متن نمایش طنز خنده دار

  • متن های کوتاه خنده دار!!!

    ملا نصرالدین و راهب!  ملا نصرالدین و یک راهب که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگر سفر می کردند ، سر راه خود دختری را دیدند در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد...  وقتی ان دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضای کمک کرد. راهب بلا درنگ دخترک را برداشت و از رودخانه گذراند. آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتی طولانی را پیمودند تا به مقصد رسیدند. در همین هنگام ملا   که ساعت ها سکوت کرده بود خطاب به همراه خود گفت:« دوست عزیز! ما  نباید به جنس لطیف نزدیک شویم. تماس با جنس لطیف بر خلاف عقاید و مقررات مکتب ماست. در صورتی که تو دخترک را بغل کردی و از رودخانه عبور دادی.» راهب  با خونسردی و با حالتی بی تفاوت جواب داد:« من دخترک را همان جا رها کردم ولی تو هنوز به آن چسبیده ای و رهایش نمی کنی.» داستان حکیمانهقبل از ازدواج: مرد: آره، دیگه نمی‌‌تونم بیش از این منتظر بمونم زن: می‌‌خواهى من از پیشت برم؟ مرد: نه! فکرش را هم نکن زن: منو دوست داری؟ مرد: البته!زن: آیا تا حالا به من خیانت کردی؟ مرد: نه! چرا چنین سوالى می‌‌کنی؟ زن: منو مسافرت می‌‌بری؟ مرد: مرتب!زن: آیا منو می‌‌زنی؟ مرد: به هیچوجه! من از این آدما نیستم !زن: می‌‌تونم بهت اعتماد کنم؟ . . . : بعد از ازدواج متن را این دفعه از پائین به بالا بخوانید !! نامه مادر غضنفر به غضنفر نامه مامان غضنفر: گضنفر جان سلام !ما اینجا حالمان خوب است . امیدوارم تو هم انجا حالت خوب باشد . این نامه را من می گویم و جعفر خان کفاش برایت مینویسد .بهش گفتم که این گضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند،آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند. وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم.پدرت توی صفحه حوادث خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی 10 کیلومتری خانه ما اتفاق می افته.ما هم 10 کیلو متر اینور تر اسباب کشی کردیم.اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد .آدرس جدید هم نداریم .خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست .پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان. آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست همین هفته پیش دوبار بارون اومد،اولیش4 روز طول کشید ،دومیش 3 روز .ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید . گضنفر جان ،آن کت و شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم .آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد.ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم و جداگانه توی کارتن مقوائی برایت فرستادم پدرت هم کارش را عوض کرده.میگه ...



  • متن های خنده دار و جالب با موضوع زن یا زندان؟

     متن های خنده دار و جالب با موضوع زن یا زندان؟

          زني نصف شب از خواب بیدار میشه و مي‌‌بینه که شوهرش در رختخواب نیست ،به دنبال او به طبقه ی پایین می‌رود  

  • طنز(متن کامل وصیت نامه بسیار خنده دار غضنفر)

    طنز(متن کامل وصیت نامه بسیار خنده دار غضنفر)قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.بعد از مرگم، انگشت های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت نگاری قرار دهید.به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبد شکافی کند، من به آن مشکوکم ….ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.کارت شناساییم با دو قطعه عکس مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد.مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید.کسانی که زیر تابوت مرا می گیرند، باید هم قد باشند.شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به دختران بیکار ندهید.گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.کله مرغ برای سگها یادتون نره چون گناه دارند گشنه بمونند.بجای عکسم روی آگهی ترحیم کارت معافیم رو بزارید.در مجلس ختم من گاز اشک آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.از اینکه نمی توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم و خواهش میکنم پشت سرم حرف در نیارید.التماس میکنم کفنم را از یک پارچه مارکدار انتخاب کنید تا جلوی آدمهای که تازه به دوران رسیده کم نیاریم.به مرده شوی بگویید مرا با چوبک بشوید چون به صابون و پودر حساسیت دارم.چون تمام آرزوهایم را به گور می برم، سعی کنید قبر مرا بزرگ بسازید که جای آنها هم باشد

