مدل شینیون باز وبسته
شینیون باز و بسته مدل 2012
مدل شينيون باز و بسته جديد زنانه
مدل شينيون باز و بسته جديد زنانه
شنیون باز..بسته..دخترونه..مدل موی فر
کشنده mack تاریخچه ان در ایران و وضعیت حال حاضر
قبل از جنگ جهانی دوم حمل و نقل در ایران و جهان توسط کامیونهای تجاری بنزینی انجام می شد عمده کامیون های پیش از جنگ جهانی دوم در ایران عبارت بودند از: ماک , جمس , دوج فدرال , وایت , والفرانس و کامیون های دیگری مثل بوزینگ , گرام , ماگیروس.قدرت بیشتر و استقامت بالاتر کامیونهای آمریکایی باعث شده بود تا ساخته های این کشور در راس کامیون های مورد استفاده در ایران قرار بگیرند. این وضعیت تقریبا تا پایان جنگ جهانی ادامه داشت. بعد از جنگ جهانی با توجه به اینکه ایران محلی یرای تردد متفقین بود همزمان کامیونهای آمریکایی مثل ماک استودی , بیکر , دوج و.............نیز در تعداد بالاتر نسبت به قبل به ایران وارد شدند. این کامیونها بیشتر در بنادر جنوبی و مرز جلفا به امر انتقال کالا برای متفقین مشغول بودند.با پایان جنگ دوم تعدادی از این کامیونها در کمپ های متفقین باقی مانده و در نهایت توسط عوامل آنها به فروش رسیدند. بدین ترتیب با پایان جنگ عملا سلطه کامیون های قدیمی در ایران تا حدی دچار خدشه شد.کامیون های ماک چه در دوران پیش از جنگ و چه بعد از جنگ از آن همواره توانسته بودند با کسب رتبه بالاتر نسبت به دگر هموطنان آمریکایی خود گوی سبقت را ربوده و بدل به بازیگری قوی در عرصه حمل و نقل ایران شوند.ابتدای ورود دیزل و ماک دیزل به ایران با توجه به تبلیغاتی که ایجاد بیماری سل توسط دوده کامیون های دیزل مطرح شده بود, این کامیونها با استقبال چندانی مواجه نشدند. هر چند در گذر زمان و رنگ باختن این تبلیغات در نهایت ماک قدرتمند توانست دوام آورده و با شایستگی رقبای خود را عقب بزند.اولین ماکی که در ایران به طور رسمی به کارگرفته شده است ماک مدل 1942 بود که به ماک جنگی معروف بود. این کامیون در آن زمان به دلیل استاندارد نبودن جاده های ایران (که همچنان غیر استاندارد باقی مانده است) و البته فقدان باسکول تنها کامیونی بود که بارهایی به وزن 30 تن را برروی ده چرخ حمل می کرد.استقبال شدید از این کامیون به سرعت باعث شد تا جای پای ماک در ایران محکم شده و حتی مدل های کار کرده آن از کشورهای ع ر بی همسایه وارد ایران شود. در این میان افرادی که توانایی مالی بیشتری داشتند ترجیح می دادند کامیون خود را به شرکت سازنده سفارش داده و محصول نو وجدیدرا عموما از طریق کشورهای اروپایی و به طور خاص هلند دریافت کنند.نسل بعدی ماک ها در سالهای 1948 و 1951وارد ایران شدند. این سری از ماک ها که به زیر قرمز معروف شدتد هم توانستند خاطره خوشی در ذهن ایرانی ها بگذارند. داشتن شاسی , اکسل , و پوسته دیفراتسیل و باک قرمزعمده مشخصه این کامیون ها بود.نسل بعدی ماک های وارداتی ...
رمان ابی به رنگ احساس من - قسمت9
روی تخت نشست..جلوش ایستاده بودم..دستمو کشید..افتادم تو بغلش..روی پاهاش نشسته بودم..از زور هیجان قلبم تند تند می زد..دستام می لرزید..نه..همه ی وجودم می لرزید..فقط توی چشمام خیره شده بود..پلک هم نمی زد..نگاه خاکستریش گرم بود..برعکس همیشه که از سرماش تنم یخ می زد..ولی از این گرما هم ذوب نشدم..هیچ حسی نداشتم..گیج شده بودم..رفتارش برام قابل لمس نبود..گنگ بود..خیلی.. سکوت کرده بود..نگاهمو از روش برداشتم..دستمو بردم جلو و لیوان شراب رو از روی میز برداشتم..باید یه کاری می کردم بخوره..وگرنه بدبخت می شدم..لیوان رو گرفتم جلوی لب هاش..فقط نگاهم می کرد..یک جور خاص..لباشو باز کرد..لیوان رو کمی کج کردم..محتویات لیوان سرازیر شد ولی هنوز داخل دهان شاهد نشده بود که سرشو کشید عقب..شراب ریخت روی پاهاش..بی توجه بود.. با لحن جدی گفت :نه..نمی خوام امشب مست کنم..تا الان کلی لذت بردم..باید کامل بشه ..حیفه بخوام تو عالمه مستی ازت لذت ببرم..می خوام کاملا هوشیار باشم..نه..امشب از مستی خبری نیست..فقط هوشیاری.. با یک حرکت منو خوابوند رو تخت..لیوان از دستم افتاد..با شنیدن حرف هاش دیگه روحی تو بدنم نمونده بود..ترس به طور وحشتناکی سرتاپام رو فرا گرفت..خدایا چرا امشب؟!..چرا همین امشب نباید مست کنه؟!..همیشه تا خرخره می خورد..واقعا به یقین رسیدم که من کلا کم شانس به دنیا اومدم.. روم خوابید..صدای تپش های قلبم سرسام اور بود..اون که نه..ولی خودم می شنیدم واز صدای بلندش وحشت کرده بودم..نه..ازاون نبود..از وجود شاهد بود..به خاطر اون اینطور وحشت کرده بودم..می ترسیدم...احساس می کردم دیگه راه فراری ندارم..صورتشو اورد جلو..زیر گوشم گفت :امشب رو برام رویایی کن بهار..می خوام باهات عشق بازی کنم..از سر خواستن..نه هوس..به تو حس هوس ونیاز ندارم..تو خاصی..برای من خاصی..پس امشب هم باید خاص باشه..برای من..برای تو..بالاترین لذت رو بهم بده ..از اینکه باهاتم..کنارتم..انقدر نزدیک..بهار..سیرابم کن..از وجودت.. سرشو بلند کرد .. در حالی که توی چشمام خیره شده بود گفت :نمیگم عاشقتم..نمیگم دوستت دارم..چون با هر دو بیگانه م..ولی حس خواستنم نسبت به تو اون چیزی نیست که نسبت به بقیه داشتم..فرق می کنه..عطش دارم..نمی دونم چرا..شاید دلیلش تو وجود تو باشه..می خوام کشفش کنم..همین امشب.. خواست لبامو ببوسه..نذاشتم..صورتمو برگردوندم..هنوز تو بهت حرفایی که زده بود بودم..باورم نمی شد..حرفاش از سر عشق بود؟!..داره میگه عاشقم نیست..هه..مرتیکه هوس رو با عشق اشتباه گرفته اونوقت اومده میگه می خواد باهام عشق بازی کنه..نه..اگر عاشق بود باهام اینکارو نمی کرد..اذیتم نمی کرد..زجرم نمی داد..بی شعوره عوضی.. دستامو گذاشتم روی سینه ش وهلش دادم..دستامو ...