متن تقدیم
نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه
صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه اغلب دانشجويان و محققان به دنبال كلماتي شيوا و زيبا براي تدوين آن هستند. در ادامه تعدادي از متون پيشنهادي براي اين صفحه آورده شده است، اميد است كه مورد استفاده دوستان عزيزم قرار گيرد.خدای را بسی شاکرم که از روی کرم، پدر و مادری فداکار نسبیم ساخته تا در سایه درخت پربار وجودشان بیاسایم و از ریشه آنها شاخ و برگ گیرم و از سایه وجودشان در راه کسب علم و دانش تلاش نمایم. والدینی که بودنشان تاج افتخاری است بر سرم و نامشان دلیلی است بر بودنم، چرا که این دو وجود، پس از پروردگار ، مایه هستی ام بوده اند دستم را گرفتند و راه رفتن را در این وادی زندگی پر از فراز و نشیب آموختند. آموزگارانی که برایم زندگی، بودن و انسان بودن را معنا کردند.تقدیم به وجود با ارزشتان...تقدیم به پدر، مادر و همسر عزیزمو به تمام آزاد مردانی که نیک می اندیشند و عقل و منطق را پیشه خود نموده و جز رضای الهی و پیشرفت و سعادت جامعه، هدفی ندارند.دانشمندان، بزرگان، و جوانمردانی که جان و مال خود را در حفظ و اعتلای این مرز و بوم فدا نموده و مینمایند.تقدیم به همسرم:که سایه مهربانیش سایه سار زندگیم می باشد، او که اسوه صبر و تحمل بوده و مشکلات مسیر را برایم تسهیل نمود.تقدیم به خواهرم:که وجودش شادی بخش و صفایش مایه آرامش من است.تقدیم به برادرم:که همواره در طول تحصیل متحمل زحماتم بود و تکیه گاه من در مواجهه با مشکلات، و وجودش مایه دلگرمی من می باشد.تقدیم به پدرم کوهی استوار و حامی من در طول تمام زندگی تقدیم به مادرم سنگ صبوری که الفبای زندگی به من آموخت تقدیم به همسرم که در سایه همیاری و همدلی او به این منظور نائل شدم. تقدیم به دلبندم امید بخش جانم که آسایش او آرامش من است.تقدیم به او که آموخت مرا تا بیاموزم استاد گرامی جناب آقای.... تقدیم به آنان که وجودم جز هدیه وجودشان نیست پدر و مادر عزیزم تقدیم به همسر مهربانم که مسیح وار با صبرش در تمامی لحظات رفیق راه بود و تقدیم به گل نازم ...که کودکی گمشده ام را در چهره معصومش پیدا کردم.و بعد از مدتها، پس از پیمودن راههای فراوان که با حضور شیرین اساتید عزیزم، با راهنماییها و دغدههای فراوانشان و شیطنتهای زیبای آن دوران، نگاههای پدر مادرم، با چشمهای پر از برق شوق، و زیبایی حضور خواهرم در کنارم، که خستگیهای این راه را به امید و روشنی راه تبدیل کرده و امیدوارم بتوانم در آینده ی نزدیک جوابگوی این همه محبت آنها باشم ...اکنون، با احترام فراوان برای این همه تلاش این عزیزان برای موفقیت من ....این پایان نامه را به پدر و مادرم، اساتید عزیز و خواهر ...
نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه
صفحه تقديم / تشكر در پايان نامه يكي از مهمترين صفحات در تمامي پايان نامه هاست كه اغلب دانشجويان و محققان به دنبال كلماتي شيوا و زيبا براي تدوين آن هستند. در ادامه تعدادي از متون پيشنهادي براي اين صفحه آورده شده است، اميد است كه مورد استفاده دانشجويان و محققان عزيز قرار گيرد. از استاد گرامیم جناب آقای دکتر ****** بسیار سپاسگزارم چرا که بدون راهنمایی های ایشان تامین این پایان نامه بسیار مشکل مینمود. از سرکار خانم **** و به ویژه سرکار خانم **** به دلیل یاری ها و راهنمایی های بی چشمداشت ایشان که بسیاری از سختی ها را برایم آسان تر نمودند، به پاس عاطفه سرشار و گرمای امیدبخش وجودشان که در این سردترین روزگاران بهترین پشتیبان است به پاس قلب های بزرگشان که فریاد رس است و سرگردانی و ترس در پناهشان به شجاعت می گراید و به پاس محبت های بی دریغشان که هرگز فروکش نمی کند این مجموعه را به پدر و مادر عزیزم تقدیم می کنم با سپاس ازسه وجود مقدس: آنان که ناتوان شدند تا ما به توانایی برسیم... موهایشان سپید شد تا ماروسفید شویم... و عاشقانه سوختند تا گرمابخش وجود ما و روشنگر راهمان باشند... پدرانمان مادرانمان استادانمان تقدیم به پدر مادر مهربانم که هر لحظه وجودم را از چشمه سار پر از عشق چشمانشان سیراب می کنند.....تقدیم به پدر و مادر عزیز و مهربانم که در سختیها و دشواریهای زندگی همواره یاوری دلسوز و فداکار و پشتیبانی محکم و مطمئن برایم بودهاند. تقدیم به همسرم به پاس قدر دانی از قلبی آکنده از عشق و معرفت که محیطی سرشار از سلامت و امنیت و آرامش و آسایش برای من فراهم آورده است سپاسگزار کسانی هستم که سرا غاز تولد من هستند. از یکی زاده می شوم و از دیگری جاودانه. استادی که سپیدی را بر تخته سیاه زندگیم نگاشت و مادری که تار مویی از او به پای من سیاه نماند. تقدیم به مقدس ترین واژه ها در لغت نامه دلم، مادر مهربانم که زندگیم را مدیون مهر و عطوفت آن می دانم. پدر، مهربانی مشفق، بردبار و حامی. همسرم که نشانه لطف الهی در زندگی من است. برادر و خواهرم همراهان همیشگی و پشتوانه های زندگیم ماحصل آموخته هایم را تقدیم می کنم به آنان که مهر آسمانی شان آرام بخش آلام زمینی ام است به استوارترین تکیه گاهم،دستان پرمهر پدرم به سبزترین نگاه زندگیم،چشمان سبز مادرم که هرچه آموختم در مکتب عشق شما آموختم و هرچه بکوشم قطره ای از دریای بی کران مهربانیتان را سپاس نتوانم بگویم. امروز هستی ام به امید شماست و فردا کلید باغ بهشتم رضای شما را آوردی گران سنگ تر از این ارزان نداشتم تا به خاک پایتان نثار کنم،باشد که حاصل تلاشم نسیم گونه غبار خستگیتان ...
یه شاخه گل
این گل منو یاد خیلی چیزها انداخت ، هر چی نوشتم تا حالا کپی بود اما علایقم بود ... خیلی حرفها تو دلم داشتم بزنم که حتی اینجا هم نتونستم بگم ..... این گل تقدیم به کسی که بهم فرصت حیات داد .........خدا این گل تقدیم به کسی که خیلی بهش بدهکارم اما همش بهش میگم تو در حقم بی انصافی کرد ..........مادرم این گل تقدیم به کسی که هیچ وقت غصه ی تو چشماش و لبخند رو لباش یادم نمیره ..........پدرم این گل تقدیم به کسی که منو با دوست داشتن آشنا کرد و تنهام گذاشت ....--------------- این گل تقدیم به کسی که به من ارزش بودن و نفس کشیدن میده ..... یه خانم کوچولو این گل تقدیم به کسی که یادم انداخت هنوزم دوست داشتن وجود داره اما باید می رفت ...... یه دوست خوب این گل تقدیم به تمام دوستان مجازیم که خنده و گریه هامو شریک شدن ...........فضایی ها این گل تقدیم به کسی که فکر کردن به رفتنش داره هر روز قلبمو میشکنه .......یه آرزوی محال این گل تقدیم به کسی که هر روز اومد متن منو خوند و گفت آفرین در حالی که خیلی وقت پیش شنیده بود ....مویرا این گل تقدیم به کسی که متن منو تا آخر خوند این چشمات خیلی برام با ارزشه از خدا میخوام هیچ اشکی رو مگر اشک شوق تو چشمات جاری نکنه این چشمهات به یک دنیا می ارزه .....فدای چشمات