  • مطالب خنده دار و طنز نوشته های قشنگ

    حیف نون توي اتوبوس پر جمعيت پيله كرده بود به رانندهو در گوش راننده حرف مي زد. راننده مرتب بهش مي گفت: برو بشين سر جات. آخرش مسافرها به راننده مي گن: آقايراننده به حرفش گوش كن شايد كاري داره. راننده مي گه: نه بابا اومده به من مي گه: چپ كن يه كم بخنديم!.....................................................یارو ﻣﯿﺮﻩ ﺟﻮﺭﺍﺏ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ :ﺁﻗﺎ ﻣﻦ ﺟﻮﺭﺍﺏ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ...ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ . یاروﻫﻢ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﺩﺳﺖﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ.....................................................محو شوندگان گرامی زین پس زباله های خود را در افق نریزید!افقِ ما خانه ی ما!"روابط عمومی شهرداری افق.....................................................یارو تو ژاپن راننده تاکسی بود هرکسی سوار میکرد میخندید میگفت :خدا بگم چیکارت تکنه من که همین الان پیادت کردم.....................................................من یه غلطی کردم قضیه فانتزی و افقو واسه بابام تعریف کردمحالا هروقت ازش پول میخوام میره تو افق محو میش.....................................................هورا هورا ... امروز مچ مامانمو هنگام ناخونک زدن به سیب زمینی هایی که داشت سرخ میکرد گرفتم !بهش گفتم برو از خدا بترس......................................................توف به اين شانس . الان نشستم حساب كردم ديدم با هر ديني حساب كنيم آخرش ميرم جهنم........................................................هـر وقـت حوصـله نـدارم ایـن همـه صفحـه روببنـدم وکامپیوتر روخامـوش کنـم،کلیــد سـه راهـی رو ازپاییـن با پـاممیزنـم...بـه کامپیوتـرمیگـم : فکــرکـن بـــــرق رفــت! .....................................................از یارو میپرسن 10 تا جوجه داریم گربه 6 تاشونو میخورهچند تا باقی میمونه ؟غضنفر میگه اون دیگه جاشونو یاد گرفته میاد بقیشونم میخوره.....................................................ﻃﺮﻑ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﻣﯿﺰﺩﻩ ﻭ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺍﺩﻣﯿﺰﺩﻩ :ﮐﻤﮏ! ﮐﻤﮏ!ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻦ : ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍﺭﻭﻣﯿﺰﻧﯽ ﮐﻤﮏ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﭼﯿﻪ ﺩﯾﮕﻪ؟ﻣﯿﮕﻪ : ﺁﺧﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻢ ﻟﻬﺖ ﻣﯽﮐﻨﻢ!!.....................................................آقا دامادچیکاره هستن ؟...ناظر پُست هستن.خوب به سلامتی کدوم منطقه ؟...منطقه خاصی ندارن ، توفیسبوک پست ها رو میخونن ، لایک میکنن و نظر میدن دعوا میکنن از آرمان ها پاسبانی میکنندو تشخیص میدهند چی تکراری چی فتوشاپه........................................................ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻓﯿﻠﻢ ﺍﮐﺸﻦ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﯾﻪﻟﮕﺪ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﻬﻢ ﺯﺩ .ﻣﯿﮕﻢ ﭼﺮﺍﻣﯿﺰﻧﯽ،ﻣﯿﮕﻪﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺣﺲ ﺍﻝ ﺍﯼ ﺩﯼ ﺳﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺑﻬﺖﺑﺪﻡ

  • متن کامل وصیت نامه بسیار خنده دار غضنفر/طنز خنده دار

        متن کامل وصیت نامه بسیار خنده دار غضنفر/طنز خنده دار   قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم   .   بعد از مرگم، انگشت های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت نگاری قرار دهید   .   به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبد شکافی کند، من به آن مشکوکم …     .   ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند   .   عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است   .   بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم   .   کارت شناساییم با دو قطعه عکس مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد   .   مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند   .   روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست   .   دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید   .   کسانی که زیر تابوت مرا می گیرند، باید هم قد باشند   .   شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به دختران بیکار ندهید   .   گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد   .   کله مرغ برای سگها یادتون نره چون گناه دارند گشنه بمونند   .   بجای عکسم روی آگهی ترحیم کارت معافیم رو بزارید   .   در مجلس ختم من گاز اشک آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند   .   از اینکه نمی توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم و خواهش میکنم پشت سرم حرف در نیارید   .   التماس میکنم کفنم را از یک پارچه مارکدار انتخاب کنید تا جلوی آدمهای که تازه به دوران رسیده کم نیاریم   .   به مرده شوی بگویید مرا با چوبک بشوید چون به صابون و پودر حساسیت دارم   .   چون تمام آرزوهایم را به گور می برم، سعی کنید قبر مرا بزرگ بسازید که جای آنها هم باشد    

  • متن خنده دار

    این گودزیلای ما ۳ سالشه از خواب پاشده با وحشت میگه وای دیشب یه خواب بدی دیدم میگم چه خوابی دیدی عزیزم؟ میگه خواب دیدم میخواستم بستنی بخرم همه مغازه ها بسته بود. ا اصن یه وضی...

  • اس ام اس و متن های طنز و خنده دار-آذرماه 91

    حیف نون با دوستش داشتن فیلم جنگی خفن نگاه می کردنآخر فیلم حیف نون جوگیر میشه ، سینه خیز میره تلویزیونو خاموش کنهبرمیگرده میببنه دوستش تیر خورده مرده ! :lol:...میخوام اگه قسمت باشه یه آبمیوه فروشی باز کنمچون ۸۰ ٪ دوستام نقش هویجو دارن !...یه واقعیت مهم زندگی که کشفش کردم اینه که:وقتی زبونت از دهنت بیرونه نمی تونی بگی  (ژژژژژ) !...پسرا هجده ماه میرن خدمت، اندازه ۱۸ سال خاطره تعریف می کنن!لامصبا همشونم قهرمان پادگان بودن !