه)= اسم محلی در آبادان. سابقا در این محل کمپA روسیه وجود داشته (در زمان جنگ جهانی دوم) و به تدریج به این صورت درآمده. اسپكتور = سرشيفت حراست كه با موتورسيكلت سه چرخه گشت ميزد اسبيتال = بيمارستان شركت نفت اشكل كيلي = بازي پسرانه او داغك = اشكنه اوستور = فروشگاه ايزگاه = ايستگاه بتل(Botol) = حشره سیاهرنگ و دارای قابلیت پرواز است که اسم فارسی آن سرگین غلطان یا بوم غلطون است.بشوش(Bashoosh) = اردك بش موش(Besh moosh) = شيريني گرد و رنگي عربی بلکم(Bolkom) = آدم وراج و پررو بلم(Balam) = قايق بنج(Benj) = تانكي بنگله(Bangele) ...

  • رمان اولين شب ارامش

    نگاه يخ زدمو بين ديوار هاي كثيف زندان مي چرخونم...سردمه و ميلرزم ولي اگه از سرما جون بدم حاضر نيستم به پتوي ژنده و كثيفي كه گوشه سلول انفراديم افتاده نگاه كنم.يك ماهه كه جز زندان بان و وكيلم هيچ كسي رو ملاقات نكردم.علاقه اي هم به ديدن كسي ندارم فقط دلم تنگه ...خيلي تنگ اينقدر كه تنفس يار وفادار اشك هام سخت شده.گاهي از خودم تعجب ميكنم با اين كه اينقدر كم ميخورم و مينوشم اين همه اشك كجا ذخيره شده؟؟؟شايد ذخيره 25 سال لبخند و خوشي و زندگي آرومه... امشب حالم عجيبه ...امشب شب عروسيم بود و شايد شبي نزديك به اخرين شب زندگيم ...اميدوارم كه باشه....فردا دادگاه تجديد نظر برگزار ميشه ...بدون حضور كسي در واقع حكم تجديد نظربه وكيلم ابلاغ ميشه...اگه تجديد نظري در كار نباشه تا چند روي ديگه بايد بالاي چوب دار باشم...يعني تجديد نظر چقدر ميتونه اين حكم رو كاهش بده...شايد حبس ابد...ولي محاله من ديگه چيزي واسه از دست دادن ندارم... احترام، ابرو، شخصيت،اعتماد...همه بر باد رفتن...چيزهايي كه براي من همه زندگيم بودن و براي بقيه يه بازيچه كه به راحتي آب خوردن زير پاهاشون لگد مالش كردن...... ميخوام واسه اخرين و هزارمين بار همه چيز رو مرور كنم ...با اينكه باعث ميشه بيشتر و بيشتر زجر بكشم ولي اين داستان بايد هر روز توي ذهنم مرور بشه...اينقدر كه يادم نره چقدر بيگناه گناه كار شدم....چقدر راحت اعتماد كردم و شكسته شدم....شايد هم بين خاطره هام جوابي براي سوالي كه يه ماهه داره مغزمو مثل يه كرم ميخوره پيدا كنم...سوالي سه حرفي كه پره از حرف...چراااااااا ااااااااا ا؟؟؟؟ ؟؟؟؟ .................................................. . هميشه مهر پره از حسه مدرسه است...آروم زمزمه ميكنم باز امد بوي ماه مهر ماه مدرسه....بوي خورشيد پگاه مدرسه.... از اين اهنگ متنفرم ياد تبليغات تلويزيوني اخر شهريور شبكه يك ميفتم ولي الان يه حس ديگه اي داره...ديگه از دبيرستان و اون روپوش سرمه اي دراز و گشاد خبري نيست...روبروي دانشگاه اصفهان مي ايستم و تلاشم در جمع كردن لبخند خنده دارم كه نشونه ذوق بي حد و حصرمه بي فايدست... ترم اول ساعت اول معارف...با شانسي كه من دارم از اين بهترانتظار نميرفت...عجله اي واسه پيدا كردن كلاسم ندارم بيشتر دلم ميخواد با طمئنينه قدم بزنم و يه مقداري از نديده بازي هاي خونومو كاهش بدم. به كلاس مورد نظر ميرسم شلوغ و پر ازدحام...كاش قرمز نشم كه ديگه اخرشه...فقط سه تا صندلي خاليه ...سريع خودمو به اوليش برسونم... -سلام با صداي سلام نگاهي به بغل دستيم كردم دختره ريز ميزه و بانمك..كه چشماي ريزش كاملا بين خط چشم مشكي اش زنداني شده و زيبايي خاصي به چهرش ميده...يه لبخند ميزنم و جوابشو ميدم... ...