تقدیم به دوستان و عزیزان
با سلام خدمت دوستان و همراهان عزیز نمیدونم چی بگم از محبت همتون ممنونم خدا خیرتون بده ان شاءالله این حدیث رو هر وقت که میخونم یا گوش میدم حس خواستی داره برام و لذت عجیبی شاید اینطور بگم اگه کسی شیعه باشه و این حدیث رو نخونه واقعا از فیض این حدیث غافل مونده این حدیث رو چند سال پیش تو این وبلاگ گذاشتم به امید اینکه مورد استفاده ی شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام قرار بگیره . ازتون فقط یه خواهشی دارم هر کدوم اگه در توانتون هست که میدونم هست و میتونین اینه که یه وبلاگ ساده بزنین و توش از دعاهای زیبا و زیارات زیبا و احادیث زیبا استفاده کنین تا یه روزی اگه نبودیم این وبلاگها و مطالبش از ما به یادگار بمونه در راهی که برای اهل بیت علیهم السلام رفتیم . منو از دعای خیرتون بی نصیب نزارین و هر وقت هر جایی اسمی از حدیث کساء شنیدین و در محفلی بودین و این حدیث رو خوندین منم یاد کنین و به نیابت از من هم بخونین ممنون از شما دوستان و عزیزان ارادتمندتان محمد .
این متن تقدیم میکنم
اين متن رو تقديم ميکنم به دوستاني که به هر علتي ناراحتيي دارن و آرامش خودشون رو از دست دادند. اميدوارم کمکي بهشون بشه. گزيدههاي خيلي کوتاهي از کتاب "تکنولوژي فکر" نوشته دکتر عليرضا آزمنديان. چگونه ميتوان ضمير ناخودآگاه را به مسير درستي هدايت کرد؟ مهمترين موضوع اينه که ضمير ناخودآگاه، متناسب با هر سيگنالي که در هر لحظه دريافت ميکنه، باور و روحيهاي ميسازه و يا سيستمي را در بدن انسان و يا بيرون از بدن در دنياي خارج کنترل ميکنه. بنابراين در تمام لحظهها بايد مراقب باشيم که ضمير ناخودآگاه فقط سيگنالهاي خوب رو از طريق حواس پنجگانه و فکر ما دريافت کنه. چند نمونه عبارتند از: استفاده نکردن از کلمه و جملههاي منفي مثل: خاک بر سرم، مردهشور، من بدشانسم، من بدبختم، خنگم، کي ميشه بميرم راحت بشم، نميتونم، نميشه، دنيا چقدر بده، دنيا اومدم که فقط عذاب بکشم، من هميشه مريضم، هيچکي منو دوست نداره، من بدم، ... اعم از اينکه اين حرفها رو به خودمون بزنيم يا به ديگران، هر کدومش يه سيگنال منفي و مخرب به ضمير ناخودآگاه ميده. مثلن وقتي کسي ميگه: "من بدشانسم"، ضمير ناخودآگاهش اين سيگنال رو ضمير ميگيره و به شکل يه باور در نظام باورهاي اون نفر درمياره و ضمن اثر منفي در روحيه و شخصيتش، در دنياي بيرون هم در همين راستا عمل ميکنه، يعني در راستاي بدشانسي اون طرف، و ديگه براي خوشبختيش تلاشي نميکنه، چون خود اون نفر به ناخودگآهش باور داده که بدشانسه. استفاده از کلمهها و جملههاي مثبت مثل: زيبا، آرام، آرامش، عشق، دوست داشتن، پيروزي، خوشبختي، شادي، ميتونم، توانا هستم، خوبم، سالمم، ... تا جاييکه ميتونيم در فکر يا گفتار از کلمهها يا جملههايي که اين واژهها رو دارن بايد استفاده کنيم. اينها سيگنالهاي مثبت، سازنده و قدرتمندي به ضمير ناخودآگاه ميفرستن و ضمير ناخودآگاه عين همون رو در زندگي بوجود مياره. مثلن وقتي ميگيم: "من چقدر خوشبختم، چطوري ميتونم خوشبختتر بشم؟" اولن، ضمير ما باور ميکنه که ما خوشبختيم و اين موضوع رو در نظام باورهاي ما قرار ميده و بر همين اساس هم شروع به ساختن روحيه و شخصيت خوب براي ما ميکنه. دومن: چون پرسيديم که "چطوري ميتونم خوشبختتر بشم؟"، ضمير ناخودآگاه در "شعور نامحدود جهان" يا "infinite intelligence" شروع به گشتن ميکنه تا راه خوشبختر شدن رو پيدا و به ما الهام کنه، يا اونو در مسير ما قرار بده. ما بايد تعدادي جمله زيبا و آرامشبخش که بهمون بيشتر اثر دارن بسازيم و در هر فرصتي اونها رو براي خودمون تکرار کنيم. مثل: خداي مهربون منو دوست داره و در همه امور زندگي به من کمک ميکنه. ...
متن عاشقانه
نميدونم پس از مرگم آيا كسي خبر رفتنم را به تو مي دهد يا نه ؟رفتن من دست خودم نيست همانطور كه آمدنم دست من نبودمن ميرم دوست دارم خبر رفتنم رو بهت بدن دوست دارم يادت بياد اونروزي كه بهت فتم بي تو من ميرم و تو باور نكردي حالا باورت شهولي باز با خودم فكر مي كنم من كه دوست دارم نميتونم ناراحتيتو ببينم چطوري بگم بهت خبر بدن كه من رفتم نميدونم چيكار كنمتو اين مدت هر روز بزرگترين آرزوم اين بود كه تو بهم زنگ بزي ولي اين آرزو هر روز تبديل ميشد به حسرت و من مدت هاست در حسرت اينم كه تو بهم زنگ بزنيهر روز عمرمن ميره ولي تو پيشم نيستي ازم پرسيدي چرا هنوزم دوست دارم و من مثل هميشه ميگم من دوست دارم دوست داشتن واقعي دليلش قابل بيان نيست بايد عاشق باشي تا بفهميبايد اونقدر به عشقت وفادارباشي تا خودت همه چيو بفهميمن ميرم نمي خوام اشكاتو ببينم ولي همه حرفامو ميزارم تا بعد از مرگم به تو خبر بدن ديشب دفتر خاطراتمون رو ورق مي زدم چه زيبا بود باز دوباره حسرت اون روزاي خوب رو مي خوردم كه چه عاشقانه با هم بوديم ساده و دوست داشتني طوري كه همه حسرتمون رو مي خوردندنميدونم اشكال كجا بود تقصير كي بود ولي حالاتو پيشم نيستيمن در اين روزها انتظارت رو ميكشم انتظار اينكه بدونم حالت چطوره ولي افسوس كه نميدونم و از تو هيچ خبري ندارمتو رفتيبا ديگري رفتيمنو شكستي و رفتي و من موندم با قلبي مملو از عشق تو ولي قلبم شكسته نميدونم چيكار كنم دردمو با كي بگم فقط ميدونم كه خدا خيلي كمكم كرد اونقدر كه باورش سختهمن هنوز منتظرم تا تو بيايي تا براي آخرين بار با تمامي وجودم بهت بگم هنوزم عاشقتم و دوست دارم و بعد برم و ديگه مزاحمت نشمفقط برم به دوردست ها به جايي كه من باشم و خداي خودم و آنجا با خاطراتت زندگي كنم تا آن زمان كه بيان سراغمو بگن وقت رفتن امشب بازم دلم باروني شد نميدونم چرا ولي باز اومدي تو ذهنم با تمامي خاطرات خوب و بد - تلخ و شيرين ياد و خاطراتت بدجوري حالمو خراب ميكنه نميدونم يعني براي تو سخت نيست ؟ اونقدر داغونم ميكنه كه باز فكر ميكنم كه كاش نبودم كاش زندگيم زودتر تموم بشه واي بايد تحمل كرد نميدونم چرا ئلي بايد صبر كنم بمونم و زندگي كنم بسوزم و بسازم درسته سخته ولي بازم اينجوري زندگيم قشنگه نميدونم سختي اينا ۲ روزه و بعد تو فراموش ميشي يا اينكه من ميمونم و تمامي خاطراتمون يعني توام منو فراموش كردي ؟ زندگي پستي و بلندي داره ولي من رفتم سرازيري كه معلوم نيست كي مي خواد تموم شه معلوم نيست تو اين سرازيري به تهش ميرسم يا نه باز شروع ميكنم به سمت بالا رفتن !نشستم با خودم دفتر خاطراتمون رو ورق زدن وای چه اتفاقایی رو که با هم پشت سر گذاشته ...