  • موانع موفقيت

    ارسال از:دکتر آزاده قهاری  هرفردي موفقيتهاي خويش را براساس يك مقياس نسبي مورد سنجش قرار مي دهد. مـوفـقـيـتـهاي كـوچـك بـرخي اشخاص درنظر برخي ديگر ممكن است بزرگ جلوه نمايد؛اين كاملا بستگي بنوع تربيت، تحصيلات و شرايط مـوجود در زندگي شما دارد. تا زمانيكه به اهداف خود دست يافته و براي بهترين بودن سختكوشي مي كـنـيـد، فـردي موفق محسوب ميشويد. اين اصل مطلب است. با اين حال افرادي نيز وجود دارندكه نمي توانـندبه سطـح رضايت بخشي ازموفقيت دست يابند.ضعفهاي شخصيتي و يـا خـصوصـيات از پـيـش تعيين شده زندگي آنها، مـوانـع اصـلي راه چنين انسانهايي بشمار مي رود. اگر در زندگي خـود شـرايـط دشـواري را تـجربه كرده ايد، نگاهي به اين صفات و موقعيت ها بيندازيد تا ببينيد در حال آماده نمودن خود براي شكستهاي بيشتر ميباشيد يا خير. پشت گوش اندازي ممكن است يكي از اصليترين اهريمنان عامل نابودي شما در تحصيل و زندگي شغلي، طفره رفتن و به تعويق انداختن امور بوده باشد. افرادي كه علامت مزمن اين "بـيـمـاري" در آنها ديده ميشود، مايلند با اين جملات توجيه كننده كه " تمام كردنش كاري نخواهد داشت" و يا "نگران نباش، وقت براي انجام دادنش بسيار است"، كارها و وظايفشان را براي هميشه از سر خود باز كرده و به تعويق بيندازند. اگر كاري در حد و اندازه قابليتهايتان به شما روي آورد ولي به دليل عذر و بهانه هاي ذكر شـده از انجام آن ممانعت بعمل آورديد، قطعا" پشت گوش اندازي مشكل اصـلي بـوده و بايد مرتفع گردد. احساس ميكنيد كه زمان در اختيار شما اسـت، اما هنگامي كـه وقـت موعود نزديك مي شود، براي اتمام كار بسرعت هجوم مي آوريد و نتيجه آن خواهد شد كه آن طور كه در ابتدا مد نظرتان بود از انجام عمل مورد نظر باز خواهيد ماند. فرد پشت گوش انداز معمولا انساني تنبل و سست مي باشد. او براي همه چيز عذر و بهانه داشته و با اينكه توانايي و ابزار انجـام امـور را در اختـيـار دارد، از اتـمام آنـها طـفره مي رود. كار كردن با چنين اشخاصي غير قابل تحمل است و نه تنها كاستي و سستي آنها باعث اختلال در كارها ميگردد، بلكه كارمندان فعال ديگر نيز مـمكـن اسـت به چنـين خصيصه اي دچار شده و رويه آنها را در پيش بگيرند. ترس از موفقيت مانع اصلي ديگر واهمه داشتن از موفقيت است. با اينكه چنين افرادي دقيقا" مي دانند كه براي موفق شدن به چه چيزي نياز دارنـد، امـا بدليل داشتن ترس از موفقيت قادر به رسيدن به اهداف والاي خود نيستند. در نـظـر ايـشـان راه پـيـش رو، مـخـوف و رعـب آور ميباشد. نگراني از آينده و همه مسائلي كه در نهايت گريبانگير او خواهد شد، منجر به فقدان بصيرت و بازماندن آنها مي گردد؛ مـخـاطرات ...