تقدیم به خواهرای گلم....
متشکرم.... برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی. برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی. برای همه وقت هایی که به من جرات و شهامت دادی. براي همه وقت هايي كه با من شريك شدي.براي همه وقت هايي كه خواستي در كنارم باشي. براي همه وقت هايي كه به من اعتماد كردي. براي همه وقت هايي كه مرا تحسين كردي. براي همه وقت هايي كه در فكر من بودي. براي همه وقت هايي كه برايم شادي آوردي. براي همه وقت هايي كه به من دلداري دادي. برای همه وقت هایی که دلتنگ بودم تو با شیطنتت نذاشتی تنها باشم.به خاطر همه ي اين ها هيچ وقت فراموش نكن كه:هميشه براي گوش دادن به حرفهايت آمادگي دارم. هميشه پشتيبانت هستم. من كاملا به تو اطمينان دارم و تو امين من هستي. هر وقت كه احتياج به درد دل داشتي روي من حساب كن. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این متن تقدیم میکنم به همه خواهرهای گلم....خیلی خوشحالم که خواهرهای خوبی مثل شما دارم ممنونم که این مدت کنارم بودید و هستید... مخصوصا زهرا{خاله ریزه خودم} که این ماه واین روزا جشن خواهر برادریمون.... سال قبل یعنی بهمن ماه 1392 من و زهرا با هم اشنا شدیم... اولین سالگرد بهت تبریک میگم خواهرخوبم...!
متن فاز سنگین
بی تفاوت باش… به جهنم ! مگر دریا مُرد از بی بارانی ؟! . . . کـــــــــــم بــاش از کم بودنت نتــــــــرس اونی که اگـه کم باشی ولــــــــت میکنه، همونه که اگه زیـــاد باشی حیفو میلت میکنه. . . . . . دنیای عجیبی شده است . . . برای دروغ هایمان ، خدا را قسم میخوریم ، و به حرف راست که میرسیم ؛ می شود جان ِ تــو… . . . مــوجــودات ِ غــریبـی هـستیـم ! نـه طاقــت ِ دروغ را داریـــم … و نــه تحــمّل ِ حـقــیــقت را !! . . . دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم… نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم… برای اینکه نگذارم آنها بیایند… . . . حق با کشیش ها بود گالیله! زمین آنقدرها هم گرد نیست… هر کس میرود دیگر باز نمیگردد… . . . هیچ انتظاری از کسی ندارم! و این نشان دهنده قدرت من نیست! مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است… . . . روزانه هزاران انسان به دنیا می آیند … اما نسل انسانیت در حال انقراض است … ! . . . زندگـــــــی همیشـــه در جریانه، ولی مشـــــــکل اینجاست : کـــه مـــا رو در جـــــریان نمیــــــذاره . . . . . . همینــــکه آرزوهایــــم را خــــاک کــــردم به آرامش رسیـــدم چــــه ســــاده بود خوشبختــــی… . . . خـدایـا عـقیده هـایم را … از عـقده هـایم مـصون بـدار… . . . آشنا هایم ; غریبه هایی هستند ، که تنها اسمشان را میدانم … . . . چه طور است که مردم حرف زدن با دهن پُر را بی ادبی می دانند ولی حرف زدن با کلّۀ خالی را عادی تلقی می کنند… . . . هیچ وقت خودت رو ۱۰۰% خرج کسی نکن ؛ که تا ۱۰ بیشتر بلد نیست بشمره … !!! . . . ساده” که باشی زود “حل” میشوی میروند سر وقت “مساله” بعدی ! . . . من به عکس تو دست میکشم . . . تو بـه عکس من . . . دست میکشی از من . . . . . . فاصــــله تان را با آدم هـــا رعــــایت کنــــید آدم ها یــهو می زنن روی ترمــــز و اون وقت شمــــا مقصـــــری !! . . . هی روزگــــــــــــــــار !!! چراغت که روشنـــــــه . . . ولی نمیدونم چرا صدات همش قطع و وصل میشــــــــه !!! . . . قـــــدر لحـــــظـه ها را بـدان … زمـانــــــی می رسد که تـو دیگــــــــر قادر نیستـــــی بگـویـــــی : جبــــــران مـــــی کـنم … . . . گاهی گــذشــت میکنم .. گاهی گـذر .. و کاش .. بدانی فرق این دو را .. . . . ســـر سوزنــــی اگـــر مـــرا مـــیخواست….. زمــــــــین و زمـان را بــه هم میـــــــدوخـــتم! . . . آدم ها زود پشیمان میشوند… ! گاهی از گفته هایشان، گاهی از نگفته هایشان… گاهی از گفتن نگفتنی هایشان… و گاهــــــــــــــــی هم از نگفتن گفتنی هایشـــــــان… . . . مقصد … مال ِ شهر ِ قصّه ی ِ بچّه گی ها ست … دنیای ِ آدم بزرگ ها … فقط جادّه دارد …! . . . میگرن دلیل سردرد ...
این متن تقدیم به برادر عزیزم
خداوند از کسانی که کمبودهای خود را با مذهب جبران میکنند,خوشش نمی آید؛او عـارفِ عـاشـق میخـواهــد,"نــه مشتـری بهشــت"...
تقدیم به تو...
چه زيباست نوشتن وقتي مي داني او مي خواند چه زيباست سرودن وقتي مي داني او مي شنود و چه زيباست جنون وقتي مي داني او مي بيند چه زيباست به ياد تو با چشمهاي خسته گريستن چه زيباست هميشه در تنهايي تو را حس کردنچه زيباست در خيال با تو زندگي کردن عزيزم نام تو بر قلبم خالکوبي شده تا فراموشت نکنم .نازنين من همچون نفس کشيدن تو را بخاطر مي سپارم. هرگز نديدم بر لبی لبخند زيباى تورا هرگز نمى گيرد كسى در قلب من جاى تورا
این متن تقدیم به خانمهای شاغل
کفش های مردانه ام را پایم مى کنم صبح های زود ،زودتر از همه از خانه بیرون و زندگی را آغاز می کنم .به اندازه ی تمام روز می دوم .اعتراف می کنم که سالهاست پاهایم درد می کند .هوا تاریک می شود به خانه بر می گردم و حالا...کار های زنانه ام را شروع می کنم .مو هایم را شانه می کنم لباسم را عوض می کنم رژ می زنم به دستانم لاک می زنم و ....تمام سعی ام را می کنمکه این دو نقش را اشتباه نکنم ...زن بودن با تمام زیبای هایش خیلی سخت است خصوصا اگر شاغل باشی و آرزو های بزرگ براي زندگي هم داشته باشی ....فاصله ی مرد و زن بودنم "درب " خانه است موقع ورود و خروج جنسیتم عوض می شود در خارج از خانه شبیه مردها می شوم مثل آنها نگاه می کنم و حتی حرف می زنم روزها مرد می شومو شب ها زن"چقدر ایفای این دو نقش در کنار هم ... دو جنس بودن ... سخت است .... "صبح ها زودتر از همه بیدار شدنو شب ها دیر تر از همه خوابیدنعشق مى خواهد ...عــــــــــ ــــ ـــ ــ ـ ـشق مــــن دخــــتر شدم… تا با تــــمام وجودم عاشـق یه نـــفر باشم، فقط یه نفر… من دخــــتر شدم… تا با احســاسات قشــنگم آرومــش کنم… من دخـــــتر شدم… تا تکــــیه گاه خســــتگی های یه مــــرد باشم… من دخـــــتر شدم… تا به یـــه نوزاد زنــــدگی ببخـــــشم… به ســـلامتی دخــــتران با حيا و دلسوز سرزمینــــــم
دوستان سلام :متن توبه نامه جهت تقدیم به دادگاه بدین شرح خالی ازلطف نیست.
إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئاً (مریم، 60) ریاست محترم دادگاه ......... احتراما به استحضار میرسانداینجانب .......محکوم پرونده .....باتوجه به آگاهی واقعی ازدرجه حرمت شرعی جرم ارتکابی وتنزل منزلت اجتماعی وانسانی وهمچنین باتوجه به وضعیت کنونی اینجانب مبنی براحساس ندانت وسرزنش اجتماعی درراستای اصلاح خویش ازکرده خود نادم وپشیمانم وبه صورت قلبی ،زبانی وعملی مبنی برعدم تکرار،به درگاه خدای غفور توبه نموده ام وعلاوه براین جهت اظهارواجرای آن نزد مقام مخترم قضایی اعلام آمادگی دارم لذاباتقدیم تجدید نامه سقوط مجازات وفق مواد۱۹.۱۱۴.۱۱۵.و۱۱۷قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۹۲ازآن مقام محترم مورد تقاضاست. لذاتوجه داشته باشیم که صرف ادعای توبه درجرایم تعزیری مسقط مجازات نیست ونیازبه احراز دارددرذیل یه چندمورد ازمستندات توبه میتوان ااشاره کرد ۱-اظهارتوبه ازسوی مجرم واقرارزبانی وی اماره توبه میتواند تلقی شود. ۲-استشهادنامه محلی مبنی برسرزنش وی یا تصدیق اطرافیان مجرم به ثبوت توبه ۳-تعهدکتبی مبنی برعدم تکرارجرم ازتکابی وفق آیه (تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً ) ۴-معرفی نامه ازروانشناس متخصص مبنی براحرازندامت مجرم ۵-استنادبه وضعیت فعلی مجرم ۶-درصورت شک درتوبه باتوجه به اصول عملیه اصل برصحت آن است واثبات عدم توبه نیازبه دلیل دارد. ۷-تعهدبه جبران خسارات ناشی ازجرم دوستان عزیز برای درک بهتر مطلب به توضیخ ذیل درمورد اصول عملیه توجه فرمایید احراز توبه و ارتباط آن با قاعده «اصالة الصحة»معناي «اصالة الصحة» از دو جهت قابل بررسي است. معناي اول «اصالة الصحة» جواز تكليفي است؛ يعني چنانچه فعلي از كسي صادر شود و در حرمت و حليت آن فعل شك شود، اصل بر جواز و صحت تكليفي خواهد بود؛ به عنوان مثال اگر كسي مايعي بنوشد و شك شود كه آيا آن مايع، يك نوشيدني حلال مانند آب است يا يك نوشيدني حرام مانند خمر، بنا و اصل بر جواز تكليفي و مشروع بودن فعل او گذاشته مي شود و حكم به حلال و جايز بودن نوشيدني وي صادر مي شود. در اينجا فقط جنبه تكليفي قضيه مورد نظر است نه جنبه وضعي آن. بنابراين، بيشتر جنبه شخصي دارد؛ يعني بيشتر به رابطه فاعل با خدا برمي گردد و مكلفيم تا به صحت و جواز شرعي عمل وي حكم صادر كنيم.معناي دوم «اصالة الصحة»، صحت وضعي است كه عبارت است از حمل فعل غير بر صحت در مقابل فساد، يعني وقتي عملي از كسي سر مي زند و ترديد پيش مي آيد كه عمل او صحيح واقع شده يا فاسد، اينجا بايد فعل او را بر اينكه صحيحاً واقع شده است، حمل كنيم. در «اصالة الصحة» به معناي وضعي، آثار ...